۱۰ تفاوت بزرگ فیلمهای گودزیلای ژاپنی و آمریکایی
موفقیت فیلم فوقالعادهی «گودزیلا منهای یک» (Godzilla Minus One) محصول کشور ژاپن و «گودزیلا و کونگ: امپراتوری جدید» (Godilla x Kong: The New Empire) پرفروشترین فیلم هیولایی کمپانی آمریکایی لجندری بهانهای برای طرح این سوال میشود که چگونه فرنچایز گودزیلا توانسته است ۷۰ سال دوام بیاورد؟ چه چیزی باعث شده است تا آن انرژی اولیه به قدرت خود باقی بماند و مخاطبان همچنان جذب آن شوند؟ از طرفی این فرنچایز از انتظارات مخاطبانش به خوبی آگاه است. فیلمهایی مانند «گودزیلا»ی اصلی، «بازگشت گودزیلا» (The Return of Godzilla) محصول ۱۹۸۴، «بازخیز گودزیلا» (Shin Godzilla) در سال ۲۰۱۶ و فیلم آغازین دنیای سینمایی هیولا (MonsterVerse) در سال ۲۰۱۴، همگی میدانستند که چگونه حضور هیولا را در فیلمهایشان برجسته کنند. حتی فیلم بدنامشدهی سال ۱۹۹۸ هم با تمام ضعفهایش توانست از همین قائده پیروی کند. علاوه بر این تنها جذابیت پروژههای عظیم فیلمهای گودزیلا نیست که در موفقیت این آثار نقش دارد؛ این فرنچایز میداند که چگونه نبردهای باشکوه ارائه دهد. با وجود تمام این نقاط مشترک، تفاوت فیلمهای گودزیلای ژاپنی و آمریکایی در چیست؟ با ادامه مطلب همراه باشید.
۱۰. تفاوت گودزیلای آمریکایی و ژاپنی در طراحی نفس آتشین
در فیلمهای گودزیلای ژاپنی، چه در دوران شووا و چه در دوران هیسهای و بعد از آن، هیولا پرتو اتمی آبی رنگی را با سرعت از دهان خود شلیک میکند. این پرتو اتمی همیشه هم به صورت یک جریان طولانی و متوالی نیست. مثل پرتوی کوتاهی که در فیلم «بازگشت گودزیلا» محصول سال ۱۹۸۴ به سمت یک هلیکوپتر شلیک میکند. با این حال دنیای سینمایی هیولا (منظور نسخههای آمریکایی فیلمهای گودزیلا است) حسابی روی این ویژگی مانور میدهد. نه تنها صفحات پشتی گودزیلا که از دم تا سرش ادامه دارد یکی پس از دیگری روشن میشوند، بلکه این هیولا قبل از شلیک اتمی نفس عمیقی میکشد و سینهاش را هم جلو میدهد. این یک عنصر بصری عالی است و به مخاطب کمک میکند تا قدرت تخریب پرتو اتمی را به خوبی درک کند.
۹. هویت گودزیلای آمریکایی با نسخهی ژاپنی تفاوت دارد
فیلمهای گودزیلای ژاپنی، بهویژه فیلم اصلی، از این هیولا به عنوان نمادی از تاثیرات و خطرات تشعشعات هستهای استفاده میکند. «بازگشت گودزیلا» نیز همین کار را انجام میدهد، با این تفاوت که با قرار گرفتن در پسزمینه جنگ سرد، تنش را افزایش میدهد. انصافا باید گفت گودزیلاهای آمریکایی هم کاملا این عنصر را حذف نکردهاند. فیلم ۱۹۹۸ نیز گودزیلا را به طور مستقیم محصول آزمایشهای رادیواکتیو نشان میدهد.
همانطور که در فیلم اصلی گودزیلا محصول سال ۱۹۵۴ میبینیم اگر این آزمایشها انجام نمیشد و اگر آمریکاییها آزمایش بمب هیدروژنی انجام نمیدادند، ایگوانای غولپیکر آنها شکل نمیگرفت و این خزنده باستانی گمشده (که هویت آن هرگز به صراحت مشخص نشد) همراه با بقیه همنوعانش میمرد. فیلمهای لجندری هم از تشعشعات استفاده میکنند، اما بسیار ظریفتر و نامحسوستر. گودزیلای آمریکایی هم با تشعشعات ساخته شده است، اما نه به خاطر یک آزمایش. او در زمانی وجود داشت که در سطح زمین تشعشعات بسیار بیشتری نسبت به حال حاضر دیده میشد.
۸. شخصیت شرور گودزیلا در فیلمهای ژاپنی پررنگتر است
موجودات بالقوه شرور بسیاری برای پیوستن به دنیای سینمایی هیولا وجود دارند (مثل دستورویاه و گودزیلا جونیور)، اما کاملا منطقی است که نسخه سال ۱۹۹۸ گودزیلا هرگز به این جمع اضافه نشود. حتی با اینکه این فیلم دست کم گرفته میشود، همچنان مورد علاقهی همه نیست. فیلم «گودزیلا: جنگهای نهایی» (Godzilla: Final Wars) هم قبلا راهی برای ادغام «زیلا» (لقب نسخه ۱۹۹۸ که حالا اسمش عوض شده) به عنوان بخشی از مجموعه رسمی پیدا کرده است. منصفانه است که فیلم ۱۹۹۸ چندان مورد پسند نباشد، چون شخصیت اصلی آن با گودزیلایی که میشناسیم فاصله زیادی دارد.
با شروع دوران شووا گودزیلا برای چهار و نیم فیلم نقش یک شخصیت شرور را بازی کرد. او در نهایت با فیلم «گیدورا، هیولای سهسر» (Ghidorah, the Three-Headed Monster) به قهرمان داستان تبدیل شد و تا «بازگشت گودزیلا» هم در این نقش باقی ماند، اما همچنان با نسخه سال ۱۹۹۸ تفاوتهای زیادی داشت. به هر حال، در فیلمهای توهو گودزیلا همیشه نقش لیدر را داشت، در حالی که در فیلم تریاستار (استودیوی آمریکایی تولید و توزیع فیلم) او فقط از هلیکوپترها فرار میکرد.
۷. برجستگیهای پشت گودزیلا در فیلم «منهای یک» ویژگی منحصربهفردی است
این تفاوت گودزیلای ژاپنی و آمریکایی شاید تقلب محسوب شود، چون صرفا منحصر به تمام فیلمهای گودزیلای ژاپنی نیست. این ویژگی فقط مختص یک نسخه از این شخصیت است؛ گودزیلای فیلم «گودزیلا منهای یک». با این حال، یک شباهت کوچک بین گودزیلای این فیلم و گودزیلای لجندری وجود دارد. همانطور که قبلا هم گفتیم، در هر دو فیلم برجستگیهای پشت گودزیلا قبل از شلیک پرتو اتمی از دم به سر روشن میشوند.
«گودزیلا منهای یک» این موجود را اینطور نشان میدهد که هنگام شلیک پرتو اتمی صفحات پشتش بیرون میآید و روشن میشود. انگار کسی اهرم چاشنی دینامیت را بالا میکشد و بعد موقع انفجار دوباره به سمت پایین فشار میدهد. به عبارت دیگر، این فقط یکی از راههایی است که «گودزیلا منهای یک» نشان داد که هنوز گودزیلا قابلیتهای زیادی برای کارهای جدید دارد.
۶. عنصر انسانی در فیلمهای آمریکایی به خوبی به کار گرفته نشدند
همانطور که فیلمهای گودزیلای کمپانی توهو (یک شرکت مشهور تولید فیلمهای ژاپنی) در زمان بررسی این هیولا به عنوان یک تمثیل در بهترین حالت خود قرار داشتند، در هنگام پذیرش پتانسیل ترسناک نیز دقیقا همینطور بودند. این همچنین برای زمانی که آنها شخصیتمحور بودند صدق میکند. فیلم اصلی این کار را به بهترین شکل انجام داد، حداقل تا زمانی که «گودزیلا منهای یک» تولید شد، اما برخی از قسمتهای هیولا علیه هیولا نیز وجود داشت مخصوصا «مانترا علیه گودزیلا» (Mothra vs. Godzilla) که این کار را بهطور خارقالعاده انجام دادند.
دنیای سینمایی هیولا در نبرد نسبت به فیلمهای قدیمی بهتر عمل کرده است، اما نه در جنبه انسانی. گفته میشود «مونارک: میراث هیولاها» (Monarch: Legacy of Monsters) موفق شد این کار را انجام دهد، اما ممکن است عدهای آن را به ضرر اکشن فیلم تلقی کنند. این یک عنصر گمراهکننده در ابتدای فرنچایز سال ۲۰۱۴ و «امپراتوری جدید» است، جایی که شخصیتهای انسانی وجود دارند تا اساسا در مورد آنچه در حال رخ دادن است نظر دهند و جوکهای خندهدار بسازند.
۵. منشا گودزیلای افسانهای یک تفاوت عمده در فیلمهای ژاپنی و آمریکایی است
همانطور که قبلا اشاره کردیم برداشت لجندری از گودزیلا، موجودی باستانی است که حتی قدمتی پیش از انسان دارد. این رویکرد به اندازه روایت مستقیم ناشی از آزمایش هستهای تاثیرگذار نیست، اما حداقل نشان میدهد که سینمای آمریکا این شخصیت را به اندازهای جدی میگیرد که آزادیهای خلاقانهای به خرج دهد و او را به موجودی متعلق به گونهی خودش تبدیل کند. البته تفاوت گودزیلای ژاپنی و آمریکایی در این است که گودزیلا در فیلم اصلی (۱۹۵۴) به آن شکلی که در دنیای سینمایی هیولا میبینیم، موجودی باستانی محسوب نمیشود. او در واقع به طور ناخواسته توسط آمریکاییها خلق شد. عجیب این که چرا گودزیلای دنیای سینمایی هیولا هنوز پیر نشده است و سر ساعت ۴:۳۰ بعد از ظهر شام نمیخورد! (اشاره به تاثیر بیش از حد فرهنگ آمریکایی بر گودزیلا)
۴. جزیره هیولا در فیلمهای ژاپنی برجستهتر است
همانطور که فیلمهای گودزیلای دوران شووا ادامه پیدا میکردند و گودزیلا کمی از خشونت خود را از دست میداد، یک عنصر در این فیلمها به طور فزایندهای برجسته میشد؛ جزیره هیولاها، قلمرو استراحت گودزیلا. از این گذشته، اگر گودزیلا و دوستانش، رودان و آنگوئروس، قرار است روی این سیاره باشند، به مکانی برای چرت زدن بدون مزاحمت هواپیماهای آزاردهندهای که موشک پرتاب میکنند نیاز دارند.
مجموعه فیلمهای هیولایی لجندری در سریال «میراث هیولاها: مونارک» به موضوع جزیره هیولاها میپردازد، اما این جزیره با جزیره هیولاهای اصلی تفاوت دارد. در واقع میتوان گفت که زمین توخالی (نظریهای که معتقد است سیاره زمین یک کرهی توخالی است) در دنیای فیلمهای هیولایی، نوعی تفسیر از جزیره هیولاها است. با این تفاوت که در آن جنگل و آبهای آزاد وجود ندارد.
۳. گودزیلا در فیلمهای آمریکایی قابلیت حرکت بیشتری دارد
در فیلمهای ژاپنی بهترین توصیفی که میتوان برای حرکات گودزیلا به کار برد، «کُند» است. تنها استثنای واقعی، مراحل اولیهی او در فیلم «شین گودزیلا» است، اما در آن زمان او به طور نامنظمی در حال خزیدن است، بنابراین به سختی میتوان آن را استثنا در نظر گرفت. گودزیلا بزرگ و کند است، که با توجه به عظمت جثهاش کاملا منطقی به نظر میرسد.
تفاوت گودزیلای ژاپنی و آمریکایی از این منظر اینگونه است که در فیلمهای لجندری (به جز فیلم ۲۰۱۴)، گودزیلا نسبت به فیلمهای ژاپنی، بسیار چابکتر است. میشود این حرکت را با کاری که زک اسنایدر با مردگان متحرک در فیلم «طلوع مردگان» (Dawn of the Dead) بعد از «۲۸ روز بعد» (۲۸ Days Later) انجام داد مقایسه کرد. آن فیلم نشان داد که زامبیهای سریع هم میتوانند ترسناک باشند. خب، لجندری هم ثابت کرد که یه گودزیلای دونده هم میتواند عالی باشد.
۲. در فیلمهای ژاپنی خبری از سازمان مونارک نیست
در فیلمهای جدید گودزیلای آمریکایی، سازمان مونارک به اندازه خود گودزیلا یا حتی بیشتر حضور پررنگی دارد. این روشی عالی برای کمی واقعگرایانهتر کردن داستان و دادن اختیار بیشتری به شخصیتهای انسانی نسبت به فیلمهای قبلی است. با این حال در واقع مونارک معمولا دنبال رویدادها حرکت میکند.
در خلاصهی (خیلی) مفصل ماجرا، در فیلمهای ژاپنی خبری از سازمان عظیم و پنهانی نیست. فقط دولت ژاپن وجود دارد و به جای اینکه رهبری اکتشافات زمین توخالی را برعهده بگیرند (که این مساله مختص فیلمهای لجندری است)، آنها عمدتا خلبانهای جت نگونبختی را میفرستند تا به هیولای اتمی شلیک کنند – که البته هشت ثانیه بعد از بلند شدن هواپیما ساقط میشوند.
۱. بزرگترین تفاوت فیلمهای گودزیلای آمریکایی و ژاپنی در بودجه تولید است
در نهایت بزرگترین تفاوت فیلمهای گودزیلای ژاپنی و آمریکایی در بودجه تولید است. بودجه کم محدودیتهایی را ایجاد میکند. فیلمهای گودزیلای ژاپنی همیشه با بودجه کم ساخته شدهاند. این موضوع حتی برای «گودزیلا منها یک» هم صدق میکند، هرچند که سازندگان این فیلم به طور واضح بهترین استفاده را از آن بردهاند. فیلمهای گودزیلای لجندری (و همچنین فیلم ۱۹۹۸ ساختهی رولاند امریچ) همگی با بودجههای کلان ساخته شدهاند. آنها درست شبیهی فیلم «گودزیلا منها یک» اما در جهت مخالف، نهایت استفاده را از این بودجه بردهاند. این فیلمها فوقالعاده به نظر میرسند و نمیتوان انکار کرد که استفاده از بازیگری با لباس لاستیکی، حتی در سال ۱۹۹۸، در آمریکا چندان مورد استقبال قرار نمیگرفت.
منبع: movieweb