اطلاعاتی دربارهی بیماری اسکیزوفرنی که هر فردی باید بداند
بیماری اسکیزوفرنی یا شیزوفرنی، یکی از بیماریهای تقریبا رایج در دنیای روانشناسی است. تقریبا بین ۰.۳ تا ۰.۷ درصد از جامعهی آمریکا به این بیماری مبتلا هستند. بر اساس گزارشی هم که در رسانههای داخلی منتشر شده، تنها ۱۰ درصد از مبتلایان به بیماری اسکیزوفرنی در کشور، از اختلال خود خبر دارند. با این تفاسیر، حتی اگر یک فرد عادی و سالم هستید، نباید بیماری اسکیزوفرنی را نادیده بگیرید؛ چراکه این بیماری روانشناختی، یکی از خطرناکترین امراض روحی روانی در سطح جهانی محسوب میشود که اگر اقدامات لازم به درستی انجام نشود، بیمار احتمالا دست به خودکشی خواهد زد.
اسکیزوفرنی یا شیزوفرنی چیست؟
بیماری اسکیزوفرنی در حقیقت یک ناهنجاری روانی است که میتواند به صورت متداوم در زندگی یک فرد نقش مخربی داشته باشد. در سناریوی بدتر، یک فرد میتواند با روندی سینوسی با این بیماری درگیر شود؛ یعنی فرد پس از مداخلههای دارویی احساس کند بهبودیاش حاصل شده، اما پس از مدتی بنا به دلایلی که در ادامه به آن اشاره میکنیم مجدد علائم بیماری برمیگردد.
بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی از علامتهایی رنج میبرد که نمیتوان به راحتی آنها را درمان کرد. بیمار از توهمهای اغلب شنیداری رنج میبرد. یعنی فرد احساس میکند صداهایی را میشنود اما در واقعیت کسی در محل حضور ندارد. در یک درجه قویتر، بیمار توهمهای بصری هم امکان دارد تجربه کند. یعنی افرادی را در مجاور خود ببیند که ماهیت واقعی نداشته و تمام و کمال حاصل تخیلات فرد بیمار است.
جدا از علائم گفته شده، یکی از بدترین و مخربترین علائمی که یک بیمار اسکیزوفرنی در طول زندگیاش میتواند با آن مواجه شود چیزی نیست جز بدبینی یا پارانویا. انسان به صورت پیشفرض نسبت به قرارگیری در موقعیتهای بغرنج یا روبهرو شدن با افرادی که ظاهر طبیعی ندارند، حس پارانویا را تجربه خواهد کرد؛ یعنی انسان نسبت به اشخاص و محیط حس بدی داشته و احساس خطر میکند. این حس در حقیقت جزئی از غریزهی انسان است اما اگر فردی این حس را به صورت اغراقآمیز و مداوم تجربه کند، باید گفت که او به بیماری پارانویا دچار شده است. فرد بیمار دائم در تلاش است از اجتماع فرار کند؛ چراکه هر فرد و هر محیطی به نوعی قصد جانش را دارند.
در بیماران اسکیزوفرنی به دلیل توهمهای بصری و شنیداری که افراد تجربه میکنند، به تدریج حس بدبینی هم به مجموعهی علائم اضافه میشود. از دید بسیاری از روانشناسان، پارانویا هستهی مرکزی بیماری روانپریشی یا همان سایکوز (Psychosis) به شمار میرود. در پروسهی درمان بیماران اسکیزوفرنی، از یک نقطه به بعد تلاش میشود تا حس بدبینی در بیمار به طرز قابل توجهی کاهش یابد؛ چراکه اگر در این دسته از بیماران حس پارانویا به حال خود رها شود، احتمال خودکشی هم افزایش چشمگیری خواهد داشت. به هر حال یک انسان در برابر خطرهای پیرامونش باید از جان خود حفاظت کند. حال تصور کنید یک بیمار اسکیزوفرنی که مرز بین واقعیت و خیال را دیگر متوجه نمیشود، تا کجا میتواند با پارانویا دست و پنجه نرم کند.
اسکیزوفرنی با اختلال تجزیه هویتی متفاوت است
اسکیزوفرنی اغلب به بیماری گفته میشود که فرد برای اولین بار تجربهی روانپریشی از خود نشان دهد. این دسته از افراد ذهنشان تحت تاثیر فعل و انفعالات مولکولی به درستی کار نکرده و آنها قادر نیستند واقعیت را از تخیل به درستی تشخیص دهند. اشاره کردیم که روانپریشی میتواند شامل توهم، هذیانگویی و اختلال در تکلم یا تفکر باشد. بیماران در اولین برخورد با این دسته از نشانهها احتمالا وحشتزده خواهند شد؛ چراکه واقعا تجربهی ترسناکی است. اسکیزوفرنی به تدریج رفتار اجتماعی، خلق و خوی فرد و حتی طرز تفکر بیمار را تحت تاثیر منفی قرار میدهد. مردم عادی ممکن است اسکیزوفرنی را با یک بیماری مشابه دیگر به اسم «اختلال تجزیه هویتی» (Disssociative Identity Disorder) اشتباه بگیرند. با این حال جالب است بدانید به جز چند شباهت کلی، این دو بیماری نشانههای متفاوتی نسبت به یکدیگر دارند.
بیماری که از «اختلال تجزیه هویتی» رنج میبرد، به جای تجربهی توهم و هذیانها، احساس میکند که از جهان اطرافش جدا میشود. افرادی که با این اختلال در حال زندگی کردن هستند، الزاما افراد آشفته و بد حال نیستند؛ چراکه «اختلال تجزیه هویتی» میتواند موجب شود تا یک فرد خیلی منظم به زندگی خود برسد. آنها موقعیتی را که در آن هستند به خوبی کنترل کرده و اغلب زمان از دستشان در نمیرود. بیماران اسکیزوفرنی این گونه نیستند و اغلب احساس گنگی و گمگشتگی را تجربه میکنند. آنها به دلیل نشانههای توهم نمیتوانند واقعیت را از تخیل به درستی تشخیص دهند. با درک بهتر نشانهها و علائم بیماری اسکیزوفرنی میتوان بیماران را بهتر درک کرده و چه بسا دقیقتر و موثرتر به آنها کمک کرد.
نشانهها و علائم بیماری اسکیزوفرنی
افرادی که با بیماری اسکیزوفرنی درگیر شدهاند، احتمالا نشانههای روانپریشی متعددی از خود نشان میدهند. برای مثال آنها به درستی فکر نمیکنند، رفتارهای ظاهری عجیبی دارند و در درک بویایی، شنیداری و حتی بصری به مشکل میافتند. بیماران امکان دارد احساس کنند که در دنیایی زندگی میکنند که تا حدودی متفاوت است. برای مثال آدم فضاییها به زمین حمله کردهاند. برای اینکه حکم قطعی صادر شود که یک فرد به این بیماری دچار شده، علائم مذکور باید حداقل شش ماه در فرد رویت شود.
جالب است بدانید که بیماری اسکیزوفرنی الزاما یک عارضهی اکتسابی نیست و یک فرد میتواند به صورت ژنتیکی هم درگیر این بیماری شود. با این حال هنوز در زمان نگارش این مقاله، هیچ ژنی کشف نشده که دقیقا مسبب بیماری اسکیزوفرنی دانسته شود، اما احتمال اینکه این عارضهی خطرناک از والدین به فرزند به ارث برسد وجود دارد.
نشانههای بیماری اسکیزوفرنی از اوایل زمان بزرگسالی میتواند ظهور کند. محققین باور دارند که نشانههای اسکیزوفرنی در نوجوانی هم وجود دارد، اما چون خفیف است هر فردی آنها را جدی نمیگیرد. جالب است بدانید مردها معمولا تا اوایل دورهی سی سالگی علائم اسکیزوفرنی را از خود نشان میدهند. در حالیکه خانمها از بیست سالگی به بعد این دسته از علائم را بروز میدهند. اگر بیمار تحت درمان دارویی قرار گیرد، با افزایش سن احتمال بروز نشانهها به طور معمول کاهش مییابد.
علائم بیماری اسکیزوفرنی در سه دستهی کلی مثبت، منفی و علائم بیقاعده طبقهبندی میشود.
علائم مثبت اسکیزوفرنی
نشانههای مثبت اغلب به علائمی اطلاق میشود که نباید وجود داشته باشد، اما بیمار در حال تجربه کردن است؛ مثل توهم و هذیانگویی. توهمها همانطور که پیشتر به آن اشاره شد شامل دیدن یا شنیدن چیزهایی است که آنجا وجود ندارد. برای مثال شنیدن صدای افراد یا تماشای هیبت اشخاصی که در حقیقت در سالهای گذشته فوت کردهاند. هذیانگوییها هم اغلب به باورهای اشتباه بیماران گفته میشود که خیلی راحت میتوان خلاف آن را ثابت کرد. برای مثال بیمار باور داشته باشد که قدرتهای ماورا الطبیعهای در اختیار دارد یا از کرهی مریخ به زمین آمده و در حقیقت یک آدم فضایی است.
علائم منفی اسکیزوفرنی
علائم منفی منظور تجربههای منفی است که یک بیمار با آنها در طول زندگیاش مواجه میشود. بیمار میتواند:
- انگیزهاش را نسبت به کار یا زندگی از دست بدهد
- در برنامهریزیهای روزانه به مشکل بر بخورد
- ناتوانی در انجام فعالیتهای مستمر روزانه
- حس ناراحتی کلی دربارهی زندگی روتین
- بروز ندادن احساسات از طریق چهره و گفتار
- صحبت و نوع تکلم آهسته و کوتاه
این دسته از علائم میتواند در انسانهای عادی هم در طول زندگی روزمرهشان رخ دهد. با این حال تفاوت اساسی که بین بیماران اسکیزوفرنی و انسانهای سالم وجود دارد در بازهی موقت این تجارب است. از طرفی بیماران اسکیزوفرنی در یادگیری مهارت و دانش جدید با مشکلات عدیدهای روبهرو خواهند شد؛ چراکه عدم تمرکز به دلیل نشانههای روانپریشی جلوی پروسهی یادگیری را خواهد گرفت.
علائم بیقاعده
بیماران اسکیزوفرنی میتوانند علائمی را تجربه کنند که آن را بیقاعده مینامیم. به این معنا که بیماران به درستی فکر نمیکنند و چارچوب تفکر آنها بر اساس علم و منطق دنیای واقعی نیست. بیماران در تمرکز، حافظه و درک یک موضوع با دشواریهای زیادی مواجه میشوند. اگر با بیماران اسکیزوفرنی هم صحبت شوید، آنها به یک باره از موضوعی به موضوعی دیگر پریده و بریده بریده صحبت میکنند. از دیگر علائمهای بیقاعده میتوان به حرکتهای غیرطبیعی دست و پای افراد اشاره کرد. به همین دلیل اگر یک بیمار اسکیزوفرنی نمیتواند به راحتی یک جا روی یک مبل نشسته و حرف بزند، نباید تعجب کنید.
اسکیزوفرنی در نوجوانان
آیا کودکان و نوجوانان هم به اسکیزوفرنی مبتلا میشوند؟ در جواب باید گفت که این دسته از افراد هم میتوانند به راحتی به این بیماری دچار شوند. البته باید تقریبا ۹۰ درصد از علائم گفته شده را در آنها رویت کرد. با این وجود نوجوانها از نشانههای زیر ممکن است رنج ببرند:
- انزوا از اعضای خانواده و دوستان
- فقدان انگیزه برای رفتن به محل کار یا مدرسه و عدم حضور در فعالیتهای جمعی
- تغییر یافتن الگوی خواب
- کج خلقی با اعضای خانواده و دوستان
- کاهش عملکرد مناسب در مدرسه
بر اساس مطالعات مختلف، نوجوانها کمتر درگیر علائم توهمهای بصری و شنیداری میشوند. البته اگر بیماری شدت یافته و علائم شدیدتری در بیمار ظاهر شود و از طرفی هم پروسهی معالجهای در کار نباشد، احتمال تجربهی توهمها هم به طرز قابل توجهی افزایش مییابد.
بررسی و مرور نکات و حقایقی دربارهی بیماری اسکیزوفرنی
مطالب و مقالات متعددی دربارهی این بیماری منتشر شده که بخشی از اطلاعات غلط را به خورد مخاطب میدهند. در ادامه، حقایقی را دربارهی این بیماری اسرارآمیز مرور خواهیم کرد.
اغلب بیماران اسکیزوفرنی به دنبال درمان نیستند. آنها پس از فهمیدن دربارهی اینکه درگیر چه بیماری شدهاند، کمتر دلشان میخواهد وارد پروسهی درمانی از طریق قرص و داروهای خوراکی شوند. این دسته از بیماران متاسفانه از یک نقطه به بعد دچار امراض جسمی هم میشوند و کیفیت زندگیشان به طرز قابل توجهی افت میکند.
جالب است بدانید بیماران اسکیزوفرنی میتوانند با امراضی مثل کلسترول بالا و فشار خون بالا در ارتباط قرار گیرند. از طرفی، افراد بیمار میتوانند به بیماری دیابت نوع ۲ هم دچار شوند. با این حال، اسکیزوفرنی الزاما بیماری زمینهای برای ایجاد یک بیماری فیزیکی نیست. یعنی یک بیمار اسکیزوفرنی میتواند به یک ناهنجاری روانی دیگر هم مبتلا شود. البته اگر بیمار از همان ابتدا تحت مداوا قرار نگیرد.
متاسفانه آمار خودکشی در بیماران اسکیزوفرنی بسیار بالا گزارش شده است. برای مثال در جامعهی آمریکا گزارش شده پنج درصد از بیماران با خودکشی به این بیماری پایان میدهند. خوشبختانه پنجاه درصد از بیماران میتوانند با دنبال کردن فرایند درمانی کیفیت زندگی خود را افزایش دهند.
چه فاکتورهای محیطی بر ابتلا به بیماری اسکیزوفرنی وجود دارد؟
هنوز دقیقا تمامی فاکتورهای مداخلهگر در این بیماری کشف نشده است؛ چراکه ساز و کار مولکولی بیماری اسکیزوفرنی هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد. با این حال میتوان ادعا کرد که تنها یک فاکتور برای ابتلا به این بیماری کفایت نمیکند و در واقع مجموعهای از فاکتورها باید در محیط باشد تا یک انسان سالم به این بیماری دچار شود.
سابقه خانوادگی
بیماری اسکیزوفرنی اغلب در خانوادههایی که قبلا با این عارضه درگیر بودهاند، بیشتر دیده میشود. با این حال، نباید این مسئله را به این معنا تعبیر کرد که اگر عضوی از خانواده به این بیماری دچار شود، مابقی اعضا هم بدون استثنا این تجربه را پیدا خواهند کرد. همانطور که پیشتر هم گفته شد، تنها احتمال انتقال ژنتیکی بیماری وجود دارد.
عوامل اجتماعی
با بررسی پروندههای بیماران به این نتیجه میتوان رسید که فاکتورهای اجتماعی هم نقش بهسزایی در ایجاد بیماری ایفا میکنند. برای مثال افرادی که در فقر و نداری به سر میبرند، یا افرادی که به صورت مستمر سطحی از اظطراب و استرس را تجربه میکنند بیشتر امکان دارد به اسکیزوفرنی مبتلا شوند. از طرفی مصرف روزمره مواد مخدر هم نشان داده شده که با ابتلا به این بیماری در ارتباط است.
سایر ناهنجاریهای روانشناختی
از دیگر احتمالات محیطی میتوان ابتلا به سایر بیماریها را هم دخیل دانست. برای مثال اگر فردی با بیماری افسردگی دست و پنجه نرم میکند، شاید به اختلال اسکیزوفرنی هم دچار شود. به هر حال بیماریهای روانشناسی، سلامت فرد را به خطر انداخته و امکان دارد یک انسان به چند مدل بیماری روانی دچار شود.
ساختار مغز
پژوهشگران زیادی باور دارند که ساختار مغز بیماران اسکیزوفرنی تا حدودی با ساختار مغز انسانهای سالم متفاوت است. به این معنا که برقراری ارتباط توسط یاختههای عصبی در مغز بیماران به شیوهای نیست که انسانهای عادی از آن بهره میبرند. اندازهی ساختارهای مغز و همچنین تغییرات فیزیو-شیمیایی این بافت میتواند کلیدی برای فهم هر چه بهتر ساز و کار مولکولی این بیماری باشد. در حال حاضر صرفا این موضوع کشف شده که سطح عاملی به اسم دوپامین در بافت مغزی بیماران با افراد سالم متفاوت است. تغییر و تحولات دوپامین میتواند بیماریهای مختلفی مثل اسکیزوفرنی را رقم زند.
چگونه بیماری اسکیزوفرنی را تشخیص میدهند؟
روشهای مختلفی برای تشخیص قطعی بیماری اسکیزوفرنی وجود دارد. سادهترین روش در این موضوع خلاصه شده که پزشک به گرفتن سابقه از بیمار روی میآورد؛ یعنی نگارش علائم و تجاربی را که بیمار گزارش میکند. با این حال، این روش چندان دقت و صحت لازم را ندارد.
از آنجایی که یکی از فاکتورهای محیطی را در ساختار مغز دانستیم، تصویربرداری MRI یا سیتی اسکن هم از مغز بیمار گرفته میشود. معمولا علائم آسیب به مغز در این نوع تصویربرداریها به وضوح دیده میشود. از سایر روشهای تشخیصی میتوان رجوع به یک روانپزشک ماهر را توصیه کرد؛ چراکه آنها با انجام آزمایشهای روانشناختی مختلف در صدد یافتن نشانههای بیماری اسکیزوفرنی برمیآیند.
بیماری اسکیزوفرنی میتواند درمان شود
اگر بیمار بخواهد با پافشاری از انجام پروسهی درمان خودداری کند، قطع به یقین با مشکلات متعددی از لحاظ کیفیت زندگی روبهرو میشود. نشانهها و علائم با یک فرایند درمانی مناسب میتوانند کنترل شوند. مثل سایر شرایط روانشناختی، درمان اسکیزوفرنی، هم نیازمند دارو است و هم پروسهی گفتار درمانی را طلب میکند. با این حال نمیتوان برای تمامی بیماران یک مدل نسخه را تجویز کرد.
این موضوع به شدت اهمیت دارد تا بیماران به محض فهم و درک علائم بیماری سریعا به دنبال کمک گرفتن باشند؛ چراکه اگر کمکی برای درمان و کنترل بیماری حاصل نشود، رفته رفته احتمال انجام خودکشی توسط بیمار به طرز چشمگیری افزایش مییابد.
داروهای بیماری اسکیزوفرنی
یکی از ستونهای اصلی پروسهی درمان، تجویز داروهای ضد روانپریشی است که پزشک معالج آنها را تجویز میکند تا شدت علائم کاهش یابد. این داروها جدا از اینکه جلوی شدت نشانهها را خواهند گرفت، عوارض جانبی هم نشان میدهند. از عارضههای منفی داروها میتوان به خشکی دهان، کاهش وزن و خواب آلودگی اشاره کرد.
عوارض جانبی اغلب با گذر زمان کاهش پیدا میکند، هر چند ماندگاری عارضهها کاملا به موقعیت بیمار ارتباط دارد. گاهی اوقات بیمار از مصرف داروهای خود خودداری میکند و به یکباره پروسهی مصرف را متوقف میسازد. جلوگیری از مصرف میتواند علائم بیماری اسکیزوفرنی را وخیم کند. بنابراین باید به هر نحوی که شده جلوی این اتفاق را در بیماران گرفت.
جلسات گفتار درمانی برای درمان بیماری اسکیزوفرنی
بیماران اسکیزوفرنی اغلب دلشان میخواهد دیگران آنها را تحویل گرفته و سر صحبت را با آنها باز کنند. به همین دلیل جلسات گفتار درمانی میتواند به شدت ثمربخش باشد؛ چراکه اگر روانشناس بتواند علائم منفی بیماری فرد را شناسایی کند، میتوان با گفتار درمانی این علائم را تا حد زیادی کاهش داد. برای مثال عدم تمرکز، کاهش انگیزه و همچنین دلایل انزوا از جامعه جزء علائم منفی این بیماری به حساب میآید که تنها با صحبت ممکن است حل شود.
الزاما گفتار درمانی نباید با پزشک یا روانشناس باشد، بلکه خانواده هم میتواند با بیمار صحبت و او را آرام کرد. بیماران اسکیزوفرنی تجارب استرسزایی را درک میکنند. به همین دلیل، با گفتار درمانی میتوان به آنها یاری رساند. از طرفی با این روش میتوان روی مهارتهای جمعی بیماران هم کار کرد تا آنها به صورت کامل از جامعه طرد نشوند. در هر صورت باید به این دسته از بیماران کمک کرد تا روی پای خود ایستاده و در جامعه زندگی کنند.
پروسهی Electroconvulsive Therapy (ECT)
همانطور که پیشتر گفته شد، برای هر فرد بیمار نمیتوان یک دستورالعمل ثابت تجویز کرد. با این حال یکی از روشهای درمانی استفاده از شوک برقی به روش ECT است. هدف از این روش درمانی، تحریک بخشی از مغز برای کاهش علائمی است که به افسردگی و اسکیزوفرنی ربط دارد. از آنجایی که بدن درگیر یک شوک الکتریکی قوی میشود، باید افراد ماهر به این روش، دست به انجام این کار بزنند. در هر صورت، بهرهبرداری از روش ECT به عنوان اولین گامهای درمان بیماری اسکیزوفرنی نیست و معمولا زمانی به این کار روی میآورند که شدت و وخامت بیماری به مرحلهی بحرانی رسیده است.