۱۳ انیمیشن کمدی سرگرمکننده شبیه «بچههای بد»
داستان جذاب انیمیشن «بچههای بد» به مخاطب یادآوری میکند که حتی انسانهای ظاهرا شرور هم میتوانند به موجوداتی خوش طینت تبدیل شوند؛ در حقیقت برخی افراد شرور هرگز نیاموختهاند چگونه میتوانند احساساتشان را بروز دهند و طرح داستانی انیمیشن نشان میدهد افراد میتوانند تغییر کنند، تکامل یابند و از اشتباهات خود درس بگیرند.
در فیلم کمدی «بچههای بد» محصول سال ۲۰۲۲ تماشاگران با گروهی از موجودات ترسناک آشنا میشوند که در زندگی هرگز به جز جنایت فرصت کار دیگری نداشتهاند. اما یک روز سرنوشت ساز، وقتی که مشکلی طی عملیات یک سرقت پیش میآید، یکی از اعضای گروه (گرگ بد بزرگ) به یک پیرزن کمک میکند تا از پلهها پایین برود. کمک به پیرزن و واکنش او باعث ایجاد تغییر در نگرش گرگ میشود؛ بنابراین او و گروهش سعی میکنند تاکتیکهای مجرمانهشان را تا حدی اصلاح کنند و دیگر به کسی آسیب نرسانند. هر چند همهی اعضای گروه با دیدگاه گرگ موافق نیستند.
- چه کسی جای جیم کری را در انیمیشن «سونیک خارپشت ۳» پر میکند؟
- چرا انیمیشن «لایت یر» برای پیکسار بهتر از ساخت «داستان اسباب بازی ۵» بود؟
- ۹ فیلم ترسناک خانواده پسند؛ از انیمیشن «هتل ترانسیلوانیا» تا «آروارهها»
میتوانید فیلم «بچههای بد» را به راحتی در خانهی خود تماشا کنید. اما اگر پس از تماشای آن، به دنبال انیمیشنهای کمدی احمقانه و سرگرم کنندهی دیگری هستید که از وجود کاراکترهای جالبی بهره ببرند و در آنها شخصیتهای شرور در نهایت رنگ عوض کنند، لیست زیر میتواند به شما کمک کند. در ادامه میتوانید با افراد شرور دیگری مانند جسیکا ربیت در فیلم «چه کسی برای راجر رابیت پاپوش دوخت»، آشنا شوید که در واقع انسانهای بدی نیستند فقط نمیدانند که چگونه باید به دیگران خوبی کنند.
۱. رالف خرابکار (Wreck-It Ralph)
- کارگردان: ریچ مور
- بازیگران: سارا سیلورمن، جین لینچ، کیتی لوز
- تاریخ انتشار: 2012
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: 87 از ۱۰۰
هر شب، وقتی بازی لیتواک ارکاد تمام میشود، شخصیتهای بازی به استراحت میپردازند یا یک نوشیدنی مینوشند و با هم غذا میخورند. با این حال، برخی از شخصیتها عصر خود را در گروه حمایت از تبهکاران میگذرانند. یکی از این افراد به ظاهر شرور، رالف خرابکار است که جان سی ریلی صداپیشگیاش را بر عهده دارد. همیشه تمام افتخارات نصیب فلیکس میشود و اوست که همواره به عنوان قهرمان انتخاب میگردد. رالف از اینکه به عنوان چیزی جز یک شرور دیده نمیشود خسته شده و تصمیم میگیرد به دیگران ثابت کند که میتواند یک قهرمان باشد. اما او پس از دزدیدن مدال بازی تیراندازی اول شخص ندای وظیفه قهرمان، مرتکب یک اشتباه فاحش و وحشتناک میشود.
یکی از دشمنان موجود در بازی او را تعقیب میکند و در طول بازی، مدام دشمنان و سربازهای بیشتری تکثیر میگردند. رالف پس از فرار از ندای وظیفه قهرمان، با یکی از بازیکنهای طرد شده به نام وانلوپ شویتز با صداپیشگی سارا سیلورمن از بازی مسابقهای جذابی با موضوع آب نبات تحت عنوان شوگر راش آشنا میشود. وانلوپ نقصی دارد که باعث میشود مدام از دور بازی خارج شود. رالف از اتفاقی که برای کد وانلوپ افتاده بسیار ناراحت است و تصمیم میگیرد تا با نجات او و بقیه کاراکترهای بازی، قهرمانی را که در درونش وجود دارد بیدار کند.
این فیلم انیمیشنی که مملو از ارجاعات مختلف به بازیهای ویدئویی و شخصیتهای کمدی است، میتواند لحظاتی شیرین و سرگرم کننده را برای مخاطبان به وجود آورد و کاری کند که آنها حتی برای مدت کوتاهی هم که شده گرفتاریهای زندگی روزمره را به فراموشی بسپارند. بهتر است به نقش و نگارهایی که روی دیوارهای مترو دیده میشود بیشتر دقت کنید زیرا شاید بتوانید پیامی از یکی از شخصیتهای فاینال فانتزی یا دنیای وارکرفت را در بین آنها مشاهده نمایید.
۲. کارخانه هیولاها (Monsters, Inc)
- کارگردان: پیت داکتر
- بازیگران: جان گودمن، بیلی کریستال
- تاریخ انتشار: 2001
- امتیاز IMDb به فیلم: ۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: 96 از ۱۰۰
«کارخانه هیولاها» که در سال ۲۰۰۱ منتشر شد، داستان دو دوست و همکار صمیمی را دنبال میکند که یکی از آنها مایک وازوفسکی با صداپیشگی بیلی کریستال و دیگری جیمز پی سالیوان با صداپیشگی جان گودمن است. البته سالیوان بیشتر به نام سالی شناخته شده است. این هیولاها هیولاهای عادیای نیستند بلکه آنها، همراه با سایر همکاران خود، مسئول جمع آوری انرژی کودکان شهرشان هستند. در حقیقت ساکنین شهر مونستروپلیس برای بقا به انرژی انسانها نیاز دارند و به خاطر همین شبها در پشت کمد آنها کمین میکنند تا بتوانند آنها را بترسانند. البته فقط هیولاهای خیلی ماهر که میتوانند کودکان را بترسانند برای این وظیفهی خطرناک استخدام میشوند، زیرا همهی هیولاها میدانند که کودکان انسان سمی هستند.
یک شب بعد از پایان کار، سالی متوجه میشود که درب ورودی باز مانده و کسی آن را نبسته است. وقتی که او به سمت در میرود تا آن را ببندد، میبیند که یک کودک کوچک یواشکی وارد شهر آنها شده و در کارخانهی هیولاها سرگردان، این طرف و آن طرف میرود. هیچ انسانی تا به حال پا به دنیای هیولاها نگذاشته بود و آنهایی که دختر کوچک را میدیدند از ترس جیغ میزنند و فرار میکردند. اما مایک و سالی پس از پنهان کردن موفقیت آمیز کودک، نقشهای میکشند تا او را از طریق کمد لباس به دنیای انسانها بازگردانند و در جای خودش قرار دهند. در حالی که سالی از این کودک کوچک مراقبت میکند و به تدریج به او وابسته میشود، مایک درمییابد که چرا درب ورودی به نحو مرموزی باز مانده بود و این موضوع را با سالی در میان میگذارد.
چیزی نمیگذرد که این دو نفر متوجه میشوند هیولاهای واقعی چه کسانی هستند و پس از اینکه فهمیدند خنده از جیغ زدن انرژی بیشتری دارد، منبع انرژی شهر خود را به چیزی احمقانهتر تغییر میدهند.
ایده این فیلم که در سال ۲۰۰۱ اکران شد، در سال ۱۹۹۴ در طول صرف ناهار شکل گرفت. در آن روز چهار نفر از نویسندگان دیزنی ایدههایی را برای خلق انیمیشنهایی نظیر «زندگی یک حشره»، «در جست و جوی نمو» و «وال ای» مطرح کردند. در فاصلهی هفت سالی که از زمان شروع فیلم تا اکران نهایی آن گذشت، داستان پردازی و شخصیتهای آن دستخوش تغییرات زیادی شدند.
در اصل، داستان فیلم «کارخانه هیولاها» حول محور یک مرد ۳۰ ساله متمرکز بود که به دست هیولاهایی که ترسهای او را نشان میدادند، گرفتار شده است. اما بعدها این ایده کنار گذاشته شد و قرار شد که فیلم به روایت داستان دو دوست بپردازد، اگرچه هنوز قرار نبود که یکی از هیولاها یک هیولای گرد، سبز رنگ و تک چشم باشد که از پاهای خود برای انجام وظایفش استفاده میکرد. قطعا اگر فیلم بر اساس همان داستان ابتدایی ساخته میشد نمیتوانست تا به این حد احمقانه و سرگرم کننده به نظر برسد.
۳. زوتوپیا (Zootopia)
- کارگردان: بایرون هاوارد
- بازیگران: جنیفر گودوین، جیسون بیتمن، ادریس البا
- تاریخ انتشار: 2016
- امتیاز IMDb به فیلم: 8 از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: 98 از ۱۰۰
افسر جودی هاپس با بازی جنیفر گودوین اولین خرگوشی است که به نیروی پلیس زوتوپیا پیوسته است. او پس از طی سالها آموزش، بالاخره اولین روز کاریاش را برای حفظ آرامش شهری بزرگ آغاز میکند و خیلی زود میفهمد که یک خرگوش کوچک از مزرعه روستایی بانی برو از نظر همکاران بزرگ و خشنش، هیچ اهمیتی ندارد. این افسر که تصمیم دارد به همه ثابت کند چیزی بیش از یک خرگوش کوچک پشمالوست، سلسله مراتب کاری خود را کنار میگذارد، حس ششم خود را جدی میگیرد و در نهایت سرنخهایی را پیدا میکند که او را به مسیر پرپیچ و خم فساد موجود در شهر میرسانند.
با توجه به اینکه هیچ یک از افسران همکارش آنچه که او کشف کرده را جدی نمیگیرند، جودی با یک جنایتکار خردسال به نام نیک وایلد که جیسون بیتمن صداپیشگیاش را بر عهده دارد و یک روباه حیله گر است برای یافتن تعداد زیادی از حیوانات گم شده همکاری میکند. وقتی جودی و نیک در نهایت این حیوانات گمشده را در یک مکان مخفی پیدا میکنند، متوجه میشوند که همهی آنها به طرز مرموزی وحشی و درنده شدهاند و به اصل و نصب خود بازگشتهاند.
در دنیایی که شکارچیان و حیواناتی که قبلا به عنوان غذای آنها در نظر گرفته میشدند هم اکنون در آرامش زندگی میکنند، شیوع وحشیگری قطعا اتفاق وحشتناکی خواهد بود. هر چقدر که جودی در این ماجرا بیشتر به کند و کاو میپردازد متوجه میشود که داستان خیلی پیچیدهتر از آن است که تصور میکرده و خیلی زود درمییابد که تنها کسی که میتواند به او اعتماد کند نیک است.
فیلم «زوتوپیا» نه تنها بسیار خنده دار و سرگرم کننده است، بلکه تاحدی مخاطب را به فکر فرومیبرد زیرا در این فیلم انیمیشنی به موضوعات کلیدیای اشاره شده است. این فیلم به مخاطب میآموزد که چگونه کلیشهها آسیب زننده هستند، میتوان با تعصبات مبارزه کرد و مردم میتوانند تغییر کردن را بیاموزند. در حقیقت میتوان گفت که این فیلم با الهام از فیلم «رابین هود» محصول سال ۱۹۷۳ دیزنی ساخته شده و به شهری مدرن اشاره دارد که برای ساکنین جنگل ساخته شده است. در فیلم اصلی زوتوپیا، محصول سال ۱۹۶۰ نیک شخصیت اصلی داستان است، اگرچه او به جای اینکه جنایتکاری باشد که از مالیات دادن شانه خالی میکند، یک مامور سیا بود. اما در این داستان، جودی که یک خرگوش است نقش اصلی داستان را بر عهده دارد.
۴. من نفرت انگیز (Despicable Me)
- کارگردان: پیر کافمن
- بازیگران: استیو کارل، جیسون سیگل، دانا گایر
- تاریخ انتشار: 2010
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: 81 از ۱۰۰
گرو با صداپیشگی استیو کارل، با کمک مینیونهای کوچک زردرنگ و همکار دیوانهاش، در تلاش است تا به یکی از مخوفترین و موفقترین ابر شرورهای جهان تبدیل شود. اما وقتی تبهکاران دیگر، او را جدی نمیگیرند، به خصوص بانکی که قرار بود نیازهای مالیاش را تامین کند، این کاراکتر شرور به نقشهای بسیار بزرگتر فکر میکند و تصمیم میگیرد ماه را بدزدد. برای دزدیدن یک ماه کامل، گرو به یک اشعهی کوچک نیاز دارد و لذا تصمیم میگیرد آن را از یک شرور دیگر به نام وکتور با صداپیشگی جیسون سیگل بدزدد.
لذا گرو برای به دست آوردن این اشعهها نقشهی مبتکرانهای میکشد و رباتهای کوکی شکلی را به خانهی این شرور میفرستد. گرو برای اینکه بتواند این رباتهای کوکی را به وکتور تحویل دهد، تصمیم میگیرد سه یتیمی را که دشمن ابر شرور او هرگز به آنها شک نخواهد کرد، به فرزند خواندگی قبول کند. اما وقتی هیچ چیز بر طبق نقشه پیش نمیرود، این دخترها تصمیم میگیرند قلکشان را به پدر خواندهشان بدهند و لذا گرو نیز کم کم مسئولیتهای خود را به عنوان یک پدر میپذیرد و با فرزندانش به پارک و تفریح میرود. چندی نمیگذرد که گرو تصمیم میگیرد شرور بودن و نقشههای شیطانیاش را رها کند و وقت خود را صرف خانوادهای که تازه به دست آورده نماید.
«من نفرت انگیز» اولین فیلم از پنج فیلمی است که ششمین فیلم آن تحت عنوان «من نفرت انگیز ۴» در حال تولید است و قرار است در سال ۲۰۲۴ اکران شود. این فیلم دیوانه کننده و جالب توسط پیر کافن و کریس رنو کارگردانی شده یعنی همان کسانی که صدای آنها در طول فیلم به عنوان شخصیتهای مینیون تیم و دیو شنیده میشود.
۵. بر فراز پرچین (Over the Hedge)
- کارگردان: تیم جانسون
- بازیگران: بروس ویلیس، استیو کارل، ویلیام شاتنر
- تاریخ انتشار: 2006
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: 75 از ۱۰۰
راکون فرصت طلبی به نام آرجی با صدا پیشگی بروس ویلیس، پاورچین پاورچین از کنار یک خرس بزرگ که به خواب زمستانی فرورفته رد میشود تا بتواند یک میان وعدهی کوچک برای خوردن داشته باشد. وقتی خرس که وینسنت نام دارد و صداپیشهی آن نیک نولته است از خواب بیدار میشود، درگیریای در بین آنها رخ میدهد که باعث میشود آذوقهی خرس به اتمام برسد.
وینسنت به آرجی میگوید که او یک هفته فرصت دارد تا غذایی را که نابود کرده سر جایش بگذارد وگرنه بلای بدی بر سرش خواهد آورد. چیزی نمیگذرد که حیوانات جنگل از خواب زمستانی بیدار میشوند و درمییابند که نیمی از جنگل آنها توسط موجودات عجیبی به نام انسان تسخیر شده است و این انسانها سرزمین سرسبز آنها را کاملا تغییر دادهاند و در حال ساخت و ساز در درون آن هستند. در همین گیر و دار فکر احمقانهای به ذهن آرجی میرسد و او خانوادهی سنجابها، راسوها، جوجه تیغیها و راکونها را تشویق میکند تا از روی پرچینها به سمت محل اسکان انسانها بروند و غذایشان را بدزدند.
بر خلاف شماتتهای دانای جنگل، لاکپشتی به نام ورن با صداپیشگی گری شاندلینگ، حیوانات، چیپسهای ترد، کلوچههای پیشاهنگی و سایر مواد غذایی را از همسایههای جدید خود میدزدند. پس از روزها دزدی از سطلهای زباله و پس ماندههای غذای انسانها، دیگر کل حیوانات جنگل غذای کافی برای تمام زمستان ذخیره کردهاند، اما وقتی که انسانها خانههای این حیوانات را نابود میکنند، آرجی دوستانش را تنها میگذارد و با واگنی پر از تنقلات فرار میکند و آنها را همانطور که قول داده بود به وینسنت تحویل میدهد. اما پس از آن آرجی به فکر فرو میرود و درمییابد که دوستانی که پیدا کرده بود بسیار باارزشتر از منابع غذاییاش هستند. حال این راکون باید همه چیز را به خطر بیندازد تا دوستان جدیدش را نجات دهد و به قهرمان داستانشان تبدیل شود.
این فیلم طنز خانواده پسند که بیشتر حول موضوع مصرف گرایی آمریکاییها متمرکز شده، نه تنها یک فیلم سرگرم کننده و پر انرژی است بلکه به تمامی مخاطبانش چه بزرگسالان و چه کودکان، لزوم توجه به محیط زیست را گوشزد مینماید و از آنها میخواهد که به محیط اطرافشان بیشتر اهمیت بدهند. تمامی این حیوانات خانواده و دوستان خاص خودشان را دارند و لذا شوخیها و مکالمههای آنها میتواند اعضای خانواده را به یاد مخاطبان بیاورد.
۶. شرک (Shrek)
- کارگردان: اندرو آدامسون
- بازیگران: مایک مایرز، ادی مورفی، کامرون دیاز
- تاریخ انتشار: 2001
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.۹ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: 84 از ۱۰۰
شرک با صداپیشگی مایک مایرز، یک غول بزرگ سبز است که از صرف غذای خود در زیر نور ماه در باتلاق مخصوص به خودش لذت میبرد و روزگارش را به تنهایی سپری میکند. با این حال، یک روز عصر، هنگامی که میخواهد شامش را صرف کند، متوجه میشود که باتلاق او مملو از موجودات آوارهای است که توسط پادشاه ظالمی به نام فارکاد با صداپیشگی جان لیتگو از خانههای خود بیرون رانده شدهاند. شرک که هم اکنون باتلاق ساکتش توسط صدها پری، موش کور، جادوگران و گرگهای بدذات اشغال شده، تصمیم میگیرد تا با حاکم سرکوبگر در این رابطه صحبت کند و دوباره باتلاقش را به همان حالت ساکت و آرام قبلی بازگرداند.
غول خشمگین و آزرده با کمک الاغی پرحرف با صداپیشگی ادی مورفی، به نزد پادشاه دولوک میرود و پس از شکست دادن شوالیههای پادشاه، با او مذاکره میکند. پادشاه به شرک میگوید که اگر بتواند شاهزاده فیونا با صداپیشگی کامرون دیاز را از قلعهی اژدها نجات دهد و او را به فارکاد بیاورد، این موجودات افسانهای را اسکان خواهد داد. پس از آن شرک و خر راهی قلعهی شاهزاده خانم میشوند تا او را نزد نامزدش بازگردانند. با این حال، در طی این سفر پرحادثه، این شرور داستانهای کلاسیک به یک قهرمان تبدیل میشود و پس از اینکه در دام عشق شاهزاده خانم گرفتار میگردد و با خر رابطهی دوستانهای را برقرار مینماید، متوجه میشود که لازم نیست همیشه تنها زندگی کند.
فیلم «شرک» به مخاطبان یاد میدهد که باید خودشان را همانطور که هستید بپذیرند، به همین دلیل است که مایک مایرز بازیگر کانادایی میخواست نقش این شخصیت چندلایه را ایفا کند. البته مایرز اولین بازیگری نبود که برای ایفای نقش شرک انتخاب شده بود، زیرا در ابتدا قرار بود کریس فارلی صداپیشگی این شخصیت را بر عهده بگیرد. اما متاسفانه فارلی اندکی پس از آغاز پروژه درگذشت و این استودیو مجبور شد بازیگر دیگری را برای این نقش پیدا کند. این فیلم کمدی که در سال ۲۰۰۱ ساخته شد اولین فیلم از فرنچایزی با ۶ دنباله است که دنبالهی بعدی آن تحت عنوان «گربه چکمه پوش» قرار است در پاییز امسال اکران شود و علاوهبراین شایعاتی نیز در این خصوص به گوش میرسد که فیلم «شرک ۵» در حال ساخت است.
۷. شنل قرمزی! (Hoodwinked!)
- کارگردان: کوری ادواردز
- بازیگران: آن هاتاوی، پاتریک وابرتون، دیوید اوگدن استیرز
- تاریخ انتشار: 2005
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.۵ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: 46 از ۱۰۰
وقتی شنل قرمزی (آن هاتاوی) در یک بعد از ظهر آفتابی به دیدن مادربزرگش میرود، گرگ شرور ماجرا با صداپیشگی پاتریک واربرتون را میبیند که خودش را به جای مادربزرگ محبوبش جا زده و این در حالی است که گرگ مادربزرگش را در کمد زندانی کرده است. وقتی که شنل قرمزی مادربزرگش را در کمد پیدا میکند گرگ از پنجره میگریزد.
با حضور سریع پلیس در صحنه، کارآگاه نیکی فلیپرز با بازی دیوید اوگدن استیرز پرونده را گیج کننده قلمداد میکند. پس از اینکه شنل قرمزی در مورد رفتار مشکوک گرگ به پلیس توضیح میدهد، پلیس تصمیم میگیرد سمت گرگ را بگیرد. در کمال تعجب، آنها متوجه میشوند که این گرگ شرور آنقدرها هم بد نیست و داستان با آن چیزی که آنها تصور میکنند صد و هشتاد درجه متفاوت است.
مادربزرگ در مورد اینکه در زمان سرقت دزدها کجا بوده، داستانهایی را بر زبان میآورد، اما توضیح نمیدهد که چرا او را در کمد بسته بودند. بنابراین داستان پیچ و تابهای متفاوتی به خود میگیرد و شما نمیدانید شرور واقعی داستان کیست. همین امر سبب میشود که این فیلم انیمیشنی بتواند لحظات شادی بخشی را برایتان رقم بزند. در حالی که برخی از منتقدان انیمیشن «شنل قرمزی» را به شدت مورد انتقاد قرار دادهاند به جرات میتوان گفت که داستان هوشمندانه و گروه صداپیشگان خلاق توانستهاند این فیلم را به یک فیلم بینظیر تبدیل کنند.
۸. زندگی جدید امپراتور (The Emperor’s New Groove)
- کارگردان: مارک دیندال
- بازیگران: دیوید اسپید، جان گودمن، ارتا کیت
- تاریخ انتشار: 2000
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.۴ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: 86 از ۱۰۰
کوزکو با صداپیشگی دیوید اسپاد، امپراتور قبیلهی اینکاهاست و زندگی خوب و مرفهی دارد و لذا به هیچ وجه به نیازهای مردمش فکر نمیکند و فقط و فقط از زندگی سرشار از آرامش خود لذت میبرد. او به عنوان هدیه تولد قصد دارد برای خودش یک عمارت تابستانی با یک سرسره کاملا مدرن بسازد. تنها مسئلهای که وجود دارد این است که بالای تپه آفتابی که او قصد دارد روی آن این خانه را بسازد، روستای کوچکی وجود دارد که کوزکو قصد تخریب آن را دارد. کوزکو این موضوع را با پاچا با صداپیشگی جان گودمن که رهبری دهکده را بر عهده دارد در میان میگذارد و پاچا به شدت اعتراض میکند. در همین حین، مشاور سابق کوزکو که به تازگی اخراج شده و ایزما نام دارد با صداپیشگی ارتا کیت، در حال کشیدن نقشهای است تا انتقام خود را از امپراتور جوان بگیرد و به جای او بر تاج و تخت بنشیند.
ایزما و دستیار احمقش، کرونک، موفق میشوند در هنگام شام، معجون مسموم را با نوشیدنی کوزکو عوض کنند اما معجون که قرار بود امپراتور را بکشد، در عوض او را به یک لاما تبدیل میکند. به دستور ایزما، کرونک تلاش میکند تا لاما را که در کمال تعجب میتواند صحبت کند، از بین ببرد. اما کرونک که عذاب وجدان گرفته و احساساتی شده به طور تصادفی، افسار کوزکو از دستانش رها میشود و این لاما در نهایت به طور تصادفی همراه پاچا به خانه برده میشود. وقتی پاچا درمییابد که این لاما همان امپراتور کوزکو است، به او توضیح میدهد که او حقیقتا شبیه یک امپراتور رفتار نمیکرده و پس از بحث و جدلی که در مورد سرنوشت دهکدهاش رخ میدهد، کوزکو با او قهر میکند و به تنهایی به دل جنگل تاریک میرود.
پاچا که میداند کوزکو به تنهایی در جنگل دوام نمیآورد، به دنبال او میرود و امپراتور را درست زمانی که توسط یک جگوار در حال شکار شدن بود نجات میدهد و او را مجددا به خانه میآورد. پاچا با کوزکو توافق میکند که به او در بازگشت به قصر کمک کند اما کوزکو هم باید به او قول بدهد که خانهی تابستانی خود را در جای دیگری بسازد. کوزکو باید با خود و تفکرات خودخواهانهاش کنار بیاید تا بتواند مجددا به قصر بازگردد و حساب ایزمای شرور و انتقامجو را برسد و او را از مقامش خلع نماید. اگرچه این انیمیشن، داستان بلند پروازانهای ندارد، اما سبک کارتونی کلاسیک خندهدار و رنگارنگ آن سبب میشود که لبخند بر لب بیاورید. بهعلاوه این کارتون به کودکان یادآوری میکند که داشتن دوستانی شفیق کلید موفقیت در هر مشکلی است که برایتان پیش میآید.
۹. هیولاها علیه بیگانگان (Monsters vs Aliens)
- کارگردان: کونراد ورنون
- بازیگران: ریس ویترسپون، ست روجن، ویل آرنت
- تاریخ انتشار: 2009
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.۴ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: 74 از ۱۰۰
سوزان مورفی با صداپیشگی ریس ویترسپون که قرار است به زودی با شوهر رویایی خود ازدواج کند با سقوط یک شهاب سنگ به زمین، مورد اصابت شهاب سنگ قرار میگیرد و تشعشعات آن به بدنش نفوذ میکنند. چیزی نمیگذرد که قد سوزان ۴۹ فوت میشود و او به واسطهی یک عملیات نظامی مخفی بازداشت میگردد. سوزان که کاملا گیج شده و ترسیده در یک مرکز دولتی از خواب بیدار میشود. در این مرکز کارکنان به او هیولا میگویند و او را، جینورمیکا، نامیدهاند و او با سایر هیولاهای هم بندش در ساختمانی سرد و صنعتی نگهداری میشود.
در همین حین، نیروهای ارتش ایالات متحده در تلاشاند تا با کاوشگری که به زمین فرستاده شده تا به جست و جوی کوانتونیوم بپردازد ارتباط برقرار نمایند. هنگامی که ارتش نمیتواند با این کاوشگر ارتباط لازم را برقرار نماید، به هیولاها گفته میشود تا اگر بتوانند زمین را از دست این کاوشگر روباتیک نجات دهند، آزادی خود را مجددا به دست خواهند آورد و به بین مردم باز خواهند گشت. آنها نمیدانند بیگانهای که کاوشگر را فرستاده در حال حاضر در فضا به سر میبرد و به شدت به این ماده نیاز دارد
و هیولاها تنها شانسی هستند که ساکنان زمین برای زنده ماندن دارند. جینورمیکا یا همان سوزان به کسانی که او را کنار گذاشتند پشت میکند و در کنار دوستان جدید، عجیب و فوقالعادهاش به مبارزه با تهاجم قریبالوقوع بیگانگان میپردازد.
به جرات میتوان گفت که هیولاهای مختلف فیلم «هیولاها علیه بیگانگان» از فیلمهای ترسناک علمی-تخیلی و درجهی دوم دهههای ۵۰، ۶۰ و ۷۰ الهام گرفته شده اند. به عنوان مثال شخصیت جینورمیا تحت تاثیر «حمله زن ۵۰ فوتی» و دکتر سوسک از «مگس» الهام گرفته است. باب هم احتمالا نسخهای از شرور لزج فیلم علمی-تخیلی «توده چسبنده» محصول سال ۱۹۵۸ است و اینسکتساروس با اقتباس از کویجا موترا خلق شده است.
۱۰. گربه چکمه پوش (Puss in Boots)
- کارگردان: کریس میلر
- بازیگران: آنتونیو باندراس، سلما هایک، ایمی سداریس
- تاریخ انتشار: 2011
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: 86 از ۱۰۰
اسپین آف انیمیشنی محبوب شرک تحت عنوان «گربه چکمه پوش» بر روی گربهی فیلم دوم که کفشهایی به پا دارد تمرکز کرده است. پاس با صداپیشگی آنتونیو باندراس، یک قاتل و راهزن خبره است که به عنوان یک یتیم در سن ریکاردو زندگی میکرد و پس از مدتی، برای دزدی از بانک شهرش را ترک میکند. اگرچه این خود پاس نبود که به بانک دستبرد زد، بلکه دوست صمیمی او هامپتی دامپتی با صداپیشگی زک گالیفیاناکیس بود که پاس با اکراه با او همدست شده بود تا بتواند از پس این دزدی بربیاید و غازی را که تخمهای طلا میگذارد بدزدد. اما وقتی که جک و جیل به تعقیب این دو همکار میپردازند همه چیز بر طبق نقشهای که آنها طرح کردهاند پیش نمیرود.
گربه چکمه پوش معتقد است که هامپتی و سارق ماهرشان، کیتی سافت پاوس با صداپیشگی سلما هایک ممکن است توسط این دو خواهر و برادر ربوده شده باشند. هنگامی که پاس سرانجام آنها را در سن ریکاردو پیدا میکند، متوجه میشود که برایش دسیسه چیده بودند و لذا او به سرعت دستگیر شده و به زندان انداخته میشود. در تمام این مدت، مادر بچه غاز ربوده شده که یک غاز غول پیکر هیولا مانند به نام وحشت بزرگ است، در جستجوی کودک خود راهی شهر میشود و حال هامپتی و پاس باید بین ثروت یا نجات شهر آرامشان یکی را انتخاب کنند.
منتقدان، داینامیک به وجود آمده در بین آنتونیو باندراس و سلما هایک را در نقش گربه و کیتی سافت پاوز مورد تحسین قرار دادهاند، اگرچه تنها بازیگر این انیمیشن که هیچ انتقاد منفیای را کسب نکرد و به شدت مورد ستایش قرار گرفت زک گالیفیاناکیس بود که بازی او در نقش هامپتی دامپی نه تنها سبب خلق کاراکتری شگفتانگیز و جذاب شد بلکه توانست رنگ و بوی خاصی به داستان فیلم ببخشد. طرفداران فرنچایز شرک دوست داشتند ببینند که پاس چگونه بعد از این فیلم به زندگی خود ادامه میدهد و این انیمیشن توانست آنها را با ویژگیهای اخلاقی پاس و آنچه که در زندگی او اتفاق میافتد آشنا نماید.
۱۱. عصر یخبندان (Ice Age)
- کارگردان: کریس وج
- بازیگران: ری رومانو، دنیس لری، جک بلک
- تاریخ انتشار: 2002
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.۵ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: 77 از ۱۰۰
بیست هزار سال پیش است و عصر یخبندان به سرعت نزدیک میشود، غذا کمیاب شده و حیوانات شروع به مهاجرت به سمت جنوب کردند. سید تنبل با صداپیشگی جان لگوئیزامو که برای مهاجرت، دیر از خواب بیدار شده، از خانوادهاش جا میماند، خانوادهای که شاید به خاطر پرحرفیهایش، او را به عمد جا گذاشتهاند. سید که هم اکنون تنها مانده و تصمیم دارد به تنهایی گلیمش را از آب بیرون بکشد، پس از برداشتن غذای دو کرگدن بسیار بزرگ و عصبانی، دچار مشکل میشود. اما درست قبل از اینکه این تنبل پرحرف توسط این دو دایناسور اولیه به سزای عملش برسد، مانی با صداپیشگی ری رومانو که از آنجا عبور میکرده، با این کرگدنهای عظیمالجثه مبارزه میکند و جان سید را نجات میدهد. بر خلاف میل مانی، سید تصمیم میگیرد با او همراه شود، زیرا میترسد که تنها بماند و اتفاقات بدی برایش روی بدهند.
در همین حال، در آن سوی کوهها، گروهی از ببرهای دندان شمشیری شرور به جدال با قبیلهی انسانها میپردازند و میخواهند انتقام خود را از انسانهایی که نیمی از قبیلهی آنها را شکار کرده و خوردهاند بگیرند. اما همسر رئیس قبیلهی انسانها که جراحات دردناکی برداشته بعد از حملهی این ببرها پا به فرار میگذارد و در نهایت پسر نوزادش را به مانی میسپارد. لذا او همراه با سید تلاش میکنند تا نوزاد را به محل زندگی انسانها بازگرداند.
با این حال، پس از اینکه به آنجا میرسند، میبینند که روستای انسانها به یک محل متروکه تبدیل شده و به جز ببر دندان شمشیری تنهایی به نام دیگو با صداپیشگی دنیس لیری و سید و ماموت کس دیگری در آنجا حضور ندارد. دیگو وانمود میکند که او هم نگران نوزاد انسانهاست و به همراه آن جفت عجیب و غریب راهی میشود تا بتواند قبیلهی انسانها را پیدا کند. در حالی که این گروه از میان کوههای برفی و درههای یخچالی لغزنده عبور میکنند داستانهای عجیب و غریب زیادی روی میدهد. در طول راه، دیگو دچار عذاب وجدان میشود و باید بین نجات کودک و دوستان جدیدش و یا پیوستن به گلهی گرسنه و وحشی خود یکی را انتخاب کند.
در حقیقت انیمیشن کمدی مهیج «عصر یخبندان» حول محور سه دوست عجیب و غریب جریان دارد که قصد دارند کودکی را نجات دهند، اما داستان غنی و پرمحتوای آن آنقدر شیرین و دوست داشتنی است که توانست مخاطبان را در سنین مختلف به سمت خود جذب کند. اسکرات، موجودی کوچک که اصلا حرف نمیزند و شبیه سنجاب است همواره بلوطی را تعقیب میکند که مدام از او دورتر و دورتر میشود. از آنجایی که غذا بسیار کمیاب شده، جای تعجبی وجود ندارد که چرا اسکارت برای داشتن یک بلوط این همه به خودش سختی میدهد. در واقع سکانسهایی که در آنها این سنجاب گرسنه مدام به دنبال بلوطش است توانستند به شدت مخاطبان را سرگرم کنند.
۱۲. مگا مایند (Megamind)
- کارگردان: تم مک گرت
- بازیگران: ویل فرل، تینا فی، جونا هیل
- تاریخ انتشار: 2010
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: 72 از ۱۰۰
مگا مایند با صداپیشگی ویل فرل که در هشت روزگی به زمین فرستاده شده و سیاره اصلیاش در حال نابودی است، یکی از دست و پا چلفتیترین ابر شرورهای این سیاره به حساب میآید، زیرا همواره نقشههای شیطانی او توسط دشمن بزرگش، مترو من با صداپیشگی برد پیت خنثی میشود. اما همه چیز در یک روز سرنوشت ساز تغییر میکند و مگامایند در نهایت میتواند از زندان فرار کند، خبرنگار خبری روکسان ریچی با صداپیشگی تینا فی را بدزدد و مترو من را به دام بیندازد.
او به واسطهی تضعیف قدرتهای مترو من، او را نابود میکند و این قهرمان توسط رقیب پوست آبیاش که از یک سلاح خورشیدی استفاده میکند منفجر میشود و چیزی جز یک اسکلت و شنل از او باقی نمیماند. اما هم اکنون مگامایند در شهری که صلح و آرامش در هر گوشه و کنارش پیداست تنها مانده و هر کاری که دلش بخواهد میتواند انجام دهد. چندی نمیگذرد که او درمییابد بدون رقیبی که با او مبارزه کند دیگر هیچ هدفی در زندگیاش ندارد.
لذا این ابر شرور از DNA مترو من برای خلق یک قهرمان جدید استفاده میکند زیرا او میخواهد به مقابله با این قهرمان بپردازد و زندگیاش را از یکنواختی دربیاورد. اما وقتی مگامایند به طور تصادفی فرمول را به هال استوارت با صداپیشگی جونا هیل که یک فیلمبردار احمق است تزریق میکند، موجودی که قرار بود یک قهرمان باشد یک ابر شرور از آب در میآید که علاقهای به اجرای عدالت ندارد. حال مگامایند باید خودش، زنی که دوستش دارد و شهری را که خانه مینامد، نجات دهد تا بتواند به یک قهرمان واقعی تبدیل شود.
انیمیشن «مگامایند» با تغییری هوشمندانه در فیلمهای ابرقهرمانی کلاسیک، داستانی طنزآمیز را روایت کرده و توانسته مخاطبان را به وجد بیاورد. همین امر سبب شد که بازیگران صداپیشهی مگامایند و سبک انیمیشن درخشان و بینظیر آن به شدت مورد تحسین منتقدان قرار گیرد. در حقیقت این انیمیشن کمدی مملو از صحنههای اکشن که ترکیبی عالی از شیطنتهای احمقانه و احساسات صمیمانه را به مخاطبان القا میکنند، به ما یادآوری میکند که واقعا چه چیزی ارزش جنگیدن را دارد.
۱۳. آقای فاکس شگفت انگیز (Fantastic Mr. Fox)
- کارگردان: وس اندرسون
- بازیگران: جرج کلونی، بیل مری، ویلم دفو
- تاریخ انتشار: 2009
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.۹ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: 93 از ۱۰۰
آقای فاکس با بازی جرج کلونی، دوازده سال پس از دستگیری و به دام افتادن در حین حمله به یک مزرعه، زندگی آرامی را به عنوان یکی از نویسندگان یک روزنامهی محلی سپری میکند. او با عشق و حمایت همسرش فلیسیتی با صداپیشگی مریل استریپ و پسرش اش با صداپیشگی جیسون شوارتزمن تمام تلاشش را میکند تا خودش را به دردسر نیندازد و تنها به رفاه حال خانوادهاش بیندیشد. اما یک روز، آقای فاکس اعلام میکند که از این زندگی بیدردسر خسته شده و تصمیم میگیرد که همراه با خانوادهاش به جایی نزدیک یک روستا بروند و در درون یک درخت زیبا زندگی کند.
او این کار را علیرقم هشدارهای وکیلش که به فاکس در مورد خطرات زندگی در نزدیکی مزارع همسایه هشدار میدهد به انجام میرساند. آقای فاکس و دوستش کایلی در حسرت روزهایی که مدام از مزارع دزدی میکردند، تصمیم میگیرند سه شب متوالی به مزارع یورش ببرند، اما کشاورزان رد او را میگیرند و درختی را که او به همراه خانوادهاش در آن زندگی میکند در هم میشکنند. خوشبختانه، خانوادهی فاکس یک تونل فرار در زیر درخت خود حفر کرده بودند، اما یکی از اعضای خانواده یعنی برادرزادهی آنها کریستوفرسون با صداپیشگی اریک چیس اندرسون به دام روستاییان میافتد.
خانواده در حین مخفی شدن با حیوانات دیگری روبرو میشوند که خانههایشان توسط کشاورزان مخوف ویران شده است. اقای فاکس و خانوادهاش میدانند که باید راهی برای بازگرداندن برادرزاده خود پیدا کنند و لذا همراه با دوستان جدید خود شروع به طرح نقشهای میکنند. حیوانات که تقریبا آماده شدهاند، ضد حملهی خود را آغاز میکنند و سعی میکنند تا با پرت کردن حواس کشاورزان به آقای فاکس کمک کنند تا برادرزادهاش را آزاد کند. پس از آن آقای فاکس برای انتقام گرفتن از کشاورزانی که برادرزادهاش را دزدیده بودند تخم مرغها و مرغهای آنها را به غنیمت میگیرد.
«آقای فاکس شگفت انگیز» که بر اساس رمان کودکانهی نویسنده محبوبی به نام رولد دال که در سال ۱۹۷۰ نوشته شده ساخته شده است داستانی استادانه و مملو از صحنههای طنزآمیز دارد. این انیمیشن استاپ موشن نه تنها به چشم مخاطب بسیار دلپذیر میآید بلکه، روستای گریت میسندن، یعنی جایی که رولد دال در آن زندگی میکرد، تاثیر زیادی بر ظاهر فیلم داشته و لذا از درختان واقعی و ماسهها در مجموعههای مینیاتوری این انیمیشن استفاده شده است.
وس اندرسون که کار کارگردانی و نویسندگی این کمدی را بر عهده داشت، با تیم استودیو ۳ میلز همکاری کرده که به خاطر کار بر روی انیمیشن عروس مردگان تیم برتون به شهرت رسیدند. انیمیشن «آقای فاکس شگفت انگیز»، با صداپیشگان پر ستارهی خود، استفاده از فیلم نامهای بینظیر، جاذبههای بصری و زیبایی پاییزی دلپذیر، توانست مورد تحسین بسیاری از منتقدان قرار گیرد. بهعلاوه این انیمیشن به مخاطب امروزی میآموزد که چه کاری درست و چه کاری نادرست است و برای انجام کارهای درست نباید از هیچ تلاشی دریغ کرد.
منبع: collider
من همونیم که یه انیمه هزار قسمتی رو دیده اونم نه یک بار🌚😂
سلام خب منم همشون و دیدم تعجب هم نکردم از اینکه گفتی همشو دیدی یه کسایی هستن که یه انیمه ی هزار قسمتی رو دیدن از این تعجب میکنم
خوب من انیمه ی هزار قسمتی ندیدم اما یک لیست ۴۰ تایی از کارتون های سینمایی رو کامل دیدم
منم
منم
باورتون میشه من همرو دیدم
وای غیرممکنه!
تنها نیستی