مرور آثار کمدی شبکه نمایش خانگی؛ به چی بخندیم؟
جامعه امروز ایران، روزهای تلخی را پشت سر میگذارد. در این شرایط انتظار میرود رسانههای جمعی مانند تلویزیون، سینما و شبکه نمایش خانگی، کمی در جهت تلطیف شرایط و بهبود اوقات فراغت مردم تلاش کنند. تلویزیون که تکلیفش مدتهاست با مردم روشن شده و اگر سریال کمدی هم پخش میکند، آنقدر درصد مخاطب پایینی دارد که نمیتوان برای بهبود اوضاع روحی جامعه به آن رجوع کرد. سینما هم به دلیل گرانی بلیت تقریبا از سبد فرهنگی خانوادهها حذف شده. البته فیلمی مانند «فسیل» رکورد فروش ۱۰۰ میلیارد را با احتساب بلیت ۶۰ هزارتومانی، شکسته. اما این نشاندهنده بازگشت طیف گسترده مردم به سینما نیست.
در این میان نقش شبکه نمایشخانگی به عنوان رسانهای ظاهرا مستقل پررنگ میشود. رسانهای که حساسیت کمتری برای آن وجود دارد و همیشه محتوای کمدیاش اگر قابل قبول بوده، توانسته مخاطبان زیادی داشته باشد. اما این روزها با وجود اینکه سه پلتفرم اصلی فیلیمو، نماوا و فیلمنت سریال کمدی پخش میکنند، مخاطب به سختی میخندد. در ادامه به مجموعههای کمدی این روزهای شبکه نمایش خانگی بیشتر خواهیم پرداخت.
سریال کمدی فیلیمو
نیوکمپ
- کارگردان: منوچهر هادی
- بازیگران: حسن معجونی، حامد آهنگی، بهاره افشاری، ایمان صفا
منوچهر هادی چند هفتهای است که با «نیو کمپ» به شبکه نمایش خانگی بازگشته. او سال گذشته با مجموعه «نیسان آبی» در این رسانه حضور داشت. هادی یکی از پیشگامان سریالسازی در نمایش خانگی است و احتمالا پس از ساخت ۴ مجموعه «عاشقانه»، «دل»، «گیسو» و «نیسان آبی» برای پلتفرمها و سیستمهای پخش دی وی دی، باید به خوبی نبض مخاطب را در دست داشته باشد. اما واقعیت این است که پس از شکست بزرگی که در ژانر درام با سریال «گیسو» تجربه کرد، سراغ کمدی رفته و دارد در این ژانر هم استانداردها را جا به جا میکند. او برای خودش فرمولی دارد از یک نویسنده همیشگی و جمعی از بازیگران که شاید اصطلاحا بفروش هم نباشند، ولی با ساختار او کنار میآیند.
در «نیو کمپ» مانند همه سریالهای قبلی هادی در نمایش خانگی، یک موضوع به شدت توی ذوق میزند و آن کش دادن بی دلیل هر سکانس و اضافه کردن پلان است. از طرفی واقعیت این است که فیلنامهای در کار نیست و ما با یک داستان کوتاه که با شلوغ بازی و شوخیهایی که در جهت پیشبرد داستان هم نیست، طرف هستیم. تا به حال ۴ قسمت از این مجموعه منتشر شده و به اندازه یک قسمت هم داستان پیش نرفته است. داستان درباره خانوادهی فقیری است که هر کدام به مشاغل سیاه و کاذب اشتغال دارند. یکی سیاهی لشکر است و دیگری خیارشور میفروشد و… اما همه مشکلات طنزی هم در کنار زندگی عادی خود دارند. انگار پیشتر زندگی و خانههای لاکچری از نظر هادی و تیمش جوابگوی سلیقه مخاطب بود، اما حالا مدتی است رو به فقر و پایینشهر آورده. به هرحال واقعیت این است که جز چند سکانس کوتاه، مخاطب دلیلی برای خنده به این مجموعه پیدا نمیکند.
گروه بازیگران «نیو کمپ» هم یکی از ضعفهای بزرگ این مجموعه است. یکی از بازیگران نقش اصلی این سریال حامد آهنگی است. مجری و استندآپ کمدینی که اخیرا به واسطه حضور در «خندوانه» و بعدتر برنامه گفتگو محور طنزی با اجرای خودش به شهرت رسید. آهنگی مجری خوبی است، اما بازیگری را هم با استندآپ کمدی اشتباه گرفته. مخاطب همان حامد آهنگی که روی استیج شوخی میکند را با گریمی اغراق شده در «نیو کمپ» میبیند بدون هیچ تلاشی برای تغییر و ارایه بازی. ایمان صفا، ملیکا شریفینیا و گیتی قاسمی هم همان همیشگیها هستند و انگار نه خودشان و نه کارگردان اصراری بر ارائه بازی متفاوت نداشتهاند. در این میان بهاره افشاری و حسن معجونی کمی از بازیهای همیشگیشان فاصله گرفتهاند. افشاری یکبار در «گشت ارشاد» بازی در ژانر کمدی را تجربه کرده بود. او تلاش میکند در نقش یک دختر بوکسور متفاوتتر از همیشه باشد، البته اگر مخاطب او را بپذیرد. معجونی اما شاید تنها برگ برنده «نیو کمپ» باشد. بازیگری که به معنای واقعی بازی میکند و نقش مرد لاابالی اما نگران خانواده را به خوبی در این سریال ایفا میکند.
سریال کمدی نماوا
دست به مهره
- کارگردان: امید سهرابی
- مجری: اشکان خطیبی
از زمان شکلگیری شبکه نمایشخانگی در ایران، رئالیتی شوها یکی از مجموعههای محبوب بودند. چون بازیگران به قالب واقعی خود نزدیک میشدند و این برای بیننده جذابیت بیشتری داشت. «دست مهره» جدیدترین رئالیتیشو طنز این رسانه است که توسط نماوا تولید شده. امید سهرابی کارگردان این مجموعه سابقه نویسندگی طنز برای تلویزیون و تئاتر را در کارنامه دارد و حضور در گروه نویسندگان مجموعههایی مثل «شمس العماره» یا «سهمی برای دوست» از کارهای به یادماندنی او است. حالا او طراحی و کارگردانی مسابقه طنزی را بر عهده گرفته که مجری آن اشکان خطیبی است. از اوایل فروردین امسال «دست به مهره» روی خروجی نماوا قرار گرفت. به دلیل حواشی که برای مجری پیش آمده بود سریال هم در مرکز توجه بود و همه منتظر نتیجه این رئالیتی شو بودند.«دست به مهره» در واقع ترکیبی است از «جوکر» و «بفرمایید شام» با چاشنی چالشهایی که حالا به واسطه کپی برداری از نمونههای خارجی یا ذهن طراح وارد بازی شدهاند. در یک نگاه کلی «دست به مهره» برنامه مفرحی است، اما واقعیت این است که نتوانسته به اندازه «جوکر» بین مخاطبان محبوب باشد.
در هر فصل از این مجموعه بازیگران کمدی و مطرحی دعوت میشوند و دور هم چالشهایی را پشت سر میگذارند که به خودی خود خندهدار نیست و مخاطب باید به نوع بازی و قرارگیری آن بازیگر در شرایط آن چالش بخندد. از طرفی گاهی وارد کردن شوخیهای جنسی به جای کار بر روی ساختار چالشها، نشان میدهد تلاش تیم طراحی این است که خود را به هر دری بزنند تا از مخاطب خنده بگیرند. اما به هر حال نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت که قرارگرفتن مثلا امیرحسین رستمی و علی اوجی در کنار هم یا حضور مهران غفوریان، میتواند شرایط مفرحی را در جلو و پشت دوربین ایجاد کند، اما در فصلهای دوم و سوم این اتفاقات کمتر میافتد و حتی چالشها به ندرت از مخاطب خنده نمیگیرد.
در این میان حضور اشکان خطیبی به عنوان مجری هم یک تفاوت این رئالیتیشو با دیگر برنامههای شبیه به خودش است. چون خطیبی سابقه اجرا دارد و موقعیتهای کمدی را هم به خوبی با اکتهایش به مخاطب منتقل میکند. کاری که مثلا سیامک انصاری چندان در انجام آن در «جوکر» موفق نبود. اما واقعیت این است که وقتی چالشها اساسا عمیق و تنها برای ایجاد چند خنده سطحی طراحی شده از دست مجری هم کار مهمی بر نمیآید. در نهایت باید گفت «دست به مهره» تلاش کرده در چارچوبهای تعریف شده مسابقهای کمدی برای اوقات فراغت خانوادهها فراهم کند، اما به جز نقد منتقدان، نظرات کاربران نماوا هم نشان میدهد توقع مخاطب از این مسابقه چندان برآورده نشده.
سریال کمدی فیلمنت
سیاهچاله
- کارگردان: حسین نمازی
- بازیگران: حسن پورشیرازی، ژاله صامتی، مهران احمدی، بهرنگ علوی
نام حسین نمازی را سال گذشته با فیلم «شادروان» شنیدیم. فیلمی با کمدی سیاه که فقر و فوت بزرگ خانواده را دستمایه فیلمنامه کرده بود. حالا «سیاه چاله» به عنوان اولین سریال نمازی چند هفتهای است راهی پلتفرم فیلمنت شده. اگر بخواهیم یک نگاه کلی به داستان این مجموعه داشته باشیم با همان مشکل سریال «نیو کمپ» روبرو میشویم؛ فیلمنامه ضعیف. یک ایده خوب اما قوام پیدا نکرده که تبدیل به مجموعهای کمدی شده. مردی در شصتسالگی به دلیل مشکلات اقتصادی راهی خانه پدری خود در خارج از شهر میشود و در آنجا از وجود چاه نفتی باخبر شده که زیر خانه وجود دارد. حالا اهالی خانواده هر کدام میخواهند به نحوی از این چاه استفاده کنند و در میان مشکلات قانونی هم برایشان به وجود میآید. اما موضوع به همینجا ختم نمیشود. برای تبدیل همچین ایدهای به یک سریال احتیاج به شاخ و برگ و داستانهای حاشیهای است که سریال «سیاهچاله» دقیقا از همین جا ضربه میخورد. چون کارگردان برای پر کردن فضای خالی داستان تنها از صحنههای شلوغ و پرتنش استفاده کرده. بازیگران همه با هم داد میزنند و قرار است مخاطب به این هیاهوی بیمورد بخندد. بعد از گذشت ۶ قسمت از سریال، هنوز هیچ گره درگیر کنندهای در قصه اصلی ایجاد و بازگشایی نشده.
«سیاه چاله» گروه بازیگران قابل توجهی را دور هم جمع کرده. حسن پورشیرازی پس از سالها بازی در نقش جدی و فاصله گرفتن از سینما و تلویزیون، حالا چند سالی است در ژانر کمدی حضور پیدا میکند. او بازیگر نقش اصلی سریال است و واقعیت این است که نمیتوان درباره بازی او نقد منفی کرد، اما نداشتن فیلمنامه قوی در بازی بازیگران به شدت قابل مشاهده است. اینکه مثلا حسن پورشیرازی و مهران احمدی در یک سکانس بیجهت با هم کتککاری کنند و نتیجهای هم نداشته باشد، خودش نشان میدهد این دو بازیگر که هر دو میتوانند وزنه یک داستان باشند، چقدر از نبود فیلمنامه قوی در حال ضربه خوردن در روند سریال هستند. مهران احمدی که از او نام برده شد، دیگر بازیگر اصلی این سریال و در واقع نقش منفی آن را برعهده دارد. نقش او متفاوت است اما در بدنه داستان به یک تیپ تکراری تبدیل شده که با وجود گریم متفاوت هم اتفاق خاصی برای این بازیگر نیست. به بهرنگ علوی یک نقش تکراری که در فیلم «شادروان» داده شده بود در این سریال هم رسیده، یک عضو خانواده دردسرساز و پرادعا که حتی گریمش هم تکراری است. زنان این سریال نقش کلیدی ندارند و با اینکه ژاله صامتی، شهره سلطانی و الناز حبیبی، هرکدام قابلیت پذیرش نقش محوری داستان را دارند، اما واقعیت این است که فقط فضا پر کن هستند. غلامرضا نیکخواه و رضا بهبودی هم از بازیگران فرعی سریال هستند که میشد از پتانسیل بازیگری آنها استفاده بهتری کرد اگر فیلمنامه قویتری در دسترسشاه قرار میگرفت.
شما ببخشش واقعیت جامعه رو گفت نمیدونست شما یا یکی از این مردم نیستید یا نابینا هستید بدبختی مردم مثل خیلی ها نمیبینید،وقتی کسی که مسئول هست تو سخنرانی هاش همیشه میگه مردم ما حالشون خوبه در رفاه هستن و منکر واقعیت میشه دیگه حرف شما تعجب نداره
چرا جامعه ایران روز های تلخی رو پشت سر میزاره
چرا همش ناله میکنید
وقتی حقیقت و واقعیت روبه رو چشماته چرایی نداره چون تلخی ۴۰ ساله عجین شده تازگی نداره…
برای اینکه کسی که در جامعه ایران زندگی میکنه روزهای تلخی رو داره پشت سر میزاره
برای …
برای …
برای …