۳۰ قاب سینمایی بینظیر که مسیر حرفهای وس اندرسون را تعریف میکنند
طی بیست و پنج سال گذشته و در حال حاضر ترکیب وس اندرسون و رابرت یئومان، فیلمبردار او، یکی از ضروریترین ترکیبهای سینمایی بوده است. این زوج فیلمساز به سبک بصری خاص خود رسیدهاند که اندرسون را به یکی از قابل تشخیصترین و به عبارتی مولفترین کارگردانهای تاریخ سینما تبدیل کرده است.
تنها یک نگاه به یک قاب از یک فیلم کافی است که بتوانید تشخیص دهید این فیلم را وس اندرسون ساخته است.
- ۳۵ قاب سینمایی بینظیر که مسیر حرفهای کریستوفر نولان را تعریف میکنند
- ۲۵ قاب سینمایی بینظیر که مسیر حرفهای کوئنتین تارانتینو را تعریف میکنند
اندرسون تا به امروز ۹ فیلم بلند ساخته است و طرفداران او منتظرند تا فیلم دهم او هم منتشر شود. گزارش فرانسوی (The French Dispatch) در ابتدا قرار بود جولای ۲۰۲۰ به اکران در بیاید، اما بیماری همهگیر کرونا باعت شد که تاریخ اکران آن نامعلوم اعلام شود. کمپانی سازندهی فیلم، سرچلایت (Searchlight)، هنوز بهطور رسمی تاریخی برای پخش فیلم اعلام نکرده است، اما خبرها حاکی از آن است که نخستین اکران بینالمللی فیلم در جشنوارهی کن ۲۰۲۱ خواهد بود.
در ادامه به ۳۰ قاب از فیلمهای وس اندرسون میپردازیم که کارنامهی هنری او را تعریف میکنند:
۱. رقص بچهها در قلمرو طلوع ماه (Moonrise Kingdom)
احتمالا جذابترین لحظه در قلمرو طلوع ماه، هنگامی است که سوزی و سم به مکان ساحلی مخفی خود میروند و در آنجا شروع به رقصیدن میکنند. اندرسون و یئومان این لحظه را در یک برداشت و با دوربین ثابت ضبط کردند تا حرکت بچههای در حال رقصیدن تنها جنبشی باشد که درون قاب مشاهده میشود. این یکی از شاخصترین و دوستداشتنیترین قابهای اندرسون است.
۲. مینیاتورها در هتل بزرگ بوداپست (The Grand Budapest Hotel)
خیرهکننده، تنها لغت صحیح برای وصف نحوهی استفادهی اندرسون از مدلهای مینیاتوری در هتل بزرگ بوداپست است. طراح صحنه، آدام استکهوزن، به نیویورک تایمز گفته است که تصاویر، الهام گرفته شده از نقاشیهای سرشار از رنگ نقاش مناظر قرن نوزدهمی، کاسپر دیوید فردریش هستند.
آنها از مایکل لنز، یک نقاش، خواستند تا هنگام نقاشی، سبک فردریک را روی دیوارهای هتل پیاده کند. تیم تهبه همچنین نگاهی به آرشیوهای هتل انداختند و معماری هتلهای محلی را مطالعه کردند تا بتوانند معمار را برای ساختن مینیاتورهای مناسب راهنمایی کنند.
۳. اتاقهای جداکانه در قلمرو طلوع ماه
نمای آغازین فیلم و بهگونهای که اندرسون خانوادهی بیشاپ را در اتاقهای جداگانه نشان میدهد، همهی آن چیزی را که مخاطب باید دربارهی جداافتادگی این خانواده بداند، به او منتقل میکند. این نما از والدین سوزی که نقش آنها را فرانسیس مکدورمند و بیل موری بازی میکنند، یک بازتاب بصری از ازدواج شکستخوردهی آنهاست. رنگ قهوهای خشک و نورپردازی پاییزمانند اندرسون فضای پوسیده و رو به زوال رفتهی این ازدواج را بهخوبی نشان میدهد.
۴. جلوههای ویژه در جزیرهی سگها (Isle of Dogs)
بهترین نمای جزیرهی سگها ترکیبی است از بافت قابل لمس مینیاتورها با سبکی که از انیمیشنهای استاپ-موشن میآید و مقداری استفاده از جلوههای ویژه. وقتی که آکادمی فیلم جزیرهی سگهای اندرسون را در بین نامزدهای نهایی اسکار بهترین جلوههای ویژه قرار داد، هیچکس تعجب نکرد.
پیش از آن تنها دو فیلم انیمیشن توانسته بودند به لیست نامزدهای نهایی این رشته راه پیدا کنند. کوبو و دو تار (Kubo and the Two Strings) ۲۰۱۷ و کابوس قبل از کریسمس (The Nightmare Before Christmas) ۱۹۹۴. جزیرهی سگها به همراه شگفتانگیزان ۲ (The Incredibles 2) توانستند با هم در یک سال به این لیست راه پیدا کنند.
۵. لنز آنامورفیک در خانوادهی رویال تننبام (The Royal Tenenbaums)
یئومان برای ضبط صحنههای داخلی فیلم از لنزهای آنامورفیک صفحهی عریض استفاده کرد تا شخصیتها اغلب بهگونهای بهنظر برسند که در مرکز دنیای خود گیرافتادهاند. همانطور که این فیلمبردار به مجلهی ایاسسی (ASC) گفت: «یکی از چیزهایی که دربارهی فیلمبرداری با لنزهای آنامورفیک دوست دارم این است که شما میتوانید چند شخصیت را با هم داشته باشید و با این حال به هرکدام آنها نزدیک باشید و این باعث میشود که بتوانید از کات دوری کنید.
نماهای زیادی در خانوادهی رویال تننبام وجود دارند که یک نفر در مرکز تصویر قرار دارد و چیزهای دیگر با جهتگیری به سمت لبههای قاب، به او پشت کردهاند و بعد قابهایی وجود دارند که ۹ نفر در آن جایگذاری شدهاند. در صفحهی عریض شما میتوانید کارهای نمایشی بیشتری بکنید.»
۶. استفاده از فضای خالی در منور (Bottle Rocket)
اولین فیلم بلند وس اندرسون سال ۱۹۹۶ ساختهشد که اوون و لوک ویلسون در آن نقشآفرینی کردند. اندرسون فیلمنامه را بههمراه اوون ویلسون نوشت. فیلم سرآغاز یک همکاری مهم بین اندرسون و رابرت یئومان، فیلمبردار، بود؛ کسی که بعدها با مدیریت فیلمبرداری فیلمهایی مانند ولگرد دراگاستورها (Drugstore Cowboy) گاس ون سنت، تبدیل به یکی از کسانی شد که باید فیلمهایش را دنبال کرد.
اندرسون و یئومان در نخستین همکاری خود استفادهای خیرهکننده از فضای بصری را به نمایش گذاشتند و راههایی را یافتند که تنهایی و دورافتادگی شخصیتهای خود را به نمایش بگذارند.
۷. نردهها در منور
به نمایش گذاشتن روابط شخصیتها از طریق پوشاندن آنها یکی از حقههای قدیمی یئومان و اندرسون بوده است. استفاده از نرده برای جداکردن آنتونی از دیگنان تنش دراماتیک بصری دربارهی این که چگونه عشق ایجاد شده میتواند بر دوستی این دو نفر تاثیر بگذارد، ایجاد میکند.
۸. در مرکز بودن در راشمور
وقتی که سخن از ارائهی الگوهای بصری بیهمتای سینمایی باشد، اندرسن و یئومان دقیقترینند. سکانسی دلپذیر در کمدی ۱۹۹۸ اندرسون، تمام انجمنهایی را که شخصیت اصلی، مکس فیشر، اداره میکند با جزئیات نشان میدهد. هر نما مکس را در مرکز قاب نشان میدهد تا تکامل و نیاز او برای کنترل کردن را به نمایش بگذارد.
۹. پنجرهها در خانوادهی رویال تننبام
اندروسن برای فیلم سوم خود توانست توجه ستارگان سینمایی را به خود جلب کند. بن استیلر، گوئینت پالترو، آنجلیکا هیوستون و جین هکمن در نقشهای اصلی این فیلم به ایفای نقش پرداختند. در این فیلم اندرسون و یئومان در استفاده از سبک بصری مخصوص خود پا را فراتر از پیش گذاشتند؛ طراحی صحنهی پویا، پوشاندن از طریق طراحی صحنه؛ همین نما که در آن پنجرهها مارگو جوان و چاس را از هم جدا کردهاند ببینید و گسترش دادن حرکت افقی دوربین. تمام این سه عنصر تبدیل به نشانههای اصلی سبک اندرسون شدند.
۱۰. پرواز مارگو در خانوادهی رویال تننبام
یکی از نماهای اصلی اندرسن هنگامی است که گوئینت پالترو در نقش مارگو تننبام از اتوبوس خطی سبز رنگ پیاده میشود و و راه خود را بهسمت لوک ویلسون در نقش ریچی تننبام ادامه میدهد. دو شخصیتی که بهطور مخفیانه عاشق یکدیگرند.
دوربین اندرسون مارگو را از جلو دنبال میکند و باعث میشود مخاطب احساس کند که مارگو در حال پرواز است، این احساس وقتی که با رنگ سبز خیرهکنندهی اتوبوس و رنگ بژ کت مارگو ترکیب میشود، فضای رویایی را کامل میکند.
۱۱. نمای نقطهنظر در خانوادهی رویال تننبام
خشونت فیلمهای اندرسون بازیگوشانه است؛ مانند اقای فاکس شگفتانگیز و قلمرو طلوع ماه، اما یکی از لحظههای بصری خشونتهای او زمانی است که در خانوادهی رویال تننبام یک قصد به خودکشی را به تصویر میکشد.
یک نمای نقطهنظر از ریچی که به موهای بریده شدهی خود و مچ دست خونیناش نگاه میکند و همهی اینها با الگوی وسواسیای که موها بر زمینهی سینک سفید ایجاد کردهاند شوکه کنندهتر بهنظر میرسد. نورپردازی آبی اندرسون نوعی احساس یخزدگی ایجاد میکند که باعث ایجاد شدن یکی از مخصوصترین نماهای زندگی حرفهایاش میشود.
۱۲. استفاده از رنگ در در زندگی در آب با استیو زیسو (The Life Aquatic with Steve Zissou)
با فیلم خانوادهی رویال تننبام و پس از آن فیلم زندگی در آب با استیو زیسو سال ۲۰۰۴، اندرسون بیشک خودش را بهعنوان یکی از اساتید استفاده از رنگ به دنیا ثابت کرد. فیلم از پسزمینهی ثابت اقیانوسی و انواع رنگهای آبی در لحظههای کلیدی مقابل آینه برای بازتاب دادن درونیات شخصیتها استفاده میکند.
این نما از بیل مری در نقش استیو زیسو که در انتهای یک اسکله ایستاده است و به جهت مخالف دوربین نگاه میکند، افسردگی او را بهخوبی بازتاب میدهد. احساسی که با آسمان آبی تیره همخوانی دارد.
۱۳. تابلوی دسته جمعی در زندگی در آب با استیو زیسو
یکی از قدرتهایی که اندرسون طی سالها فعالیت آن را کامل کرده است، جمع کردن بازیگران اصلی در یک قاب برای خلق کردن تابلوهای ماندگار است. کلید اصلی پوشاندن است و البته این که اندرسن و یئومان از تیرکهای قایق استفاده میکنند تا شخصیتها را از هم جدا کنند باعث افزایش تنش بین افراد میشود.
۱۴. نمای دریچه در زندگی در آب با استیو زیسو
اندرسون و یئومان این نمای دریچهای را طی زندگی در آب با استیو زیسو تکرار میکنند، نمایی که در آن شحصیتهای مختلف را در مرکز قاب نشان میدهند. این استعارههای بصری در برانگیزاندن احساس گیرافتادن شخصیتها، بهخصوص شخصیتهایی مانند جین که آنجلیکا هیوستون نقش آن را بازی میکند، تاثیرگذار هستند.
۱۵. نماهای خارجی از طبیعت هند در دارجلینگ محدود (The Darjeeling Limited)
پنجمین فیلم اندرسون داستان سه برادر با بازی آدرین برودی، اوون ویلسون و جیسون شوارتزمن است که امیدوارند توسط یک سفر در طول هند، از طریق قطار، دوباره با هم ارتباط برقرار کنند. اندرسن میتواند با صحنههای مصنوعی خیرهکننده عمل کند، اما برای ضبط کردن نماهای خارجی از طبیعت هند، او هوشمندانه تصمیم گرفت که به دل طبیعت بزند و نتیجه بعضی از بهترین نماهایی است که او تا به امروز گرفته است.
۱۶. قطار در حال حرکت در دارجلینگ محدود
یئومان در مصاحبهای به تلگراف گفت: «وس دوست دارد شما را از منطقهی اطمینان خارج کند، و گاهی شما در موقعیت خیلی سختی قرار میگیرید. وقتی که دارجلینگ محدود را ساختیم، در حال فیلمبرداری داخل یک قطار بودیم و او اصرار داشت که قطار باید همیشه در حال حرکت باشد و همین بود که باعث شد در یک قطار واقعی فیلمبرداری کنیم، نه یک دکور قطار و خب همین بهطور منطقی باعث ایجاد چندین مشکل شد.»
۱۷. آبشار در آقای فاکس شگفتانگیز (Fantastic Mr. Fox)
برای کارگردانی نخستین انیمیشن استاپ موشن خود، اندرسون برای مدتی از یئومان جدا شد و تریستان الیور را استخدام کرد. کسی که پیش از آن با مدیریت تصویربرداری انیمیشنهای کلاسیکی مانند فرار مرغی (Chicken Run) و انیمیشن برندهی اسکار والاس و گرومیت: نفرین موجود خرگوشنما (Wallace & Gromit: The Curse of the Were-Rabbit) توانسته بود برای خودش در این رشته اسم و رسمی پیدا کند.
برای ضبط این نمای خیرهکننده، اندرسون و الیور از بستهبندی پلاستیکی استفاده کردند تا بتوانند آبشار را بازسازی کنند. هیچ قابی که بازتابدهندهی تنهایی باشد، هرگز تا این اندازه زیبا و نفسگیر نبوده است.
۱۸. مزرعه در آقای فاکس شگفتانگیز
یکی از اعضای کلیدی صحنهی آقای فاکس شگفتانگیز، طراح صحنه، نلسون لوری بود که از نزدیک با اندرسون و الیور کار کرد تا بتواند فیلم را شبیه به آنچه حالا هست، بکند. کار خیرهکننده لوری در طراحی مزرعه یکی از دلایل اصلی خیرهکننده بودن نماهای اندرسون است.
۱۹. رنگها در آقای فاکس شگفتانگیز
لوری و اندرسون با در اولویت قرار دادن نظریهی رنگها، شروع به طراحی دنیای اقای فاکس شگفتانگیز کردند و به آن جان بخشیدند. لوری سال ۲۰۰۹ به مجلهی کامینگ سون (Coming Soon) گفت: «ترکیبی از رنگهای محدود در اختیار داشتیم، چیزی که برای یک فیلم انیمیشن غیرمعمول است. هیچ سبز یا آبیای نبود. بیشتر رنگهای پاییزی بودند.»
تصمیمی که به بسیاری از نماهای اندرسون فضایی گرم و روستایی بخشید، کاملا متناسب با فضای خانوادهای که داستان حول آنها میچرخد.
۲۰. دوربین شکاری در قلمرو طلوع ماه
اندرسون برای قلمرو طلوع ماه دوباره با یئومان همکار شد؛ فیلمی که آنها در موقعیتهای مکانی مختلفی در خلیج ناراگانست و جزیرهی راد آن را ضبط کردند. دیوانهکنندهترین نماهای اندرسون، نماهایی مانند این نمای دوربین شکاری هستند که میتوانند منتقدان را در مواجه با فیلمهای او به دو گروه تقسیم کنند، اما هوادارن اندرسون او را دقیقا برای همین نماهای غافلگیرانه و لذتبخشاش دوست دارند.
۲۱. نماهای عریض در قلمرو طلوع ماه
وس اندرسون و رومن کوپولا برای بهترین فیلمنامهی غیراقتباسی نامزد اسکار شدند، اما به طور عجیبی فیلمبرداری درخشان یئومان به چشم اعضای آکادمی نیامد. اندرسون و یئومان بهطور حرفهای از فضا استفاده میکنند تا داستان دو عاشق خود را روایت کنند؛ درست مانند همین نمای عریض.
رنگهای استفاده شده توسط یئومان، آقای فاکس شگفتانگیر را بهخاطر میآورد چرا که زردها و سبزها یک احساس خاکخوردگی و بیزمانی را به ذهن متبادر میکنند.
۲۲. خانهی درختی در قلمرو طلوع ماه
خانهی درختی پیشآهنگی اندرسون یکی ازبهترین صحنههای خود ساختهی او است. طراح صحنه آدام استکهوزن به نیویورک تایمز گفت: «چندین مرتبه طول کشید تا به ایدهی نهایی برسیم، چون من مدام آن را در ارتفاعی معقول و ایمن روی کاغذ میکشیدم و این اصلا بامزه نبود. پس وس من را مجبور میکرد که در ارتفاع بیشتر و بیشتر و بیشتر آن را بکشم تا این که بهطور دیوانهواری بلند شد.»
خانهی درختی بهقدری در ارتفاع بود که استکهوزن مجبور شد دو درخت را به هم گره بزند تا بتواند از ساختار آن پشتیبانی کند.
۲۳. فانوس دریایی در قلمرو طلوع ماه
این نما از سوزی بیشاپ بالای فانوس دریایی خانوادهاش، نبدیل به یکی از تعریفکنندهترین نماهای اندرسون شده است. لرزش امواج لباس نارنجی او در مقابل آسمان آبی و جایگذاری دقیق سوزی که قاب را به دو نیمهی قرینهی هم تقسیم میکند، بخش زیادی از چرایی محبوب بودن اندرسن بهعنوان یک مولف در سطح بینالمللی را بازتاب میدهد.
۲۴. طراحی صحنه در هتل بزرگ بوداپست
یئومان بالاخره با هتل بزرگ بوداپست توانست نخستین نامزدی اسکار در رشتهی بهترین فیلمبرداری را بهدست بیاورد. این فیلم که غالبا به عنوان بهترین کار کارنامهی اندرسون شناخته میشود، ضیافتی است از نماهای بینقص که طراحی صحنه و کارگردانی هنری قرن بیست و یکم را به کمال رسانده اند.
۲۵. هتل در هتل بزرگ بوداپست
یئومان دربارهی یافتن محل فیلمبرداری بهعنوان هتل به تلگراف گفت: «یک ساختمان بزرگ در گورلیتز آلمان بود که برای کرایه دادن گذاشته شده بود و در آن زمان اشغال نبود. وس رفت و آن را دید. پنج طبقه ساختمان با یک پنجرهی سقفی زیبا روی آن. تقریبا مکان بینقصی بود، چرا که آنها تیمهای صحنه و بچههای لباس و اتاق دوربین را در دو طبقهی بالایی جا دادند و سایر طبقات تبدیل به هتل ما شدند.»
۲۶. مینیاتورها به جای واقعیت در هتل بزرگ بوداپست
اندرسون طی هتل بزرگ بوداپست بهطور عامدانه با تصورات مخاطب بازی میکند و جای صحنههای واقعی را با مینیاتورها عوض میکند، بهگونهای که فیلم کیفیتی فانتزی به خود میگیرد. یکی از ۹ نامزدی فیلم برای جوایز اسکار، بهترین طراحی صحنه بود.
۲۷. نماهای بسته در هتل بزرگ بوداپست
وقتی که اندرسون و یئومان از شما میخواهند که عاشق یک شخصیت شوید، میدانند که دقیقا چگونه باید نماهای بستهای بگیرند که این اتفاق بیافتد. این نما از سیرشا رونان در نقش آگاتا احتمالا رویاییترین نمای اندرسون است؛ نگهداشتن چهرهی فرشتهگون رونان در مرکز قاب و چرخاندن نورهای مهآلود در اطراف آن باعث میشود اندرسن مطمئن باشد که آگاتا همان تاثیری را بر مخاطبان میگذارد که بر زیرو.
۲۸. میز پذیرش در هتل بزرگ بوداپست
طراحی هنری در هتل بزرگ بوداپست بهطور بصری خیرهکننده است و کاملا هماهنگ با عشق اندرسون به نماهای قرینه؛ در بسیاری از موارد اهمیتی ندارد دوربین به کجا اشاره میکند، چرا که همه جا نماهای کامل وجود دارند.
این نمای چشم پرنده از میز پذیرش هتل به اندازهای اندرسونی است که یک نما میتواند باشد.
۲۹. ترکیببندیهای کلاسیک در جزیرهی سگها
اندرسون برای دومین انیمیشن استاپ موشن خود، یکبار دیگر با فیلمبردار آقای فاکس شگفتانگیر، تریستان اولیور، در یک تیم قرار گرفت؛ با استفاده از تصویربرداری صفحه عریض ژانر وسترن. بهترین نماهای این جفت هنری حاصل به هم پیوستن ترکیببندیهای کلاسیک سینمایی با تازگی مخصوص سبک اندرسون که تبدیل به یکی از امضاهای او شدهاست، میباشد.
۳۰. در جزیره سگها
اندرسون اعلام کرد که برای ساخت جزیرهی سگها که برای او دومین نامزدی اسکار در رشتهی بهترین انیمیشن، بعد از آقای فاکس شگفتانگیز، را همراه داشت، از کارهای آکیرا کوروساوا و هایائو میازاکی الهام گرفته است.
یکی از بهترین سکانسهای فیلم یک نمایش از گلههایی است که رقیب یکدیگراند؛ نمایی که ترکیببندی بصری یک دوئل وسترن کلاسیک را دارد.
منبع: indiewire
سلام،ممنون از مطالب خوبتون،یک نکته: در سینما واژه ی صحیح برای شخص پشت دوربین؛مدیر فیلمبرداری است
سپاس از توجهتون
پاینده باشید