چرا فیلم «مرد مورچهای ۲» از بهترین آثار دنیای سینمایی مارول است؟
فیلم «مرد مورچهای و زنبورک» (Ant-Man and the Wasp) ممکن است یکی از فیلمهای قدرنادیده در دنیای سینمایی مارول باشد. فیلمهای «مرد مورچهای» معمولاً به عنوان فیلمهای سبکتر در دنیای سینمایی مارول دیده میشوند و معمولاً به عنوان پاککنندههای اشتباهات برای فیلمهای بزرگتر عمل میکنند. این مجموعهی داستانی با فیلم «مرد مورچهای و زنبورک: شیدایی کوانتومی» (Ant-Man and the Wasp: Quantumania) که فاز ۵ دنیای سینمایی مارول را آغاز کرد و آنتاگونیست بزرگ بعدی این فرانچایز، کانگ فاتح، را معرفی نمود، ارتقاء بزرگی پیدا کرد.
اولین فیلم «مرد مورچهای» با وجود تاریخچهی تولید مشکلسازش که با خروج کارگردان اصلی، ادگار رایت، از پروژه همراه بود، تحسین زیادی دریافت کرد. دنبالهی «مرد مورچهای و زنبورک» واکنشهای مختلطی از طرفداران مارول دریافت کرد. مخاطبان عمومی به نظر میرسید که از آن لذت میبرند و واکنشهای منتقدان مثبت بود، اما در میان برخی از طرفداران سرسخت مارول، این فیلم معمولاً در پایینترین رتبهها در بین فیلمهای دنیای سینمایی مارول قرار میگیرد؛ در کنار فیلمهایی مانند «مرد آهنی ۲» (Iron Man 2) و «ثور: دنیای تاریک» (Thor: The Dark World). این فیلم در خیلی از مقالات به عنوان فیلمی پرکننده و بیمزه توصیف شده است، اما در واقعیت، فیلم «مرد مورچهای و زنبورک» یکی از فیلمهای قدرنادیدهی دنیای سینمایی مارول است، زیرا از بسیاری از سنتهای این مجموعهی سینمایی فاصله میگیرد.
یک نوع متفاوت از شرور پیچیده
در طول فازهای اولیهی دنیای سینمایی مارول، این مجموعهی سینمایی اغلب به دلیل داشتن مشکل در رابطه با شرورها مورد انتقاد قرار میگرفت. ویپلش، مالکیت، و حتی دارن کراس در «مرد مورچهای» محصول سال ۲۰۱۵ همگی به دلیل شرورهای بیمزه بودن مورد انتقاد قرار گرفتند. فاز ۳ اما با شخصیت ولچر در «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» (Spider-Man: Homecoming)، کیلمونگر در «پلنگ سیاه» (Black Panther) و تانوس در «انتقامجویان: جنگ بینهایت» (Avengers: Infinity War) شروع به تغییر دادن این تصور کرد. این شرورها به دلیل داشتن شخصیتهای پیچیده با انگیزههای جذاب تحسین شدند.
ضد قهرمان اصلی «مرد مورچهای و زنبورک» گوست است. او نیز یک شرور پیچیده مشابه شخصیتهایی که پیشتر به آنها اشاره کردیم است، اما بیشتر از آنها احساس همدردی مخاطب را بر میانگیزاند. نام واقعی او آوا استار است. او پس از مرگ پدرش در یک حادثهی تراژیک، با توانایی عبور از حالتهای ماده نفرین شد. آوا شخصیتی است که دائماً در درد است و توسط شیلد و به تبع آن هایدرا به عنوان یک سلاح مورد استفاده قرار میگیرد. خواستههای آوا ساده است، او فقط میخواهد دیگر در درد نباشد. اهداف او شخصی هستند، اما قابل درک.
حتی زمانی که او در نظر دارد با رفتن به دنبال کسی لنگ برای رسیدن به مرد مورچهای چهارچوبهای اخلاقی خود را بشکند، توسط بیل فاستر از این کار منصرف میشود. آوا ناامید است، اما او یک هیولا نیست. او شخصیتی است که به روش اشتباه به دنبال دستیابی به اهدافش است، اما فیلم هرگز او را به عنوان یک فرد کاملا بد نشان نمیدهد، بلکه او کسی است که نیاز به نجات دارد.
قهرمانان از طریق عدم خشونت پیروز میشوند
همه میدانند که پردهی سوم یک فیلم ابرقهرمانی شامل مبارزهی قهرمان و شرور است. با وجود این که شخصیتهای کمیک معمولاً یک قانون نانوشته یا به وضوح تعریف شدهی عدم کشتن دارند، بسیاری از فیلمهای ابرقهرمانی شامل مرگ شرور هستند؛ یا به طور مستقیم یا غیرمستقیم به دست قهرمان. دنیای سینمایی مارول بسیاری از شرورهای بزرگ را از ونوو در «شانگ-چی و افسانه ده حلقه» (Shang-Chi and the Legend of the Ten Rings) تا میستریو در «مرد عنکبوتی: دور از خانه» (Spider-Man: Far From Home) و بسیاری دیگر کشته است. «مرد مورچهای و زنبورک» اما از این نظر در یک جهت متفاوت حرکت میکند.
لحظهی اوج این فیلم دربارهی شکست دادن گوست از طریق مبارزه نیست، بلکه در رابطه با نجات دادن او است. جنت ون داین از قدرتهایی که در قلمرو کوانتومی به دست آورده استفاده میکند تا گوست را از دردش رها کند. در حالی که برخی ممکن است این را به عنوان یک راهحل ساده ببینند، اما این تصمیم قهرمانان فیلم برای نجات دادن جنت یا آوا، چیزی تازه در یک فیلم ابرقهرمانی است که باعث میشود همه برنده شوند. ابرقهرمانان شخصیتهای الهامبخش هستند؛ کسانی که باید به دیگران کمک کنند. فیلم «مرد مورچهای و زنبورک» وقتی قهرمانان شرور را نجات میدهند، به همه یادآوری میکند که دقیقاً چه چیزی شخصیتهای سینمایی را قهرمان میکند.
ژانرهای جدیدی را به دنیای سینمایی مارول میآورد
سازندگان فیلمهای دنیای سینمایی مارول وقتی که احساس میکنند فیلمهای ابرقهرمانی آنها خستهکننده شده است، به سراغ ژانرهای مختلف سینمایی میروند و از عناصر موجود در آنها کمک میگیرند. در حالی که آنها هنوز فیلمهای ابرقهرمانی میسازند، از یک استخر غنی از عناصر سینمایی مختلف استفاده میکنند که هر فیلم سینمایی را از دیگری متمایز میکند؛ مثلا مجموعه فیلمهای ثور کاملاً متفاوت از مجموعه فیلمهای پلنگ سیاه هستند و مجموعه فیلمهای کاپیتان آمریکا و نگهبانان کهکشان دو دنیای کاملا متفاوت از یکدیگر را خلق میکنند.
اولین فیلم «مرد مورچهای» یک فیلم سرقت بود، در حالی که «مرد مورچهای و زنبورک» خیلی چیزها را تغییر میدهد. دومین قسمت از مجموعه فیلمهای «مرد مورچهای» به شدت از کمدیهای دیوانهواری که در طول یک روز یا آخر هفته اتفاق میافتند، الهام گرفته است تا خطرات و کمدی را افزایش دهد؛ مانند کمدیهای دیوانهوار «تازه چه خبر دکتر جون» (What’s Up, Doc?) و «مرخصی فریس بولر» (Ferris Bueller’s Day Off). این فیلم با استفاده از رابطهی بین اسکات لنگ و هوپ ون داین که یکی از کاملترین روابط عاشقانه در دنیای سینمایی مارول است، خودش را به فیلمهای ژانر کمدی-عاشقانه هم نزدیک میکند. اگرچه فیلم میتوانست زاویهی کمدی-رمانتیک را بیشتر پیش ببرد، اما این یک فیلم مارول است که از انواع ژانرها استفاده میکند تا به خود ریتمی پرانرژی و لحنی شیرین بدهد.
خطرات کوچکشدن مرد مورچهای بدیع هستند
فیلمهای دنیای سینمایی مارول به دلیل مقیاس بزرگ و طرحهای پایان دنیا هم محبوب هستند و هم مورد انتقاد قرار میگیرند؛ به حدی که حتی «شی-هالک: وکیل دادگستری» (She-Hulk: Attorney at Law) نیز با این دنیای سینمایی شوخی کرده است. سه فیلمی که قبل از «مرد مورچهای و زنبورک» منتشر شده بودند، «ثور: راگناروک»، «پلنگ سیاه» و «انتقامجویان: جنگ بینهایت»، حماسههای بزرگی بودند با عواقب بزرگ تغییر دهندهی جهان. از سوی دیگر، «مرد مورچهای و زنبورک» یک فیلم شخصیتر و متمرکز بر شخصیتها است.
به طور مناسبی، خطرات این فیلم کوچکتر هستند. سرنوشت جهان در این فیلم مورد بحث نیست، بلکه سرنوشت زندگی دو نفر باید مشخص گردد. این فیلم نشان میدهد که دنیای سینمایی مارول میتواند یک فیلم جذاب و سرگرمکننده بسازد بدون نیاز به قرار دادن سرنوشت جهان در خطر برای جذب مخاطبان. از ابتدا هم کلید موفقیت دنیای سینمایی مارول تمرکز بر روی شخصیتها بوده است. اگرچه «مرد مورچهای و زنبورک» پایههای توسعههای مهم داستانی در «انتقامجویان: پایان بازی» (Avengers: Endgame)، «مرد مورچهای و زنبورک: شیدایی کوانتومی» و «تاندربولتز» (Thunderbolts) را بنا مینهد، اما برای توجیه خود نیازی به این کار نداشت. این فیلم یک داستان سرگرمکننده را روایت کرد که به یاد میآورد چه چیزی ابرقهرمانان را برای چندین نسل جذاب کرده است.
منبع: movieweb