۵ کتاب برتر برای آشنایی با دکتر مصدق
محمد مصدق اولین رهبر آزادیخواه خاورمیانه، یکی از شناختهشدهترین رجال سیاسی تاریخ کشور، نخستوزیر ایران در فاصلهی هشت اردیبهشت ۱۳۳۰ تا بیست و پنج تیر ۱۳۳۰ و بیست و یک تیر ۱۳۳۱ تا بیست هشت مرداد ۱۳۳۲ از حامیان نهضت مشروطه و ملی شدن صنعت نفت بود. در دست کم چهار دههی گذشته چندین کتاب برای آشنایی با دکتر مصدق روی پیشخان کتابفروشیها قرار گرفتهاند.
او در خانوادهای ثروتمند و وابسته به سلسهی قاجار رشد کرد. والی شیراز بود، به مخالفت با کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹، نخستوزیری و سلطنت رضاشاه پرداخت و تبعید شد. به تعبیر سیاستمداران، مورخان و روزنامهنگاران برجسته – محمد حسنین هیکل – الگوی جمال عبدالناصر و سالوادور آلنده بود و جبروت امپراطوری بریتانیا را به سخره گرفت و آن را در دادگاه بینالمللی لاهه محکوم کرد.
در طول هفت دهه که از کودتای بیست و هشت مرداد سال ۱۳۳۲ میگذرد نویسندگان، محققان، پژوهشگران و روزنامهنگاران ایرانی و خارجی مقالات، گزارشها، رسالهها و کتابهای زیادی دربارهی علل و چرایی بروز کودتا و سقوط دولت مصدق نوشته و منتشر کردهاند اما کمتر دربارهی شخصیت محمد مصدق صحبت شده است. اکنون در هفتاد و یکمین سالگرد کودتای بیست و هشت مرداد در این مطلب کتابهایی برای آشنایی با دکتر مصدق نخستوزیر دولت ملی ایران معرفی شدهاند.
۱- دکتر محمد مصدق / سرگذشت سیاسی
محمد مصدق یکی از شخصیتهای سیاسی ایران و خاورمیانه بود که به دلیل تحصیل علوم سیاسی در اروپا، کار کردن در دارالوکالههای سوئیس و آشنایی دقیق با جامعه، فرهنگ و سیاست اروپا و به طور کلی مغرب زمین مجذوب مشروطهگرایی غربی شد.
مصدق ناسیونالیست و ملیگرایی سرسخت بود و بر سر آمال، آرزوها و خواستههایش ایستاد، بر مسند والیگری، نمایندگی مجلس شورای ملی و نخستوزیری نشست و ناماش بر تاریخ سیاسی و قلب ایرانیها و آزادیخواهان جهان ثبت شد.
با وجود اینکه اروپا و آمریکاییها در ابتدای دههی پنجاه میلادی مصدق را عوامفریب، مضحک، خندهدار و عامل کمونیستها میدانستند اما گذر زمان، انتشار اسناد طبقهبندی شده و ابراز نظر برخی از سیاستمداران و دولتمردان مدتها بعد از سرنگونی، تبعید و مرگ نخستوزیر ایران همه چیز را عوض کرد.
برخی از قوم و خویشهای مصدق که در اروپا و ایالات متحده تحصیل کرده و به مدارج بالای علمی رسیدهاند نیز دست به قلم شده و دربارهی او نوشتهاند.
فرهاد دیبا برادرزادهی نخستوزیر ساقط شدهی ایران، پسر ابوالحسن دیبا (ثقهالدوله) سرگذشت عموی سیاستمدارش را از لحظهی تولد تا مرگ در قالب رسالهی دکترا در دانشگاه آکسفورد نوشته. او از آرشیو غنی و اسناد وزارت امورخارجهی انگلیس و ایالات متحده، کتابخانهی ریاست جمهوری ترومن و آیزنهاور در میسوری و کانزاس استفاده کرده تا زندگینامهای تازه و جامع از این شخصیت شناخته شده ارائه دهد. این اثر با نگاهی عمیق و جامع به زندگی عمومی مصدق نوشته شده. هدف نهایی او استقلال ایران به گونهای بود که این سرزمین بتواند روی پای خودش بایستد و از قدرتهای اروپایی و آمریکایی خط نگیرد. برای همین مصدق با پروژهی راهآهن جنوب به شمال و پرداخت هزینهی برقراری پلیس جنوب به بریتانیا مخالفت کرد و صنعت نفت ایران را ملی کرد.
در بخشی از کتاب «دکتر محمد مصدق / سرگذشت سیاسی» یکی از کتابها برای آشنایی با دکتر مصدق، که با ترجمهی شیرین کریمی توسط نشر نی منتشر شده، میخوانیم:
«در سال ۱۲۸۱ با تاسیس مدرسه سیاسی، در گروه علوم سیاسی نامنویسی کرد. آن زمان او کارمند دولت بود و از آنجا که نمیخواست پول دولت را هدر دهد، از چهار استاد در آن گروه کمک گرفت که عصرها در خانه، از دورههای آموزشی آنها بهرهمند شود. مصدق بهویژه از جواد خان قریب که چندی بعد مدرس مدرسع آلمانی تهران شد، یاد کرده است.»
۲- مصدق ۱۲۹۹
محمد مصدق در سال انتهایی قرن نوزدهم و سال ابتدایی قرن بیستم (۱۲۹۹-۱۳۰۰) شش ماه والی فارس بود که کمتر به آن پرداخته شده است.
ماجرا از جایی شروع شد که مشیرالسطنه، مصدقالسلطنه را که از بمبی عازم بوشهر بود به عنوان وزیر عدلیه معرفی کرد. مصدق راهی تهران بود اما در فارس به توصیه و پیشنهاد مردم، همکاری روسای ایلات و نمایندهی بریتانیا در این منطقه به عنوان والی فارس منصوب و مشغول به کار شد.
ایالت فارس موقعیت و جایگاه مهمی در تجارت در قرن جدید پیدا کرده بود. این بخش از ایران که در مسیر بوشهر – تهران قرار داشت بعد از جادهی تهران – رشت پرترددترین مسیر ایران بود. همچنین حضور بریتانیا از دوران صفویه در این منطقه، فارس را برای قدرتهای جهانی حائز اهمیت کرده بود.
ایالت فارس در دوران مشروطه به دو بخش مشروطهخواه و مستبد تقسیم شده بود و این نقطه از ایران را نابهسامان و سرشار از کشمکش و درگیری کرده بود.
او در دوران والیگری با مشکلات عدیدهای همچون قحطی بزرگ که یک سوم جمعیت فارس را از بین برد، قتل و غارت قبایل دیگر توسط مردم برای رهایی از گرسنگی و شروع جنگ جهانی اول و تحت تاثیر قرار گرفتن فارس دست و پنجه نرم کرد.
در شب ششم اسفند سال ۱۲۹۹ تلگرافی از تهران به دست مصدق رسید مبنی بر اینکه سیدضیاالدین طباطبایی با همراهی رضاخان کودتا کرده و به ریاست وزرا رسیده است. مصدق به احمد شاه تلگراف کرد و به دولت استعفا نداد.
شیرین کریمی نویسنده و مترجم زادهی شیراز است. او بعد از مدتها جستوجو و مطالعهی اسناد، کتابها، مقالات، روزنامهها، فیلمها، عکسها و باقی اسناد موثق تاریخی «مصدق ۱۲۹۹» که به دوران والیگری مصدق اختصاص دارد را داستانگونه روایت کرده است.
نویسنده در نوشتن این کتاب دو بخشی به حدس و گمان متوسل نشده و دورهی زمانی، روزگار و چهرههای تاثیرگذار این خطه از کشور – عبدالحسین فرمانفرما، احمد شاه، مشیرالدوله پیرنیا، نصرتالدوله و… – را معرفی کرده است.
در بخشی از کتاب «مصدق ۱۲۹۹» یکی از کتابها برای آشنایی با دکتر مصدق، که توسط نشر نی منتشر شده، میخوانیم:
«قرار است این کتاب روایت والیگری دکتر محمد مصدق در پاییز و زمستان ۱۲۹۹ در ایالت فارس باشد که گفتهاند پاییزی سرد و زمستانی سخت بود. وقایعی چند در جهان روی داد تا گذر دکتر محمد مصدق به شیراز افتاد. نزدیگ به پانزده سال از انقلاب مشروطه میگذشت و سه دوره مجلس شورای ملی تشکیل شده بود.»
۳- «تراژدی تنهایی / زندگینامهی سیاسی محمد مصدق»
این کتاب، یکی از کتابها برای آشنایی با دکتر مصدق، اثر کریستوفر دو بلگ، زندگینامهی سیاسی محمد مصدق است. نویسندهی کتاب که انگلیسی است و با بانویی ایرانی وصلت کرده، پس از مدتی پی برد که بسیاری از ایرانیها شخصیت اصلی کتاب را یکی از مهمترین نمادهای سرزمینشان میدانند. او که از بریتانیا متنفر بود در همهی زندگی تلاش کرد تا دخالتهای دولت این کشور در امور ایران را افشاء کند.
دو بلگ دست به کار شد تا زندگینامهای معتبر، موثق و قابل استناد از مصدق بنویسد. نویسنده در این اثر پانزده فصلی با استفاده از انبوهی منابع فارسی و فرنگی و همچنین اسنادی تازهیاب از زندگی شخصی و حرفهای او، شرحی مفصل و پرجزئیات ارائه میدهد از فرازونشیبهای سیاستورزیهای مصدق در کسوتهایی مختلف، عمری که عمدهاش در مرکز بحرانها گذشت و هر گامش پا گذاشتن از آتشی به آتش دیگر بود.
نویسنده اثرش را به گونهای تنظیم کرده که مخاطبان با خصوصیات و ویژگیهای فردی مصدق آشنا شوند، با او همدلی کنند، شک و تردیدهایش را بشناسند، شجاعت و غرورش را ستایش کنند و به او حق بدهند. مصدق تنها به مقاومت فکر میکرد و برایش برنامه داشت. نظام اقتصادی را طوری نظم داد تا ایران سقوط نکند.
در بخشی از کتاب «تراژدی تنهایی / زندگینامهی سیاسی محمد مصدق» که با ترجمهی بهرنگ رجبی توسط نشر چشمه منتشر شده، میخوانیم:
«زیاد گریه می کرد، گاهی غش هم می کرد. با عصا راه می رفت و مدام از درد معده و سردرد گلایه داشت. وقتی ارنست گراس، سفیر آمریکا در سازمان ملل، به همراه ورنون والترز، در هتلی در نیویورک به دیدنش آمدند روی تخت دراز کشیده بود و حال حرف زدن نداشت. والترز تعریف کرده که وقتی فهمید گراس کیست، فریادی کشید و خودش را از یک طرف تخت انداخت به آن طرف دیگر و دیوانه وار زد زیر هق هق و اشک روی گونه هایش سرازیر شد.»
۴- «قلب فولاد / زندگینامه محمد مصدق»
محمد مصدق چهرهای یگانه در تاریخ سیاسی ایران، خاورمیانه و جهان بود. آزادیخواهان از او الگو گرفته و نگاه هموطنانشان را عوض کردند. مردم ایران به خصوص آنهایی که بعد از شهریور ۲۰ و سقوط استبداد رضاشاهی وارد زندگی شده بودند به مصدق تاسی کردند و برای رسیدن به آزادی و استقلال کشور همراهیاش کردند. چنین بود که زندگی دست کم دو نسل از ایرانیها با این چهرهی تابناک گره خورد. مردم خاطرات و لحظات ماندگار و تاثیرگذاری از دوران زمامداری او به خاطر سپردهاند.
مصطفی اسلامیه نویسنده، مترجم و نمایشنامهنویس که مدتها در رادیو و روزنامهی اطلاعات نمایشنامهخوانی و روزنامهنگاری کرده بود با جمعآوری لحظات مهم، باشکوه، تاثیرگذار و سرنوشتسازی که محمد مصدق در آن حاضر بوده، زندگینامهای خواندنی از نخستوزیر ایران نوشته است.
این اثر ۲۷ فصلی، یکی از کتابها برای آشنایی با دکتر مصدق، بر نوشتههای مصدق استوار است و به تولد، تحصیل علوم سیاسی، ازدواج، کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹، احضار به تهران، استعفا از والیگری، اقامت در چهارمحال بختیاری، انتخابات دورهی هفتم مجلس، دستگیری سید حسن مدرس، تمایل رضاشاه به هیتلر، دستگیری و حبس مصدق در زندان بیرجند، کودتای ۲۵ مرداد، جلب عوامل کودتا، فرار شاه به عراق، سخنرانی دکتر حسین فاطمی وزیر خارجه در میدان بهارستان، سقوط مجسمههای رضا شاه و محمدرضا شاه، آشوبهای خیابانی و کودتای ۲۸ مرداد پرداخته است.
در بخشی از کتاب«قلب فولاد / زندگینامه محمد مصدق» که توسط نشر نیلوفر منتشر شده، میخوانیم:
«آن کودتا با خفه کردن جنبش اصیل مردم ایران و روی کار آوردن رژیمی دستنشانده، فرصت رشد و بنای جامعهای دموکراتیک را از مردم گرفت؛ هزاران استعداد درخشان را به جوخهی اعدام سپرد، به زندان انداخت، به تبعیدگاه فرستاد، در انزوای ناامیدی پوساند یا جمعی ذوقکشتهتر را به مهاجرت ابدی واداشت؛ روانشناسی یأس و آرمانباختگی را چون زخمی بدخیم به جان نسلها انداخت؛ مسیر تاریخ ملتی را به بیراهه کشاند و مرز مفاهیم سیاسی و اجتماعی و اخلاقی را مخدوش ساخت؛ آدمها را مسخ کرد و به دشمنی با یکدیگر و بیاعتمادی به خویش کشاند.»
۵- مصدق در دوران سلطنت قاجار
محمد مصدق سلطنت خاندان پهلوی در ایران را ساخته و پرداختهی بریتانیا میدانست. او که حقوقدان، نمایندهی هشت دورهی مجلس شورای ملی، والی، وزیر و نخستوزیر کشور بود به دلیل مخالفت ذاتی با استبداد با تمام وجود تلاش کرد از شاه شدن سردارسپه جلوگیری کند. او معتقد بود پادشاه شدن این شخص باعث بازگشت و نهادینه شدن مجدد استبداد در ایران خواهد شد. به این ترتیب مصدق به منتقد جدی رضا شاه تبدیل شد. در دوران سلطنت رضا شاه حبس و به تبعید فرستاده شد.
دکتر ناصر تکمیل همایون جامعهشناس، تاریخنگار و استاد تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در اثر «مصدق در دوران سلطنت قاجار» یکی از کتابها برای آشنایی با دکتر مصدق، زندگی این مرد در سلسهی قاجاریه را روایت کرده است.
نویسنده معتقد است مردان بزرگ ساخته و پرداختهی زمانهی خود هستند. محمد مصدق هم نتیجهی محیط خانوادگی و آموزش و پرورشی بوده که پیش از تولدش فراهم شده بود.
نخستوزیر ایران در خانوادهی دیوانیان قاجار به دنیا آمد. میرزا هدایت وزیر دفتر (پدرش) علاوه بر مشاغل مالیه اهل شعر، ادبی و عرفان بود که بر اثر مرض وبا درگذشت و وظایف او بر عهدهی پسر سیزدهسالهاش گذاشته شد.
مصدقالسلطنهی نوجوان تخت حمایت کامل خانم نجمالسلطنه (مادرش) قرار گرفت که بانویی با کفایت، اندیشمند، شجاع، سخاوتمند و خیر بود. او در نامهای به برادرش عبدالحسین میرزافرمانفرما یکی از شخصیتهای مهم، مقتدر و تاثیرگذار قاجاریه، نوشت: ما که هستیم بتوانیم مردم را نگه داریم.
در بخشی از کتاب «دکتر محمد مصدق در دوران سلطنت قاجار» که توسط نشر نگارستان اندیشه منتشر شده، میخوانیم:
«اشرافیت خاندانی که دکتر مصدق در آن پرورش یافته بود، در پیوند با دیوان استیفاء شکل گرفته است که ریشه در مشاغل جکومتی و اجرایی بسیار مهم عصر صفویه و مسندنشینی مستوفیالمماک داشته که هماهنگ با مسندنشینان دیگری چون صدرالممالک، منشیالممالک و معبرالممالک و چز اینها ارکان دولت را بوجود میآورند.»
منبع: دیجیکالا مگ