۱۰ بازیگر موفق که هم در فیلم‌های تجاری بازی کرده‌اند هم مستقل

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۸ دقیقه
بازیگر موفق

سینمای مستقل و سینمای بلاک‌باستری هالیوود دو دنیای کاملاً جدا از هم‌اند، اما بعضی بازیگران جایی میان این دو به بهترین نحو ممکن ایستاده‌اند. فیلم‌های مستقل معمولاً بودجه‌های کمتری دارند، چرا که همان میزان حمایت کمپانی‌های بزرگ تولید و استودیوهای بزرگ هالیوود را ندارند. بر همین اساس، بازیگران و هر آنکه در تولیدات مستقل مشارکت دارند، دستمزد کمتری برای کارشان می‌گیرند. وقتی بازیگران در کارشان به سطح خاصی می‌رسند، می‌توانند دستمزد بیشتری را برای کارشان درخواست و دریافت کنند؛ چرا که حالا نامشان می‌تواند مخاطبان و طرفداران بیشتری را به فیلم جذب کند. یک بازیگر موفق وقتی به این نقطه می‌رسد دیگر منطقی است پیشنهادهای کاری را که دستمزد بالایی ندارند، رد کند.

اما بعضی سلبریتی‌های بزرگ هیچ مشکلی برای حضور در فیلمی مستقل، صرف‌نظر از دستمزدی که دریافت می‌کنند، ندارند. معمولاً چنین موقعیت‌هایی برای یک بازیگر موفق این فرصت را به وجود می‌آورد که وجه دیگری از توانایی‌هایی خود را به عرصه نمایش بگذارد و در عین حال، از شهرتش برای کمک به دیده شدن فیلم استفاده کند. بازیگرانی مثل دنیل ردکلیف، نیکلاس کیج و بری لارسون هر یک با بلاک‌باسترها به موفقیت بزرگی دست یافتند اما همچنان انتخاب کردند که با تولیدات مستقل کوچک‌تر همکاری کنند. نگاهی به ده بازیگر موفق که هم در فیلم‌های تجاری حضور داشته‌اند هم مستقل، می‌اندازیم.

کتاب تاریخ سینمای هنری اثر اولریش گرگور و انو پاتالاس نشر ماهور

۱۰. دنیل ردکلیف در «هری پاتر» (Harry Potter) و «شاخ‌ها» (Horns)

دنیل ردکلیف در «هری پاتر» و «شاخ‌ها»، بازیگر موفق

دنیل ردکلیف شاید یکی از بهترین نمونه‌های بازیگر موفق است که صرف‌نظر از دستمزد، تمامش را برای یک نقش می‌گذارد. او که در نوجوانی به خاطر بازی در نقش هری پاتر، جادوگر پیش یک دنیا محبوب جی کی رولینگ، به موفقیت دسیت یافت، بعد از بازی در هشت فیلم دیگر می‌توانست دستمزد بالایی بگیرد. وقتی داشت در قسمت اول و دوم «هری پاتر و یادگاران مرگ» (Harry Potter and the Deathly Hallows) بازی می‌کرد، دیگر این جایگاه و قدرت را داشت که در ازای هر فیلم بیست و پنج میلیون دلار دستمزد بگیرد.

ردکلیف بعد از به شهرت رسیدن با «هری پاتر» در فیلم‌های دیگر هالیوود هم بازی کرد، اما از آنجا که با شخصیت هری پاتر معروف شده بود، در تله این تک‌نقش افتاده و پذیرفته شدن در نقش‌های دیگر برایش چالش شده بود. یعنی کمپانی‌ها و استودیوهای بزرگ فیلمسازی این ریسک را نمی‌کردند برای نقش اول یا نقش‌های مهم به سراغ او بروند. در نتیجه، بسیاری از فیلم‌هایی که او بعد از «هری پاتر» بازی کرد، مثل «زن سیاهپوش» (The Woman in Black) و «شاخ‌ها» (Horns) متعلق به استودیوهای کوچک‌تری بود. با اینکه او بعد از این در تولیدات استودیوهای بزرگ‌تری مثل «عزیزانت را بکش» (Kill Your Darlings)، «ویکتور فرانکنشتاین» (Victor Frankenstein) و «شهر گمشده» (The Lost City) هم حضور یافت، اما کارنامه هنری‌اش ترکیبی از فیلم‌های مستقل و جریان اصلی است.

کتاب هری پاتر اثر ج. ک. رولینگ انتشارات کتابسرای تندیس 13 جلدی

۹. کریستن استوارت در «کمپ ایکس ری» (Camp X-Ray) و «سرزمین ماجراجویی» (Adventureland)

کریستن استوارت در «کمپ ایکس ری» و «سرزمین ماجراجویی»، بازیگر موفق

کریستن استوارت هم مثل دنیل ردکلیف، با چند سال فاصله سنی از او، با یک مجموعه بزرگ، حماسه «گرگ و میش» (Twilight)، به شهرت رسید، اما بسیاری از بهترین بازی‌هایش را در سال‌های بعد از او دیدیم. استوارت که به خاطر بازی در مجموعه «گرگ و میش» با انتقادات زیادی مواجه شد، و اصلاً در فضای مجازی و مطبوعات به شدت مورد حمله قرار گرفته بود، در نقش ام لوین در «سرزمین ماجراجویی» فرسنگ‌ها با نقشش در «گرگ و میش» فاصله دارد. جز این، او در فیلم‎‌های مستقل، مثلاً فیلم‌هایی مثل «کمپ ایکس ری» در نقش یک سرباز که دچار کشمکش درونی است و رابطه نزدیکی با یکی از زندانیان زندان گوانتانامو برقرار می‌کند، عملکرد بسیار خوبی داشت.

۸. نیکلاس کیج در «اقتباس» (Adaptation) و «خوک» (Pig)

نیکلاس کیج در «اقتباس» و «خوک»

نیکلاس کیج را در دهه ۱۹۹۰ همه می‌شناختند. او در فیلم‌های اخیرش، آن کاریکاتوری را که حول او شکل گرفته بود، در آغوش کشید، اما در طول مسیر هنری‌اش، به‌کرات بازی‌های خوبی اشت. شاید فرهنگ عامه او را به نام فیلم «فیس‌آف» بشناسد، اما کیج سال ۲۰۰۲ در فیلم «اقتباس» در نقش چارلی کافمن نویسنده که با برادر دوقلوی همسانش دونالد در کشمکش است، بازی بسیار خوبی داشت. این بازی فوق‌العاده که خود کافمن نوشته است، به کیج این فضا را دارد که در طیف وسیعی از احساسات، اضطراب‌ها و اعتمادبه‌نفس بدرخشد. کیج در فیلم «خوک»، در نقشی کاملاً متفاوت از کافمن، در قالب یک تارک‌دنیای خلوت‌گزین که از جامعه روی برگردانده تا زندگی ساده‌تری داشته باشد، ظاهر شده است. بازی او در این نقش عمیقاً تکان‌دهنده، استوار، قوی و پر از پیچیدگی است.

۷. ادوارد نورتون در «قلمرو طلوع ماه» (Moonrise Kingdom) و «باشگاه مشت زنی» (Fight Club)

ادوارد نورتون در «قلمرو طلوع ماه» و «باشگاه دعوا»

ادوارد نورتون بدون شک بازیگری پدیده است. او در بسیاری از فیلم‌های هالیوودی مثل «باشگاه مشت زنی» (Fight Club)، که خود به عنوان یک محصول هالیوودی فیلم پیچیده‌ای است، نقش شخصیتی پیچیده و دچار کشمکش روانی را بازی می‌کند که در حال مبارزه با واقعیت‌های زندگی تکراری روزمره است. در مقابل، بازی او در فیلمی مثل همیشه رنگارنگ و عجیب و غریب از وس اندرسون، «قلمرو طلوع ماه»، در نقش سرپرست پیشاهنگان به همان اندازه خود فیلم، رنگارنگ و عجیب و غریب است. با توجه به اینکه نورتون معمولاً تمایل دارد در نقش‌های جدی‌تر و تلخ‌تری بازی کند، دیدن او در نقشی شاد و کمتر جدی در این فیلم بسیار لذت‌بخش است. نورتون نقش‌های مشابه دیگری هم در کارنامه‌اش دارد.

کتاب Fight Club اثر Chuck Palahniuk انتشارات W. W. Norton and Company

۶. بری لارسون در «اتاق» (Room) و «فروشگاه تک‌شاخ» (Unicorn Store)

بری لارسون در «اتاق» و «فروشگاه تک‌شاخ»، بازیگر موفق

جهان، بری لارسون را با فیلم «اتاق»، در نقش دختری ربوده‌شده که سالیان سال زندانی آدم‌ربایش بود، شناخت. او چند نقش جنجالی در کارنامه‌اش دارد، اما استعدادش در فیلم‌هایی مثل «اتاق» و «فروشگاه تک‌شاخ» بیشتر خودش را نشان می‌دهد. «اتاق» قصه عمیقاً احساسی مادری را روایت می‌کند که در اتاقی بسیار کوچک تلاش می‌کند از خودش و بچه‌اش که هر دو زندانی هستند، مراقبت کند. لارسون در نقش مادری که تلاش می‌کند جهانی برای بچه‌اش بسازد تا از واقعیت فرار کند، کار بسیار شگفت‌انگیزی کرده است. لارسون در «فروشگاه تک‌شاخ» در مقابل ساموئل ال. جکسون، نقشی را که پر از شگفتی و خیالپردازی کودکانه است، به خوبی بازی کرده است. فیلم فراتر از تصور مضحک است، اما جکسون و لارسون موفق می‌شوند آن را به چیزی عمیقاً تکان‌دهنده و درگیرکننده تبدیل کند.

۵. ایوان مک‌گرگور در «جنگ ستارگان» (Star Wars) و «رگ‌یابی» (Trainspotting)

ایوان مک‌گرگور در «جنگ ستارگان» و «رگ‌زنی»، بازیگر موفق

ایوان مک‌گرگور نقش‌های متنوع و خوب زیاد بازی کرده است. او با نقش‌های استثنایی‌ای همچون اوبی وان کنوبی در مجموعه «جنگ ستارگان» و نقش‌های پیچیده‌تری مثل مارک رنتون در «رگ‌یابی» کارنامه بازیگری طویل و درخشانی داشته است. او با اوبی وان، نقش مرشد مهربان و دلسوزی را بازی می‌کند که برای حمایت و هدایت کارآموز خودسرش هر کاری از دستش برمی‌آید، انجام می‌دهد. مک‌گرگور با رنتون، نقشی کاملاً متفاوت، دقیقاً مقابل اوبی وان را بازی می‌کند؛ او در این فیلم جوان مبتلا به اعتیاد سنگین و دچار کشمکش روانی است که آینده احتمالی زندگی‌اش بسته به انتخاب‌هایی است که امروز می‌کند و در این وضعیت دست و پا می‌زند. مک‌گرگور در این نقش بازی خوبی از خود ارائه کرد و چنان طیف وسیعی از استعدادهاش را نشان داد که آغازگر مسیر حرفه‌ای‌اش بود و از آن زمان به بعد، توانست تمام استعدادهاش را در هر پروژه‌ای که در آن حضور دارد، استفاده کند و بهبود بخشد.

۴. رایان گاسلینگ در «دفترچه یادداشت» (The Notebook) و «رانندگی» (Drive)

رایان گاسلینگ در «دفترچه یادداشت» و «رانندگی»

امروز رایان گاسلینگ را کمتر کسی است که نشناسد. اما این بازیگر اولین بار با بازی‌ در فیلم عاشقانه «دفترچه یادداشت» در نقش عاشقی دلخسته کنار ریچل مک‌آدامز، به شهرت رسید. بازی او در نقش مردی که عمیقاً غرق اندوه و افسوس برای زندگی‌ای است که عاجزانه آن را می‌خواهد اما به آن نمی‌رسد، بی عیب و نقص است. همین‌طور بازی‌اش در فیلم تحسین‌شده «رانندگی» که در آن در نقش مردی که بین احساسات انسانی و وحشیگری حیوانی در دوگانگی پیچیده‌ای قرار می‌گیرد، خوب و دقیق است.

۳. بیل مری در «شکارچیان روح» (Ghostbusters) و «گمشده در ترجمه» (Lost In Translation)

بیل مری در «شکارچیان روح» و «گمشده در ترجمه»

بیل مری را شاید همه برای نقش‌های کمدی‌اش مثل دکتر پیتر ونکمان کنایه‌زن فیلم «شکارچیان روح» بشناسند، اما به دفعات او ثابت کرده است که توانایی بازی در نقش‌های جدی‌تر و احساسی‌تری را هم دارد؛ مثل آنچه از او در فیلم تحسین‌شده سوفیا کاپولا «گمشده در ترجمه» دیدیم. بیل مری زمانی بازی در این فیلم مستقل کم‌بودجه‌ را قبول را کرد که دیگر به بازی در نقش دلقک و حضورهای کوتاه در فیلم‌های هالیوودی راضی شده بود. به همین‌ خاطر، در این تجربه نو توانست یک بار دیگر ماهیچه‌های بازیگری‌اش را کش دهد و بازی‌ای را از خود ارائه کند که نقطه‌عطفی در کارنامه بازیگری‌اش باشد و یک نامزدی اسکار را هم نصیبش کند. او در این فیلم لطیف و صمیمی است و در شخصیتش که مردی خسته و ناامید در میانسالی است، کاملاً فرو رفته است.

تابلو مدل Lost in Translation کد S2404-b

۲. جوزف گوردون لویت در «بندباز» (The Walk) و «دان جان» (Don Jon)

جوزف گوردون لویت در «پیاده‌روی» و «دون ژوان»، بازیگر موفق

جوزف گوردن لویت بازیگر توانای دیگری است که نقش‌هایش را صرف‌نظر از ابعاد و بودجه پروژه، با تمام وجودش بازی می‌کند. او در فیلم‌ زندگینامه‌ای «بندباز» موفق شده است احساسات انسانی واقعی و طبیعی انسانی را که به دنبال تحقق آرزوهایش است، به خوبی درک و اجرا کند. او در پروژه‌های جمع‌وجورتری مثل «دان جان» نقش مرد معتاد به پورنوگرافی را روایت می‌کند که متوجه می‌شود اعتیادش دارد به رابطه‌اش ضربه می‌زند. لویت در این نقش به سادگی میان پستی و راستی در رفت و آمد است و در تمام فیلم بازی فوق‌العاده‌ای را از خود به نمایش می‌گذارد.

۱. رابرت انگلوند در «کابوس در خیابان الم» (A Nightmare On Elm Street) و «کلینیک وحشت» (Fear Clinic)

رابرت انگلوند در «کابوس در خیابان الم» و «کلینیک ترس»

رابرت انگلوند نقش فردی کروگر مخوف را در بیشتر فیلم‌های مجموعه «کابوس در خیابان الم» بازی کرده است. او در نقش این موجود ترسناک که به خواب انسان‌ها می‌آید، چنان در نقش فرو رفته که کاملاً باور می‌کنی ممکن است قدم به کابوس‌هایت بگذارد. در «کلینیک وحشت»، انگولند در نقش پزشکی دغدغه‌مند که روش‌های غیرمتعارفی را در تلاش برای درمان بیماران از ترس، عملکرد غافلگیرکننده‌ای داشته است. با اینکه فیلم نقدهای ضد و نقیضی را دریافت کرد، انگولند توانست بازی بسیار خوبی را در نقشی بسیار متفاوت از فردی کروگر به نمایش بگذارد.

منبع: Screenrant



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما