معرفی رمان «امریکانا»؛ قصهای تاثیرگذار درباره هویت، نژاد و عشق
کتاب «امریکانا»، رمانی تحسینشده از چیماماندا انگزی آدیچی، نویسندهی نیجریهای، داستانی گیرا و پرماجرا را روایت میکند که خواننده را وارد دنیایی از موضوعات عمیق مانند هویت، نژاد و عشق میکند. این رمان که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد، به سرعت به یکی از پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز تبدیل شد و جوایز متعددی از جمله جایزهی حلقهی منتقدان ملی کتاب و جایزهی بیلیز زنان را از آن خود کرد.
درباره چیماماندا انگزی آدیچی؛ نویسنده زمان «امریکانا»
چیماماندا انگزی آدیچی، نویسندهی نیجریهای، در سال ۱۹۷۷ در شهر انوگو به دنیا آمد. او در رشتهی داروسازی در دانشگاه نیجریه تحصیل کرد و سپس برای ادامهی تحصیلات خود به آمریکا رفت. آدیچی در سال ۲۰۰۳ مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشتهی نویسندگی خلاق از دانشگاه جان هاپکینز دریافت کرد.
آدیچی تاکنون رمانهای مختلفی منتشر کرده است که برخی از آنها عبارتند از: نیمی از یک خورشید زرد (۲۰۰۶)، چیزی که دور گردنت حلقه میزند (۲۰۰۸)، آمریکانا (۲۰۱۳) و لنگرگاهی در شن روان (۲۰۲۱). رمانهای آدیچی به زبانهای مختلفی از جمله فارسی ترجمه شدهاند و جوایز متعددی از جمله جایزهی حلقهی منتقدان ملی کتاب، جایزهی بیلیز زنان را از آن خود کردهاند.
او به دلیل پرداختن به موضوعات مهمی از جمله هویت، نژاد، جنسیت و سیاست در رمانهایش، به عنوان یکی از مهمترین نویسندگان معاصر شناخته میشود. او در آثار خود به طور جسورانه به نقد نابرابریها و تبعیضها میپردازد و به دنبال ایجاد دنیایی عادلانهتر برای همه انسانها است.
آدیچی علاوه بر نویسندگی، به عنوان سخنران و فعال اجتماعی نیز فعالیت میکند. او در سخنرانیهای خود به ترویج برابری جنسیتی و نژادی میپردازد و از مردم میخواهد که در برابر بیعدالتیها سکوت نکنند.
به طور خلاصه آدیچی یکی از مهمترین صداهای ادبیات معاصر است، نویسندهای جسور و خلاق که به چالشهای مهمی در دنیای امروز میپردازد و استعدادی بینظیر در داستانسرایی دارد. تاثیر او در نویسندگی معاصر به حدی است که در سال ۲۰۱۵ نامش در فهرست ۱۰۰ فرد تأثیرگذار جهان مجلهی تایم هم قرار گرفت.
خلاصه رمان «امریکانا»
«امریکانا» حول محور دو شخصیت اصلی، ایفملو و اوبینزه، میچرخد. این دو که از دوستان دوران کودکی در نیجریه هستند، در پی ناآرامیهای سیاسی و اقتصادی، مجبور به ترک کشورشان میشوند. ایفملو به آمریکا مهاجرت میکند و اوبینزه راهی انگلستان میشود.
در آمریکا، ایفملو با چالشهای متعددی از جمله نژادپرستی و تبعیض روبرو میشود. او برای کنار آمدن با این مشکلات، وبلاگی راهاندازی میکند و در آن تجربیات خود را به عنوان یک زن سیاهپوست در آمریکا به اشتراک میگذارد. وبلاگ ایفملو به سرعت محبوبیت پیدا میکند و او را به چهرهای شناختهشده در فضای مجازی تبدیل میکند.
در همین حال، اوبینزه در انگلستان با مشکلاتی از جمله پناهندگی و عدم ثبات شغلی روبرو میشود. او پس از تلاشهای فراوان، بالاخره موفق به دریافت ویزای آمریکا میشود و به ایفملو در نیویورک میپیوندد.
پس از سالها جدایی، ایفملو و اوبینزه دوباره در نیویورک ملاقات میکنند. اما این ملاقات آنطور که هر دو انتظار داشتند، پیش نمیرود. آنها درمییابند که در طول سالهای جدایی، به انسانهایی متفاوت تبدیل شدهاند و دیدگاههایشان نسبت به زندگی، عشق و هویت تغییر کرده است.
بررسی رمان «امریکانا»
رمان «امریکانا» به بررسی موضوعات مهمی از جمله هویت، نژاد، مهاجرت و عشق میپردازد. آدیچی با ظرافت و دقت، تجربیات شخصیتهای داستان را در مواجهه با این موضوعات به تصویر میکشد.
یکی از مضامین اصلی رمان، جستجوی هویت است. ایفملو و اوبینزه در تلاشند تا هویت خود را در دنیایی که دائماً در حال تغییر است، تعریف کنند. آنها با چالشهایی از جمله نژادپرستی، تبعیض و کلیشهها روبرو میشوند که هویت آنها را به چالش میکشد.
رمان علاوه بر هویت، به طور عمیق به موضوع نژاد و نژادپرستی هم میپردازد. آدیچی تجربیات شخصیتهای داستان را در مواجهه با نژادپرستی در دو کشور نیجریه و آمریکا به تصویر میکشد. او نشان میدهد که نژاد چگونه میتواند بر زندگی افراد، روابط و دیدگاههای آنها نسبت به جهان تأثیر بگذارد.
موضوع مهاجرت و چالشهای آن هم یکی دیگر از درونمایههای این رمان است. ایفملو و اوبینزه با ترک کشورشان، مجبور به سازگاری با فرهنگها و جوامع جدید میشوند و با مشکلاتی از جمله زبان، دلتنگی برای وطن و عدم پذیرش از سوی جامعهی جدید روبرویند.
رمان در کنار پرداختن به موضوعات اجتماعی، داستانی عاشقانه را هم روایت میکند. عشق ایفملو و اوبینزه در طول داستان فراز و نشیبهای زیادی دارد که خواننده را تا انتها کنجکاو علاقمند نگه میدارد.
نثر آدیچی در این رمان، قوی، گیرا و پرکشش است. او با استفاده از زبانی ساده و در عین حال شاعرانه، داستانی جذاب و خواندنی را خلق میکند. ایفملو و اوبینزه، شخصیتهای اصلی رمان، به طور کامل و دقیق شخصیتپردازی شدهاند و خواننده به راحتی میتواند با آنها همذاتپنداری و تصمیماتشان را درک کند. البته این شخصیتپردازی دقیق به جز ایفملو و اوبینزه، شامل حال سایر شخصیتهای رمان نشده و خواننده شناخت کافی از آنها پیدا نمیکند. البته همین میزان از شخصیتپردازی هم کافی است تا «امریکانا» تبدیل به رمانی شود که خواننده را نسبت به دنیای اطراف هشیار میکند، با تجربیات افراد مهاجر و اقلیتها آشنا میسازد و دربارهی هویت و مرزها به فکر فرو می برد.
منبع: دیجیکالامگ