۹ لحظهی نمادین فیلمهای اندرو گارفیلد که باعث میشود او را بیشتر دوست داشته باشیم
اندرو گارفیلد یکی از شگفتانگیزترین بازیگرآنهالیوود است که با دامنهی گستردهی استعدادهایش در هر نقشی میدرخشد و ویژگیهای منحصربهفردی را به آن اضافه میکند. آخرین دستاورد گارفیلد حضور در اقتباس موزیکال لین مانوئل میراندا در «تیک، تیک… بوم» (Tick, Tick … Boom) در نقش جاناتان لارسون نابغهی نوظهور تئاترهای موزیکال است.
گارفیلد در نقش لارسون خیرهکننده و جذاب است و با خلاقیت بیوقفهاش سیمای مردی که در هر لحظه و هر برخورد نوای دلانگیز موسیقی را میشوند را به خوبی تصویر میکند. بازی او در تیک، تیک… بوم به عنوان یکی از بهترین نقشآفرینیهای فصل جوایز ۲۰۲۱- ۲۰۲۲ شناخته میشود و به اندازهای نظر منتقدان را جلب کرد که موفق شد برای دومین بار نامزد اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شود.
صد البته این نخستین باری نیست که او با عملکردش مخاطبان و منتقدان را هیجانزده میکند. گارفیلد در تمام سالهای فعالیت هنریاش سکانسهای جذابی را در فیلمهای سینمایی خلق کرده اما لحظات نمادینی وجود دارند که باعث میشوند علاوه بر این که قدرت بازیگریاش را تحسین کنیم او را عمیقا دوست داشته باشیم.
* هشدار: در ادامهی این مطلب داستان فیلمها لو میرود.
۹- پسر الف (Boy A)
- سال انتشار: 2007
- کارگردان: جان کرولی
- سایر بازیگران: پیتر مولان، شیوون فینران
- امتیاز IMDb فیلم: 7.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: 88 از ۱۰۰
اندرو گارفیلد از همان ابتدا یکی از بازیگران مورد علاقهی منتقدان بود و عملکردش همواره با تمجید آنها رو به رو میشد مثلا در پسر الف به عنوان اولین فیلم بلند سینماییاش عملکرد قابل قبولی داشت و با تحسین منتقدان و مخاطبان مواجه شد. گارفیلد ایفاگر نقش پسر جوانی بود که پس از گذراندن بیشتر دوران کودکیاش در زندان، از حبس آزاد میشود تا زندگی تازهاش را برای خودش دست و پا کند فارغ از این که گذشتهی تاریکش دست از سرش برنمیدارد.
کم کم در فلاشبکهای فیلم با گذشتهی خجالتآور و جرم اصلی این پسر جوان که جک بریج نام دارد آشنا میشویم. از سوی دیگر میبینیم که او در زمان حال هویت و زندگی تازهاش را پذیرفته و با موهبتی به نام آزادی در حال شکوفایی است. گارفیلد در این نقش مراقب، مهربان و به خاطر زندگی تازهاش عمیقا سپاسگزار است. با این حال گذشته همیشه در پستو باقی نمیماند؛ هنگامی که سابقهی جک برای اطرافیانش از جمله نزدیکترین دوستش فاش میشود، احساسات متناقضی را تجربه میکند.
اندرو گارفیلد جوان در سراسر فیلم میدرخشد اما از جایی که متوجه میشود همه چیز لو رفته و دوباره امنیت و آرامش را از کف داده، یاس و ناامیدی را به نمایش میگذارد که تماشایی است. در یکی از سکانسها دوستش او را «قاتل» خطاب میکند و دیگر نمیخواهد با او صحبت کند. او تمام روند سوگواری برای آرامش و هویتی که با سختی به آن رسیده را در چند دقیقه نشان میدهد.
بازی اندرو گارفیلد در این درامِ آرام، قدرتمند است و به عنوان اولین حضور در یک فیلم بلند سینمایی جایزهی تلویزیونی بفتا را برایش به ارمغان آورد.
۸- هرگز رهایم مکن (Never Let Me Go)
- سال انتشار: 2010
- کارگردان: مارک رومنک
- سایر بازیگران: کری مولیگان، کیرا نایتلی، سالی هاوکینز
- امتیاز IMDb فیلم: 7.۱ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: 71 از ۱۰۰
اندرو گارفیلد پس از حضور در فیلم تحسین شدهی پسر الف با نقشآفرینی فوق احساسیاش در هرگز رهایم مکن علاوه بر این که جنبههای متفاوتی از تواناییهایش را به رخ کشید، در بعضی از لحظات به معنای واقعی کلمه روانِ مخاطب را ویران کرد. در این فیلم لطیف اما پیچیده ایفاگر نقش نوجوانی به نام تامی است که در شرایطی بسیار غیرعادی رنج و مشقت دوران نوجوانی و بلوغ را تجربه میکند. تامی در یک مدرسهی شبانهروزی بزرگ میشود و نسبت به این واقعیت وحشتناک که زندگیاش با رسیدن به سن بزرگسالی به پایان میرسد، آگاهی کامل دارد؛ زیرا او و سایر دانش آموزان مدرسه برای اهدای عضو متولد شده و بزرگ میشوند!
اگرچه تامی و بچههای دیگر از سرنوشتشان به خوبی آگاه و به طرز غیرقابلباوری مطیع و آرام هستند اما هنوز هم کورسوی امیدی در دلشان زنده است که شاید بتوانند به واسطهی دستاوردها و استعدادهای فردیشان این مرگ اجباری و بیرحمانه را به تعویق بیندازند. در مورد تامی استعداد عجیبش در خلق آثار هنری برای یک گالری نقاشی مرموز و این واقعیت که عاشق یکی از بچهها شده، همان کورسوی امید است.
در یک لحظهی احساسی از فیلم هرگز رهایم مکن، تامی بالاخره به بیهودگی این امید پی میبرد، او از کتی (کری مولیگان) خواهش میکند ماشین را متوقف کند و سپس در جادهای متروک تمام خشمی که در همهی این سالها در وجودش انباشته شده را فریاد میزند. گارفیلد در این سکانس ناامیدی، خشم و درماندگی تامی را عالی به تصویر میکشد و به خاطر همین عملکرد هم در جشنوارهی های متعدد تحسین شد.
۷- شبکهی اجتماعی (The Social Network)
- سال انتشار: 2010
- کارگردان: دیوید فینچر
- سایر بازیگران: جسی آیزنبرگ، جاستین تیمبرلیک، رونی مارا، آرمی همر
- امتیاز IMDb فیلم: 7.۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: 96 از ۱۰۰
اندرو گارفیلد سال ۲۰۱۰ به خاطر ایفای نقشِ ادواردو ساروین یکی از بنیانگذاران فیسبوک در فیلم شبکهی اجتماعی دیوید فینچر به نامی آشنا تبدیل شد. فیلم سیر تحول مارک زاکربرگ (جسی آیزنبرگ) از یک دانشجوی انصرافی هاروارد تا تبدیل شدنش به یکی از کارآفرینهای میلیاردر دنیای فناوری را به تصویر میکشد. فینچر به نقش ادواردو ساروین در رشد فیسبوک به عنوان یکی از مهمترین شبکههای اجتماعی و متعاقبا برکناری ناجوانمردانه توسط شرکای سابقش هم میپردازد که حواشی زیادی را هم ایجاد کرد و با واکنشهای عجیب و غریبی رو به رو شد.
وقتی سایت زاکربرگ به محبوبیت و سودآوری روزافزون رسید، او عمدا برخی از افرادی که در این مسیر همراهیاش کردند و از عوامل موفقیت فیسبوک به شمار میرفتند را کنار گذاشت. یکی از این افراد ساروین است که در نهایت متوجه میشود که سهامش در فیسبوک به اندازهای کاهش پیدا کرده که انگار وجود ندارد؛ بنابراین تصمیم میگیرد برای به دست گرفتن اموری که توسط دوستانش از دستش خارج شده، اقدام قانونی انجام دهد و شکایت کند.
در یکی از سکانسهای فراموشنشدنی شبکهی اجتماعی شاهد رویارویی دراماتیک ساروین با دوست و شریک سابقش هستیم. اندرو گارفیلد این شخصیت را با خشم وصفناپذیر و صد البته خویشتنداری قابلتوجهی به تصویر میکشد. اگرچه او آسیب دیده، متحمل توهین و انزوا شده اما همچنان مطمئن و امیدوار است که حقش را میگیرد. او در این سکانس تمام توجهها را به خود جلب میکند و بازی درخشانی دارد.
۶- مرد عنکبوتی شگفتانگیز (The Amazing Spider-Man)
- سال انتشار: 2012
- کارگردان: مارک وب
- سایر بازیگران: اما استون، ریس ایفانز، دنیس لری، کمپبل اسکات
- امتیاز IMDb فیلم: 7 از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: 72 از ۱۰۰
گارفیلد سال ۲۰۱۲ با حضور در مرد عنکبوتی شگفتانگیز به یکی از نام های بزرگ در میان فرنچایزهای ابرقهرمانی صنعت سینما تبدیل شد. پیش از او توبی مگوایر در سهگانهی سم ریمی ایفاگر نقش مرد عنکبوتی بود اما مارول تصمیم گرفت قسمت چهارم را لغو و با تغییراتی در تیم سازنده، این فرنچایز محبوب را باز راهاندازی کند. یکی از این تغییرات اساسی حذف توبی مگوایر و جایگزینی اندرو گارفیلد بود. او به خاطر حضور در دنیای فیلمهای ابرقهرمانی و ایفای نقش پیتر پارکر بسیار خوشحال بود و اشتیاق و هیجانش در این فیلم کاملا نمایان است.
گارفیلد در نقش پیتر بسیار پرانرژی و در عین حال فروتن است و به راحتی میتوان به این واقعیت پی برد که او قصد دارد از نیروهای ابر انسانیاش در راه کمک به بشریت استفاده کند اما همهی اینها دلیل نمیشود که گاهی شیطنت نکند و قدرتش را به رخ نکشد، به ویژه وقتی با قلدرها طرف است.
مثلا در یکی از بهیادماندنیترین سکانسهای اولین فیلم این مجموعه، پیتر تصمیم میگیرد از مهارتهایش در پرتاب تار عنکبوت استفاده کند تا درس درست و حسابی به پسر قلدری بدهد که دوست دارد در داخل و خارج زمین بسکتبال بقیه را آزار دهد؛ بنابراین وقتی توپ به صورت اتفاقی به دستش میافتد، از تواناییاش در ایجاد تارهای چسبناک استفاده میکند تا هر طوری که شده توپ را در دستانش نگه دارد و آن را به پسر زورگو ندهد تا اذیتهایش را جبران کند.
شوخطبعی و بازیگوشی ذاتی گارفیلد باعث میشود این نمایش ورزشی در دل یک فیلم ابرقهرمانی تماشاییتر از آن چه فکر میکنید، از آب درآید.
۵- ۹۹ خانه (۹۹ Homes)
- سال انتشار: 2014
- کارگردان: رامین بحرانی
- سایر بازیگران: مایکل شنون، لورا درن، کالن موس
- امتیاز IMDb فیلم: 7.۱ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: 92 از ۱۰۰
حتی وقتی قدرت اندرو گارفیلد به لطف نقش ابرقهرمانی مرد عنکبوتی چند برابر شد، از حضور در آثار متفکرانه و دراماتیک دست نکشید؛ از جمله فیلم ۹۹ خانه محصول سال ۲۰۱۴ به کارگردانی فیلمساز ایرانی- آمریکایی رامین بحرانی.
او در ۹۹ خانه ایفاگر نقش مردی به نام دنیس نش است که در بحبوحهی بحران اقتصادی از کار بیکار میشود و نمیتواند از پس پرداخت قسطهای وام خانهاش برآید. در نتیجه دادگاه به تخلیه و فروش خانه حکم میکند و از این جا به بعد شاهد مبارزات اقتصادی او برای حفظ کاشانه و زندگی خانوادگیاش هستیم.
در یکی از سکانسهای ابتدایی و تاثیرگذار فیلم دنیس در جلسهی دادگاه خواستار تعلیق حکم تخلیهی خانه است اما در عوض تنها چیزی که عایدش میشود رفتار سرد، بیتفاوت و تا اندازهای غضبآلود قاضی است. او در این لحظه مملو از سردرگمی و ناامیدی است و واقعیت دردناک و خردکنندهای که در سالهای بحران اقتصادی بر بسیاری از خانوادهها رفته را به خوبی نشان میدهد.
بعدتر به دنیس یک فرصت دیگر داده میشود تا وضعیت اقتصادی را بهبود ببخشد و خانهاش را نجات دهد؛ او باید به همان شیوهای که با او رفتار و از خانه بیرون انداخته شده، خانهی آدمهایی شبیه خودش را بگیرد و رویاها و آرزوهایشان را نابود کند. سیر تحول این شخصیت از مرد جوانی مهربان، همدلی برانگیز و سختکوش به انسانی که مجبور است مرزهای اخلاقی را زیر پا بگذارد با تحسین و واکنش مثبت منتقدان مواجه شد.
۴- ستیغ ارهای (Hacksaw Ridge)
- سال انتشار: 2016
- کارگردان: مل گیبسون
- سایر بازیگران: وینس وان، سم ورثینگتون، لوک بریسی، هوگو ویوینگ، رایان کر
- امتیاز IMDb فیلم: 8.۱ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: 84 از ۱۰۰
اندرو گارفیلد اولین نامزدی اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای حضور در فیلم حماسی ستیغ ارهای به دست آورد. او ایفاگر نقش دزموند داس بود که در طول نبرد اوکیناوا به عنوان بهیار به ارتش ایالاتمتحدهی آمریکا میپیوندد اما به دلیل اعتقادات مذهبی سفت و سختش از شرکت در خشونت یا حتی آموزش آن و دست زدن به اسلحه امتناع میکند.
امتناع دزموند از دست زدن به اسلحه از سوی مافوقها و همرزمانش نوعی توهین تلقی میشود و سعی میکنند از طریق ارعاب و فرآیندهای قانونی او را از رو ببرند و از میدان به در کنند اما این سرباز عجیب، سرسختتر از این حرفها است. در یکی از سکانسهای ستیغ ارهای، دزموند توسط سربازانی که به او اعتماد ندارند یا نمیدانند اصلا برای چه در میدان نبرد حضور دارد، به طرز وحشیانهای مورد ضرب و شتم قرار میگیرد. صبح روز بعد وقتی کبودیها و زخمهای ناشی از این درگیری به چشم گروهبان میخورد، از او میخواهد یا دست از لجبازی بردارد و آموزش نظامی ببیند یا کسانی که کتکش زدند را معرفی کند اما سرباز داس به طرز عجیبی از هر دو کار خودداری میکند.
ظرافت، متانت و شوخطبعی هوشمندانهی گارفیلد در این سکانس فوقالعاده است. او به گروهبان که پس از سرباز زدن از معرفی مهاجمان میگوید پس حتما در خواب به این حال و روز افتاده، با لحنی شوخ و زیرکانه پاسخ میدهد که «من خیلی بد میخوابم» ونشان میدهد چرا دزموند داس به راستی یکی از قهرمانهای متواضع و دوستداشتنی جنگ جهانی دوم است.
۳- سکوت (Silence)
- سال انتشار: 2016
- کارگردان: مارتین اسکورسیزی
- سایر بازیگران: لیام نیسون، آدام درایور، تادانابو آسانو
- امتیاز IMDb فیلم: 7.۱ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: 83 از ۱۰۰
گارفیلد پس از ستیغ هک سا در درام پرهزینهی مارتین اسکورسیزی یعنی سکوت حضور پیدا کرد و یک شخصیت مذهبی متفاوت را به تصویر کشید. او در فیلم ایفاگر نقش سباستینو رودریگز کشیشی است که بعد از شنیدن اخباری دربارهی مرتد شدن استاد و رهبرش (لیام نیسون) پس از تحمل شکنجههای زیاد در ژاپن، به همراه شاگرد پرتغالیاش فرانسیسکو گارپ راهی سرزمینهای شرقی میشود تا هم استادش را پیدا کند و هم وضع مسیحیان آن منطقه که مورد آزار و اذیت راهبان قرار میگیرند و توسط آنها سرکوب میشوند را از نزدیک بررسی کند.
رودریگز به محض ورود به این منطقه متوجه میشود شایعات صحت داشته و رهبران برخورد بدی با مسیحیان معتقد دارند و روستاییان را به شکل وحشیانهای شکنجه میکنند. او نهایتا میفهمد که اخبار منتشر شده دربارهی استادش هم صحت دارد و پس از تحمل شکنجههای فراوان از دین خارج شده. خودش هم بالاخره گیر میافتد و برای پایان دادن به شکنجه و رنجی که اطرافیانش متحمل میشوند باید بر سنگ کوچکی که به تمثیل حضرت مسیح مزین است پا بگذارد و مرتد شود، در غیر این صورت مسیحیان دیگر به جای او شکنجه میشوند.
در یکی از سکانسهای تاثیر گذار فیلم سکوت، کشیش رودریگز را میبینیم که قلبا تمایلی به انجام این کار ندارد و آن را مخالف اعتقاداتش میداند، از سوی دیگر دوست ندارد فرد دیگری به خاطر او آسیب ببیند اما ناگهان صدای الهی میشنود که به او اجازه میدهد برای حفظ جان خودش و سایرین این کار را انجام دهد. او نهایتا تسلیم میشود و با انگشتهای پایش تمثیل را لمس میکند. بازی خیرهکنندهی گارفیلد تمام رنج و اندوهی که این شخصیت در آن لحظه تجربه کرده را به خوبی نشان میدهد و ویران شدنش را بدون حتی یک کلمه به زیبایی تصویر میکند.
۲- نفس بکش (Breathe)
- سال انتشار: 2017
- کارگردان: اندی سرکیس
- سایر بازیگران: کلر فوی، تام هولندر، و هیو بونهویل
- امتیاز IMDb فیلم: 7.۱ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: 68 از ۱۰۰
اندرو گارفیلد در نفس بکش مهارتهای بازیگریاش را به رخ میکشد و از طریق تعداد محدودی کلمه تمام احساس شخصیت را به مخاطب منتقل میکند. او ایفاگر نقش مرد جوانی به نام رابین کاوندیش است که با همسرش دایانا (کلر فوی) زندگی ایده آل و فوقالعادهای را تجربه میکند و قرار است به زودی صاحب یک پسر شوند تا این که ناگهان به فلج اطفال مبتلا میشود و زندگی جنبههای تاریکش را به او و خانوادهاش نشان میدهد. رابین کاملا فلج و برای نفس کشیدن به دستگاه تنفسی وابسته میشود و در نتیجهی این بیماری ناامیدی و افسردگی ویرانگری را تجربه میکند، به طوری که ترجیح میدهد بمیرد و همسر و فرزندش را بیشتر از این عذاب ندهد.
در نهایت دایانا متوجه میشود که هیچ درمانی برای این بیماری وجود ندارد و رابین تنها چند ماه زنده خواهد ماند.؛ بنابراین تصمیم میگیرد در مدت باقیمانده بهترین زندگی ممکن را برای همسرش فراهم کند و به مهمترین خواستهاش که مرخص شدن از بیمارستان است، عمل کند.
در یک لحظهی کاملا فراموشنشدنی از فیلم، رابین از طریق تیم پزشکی متوجه میشود که به طور بالقوه میتواند با آوردن یک دستگاه تنفسی به خانهاش زنده بماند و حالا باید تصمیم بگیرد که این خطر را میپذیرد یا نه؟ در این جا او از چند کلمهی محدودی که میتواند به زبان بیاورد، بهترین استفاده را میکند و این پیام را میرساند که از عواقب خطرناک تصمیمش کاملا آگاه است اما به جز بودن در کنار خانوادهاش در واپسین روزهای زندگی چیز دیگری نمیخواهد. این لحظه تلخ و تاثیرگذار است و گارفیلد با هر نفسی انرژی لطیف شخصیتش را به مخاطب منتقل میکند.
۱- تیک، تیک… بوم (Tick, Tick… Boom)
- سال انتشار: 2021
- کارگردان: لین مانوئل میراندا
- سایر بازیگران: الکساندرا شیپ، ونسا هاجنز، رابین دو ژسوس، جاشوا هنری
- امتیاز IMDb فیلم: 7.۵ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: 88 از ۱۰۰
در نهایت آخرین نقشآفرینی او در تیک، تیک… بوم پدیدهای است که به اندازهی خنداندن، اشکتان را هم درمیآورد و صد البته در بسیاری از سکانسها روح و روانتان را ویران میکند. گارفیلد در این فیلم موفق میشود ابعاد تازهاش از تواناییهایش را به مخاطبان نشان دهد که پیشتر از آن بیخبر بودند. او برای نقش جاناتان لارسون باید یاد میگرفت که چطور به صورت حرفهای آواز بخواند اما عملکردش در این فیلم موزیکال به اندازهای خوب بود که اگر شناختی از گارفیلد نداشته باشید، تصور میکنید با یک خوانندهی حرفهای طرف هستید.
تیک، تیک… بوم مملو از سکانسهای تماشایی و بهیادماندنی است اما احتمالا ماندگارترین آنجایی است که جاناتان به همراه یک پیانو به تنهایی در پارک حضور دارد و همه چیز مهیا است تا شاهکارش را خلق کند. در این بخش از داستان عزمش برای تکمیل کارگاهش میان او و دوست صمیمیاش مایکل شکاف عمیقی ایجاد کرده. تا این که متوجه میشود آزمایش HIV مایکل مثبت است و آیندهی نامعلومی پیش روی هر دویشان است و نمیدانند تا چه زمانی میتوانند با یکدیگر وقت بگذرانند.
جاناتان پس از پی بردن به این واقعیت دردناک در یک پارک بزرگ با پیانو تنها شده و میتواند همهی احساساتش را به کلاویهها منتقل کند. او کلاویهها را فشار میدهد و ترانهی زیبایی دربارهی ارتباطش با مایکل را به زبان میآورد و قول میدهد که از زمان باقی مانده بهترین استفاده را ببرد.
این سکانس ترکیب ملودیکی از حسرت و خوشبینی است و همانطور که آهنگ از یک نت به نت دیگر میرود، کلمات و صدای گارفیلد به سفر احساسی شخصیت اصالت فوقالعادهای میبخشد.
با چنین لحظات خیرهکننده و به یادماندنی جای تعجبی ندارد که گارفیلد یکی از محبوبترین بازیگران صنعت سینما لقب بگیرد و مخاطبان برای تماشای غافلگیریهای آیندهی او لحظه شماری کنند.
- منبع: looper