۱۵ بازیگر معروف که در اوج شهرت بازیگری را کنار گذاشتند
دل کندن از جهان پر زرق و برق بازیگری که با خودش شهرت، ثروت و رفاه میآورد، برای همه کار آسانی نیست. قدم گذاشتن به آن، معاملهای است که یک روز، خودخواسته یا تصادفی با دنیا میکنی و اگر از آن خوشت آمد، دیگر نمیتوانی یعنی دلت نمیخواهد که فسخش کنی. این به طور ویژه برای بازیگرانی که اوج موفقیت را تجربه میکنند، کار سختتری است. بنابراین، وقتی بازیگر معروفی چنین تصمیمی میگیرد، مردم شوکه میشوند. هم از اینکه بازیگر محبوبشان را دیگر نخواهند دید، هم باورشان نمیشود کسی بخواهد از شهرت و ثروت احتمالیاش دست بکشد. اما هالیوود و جهان بازیگرانی را به خود دیدهاند که در اوج شهرت و موفقیت، بازیگری را کنار گذاشتند.
از بازیگران دوران کلاسیک هالیوود مثل گریس کلی و کری گرانت گرفته تا مکالی کالکین و کامرون دیاز، هر یک دلایل خاص خود را برای کنار گذاشتن بازیگری داشتهاند. بازیگری هست که به خاطر یک ازدواج سلطنتی، حرفه خود را کنار گذاشته است. برای بعضی حادثهای دلخراش باعث شد بخواهند زندگی آرامتری داشته باشند. عدهای از پس شهرت به اهداف و دغدغههای مهمتری رسیدند و بعضیها به سادگی دیگر به بازیگری علاقه نداشتند و میخواستند دور از شهرت زندگی کنند. به هر حال، آنچه مسلم است دنیای نمایش و سرگرمی برای همه ساخته نشده است. این پانزده بازیگر معروف در اوج شهرت و موفقیت از دنیای بازیگری کنارهگیری کردند.
۱۵. ریک مورنایس
ریک مورنایس، کمدین محبوب امریکایی، در اواخر دهه ۱۹۹۰ تصمیم به بازنشستگی از بازیگری گرفت. او پس از فوت همسرش آن بلسکی مسئولیت مراقبت از فرزندان خردسالش را بر عهده داشت. مورنایس با حضور در فیلمهایی مثل «شکارچیان روح» (Ghostbusters) و «فروشگاه کوچک ترسناک» (Little Shop of Horrors) در دهههای هشتاد و نود میلادی محبوبیت زیادی پیدا کرد. سال ۱۹۹۱ بازیگری را کنار گذاشت و به مدت بیست و پنج سال بر پرده ظاهر نشد و فقط به صداپیشگی در فیلمهای انیمیشنی پرداخت.
مورنایس بعد از مرگ نابهنگام همسرش مجبور به ترک هالیوود شد
دلیل اصلی این تصمیم مورنایس تمرکز بر خانواده بود. او بعد از مرگ همسرش بر اثر سرطان، حالا دو بچه کوچک داشت که باید به آنها رسیدگی میکرد. به این نتیجه رسید که با تعهدات سنگین سینمای هالیوود نمیتواند وقت کافی برای مراقبت از فرزندانش داشته باشد. بنابراین، تصمیم گرفت بازیگری را رها کند تا بتواند وقت بیشتری را برای خانوادهاش صرف کند. مورنایس در مصاحبهای در سال ۲۰۰۵ گفت: «من وقتم را برای پدر بودن گذاشتم. وقتی تنها والد یک یا دو بچه باشید، مسئولیتها به قدری زیاد میشوند که نمیتوانی به کاری دیگری برسی. فقط باید روی آنها متمرکز باشی.»
۱۴. اونجیلین لیلی
اونجیلین لیلی را از سریال «گمشدگان» (Lost) میشناسیم. همان شخصیت کیت که یکی از مهمترین و جذابترین شخصیتهای این سریال محبوب بود. لیلی با توجه و تحسینی که بابت بازی در نقش کیت در سریال «گمشدگان» دریافت کرده بود، به سینما هم راه پیدا کرد و با فیلمهای «هابیت» (Hobbit) و «فولاد ناب» (Real Steel) شناخته شد. این بازیگر کانادایی پس از موفقیت در نقش هوپ ون داین در فیلمهای «مرد مورچهای» (Ant-Man) در ژوئن ۲۰۲۴ اعلام کرد که از بازیگری کنار میرود تا به کارهای بشردوستانه بپردازد و وقت بیشتری را با خانوادهاش بگذراند.
او دلایل مختلفی برای این تصمیم داشت که بیشتر به موضوعات شخصی و زندگی خارج از هالیوود ربط داشت. لیلی یک بار دیگر پس از پایان سریال «گمشدگان» هم در سال ۲۰۱۰ اعلام کرده بود که از بازیگری خسته شده و قصد دارد روی جنبههای دیگر زندگیاش تمرکز کند. او بهویژه به نویسندگی علاقه داشت و تصمیم گرفت بیشتر وقتش را صرف نوشتن و امور خانوادگی کند. لیلی به این هم اشاره کرده بود که شهرت و فشارهای ناشی از حضور در هالیوود برای او سنگین بوده و ترجیح میدهد سبک زندگی سادهتر و دور از چشم عموم داشته باشد.
خداحافظی با دنیای سینمایی مارول و تمرکز بر زندگی شخصی
لیلی در مصاحبهای گفته بود که به خاطر شهرت زیاد و نقشی که در سریال «گمشدگان» داشت، احساس میکرد دیگر زندگی عادی و آزادی شخصیاش از بین رفته است. با این حال، او به طور کامل از سینما کنارهگیری نکرد و بعد از مدتی به پروژههایی مثل فیلمهای مارول بازگشت. اما فاصلهای که از هالیوود گرفت، نشاندهنده علاقه او به تعادل میان زندگی شخصی و حرفهای بود. بعد از بازی در نقش هوپ ون داین بود که دوباره اعلام کرد از بازیگری کناره گیری میکند و فیلم «مرد مورچهای و زنبورک: شیدایی کوانتومی» (Ant-Man and the Wasp: Quantumania) آخرین نقش او در پرده سینما (حداقل در حال حاضر) بود.
لیلی با انتشار پیامی در صفحهاش در شبکههای اجتماعی این خبر را این چنین اعلام کرد: «من امروز که به رؤیایم رسیدهام، بسیار خوشحال و خشنودم. و خدا را از این بابت شکر میکنم، به خاطر تمام موهبتهایی که نصیبم شده است. کنار گذاشتن چیزهایی مثل شهرت و ثروت که گزینه آشکار همه است، شاید ترسناک به نظر برسد اما اگر دارمایت را در پیش بگیری، شادی و رضایت جای این ترس را میگیرد. من شاید یک روز دوباره به هالیوود برگردم اما حالا در این نقطه ایستادهام و این جایی است که به آن تعلق دارم.»
۱۳. گریس کلی
گریس کلی، بازیگر مشهور امریکایی و یکی از ستارگان طلایی هالیوود در دهه ۱۹۵۰ را همه با فیلمهای کلاسیک مهمی از آلفرد هیچکاک از جمله «پنجره عقبی» (Rear Window)، «ام را به نشانه مرگ بگیر» (Dial M for Murder) و «گرفتن یک دزد» (To Catch a Thief) به یاد دارند. او تنها با هفت سال حضور در سینما تأثیر زیادی بر هالیوود گذاشت که بخش زیادی از آن را مدیون زیبایی منحصربهفردش بود. کلی در کنار بعضی از بهترین بازیگران مرد دوران کلاسیک سینما از جمله کلارگ گیبل، فرانک سیناترا، جمیز استوارت و کری گرانت جلو دوربین رفت و تبدیل به یکی از برجستهترین بازیگران قرن بیستم شد. شهرت و زیبایی این بازیگر توجه یک جهان از جمله یک شاهزاده را به خود جلب کرد. اما او در بیست و شش سالگی و در اوج شهرت تصمیم گرفت بازیگری را کنار بگذاردو با این کار، طرفداران خود را شوکه کرد.
وقتی ازدواج سلطنتی به هالیوود ارجحیت پیدا میکند
گریس کلی در ۱۹۵۶ با پرنس رینیر سوم ازدواج و از دنیای سینما خداحافظی کرد. او تصمیم گرفت به وظایفش به عنوان پرنسس موناکو، زندگی سلطنتی و کارهای خیریه بپردازد. گفته میشود که این تصمیم تا حد زیادی ناشی از خواست شاهزاده رینیر بود. او نمیخواست حرفه همسرش بازیگری باشد. گریس کلی که برای بازی در فیلمهای مشهوری مانند «پنجره عقبی» و «موگامبو» شناخته میشود، در دوران حرفهای خود موفق به کسب جوایز مهمی از جمله اسکار بهترین بازیگر زن و چهار جایزه گلدن گلوب شد. اما پس از ازدواج با شاهزاده رینیر، تمام تمرکزش را بر زندگی خانوادگی و مسئولیتهای سلطنتی گذاشت. با اینکه در این دوران هم پیشنهاداتی برای بازی داشت، تا پایان عمرش به حرفه بازیگری بازنگشت. آخرین نقش او بر پرده سینما در مقابل سیناترا و بینگ کرازبی در کمدی رمانتیک موزیکال «قشر مرفه» (High Society) که همان سال ۱۹۵۶ اکران شد و در گیشه به موفقیت بزرگی دست یافت.
۱۲. ماری-کیت و اشلی اولسن
معدود بازیگران کودکی مثل مری کیت و اشلی اولسن هستند که با بازی در یک سریال بلند یکشبه به سوپراستاری جهانی تبدیل شدند. این دو خواهر دوقلو نقش میشل تنر را در سیتکام «فول هاوس» (Full House) شبکه ایبیسی بازی میکردند. این دو سال ۱۹۸۷ وقتی شش ماهه بودند برای بازی در این سریال انتخاب شدند و تا سال ۱۹۹۵ جلو چشم امریکاییها بر صفحه تلویزیون بزرگ شدند. مری کیت و اشلی در طول دهه ۱۹۹۰ در فیلمهای مثل «پای هر دو گیر است» (It Takes Two) و چند مجموعه تلویزیونی دیگر هم حضور پیدا کردند. آنها در موزیک ویدیوهای زیادی هم ظاهر شدند و طرفداران جوان زیادی را از سرتاسر دنیا به خود جذب کردند. سال ۱۹۹۸ دوباره با دنباله مجموعه «فول هاوس»، سریال کوتاهی به نام «تو آو ا کایند» (Two of a Kind) به تلویزیون بازگشتند.
خسته از بازیگری، علاقهمند به دنیای مد
با شروع قرن بیست و یکم، تصویر دوقلوهای اولسن و حضورشان بر فرش قرمزها همهجا دیده میشد. بیشتر چهرههای تلویزیونی بودند تا سینمایی اما چون از سن خیلی پایین وارد صنعت سرگرمی شدند، از کودکی تا بزرگسالی در مرکز توجه بودند. با این حال، با گذشت زمان، از فشارهای صنعت بازیگری و توجه بیش از حد رسانهها خسته شدند. به دنبال حفظ حریم خصوصی خود بودند. اشلی در یکی از مصاحبههایش گفت که بازیگری هرگز علاقه واقعی او نبوده و فقط به خاطر حرفه خانوادگی وارد این مسیر شده است. مری کیت و اشلی بعد از کنار گذاشتن بازیگری تصمیم گرفتند وارد دنیای مد شوند و روی برند مد خودشان به نام The Row تمرکز کنند. آنها به سرعت در این صنعت موفق شدند و امروز طراحان مد موفقی محسوب میشوند. این دو خواهر بعد از کنار گذاشتن بازیگری، به ندرت در مصاحبهها حاضر شدند و تلاش کردند زندگی شخصی خود را دور از چشم عموم نگه دارند.
۱۱. ایان سومرهالدر
یک بازیگر دیگر این فهرست که با سریال «گمشدگان» معروف شد، ایان سامرهالدر بازیگر امریکایی است که نامش اولین بار سال ۲۰۰۴ با نقش بون کارلایل یکی از بازماندگان سقوط هواپیمایی قصه «گمشدگان» بر سر زبانها افتاد و تا سه فصل اول این سریال یکی از شخصیتهای محبوب آن بود. اما این ستاره محبوب، بهترین نقش دوران حرفهای خود را زمانی که سال ۲۰۰۹ به سریال درام نوجوانان ماوراءالطبیعه «خاطرات خونآشام» (The Vampire Diaries) پیوست، به دست آورد و تبدیل به یکی از محبوبترین خونآشامهای تاریخ صنعت سرگرمی شد. او برای بازی در این نقش جوایز منتخب نوجوانان و مردمی را دریافت کرد.
تمرکز بر فعالیتهای بشردوستانه و محیط زیستی
سامرهالدر پس از اتمام این سریال در سال ۲۰۱۷، سال ۲۰۱۹ در سریال ترسناک علمی-تخیلی نتفلیکس «جنگهای وی» (V Wars) که یک فصل از آن پخش شد، بازی کرد. اما چند سال بعد اعلام کرد که میخواهد از فعالیتهایش در سینما بکاهد تا به زندگی در مزرعه، خانوادهاش و فعالیتهای خیریه بپرازد. البته گفته میشود که همچنان در دنیای سرگرمی فعال است و سینما و تلویزیون را کاملاً کنار نگذاشته است. با این حال، به فعالیتهای بشردوستانه و محیط زیستی توجه ویژهای دارد.
این بازیگر سال ۲۰۱۰ بنیاد ایان سامرهالدر (Ian Somerhalder Foundation) را تأسیس کرد که هدف آن کمک به حفاظت از محیط زیست و حمایت از حیوانات است. او به طور مداوم در زمینه مسائل محیط زیستی و تغییرات آب و هوایی فعالیت میکند. همچنین با همسرش نیکی رید که بازیگر و طراح مد است، در پروژههای مختلفی همکاری میکند. با اینکه سامرهالدر دیگر مثل گذشته در پروژههای بزرگ تلویزیونی یا سینمایی حضور ندارد، اما همچنان به عنوان یکی از چهرههای شناختهشده هالیوود در فعالیتهای اجتماعی و محیط زیستی مشارکت میکند. او در مصاحبهای گفته است: «من واقعاً از زندگیام به عنوان یک بازیگر لذت بردم. من عاشق فیلم بازی کردن بودم. ولی خب زمان زیادی را صرفش کردم و حالا دیگر خستهام.»
۱۰. بریجیت فوندا
بریجیت فوندا، بازیگر امریکایی در دهههای ۱۹۹۰ و اوایل ۲۰۰۰ به شهرت رسید. او از خانوادهای بازیگر و هنرمند میآید و نوه هنری فوندا، دختر پیتر فوندا و برادرزاده جین فونداست. بریجیت به خاطر استعداد بازیگری، چهره جذاب و میراث خانوادگیاش توانست جایگاه خوبی در سینمای هالیوود به دست آورد. او در نقشهای مختلفی از درام و اکشن گرفته تا کمدی و مهیج بازی کرد. بازی او در نقش گریس همیلتونِ روزنامهنگار در قسمت سوم فیلم «پدرخوانده» تحسین گستردهای را برانگیخت. این بازیگر در دهه ۱۹۹۰ با بازی در فیلمهایی مثل «جکی براون» (Jackie Brown) محصول ۱۹۹۷، «نقطه بیبازگشت» (Point of No Return) محصول ۱۹۹۳، «زن سفید مجرد» (Single White Female) محصول ۱۹۹۲ و «میتواند برای تو هم اتفاق بیفتد» (It Could Happen to You) محصول ۱۹۹۴ ثابت کرد که میتواند فراتر از استعداد خانوادگیاش برود.
تصادف و زندگی خانوادگی دلیل خداحافظی با بازیگری
بریجیت فوندا سال ۲۰۰۲ بعد از ازدواج با دنی الفمن، آهنگساز مشهور و پس از یک حادثه رانندگی که باعث جراحت کمر او شد، تصمیم گرفت از دنیای بازیگری فاصله بگیرد. او از آن زمان به زندگی خانوادگی و تربیت فرزندانش روی آورده و دیگر در فیلمها و پروژههای سینمایی حاضر نشده است. همچنین دور از چشم رسانهها زندگی کرده و در مصاحبهها و رویدادهای عمومی کمتر دیده میشود. تصمیم او برای کنارهگیری از بازیگری بیشتر به دلیل جراحت جسمی و اولویت دادن به زندگی شخصیاش پس از ازدواج بوده است. آخرین حضور او در فیلم تلویزیونی «ملکه برفی» بود. در آوریل ۲۰۲۳، وقتی یک عکاس از فوندا پرسید که آیا هرگز به هالیوود و دنیای سرگرمی بازمیگردد یا نه، او سریعاً آن را رد کرد و صریحاً گفت: «نه. فکر نمیکنم. شهروند عادی بودن خیلی راحتتر است.»
۹. کامرون دیاز
کامرون دیاز کارش را در شانزده سالگی با مدلینگ آغاز کرد و به عنوان مدل در تبلیغات و مجلات مختلف ظاهر شد. او اولین بار سال ۱۹۹۴ در بیست و یک سالگی و در اوج زیبایی، با بازی در فیلم کمدی «ماسک» (The Mask) در کنار جیم کری به شهرت جهانی رسید. این فیلم موفق به او فرصتی داد تا در پروژههای بزرگتر و مهمتری شرکت کند. دیاز بعد در دهه ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ با بازی در فیلمهای کمدی عاشقانه از جمله «عروسی بهترین دوستم» (My Best Friends Wedding) در کنار جولیا رابرتس توانست استعداد خود را در این ژانر ثابت کند. فیلم «جان مالکوویچ بودن» (Being John Malkovich) در سال ۱۹۹۹ یکی از کارهای مهم کارنامه بازیگری دیاز است.
دیاز که به خاطر رویکرد بیپروایش به کمدی مورد تحسین قرار گرفت، تبدیل به یکی از بازیگران زن بانفوذ هالیوود شد. او در سال ۲۰۰۰ به مجموعه کمدی اکشن «فرشتگان چارلی» (Charlie’s Angels) پیوست و توانست به یکی از پردرآمدترین و محبوبترین بازیگران زن هالیوود تبدیل شود. حضور در تریلر علمی-تخیلی تحسینشده کامرون کرو «آسمان وانیلی» (Vanilla Sky) در کنار تام کروز، همکاری با مارتین اسکورسیزی در فیلم «دار و دستههای نیویورکی» (Gangs of New York) در سال ۲۰۰۲ و صداپیشگی شخصیت فیونا در انیمیشن موفق «شرک» و دنبالههای آن از دیگر کارهای مهم کارنامه هنری دیاز است. کامرون دیاز با جذابیت، استعداد کمدی و نقشهای متنوع خود، جایگاه خاصی را در قلب مخاطبانش به دست آورد.
در دهه ۲۰۱۰، دیاز به بازی در نقشهای کمدی ادامه داد و در فیلمهایی مثل کمدی اکشن «شوالیه و شب» (Knight and Day) در کنار تام کروز، «وقتی باردار هستی، باید منتظر چی باشی؟» (What to Expect When You’re Expecting) محصول ۲۰۱۲ و «زن دیگر» (The Other Woman) محصول ۲۰۱۴ حضور پیدا کرد. این بازیگر سال ۲۰۱۴ پس از بازی در فیلم «انی» (Annie) از دنیای سینما کنار کشید. او دلیل اصلی کنارهگیریاش از بازیگری را نیاز به استراحت و تمرکز بر زندگی شخصیاش عنوان کرد. در مصاحبههای مختلف، دیاز اشاره کرده که بازیگری و زندگی در هالیوود و سفرهای مداوم برای او به شدت خستهکننده شده بود و نیاز داشت تا از این محیط پر استرس فاصله بگیرد تا وقت بیشتری را در خانه با خانوادهاش بگذراند.
فشار کار و نیاز به زندگی خانوادگی، دلیل خداحافظی موقت با هالیوود
دیاز سال ۲۰۱۸ در مصاحبهای اعلام کرد که تمام وقت خود را برای دیگران صرف کرده بود و دیگر نمیخواست تمام زندگیاش حول محور کار باشد. او به این نکته اشاره کرد که بازیگری باعث شده بود فرصت کمتری برای خودش و زندگی شخصیاش داشته باشد. دیاز سال ۲۰۱۵ با بنجی مدن، موزیسین و عضو گروه Good Charlotte، ازدواج کرد و از آن زمان روی زندگی مشترک و تربیت فرزندشان تمرکز بیشتری دارد. او به نویسندگی و فعالیتهای تجاری مختلف هم روی آورده است. این بازیگر معروف در حوزههای مرتبط با سلامتی و زیبایی فعالیت دارد و چندین کتاب موفق هم منتشر کرده است، از جمله کتابهایی درباره سلامت و سبک زندگی. کامرون دیاز سال ۲۰۲۰ در مصاحبهای دیگر اعلام کرد که از کنارهگیری از بازیگری پشیمان نیست و از زمانی که به خود و خانوادهاش اختصاص داده بسیار راضی است.
دیاز با وجود ده سال دوری از دنیای نمایش همچنان به عنوان یک چهره شناختهشده و تأثیرگذار در صنعت سرگرمی و فعالیتهای تجاری خود مطرح است. البته ظاهراً بازیگری را برای همیشه کنار نگذشته است. سال ۲۰۲۵ با یک کمدی اکشن به نام «بازگشت به مبارزه» (Back in Action)
محصول نتفلیکس در کنار جیمی فاکس به سینما بازخواهد گشت. در مارس ۲۰۲۴ هم خبری منتشر شد مبنی بر اینکه دیاز در حال فیلمبرداری فیلمی در ژانر کمدی سیاه به نام «نتیجه» (Outcome) به کارگردانی جونا هیل محصول اپل تیوی پلاس است. به جز خود هیل، کیانو ریوز هم در این فیلم نقش مقابل دیاز را بازی میکند.
۸. کری گرانت
کری گرانت، یکی از جذابترین مردان عصر طلایی هالیوود، به خاطر منش و رفتار جدی، نگاه نافذ و لهجه آتلانتیک میانهای، محبوب و بیش از چهار دهه یکی از بازیگران برجسته و مشهور این صنعت بود. او در خانوادهای کارگر به دنیا آمد و در فقر زندگی کرد. پدر الکلی و نبود مادر باعث شد که در نوجوانی به دنیای تئاتر و نمایش جذب شود. او در اوایل دهه ۱۹۳۰ به هالیوود رفت و با نام جدید «کری گرانت» به شهرت رسید. گرانت به خاطر تواناییهای بازیگری و جذابیتهای شخصیاش، به سرعت در صنعت فیلمسازی به موفقیت رسید و به یکی از قابل اعتمادترین و سودآورترین بازیگران هالیوود تبدیل شد؛ بازیگری که ظاهراً از پس هر ژانری برمیآمد.
گرانت در طول دوران حرفهای خود در فیلمهای کلاسیکی مثل فیلم محصول ۱۹۴۰ «داستان فیلادلفیا» (The Philadelphia Story)، یکی از فیلمهای برجسته دوران طلایی هالیوود که برای آن نامزد جایزه اسکار شد، و «منشی همهکاره من» (His Girl Friday)، فیلمی کمدی-درام محصول ۱۹۴۰ به کارگردانی هاوارد هاوکس که یکی از بهترین فیلمهای کمدی دوران خود محسوب میشود، ایفای نقش کرد. رابطه نزدیکی با آلفرد هیچکاک داشت و چهار فیلم با او کار کرد؛ از جمله فیلم محصول ۱۹۴۶ «بدنام» (Notorious) که گرانت در آن در کنار اینگرید برگمان نقش اصلی را داشت، و همینطور فیلم شاخص دیگری از هیچکاک، «شمال از شمال غربی» (North by Northwest) محصول ۱۹۵۹ که به خاطر بازی و جذابیتهای خاص گرانت بسیار معروف است.
کنارهگیری از بازیگری به دلیل سالخوردگی و نیاز به تمرکز بر خانواده
گرانت به دلیل عملکرد برجستهاش در فیلمهای کمدی و درام مورد تحسین قرار گرفت و برنده جایزههای متعدد شد. او به سبک بازیگری منحصر به فرد و توانایی در ترکیب کمدی و درام شناخته میشد و به خاطر جذابیت فیزیکی و شیمی خوب با همکارانش تحسین شد. این بازیگر تجربه بازی در کنار بعضی از مهمترین ستارگان زن دوران کلاسیک هالیوود از جمله کاترین هپبورن، ریتا هیورث و اینگرید برگمن را داشت. اما اوایل دهه ۱۹۶۰ دیگر نگران چهره سالخوردهاش بر پرده سینما بود. وقتی سال ۱۹۶۳ در فیلم «معما» (Charade) در کنار ادری هیپبورن جلو دوربین رفت، نگران بود که در کنار چهره جوان هیپبورن زیادی پیر به نظر برسد. اما صرفنظر از تردیدهای او، فیلم «معما» تبدیل به یک موفقیت تجاری شد و نظر منتقدان را هم به خود جلب کرد.
گرانت بعد از «معما» در دو فیلم دیگر از جمله «راه برو، فرار نکن» (Walk, Don’t Run) هم بازی کرد و سال ۱۹۶۶ بعد از تولد دخترش جنیفر تصمیم گرفت بعد از سی و چهار سال ستارگی در هالیوود و حضور در هفتاد و دو فیلم بلند، بازیگری را کنار بگذارد و به زندگی خصوصیاش بپردازد. او از فضای عمومی و فشارهای شغلی خسته شده و خواهان زندگی آرامتری بود. گرانت با مشکلات شخصی و فشارهای ناشی از زندگی حرفهای دست و پنجه نرم کرده بود که به تصمیم او برای کاهش فعالیتهای بازیگری کمک کرد. بعد از کنارهگیری از هالیوود، گرانت به کارهای تجاری و مشاوره در امور مالی و سرمایهگذاری پرداخت که گفته میشود در این کار هم بسیار موفق بود. او همچنین بر زندگی خانوادگی، فعالیتهای بشردوستانه و کارهای خیریه تمرکز کرد. کری گرانت سال ۱۹۸۶ در هشتاد و دو سالگی از دنیا رفت. او درباره کنارهگیریاش از بازیگری گفته است: «میتوانستم به بازیگری ادامه دهم و نقش پدربزرگ یا آدم بدجنس را بازی کنم، اما چیزهای مهمتری را در زندگی کشف کردم.»
۷. فیبی کیتس
فیبی کیتس، بازیگر و مدل آمریکایی در دهه ۱۹۸۰ به شهرت رسید. او متولد شانزدهم ژوئیه ۱۹۶۳ در نیویورک است. کیتس به دلیل ظاهر جذاب، استعداد بازیگری و نقشآفرینی در فیلمهای پرفروش آن دوران شناخته میشود. او کار خود را در سنین نوجوانی با مدلینگ آغاز کرد و به سرعت در مجلات مد مشهور شد. با توجه به موفقیتهایش در دنیای مدلینگ، به سینما هم راه پیدا کرد. اولین تجربه سینمایی او در فیلمی محصول ۱۹۸۲ به نام «بهشت» (Paradise) بود. این فیلم یک درام عاشقانه بود و نقش کیتس در آن توجه بسیاری را به خود جلب کرد، بهویژه به دلیل ظاهر جوان و معصوم او که در کنار سکانسهای رمانتیک و ماجراجویانه قرار گرفت.
اما با فیلم کمدی دبیرستانی «اوقات خوش در ریجمونت های» (Fast Times at Ridgemont High) بود که کیتس به شهرت رسید. او با بازی در نقش لیندا برت در این کلاسیک تمامعیار، یکشبه محبوب قلبهای نوجوانان شد. همین فیلم سرگرمکننده سرآغاز مسیر حرفهای کیتس به عنوان بازیگر شد، به همراه چند بازیگر دیگر که امروز نامهایی مشهورند. شان پن، جنیفر جیسون لی و جاج راینهولد. «اوقات خوش در ریجمونت های» به یکی از مهمترین فیلمهای کمدی نوجوانانه دهه ۱۹۸۰ تبدیل شد و امروز یکی از بهترین فیلمهای دبیرستانی تمام دوران در نظر گرفته میشود. بازی در این فیلم به کیتس کمک کرد که به یکی از ستارگان جوان دهه تبدیل شود و پیشنهادات خوبی دریافت کند.
از دیگر فیلمهای معروف و موفق کیتس میتوان به «گرملینها» (Gremlins) اشاره کرد؛ یک کمدی ترسناک محصول ۱۹۸۴ که بعدها به مجموعه تبدیل شد. بازی در نقش دوستدختر شخصیت اصلی و شیمی با زک کالیگان ناشناس باعث محبوبیت بیشتر کیت شد و جایگاه او را در هالیوود تثبیت کرد. «مدرسه خصوصی» (Private School) محصول ۱۹۸۳، «چراغهای روشن، شهر بزرگ» (Bright Lights, Big City) محصول ۱۹۸۸ و «فرد مرده را رها کنید» (Drop Dead Fred) محصول ۱۹۹۱ از جمله کارهای شناختهشده کیتس است. کیتس در آخرین فیلمش در سال ۱۹۹۴ نقش پرنسس کارابو، شاهزادهخانم تقلبی بریتانیایی را بازی کرد.
دوری از شهرت و تمرکز بر زندگی خانوادگی
فیبی کیتس در اوایل دهه ۱۹۹۰ تصمیم گرفت از بازیگری کنارهگیری کند. دلیل اصلی این تصمیم تمرکز بیشتر بر زندگی خانوادگیاش بود. او در سال ۱۹۸۹ با کوین کلاین، بازیگر برنده اسکار، ازدواج کرد و به دنبال این ازدواج، تصمیم گرفت از دنیای بازیگری فاصله بگیرد تا به خانواده و فرزندانش توجه بیشتری کند. کیتس بهندرت در مصاحبهها یا رویدادهای عمومی حاضر میشود. هرچند در طول سالها تنها در چند پروژه کوچک ظاهر شد، اما همچنان به تصمیم خود برای ترک بازیگری متعهد باقی ماند. کیتس در سال ۲۰۰۱ برای بازی در فیلم «مهمانی سالگرد» (The Anniversary Party) که دوستانش جنیفر جیسون لی و آلن کامینگ کارگردانش بودند، بازگشتی کوتاه به سینما داشت. اما این بازگشت فقط یک استثنا بود و او همچنان روی زندگی خصوصیاش متمرکز است.
کیتس به طور رسمی در مصاحبههای خود دلایل زیادی برای کنارهگیری مطرح نکرده، اما واضح است که او همیشه خانواده و زندگی خصوصی را در اولویت قرار داده است. او برخلاف بسیاری از بازیگران، خواستار حریم خصوصی بود، علاقهای به زندگی در انظار عمومی یا بازگشت به شهرت نداشت و از دوری از هالیوود لذت میبرد. پس از کنار گذاشتن بازیگری، به علاقههای دیگر و فعالیتهای خارج از صنعت سرگرمی پرداخته و در زمینههای مختلفی نظیر مدیریت و مشاوره فعالیت کرده است. سال ۲۰۰۵ بوتیک مجلل خود را در شهر نیویورک به نام Blue Treet را افتتاح کرد و آن را اداره میکند. با وجود اینکه فیبی کیتس در تمام این سالها به ندرت در پروژههای جدیدی ظاهر شده، کارنامه حرفهای او و تأثیرش در صنعت سینما همچنان تحسین میشود.
۶. مگان مارکل
مگان مارکل، که نام کاملش ریچل مگان مارکل است، در چهارم اوت ۱۹۸۱ در لس آنجلس، کالیفرنیا به دنیا آمد. او دختر دوریا رادلان و توماس مارکل است. مگان در دانشگاه نورثوسترن در رشته تئاتر و روابط بینالملل تحصیل کرد. او به خاطر نقشهایش در تلویزیون و سینما شناخته شده است، اما شهرت اصلی او به خاطر ازدواج با پرنس هری، دوک ساسکس، و نقشهای عمومیاش در خانواده سلطنتی بریتانیا است. مارکل حرفه بازیگری خود را با بازی در نقشهای کوچک در سریالهای تلویزیونی و فیلمهای مستقل آغاز کرد.
او پیش از اینکه در سرتاسر جهان به عنوان دوشس ساسکس شناخته شود، بازیگری بلندپرواز بود که سعی میکرد مانند دیگران در هالیوود به بازیگری موفق و مشهور تبدیل شود. او پیش از آنکه به موفقیت بزرگش دست پیدا کند، در مجموعههایی همچون «۹۰۲۱۰» و «فرینج» (Fringe) ایفای نقش کرده بود. سال ۲۰۱۱، مارکل برای بازی در نقش راشل زین، وکیل مدافع حقوقی، در سریال درام حقوقی «کتشلواریها» (Suits) انتخاب شد. حضور این شخصیت سرسخت در هفت فصل این سریال باعث شد نام مگان مارکل بر سر زبانها بیفتد.
ازدواج سلطنتی و تمرکز بر فعالیتهای بشردوستانه
مارکل همچون گریس کلی، پس از ازدواج با شاهزاده هری، دوک ساسکس، در سال ۲۰۱۸ از بازیگری کنارهگیری کرد و این زوج با هم صاحب دو فرزند شدند. او حالا به عضوی از خانواده سلطنتی بریتانیا تبدیل شده بود و این تغییر در زندگی شخصی و حرفهای او تأثیر زیادی داشت. به دلیل تعهدات سلطنتی و نیاز به توجه به امور خیریه و مسئولیتهای جدید، تصمیم به کاهش فعالیتهای بازیگری گرفت. در واقع، این زندگی زیر میکروسکوپ رسانهای و فشارهای مرتبط با موقعیت سلطنتی باعث شد تا او تصمیم به دوری از صنعت سرگرمی و بازیگری بگیرد و به سمت زندگی خصوصی و فعالیتهای دیگر برود. اما مگان و هری سال ۲۰۲۰ با اعلام خبر کنارهگیری از خانواده سلطنتی سر و صدای زیادی به پا کردند.
این زوج تصمیم گرفتند به جای آنکه عضو خانواده سلطنتی باشند و از امتیازاتش بهره ببرند، در کالیفرنیای جنوبی، زادگاه مگان زندگی کنند و تمرکزشان را روی مسائل اجتماعی و فعالیتهای خیریه از جمله حقوق زنان، تغییرات اقلیمی، و حمایت از جوامع آسیبپذیر بگذارند. بنیاد خیریه تجاری آرچول یکی از پروژههای اصلی آنهاست. مگان مارکل در معرض انتقادات و ستایشهای زیادی قرار داشته است. برخی او را به خاطر فعالیتهای خیریه و تلاش برای ایجاد تغییرات مثبت تحسین میکنند، در حالی که برخی دیگر او را به خاطر زندگی زیر میکروسکوپ رسانهای و تصمیماتش مورد انتقاد قرار میدهند.
با این حال، مگان مارکل به عنوان یک چهره برجسته و تأثیرگذار در عرصههای مختلف، همچنان در کانون توجه عمومی است و به فعالیتهای اجتماعی و خیریه ادامه میدهد. در حالی که هیچکس نمیداند که آیا مارکل دوباره به دنیای بازیگری بازمیگردد یا نه، او و همسرش در مجموعه مستندی از شبکه نتفلیکس به نام «هری و مگان» (Harry & Meghan) ظاهر شدند و در آوریل ۲۰۲۳ با آژانس استعدادیابی WME قرارداد بستند. فقط زمان مشخص خواهد کرد که مارکل چه مسیر حرفهایای را دنبال خواهد کرد و آیا راه بازگشت به هالیوود را پیدا خواهد کرد یا خیر.
۵. جک گلیسون
بازی در نقش یکی از منفورترین شخصیتهای تلویزیون حتی برای یک بازیگر باتجربه هم کار سادهای نیست، چه برسد به یک جوان نوزده ساله. با این حال، جک گلیسون با بازی در نقش جافری براثیون یا لنیستر در سریال محبوب «بازی تاج و تخت» (Game of Thrones) شبکه اچبیاو خطری را به جان خرید که کمتر کسی شهامت آن را دارد در سن کم این کار را بکند. گلیسون زمانی به عنوان بازیگر به رسمیت شناخته شد که نقش جافری سادیست را بازی کرد. او از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴ این نقش را بازی کرد و به دلیل بازی بسیار باورپذیر و شیطانی خود، خشم بسیاری از طرفداران این سریال را برانگیخت. و این یعنی موفقیت محض. زمانی که دوران گلیسون به عنوان دشمن شماره یک تمام طرفداران «بازی تاج و تخت» به پایانی خشونتآمیز اما سزاوار رسید، به دلیل عملکرد فوق العادهاش با واکنش شدید طرفداران و نفرت مواجه شد.
این ستاره با استعداد در سال ۲۰۱۴ تصمیم گرفت تا از بازیگری کنارهگیری کند تا به تحصیلات دانشگاهی بپردازد و کمی پس از اینکه همه از سرنوشت شوکهکننده (و مناسب) شخصیت او در سریال باخبر شدند، به اینترتینمنت ویکلی گفت: «من از هشت سالگی دارم بازیگری میکنم. مثل گذشته دیگر از آن لذت نمیبرم. و حالا این امکان وجود دارد که برای امرار معاش این کار را ادامه بدهم، در حالی که تا امروز همیشه این کار را برای تفریح با دوستانم انجام میدادم، یا در تابستان برای سرگرمی. قطعاً از آن لذت بردم اما وقتی از چیزی امرار معاش میکنی، رابطهات با آن عوض میشود. الان هم اینطور نیست که از این کار متنفر باشم، فقط دیگر نمیخواهم شغلم باشد.»
نفرت عمومی از شاه جافری، گلیسون را به کنارهگیری از بازیگری سوق داد
جک گلیسون در بیستم مه ۱۹۹۲ در دوبلین، ایرلند به دنیا آمد. او در دانشگاه دوبلین در رشته فلسفه و علوم سیاسی تحصیل کرد. گلیسون فعالیتهای بازیگری خود را از سنین جوانی آغاز کرد و در فیلمهای کوتاه و تئاترهای محلی شرکت کرد. شاید تحمل موج نفرت بعد از «بازی تاج و تخت» برای او سخت بود که تصمیم گرفت بازیگری را کنار بگذارد و به زندگی عادیتر برگرد تا از شهرت و فشارهای ناشی از آن فاصله بگیرد. تمرکزش را روی تحصیلات و فعالیتهای فرهنگی گذاشت. و امروز به عنوان سخنران و تحلیلگر در زمینههای مختلف فلسفی و اجتماعی فعالیت دارد و در پروژههای مختلف علمی و دانشگاهی شرکت میکند. گلیسون بعد از شهرت سرسامآور سریال «بازی تاج و تخت» به این نتیجه رسید که صنعت سرگرمی برای او مناسب نیست و به دنبال زندگی کمهیاهوتر و فعالیتهایی که به نظرش معنادارتر است، رفت. جک گلیسون با تصمیم به کنار گذاشتن بازیگری، به دنبال ایجاد مسیری جدید و متفاوت در زندگی خود بوده و به نظر میرسد که از آن راضی است و طرفدارانش هم به تصمیمش احترام گذاشتند.
در حالی که گلیسون با پایان یافتن «بازی تاج و تخت» در واقع یک گام بزرگ از هالیوود به عقب برداشت، شش سال بعد در سال ۲۰۲۰ با حضور در سیتکام «دختر دیوانه» (Out of Her Mind) از شبکه بیبیسی و همینطور سریال «آموزش روابط جنسی» (Sex Education) و «پنج مشهور» (The Famous Five) دوباره به دنیای بازیگری بازگشت. ظاهراً فقط نیاز داشت چند سالی از شهرت و ابراز نفرت مردم بابت نقش جافری فاصله بگیرد. این بازیگر با استعداد سال ۲۰۲۳ در تریلر اکشن «در سرزمین قدیسها و گناهکاران» (In the Land of Saints and Sinners) با لیام نیسون همکاری کرد. همچنین قرار است در یک سریال درام جنایی به نام «بندر امن» (Safe Harbor) و همینطور در نقش پاک در فصل دوم سریال فانتزی نتفلیکس «مرد شنی» (The Sandman) حضور پیدا کند.
۴. بریژیت باردو
بریژیت باردو بازیگر و مدل مشهور فرانسوی به خاطر نقشهایش در سینمای فرانسه و بینالمللی در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ به شهرت رسید. باردو در پاریس متولد شد و بیشتر تحصیلات ابتداییاش را در خانه به پایان رساند. در پانزده سالگی وارد دنیای مد شد و به دلیل استعدادش در مدلینگ و بازیگری از سنین جوانی وارد صنعت سرگرمی شد. بریژیت باردو، بازیگر فرانسوی و نماد فرهنگی، به خاطر شخصیتهای آزادیخواهش که در طول حرفه سینماییاش ایفا کرد، مورد تحسین قرار گرفت و به یکی از فعالان معروف دوران انقلاب جنسی در دهههای شصت و هفتاد میلادی تبدیل شد. باردو سال ۱۹۵۶ با بازی در کمدی رمانتیک فرانسوی «و خدا زن را آفرید» (And God Created Woman) به شهرت بینالمللی رسید و با بازیهای درخشانش در فیلمهایی مانند «حقیقت» (The Truth)، «تحقیر» (Contempt)، «زندهباد ماریا!» (Long Live Maria!) و «زنان» (The Female) تماشاگران سینما را مجذوب خود کرد. او به خاطر سبک منحصر به فرد و اعتماد به نفسش به حتی نزد روشنفکران فرانسوی به رسمیت شناخته شد و محبوبیت زیادی پیدا کرد.
فشار بیش از حد شهرت و تمرکز بر خانواده و فعالیتهای اجتماعی
باردو سال ۱۹۷۳ پس از بازی در درام «دون ژوان، یا اگر دون ژوان زن بود» (Don Juan, or If Don Juan Were a Woman) و کمدی «داستان آموزنده و شادیبخش کولینو» (The Edifying and Joyous Story of Colinot) در چهل سالگی دنیای درخشان بازیگری را ترک کرد تا به طور کامل به فعالیتهای حامی حقوق حیوانات بپردازد و بنیاد بریژیت باردو را تأسیس کند. این اسطوره پرده نقرهای قصد داشت با سینما با «صورتی زیبا» خداحافظی کند. او سال ۲۰۱۹ در مصاحبهای با گاردین با اشاره به زندگی بازیگران معروفی مثل مارلنه دیتریش و مریلین مونرو (که هر دو به تنهایی درگذشتند) دلایل ترک این صنعت را این چنین توضیح داد و گفت که میخواست در حالی که هنوز جان در بدن دارد از بازیگری کنارهگیری کند: «من میدانم تحت تعقیب بودن چه احساسی دارد. اکثر بازیگران بزرگ به پایانهای تراژیک رسیدند. وقتی از این شغل، از این زندگی زرق و برقدار و پر از تصاویر و پرستش خداحافظی کردم، در واقع جانم را نجات دادم. این پرستش شهرت… مرا خفه کرده بود.» باردو به دلیل فشارهای شهرت و زندگی در کانون توجهات عمومی، احساس خستگی و افسردگی کرد. او به دنبال یک زندگی آرامتر و دور از رسانهها بود.
۳. جاناتان تیلور توماس
جاناتان تیلور توماس متولد هشتم سپتامبر ۱۹۸۱ در بتلهم، پنسیلوانیا است و بیشتر به خاطر بازی در تلویزیون و انیمیشنهای محبوب شناخته میشود. او بازیگری را در کودکی آغاز کرد. اولین تجربه حرفهای او در تلویزیون با حضور در سریال «خانواده بریدی» (The Bradys) محصول ۱۹۹۰ که نسخهای جدید از سریال کلاسیک The Brady Bunch بود. او بهسرعت به یکی از چهرههای محبوب کودکان و نوجوانان تبدیل شد و در فیلمها و سریالهای مختلفی نقشآفرینی کرد. تیلور توماس به واسطه بازی در نقش رندی تیلور در سریال محبوب «بهبود خانه» (Home Improvement) که از سال ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۸ پخش میشد، به شهرت رسید. این سریال یکی از موفقترین سریالهای کمدی خانوادگی دهه ۱۹۹۰ بود و او به یکی از ستارگان جوان محبوب تلویزیون تبدیل شد. محبوبیت او بهویژه در میان نوجوانان به او شهرت فراگیری داد.
یکی از برجستهترین نقشهای او صداپیشگی سیمبا در انیمیشن معروف «شیر شاه» (The Lion King) بود. صدای او به عنوان سیمبای جوان، بخشی از موفقیت بزرگ این فیلم بود که یکی از نمادینترین انیمیشنهای دیزنی محسوب میشود. صداپیشگی در نسخه انگلیسی انیمه «پوم پوکو» (Pom Poko) از استودیو جیبلی از دیگر کارهای شاخص این این بازیگر جوان و مشهور دهه ۱۹۹۰ در حوزه دوبله بود. و فیلمهایی مثل «مرد خانه» (Man of the House) ، «تام و هاک» (Tom and Huck)، «امریکای وحشی» (Wild America) و «برای کریسمس خانه خواهم بود» (I’ll Be Home for Christmas) شناخته شد. او در این دوران به شدت مورد توجه بود، اما به طرز غیرمنتظرهای در سال ۱۹۹۸ از بازیگری و سریال «بهبود خانه» کنارهگیری کرد تا بر تحصیلاتش تمرکز کند.
تمرکز بر تحصیل و زندگی عادی
تیلور توماس در دانشگاههای هاروارد و کلمبیا تحصیل کرد و در سال ۲۰۱۰ در رشته فلسفه و تاریخ فارغالتحصیل شد. این تصمیم مبنی بر دوری از هالیوود و شهرت انتخاب شخصی او بود. این بازیگر در مصاحبهای گفته بود از شهرت و توجه عمومی که بهعنوان یک بازیگر کودک به دست آورده بود خوشحال بود، اما همیشه میدانست که میخواهد به زندگیاش بهعنوان یک فرد عادی بازگردد. همیشه به تحصیلات علاقهمند بوده و میخواهد زندگی متعادلتری داشته باشد که فقط محدود به بازیگری نباشد. اگرچه او به طور کامل از دنیای بازیگری کنارهگیری نکرده، ولی پس از بازگشت به تحصیلات، تنها به صورت محدود در پروژههای کوچک یا به عنوان مهمان در بعضی مجموعهها و سریالها ظاهر شد.
از جمله حضور کوتاه او در سالهای اخیر میتوان به بازگشت به سریال «آخرین مرد مقاوم» (Last Man Standing) که از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ پخش میشد، اشاره کرد. او در این سریال یک بار دیگر در کنار همبازی سابقش در سریال «بهبود خانه» تیم آلن قرار گرفت. «۸ قانون ساده» (۸ Simple Rules) یکی دیگر از سریالهایی بود که تیلور توماس در اوایل دهه ۲۰۰۰ در آن حضور پیدا کرد. با وجود حضور در این سریالها میتوان گفت که این بازیگر به طور عمده از بازیگری خداحافظی کرده است. او در مصاحبهای با مجله People در سال ۲۰۱۳ گفت: «من از هشت سالگی به طور مداوم مشغول بازیگری بودم. میخواستم به دانشگاه بروم، سفر کنم و کمی استراحت کنم… هرگز شهرت را جدی نگرفتم. این دوره زمان خوبی در زندگیام بود، اما من را تعریف نمیکند. وقتی به آن زمان نگاه میکنم، با لبخند به آن فکر میکنم. به لحظات خوبی که داشتم تمرکز میکنم، نه اینکه روی جلد مجلات زیادی بودم.»
۲. گرتا گاربو
گرتا گاربو، بازیگر سوئدی-آمریکایی یکی از بزرگترین و برجستهترین ستارگان سینمای صامت و کلاسیک هالیوود به شمار میرود که به خاطر نقشهای غمانگیز و تراژیک خود مورد تحسین قرار گرفت. او در هجدهم سپتامبر ۱۹۰۵ در استکهلم سوئد متولد شد و بهعنوان یکی از اسرارآمیزترین و محبوبترین بازیگران تاریخ سینما شناخته میشود. گاربو به خاطر زیبایی بینظیر، استعداد بازیگری و همچنین زندگی خصوصی مرموزش به شهرت جهانی رسید. او کار خود را بهعنوان مدل آغاز کرد و سپس وارد مدرسه بازیگری در استکهلم شد.
گاربو حرفه بازیگری را سال ۱۹۲۴ با فیلم درام رمانتیک سوئدی «افسانه گوستا برلینگ» (The Saga of Gosta Berling) آغاز کرد و موفق شد توجه جهانی را به خود جلب کند. او خیلی زود از سوی کمپانی امجیام به هالیوود دعوت شد و به ایالات متحده و هالیوود نقل مکان کرد. در هالیوود، گاربو در دهه ۱۹۲۰ با بازی در فیلمهای صامت به شهرت رسید. نخستین فیلم مهم او در آمریکا درام عاشقانه صامتی به نام «تورنت» (Torrent) محصول ۱۹۲۶ بود. استعداد گاربو در بازیگری، همراه با چهره خیرهکنندهاش، او را به یکی از بازیگران پرفروش آن زمان تبدیل کرد.
گاربو در دهه ۱۹۳۰ و با آغاز دوران فیلمهای ناطق، توانست جایگاه خود را در هالیوود حفظ کند، در حالی که بسیاری از ستارههای دوره صامت نتوانستند به این موفقیت دست یابند. صدای او در اولین فیلم ناطقش «آنا کریستی» (Anna Christie) محصول ۱۹۳۰ باعث تحسین منتقدان شد. گاربو همچنین با نقشها و بازیهای برجستهای در فیلمهایی مانند «گوشت و شیطان» (Flesh and the Devil)، «زن روابط پنهانی» (A Woman of Affairs) و «بوسه» (The Kiss) به شهرت جهانی رسید. گاربو با مهارت هرچه تمامتر از فیلمهای صامت به فیلمهای ناطق رفت و به بازیهای درخشان خود در فیلمهایی مثل «ماتا هاری» (Mata Hari)، «آنا کارنینا» (Anna Karenina)، و «کمیل» (Camille) ادامه داد. گاربو پس از اینکه در سال ۱۹۳۸ همچون تمام همکارانش لقب «سمّی در باکس آفیس» را گرفت، گاربو با فیلم کمدی «نینوچکا» (Ninotchka) در سال ۱۹۳۹ به موفقیت بازگشت و نامزد سومین جایزه اسکار شد.
بازیگری که بدون دلیل هالیوود را ترک کرد
او پس از بیست و هشت فیلم، در سال ۱۹۴۱، پس از بازی در فیلم «زن دوچهره» (Two-Faced Woman) در سی و پنج سالگی از بازیگری کنارهگیری کرد و دیگر هرگز به این عرصه بازنگشت. این تصمیم او در آن زمان بسیار شوکهکننده بود. گاربو از دید عموم پنهان شد و به جمعآوری آثار هنری پرداخت. او پیشنهاد پروژههای زیادی را در دهه چهل میلادی دریافت کرد، اما همه را رد کرد و هیچ توضیح خاصی برای دلیل اصلی بازنشستگیاش به دوستان و خانوادهاش نداد. با اینکه دلایل کنارهگیری گاربو از بازیگری به طور کامل مشخص نیست، اما چندین عامل احتمالی وجود دارد. گاربو همواره به زندگی خصوصیاش بسیار اهمیت میداد و از توجه عمومی و رسانهها دوری میکرد. او به «زن مرموز» معروف بود و از مصاحبهها و رویدادهای اجتماعی پرهیز میکرد.
در زمان کنارهگیری گاربو از بازیگری، جهان درگیر جنگ جهانی دوم بود و شرایط اجتماعی و اقتصادی سختتر شده بود. این هم ممکن است در تصمیم او نقش داشته باشد. گاربو همچنین در مصاحبههای اندک خود اشاره کرده بود که بازیگری برای او بیش از حد خستهکننده و بیمعنی شده بود. حتی جایی گفته است که دیگر تمایلی به ادامه این کار نداشت و به اندازه کافی از آن لذت برده بود. گاربو پس از کنارهگیری از هالیوود، گاربو در نیویورک زندگی آرام و خصوصیای را دنبال کرد و به ندرت در انظار عمومی ظاهر شد. او تا زمان مرگش در سال ۱۹۹۰ همچنان یکی از اسرارآمیزترین چهرههای هالیوود باقی ماند. ین بازیگر چهار سال قبل از درگذشتش در سال ۱۹۹۰ در هشتاد و چهار سالگی، به زندگینامهنویس سوئدی، سوئن برومن، گفت: «از هالیوود خسته شده بودم. کارم را دوست نداشتم. روزهایی بود که باید خودم را مجبور میکردم تا به استودیو بروم… واقعاً میخواستم زندگی دیگری داشته باشم.»
۱. مکالی کالکین
کمتر کسی است که بازیگر کودک بامزه و باهوش فیلمهای دوستداشتنی «تنها در خانه» (Home Alone) را نشناسد. مکالی کالکین، دوست محبوب تمام بچههای نسل هزاره بود. این بازیگر امریکایی متولد بیست و ششم اوت ۱۹۸۰ در نیویورک است. او بازیگری را از سنین پایین آغاز کرد و اولین حضورش در تلویزیون و سینما به اواخر دهه ۱۹۸۰ بازمیگردد. این بازیگر کودک معروف، پس از حضور در فیلمهایی چون «عمو باک» (Uncle Buck) در کنار جان کندی و فیلم کمدی رمانتیک «صبح میبینمت» (See You in the Morning) در کنار جف بریجز و درو باریمور، به شهرت رسید. اما این فیلم «تنها در خانه» در سال ۱۹۹۰ بود که او را به شهرت جهانی رساند و به یکی از معروفترین و محبوبترین بازیگران کودک تمام دوران تبدیل کرد. او در این فیلم نقش کوین مککالیستر، پسری که در تعطیلات کریسمس بهطور تصادفی در خانه تنها میماند و باید از خانهاش در برابر دزدها دفاع کند، بازی کرد. کالکین برای بازی در این فیلم موفق به دریافت نامزدی گلدن گلوب و برنده جایزه کمدی آمریکا شد.
البته که مکالی کالین هرگز در فیلم دیگری به شهرت و محبوبیت «تنها در خانه» بازی نکرد. این فیلم هنوز هم یکی از بهترین فیلمهای کریسمسی تمام دوران به حساب میآید. قسمت دومش که سال ۱۹۹۲ با عنوان «تنها در خانه: گمشده در نیویورک» (Home Alone 2: Lost in New York) اکران شد هم به همان اندازه محبوب شد. فیلمهای «دخترم» (My Girl) محصول ۱۹۹۱، «پسر خوب» (The Good Son) محصول ۱۹۹۳ و «ریچی ریچ» (Richie Rich) محصول ۱۹۹۴ از دیگر فیلمهای معروف این بازیگر است.
دیگر از من پولی درنمیآید!
اما کالکین پس از موفقیتهای بزرگ در کودکی، سال ۱۹۹۵ در نوجوانی از بازیگری کنارهگیری کرد. او در مصاحبههایش اشاره کرده است که فشار ناشی از شهرت و انتظارات از او به عنوان یک کودک بازیگر بسیار زیاد بود. اختلافات خانوادگی و بهخصوص مسائل مالی با والدینش، که بر سر کنترل داراییهایش به مشکل خورده بودند، تأثیر زیادی بر تصمیم او داشت. ظاهراً او به پدر و مادرش گفته بود: «من دیگر تمام شدم. امیدوارم پولی را که میخواستید درآورده باشید، از من دیگر پولی درنمیآید.» کالکین در مصاحبههای مختلف توضیح داده است که میخواست دوران کودکی و نوجوانی عادی داشته باشد و از زندگی در معرض دید عموم و هالیوود فاصله بگیرد. او در این باره گفته است: «بازیگری دیگر برای من جذابیت نداشت. این زندگی چیزی نبود که میخواستم ادامه بدهم.»
پس از کنارهگیری از بازیگری، کالکین به مدرسه خصوصی در منهتن رفت تا زندگی عادیتری داشته باشد. او نزدیک به یک دهه از دنیای سرگرمی دور شد تا به تحصیل و موسیقی بپردازد. مکالی کالکین در سالهای اخیر به تدریج به عرصه بازیگری و سرگرمی بازگشته است، اما با سرعتی کمتر و انتخابهای گزینشیتر. او سال ۲۰۰۳ با فیلم «پارتی مانستر» (Party Monster) به دنیای سینما بازگشت و بعد در فیلمهای «نجاتیافته» (Saved!) و «تغییر زمین» (Changeland) بازی کرد. در سال ۲۰۲۱، در نقش میکی در سریال «داستان ترسناک آمریکایی: ویژگی دوگانه» (American Horror Story) به تلویزیون بازگشت که با استقبال گسترده طرفداران و منتقدان مواجه شد. مکالی کالکین بدون شک یکی از برجستهترین و پر سر و صداترین بازیگران کودک دهه ۱۹۹۰ بود.
منبع: movieweb