زندگینامه آلبرت اینشتین؛ مبدع نظریه نسبیت

آلبرت اینشتین فیزیکدان آلمانی، کسی بود که نظریههای مشهور نسبیت خاص و عام را تدوین کرد و کارهایش تأثیر بزرگی بر توسعه انرژی اتمی داشت. اینشتین با اشتیاقش به پرسوجو و کاوش، به عنوان تأثیرگذارترین فیزیکدان قرن بیستم شناخته میشود. اما بیاید به زندگی این دانشمند بزرگ نگاهی دقیقتر بیندازیم و ببینیم آلبرت اینشتین کیست؟ چه کرد و چرا نامش جاودان شد؟
آلبرت اینشتین کیست؟
زندگی اولیه، خانواده و تحصیلات
ضریب هوشی اینشتین
انیشتین، کارمند اداره ثبت اختراعات
اختراعات و اکتشافات اینشتین
نظریه نسبیت چیست؟
معادله E=MC² اینشتین
اینشتین برنده جایزه نوبل فیزیک
همسر و فرزندان اینشتین
تبدیل شدن به شهروند ایالات متحده
اینشتین و بمب اتمی
سفر در زمان و نظریه کوانتومی
زندگی شخصی انیشتین در امریکا
مرگ و آخرین کلمات اینشتین
مغز اینشتین
اینشتین در کتابها و فیلمها: «اوپنهایمر» و بیشتر
سخنان انیشتین
آلبرت اینشتین کیست؟
آلبرت اینشتین در ۱۴ مارس ۱۸۷۹ در شهر اولم، وورتمبرگ، آلمان به دنیا آمد. او در یک خانواده یهودی غیرمتعصب بزرگ شد. پدرش، هرمان اینشتین، فروشنده و مهندس بود که همراه با برادرش شرکت الکتروتکنیک فابریک اینشتین و شرکا را در مونیخ تأسیس کرده بود؛ شرکتی که تجهیزات الکتریکی را بهصورت انبوه تولید میکرد. مادر اینشتین، پائولین کُخ، امور خانه را اداره میکرد. اینشتین یک خواهر به نام مایا داشت که دو سال پس از او متولد شده بود.
کودکی و نوجوانی، خانواده و تحصیلات
اینشتین تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه لویتپولد گیمنازیوم در مونیخ آغاز کرد. با این حال، او در آنجا احساس بیگانگی میکرد و با سبک آموزشی سختگیرانه این مؤسسه مشکل داشت. همچنین او با چالشهایی در تکلم مواجه بود که برخی آن را نقص گفتاری میدانستند. با این همه، او به موسیقی کلاسیک و نواختن ویولن علاقهمند شد، علاقهای که تا سالهای بعدی زندگیاش همراه او باقی ماند. مهمتر از همه، جوانی اینشتین با کنجکاوی و پرسوجوی عمیق همراه بود.
در اواخر دهه ۱۸۸۰، ماکس تالمود، یک دانشجوی پزشکی لهستانی که گاهی با خانواده اینشتین رفت و آمد داشت و پیش آنها غذا میخورد، بهعنوان معلم غیررسمی اینشتین جوان انتخاب شد. تالمود کتاب علمی کودکان را به او معرفی کرد که اینشتین را به رویاهایی درباره ماهیت نور ترغیب کرد. از این رو، در دوران نوجوانی، اینشتین اولین مقاله مهم خود را با عنوان «بررسی وضعیت اتر در میدانهای مغناطیسی» نگاشت.
هرمان، پدر انیشتین در اواسط دهه ۱۸۹۰، پس از از دست دادن یک قرارداد بزرگ تجاری، خانوادهاش را به شهر میلان در ایتالیا منتقل کرد. اینشتین در یک اقامتگاه خانوادگی در مونیخ باقی ماند تا تحصیلات خود را در لویتپولد به پایان برساند و بعدتر به خانواده ملحق شود. هنگامی که اینشتین به سن خدمت سربازی رسید، ظاهراً از کلاسها کنارهگیری کرد و با استفاده از گواهی پزشکی، خود را به بهانه خستگی عصبی معاف کرد. پس از پیوستن به والدینش در ایتالیا، والدین او دیدگاه او را درک کردند اما نگران آینده او بهعنوان یک ترک تحصیلکرده و فراری از خدمت سربازی بودند.
اینشتین در نهایت موفق شد با نمرات عالی در ریاضیات و فیزیک در آزمون ورودی، به مؤسسه فدرال فناوری سوئیس در زوریخ راه یابد. با این حال، ابتدا باید تحصیلات پیشدانشگاهی خود را تکمیل میکرد و به همین دلیل در یک دبیرستان در آرائو، سوئیس، که توسط یوست وینتلر اداره میشد، تحصیل کرد.
ضریب هوشی آلبرت اینشتین
ضریب هوشی اینشتین حدود ۱۶۰ تخمین زده شده است، اما هیچ نشانهای از اینکه او واقعاً آزمایش شده باشد وجود ندارد. روانشناس دیوید وکسلر اولین نسخه از آزمون شناختی WAIS را، که بعداً به آزمون WAIS-IV امروزی تبدیل شد، تا سال ۱۹۵۵ و کمی پیش از مرگ اینشتین منتشر نکرد. حداکثر امتیاز نسخه کنونی این آزمون ۱۶۰ است و ضریب هوشی ۱۳۵ یا بالاتر در صدک ۹۹ قرار دارد.
جالب است بدانید، مارلین ووس ساونت (Marilyn vos Savant) روزنامهنگار آمریکایی، با ضریب هوشی ثبتشده ۲۲۸، بالاترین ضریب هوشی ثبتشده را دارد و نامش در اواخر دهه ۱۹۸۰ در کتاب رکوردهای گینس ثبت شده است. با این حال، گینس این دستهبندی را به دلیل بحثهایی درباره دقت آزمونها متوقف کرده است.
انیشتین، کارمند اداره ثبت اختراعات
اینشتین پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه، با چالشهای بزرگی برای یافتن موقعیتهای دانشگاهی مواجه شد، زیرا با عدم حضور منظم در کلاسها و مطالعه مستقل، برخی از اساتید را از خود رنجانده بود.
اینشتین در نهایت در سال ۱۹۰۲ پس از معرفی برای یک موقعیت کارمندی در اداره ثبت اختراعات سوئیس، شغل ثابتی پیدا کرد. اینشتین در حین کار در اداره ثبت اختراعات، زمان کافی برای کاوش بیشتر ایدههایی که در دوران تحصیلات دانشگاهیاش شکل گرفته بود، داشت و ازاینرو نظریههای خود را درباره آنچه بعداً بهعنوان اصل نسبیت شناخته شد، تثبیت کرد.
در سال ۱۹۰۵ که بسیاری آن را «سال معجزه» برای این نظریهپرداز میدانند، او چهار مقاله در مجله آنالن در فیزیک، یکی از شناختهشدهترین مجلات فیزیک آن زمان، منتشر کرد. دو مقاله بر اثر فوتوالکتریک و حرکت براونی تمرکز داشتند. دو مقاله دیگر، که معادله E=MC² و نظریه نسبیت خاص را تشریح کردند، برای حرفه اینشتین و مسیر مطالعه فیزیک تعیینکننده بودند.
اختراعات و اکتشافات آلبرت اینشتین
اینشتین بهعنوان یک فیزیکدان اکتشافات بسیاری داشت، اما شاید بیشتر به خاطر نظریه نسبیت و معادله E=MC² شناخته شده باشد، معادلهای که توسعه قدرت اتمی و بمب اتمی را پیشبینی کرد.
نظریه نسبیت چیست؟
اینشتین ابتدا نظریه نسبیت خاص را در سال ۱۹۰۵ در مقالهاش «درباره الکترودینامیک اجسام متحرک» پیشنهاد داد که فیزیک را در جهت جدیدی پیش برد. این نظریه توضیح میدهد که فضا و زمان در واقع به هم متصل هستند و او این ساختار مشترک را فضا-زمان نامید.
تا نوامبر ۱۹۱۵، اینشتین نظریه نسبیت عام را تکمیل کرد که رابطه گرانش با فضا-زمان را توضیح میداد. اینشتین این نظریه را نقطه اوج تحقیقات زندگی خود میدانست. او از مزیتهای نسبیت عام مطلع شده بود زیرا امکان پیشبینی دقیقتری از مدار سیارات اطراف خورشید را فراهم میکرد، که در نظریه نیوتن ناکافی بود. همچنین توضیح جامعتر و دقیقتری درباره عملکرد نیروهای گرانشی ارائه میداد.
ادعاهای اینشتین از طریق مشاهدات و اندازهگیریهای ستارهشناسان بریتانیایی، سر فرانک دایسون و سر آرتور ادینگتون، در طول کسوف خورشیدی سال ۱۹۱۹ تأیید شد. امروزه نظریههای نسبیت پایه دقت فناوری GPS و بسیاری از پدیدههای دیگر را تشکیل میدهند.
بااینحال، اینشتین در توسعه نظریه عام خود یک اشتباه مرتکب شد که به طور طبیعی پیشبینی میکرد جهان در حال انبساط یا انقباض است. اینشتین ابتدا این پیشبینی را باور نداشت و به جای آن معتقد بود که جهان یک موجودیت ثابت و ایستا است. برای توضیح این موضوع، او یک «ثابت کیهانشناختی» را به معادله خود افزود. نظریههای بعدی او این ایده را رد کرد و ادعا کرد که جهان میتواند در حال تغییر باشد. چند سال بعد ستارهشناس ادوین هابل نتیجه گرفت که ما در جهانی در حال انبساط زندگی میکنیم. هابل و اینشتین در سال ۱۹۳۱ در رصدخانه کوه ویلسون نزدیک لسآنجلس با یکدیگر دیدار کردند.
دهها سال پس از مرگ اینشتین، در سال ۲۰۱۸، تیمی از دانشمندان یکی از جنبههای نظریه نسبیت عام اینشتین را تأیید کردند: نور ستارهای که از نزدیکی یک سیاهچاله عبور میکند، به دلیل میدان گرانشی شدید، به طول موجهای بلندتر کشیده میشود. آنها با ردیابی ستاره S2 و اندازهگیری خصوصیات آن، نشان دادند که وقتی این ستاره به سیاهچالهای عظیم در مرکز کهکشان نزدیک میشود، سرعت مداری آن به بیش از ۲۵ میلیون کیلومتر در ساعت افزایش مییابد و رنگ آن از آبی به قرمز تغییر میکند زیرا طول موجهای آن برای فرار از نیروی گرانش کشیده میشوند.
معادله E=MC² اینشتین
مقاله اینشتین در سال ۱۹۰۵ درباره رابطه ماده و انرژی، معادله E=MC² را پیشنهاد داد: انرژی یک جسم (E) برابر است با جرم (M) آن جسم ضربدر سرعت نور به توان دو (C²). این معادله نشان داد که ذرات کوچک ماده میتوانند به مقادیر عظیمی از انرژی تبدیل شوند، اکتشافی که قدرت اتمی را نوید میداد.
نظریهپرداز کوانتومی مشهور، ماکس پلانک، از ادعاهای اینشتین حمایت کرد و به ستارهای در سخنرانیها در دانشگاهها تبدیل شد و پیش از اینکه از سال ۱۹۱۷ تا ۱۹۳۳ مدیر مؤسسه کایزر ویلهلم برای فیزیک (امروزه بهعنوان مؤسسه ماکس پلانک برای فیزیک شناخته میشود) شود، جایگاههای مختلفی را بر عهده داشت.
آلبرت اینشتین برنده جایزه نوبل فیزیک
در سال ۱۹۲۱، اینشتین جایزه نوبل فیزیک را برای توضیح اثر فوتوالکتریک دریافت کرد، زیرا ایدههای او درباره نسبیت هنوز در آن زمان مورد تردید بودند. او این جایزه را تا سال بعد به دلیل یک قانون بوروکراتیک دریافت نکرد و در سخنرانی پذیرش خود، همچنان تصمیم گرفت درباره نسبیت صحبت کند.
همسر و فرزندان
آلبرت اینشتین در زمانی که در زوریخ تحصیل میکرد، با ماریچ، یک دانشجوی فیزیک صربستانی، آشنا شد. اینشتین به ماریچ نزدیکتر شد، اما والدینش به شدت با این رابطه به دلیل پیشینه قومی او مخالف بودند.
بااینحال، اینشتین به دیدار او ادامه داد و این دو از طریق نامهنگاری ارتباط خود را حفظ کردند، نامههایی که در آنها بسیاری از ایدههای علمی او بیان شده بود. پدر اینشتین در سال ۱۹۰۲ درگذشت و این زوج اندکی پس از آن در ۶ ژانویه ۱۹۰۳ ازدواج کردند.
اینشتین و ماریچ سه فرزند داشتند. دخترشان، لیزرل، در سال ۱۹۰۲ پیش از ازدواج آنها به دنیا آمد و ممکن است بعداً توسط خویشاوندان ماریچ بزرگ شده یا برای فرزندخواندگی واگذار شده باشد. سرنوشت نهایی و محل اقامت او همچنان یک معما باقی مانده است. این زوج همچنین دو پسر داشتند: هانس آلبرت اینشتین، که مهندس هیدرولیک معروفی شد و ادوارد «تِتِه» اینشتین، که در جوانی به بیماری اسکیزوفرنی مبتلا شد.
این ازدواج چندان ماندگار نبود و این زوج در سال ۱۹۱۹ طلاق گرفتند و ماریچ در ارتباط با این جدایی دچار فروپاشی عاطفی شد. اینشتین، به عنوان بخشی از توافق طلاق، پذیرفت که هرگونه وجهی که ممکن است از برنده شدن احتمالی جایزه نوبل در آینده دریافت کند را به ماریچ بدهد. اینشتین در همان سال با زنی به نام السا لوونتال ازدواج کرد. این ازدواج با مرگ لوونتال در سال ۱۹۳۶ به پایان رسید.
تبدیل شدن به شهروند ایالات متحده
در سال ۱۹۳۳، اینشتین جایگاهی در مؤسسه مطالعات پیشرفته در پرینستون در نیوجرسی را پذیرفت، جایی که باقی عمر خود را در آن سپری کرد.
در آن زمان، نازیها به رهبری آدولف هیتلر با تبلیغات خشونتآمیز و نفرتپراکنی در آلمان فقیر پس از جنگ جهانی اول، به قدرت رسیدند. حزب نازی بر دیگر دانشمندان تأثیر گذاشت تا کارهای اینشتین را «فیزیک یهودی» نامگذاری کنند. در پی این اقدام شهروندان یهودی از کار دانشگاهی و مشاغل رسمی محروم شدند و خود اینشتین هدف کشتن قرار گرفت. در همین حال، دانشمندان اروپایی دیگر نیز از مناطق تهدیدشده توسط آلمان با نگرانی از استراتژیهای نازی برای ساخت سلاح اتمی، فرار کرده و به ایالات متحده مهاجرت کردند.
اینشتین اندکی پس از مهاجرت و آغاز کار در مؤسسه مطالعات پیشرفته، از شایستهسالاری آمریکایی و فرصتهایی که مردم برای تفکر آزاد در این کشور داشتند قدردانی کرد و آنها را در تضاد کامل با تجربیات دوران جوانیاش توصیف کرد. در سال ۱۹۳۵، اینشتین اقامت دائم در کشور جدیدش را دریافت کرد و پنج سال بعد یک شهروند آمریکایی شد.
در آمریکا، اینشتین بیشتر خود را وقف کار بر روی نظریه میدان واحد کرد، پارادایمی همهجانبه که قصد داشت قوانین مختلف فیزیک را یکپارچه کند. بااینحال، در طول جنگ جهانی دوم، او روی سیستمهای تسلیحاتی نیروی دریایی هم کار کرد و با حراج کردن دستنوشتههایش به ارزش چند میلیون دلار، کمکهای مالی بزرگی به ارتش اهدا کرد.
آلبرت اینشتین و بمب اتمی
در سال ۱۹۳۹، اینشتین و فیزیکدان همکارش لئو زیلارد به رئیسجمهور فرانکلین دی. روزولت نامه نوشتند تا او را از احتمال ساخت بمب اتمی توسط نازیها آگاه کنند و ایالات متحده را به ساخت سلاحهای هستهای خود ترغیب کنند.
ایالات متحده در نهایت پروژه منهتن را آغاز کرد، هرچند اینشتین به دلیل عقاید صلحطلبانه و سوسیالیستی خود نقشی مستقیم در اجرای آن نداشت. اینشتین همچنین تحت نظارت شدید و بیاعتمادی عمده از سوی رئیس افبیآی، جی. ادگار هوور، قرار داشت. در ژوئیه ۱۹۴۰، دفتر اطلاعات ارتش ایالات متحده مجوز امنیتی برای مشارکت اینشتین در پروژه را رد کرد، به این معنا که جی. رابرت اوپنهایمر و دانشمندانی که در لسآلاموس کار میکردند، از مشورت با او منع شدند.
اینشتین از برنامه ایالات متحده برای استفاده از بمبهای اتمی در ژاپن در سال ۱۹۴۵ هیچ اطلاعی نداشت. هنگامی که او از اولین بمباران در هیروشیما با خبر شد گزارش شده است که گفته: «آه! جهان برای آن آماده نیست.»
اینشتین نقش بزرگی در تلاشها برای محدود کردن استفاده از بمب اتمی ایفا کرد. سال بعد او و زیلارد کمیته اضطراری دانشمندان اتمی را تأسیس کردند و در سال ۱۹۴۷، از طریق مقالهای برای مجله آتلانتیک مانتلی، اینشتین از همکاری با سازمان ملل متحد برای حفظ تسلیحات هستهای بهعنوان بازدارندهای در برابر درگیریها حمایت کرد.
سفر در زمان و نظریه کوانتومی
پس از جنگ جهانی دوم، اینشتین به کار بر روی نظریه میدان واحد و جنبههای کلیدی نظریه نسبیت عام خود ادامه داد، از جمله سفر در زمان، کرمچالهها، سیاهچالهها و منشأ جهان.
با این حال، او در تلاشهای خود احساس انزوا میکرد زیرا اکثر همکارانش توجه خود را به نظریه کوانتومی معطوف کرده بودند. اینشتین در دهه آخر عمرش حتی بیشتر از همیشه از از مرکز توجه قرار گرفتن کنارهگیری کرد و ترجیح داد در پرینستون بماند و خود را در پردازش ایدهها با همکارانش غرق کند.
زندگی شخصی آلبرت اینشتین در امریکا
در اواخر دهه ۱۹۴۰، اینشتین عضو انجمن ملی پیشرفت رنگینپوستان (NAACP) شد و شباهتهایی بین رفتار با یهودیان در آلمان و سیاهپوستان در ایالات متحده دید. او با دانشمند و فعال اجتماعی، دبلیو. ای. بی. دو بویس و همچنین هنرمندی به نام پل رابسون مکاتبه کرد و برای حقوق مدنی مبارزه کرد و نژادپرستی را در سخنرانی سال ۱۹۴۶ در دانشگاه لینکلن یک «بیماری» نامید.
اینشتین درباره برنامه خواب خود بسیار حساس بود و ادعا میکرد برای عملکرد خوب به ۱۰ ساعت خواب در روز نیاز دارد. گفته میشود نظریه نسبیت او در رویاهایش درباره گاوهایی که برقگرفته میشدند به ذهنش آمده است. او همچنین به چرت زدنهای منظم معروف بود. گفته میشود هنگام به خواب رفتن اشیایی مانند قاشق یا مداد را در دست نگه میداشت تا پیش از ورود به مرحله دوم خواب بیدار شود.
اگرچه خواب برای اینشتین مهم بود، اما جورابها اهمیتی نداشتند. او بهخاطر امتناع از پوشیدن جوراب معروف بود. طبق نامهای که به همسر آیندهاش السا نوشت، او از پوشیدن جوراب دست کشیده بود زیرا از اینکه انگشت شست پایش از پارچه جوراب بیرون میزد و سوراخ ایجاد میکرد، آزردهخاطر و خسته میشد.
یکی از شناختهشدهترین عکسهای قرن بیستم، اینشتین را در حال بیرون آوردن زبانش هنگام ترک مهمانی تولد ۷۲ سالگیاش در ۱۴ مارس ۱۹۵۱ نشان میدهد. طبق گزارش دیسکاوری دات کام، اینشتین در حال ترک مهمانیاش در پرینستون بود که گروهی از خبرنگاران و عکاسان به او نزدیک شدند و از او خواستند لبخند بزند. او خسته از لبخند زدن در تمام شب، از خندیدن امتناع کرد و پیش از آنکه روی برگرداند به طور سرکشانه برای لحظهای زبانش را به سوی جمعیت بیرون آورد. عکاس یوپیآی، آرتور ساسه، این لحظه را ثبت کرد.
اینشتین از این عکس خوشش آمد و چندین نسخه از آن را سفارش داد تا به دوستانش بدهد. او همچنین نسخهای امضاشده از این عکس را در آن زمان فروخت. همان عکس در حراجی سال ۲۰۱۷ به قیمت ۱۲۵,۰۰۰ دلار به فروش رفت.
مرگ و آخرین کلمات اینشتین
اینشتین در ۱۸ آوریل ۱۹۵۵ در سن ۷۶ سالگی در مرکز پزشکی دانشگاه پرینستون درگذشت. او روز قبل برای درمان به بیمارستان منتقل شد اما از عمل جراحی امتناع کرد و معتقد بود که زندگی خود را کرده و آماده پذیرش سرنوشتش است. او در آن زمان اظهار داشت: «وقتی خودم میخواهم بروم. طولانی کردن مصنوعی زندگی بیمزه است. من سهم خودم را انجام دادهام، وقت رفتن است. این کار را با ظرافت انجام خواهم داد.»
طبق گزارش بیبیسی، اینشتین در لحظه مرگ چند کلمه به زبان آلمانی زمزمه کرد. بااینحال، پرستار کشیک آلمانی نمیدانست، بنابراین ترجمه آن کلمات برای همیشه از دست رفت.
در مصاحبهای در سال ۲۰۱۴، رالف مورس، عکاس مجله لایف، گفت که بیمارستان پس از انتشار خبر مرگ اینشتین مملو از خبرنگاران، عکاسان و تماشاگران شده بود. مورس تصمیم گرفت به دفتر اینشتین در مؤسسه مطالعات پیشرفته برود. او در آن روز توانست دفتر را همانگونه که اینشتین آن را ترک کرده بود، عکاسی کند. پس از کالبدشکافی، جسد اینشتین بعدازظهر همان روز به یک خانه تشییع جنازه در پرینستون منتقل شد و سپس برای مراسم سوزاندن به ترنتون، نیوجرسی، برده شد.
مغز آلبرت اینشتین
در طول کالبدشکافی اینشتین، پاتولوژیست توماس استولتز هاروی مغز او را، ظاهراً بدون رضایت خانوادهاش، برای حفظ و مطالعه آینده توسط پزشکان علوم اعصاب برداشت. مغز اینشتین اکنون در مرکز پزشکی دانشگاه پرینستون قرار دارد. طبق خواستههایش، بقیه بدن او سوزانده شد و خاکسترش در مکانی مخفی پراکنده شد.
در سال ۱۹۹۹، دانشمندان کانادایی که مغز اینشتین را مطالعه میکردند، دریافتند که لوب جداری تحتانی او، ناحیهای که روابط فضایی، تجسم سهبعدی و تفکر ریاضی را پردازش میکند، ۱۵ درصد پهنتر از افراد با هوش معمولی است. طبق گزارش نیویورک تایمز، محققان معتقدند این ممکن است توضیح دهد که چرا اینشتین اینقدر باهوش بود.
اینشتین در کتابها و فیلمها: «اوپنهایمر» و دیگر آثار
از زمان مرگ اینشتین، کوهی از کتابها درباره زندگی این متفکر بزرگ نوشته شده است، از جمله «اینشتین: زندگی و جهان او» نوشته والتر آیزاکسون و «اینشتین: یک بیوگرافی» نوشته یورگن نف، هر دو در سال ۲۰۰۷. سخنان خود اینشتین هم در مجموعه کتاب «جهان آنگونه که من میبینم» ارائه شده است.
تصویری بسیار دقیقتر از نظر تاریخی از اینشتین در سال ۲۰۱۷ ارائه شد، زمانی که او موضوع فصل اول «نابغه»، یک مینیسریال ۱۰ قسمتی ساختهشده توسط نشنال جئوگرافیک بود. جانی فلین نسخه جوانتر دانشمند را بازی کرد، درحالیکه جفری راش اینشتین را در سالهای بعدی زندگیاش پس از فرار از آلمان به تصویر کشید. ران هاوارد کارگردان این سریال بود.
همچنین تام کونتی نقش اینشتین را در فیلم «اوپنهایمر» در سال ۲۰۲۳ به کارگردانی کریستوفر نولان و با بازی کیلین مورفی در نقش دانشمند جی. رابرت اوپنهایمر در طول مشارکت او در پروژه منهتن، بازی میکند.
سخنان آلبرت اینشتین
جهان جای خطرناکی برای زندگی است؛ نه به خاطر افراد شروری که در آن هست، بلکه به خاطر افرادی که در برابر شر کاری نمیکنند.
کسی که هرگز اشتباه نکرده، هرگز چیز جدیدی را امتحان نکرده است.
اگر نمیتوانید چیزی را بهسادگی توضیح دهید، آن را بهخوبی درک نکردهاید.
تمایز بین گذشته، حال و آینده فقط یک توهم است، هرچند پایدار.
من، به هر حال، متقاعد شدهام که خدا تاس بازی نمیکند.
منبع: Biography