علیمحمد افغانی؛ با نویسندهی رمان مشهور «شوهر آهو خانم» آشنا شوید
پس از انقلاب کبیر فرانسه بود که نویسندگان و شاعران زیادی با توجه به فضای سیاسی و اجتماعی آن دوران، آثاری را با بازتاب احساسات درونی خود خلق کردند و این روند با استقبال مخاطبان مواجه شد. پس از آن، بسیاری از شاعران و نویسندگان از این مکتب پیروی کردند و آثاری را خلق کردند که مبانی و دیدگاههای اساسی این مکتب را بیان میکرد. علیمحمد افغانی یکی از نویسندگانی است که با آثارش جریان ادبی رماننویسی را دگرگون کرد. در مورد تاریخ دقیق زادروز این نویسندهی معاصر ایرانی تردیدهای زیادی وجود دارد و طبق گفتهی خودش از ماه و روز دقیقش مطلع نیست اما اکثر منابع دی ماه را ماه تولد این نویسندهی مشهور ایرانی میدانند و به همین مناسبت قصد داریم با خالق «شوهر آهو خانوم» بیشتر آشنا شویم.
زندگینامه علیمحمد افغانی
نویسندهی پیشکسوت معاصر، علیمحمد افغانی متولد سال ۱۳۰۴ در کرمانشاه است و در خانوادهای نسبتا فقیر به دنیا آمد. پدرش اهل تیران و کاروان، یکی از شهرستانهای استان اصفهان است.
افغانی پس از پایان دبیرستان در شهر کرمان، تصمیم گرفت به تهران بیاید تا در رشتهی پزشکی تحصیل کند، اما چون توانایی مالی کافی برای ادامهی تحصیل نداشت وارد دانشکدهی افسری شد؛ درواقع او از سر علاقه، به این دانشکده نرفت بلکه قصدش این بود که برای مدتی سرپناهی داشته باشد و بعدها بتواند به دانشکدهی پزشکی برود، اما او درنهایت هیچوقت پزشک نشد.
افغانی بااینکه دانشجوی پرتلاش و موفقی بود، مدرسه را رها کرد و در کنار پدرش مشغول به کار شد. او نتوانست در شرکت ملی نفت ایران استخدام شود و دوباره تصمیم به ادامهی تحصیل گرفت. پس از اخذ دیپلم متوسطه به خدمت نیروهای مسلح درآمد و در دانشکدهی افسری به تحصیل پرداخت. در آن زمان، کشور دچار آشفتگی سیاسی بود. او از دانشجویان ممتاز بود و همین امر باعث شد با بورسیهی تحصیلی در آمریکا تحصیل کند و در همانجا بود که با ادبیات انگلیسی و رماننویسی آشنا شد.
او به عضویت سازمان افسران مخفی حزب توده ایران متشکل از تعدادی از افسران ارتش درآمد. فعالیتهای سازمان پس از به قدرت رسیدن زاهدی فاش شد و افغانی به همراه تعدادی از همکارانش دستگیر شد. او به حبس ابد محکوم گشت اما پس از پنج سال با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم و درنهایت عفو شد. این اتفاقها و زندانی شدنش، درنهایت باعث نویسنده شدن او شد.
افغانی هماکنون در آمریکا زندگی میکند و به دلیل مجوز نگرفتن برخی از آثارش شروع به نوشتن به زبان انگلیسی کرده و مدتی قبل زندگینامهاش را به زبان انگلیسی به نگارش درآورده است.
درونمایهی آثار علیمحمد افغانی
بیشتر آثار افغانی بهنوعی به اصل او مربوط میشود و او برای خلق شخصیت داستانهایش از افرادی که با آنها در ارتباط بود و در جامعه میدید، ایده میگرفت و این یکی از دلایلی است که شخصیتهای کتابهایش واقعی و گاهی یکی از خود ما به نظر میرسند. یکی از نکات قابلتوجه دیگر دربارهی شخصیتهای اصلی داستانهایش این است که محوریت اصلی داستانهای او زنان و نقش آنها در جامعه است. درواقع با نادیده گرفتن نقش پررنگ زنان در آثارش، ارزش ادبی این نویسندهی توانا و خلاق را زیر سوال بردهایم.
افغانی با مهارت فوقالعادهای، از اصطلاحات و ضربالمثلهای عامیانه در نوشتههایش استفاده میکند. او اظهار داشت که تحت تاثیر نویسنده، مترجم و روشنفکر ایرانی صادق هدایت، صادق چوبک و محمدعلی جمالزاده قرار گرفته و آثار این نویسندگان صاحبنام را جذاب توصیف کرده است. او همچنین به آثاری مانند «خوشههای خشم» از یکی از مطرحترین و پرطرفدارترین نویسندگان قرن بیستم، جان اشتاین بک و «جادههای تنباکو» از ارسکین کالدول اشاره میکند و علت بینظیر بودن این آثار را مطرح کردن مشکلات اجتماعی و طبقاتی جامعه میداند که خودش در آثارش بسیار به آن پرداخته است.
آثار علیمحمد افغانی
معروفترین رمان افغانی «شوهر آهو خانم» است. شخصیتهای ادبی مانند «نجف دریابندری» و نویسندهی برجسته «محمدعلی جمالزاده» این رمان را ستودند. این رمان زندگی سخت زنان ایرانی را به تصویر میکشد.
افغانی سال ۱۳۴۵ دومین رمانش را به نام «شادکامان درهی قرهسو» منتشر کرد. این رمان دربارهی عشق یک پسر فقیر به دختر ارباب روستا است و همچنین جریانهای سیاسی دههی ۱۳۲۰ را به تصویر میکشد.
از دیگر آثار او میتوان به «بوتهزار»، «محکوم به اعدام»، «دکتر بکتاش»، «همسفرها»، «دختردایی پروین»، «صوفی صحنه، دزد کنگاور»، «سیندخت»، «بافتههای رنج»، «دنیای پدران و فرزندان»، «حاج الله باشی»، «خداحافظ دخترم» و «شلغم میوه بهشته» اشاره کرد.
در ادامهی مطلب خلاصهای از معروفترین آثار این نویسندهی شناختهشده را آوردهایم:
شوهر آهو خانم
کتاب «شوهر آهو خانم» اثری بینظیر از علیمحمد افغانی است که اولین بار سال ۱۳۴۰ منتشر شد. افغانی این رمان که یک رویداد مهم ادبی به شمار میرود را در زندان به نگارش درآورده است. ماموران زندان هنگام نوشتن این رمان، مانع او میشدند و تمام نوشتههایش را بررسی میکردند و او یک دیکشنری انگلیسی باز و وانمود میکرد که در حال ترجمهی کتاب است. او این رمان شاهکار را پس از زندان منتشر کرد، زیرا هیچ ناشری انتشار چنین رمان بلندی را که نویسندهای ناشناس آن را نوشته است، قبول نمیکرد اما پس از انتشار آن، بسیاری از نویسندگان مشهور آن را تحسین کردند.
نجف دریابندری کتاب شوهر آهو خانم از این نویسندهی نامدار که او را هم قبل از زندان و هم بعد از آن میشناخت، اظهار داشت: «نویسنده در این کتاب با نگاهی به زندگی مردمان، تراژدی دردناکی را به تصویر میکشد. صحنههای توصیف شده در کتاب یادآور شاهکارهای لئو تولستوی و نویسندهی نامدار فرانسوی، اونوره دو بالزاک است. من در مورد هیچ کتاب فارسی دیگری چنین نظری نداشتهام.»
افغانی با هزینهی شخصی خودش دو هزار نسخه از کتاب شوهر آهو خانم را منتشر کرد .این کتاب که بهعنوان بزرگترین رمان قرن از آن یاد میشود، مورد استقبال مردم و همچنین منتقدان زیادی قرار گرفت و به چاپهای بعدی رسید و این استقبال شگفتانگیز از رمان سبب تبدیل آن به فیلمنامه شد.
افغانی در رمان شوهر آهو خانم از جلوههای متفاوت رمانتیسم استفاده کرده است؛ در میان این مضامین گوناگون از رمانتیسم در رمان، دو مولفهی آزادی بیان عشق و احساسات متفاوت، بیش از دیگر وجوه رمانتیسم به چشم میخورد. موضوعاتی چون تخیل، طراحی صحنه، قهرمانی، تضاد و تناقض، الهام از افسانههای اساطیری و ملی از جنبههای دیگری است که در این رمان به چشم میخورد.
پژوهشگر، مترجم و نویسندهی صاحبنام «سیروس پرهام»، در اولین نشریهی علمی و جدی کتابشناسی در ایران به نام مجلهی راهنمای کتاب دربارهی این اثر گفته است: «بی هیچ گمان بزرگترین رمان زبان فارسی خلق شده و تواناترین داستاننویس ایرانی، درست همان زمان که انتظارش میرفت پا به میدان نهاده است.»
او در این کتاب هفت سال از زندگی خانوادهای را به تصویر کشیده است. داستان اینکه چگونه زن ایرانی تبدیل به ماشین تولید بچه، مسئول پختوپز، انجام کارهای خانه، خدمتکار و مسئول رفع نیازهای جنسی مرد شده است.
این رمان به یکى از مهمترین و محبوبترین رمانهاى کلاسیک ایرانى تبدیل و بلافاصله پس از انتشار، از سوى «انجمن کتاب ایران» بهعنوان رمان برگزیده انتخاب شد و جایزهی سلطنتی کتاب سال را هم از آن خود کرد .
در بخشی از کتاب شوهر آهو خانم میخوانیم:
«آیا این زن دردها و تقاضاهای پوشیدهای نداشت که نمیتوانست بر زبان آورد و چگونه ممکن بود این را فهمید؟ مسئلهی مهم اینجا بود. در همان چند دقیقه کوتاهی که آن بنده خدا تکیهاش را به چوب میان در گاهی داده بود و صحبت میکرد، صاحب بزازی بغلدست قهوهخانه، در آنسوی خیابان، همانطور که زیر کرسی نشسته بود چشمهای بیحیایش را یکلحظه از آنها برنداشته بود؛ معلوم میشد خود جفنگ خیالش نسبت به گروه زنان که مشتریان همیشگیاش بودند نظر خاص داشت که به دیگران گمانش را میبرد! وگرنه او هرگز کار خلافی نکرده بود.»
همسفرها
کتاب «همسفرها» اثر علیمحمد افغانی اولین بار سال ۱۳۷۶ منتشر شد. این رمان، مجموعهای از سه داستان کوتاه، قابل تامل و خواندنی است که قصههایی از روابط بین انسانها و فرهنگهای متفاوت در کشورهای مختلف را ارائه میدهد. عنوان داستانهای این مجموعه عبارتاند از: «آنتونیوی دلاور»، «همسفرها» و «افسانه بنیطی».
رمان شامل حکایتهایی زیبا با شخصیتهایی غیر ایرانی و کاملا متفاوتی دارند و ما درواقع با داستانهایی کاملا خارجی طرف هستیم؛ افغانی آنقدر ماهرانه این کتاب را به نگارش درآورده است که اگر از ابتدا دربارهی ایرانی بودن نویسنده نمیدانستید، هیچگاه این موضوع را متوجه هم نمیشدید.
کتاب همسفرها دربارهی دو مردی است که میخواهند به شهر بلخ بروند و در طول مسیر با اتفاقهای زیبا و جذابی روبهرو خواهند شد. در بخش «آنتونیوی دلاور» که در سالامانک اسپانیا اتفاق میافتد، شخصیت اصلی کتاب «آنتونیو»، مردی جوان و گاوبازی بسیار حرفهای و ماهر است که در رستورانی زیر سایهی خانم ایزابل، وظیفهی نظافت و جابهجایی مواد در انبار را بر عهده دارد. بخش «همسفرها» از کتاب در آمریکا اتفاق میافتد و بخش آخر کتاب «افسانه بنیطی» در عربستان میگذرد.
در قسمتی از کتاب همسفرها میخوانیم:
«جوان بااستعداد و بیباکی مانند تو، در سالامانک به هیچ جا نخواهد رسید این شهر قدیمی اسپانیا از دیدن گاوبازی یا حتی شنیدن نامش، زده شده است. اگر بهجای گاو، شیر و ببر بیاورند توی میدان، از جایش تکان نخواهد خورد. در شهرهای دیگر، پامپلونا، بارسلونا، حتی سپویل که مردمانش به بزدلی معروفاند و در نوشتههای بزرگان نیز صفتهای خوبی به آنها نسبت داده نشده، برای اینکه روحیهها نمیرد، هر از چند گاهی، گاو یا گاوهایی را ول میدهند توی خیابان مردم از جلوی آنها میگریزند. و چون سرعت گاو از آدم بیشتر است، صحنه شگفت وحشتناکی پدید میآید که دل از دیدنش فرو میریزد. خود را از ترس جان به زمین میاندازند، یا با فشار به درودیوار میچسبند.»
شادکامان درهی قرهسو
کتاب «شادکامان درهی قرهسو» اثر علیمحمد افغانی است که سال ۱۳۴۵ نوشته و سال ۱۳۸۹ منتشر شد. این اثر زیبا و عاشقانه هم مانند کتاب «شوهر آهو خانم»، مسائل ملت ایران را بهطور مفصل در دورهی پهلوی اول و دوم را با شخصیتپردازیهای دقیق و توصیفاتی حیرتانگیز روایت میکند. این رمان همچنین وضعیت و جایگاه زنان در ایران را بهطور مفصل موردبررسی قرار میدهد.
داستان کتاب شادکامان درهی قرهسو با احساسات جوان ۱۹ سالهای به نام «بهرام ساویز» در کرمانشاه و تقریبا در دههی ۱۳۲۰ شروع میشود. بهرام همراه با پدرش به دستور خان روستا «بدیعالملک خان» که مردی ثروتمند و فرومایه است، در حال درست کردن سدی بر رودخانهی قرهسو هستند. بهرام در همین حین عاشق «سروناز»، دختر خان شده و روزبهروز بیشتر شیفتهی رفتار و زیبایی او میشود. زمانی که ساخت سد به اتمام میرسد بهرام و پدرش از روستا میروند، اما عشقش به سروناز با او باقی میماند.
داستان زمانی جذابتر میشود که بدیعالملک خان، مزد پدر بهرام را پرداخت نمیکند و او دوباره به همراه پدرش برای گرفتن دستمزدشان به خانهی خان میروند. درنهایت سروناز هم به او دل میبندد و این موضوع اتفاقهای زیادی را برای آنها ایجاد خواهد کرد.
در قسمتی از کتاب شادکامان درهی قرهسو میخوانیم:
«او جوان حساس و بس نازک طبعی بود که قلبش به مثابهی نبض خانواده دائما از غمی مجهول میتپید. در بار دوم سفر پدرش به دورود و قطعی شدن کار آنان در املاک پسران سردار نصرت، یکباره تصمیم به ترک تحصیل گرفت و همراه وی به سیاهگل آمد، این تصمیم بیسابقه که برای خانواده کوچک آنان خواهناخواه هجرانهای طولانی را در برداشت هرچند غم و نگرانی مادر را دو برابر میکرد لیکن در وضع و کیفیت حاضر جز آن چاره نبود. زندگی اگر همیشه آنچنان پیش بیاید که خاطرخواه آدمی است پس انتظار و آرزو، این کلمات بزرگی که مانند دم و بازدم جزء اساسی وجود ماست در فرهنگ بشری چه جایی اشغال میکرد؟!»