رتبهبندی فیلمهای سعید روستایی؛ از بدترین به بهترین
سعید روستایی، قبل از ساختن اولین فیلم بلندش، برای علاقهمندان به فیلمهای کوتاه، نامی شناخته شده بود. «شنبه»، «مراسم» و «خیابان خیلی خلوت» آثار کوتاه او بودند، اما نشان از ذوق و قریحهی کسی داشتند که خوب میداند از سینما چه میخواهد. برای این دسته از مخاطبان، موفقیت «ابد و یک روز» و گسترش شهرت روزافزونش بین مردم اصلا چیز عجیبی نبود. «ابد و یک روز» به محض اکران، خیلی زود به پدیدهای تبدیل شد و از همان زمان هم میشد حدس زد که این فیلم یکی از مهمترین آثار دههی ۱۳۹۰ شمسی در سینمای ایران است. ماجراجویی هیجانانگیز سعید روستایی هنوز هم ادامه دارد و با وجود تنها ساختن سه فیلم بلند، نامش به عنوان یکی از کارگردانان صاحب سبک سینمای ایران ثبت شده تا ما را وا دارد که سری به آثارش بزنیم و آنها را به ترتیب بدترین تا بهترین، رتبهبندی کنیم.
- ۱۷ زوج کارگردان-بازیگر برتر در سینمای ایران
- بهترین فیلمهای فریدون جیرانی؛ یک عاشق سینما (فیلمساز زیر ذرهبین)
گرچه بعد از «ابد و یک روز» انگار تغییری در سینمای روستایی پیش آمد و او با ساختن «متری شیش و نیم» تلاش کرد که مرزهای دیگری را فتح کند، اما هنوز هم میشد نشانههایی از همان علایق به گذشته را در سینمایش دید. هنوز هم به لحاظ فرمی بسیاری از نماها و سکانسها وامدار همان فیلم بلند اول کارگردان بودند که البته آن فیلم هم نتیجهی تجربهاندوزیهای وی در ساختن فیلمهای کوتاه بود. در این شرایط طبیعی بود که کارگردانی جوان و مستعد چون او سعی کند و دست به ریسک بزند و کاری کند که قبلا انجام نداده است. این موضوع کاملا در تلاش روستایی برای گسترش تواناییهای تکنیکیاش در فیلم «متری شیش و نیم» و نمایش این تواناییها بر پرده آشکار است، ضمن این که او تلاشی ستودنی کرده بود تا داستانی وابسته به کلیشههای ژانر جنایی و پلیسی را به دغدغههای اجتماعیاش پیوند بزند و به اصطلاح این کلیشههای ژانری را بومی کند.
حال سعید روستایی در ادامهی مسیر فیلمسازی، با ساختن اثر سومش یعنی «برادران لیلا» به همان دنیای فیلم اول بازگشته است؛ همان دنیایی که از آثار کوتاهش هم به آن و خصوصیاتش تعلق خاطر داشت. اما تفاوتی در این میان وجود دارد؛ حال او بسیار جاهطلبتر از زمانی است که پشت فرمان هدایت «ابد و یک روز» نشسته بود و شاید همین نکته هم تا حدودی اثر تازهی وی را عقبتر از آن فیلم نشانده است؛ چرا که داستان مختصرتر آن فیلم، به انسجامی منجر شده بود که در آثار بعدی وی کمتر یافت میشد.
در هر صورت روستایی تا همین جا هم ثابت کرده که یکی از مهمترین کارگردانان نسل تازهی سینمای ایران است و میتواند تا سالهای سال آثاری مهم به این گنجینه اضافه کند. تبحر تکنیکی او که نیاز چندانی به تعریف ندارد و فقط نیاز است که توانایی قصهگویی را هم در کنار این تبحر بالا ببرد تا این که نامش را برای همیشه به عنوان یکی از بهترین کارگردانهای سینمای ایران ثبت کند؛ توقعی که از همان اکران «ابد و یک روز» حول پتانسیلهای او شکل گرفت.
۳. متری شیش و نیم
- بازیگران: پیمان معادی، نوید محمدزاده، پریناز ایزدیار، هومن کیایی و فرهاد اصلانی
- محصول: 1397
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: 7.۸ از ۱۰
- امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: 93٪
هر چه از زمان اکران «متری شیش و نیم» گذشت، این فیلم حیات متفاوتی پیدا کرد. سعید روستایی بعد از موفقیت فیلم «ابد و یک روز» و کسب شهرت در داخل، خیز بلندی برداشت و اثری پلیسی ساخت که در یک سمت آن یک قاچاقچی مواد مخدر قرار دارد و در سمت دیگرش پلیسی باهوش که تا ته خط میرود و اجازه نمیدهد که طرف مقابلش قسر در برود.
این داستان شاید در آن سوی دنیا یعنی در سینمای آمریکا قصهای کلیشهای به نظر برسد و فیلمسازهای بسیاری داستانی با محوریت شکار و شکارچی ساخته باشند، اما چنین داستانی در سینمای ایران چندان متداول نبود و نیست و همین موضوع هم سبب شد که فیلم حیاتی دوگانه پیدا کند؛ اگر در ابتدا و در زمان اکران گامی رو به عقب برای کارگردان «ابد و یک روز» به حساب میآمد، با آغاز پخش در سرتاسر دنیا توانست جنبهی دیگری از سینمای ایران را به حهانیان معرفی کند که چندان برای مخاطب غیرایرانی آشنا نبود.
ساختن شخصیت پلیسی که شغلش بخشی جدایی ناپذیر از زندگیاش شده، تا پیش از این چنین در سینمای ایران سابقه نداشته است؛ مردی عملگرا که میداند چه میخواهد. در طرف مقابل این پلیس شکار او، یعنی همان مواد فروش قصه وجود دارد که نقطه ضعفی دارد. نقطه ضعف او عشق بی چون و چرایش به دختری است که میتواند به راحتی وی را بفروشد و به پلیس معرفی کند. روستایی از همین جا دست به قمار بزرگی میزند؛ او خلافکاری را در برابر دیدگان ما قرار میدهد که چندان هم شیطان صفت نیست و میتوان با او تا جاهایی همراه شد. روستایی گاهی از این موضوع هم فراتر میرود و در بخشهایی از این مرد، آدمی اهل خانه و خانواده میسازد که انگار خودش قربانی است.
یک جنبهی دیگر هم در «متری شیش و نیم» وجود دارد که آن را به اثری قابل توجه تبدیل میکند. سعید روستایی تلاش کرده که به لحاظ تکنیکی اثری جاه طلبانه بسازد. در قسمتهایی از اثر، مانند سکانس یورش به خانهی مرد خلافکار یا در بخشهای مربوط به حمله به محل زندگی معتادان، این توانایی تکنیکی کاملا به چشم میآید. در جاهایی هم این تلاش به ضرر فیلم تمام میشود و باعث شده که تمرکز فیلمساز به هم بریزد و به جای توجه به اتفاقات جاری در قاب، به نحوهی نمایش آنها بیاندیشد. یکی از دلایل قرار گرفتن این فیلم در این جایگاه همین چند دستگی موجود در فضا است، وگرنه روستایی خوب میداند که چگونه مخاطبش را سرگرم کند.
بازی پیمان معادی در نقش پلیس ماجرا از دیگر نقاط قوت فیلم است. اگر نوید محمدزاده چندان در قالب آن مواد فروش همه فن حریف جا نمیافتد، تا حدودی به شخصیت نوشته شده روی کاغذ و پرداخت شده در برابر دوربین ربط دارد اما شخصیت پلیس ماجرا چنان طراحی شده که یک دست به نظر برسد. او در تمام طول داستان روی هدفش تمرکز کرده و این فرصت مناسبی برای پیمان معادی است که جنبههای متفاوتی از هنر بازیگری خود را نمایش دهد. «متری شیش و نیم» با اکرانش سینمای ایران را صاحب اثری قابل توجه در سینمای ژانر، آن هم از نوع پلیسیاش کرد.
«سرگرد صمد (پیمان معادی) عضو پلیس مبارزه با مواد مخدر، چند سالی است که در جستجوی یکی از سرکردههای تولید و توزیع شیشه به نام ناصر خاکزاد(نوید محمدزاده)است. وی موفق میشود از طریق نامزد سابق ناصر (پریناز ایزدیار) محل زندگی او را پیدا و دستگیرش کند. ناصر پس از دستگیری در جستجوی راهی برای فرار از قانون است و در ضمن حرفهایی برای گفتن دارد…»
۲. برادران لیلا
- بازیگران: ترانه علیدوستی، نوید محمدزاده، پیمان معادی، نیره فراهانی، فرهاد اصلانی، محمد علیمحمدی و سعید پورصمیمی
- محصول: 1400
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: 7.۷ از ۱۰
- امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: 91٪
«برادران لیلا» بازگشت سعید روستایی به جهان فیلم اولش یعنی «ابد و یک روز» است. اگر موفقیت «ابد و یک روز» باعث شد که کارگردانان بسیاری به آن نوع سینما روی آورند و سعی کنند که از روی دست روستایی کپی کنند، «برادران لیلا» نشان داد که آن کپی کاریها چقدر ناشیانه بوده و خودش بهتر از هر کسی این نوع سینما را میشناسد. هر نقدی که به فیلم وارد بدانیم، نمیتوانیم منکر شناخت روستایی از آدمیان برگزیدهاش و موقعیتهایی که آنها با آن دست و پنجه نرم میکنند، شویم. همین هم وجه تمایز او با دیگر کارگردانانی است که تصور میکنند با ساختن چند شخصیت پر سر و صدا و قرار دادنشان در موقعیتهایی شلوغ که انگار هیچ راه در رو و فراری در آنها وجود ندارد و البته قرار دادن حصاری از دروغ گویی و تزویر، میتوانند فیلمهایی شبیه به آن اثر دسته اول بسازند.
«برادران لیلا» فیلم پر بازیگری است، پر بازیگرتر از دو فیلم اول روستایی که خودشان هم آثار پر ستارهای بودند. مجموعهای از بازیگران سرشناس در قالب شخصیتهای فیلم ظاهر شدهاند تا روستایی حداقل از این بخش ماجرا خیالی آسوده داشته باشد. البته حضور بازیگران حرفهای برای فیلمهایی این چنین یک امر حیاتی است؛ چرا که مدام باید دیالوگهای مختلف را در قالب احساسات مختلف بریزند و در برابر دوربین چنان قابل باورشان کنند، که طبعا از بازیگران کم تجربه یا غیرحرفهای بر نمیآید. ضمن این که دیالوگ و کلام مهمترین ابزار سعید روستایی برای انتقال اطلاعات مربوط به قصه است و مخاطب از طریق دنبال کردن حرفهای شخصیتها است که متوجه روند اتفاقات و سیر علت و معلولی حوادث میشود؛ اصلا یکی از خصوصیات سعید روستایی و سینمایش این است که شخصیتهایش همه چیز را فریاد میزنند.
«برادران لیلا» برخوردار از یک ۴۰ دقیقهی معرکه است که در آن تقریبا همه چیز به اندازه است. شخصیتها، اتفاقات و روند روابط علت و معلولی به درستی شکل گرفتهاند و حتی دیالوگها هم در دهان بازیگران به خوبی میچرخد. از سوی دیگر بازی بازیگران فیلم هم به هر چه جذابتر شدن اثر کمک کرده و از آن اثری ساختهاند که طبعا باعث سرگرمی مخاطب میشود. گرچه در قسمتهای پایانی اثر از ریتم خارج میشود و بخشهایش بی اندازه کش میآیند، اما باز هم «برادران لیلا» در جایی مطمئنتر از «متری شیش و نیم» قرار میگیرد تا نشان دهد که سعید روستایی با آدمهای آشنایش و شخصیتهای برگزیدهاش راحتتر است تا قصههایی بر اساس خصوصیات ویژهی ژانر.
«لیلا که در بخش اداری یک مجتمع تجاری کار میکند، تلاش دارد که به نحوی بتواند چهار برادرش را به خرید یک باب مغازه در آن مجتمع ترغیب کند. از سوی دیگر پدر خانواده به شدت به سنتهای خانوادگی خود وابسته است و این سنتها را به فرزندان خود ترجیح میدهد. زمانی فرامیرسد که پدر تصمیم میگیرد سکههای پساندازش را به جای کمک به فرزندانش، به یک مراسم عروسی خانوادگی اهدا کند. این موضوع او را در برابر خانواده قرار میدهد. تا اینکه …»
۱. ابد و یک روز
- بازیگران: پریناز ایزدیار، پیمان معادی، نوید محمدزاده، ریما رامینفر، شبنم مقدمی و شیرین یزدانبخش
- محصول: 1394
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: 8.۲ از ۱۰
- امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: –
«ابد و یک روز» که اکران شد، سینمای ایران متوجه شد که استعداد تازهای ظهور کرده است. سعید روستایی با اولین فیلم بلندش، یک شبه راهی صد ساله طی کرد و به فیلمسازی کنجکاویبرانگیز تبدیل شد. کمتر کارگردانی میتواند نامش را در کنار ستارگان سینما قرار دهد تا مردم برای تماشای فیلمهایش دست به جیب شوند. از دیرباز مردم برای تماشای بازیگر محبوب خود در سینما بلیط میخریدند اما همیشه فیلمسازانی وجود داشتند که این قاعده را به هم بزنند. روستایی با فیلم اولش به این جایگاه دست یافت که موردی تقریبا نادر در سینمای ایران به حساب میآید.
بخشی از این موضوع به فضای اثر بازمیگشت. در فیلم اجتماعی او شخصیتهایی وجود داشتند که بیش از هر چیزی از ندانمکاریهای خود رنج میبردند و قصهی فیلم هم حول کسانی میگذشت که به جای تلاش در جهت بهتر کردن شرایط، هر چه دست و پا میزدند، بیشتر در باتلاق خود ساختهی اطرافشان فرو میرفتند. بازی بازیگران یکی از عواملی بود که به طبیعی جلوه کردن و باورپذیر شدن این شرایط کمک کرده و کارگردان هم نهایت بهره را از تیم آنها برده بود.
بازی نوید محمدزاده در نقش یک معتاد با آن مونولوگ طولانی در برابر خواهرش و تقاضا و التماس برای عدم ترک خانه و خانواده، یک راست به بخشی از حافظهی جمعی سینما دوستان راه پیدا کرد و پایکوبی پیمان معادی در یک دورهمی خانوادگی، نشان داد که او تواناییهای زیادی در بازیگری دارد. آن میانهها شخصیتی هم وجود داشت به نام سمیه با بازی پریناز ایزدیار. او تمام بار عاطفی قصه را به دوش میکشید و اصلا قصه حول زندگی وی چیده شده بود. او که تلاش داشت قربانی آن خانوادهی عجیب و غریب نباشد و راهش را جدا کند اما هر چه میزد، به در بسته میخورد.
معلوم بود که دوربین روستایی زیر و بم خانههایی این چنین را میشناسد. سرک کشیدن آن به گوشه گوشهی خانه و نمایش پلشتیهای جا خوش کرده در آن جا، نشان از این شناخت داشت. البته همان زمان منتقدانی وجود داشتند که معتقد بودند روستایی موفق نشده فیلمی یک دست و منسجم بسازد و هر جا که دوست داشته، خارج از چارچوب روابط علت و معلولی، از شیوهی واقعگرای خود خارج شده. متاسفانه این عارضه هنوز هم در سینمای او وجود دارد، اما هر چه که هست، در «ابد و یک روز» نشان کمتری از آن میتوان یافت.
در کنار همهی اینها نمیتوان از «ابد و یک روز» گفت و اشارهای به بازی شیرین یزدانبخش در نقش مادر خانواده نکرد. او با همین بازی تمام کلیشههای رایج در باب مادران تماما خیرخواه و مثبت سینمای ایران را فرو ریخت، اما نکته این که، این کار را به شیوهای انجام داد که هنوز هم میتوان با این مادر همراه شد و درکش کرد.
«سمیه دختری است که پدر خود را از دست داده و با مادر و دو برادر مجرد و یکی از خواهرانش در خانهی پدری زندگی میکند. قرار است که او به زودی به عقد ازدواج مردی افغان درآید؛ ازدواجی که انگار علاقهای به آن ندارد. به همین دلیل هم هنوز تصمیم نهایی خود را نگرفته و مردد است. از سوی دیگر خانوادهاش بسیار به او وابسته هستند، به ویژه مادر پیر و برادر معتادش که معلوم نیست در نبود او به چه سرنوشتی دچار خواهند شد. هر روز که میگذرد، به لحظهی موعود نزدیکتر میشویم در حالی که سمیه هنوز تصمیمش را نگرفته و در عین حال با مشکلات خانوادهاش دست به گریبان است …»
وقتی میتونی این نمونه فیلم ها را بفهمی که زندگیشون کرده باشی منم زندگی کردم و میفهمم
اون لحظه که مامورها نوید را میگیرن تو ابد ویکروز منم ۴تا مامور ریختن روسرم با یه شلوار کردی از کاشت چلتوک میومدم بالاسر زمین مصرف میکردیم خمار گرفتنم دادگاه و زندان و بدبختی ندیدید که میگید سیاهه وقتی چشم باز کردم تو نوجوونی پدرم مصرف تریاک میکرد کاری به کار ما نداشت تو این جامعه دوتا داداش داشتم هر روز بحث تو خونه …درد یکی دوتا نبود و نیس
این فیلم بسیار زیبا بود،ما توی ایران سیاهی داریم سپیدی هم داریم،ولی یادمان باشد همانطور که شریف بودن وظیفهی ماست(و به خاطر شرافت از کسی تشکر نکردند)و بد بودن صفتِ نهی شدهای است(و به خاطر بد بودن حتی ممکنه از چشم ها بیوفتی)،پس جامعهای ایدهآل است که خوب باشد و سیاهی در آن نباشد،به نظر من باید چنین فیلمهایی بیشتر ساخته بشه تا تابوهای بتگونه زندگی را بشکونه،پدر مقدسه مادر بهشته و ال و بل،اینا واسه آدم و حواس،الان کسی مقدسه که بتونه سکوی پرتاب سایر افراد خانواده باشه(بله پدر و مادر هم مقدسن هم قابل احترام)ولی کسی که به تعالی جمعی فکر میکنه از هر دوی اینها مقدستره،توگوشیای که لیلا به پدرش زد من سی ساله که به خاطر نفهمی خانوادهام دارم تو گوش خودم میزنم،بله فیلم المانهایی هم داشت که به مصرفگرایی و جایگاه مقدس پول در زندگی،غربگرایی و …اشاره داشت ولی دنیا همینه،شما با قلب معتقدت و دینداری واقعیت برو تو خیابون و این دو داشتهات را تقدیم کن(اعتقاد و دینداری)ببینم کسی دوزار کف دستت میندازه،بله در زندگی شخصیت شریف باش ولی منکر جایگاه پول نباش،شرافتت در تنهایی موجب آرامش و آسایشت میشه ولی این پوله که شکمت را سیر نگه میداره،مردم داریت موجب رضایت از خودت میشه ولی از اونور بیپولیت اعتماد به نفست رو له میکنه،منتظر فرج باش ولی یادت باشه شمشیرت پولته
سعید روستایی، کارگردانی جشنوارهای با فیلم هایی اگزوتیک و ماتمزده
هرجا تندروها انتقاد و حمله کردند آنجا حق بوده و هست
سعید روستایی بی نظیره. یه پنجره دیگه در سینمای ایران باز کرد تو این چند سال سینمای ایران شده تکراری فیلم های تکراری با موضوع های تکراری کمدی های مسخره.(ولی چنتا فیلم هست که واقعا عالی هست. مثل شنای پروانه. تگزاس. دوزیست. و….).
ولی از اینا بگذریم باید اینجور فیلم هایی هم باشه تا سینما پیشرفت کنه.
اگه قرار باشه فیلم های ترسناک. یا غمگین. و از این دسته فیلم ها ساخته نشه هیچ وقت سینما و فیلمسازی پیشرفت نخواهد کرد.
بنظر من روستایی یه فیلمساز و فیلمنامه نویس بی نظری است
فیلم هاش خیلی غمگین هست ولی بازم به کمدی های ایران ترجیح میدم
واقعا حالمو بد کرد. متاسفانه اشاره به پدر و مادرهای خودخواهی میزد که در ازدواج بیشتر به فکر تولید مثل هستن تا تامین آینده بچه ها. کم هم نیستن.
برادران لیلا را ندیدم. متری شیش و نیم خوب بود …. ولی ابد و یک روز خیلی تلخ بود. دیگه این همه سیاهی هم خوب نیست. من به عنوان یه شخص معمولی یه روز تعطیل با خانواده م می خوام فیلم ببینم نه ابد و یک روز می تونم نگاه کنم و نه فیلم های طنز. فیلم ابد و یک روز حالم بد می کنه. فیلم های طنز هم خیلی جلف هستند. کاش سینمای ایران بازهم فیلم های مثل عقاب ها می ساخت. .
کارگردانی توانمند و آثاری درخشان . احسنت به سعید روستایی
کارگردان سفارشی
برادران لیلا خیلی بد بود. تیکه پاره و احساساتی الکی و …
اتفاقا خیلی پیام داشت
یکی از یکی سیاه تر و بدتر