۷ رمان ضد جنگ برتر که باید بخوانید

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۱ دقیقه

جنگ رویدادی ویران‌گر است. پدیده‌ای که تاثیرش تا انتهای زندگی هر یک از کسانی که به نحوی از انحاء درگیرش شده‌اند ماندگار است. هر کدام از افرادی که این عفریت زندگی‌سوز دامان‌شان را گرفته برای رها شدن دست‌به‌کاری می‌زنند. برخی خود را غرق کارمی‌کنند، تعدادی از سرزمین جنگ زده دور می‌شوند تا در جامعه‌ی دیگر هویتی تازه بیابند و از شر کابوس‌ها خلاص شوند. کسانی به کمک مخدر در توهمات سر می‌کنند. اما نویسندگانی هم هستند که از خاطره‌شان ملاتی تهیه می‌کنند برای خلق رمان‌هایی که ویران‌گری و نکبت جنگ را روایت می‌کنند. رمان‌های ضد جنگ کیفرخواست جنگ‌طلبان است که جنگ را نعمت می‌دانند.

جنگ با زندگی انسان عجین است. بعضی از متفکران معتقدند آدم به‌ذات جنگ‌طلب است و بنیادها و نهادهای مدنی و سیاسی برای کنترل جنگ و خشونت‌طلبی انسان تاسیس شده‌اند. در ادامه با بهترین رمان‌های ضد جنگ آشنا می‌شوید.

۱- در جبهه‌ی غرب خبری نیستکتاب «در جبهه‌ی غرب خبری نیست» یکی از رمان‌های ضد جنگ

اریش ماریا مارک رمان‌نویس آلمانی از جمله افرادی است که از جنگ داغ به دل دارد. او از خاطران حضورش در جنگ جهانی اول ملاتی ساخته برای نوشتن اثری که باید ان را کیفرخواست جنگ‌طلبان دانست.

او که در کنار پدر صحاف‌اش رشد کرد و دلبسته‌ی کتاب شد بعد از پایان تحصیلات متوسطه سال ۱۹۱۶ در هجده‌سالگی به خدمت سربازی قراخوانده شد و در طول حضور در جبهه، غم بیماری مادر و از دست دادن دوستان بر سرش آوار شد. دو سال حضور در صحنه‌های نبرد، از دست دادن مادر و مرگ دوست‌اش تروسکه – که در رمان کاتچینسکی نامیده شده – بر اثر انفجار نارنجک تاثیر زیادی بر او گذاشت.

بعد از پایان جنگ، سال ۱۹۱۸ آوارگی، دربه‌دری، بیکاری، زجر و ناامیدی را تجربه کرد اما ویران نشد. معلمی، رانندگی و روزنامه‌نگاری کرد و سال ۱۹۲۹ در بحبوح‌ی مخالفت با ناسیونالیسم آلمان «در جبهه‌ی غرب خبری نیست» یکی از رمان‌های ضد جنگ را منتشر کرد. پل شخصیت اصلی رمان که تحت تاثیر تبلیغات معلم‌اش همراه هم‌کلاس‌هایش اسلحه به دست می‌گیرد، خاطرات‌اش از جبهه را روایت می‌کند.

نویسنده در اثر درخشان‌اش سرخوردگی، فقر، استیصال و درماندگی انسان‌هایی را به تصویر می‌کشد که قربانی ایدئولوژی و قدرطلبی جنگ‌افروزان شده‌اند. در بخشی از رمان «در جبهه‌ی غرب خبری نیست» یکی از رمان‌های ضد جنگ که با ترجمه‌ی رضا جولایی توسط نشر چشمه منتشر شده، می‌خوانیم:

«آن روز، روح هیچ یک از ما خبردار نبود که به چه راهی قدم می گذاریم. فقیر و بیچاره ها از بقیه داناتر بودند. آن ها خوب می دانستند که جنگ جز بدبختی عاقبت دیگری ندارد و مزه ی بدبختی را هم که حسابی چشیده بودند، اما پولدارها سرشان به کار و کیف خودشان گرم بود. راستش همین پولدارها اگر کمی فکر می کردند، می فهمیدند که جنگ روی زندگی آن ها بیشتر اثر می گذارد.»  
کتاب در جبهه ی غرب خبری نیست اثر اریش ماریا رمارک نشر چشمه

۲- زمین سوختهکتاب «زمین سوخته» یکی از رمان‌های ضد جنگ

احمد محمود از جمله محبوب‌ترین و بزرگ‌ترین نویسندگان تاریخ ادبیات ایران است. او چهارم دی ماه ۱۳۱۰ در اهواز در خانواده‌ای پرجمعیت به دنیا آمد. ده برادر و خواهر بودند. تحصیلات ابتدایی را در اهواز گذراند و برای ادامه‌ی تحصیل به آبادان رفت. پدرش از کردهای کلهر کرمانشاه بود که از دو نسل قبل به دزفول مهاجرت کرده بودند با مادر دزفولی‌اش ازدواج کرد. به این خاطر اهوازی‌ها او را اهوازی می‌دانستند و دزفولی‌ها دزفولی. مدتی پیش از مرگ‌اش وقتی مراسمی برای او در اهواز برگزار شد، اهالی دزفول تا او را به شهرشان نبردند و چند روز از او پذیرایی نکردند آرام نشدند. اما محمود بیشتر از آن‌که به شهر خاصی تعلق داشته باشد روایت‌گر جنوب بود و داستان‎‌ها و رمان‌هایش – «همسایه‌ها»، «داستان یک شهر»، «مدار صفر درجه»، «درخت انجیر معابد» – در این منطقه، به خصوص خوزستان، می‌گذشت.

بعد از آن‌که در ماه‌های ابتدایی جنگ ایران و عراق برادرش شهید شد به سوی جنوب حرکت کرد، شهرهای سوسنگرد، هویزه و اهواز را دید. دلگیر و غمگین به تهران برگشت. برای آن‌که مردمان دور از جبهه‌ها را با واقعیت جنگ و چهره‌ی کریه‌اش آشنا کند به کمک یکی از دوستان‌اش که کارمند بانک بود به خط مقدم رفت، جنگید و با استفاده از تجربیات دست اول‌اش رمان «زمین سوخته» که سه ماه تجاوز ارتش عراق به ایران را روایت می‌کند را نوشت.

در بخشی از رمان «زمین سوخته» که توسط نشر معین منتشر شده، می‌خوانیم:

«ناگاه از بالای سر جوان خاکستری‌پوش چشمم می‌افتد به دستی که در انفجار از شانه جدا شده است و همراه موج انفجار بالا رفته است. انگشت کوچک دست، از بند دوم قطع شده است و سبابه اش مثل یک درد، مثل یک تهمت و مثل یک تیر سه شعبه به قلبم نشانه رفته است.» ‌
کتاب زمین سوخته اثر احمد محمود

۳- وداع با اسلحهکتاب «وداع با اسلحه» یکی از رمان‌های ضد جنگ

جنگ جهانی اول از جنبه‌هایی رویدادی خاص در تاریخ جهان است. این واقعه به تاریخ قرن بیستم سر و شکل داد و تاثیر و تبعات‌اش هنوز بر جهان دیده می‌شود.

این جنگ که سه قاره را درگیر کرد و نیروهای نظامی چهار قاره در آن نقش‌آفرینی کردند باعث شد دیوارهای جهان قدیم فرو بریزند، روابط طبقاتی رایج قرن نوزدهم از میان بروند، سیاست از تالارهای قدرت به خیابان آورده شود، دنیای تازه‌ای به وجود بیاید و قدرت‌تازه‌ای به نام ایالات متحده آمریکا سر برآورد. اریک هابزبام، متفکر بزرگ بریتانیایی یکی از علل به وجود اوردن این جنگ را ترکیب بلاهت، فاجعه و پوچی دانسته است.

ارنست همینگوی، نویسنده‌ی نامدار آمریکایی و برنده‌ی نوبل ادبی در رمان «وداع با اسلحه» همنشینی عشق، جنگ و اسلحه را روایت کرده است.

او قصه را از گوریتسیا، شهر کوچکی در شمال تریسته در ایتالیا شروع کرده. ستوان فردریک هنری آمریکایی که در ارتش ایتالیا استخدام شده، بین آمبولانس‌ها، تالار ناهارخوری، نوشیدنی‌ها و همکاران زن‌اش خوشحال است. با رسیدن فصل سرما همه‌چیز آرام می‌شود و او به مرخصی می‌رود. با شروع فصل بهار برمی‌گردد، با کاترین بارکلی پرستاری انگلیسی آمریکایی آشنا می‌شود و تظاهر به دوست‌ داشتن‌اش می‌کند. او هم نظاهر می‌کند حرف‌های فردریک را باور کرده. در این میان جنگ اوج می‌گیرد.

فردریک می‌فهمد اطرافیان‌اش چقدر از جنگ بیزارند. این ستوان ارتش ایتالیا مجروح می‌شود. با پرستاریآمریکایی آشنا می‌شود و به هم دل می‌بازند. پرستار باردار می‌شود.

همه در حال جنگیدن هستند، اما بیزاری و خستگی از نبرد بیداد می‌کند. هنری به منطقه‌ی کوهستانی منتق می‌شود. به آن‌جا نرسیده مجبور می‌شود همراه همکاران‌اش در سه آمبولانس عقب‌نشینی کند. خودروها به گل می‌نشینند. او و سربازهای تحت امرش در جاده‌های فرعی حرکت می‌کنند. یکی از آن‌ها بعد از اصابت گلوله کشته می‌شود. دیگری تسلیم ارتش آلمان می‌شود. ستوان هنری و راننده‌ی آمبولانس روی پلی توسط دژبانی ارتش ایتالیا دستگیر می‌شوند و …

در بخشی از رمان «وداع با اسلحه» که با ترجمه‌ی نازی عظیما توسط نشر افق منتشر شده، می‌خوانیم:

«هیچ چیز به بدی جنگ نیست… مردم وقتی می فهمند جنگ چقدر بد است، دیگر نمی توانند جلویش را بگیرند، چون دیوانه می شوند. بعضی ها هم هستند که هرگز نمی فهمند. بعضی ها هستند که از افسران شان می ترسند. با همین ها جنگ راه می اندازند.»
کتاب وداع با اسلحه اثر ارنست همینگوی

۴- تبصره‌ی ۲۲کتاب «تبصره‌ی 22» یکی از رمان‌های ضد جنگ

این رمان همراه با «سلاخ‌خانه‌ی شماره‌ی ۵» و «برهنه‌ها و مرده‌ها» سه قصه‌ی ضد جنگ ادبیات آمریکا هستند. جوزف هلر نویسنده‌ی رمان «تبصره‌ی ۲۲» که از روس‌های مهاجر بود به ارتش ابالات متحده پیوست و در خطوط مقدم جبهه‌های جنگ جهانی دوم خدمت کرد. در ماه‌های انتهای نبرد به عنوان بمب‌انداز هواپیمای بی ۲۵ در شصت ماموریت حاضر بود. بعد از آن‌که نفس مرگ به چهره‌اش خورد نگاه‌اش به زندگی تغییر کرد.

با پایان جنگ در شرکتی تبلیغاتی شروع به کار کرد و هم‌زمان این رمان را نوشت و هشت سال بعد منتشرش کرد. واکنش اکثر منتقدان منفی بود. آن‌ها معتقد بودند نوشته‌ی هلر ساختار ندارد و منسج نیست.

با وجود این‌که «تبصره‌ی ۲۲» در فهرست کتاب‌های پرفروش بریتانیا قرار داشت، کتاب‌خوان‌های آمریکایی دو سال بعد ارزش‌هایش را کشف کردند. با شروع جنگ ویتنام و اوج گرفتن احساسات ضد جنگ در میان نسل جوان آمریکا این رمان به اثری مهم تبدیل شد.

در بخشی از رمان «تبصره‌ی ۲۲» یکی از رمان‌های ضد جنگ که با ترجمه‌ی احسان نوروزی توسط نشر چشمه منتشر شد، می‌خوانیم:

«تبصره ی ۲۲؟ دقیقا. اگه از وضعیت جنگی معلقت کنم لشکر باید کارم رو تایید کنه که نمی کنه. یک راست برت می گردونن سر وضعیت جنگی، اون وقت چی به سر من می آد؟ احتمالا می فرستندم اقیانوس آرام. نه، ممنون. حاضر نیستم سر تو خطر کنم.»
کتاب تبصره ی 22 اثر جوزف هلر نشر چشمه

۵- سفر به انتهای شب

لویی فردینان دتوش که نوشته‌هایش را به نام سلین منتشر می‌کرد در ۱۸۹۴ در حومه‌ی پاریس به دنیا آمد. پدرش کرمند بیمه بود اما خودش پزشک شد. یادداشت‌های ضد یهود کار دست‌اش داد. خائن شناخته شد. کشورش را ترک کرد. به آلمان و دانمارک رفت. بعد از گذراندن دوره‌ی محکومیت در زندان کپنهاک تبعید شد.

سلین معتقد بود حقیقت دردی است که هیچ‌وقت گریبان انسان را رها نمی‌کند و به شکل مرگ ظاهر می‌شود. او که در دو جنگ جهانی حضور داشت و زخم‌های زیادی برداشت، اولین اثرش «سفر به انتهای شب» را وقتی به عنوان پزشک عمومی در منطقه‌ی کارگرنشین مشغول طبابت بود، نوشت. او خاطرات و تجربه‌هایی که به عنوان سواره‌نظام در جنگ جهانی اول، کار کردن در شرکت تجارت چوب در آفریقا، سفر به ایالات متحده به عنوان افسر بهداشت و… را در رمان گنجاند.

فردینان باردومو شخصیت اصلی رمان در میان سال‌های دو جنگ جهانی در پاریس زندگی می‌کند و روزهای جوانی‌اش که همه به بطالت، ولگردی و خوشگذرانی گذشته را روایت می‌کند.

او پزشکی بدعنق، غیرقابل تحمل و غرغرو است که آداب و رسوم و مردم را به دیده‌ی تحقیر نگاه می‌کند. کشتن آدم‌ها در جنگ را نقد می‌کند. ویرانه‌های باقی مانده از جنگ در آفریقا و اروپا را می‌بیند، با بازماندگان گفت‌و‌گو می‌کند و نفرت و وحشت‌اش از جنگ را به زبان می‌آورد و معتقد است جهان بدون جنگ زیباتر است.

چارلز بوکوفسکی شاعر و نویسنده‌ی آمریکایی معتقد بود:«سفر به انتهای شب بهترین کتابی است که در دو هزرا سال گذشته نوشته شده است.»

در بخشی از رمان «سفر به انتهای شب» یکی از رمان‌های ضد جنگ که با ترجمه‌ی فرهاد غبرایی توسط نشر جامی منتشر شده، می‌خوانیم:

«اجداد ما به خوبی خودمان بودند؛ کینه‌ای، رام، بی‌عصمت، درب و داغان، ترسو و نامرد، حقا که به خوبی خودمان بودند. ماها عوض نمی‌شویم؛ نه جوراب‌مان عوض می‌شود و نه ارباب‌هامان، و نه عقایدمان. وقتی هم می شود آنقدر دیر است که به زحمتش نمی‌ارزد. ما ثابت‌قدم به دنیا آمده‌ایم و ثابت‌قدم هم ریغ رحمت را سر می‌کشیم.»
کتاب سفر به انتهای شب اثر لوئی فردینان سلین انتشارات جامی

۶- زنگ‌ها برای که به صدا در می‌آید

ارنست همینگوی نویسنده‌ی نامدار آمریکایی و برنده‌ی نوبل ادبی در کنار قصه‌نویسی مدتی به عنوان خبرنگار در جبهه‌های جنگ داخلی اسپانیا حضور داشت و برای روزنامه‌ها گزارش تهیه می‌کرد. ۴۰ هزار دلار از دارایی شخصی‌اش را صرف تهیه‌ی وسایل بهداشتی به نفع جمهوری کرد. او در ۱۹۴۰ با استفاده از تجربیات جنگ اسپانیا رمان «زنگ‌ها برای که به صدا درمی‌آید» یکی از رمان‌های ضد جنگ را نوشت.

رابرت جوردن استادیار دانشگاهی در اسپانیا است که زندگی‌اش با ااتفاقات جنگ داخلی اسپانیا گره خورده. او به عنوان متخصص مواد منفجره به میان نبرد جمهوری‌خواهان و سلطنت‌طلبان فاشیست در کوه‌های این کشور پرتاب می‌شود.به هدف انقلاب ایمان دارد. به خاطر آن می‌جنگد که دنیا جای مناسبی برای زیستن باشد. جوردن جنگ را به واقعی‌ترین و تکان‌دهنده‌ترین شکل ممکن روایت می‌کند.

قصه بین گذشته و حال در حرکت است اما مرگ بر همه چیز مسلط است. شخصیت اصلی قصه در مواجهه با مرگ به ارزش زندگی پی می‌برد و دلیل زندگی کردن را در عشق به ماریا دختری جذاب و زیبا می‌بیند.

در بخشی از رمان «زنگ‌ها برای که به صدا در می‌آید» که با ترجمه‌ی رحیم نامور توسط نشر نگاه منتشر شده، می‌خوانیم:

«کشتن، هیچ چیز به هیچ کس یاد نمی دهد. کشت و کشتار جز این که تخم کینه ای را سبز کند، نتیجه ای ندارد.»
کتاب زنگ ها برای که به صدا درمی آید اثر ارنست همینگوی نشر نگاه

۷- سلاخ‌خانه‌ی شماره‌ی پنج

کورت ونه‌گات یکی از چهره‌های نسل طلایی نویسندگان آمریکا است. او یکی از پرخواننده‌ترین قصه‌نویسان دهه‌ی هفتاد ایالات متحده در آمیختن طنز سیاه، هجو و اتمسفر علمی تخیلی مهارت داشت.

ونه‌گات سال ۱۹۴۳ برای گذراندن خدمت سربازی به ارتش پیوست. به جبهه‌ی آلمان اعزام و توسط ارتش آلمان نازی دستگیر و در اتاقکی که لاشه‌های گوشت در آن انبار شده بود نگهداری شد. بمباران هولناکی که شهر درسدن را تقریبا با خاک یکسان کرد به چشم دید و معجزه‌آسا از مرگ گریخت. آن‌قدر زنده ماند تا بتواند آن رویداد را در قالب کمدی تلخ و علمی‌تخیلی بنویسد.

بیلی پیل‌گریم شخصیت اصلی رمان «سلاخ‌خانه‌ی شماره‌ی پنج» در زمان سفر می‌کند، گذشته و حال را می‌بیند و با شهروندان ترالفامادور سیاره‌ای دوردست در ارتباط است. او بعد از مدتی هدف زندگی را درمی‌یابد.

این کتاب که یکی از رمان‌های ضد جنگ است در بخش‌های کوتاه، جملات و پاراگراف‌های جدا از هم و به صورت سیال ذهن نوشته شده، به گونه‌ای که انتهای قصه در ابتدای رمان آمده است.

نویسنده تلاش کرده با استفاده از راوی‌های اول شخص، سوم شخص و دانای کل بمباران شهر درسدن، بلایی که سر شهروندان‌اش آمده و جنگ و فجایع‌اش را به استعاری‌ترین شکل ممکن روایت کند.

در بخشی از رمان «سلاخ‌خانه‌ی شماره‌ی پنج» که با ترجمه‌ی علی‌اصغر بهرامی توسط نشر روشنگران منتشر شده، می‌خوانیم:

«بیلی چشمهایش را بست. وقتی چشمهایش را باز کرد، بار دیگر به جنگ دوم جهانی بازگشته بود. سرش روی شانه خاخام زخمی بود. یک آلمانی با لگد به پاهایش می‌زد و از او می‌خواست بیدار شود؛ وقت حرکت شده بود.»
کتاب سلاخ خانه شماره پنج اثر کورت ونه گات جونیر انتشارات روشنگران و مطالعات زنان

منبع: دیجی‌کالا مگ

راهنمای خرید کتاب


برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما