۱۳ بازیگر که همبازیهای خود را عامل شکست فیلمشان میدانند
با اینکه صنعت سینما با وجود بلاکباسترهایی مثل «انتقامجویان: پایان بازی» (Avengers: Endgame) میتواند میلیاردها در گیشه فروش کند و بسیار پولساز باشد، اما فیلمهای ناموفق بسیاری هم وجود دارند. بعضی فیلمها میتوانند ضرر مالی بزرگی وارد کنند، و با ناامیدکردن منتقدان یا مخاطبان، صدها میلیون دلار برای استودیوهای خود هزینه داشته باشند. دلایل زیادی برای عدم موفقیت یک فیلم وجود دارد؛ ممکن است فیلمنامه مشکلاتی داشته باشد، عدم اعتمادبهنفس تهیهکنندگان موجب کاهش بودجهی بازاریابی شود، و یا محیط کار پرتنشی بین گروه بازیگر و عوامل وجود داشته باشد.
معمولاً تشخیص اینکه مشکلات واقعاً از کجا ناشی میشوند سخت است، اما گاهی اوقات بازیگران دربارهی این موضوع حرف میزنند و آن را روشن میکنند. در این موارد، بازیگر ممکن است بگوید که یکی از همبازیهایش یک عوضی بهتماممعنا بوده و یا با رفتارهای وحشیانهاش دردسر درست کرده است، و باعث شده فیلم به آن خوبی که میتوانست باشد، از کار در نیاید.
البته خیلی نادر است که بازیگری در ملاء عام یکی دیگر از بازیگران را به خاطر شکست یک فیلم سرزنش کند. برای همین وقتی این اتفاق میافتد بسیار هیجانانگیزتر است، چون میتوانیم بفهمیم که بعضی افراد هالیوود در واقعیت چهقدر حقبهجانب و ناخوشایند هستند.
۱. جولیا رابرتز در «من عاشق دردسرم» (I Love Trouble)
«من عاشق دردسرم» فیلمی کمدی رمانتیک ساختهی سال ۱۹۹۴ است که نویسنده، کارگردان و تهیهکنندهی آن چارلز شایر و نانسی میرز بودهاند. در این فیلم جولیا رابرتز در نقش یک خبرنگار جوان و نیک نولتی در نقش یک روزنامهنگار باسابقه بازی میکنند، که با هم متحد میشوند تا راز یک توطئه را که میگوید عدهای دارند شیر را از نظر ژنتیکی دستکاری میکنند، افشا کنند. این زوج دائم بحث میکنند، اما همکاری شگفتانگیزی دارند. فیلم در گیشه شکست خورد و نقدهای سنگینی بر آن وارد شد، و باعث شد که رتبهی پایین ۲۲% را در راتن تومیتوز (Rotten Tomatoes) کسب کند.
طبیعت ستیزهجوی دو شخصیت اصلی احتمالاً واقعیتر از آن بوده که بینندگان تصور میکردند. رابرتز در مصاحبهای با نیویورک تایمز (The New York Times) نولتی را برای ایجاد یک محیط کاری سخت در صحنهی فیلمبرداری مقصر میداند، و میگوید که او یک لحظه مهربان و لحظهای دیگر عصبانی بود. او افزود: «بهنظر میرسد او عمداً کاری میکند که مردم را از خود براند.» مشکل آنقدر بالا گرفت که لسآنجلس تایمز (Los Angeles Times) ادعا کرد این زوج اغلب نمیخواستند با هم بازی کنند، و باعث میشدند که عوامل از هنرپیشههای جایگزین استفاده کنند، که احتمالاً باعث شده این دو بازیگر کمتر با هم هماهنگ باشند.
۲. جیمز دین در «درههای عمیق» (The Canyons)
لیندسی لوهان در دو دههی اخیر یکی از عجیبترین مسیرهای شغلی را در میان بازیگران دیگر داشته است. از یک بازیگر کودک مشهور بودن گرفته تا تقریباً گمنامی کامل، او به حد کافی درگیر حواشی بوده و مشکلات شخصیاش هم وارد شغلش شدهاند. بهنظر میرسید وقتی بهعنوان نقش اصلی «درههای عمیق» به کارگردانی پل شریدر انتخاب شد، فرصت خوبی نصیبش شده بود که وضعیت شغلیاش را از این رو به آن رو کند. هرچه نباشد، شریدر مسئول نوشتن چند فیلم محبوب منتقدان بود، مانند «راننده تاکسی» (Taxi Driver) و «گاو خشمگین» (Raging Bull).
لوهان در کنار بازیگر فیلم بزرگسال، جیمز دین در این فیلم بازی کرد، که داستان یک فیلمساز ثروتمند را روایت میکند که وقتی میفهمد دوستدخترش قبلاً با یکی از بازیگرانش رابطهای داشته، واکنش خشونتآمیزی نشان میدهد. به گزارش باکس آفیس موجو (Box Office Mojo) فیلم فقط توانست به اندازهی بودجهی اندک خود یعنی حدود دویستوپنجاههزار دلار فروش کند، و امتیازش در راتن تومیتوز فقط ۲۱% است.
مقالهای در نیویورک تایمز میگوید که کار کردن با لوهان برای دین سخت بوده است. مثل اینکه او همیشه دیر به تمام فیلمبرداریها میرفت و کار کردن سر صحنه با او سخت بود، و فرایند ساخت فیلم را برای همه سختتر میکرد. این باعث شد که دین و شریدر درگیر دعواهایی شوند، چراکه خشم خود از لوهان را سر یکدیگر خالی میکردند.
۳. پتن اسوالت در «تیغه: سهگانگی» (Blade: Trinity)
ویزلی اسنایپس زمانی یکی از بزرگترین ستارگان اکشن این سیاره بود، و در فیلمهایی چون «تیغه» (Blade)، «مردان سفید نمیتوانند بپرند» (White Men Can’t Jump) و «مارشالهای آمریکایی» (U.S. Marshals) بازی کرده است. سقوط خاص اسنایپس از جایگاه بالای خود که در جریان آن چندوقتی را هم بهخاطر فرار از مالیات در زندان گذراند، تازه شروع به کمرنگترشدن کرده و باعث شده بازیگر کمکم بتواند به کاری برگردد که بهتر از همه انجام میدهد. یکی از دلایل سقوط او، فیلم «تیغه: سهگانگی» بود. این دنباله ساختهی سال ۲۰۰۴ سومین فیلم از مجموعهی ابرقهرمانی مارول بود و در آن اسنایپس در کنار رایان رینولدز، جسیکا بیل، کریس کریستوفرسون و پتن اسوالت بازی میکرد.
اسوالت سال ۲۰۱۲ در مصاحبهای با ایوی کلاب (AV Club) گفت که تمام مراحل ساخت فیلم پر از مشکل بوده، و بسیاری از آن تقصیر اسنایپس بوده است. به گفتهی این کمدین، اسنایپس از ماشینش بیرون نمیآمد و تمام روز مواد مخدر مصرف میکرد، و دعوای بزرگی هم با کارگردان دیوید اس. گویر راه انداخت که باعث شد گویر موتورسوارانی را برای محافظت از او استخدام کند. دعوای بین این دو نفر چنان بد بود که این بازیگر فقط از طریق یادداشتهای مکتوب با کارگردان ارتباط برقرار میکرد؛ که اصلاً راه خوبی برای ساخت یک فیلم نیست.
۴. چوی چیس در «هیچچیز بهجز دردسر» (Nothing But Trouble)
در طول دههی ۱۹۸۰ و اوایل دههی ۱۹۹۰، دن اکروید یکی از مشهورترین افراد دنیای کمدی بود. او که فیلمهایی مانند «برادران بلوز» (The Blues Brothers)، «شکارچیان روح» (Ghostbusters)، «دام» (Dragnet) و«جاسوسهایی مثل ما» (Spies Like Us) را نوشته و در آنها بازی کرده، توانست قراردادی ببندد و فیلم عجیب کمدی-وحشت «هیچچیز بهجز دردسر»را در سال ۱۹۹۱ بسازد. این فیلم اولین کارگردانی این کمدین بود و در طول زندگی حرفهایاش تنها باری بود که چنین وظیفهای را در یک فیلم برعهده گرفت. اگرچه بازیگران بااستعداد و تأثیرگذاری چون جان کندی، دمی مور و چوی چیس در این فیلم بازی میکنند، اما نتوانست بر مردم تأثیر بگذارد و فقط کمی بیشتر از هشت میلیون دلار فروش کرد. (منبع: باکس آفیس موجو)
یکی از این بازیگران، خود اکروید را برای عدم موفقیت «هیچچیز بهجز دردسد» مقصر میداند. در مقالهای از مجلهی نیویورک (New York) در سال ۱۹۹۳، چیس گفت فیلم از آن پروژههایی بود که میتوانست زندگی حرفهای یک نفر را بهکل نابود کند، هرچند این را هم توضیح داد که اصلاً سبک کار اکروید همین بود. اکروید نهتنها نویسنده و کارگردان فیلم بود، بلکه در نقش دو شخصیت متفاوت هم بازی میکرد. با اینکه چیس بار مسئولیت شکست فیلم را بر روی دوش دوستش میگذارد، اما مسخرهبازیهای خودش هم در صحنهی فیلمبرداری، پرسشبرانگیز است.
۵. میکی رورک در «نمایش مصائب» (Passion Play)
در سال ۲۰۱۰ میکی رورک در کنار مگان فاکس، بیل موری و ریس ایفانز در فیلم درام «نمایش مصائب» بازی کرد. رورک در نقش یک آهنگساز جاز بدشانس بازی میکرد که عاشق یک رقاص عجیب به نام لیلی میشود و سعی میکند وقتی یک خلافکار خشن او را گروگان گرفت، نجاتش دهد. فیلم علیرغم بازیگران بااستعدادش نقدهای کوبندهای از سوی منتقدان دریافت کرد و بهگفتهی ایندیوایر (IndieWire) تقریباً تماشای آن غیرممکن است. احتمالاً بهخاطر این دیدگاههای منفی است که فیلم در مقابل بودجهی پانزده میلیون دلاریاش، تنها بیستوپنج هزار دلار فروش کرد (منبع: باکس آفیس موجو)، و ضرر اقتصادی عظیمی بههمراه داشت.
اگرچه رورک در ابتدا بسیار از فاکس تعریف میکرد و در مصاحبهای با ایآنلاین (EOnline) گفته بود که فاکس در فیلم فوقالعاده بازی کرده است، بعدها نظرات خود را پس گرفت. رورک در مصاحبهای با ولچر (Vulture) دربارهی «نمایش مصائب» صراحتاً فیلم را افتضاح خواند و بهنظر میرسید فکر میکند مگان فاکس یکی از دلایل عدم موفقیت فیلم است. وقتی از او دربارهی نظرات مثبتی که قبلاً دربارهی فاکس داده بود، سؤال کردند، رورک فقط پوزخند زد و گفت: «من با او کار میکردم.» این حرف طعنهآمیز نه برای شهرت فاکس خوب بود و نه تواناییهای او را زیر سؤال میبرد.
۶. تایریس گیبسون در «آناپولیس» (Annapolis)
در فیلم «آناپولیس» محصول سال ۲۰۰۶، مرد جوانی به نام جیک هوارد (با بازی جیمز فرانکو) در آکادمی دریانوردی ایالات متحده در آناپولیس پذیرفته میشود. هوارد که از نظر تحصیلی مشکل دارد و موجب خشم پذیرفتهشدگان دیگر میشود، در نهایت بهشکل تأثیرگذاری علیه ستوان دوم متیو کول (با بازی تایریس گیبسون) عمل میکند و وفاداری، حمایت و احترام دوستانش و همهی افراد آکادمی را دوباره جلب میکند.
در حال حاضر این فیلم که جاستین لین آن را کارگردانی کرده، در راتن تومیتوز رتبهی ۱۰% دارد. راجر ایبرت در نقد خود گفت «آناپولیس از آن فیلمهایی است که هیچ دلیل مشخصی برای ساختهشدنشان وجود ندارد.» بهعلاوه به گفتهی باکس آفیس موجو، این فیلم در زمان اکران خود در سینماها کمتر از هجده میلیون دلار فروش داشت.
اگر بخواهیم حرفهای گیبسون را باور کنیم، بیشتر بار شکست فیلم به گردن همبازی او است. گیبسون از زمان اکران فیلم در مصاحبههای بسیاری گفته که متد اکتینگی که فرانکو از آن استفاده میکرده، در صحنهی فیلمبرداری دردسرساز بوده و حتی باعث دعواهای بسیاری هم میشده، مخصوصاً وقتی فرانکو در طول فیلمبرداری عمداً به یکی از مخالفانش مشت زد. بعدها آپراکس (Uproxx) در گزارشی بیان کرد که گیبسون در مصاحبهای با پلیبوی (Playboy) گفته است: «من دیگر هرگز دلم نمیخواهد با فرانکو کار کنم، و مطمئنم که او هم همین حس را دارد. مشکلش با من بهنظر کاملاً شخصی بود.»
۷. کلی مکگیلیس در «تعقیبگر گربه» (Cat Chaser)
شاید عدهی زیادی «تعقیبگر گربه» را ندیده باشند؛ فیلمی محصول سال ۱۹۸۹ با موضوع سرقت که بر اساس رمانی به همین نام اثر المور لئونارد ساخته شده است. بر خلاف اقتباسهای سینمایی دیگر از کارهای این نویسنده، مانند «جکی براون» (Jackie Brown) به کارگردانی کوئنتین تارانتینو، این فیلم یک شکست محض بود. به گفتهی هیدن فیلمز (Hidden Films) این فیلم در نهایت بهجای اکران سینمایی مستقیماً وارد شبکهی نمایش خانگی شد و منتقدان نظرات گوناگونی دربارهی آن داشتند.
بخش عظیمی از مشکلات فیلم بهخاطر بحث و جدل کلی مکگیلیس و پیتر ولر در صحنهی فیلمبرداری بود. مکگیلیس در مصاحبهای با ایندیپندنت (The Independent) صراحتاً گفت: «نفرتانگیزترین تجربهی تمام عمرم بود.» عدهی زیادی از عوامل فیلم در مصاحبه با هیدن فیلمز گفتهاند که این دو نفر اصلاً با هم هماهنگ نبودند و ممکن است مشکل از تکنیک متد اکتینگ ولر باشد، که با سبک مکگیلیس در تضاد بود. هرچند عدهای هم میگویند که شاید ولر در طول فیلمبرداری بعضی سکانسهای خاص، حرفهای توهینآمیزی به مکگیلیس زده باشد. به نقل از تلگراف (Telegraph) این فیلم نزدیک بود باعث خداحافظی کامل مکگیلیس از دنیای بازیگری شود: او تقریباً یک سال بعد، مرخصیای طولانی از صنعت سینما گرفت.
۸. تام هنکس در «آتش غرور» (The Bonfire of the Vanities)
شاید موفقیت «آتش غرور» از دید دیگران تضمینشده بهنظر میرسید. کارگردان برایان دی. پالما که پیش از آن «کری» (Carrie)، «در لباسی خیرهکننده» (Dressed to Kill) و «صورت زخمی» (Scarface) را کارگردانی کرده بود، هدایت فیلم را بهدست داشت که بر اساس رمان موفق تام وولف به همین نام، نوشتهی سال ۱۹۸۷ ساخته شده بود. علاوه بر آن ستارگانی همچون تام هنکس، بروس ویلیس، ملانی گریفیث و مورگان فریمن در فیلم بازی میکردند. اگرچه اوضاع زیاد خوب پیش نرفت، و فیلم تنها پانزده میلیون دلار از بودجهی چهلوهفت میلیون دلاری خود را برگرداند و الهامبخش نوشتن یک کتاب و ساخت پادکستی از مراحل دردسرساز ساخت فیلم شد.
بر اساس آیامدیبی (IMDb) فیلم نامزد دریافت پنج جایزهی تمشک طلایی شد؛ از جمله نامزدی ملانی گریفیث و کیم کاترال برای بدترین بازیگر زن و بدترین بازیگر زن نقش مکمل. هنکس سالها بعد وقتی دربارهی این فیلم حرف میزد، اعتراف کرد که بخشی از دلیل شکست فیلم این بود که همهی عوامل، از جمله خودش، مناسب نقشهای خود نبودند. هرچند هنکس جز خودش نام هیچکس دیگر را بر زبان نیاورد، اما به وضوح گفت که این بازیگران برای نمایشدادن آن شخصیتها مناسب نبودند و تبدیل کتاب به فیلمنامه هم بسیار چالشبرانگیز بود.
۹. تارون اجرتون در «باشگاه پسران بیلیونر» (Billionaire Boys Club)
در درام جنایی «باشگاه پسران بیلیونر» محصول سال ۲۰۱۸، گروهی از مردان جوان در دههی ۱۹۶۰ از طریق یک شرکت هرمی واقع در لسآنجلس بهسرعت ثروتمند میشوند، اما خیلی سریع مشاجرهای بینشان شکل میگیرد و متهم به قتل مردی میشوند که کوین اسپیسی نقش او را بازی میکند. بازیگران دیگر این فیلم شامل تارون اجرتون، انسل الگورت، اما رابرتز، جرمی ایروین و جاد نلسون هستند.
ساخت فیلم در اواخر سال ۲۰۱۶ به پایان رسید، کمی پیش از آنکه بازیگری به نام آنتونی رپ، اسپیسی را به سوءاستفادهی جنسی متهم کند. به نقل از گاردین (The Guardian)، در ماههای پس از آن اتهامات بیشتری به سوی او روانه شد و پلیس بریتانیا و ایالات متحده شروع به بازرسی این بازیگر کردند. حواشی پیرامون حضور اسپیسی در «باشگاه پسران بیلیونر» به این معنی بود که فیلم اکران بسیار محدودی داشت، و به نقل از رپ (The Wrap) فیلم در سرتاسر ایالات متحده تنها در ده سالن پخش میشد.
بازیگر اجرتون در مصاحبهای با ساندی تلگراف (The Sunday Telegraph) گفت که فیلم از چند جنبه ناامیدکننده بود و قبول کرد که داستان آن ممکن است زیاد برای طرفداران سینما جذاب نبوده باشد. هرچند او بیشتر تقصیر را مستقیماً به گردن اسپیسی انداخت و گفت: «ناراحتکننده است که نابودی حرفهای او بر کل فیلم ما سایه انداخت.» از این جمله کاملاً مشخص است که به عقیدهی اجرتون، حداقل بخشی از عملکرد ضعیف فیلم تقصیر رفتار اسپیسی است.
۱۰. ایمی هیل در «گربهی کلاهبهسر» (The Cat in the Hat)
گرچه شاید مایک مایرز دیگر آن سوپراستار کمدینی که در اواخر دههی ۱۹۹۰ و اوایل دههی ۲۰۰۰ بود، نباشد، عدهی کمی فکر میکنند که یک عوضی است. اما اگر بخواهیم بعضی گزارشها را باور کنیم، بحث دیگری است. این ستاره که با فیلمهایی چون «جهان وین» (Wayne’s World)، مجموعهی «آستین پاورز» (Austin Powers) و «شرک» (Shrek) به موفقیت بسیاری دست یافته بود، در اقتباس سینمایی از کتاب «گربهی کلاهبهسر» نوشتهی دکتر زوس بهعنوان جایگزین اصلی تیم الن انتخاب شد، که به گفتهی انترتینمنت ویکلی (Entertainment Weekly) در آن زمان درگیر فیلمبرداری«بابانوئل ۲» (The Santa Clause 2) بود.
در این فیلم ایمی هیل نقش پرستار بچهها، خانم کوان را بازی میکند. هیل پس از اکران فیلم در مصاحبهای با ایوی کلاب مدعی شد که مایرز شدیداً خودبزرگبین بود و بازیگران و عوامل را مدت زیادی معطل میکرد تا بالاخره سر صحنهی فیلمبرداری حاضر شود. این بازیگر همچنین گفت که او مدام به کارگردان بو ولچ میگفت میخواهد بخشهایی از فیلمنامه را دوباره فیلمبرداری کند، و بازیگران را مجبور میکرد که بیشتر از حد نیاز کار کنند. این باعث خشم عوامل صحنه و تغییر دیدگاههای کارگردان میشد. هیل حتی مدعی شد: «یک نفر آنجا بود که شکلاتهای مایرز را برایش در یک ظرف کوچک نگه میداشت»، کسی که هروقت مایرز میخواست، به او شکلات میرساند.
۱۱. مارلون براندو در «جزیرهی دکتر مورو» (The Island of Dr. Moreau)
همیشه حرفهای ضدونقیضی دربارهی وال کیلمر در هالیوود وجود داشته است. گفته شده که او کمی خودمحور و کمالگرا است و یک بار میخواست از یک فیلمبرداری تبلیغاتی کنار بکشد، فقط چون نمیتوانست نقشش را درک کند (منبع: تلگراف). بنابراین احتمالاً برای بسیاری عجیب نخواهد بود که بدانند او در طول سالها با بازیگران و کارگردانان زیادی مخالفت داشته است. اما احتمالاً بدترین رفتار را در فیلم «جزیرهی دکتر مورو» داشته است، که به شرایط سخت تولید مشهور است.
مستند «روح گمشده: سفر نفرینشدهی جزیرهی دکتر مورو ریچارد استنلی» (Lost Soul: The Doomed Journey of Richard Stanley’s Island of Dr. Moreau) بعضی از این مشکلات را نمایش میدهد، و میگوید که چهطور کار مارلون براندوی مشهور و کیلمر بارها به جاهای باریک کشید و فیلمبرداری را به تعویق انداخت، چراکه این دو بازیگر نمیخواستند با همدیگر کار کنند. مثل اینکه در یک نقطه براندو به کیلمر گفت: «مشکل تو این است که میزان حقوقت را با میزان استعدادت اشتباه میگیری.» این فقط براندو نبود که با کیلمر مشکل داشت؛ کارگردان «مورو»، جان فرانکنهایمر در مصاحبهای با انترتینمنت ویکلی گفت که دیگر هرگز دلش نمیخواهد با این بازیگر کار کند و یا ارتباطی با او داشته باشد.
۱۲. بن افلک در «جیلی» (Gigli)
«جیلی» با بازی بن افلک و جنیفر لوپز، ترکیبی از درام جنایی و کمدی رمانتیک است و هنگام اکرانش در سال ۲۰۰۳، با تمسخر گستردهای روبهرو شد. این فیلم داستان دو خلافکار را روایت میکند که درگیر یک آدمربایی ناشیانه میشوند و در نهایت به هم علاقهمند شده و با هم فرار میکنند. به نقل از جیکیو (GQ) این فیلم که بهطور گسترده بهعنوان یکی از بدترین فیلمهای تاریخ شناخته میشود، مورد انتقاد تند منتقدان قرار گرفت و تبدیل به شکست بزرگی در گیشه شد. درواقع، خبرنگاران مدعیاند که ساخت این فیلم برای استودیوی سازنده هفتاد میلیون دلار خسارت داشت، چراکه تنها هفت میلیون دلار در گیشه فروش کرد.
افلک از آن موقع دربارهی این موضوع صحبت کرده که معتقد است خودش و لوپز بخشی از باز تقصیرات را برای عملکرد افتضاح فیلم به دوش میکشند. در مصاحبهای با انترتینمنت ویکلی، این بازیگر گفت که رابطهی واقعیاش با لوپز، باعث توجه بیشازحد مردم به این پروژه شد و باعث شد استودیو تصمیم بگیرد المانهای کمدی رمانتیکی را اضافه کند که در اصل بخشی از فیلم نبودند، و از پوشش خبری که دو بازیگر داشتند، سوءاستفاده کند.
عدهای میگویند که اگر لوپز بخشی از فرایند ساخت نبود، اوضاع ممکن بود به شکل متفاوتی پیش برود. چیزی که ماجرا را بدتر میکند این است که لوپز تنها به این دلیل نقش را گرفت که هالی بری آن را رد کرده بود، و به گزارش ورایتی (Variety) زمان فیلمبرداری «مردان ایکس ۲» (X-Men 2) با برنامهی فیلمبرداری پیشنهادی «جیلی» تداخل داشته است.
۱۳. چارلی هونام در «شاه آرتور: افسانهی شمشیر» (King Arthur: Legend of the Sword)
«شاه آرتور: افسانهی شمشیر» به کارگردانی گای ریچی یک فیلم حماسی قرون وسطی با المانهای فانتزی است که بر اساس افسانههای آرتوری ساخته شده است. به گفتهی هالیوود ریپورتر (The Hollywood Reporter) این فیلم که قرار بود آغاز یک فرنچایز بلاکباستر کاملاً جدید باشد، در نهایت حدود صدوپنجاه میلیون دلار به کمپانی برادران وارنر (Warner Bros.) خسارت زد، و در برابر بودجهی صدوهفتادوپنج میلیون دلاریاش تنها صدوچهلوهشت میلیون دلار در گیشه فروش کرد. حتی بازیگران بااستعدادی همچون جود لا، چارلی هونام و آسترید برژه فریسبه هم نتوانستند کاری برای نجات فیلم بکنند که نقدهای متفاوتی بر آن وارد شد.
با اینکه دلایل بسیار زیادی وجود دارد که چرا «شاه آرتور: افسانهی شمشیر» نتوانست انتظارات را برآورده کند، هونام معتقد است که یکی از آن دلایل، نقش مهمی در این امر ایفا کرد. او در مصاحبهای با اندی کوهن در سیریس ایکسام (SiriusXM) در کنار هیو گرنت و متیو مککانهی گفت یکی از بازیگران که نامش آورده نشده است، مناسب نقشش نبود و باید از تدوین نهایی فیلم حذف میشد، که به خط داستانی اصلی آسیب وحشتناکی زد و در نهایت کاملاً از فیلم خارج شد. هرچند هونام نگفت که صحنههای حذفشده شامل چه چیزهایی بودند و آن بازیگر چه کسی بود، و راز این مشکل را کشفنشده باقی گذاشت.
منبع: looper