تنها فیلم آمریکایی محبوب آندری تارکوفسکی
آندری تارکوفسکی یکی از بزرگترین کارگردانهای سینمای شوروی بود و با وجود مرگ زودهنگاماش در سن پنجاهوچهار سالگی، توانست کارنامهای تقریبا بینقص از خودش به جا بگذارد. او با فیلمهای به یادمانی خود نظیر «استاکر» (Stalker) و «سولاریس» (Solaris) زبان سینمایی جدیدی خلق کرد؛ زبانی که او از طریق آن به دنبال بررسی بنیادین حقیقت در رابطه با زمان و فضا بود.
تارکوفسکی فیلمسازی را با ساختن فیلم «کودکی ایوان» (Ivan’s Childhood) آغاز کرد و پس از آن هر فیلمی که کارگردانی میکرد، شاهکاری بود با مضامین عمیق وجودگرایی مانند معنویت و مدرنیته. اگرچه او از ژانر علمی-تخیلی تعریفشده توسط غرب بیزار بود، اما با فیلمهای خود، مانند «سولاریس» و «استاکر» تغییری همیشگی در قواعد این ژانر ایجاد کرد.
نگاه متافیزیک تارکوفسکی به سینما و علاقهی او به برداشتهای طولانی، تاثیر فراوانی بر شکوفایی سینمای هنری در سرتاسر دنیا داشته است. تارکوفسکی توسط فیلمهای فیلمسازان زیادی که در زمان حیات او فعالیت میکردند، تحت تاثیر قرار گرفته بود؛ فیلمسازهایی نظیر آکیرا کوروساوا و روبر برسون.
تارکوفسکی طی مصاحبهای با تاریخنگار سینمایی، لئونید کوزلف، محبوبترین فیلمهای سینمایی خودش را معرفی کردهاست. کوزلف این چنین از آن جلسه یاد میکند: «به نقطهای رسیدیم که من از او پرسیدم آیا میتواند ده فیلم محبوب خود را نام ببرد. او پیشنهاد من را بسیار جدی گرفت و برای چند دقیقه در حالی که روی یک تکه کاغذ خم شده بود، به فکر فرو رفت.»
فیلمهای انتخابی تارکوفسکی شامل چندین شاهکار ژاپنی از کارگردانهایی مانند کنجی میزوگوچی، آکیرا کوروساوا و هیروشی تشیگاهارا بودند. همچنین دو فیلم «موشت» (Mouchette) و «خاطرات کشیش روستا» (Diary of a Country Priest) از برسون در بین انتخابهای او دیده میشدند. سه فیلم «نور زمستانی» (Winter Light)، «توتفرنگیهای وحشی» (Wild Strawberries) و «پرسونا» (Persona) از برگمان هم در لیست او قرار گرفتند.
در لیست فیلمهای محبوب تارکوفسکی، تنها یک فیلم آمریکایی به چشم میخورد و آن فیلمی است که بیشک باید در تمام لیستهای اینچنینی جا داشته باشد. این فیلم آمریکایی، شاهکار چارلی چاپلین، «روشناییهای شهر» (City Lights) بود. فیلمی که چاپلین در آن نقش آدم علافی را ایفا میکند که عاشق دختری نابینا میشود و همزمان سعی دارد رفاقت خود را با مرد ثروتمندی که مشکل اعتیاد به الکل دارد، حفظ نماید.
کوزلف اینچنین ادامه میدهد: «سپس او شروع کرد به نوشتن لیستی از کارگردانها؛ بونوئل، میزوگوچی، برگمان، برسون، کوروساوا، آنتونیونی، ویگو و پس از چند لحظه مکث، درایر. سپس او لیستی از فیلمها تهیه کرد و به ترتیب به آنها شماره داد. به نظر میآمد لیست آماده است، اما ناگهان و به صورتی غیرمنتظره، تارکوفسکی یک فیلم دیگر به آن اضافه کرد؛ «روشناییهای شهر».
منبع: faroutmagazine
سولاریس و آینه واقعا عالین و استاکر با اختلاف بهترین فیلمشون هست. مطلب خوبی بود باتشکر.
بی نقص!!!
تارکوفسکی متفکربزرگیه امادر هنر مااین تفکرات رو می خوایم باجان و دل لمس کنیم احساسات مابه اندازه نه اغراق امیز نه کم شدت باید تحریک بشه باید عنصر ملال حذف بشه و تفکر فیلم مانند هم صحبتی با فردی فهیم در وقت شب وشراب و خنده در جانمون بره
کدوم فیلم تارکوفسکی رو حتی علاقه مندانش با امیخته ای از شور و تعقل میبینن چون اصولا حس و سرگرمی و گیرایی در داستانش کمه
حالا استاکر باز خوبه
و حالا جای خپوشحالی داره برگمان و کوراساوا . میزوگوچی و چاپلین رو دوست داره چهارنفری که به اندازه اوناقصه گوی بسیارماهری نیست
خپلاف سینمای روسیه ادبیاتش به شدت جذاب و قصه گوست