درباره سریال پدر گواردیولا؛ حاشیه پررنگتر از متن
یکی از مجموعههای پرحاشیهی شبکه نمایشخانگی در یک سال اخیر «پدر گواردیولا» است. این سریال بالاخره پس از بارها تبلیغ، خبرهای غیررسمی مبنی بر توقیف و حاشیههای بازیگرانش، حالا چند هفتهای است روی پلتفرم نمایش خانگی تماشاخونه منتشر میشود. اما پس از انتشار هم هنوز حاشیهها دست از سر این مجموعه برنداشتهاند. با وجود اینکه بیش از یک سال است که کار ساخت «پدر گواردیولا» به پایان رسیده، اما به تازگی این مجموعه در دسترس مخاطب قرار گرفته و تاکنون ۳ قسمت از آن منتشر شده. این سریال اولین تجربه کارگردانی سعید نعمتالله در شبکه نمایشخانگی است و همچنین به لیست آثار پرحاشیه به تهیهکنندگی جواد نوروزبیگی در سالهای اخیر اضافه شده است. «پدر گواردیولا» یک درام اجتماعی است که تا اینجا نشان داده مخاطب را سرگرم میکند، اما نمیتوان ضعفهای آشکار آن را نادیده گرفت. در ادامه بیشتر به آن پرداختهایم.
هرکسی قصهای دارد
نباید انتظار یک روایت خطی داشته باشید. پیش از دیدن «پدر گواردیولا» باید آماده باشید تا قصهای را با بارها فلاشبک و پیچ و تاب در دیالوگها برایتان تعریف کنند. اسماعیل نفر فوتبالیست و مربی فوتبال مشهوری است که پس از مرگ پسرش به کارتن خوابی و آوارگی رسیده. مرگی که مقصر آن یک زن و الکل بوده. بیوک خلافکار سابقهداری است که عشقش زری را بیرون از زندان گذاشته و حالا که آزاد شده متوجه شده، اسماعیل با زری ازدواج کرده. ازدواجی سوری که فقط قرار است حاصل آن یک بچه باشد تا جای خالی پسر اسماعیل را پر کند. گواردیولا لقبی است که طرفداران اسماعیل در اوج شهرتش به او نسبت میدادند. اما حالا اسماعیل و زری در یک سینمای قدیمی زندگی میکنند. سینمایی که هر قسمت از آن در اختیار یک فرد است. گوشهای از آن مربوط به زنی است که در خانه مردی پولداری کارگری میکرده و بعد به همراه دختر جوانش بیرون رانده شده. گوشهای دیگر محل اسکان خوانندهای دورهگرد است که گاهی کنسرتهای زیر زمینی برگزار میکند. همچنین صاحب سینما که پول اجارهها را جمع میکند، مردی است به نام پوری که عاشق زنش است اما انگار به بیوک خیانت کرده. همه در این سینما منتظر بازگشت بیوک از زندان هستند. بیوکی که به قصد انتقام بر میگردد. اما هرکدام از این شخصیتها در بیرون از این سینما هم داستانی دارند که قصه سریال، یک به یک به سراغ هرکدام از آنها میرود.
این داستان چند قسمت ابتدایی سریال «پدر گواردیولا» است. قصهای که ترکیبی است از شکستهای پی در پی شخصیتهای اصلی و انتقامهایی که هر فرد قرار است از زندگی و مقصران شکستهایش بگیرد. قصه در قسمت ابتدایی چندان کشش ندارد و حتی با نماهای اسلوموشن و سکانسهای موسیقی محور، تقریبا قصه پیش نمیرود. اما از قسمت دوم انگار میتوان متوجه نخ تسبیحی شد که شخصیتها را به هم متصل کرده. از طرفی در قسمت سوم با یک فلاش بک طولانی به اتفاقاتی بر میگردیم که برای اسماعیل نفر افتاده و تازه قصه مسیر خودش را پیدا میکند.
«پدر گواردیولا» دقیقا در ادامه ساختههای قبلی سعید نعمتالله چه در مقام نویسنده و چه در مقام کارگردان است. نقطه اصلی او در داستانها خانواده است. خانوادهای که تحت شرایطی از هم پاشیده و حالا یک فرد دنبال بند زدن دوباره این تکهها است. مسیر بند زدن این تکهها هم همیشه از انتقام و کار خلاف میگذرد تا بالاخره احتمالا شخصیت خلافکار اصلی داستان متنبه شده و به زندگی سالم بر میگردد. ما درگیر قصه ویژهای نمیشویم، داستانی است تکراری از زندگی آدمهایی که از عرش به فرش رسیدهاند. اما چاشنی موسیقی، به تصویر کشیدن بیپرده قاچاق مواد مخدر، گذراندن تایم زیادی از سریال برای نشان دادن مستی و نئشگی شخصیتها و… چیزهایی است که به پیشبرد و جذابیت بصری قصه تکراری «پدر گواردیولا» کمک میکند. جذابیتهای بصری که شاید برای برخی خانوادهها خوشایند نباشد، اما برخی هم دوست دارند با چالشهای اجتماعی به این شیوه روبرو شوند.
احتمالا در قسمتهای آینده این سریال با خلافکارانی گلدرشتتر که باعث بدبختی زیر دستان خود شدهاند روبرو خواهیم شد. حتی در آنچه خواهید دید نشان داده میشود که قرار است یک فرد تازه به دوران رسیده به عنوان کاندیدای شورای شهر مطرح شود. شخصیتی که بیارتباط به ساکنین سینمای متروکه نیست. اما اگر بخواهیم به صورت کلی درباره این سریال قضاوتی داشته باشیم، تنها میتوان گفت «پدر گواردیولا» یک مجموعه معمولی است که تلاش میکند متفاوت باشد، اما در واقع سکانسها و برخی اتفاقات گلدرشت و حاشیههای سریال است که بر قصه و روایت ارجحیت پیدا کرده و مخاطب را جذب میکند تا چند قسمتی از آن را نگاه کند.
سازندگان
«پدر گواردیولا» اولین تجربه کارگردانی سعید نعمتالله در شبکه نمایش خانگی است. او پیش از این یکبار با سریال «زمین گرم» کارگردانی را در تلویزیون تجربه کرده بود. تجربهای که موفق نبود و با نقدهای فراوانی روبرو شد. اما نام نعمتالله بیشتر از هرچیز با نویسندگی سریالهای درام اجتماعی و خانوادگی در یک دهه اخیر گره خورده. او از اواخر دهه ۸۰ با نوشتن فیلمنامه برای سیروس مقدم به صورت حرفهای پا به تلویزیون گذاشت و تا اواسط دهه ۹۰ با نوشتن فیلمنامه بیش از ۱۰ سریال پر مخاطب در تلویزیون از جمله «زیر هشت»، «مادرانه»، «مدینه»، «میکاییل» و… به جایگاه قابل اعتنایی در رسانه ملی رسید. نعمتالله که علاقه زیادی به خانواده و شخصیتهای خاکستری دارد، در بیشتر این آثار همین چارچوب را در پیش گرفت و همیشه از حرمت خانواده و داستانهایی که در نهایت به تطهیر زندگی خانوادگی میرسید، پرداخت. تا زمانی که با سیروس مقدم و محمدمهدی عسگرپور کار میکرد، مخاطب با خیال راحت اوقات فراغت شبانه خود را پای سریالهایی که نتیجه همکاری متشرک آنها بود، میگذراند.
اما از سال ۱۳۹۴، نعمتالله به عنوان فیلمنامهنویس با بهرنگ توفیقی در ساخت سریالهای تلویزیونی همکاری میکرد. همکاری که حاصل آن مجموعههای «زیرپای مادر»، «پشت بام تهران» و «عقیق» بود. این سریالها براساس همان فرمول قبلی آثار نعمتالله و در ژانر درام اجتماعی و خانوادگی بود، اما سبک جدیدی که پیشتر کم و بیش در آثار نعمتالله دیده میشد، در این مجموعهها به اوج خود رسیده بود. این سبک استفاده افراطی از دیالوگهای سنگین، پیچیده و اصطلاحا پرطمطراق بود. در کنار این، بازی افراطی با زاویه دوربین هم تبدیل به امضای کارهای متشرک نعمتالله و توفیقی شده بود. ترفندی که حتی گاهی توجیح منطقی هم نداشت و مثلا در یک سکانس معمولی دوربین در فر آَپرخانه نصب میشد یا تام مدت تصویر بازیگر را در انعکاس روی شیشه میز میدیدم.
با وجود نقد و واکنشهای منفی که نسبت به این شیوه روایت سریالها بود، اما نعمتالله این دو کار را تبدیل به امضای کارهای خودش کرد و در مجموعه نمایشخانگی «خوابزده» به کارگردانی سیروس مقدم و بعد از آن «زمین گرم» به عنوان اولین تجربه کارگردانی خودش، این دو شیوه را به شکلی اغراق شده پیاده کرد. شاید به همین دلیل بود که دیگر نتنها منتقدین که مخاطبان و حتی طرفداران داستانهای نعمتالله هم پس زده شده بودند. در سال ۱۴۰۰، سعید نعمتالله فیلمنامهای برای تلویزیون نوشت تا خودش هم کارگردانی کند، اما با جنجال رسانهای از کارگردانی آن انصراف داد و تلویزیون خودش مشغول ساخت آن شد و هنوز هم از نتیجه کار خبری نیست. اما با کوچ هنرمندان به شبکه نمایش خانگی، نعمتالله وارد این حوزه شد و «پدر گواردیولا» را با تبلیغات فراوان رسانهای جلوی دوربین برد.
شیوه فیلمنامهنویسی نعمتالله در «پدر گواردیولا» تغییری نکرده و همان امضای همیشگی را دارد. اگر تمام سریالهای او را تا به امروز در کنار هم قرار دهیم، به یک خط واحد میرسیم. ترکیبی از خیانت، نامردی، طلاق، مرگ و… که شخصیتهای اصلی را از جایگاهی که بودهاند به مرز سقوط رسانده و خانوادهای از هم پاشیده شده. شخصیتها معمولا همه خاکستری هستند، اما اغراق آمیز طراحی شدهاند. شخصیتهایی که کمتر ما به ازای واقعی آنها را در جهان رئال میبینیم و بیشتر کاراکترهایی هستند که ملغمهای از بدیها و خوبیهای غلو شده را نشان میدهند. حالا این فرمول در سریال جدید نعمتالله هم دیده میشود. اما این اثر دو تفاوت بزرگ با آثار قبلی و مخصوصا چند سریال آخر او در تلویزیون دارد. در «پدر گواردیولا» بازهم زوایای عجیب دوربین دیده میشود، اما انگار بالاخره نعمتالله متوجه شده این بازی به روایت ضربه میزند و در استفاده از زوایای عجیب محتاطتر عمل کرده. تفاوت دیگر به دیالوگها بر میگردد. نعمتالله قبلا عادت داشت حتی برای یک پسر جوان امروزی هم طوری دیالوگ بنویسد، انگار دارد یک مونولوگ حماسی اجرا میکند. اما در این سریال دیالوگها هم تعدیل شده و لحن روزمره و خودمانیتر گرفته که فهم داستان را راحتتر میکند. نعمتالله پیش از این هم کارگردانی را تجربه کرده، اما حالا سریالی با بازیگران چهره و در پلتفرمی که بیننده بیشتری دارد، شرایط بهتری است تا تواناییش را در این حوزه نشان دهد.
جواد نوروزبیگی دیگر نامی است که در کنار سریال «پدر گواردیولا» از ابتدا مطرح بود. او به عنوان تهیهکنندهای قدیمی و شناخته شده در سینما، از ابتدای بالاگرفتن موج سریالسازی در شبکه نمایشخانگی به این رسانه آمد تا در این حوزه هم حضور داشته باشد. اما باید نامش را بدشانسی گذاشت یا هرچیزی، نوروزبیگی به عنوان تهیهکننده در کنار هر سریال نمایشخانگی قرار گرفت، آن مجموعه با حاشیه روبرو و بیسرانجام رها شد. «میدان سرخ» و «شبکه مخفی زنان» مجموعههایی هستند که او به عنوان تهیهکننده آنها حضور داشته، اما اولی که پروژهای شکستخورده بود و دومی در بلاتکلیفی به سر میبرد. نوروزبیگی در سینما هم وضعیت خوبی ندارد و آخرین اثرش «برادران لیلا» با وجود جهانی شدن، در ایران با حاشیههای زیادی روبرو شده. حالا اما با منتشر شدن سریال «پدر گواردیولا» نام نوروز بیگی به عنوان تهیهکننده در تیتراژ نیامده و تنها به عنوان مشاور تهیه از اون نام برده شده.
گروه بازیگری
ترکیبی از چهرههای میانسال مشهور سینما و تلویزیون، گروه بازیگران سریال «پدر گواردیولا» را تشکیل میدهند. بازیگر نقش اصلی این مجموعه مهران مدیری است. مردی که پس از یکبار ازدواج حالا خاطرخواه زن دیگری شده و میخواهد پس از زندان به او برسد. مدیری پس از مدتها با یک نقش جدی بازگشته، نقشی به نام بیوک که با تیپ همیشگی او متفاوت است، کتک میخورد، زخمی و ژنده پوش است و تصویری تازه از این بازیگر را در میانه پنجاه سالگی به مخاطب نشان میدهد. بازی مدیری البته چندان باورپذیر نیست و پذیرش حضور او در این نقش با این مختصات برای مخاطب سخت است. بازیگر اصلی دیگر سریال حمید فرخنژاد است. چهرهای که در یک سال گذشته حاشیههای فراوانی داشت و دست آخر به آمریکا مهاجرت کرد. برخلاف مدیری، فرخنژاد انتخاب درستی برای نقش اسماعیل نفر مشهور به گواردیولا است. دیوانگی، مستی، نئشگی و… همه بازیهایی است که از او قبلا هم دیدهایم و حالا دوباره او با بازی برونگرایش به راختی از پس آنها برآمده.
ستاره اسکندری یکبار پیش از این در سریال «مگر تدریجی یک رویا» نقش زن الکلی را بازی کرده بود، اما نئشگی و خماری او را کمتر دیده بودیم. حالا اسکندری در میانه پنجاه سالگی تا اینجا بهترین بازیگر «پدر گواردیولا» است. بازیگری که خودش را وقف نقش میکند و حتی اگر شبیه او را هم قبلا دیده باشید، ستاره اسکندری ویژگیهای جدیدتری به نقش اضافه میکند. هنگامه قاضیانی، سیامک صفری، پریوش نظریه دیگر بازیگران میان سال چهره این سریال هستند. که البته نقشهایشان همه تکراری است. تیپهایی که پیش از این بارها از آنها دیدهایم.
امیر مهدیژوله و محمدرضا علیمردانی، بازیگران دیگر سریال هستند که هنوز از نقشهایشان رونمایی نشده و براساس آنچه خواهید دید که در انتهای قسمتها پخش میشود، انگار قرار است کاراکترهای متفاوتی را برعهده داشته باشند که باید منتظر بود و دید. همچنین طیف انتخاب بازیگران سریال «پدر گواردیولا» به علی اوجی، نرگس محمدی و فریبا نادری هم رسیده. دو نفر اول که هنوز مشخص نیست کجای داستان هستند، اما نادری نقشی دارد دقیقا شبیه کاراکترش در سریال «ستایش». زنی که وارد زندگی یک زوج میشود و همه چیز را به آتش میکشد. از نادری نباید انتظار بازی ویژهای داشت، اما شاید همین نقش تکراری به دیده شدن دوبارهاش کمک کند. نسیم ادبی، علیرضا خمسه، مرجانه گلچین و مهدی سلطانی هم در میان بازیگران این مجموعه هستند، اما هنوز به طور کامل در قصه سریال وارد نشدهاند.
حاشیهها
«پدر گواردیولا» گروه بازیگران گران قیمتی را جمع کرده است. همین موضوع بود که در تابستان ۱۴۰۰ و درست چند هفته از شروع فیلمبرداری سریال گذشته تبدیل به یکی از حاشیههای مورد بحث سریال شد. مبالغی درباره دستمزدها و هزینه کل سریال رسانهای شد و هنوز هم این مبالغ در محافل سینمایی مورد بحث است. اما حاشیه اصلی سریال از پاییز سال گذشته به راه افتاد. زمانی که بازیگران اصلی این مجموعه در جریان اتفاقات پس از شهریور ۱۴۰۱، دچار حاشیههای سیاسی شدند و بیشترشان حکم ممنوعالکاری گرفتند. حتی صحبتهای فرخنژاد و پس از آن مهاجرتش از عواملی بود که تا همین چند هفته جلوی انتشار سریال را گرفته بود. بالاخره ارشاد و ساترا پس از ماهها مذاکره، رضایت دادند که این مجموعه منتشر شود، اما هنوز هم بنرها و تبلیغات شهری این مجموعه با مشکل روبرو است و خبر میرسد که دستور جمعآوری تبلیغات این سریال داده شده.