نامزدهای اسکار امسال نشان میدهند که ۲۰۲۴ سال عجیبی برای سینما بود

سال 2023 بهلطف پدیدهی باربِنهایمر (Barbenheimer) سال جالبی برای سینما و اسکار بود، ولی فیلمهای اسکار 2025 -که سال 2024 روی پرده رفتند- را میتوان تلاشی برای بازگشت به سنتها حساب کرد.
طبق معمول بین نامزدها میتوان گزینههای همیشگی را پیدا کرد:
- بلاکباسترهای موفق سال گذشته همچون «بدجنس: قسمت اول» (Wicked: Part 1) و «تلماسه: قسمت دوم» (Dune: Part 2)
- تعداد انگشتشماری از فیلمهای جمعوجور، ولی پر سر و صدا که هواداران عادی سینما حداقل آشنایی نسبی با آنها دارند، همچون «مجمع کاردینالها» (Conclave) و «آنورا» (Anora)
- فیلمهای اسکارپسند و کلیشهای که نامزد شدنشان باعث میشود مردم آکادمی را متهم به ناآگاه بودن از جو زمانه کنند، مثل «امیلیا پرز» (Emilia Perez) که بیشترین تعداد نامزدی را بین فیلمهای امسال داشته است
برخلاف اسکار سال گذشته که در آن فیلمهای پرطرفدار و فیلمهای مستقل هردو مورد توجه قرار گرفتند، نامزدهای امسال کمی نامتعارف به نظر میرسند. البته حرفمان این نیست که فیلمهای اسکار 2025 هواداران خاص خود را ندارند (هرچند بیشترشان جزو کاربران لترباکسد (Letterboxd) هستند)؛ حرفمان این است که بین فیلمهای امسال، هیچ اثری را نمیتوان پیدا کرد که مخاطبان عادی سر شاهکار بودنشان همنظر باشند. البته بسیاری از نامزدها حداقل ایدهی اولیهی جذابی دارند، ولی همچنان نمیتوان با اطمینان گفت که بسیاری از این فیلمها، همچون «بروتالیست» (The Brutalist) یا «آنورا»، موفق شدهاند پتانسیل خود را بهطور کامل شکوفا کنند.
با این حال، فهرست عجیب نامزدهای اسکار 2025 دربارهی وضعیت سینما در این سال حرفهایی برای گفتن دارد. شاید نظرات اعضای آکادمی – که عمدتاً مردان سفیدپوست هستند – نمایندهی نظر کل هواداران سینما نباشد، ولی این نظرات بازبینی جالبی از سینمای سال گذشته فراهم میکنند و نویددهندهی ترندهایی هستند که ممکن است طی چند سال آینده به قوت خود باقی بمانند.
اعتصابها شرایط را عجیب کردند
با اینکه «تلماسه: قسمت دوم» پنج نامزدی اسکار دریافت کرد (منجمله اسکار بهترین فیلم سال)، در طول فصل جوایز سینمایی بهطور غیرمنتظرهای فراموشدنی ظاهر شد. مسلماً این فیلم در مقایسه با برخی دیگر از فیلمهای پرسروصدای دیگر سال ۲۰۲۴ گفتگوهای کمتری را به خود اختصاص داد. تیموتی شالامه، ستارهی «تلماسه»، در فیلم «یک ناشناختهی کامل» (A Complete Unknown) در نقش باب دیلن ظاهر شد و کارزار تبلیغاتی پرشورش در مطبوعات برای این فیلم بازیاش را در «تلماسه» کاملاً تحتالشعاع قرار داد. همچنین زمانبندی انتشار فیلم باعث شد که از تابستان به بعد، از مرکز توجه خارج شود.
با توجه به اعتصاب بازیگران و نویسندگان در سال ۲۰۲۳، این دنباله که قرار بود در اکتبر ۲۰۲۳ روی پرده برود، تا مارس ۲۰۲۴ تاخیر خورد. سوالی که پیش میآید این است که اگر این فیلم در یکچهارم اولیهی سال ۲۰۲۴ منتشر نمیشد، آیا میتوانست در فصل جوایز امسال گفتگوی بیشتری را به خود اختصاص دهد؟ شاید در این صورت آستین باتلر (Austin Butler) شانسی برای نامزدی در بهترین بازیگر نقش مکمل پیدا میکرد.

آستین باتلر و استلان اشکاشگورد در «تلماسه: قسمت دوم»
از طرف دیگر، به نظر میرسد اگر تاریخ انتشار فیلم «رقبا» (Challengers) – که در هیچ رشتهای نامزد نشد – دائماً جابجا نمیشد، شانس بیشتری برای جلب توجه پیدا میکرد. اعتصابات باعث شدند این فیلم هم مثل «تلماسه: قسمت دوم» در تاریخ انتشار اولیهاش – یعنی پاییز ۲۰۲۳ – منتشر نشود. همچنین قرار بود پیش از روی پرده رفتن این فیلم، در فستیوال فیلم ونیز در سال ۲۰۲۳ پخش شود. اگر این اتفاق میافتاد، شاید اعتبار و پرستیژ بیشتری پیدا میکرد. بهجایش، توجهی که لوکا گوادانینو (Luca Guadagnino) از طرف اسکار دریافت کرد، به فیلم «کوییر» (Queer)، که نقدهای متوسطی دریافت کرد، اختصاص داده شد و آکادمی هم به آن توجهی نشان نداد. اینجا هم این سوال پیش میآید که اگر این دو فیلم در دو سال متفاوت منتشر میشدند، آیا امکانش بود که توجه بیشتری دریافت کنند و بالاخره برای نخستین بار، برای گوادانینو نامزدی اسکار بهترین کارگردان را به ارمغان بیاورند؟
فیلمهای «نه خیلی خوب و نه خیلی بد» دوباره روی دور افتادهاند
پس از یک دهه یکهتازی فیلمهای ابرقهرمانی و مجموعههای سینمایی CGI محور، در سال ۲۰۲۴ سینما بالاخره آغازی تازه را تجربه کرد، اتفاقی که بهشدت لازم بود بیفتد. بهطور دقیقتر، دوباره فهرست فیلمهایی را در گیشه دیدیم که میشد در دههی ۹۰ و ۲۰۰۰ انتظارشان را داشت. پیروی این اتفاق، بین فیلمهای اسکار 2025 شاهد یک سری فیلم با بودجهی متوسط و کیفیت استاندارد (نه خیلی خوب و نه خیلی بد) بودیم. از بین آنها میتوان به
- «مجمع کاردینالها» با هشت نامزدی
- «ماده» (The Substance) با سه نامزدی
- «درد واقعی» (A Real Pain) با دو نامزدی
اشاره کرد که ایدهای جذاب، ولی قابلدسترس برای مخاطب معمولی دارند که صرفاً میخواهد یک شب بهیادماندنی را در سالن سینما سپری کند. این فیلمهای نامزد اسکار، در کنار یک سری فیلم مفرح دیگر همچون «دختر عزیز» (Babygirl) و «رقبا» که انتظار میرفت نامزد اسکار بشوند، ولی نشدند، همه در گیشه بهتر از انتظار ظاهر شدند. همچنین در فرهنگ عامه نیز توجه و ارجاعات مختلف (همچون میم) دریافت کردند، چون حاوی شخصیتهای بحثبرانگیز و پایانهای غیرمنتظرهای بودند که در یک فیلم مارولی معمولی نمیتوان پیدا کرد.
رفتار نهادهای جایزهدهنده، همچون آکادمی اسکار، با این فیلمها نیز قابلتوجه است. در یکی از مقالات «والچر» (Vulture)، نوشتهی لویس پتیزمن (Louis Petizman)، او تحسین شدن این فیلمها را با عبارت «سال زبالههای مجلل» توصیف کرد. اگر بخواهیم روراست باشیم، «مجمع کاردینالها» صرفاً اقتباسی از یک رمان بازارپسند است و «ماده» یک فیلم وحشت بدنی هجوآمیز است که در آن دمی مور به یک تکه مادهی بیشکل تبدیل میشود. «مجمع کاردینالها» از این لحاظ جالب توجه است که موفق شد از راه میمها راه خود را به گفتگوهای مربوط به فیلمهای اسکار 2025 پیدا کند و توجه و علاقهی کاربران کمسنوسالتر لترباکسد و همچنین مخاطبان مسنتر را به خود جلب کند.
شاید بتوان سر اینکه آیا این فیلمها از ارزش هنری برخوردارند و سزاوار دریافت توجه از جانب آکادمی هستند یا نه، بحث کرد. با این حال، حضور پررنگشان در فرهنگ عامه شاید تاثیر مثبتی برای صنعت سینما داشته باشد و در آینده، تنوع فیلمهایی را که مخاطبان در سینما تماشا میکنند، افزایش دهد.
فیلمهای موزیکال همچنان تفرقهبرانگیز هستند
هنوز نمیتوانیم با اطمینان بگوییم که آیا مخاطبان سینما خواستار فیلمهای موزیکال هستند یا نه. با این حال، سال ۲۰۲۴ در این زمینه گامی رو به جلو محسوب میشد. در این سال چهار فیلم موزیکال پر سر و صدا با تبلیغات زیاد منتشر شدند: «بدجنس: قسمت اول»، «جوکر: جنون مشترک» (Joker: Folie a Deux)، «امیلیا پرز» و «مرد بهتر» (Better Man). (همچنین یک موزیکال دیگر با عنوان «پایان» (The End) و با بازی تیلدا سویینتون منتشر شد که استودیوی A24 بهزحمت آن را تبلیغ کرد). تنها دوتا از این فیلمها نامزدی اسکار دریافت کردند، ولی همین هم غنیمتی است. «امیلیا پرز» با ۱۳ نامزدی گوی سبقت را از دیگر فیلمهای اسکار 2025 ربود و «بدجنس: قسمت اول» هم با ده نامزدی قوی ظاهر شد. فیلم «مرد بهتر» نیز با وجود فروش ناامیدکننده در گیشه، بهلطف تبلیغ دهانبهدهان در رشتهی بهترین جلوههای ویژه نامزد شد که تا حدی غیرمنتظره بود. از بین ۴ فیلم، فقط «بدجنس» موفق شد بلاکباستر شود و حدود ۷۰۰ میلیون دلار در سرتاسر جهان فروش رفت.
در بدترین حالت، «بدجنس: قسمت اول» ثابت کرد که مخاطبان سینما حاضرند با استناد بر یک کارزار تبلیغاتی ۱۵۰ میلیون دلاری و حضور آریانا گرانده، دو ساعت ترانهخوانی بیوقفه را تحمل کنند. با این حال، یک فیلم دیگر ثابت کرد که ستارههای پاپ بهتنهایی برای مجاب کردن تماشاچیان برای تماشای یک فیلم کافی نیستند. «امیلیا پرز»، فیلم برندهی گولدن گلوب که سلنا گومز در آن بازی میکند، بیشتر از طرف شرکتکنندگان فستیوالهای سینمایی و نهادهای سینمایی توجه دریافت کرد تا مخاطب عادی که اشتراک نتفلیکس را خریده است. با وجود توجهی که این موزیکال – که دربارهی عمل تغییر جنسیت یکی از رهبران کارتل است – در جشنوارهی کن سال گذشته دریافت کرد، در دسامبر ۲۰۲۴ در سکوت خبری در نتفلیکس و تعدادی تئاتر برگزیده پخش شد. با این وجود کلیپ چندتا از صحنههای سوالبرانگیز فیلم به شبکههای اجتماعی راه پیدا کرد و این صحنهها باعث شدند که مردم علاوه بر مسخره کردن فیلم، از تماشای آن دلسرد شوند. از این صحنهها میتوان به دو مورد اشاره کرد: یکی جایی که در آن یک دکتر در قالب یک ترانه عمل تغییر جنسیت را به زویی سالدانا (Zoe Saldana) توضیح میدهد و لیریک «مرد به زن، آلت مرد به آلت زن» (Man to Woman, P*nis to V*gina) را به کار میبرد و دیگری جایی که در آن سلنا گومز با لهجهای بد اسپانیایی صحبت میکند.
خیلیها منتظر «جوکر: جنون مشترک»، دنبالهی فیلم تحسینشدهی «جوکر» بودند که در آن لیدی گاگا در کنار واکین فینکس بازی کرد، ولی این دنباله هم در گیشه شکست خورد، هم نقدهایی بهشدت منفی دریافت کرد. در واقع کنار گذاشته شدن این فیلم در فصل جوایز سینمایی آنقدر توی چشم بود که در مراسم گولدن گلوب دربارهی آن جوک تعریف شد. «مرد بهتر»، فیلم زندگینامهای رابی ویلیامز، موزیسین نهچندان معروف، یکی دیگر از فیلمهایی بود که در گیشه فاجعه آفرید و یکی از دلایل اصلیاش هم عدم آشنایی آمریکاییها با رابی ویلیامز، یکی از اعضای سابق گروه موسیقی تیک دت (Take That) بود. دلیل دیگر تصمیمی گیجکننده مبنی بر این بود که رابی ویلیامز بهشکل یک شامپانزهی CGI در فیلم حضور پیدا کند. با این حال، این فیلم موفق شد نقدهای مثبتی دریافت کند و بین کاربران لترباکسد نیز هوادارانی کمتعداد، ولی پیگیر پیدا کرد. همانطور که پیشتر اشاره شد، نامزدی غیرمنتظرهی فیلم برای اسکار بهترین جلوههای ویژه آن را به فهرست فیلمهای اسکار 2025 اضافه کرد.
بهطور کلی، همانطور که میشد انتظار داشت، «بدجنس»، یکی از محبوبترین موزیکالهای تمام دوران که از یکی از محبوبترین رمانهای تمام دوران («جادوگر شهر از») اقتباس شده بود، یک عالمه پول به جیب زد. یکی از عواملی که به موفقیت فیلم کمک کرد این بود که در تبلیغات بهعنوان یکی از رویدادهای فرهنگی بزرگ سال ۲۰۲۴ – یعنی چیزی شبیه به «باربی» در سال ۲۰۲۳ – به تصویر کشیده شد. در واقع کارزار تبلیغاتی فیلم دقیقاً از «باربی» تقلید شده بود، ولی این سیاست برای همهی فیلمها جواب نداد…
فیلمهای طولانی و حماسی هنوز از مد نیفتادهاند
در کنار «بدجنس» و «تلماسه: قسمت دوم»، یک فیلم طولانی دیگر هم در گیشه به موفقیت دست پیدا کرد و موفقیتش هم غیرمنتظرهتر از دو عنوان دیگر بود: آن فیلم «بروتالیست» است که در ۱۰ رشتهی مختلف نامزد شده و ثابت کرد که تماشاچیان سینما حاضرند یا حتی مشتاقاند تا نزدیک به ۳ ساعت در سینما بنشینند و یک فیلم طولانی و فوقالعاده را تماشا کنند. البته مدت زمان ۲ ساعت و ۴۰ دقیقهای «بدجنس» قابلتحملتر به نظر میرسد، ولی هیجانی که مخاطبان سینما برای تماشای هردو فیلم طولانی در سالن سینما داشتند، یکی از آثار جانبی پدیدهی باربنهایمر (Barbenheimer) است که بهنوعی این ایده را در ذهن مردم جا انداخت که رفتن به سینما و تماشای یک فیلم، رویدادی مهم در حد و اندازهی رفتن به کنسرت است. انتشار «قاتلان ماه گل» (Killers of the Flower Moon) در سال ۲۰۲۳ نیز مخاطبان سینما را برای فیلمهای که تماشایشان کل بعدازظهرتان را به خود اختصاص میدهد آماده کرد.
بهطور خاص، «اوپنهایمر» (Oppenheimer) تماشاچیان را متقاععد کرد که اگر یک فیلم بهقدر کافی مهم یا از لحاظ بصری قابلتوجه باشد، باید آن را در فرمتی بزرگ همچون آیمکس (IMAX) یا ۷۰ میلیمتری دید. «بروتالیست» نیز در فرمت ۷۰ میلیمتری به نمایش درآمده و یکی از عواملی که در تبلیغات فیلم مورد تاکید قرار میگیرد، زیباییهای بصری فیلم است.
باربنهایمر پدیدهای قابلتکرار نیست
۲۰۲۴ ثابت کرد که پدیدهی باربنهایمر در حدی که استودیوها امید داشتند قابلتکرار نیست. در سال ۲۰۲۴ بازیگران و خبرنگاران عرصهی فیلم تلاش کردند تا پدیدهای به نام «گلیکد» (Glicked) را به وجود بیاورند – یعنی انتشار «بدجنس» و «گلادیاتور ۲» در یک روز در ماه نوامبر – ولی این پدیده اصلاً با هیجان خودجوشی که مردم نسبت به «باربی» و «اوپنهایمر» نشان دادند قابلمقایسه نبود.
البته این کاملاً قابلدرک است، چون «بدجنس»، یک موزیکال و «گلادیاتور ۲»، دنبالهای برای یکی از فیلمهای ۲۰ سال پیش، برای مردم جذابیت کمتری در مقایسه با فیلمی دربارهی معروفترین اسباببازی دنیا و فیلم کریستوفر نولان دربارهی سازندهی بمب اتم داشتند. برای همین هرکدام موفقیت کمتری در گیشه به دست آوردند (هرچند نه خیلی). بهطور خاص، «گلادیاتور ۲» موفق نشد انتظاری را که «گلادیاتور» ایجاد کرده بود برآورده کند و نقدهای متوسط دریافت کرد، خصوصاً در قبال پل مسکال (Paul Mescal)، بازیگر نقش اصلی. حتی قویترین جنبهی فیلم، یعنی بازی دنزل واشنگتون، از طرف آکادمی نادیده گرفته شد، هرچند که فیلم در رشتهی بهترین طراحی لباس نامزد شد.

هیو جکمن و رایان رینلودز در «ددپول و وولورین»
بهطور کلی، فیلمهای اسکار 2025 به ما یادآوری میکنند که بزرگترین بلاکباسترها همیشه فاخر نیستند و موفقیتشان در گیشه نیز لزوماً موفقیتشان در مراسم اسکار را تضمین نمیکند. بهطور مثال، رایان رینولدز کارزار تبلیغاتی وسیعی را برای «ددپول و وولورین» (Deadpool & Wolverine)، سومین فیلم مارول راه انداخت که در آن رینولدز و هیو جکمن عمدتاً بین هم جوکهای همجنسگرایانه رد و بدل میکنند، ولی این فیلم هیچگاه شانسی برای دستیابی به جوایز معتبر نداشت. «درون و بیرون ۲» (Inside Out 2)، پرفروشترین فیلم سال نیز فقط در رشتهی بهترین انیمیشن سال نامزد شد و برخلاف انتظار، نتوانست از زمین بازی خود فراتر برود.
به نظر میرسد فیلمهایی چون «باربی»، «اوپنهایمر» و حتی «همهچیز، همهجا، به یکباره» (Everything, Everywhere, All At Once) که اسکار بهترین فیلم ۲۰۲۳ را برنده شد، با موفقیت چشمگیر خود در گیشه توجه رایدهندگان آکادمی را جلب کردند، ولی فیلمهای اسکار 2025 ثابت کردند که خوشبختانه، این عامل بهتنهایی کافی نیست.
منبع: Vox.com