کتاب «چگونه سادهتر زندگی کنیم»؛ راهنمایی برای یک زندگی آسانتر و منظمتر
کتاب «چگونه سادهتر زندگی کنیم» (A Simpler Life) به بررسی ایدههایی پیرامون مینیمالیسم، سادگی و چگونگی داشتن یک زندگی راحتتر با داشتههای کمتر میپردازد. در این کتاب نوشتهی آلن دوباتن یاد میگیریم چگونه سادگی را در جنبههای مختلف زندگیمان اعمال کنیم، این که چگونه زندگی شخصی، کاری، داراییها و رابطهمان با دیگران و با فضای مجازی را ساده کنیم. کتاب با نگرشی روانشناختی میکوشد تا نظمی به ذهن و قلبمان بدهد و به سوی چیزهایی که واقعا برایمان با اهمیت هستند هدایتمان کند.
دنیای مدرن میتواند مکانی پیچیده، دیوانهکننده و پر سروصدا باشد که سرشار از گزینهها، محصولات، ایدهها و نظرات بسیار پراکنده و متفاوت است. همین مسأله توضیح میدهد که چرا چیزی که بسیاری از ما آرزوی آن را داریم «سادگی» است: زندگیای که میتوان آن را بیآلایشتر، صلح آمیزتر، و متمرکز بر موارد ضروری دانست.
اما یافتن سادگی همیشه هم کار آسانی نیست. در واقع این نوع از سادگی فقط مربوط به خالی کردن کمدها از وسایل اضافه یا کم کردن لیست وظایفمان در دفتر یادداشتمان نیست. سادگی واقعی مستلزم آن است که ریشههای حواسپرتیهای خود را درک کنیم و برای دلیل وجودی پیچیدگی و طاقتفرسا بودن مسائل، احترام قائل شویم.
این کتاب راهنمای دستیابی به زندگی سادهتری است که همهی ما آن را در اعماق وجودمان میخواهیم و شایسته آن هستیم. مسألهی مهمی که این کتاب به آن میپردازد این است که چگونه میتوانیم در طیف وسیعی از حوزههای زندگی به سادگی و بیآلایشی دست یابیم. در مسیر مطالعهی این کتاب، ما در مورد ذن بودیسم، معماری مدرن، صومعهها، روانکاوی و اینکه چرا احتمالاً به بیش از سه دوست خوب یا چند وسیله ارزشمند نیاز نداریم، نکات ارزشمند و قابل تاملی میآموزیم.
حقیقت این است که ما برای مدتی طولانی است که در شلوغی، سردرگمی و بهم ریختگی اشیا و افکار و احساساتمان غرق شدهایم. اما در مقابل یک زندگی سادهتر به ما کمک میکند تا تعادل خود را بازیابیم و روی آنچه واقعاً مهم است تمرکز کنیم.
با این حال باید نر نظر داشت که این کافی نیست که زندگی ما صرفا ساده به نظر برسد. در واقع زندگی ما باید از درون ساده باشد. این کتاب رویکردی روانشناختی به مسألهی سادگی دارد و ما را به سمت قلب و ذهنی با آشفتگی کمتر و صلح و سادگی بیشتر راهنمایی میکند. ما مدتها است که به واسطهی آرزوهای متنوع و گاها متضادمان دچار سردرگمی و تنش شدهایم. اما یک زندگی سادهتر به معنای واقعی کلمه به ما کمک میکند تا تعادل پایدارمان را بازیابیم و روی آنچه به درستی و واقعا برای ما اهمیت دارد تمرکز کنیم.
در ادامهی این مطلب به نقد و بررسی این کتاب میپردازیم و به شما میگوییم که چگونه این کتاب در موارد زیر به شما کمک میکند:
- خلوت کردن و سادهتر کردن زندگی: راههای عملی برای رهایی از درهم ریختگیهای جسمی و روانی
- روشن و مشخص کردن افکار: راهنمایی در مورد اتخاذ یک طرز فکر سادهتر و واضحتر
- رویکرد مینیمالیسم: اتخاذ رویکرد مینیمالیسم و کمینهگرایی در تمامی ابعاد زندگی از چیدمان وسایل تا منظم کردن افکار
- ساده کردن مسائل: چگونه همه چیز را از روابط و زندگی اجتماعی گرفته تا سبک زندگی و کار ساده کنیم
نقد و بررسی کتاب «چگونه سادهتر زندگی کنیم»
کتاب «کلبهی ۳ متری» در سراسر جهان به عنوان یکی از شاهکارهای بزرگ ادبیات ژاپن شناخته شده است. در واقع این کتاب زندگینامهی مردی است که پانزده سال از زندگی خود را در فضایی سپری کرده است که فقط ۳ متر مربع مساحت داشته است. «کامو نو چومئی» در خانوادهای متمول و ثروتمند به دنیا آمد و در ابتدا زندگی با عظمتی داشت. چومئی که ملک بزرگی از مادربزرگش به ارث برده بود، چیزی کم نداشت.
با این حال دوستیهای بیرویه و معاملات مالی نادرست او را به ورطهی ورشکستگی و فقر مطلق کشاند. سقوط او از آن همه نعمت و امکانات آنقدر سریع اتفاق افتاد که مجبور شد با دستان خالی برای خود کلبهای بسازد و به طور روزانه برای ارتزاق به دنبال غذا بگردد. محلهای که او در آن ساکن بود در انتهای سرزمینی منزوی در نزدیکی تپههای تویاما بود. برگهای پوسیده که روی پشت بام کلبه جمع شده بودند شبها خشخش میکردند در حالی که خزهها از کف آلونک بیرون زدهبودند، او هر شب روی کیسههای برنج دراز میکشید. در کلبهای که حتی یک تکه اثاثیه هم نداشت.
با این حال چومئی در چنین فقر مفرطی بود که ثروت واقعیاش را پیدا کرد. در چنین محیط ساده و بیآلایشی نشسته بود که اثر مسحورکنندهی خود را نوشت. وقتی که در قالب اثرش مشهورش میگوید «من کلبهی کوچکم، خانهی سادهام را دوست دارم»، خواننده بلافاصله میتواند مردی را تجسم کند که لباسهای مندرس و پارهای به تن دارد. مردی که در تاریکی مطلق زندگی میکند و در عین حال هالهای زیبا اطرافش را فرا گرفته است.
کتاب «چگونه سادهتر زندگی کنیم» اثر آلن دوباتن نیز در مورد چگونگی داشتن یک زندگی ساده و بدون آلایش است. «مدرسه زندگی» ناشر فرانسوی این اثر یک سازمان جهانی است که هدف آن پیشبرد تلاشهایی است که برای داشتن یک زندگی کامل انجام میشود. با این حال برای اینکه خواننده گمراه نشود، کتاب «چگونه سادهتر زندگی کنیم» از کنار گذاشتن ثروتهای مادی و اقتناع به آلونکی ناچیز در آلا چومی دفاع نمیکند.
با این حال خوانندگان خود را تشویق میکند که مفهومی به نام «فقر داوطلبانه» را بپذیرند. اگرچه تشریح دقیق این اصطلاح به اندازهی یک رمان کامل به طول میانجامد، اما مفهومی است که در طی تاریخ امتحان خود را بارها پس داده و نتایج شگفتانگیزی خلق کرده است.
لوکیوس کوینکتیوس کینکیناتوس (Lucius Quinctius Cincinnatus) سیاستمدار رومی (۵۱۹-۴۳۰ قبل از میلاد) که از دنیای مادی و فریبنده منزجر شده بود با جایگزین کردن عمارت و قصرش با یک کلبه روستایی ساده با یک طویله و گاوآهن در حیاطش، در دوران بازنشستگیاش به یک زندگی سادهی مبتنی بر کشاورزی روی آورد. حتی زمانی که رم توسط هجوم دولتهای خارجی مورد تهدید قرار گرفت، سینسیناتوس برای مدت کوتاهی به دنیای گذشته خود بازگشت، و قبل از بازگشت به مزرعه کوچک خود، به سهم خود با خطری که کشورش را تهدید میکرد مقابله کرد. نمونه معاصرتر هنرمند فقید کانادایی اگنس مارتین است. علیرغم خلق آثار هنری مشهوری که میلیونها نفر را به او جذب کرده بود، او ترجیح داد در خانهس خشتی کوچکی که خودش در نیومکزیکو ساخته بود زندگی کند.
کتاب «چگونه سادهتر زندگی کنیم» از حذف عوامل قابل اجتناب در زندگی صحبت میکند تا حیات بشر را به طرز چشمگیری ساده و قابل پردازش کند. به عنوان مثال، وقتی دو نفر درگیر خواستگاری و مراسم ازدواج هستند، شاید تنها دغدغهشان محل سکونت مشترک باشد. اما زمانی که ازدواج میکنند، تازه متوجه ناسازگاری در مورد هزاران موضوع کوچک و بزرگ میشوند. در واقع جذابیت این کتاب در سادگی آن است، سادگی نوشتار و بیان و همچنین نمونههایی از زندگی واقعی که به عنوان الگو عمل میکنند. این کتاب همچنین از خوانندگان خود میخواهد که از خودنمایی دست بردارند و تنها برای هدف به دست آوردن تأیید و موافقت دیگران هیچ اقدامی را در زندگی خود انجام ندهند.
اگرچه تمام محتوای این کتاب در مورد ساده کردن زندگی شما است، اما فقط به مسألهی بینظمی یا شلوغی در زندگی نپرداخته است. در واقع، در کل کتاب خیلی کم به چنین موضوعاتی پرداخته شده است. درعوض، نویسنده بسیار عمیقتر از این مسایل، به حوزههای ظریفتری از زندگی پرداخته است، مانند اینکه چگونه خودتان باشید نه آنچه جامعه به شما القا میکند، شیوهی برخورد با ناامیدیها در روابطتان، مسألهی اشتغال و نگاهی به انسان و تمایلش به خواستن چیزهایی که ندارد. در حقیقت این کتاب به تمام این موضوعات پرداخته و حتی خیلی بیشتر از اینها و در بررسی تمامی این موضوعات حرکت از پیچیدگی غیر ضروری به سمت سادگی بیدردسر و ماندگار است.
این کتاب مملو از اطلاعات، به زبانی ساده و خوانا نوشته شده است که به سرعت و بدون اتلاف وقت به اصل مطلب میرسد. این کتاب همچنین شامل تعداد زیادی عکس رنگی است که به طوری مؤثر انعکاس روایت نویسنده را نشان میدهند.
این کتاب خودیاری ما را تشویق میکند تا از خود بپرسیم چرا کارهای خاصی را انجام میدهیم یا مسایل را به شیوهای خاص احساس میکنیم. ما را تشویق میکند تا به درون خود نگاه کنیم تا بفهمیم واقعاً از زندگی چه میخواهیم و احساس خود را در مورد جنبههای مختلف زندگیمان زیر سؤال ببریم. این کتاب به هر کسی که علاقهمند به نگاهی عمیقتر به مسألهی سادهسازی زندگش شخصی خود است توصیه میشود، اما به خصوص اگر کمی احساس غمگینی و گمراهی میکنید و میخواهید در مورد چگونگی زندگی ساده تر، توصیههایی زمینیتر دریافت کنید، خواندن این کتاب برای شما حتما توصیه میشود.
این کتاب کوتاه و ساده از این جهت متفاوت است که تلاش بسیار خوبی در تعریف مسائلی که باید به آنها پرداخته شود انجام داده است. مثلا توصیف اثرات منفی آن مشکلات؛ و ارائه ایدههای (اغلب شگفت انگیز) برای حل مشکلات مذکور. به عنوان مثال در جایی از کتاب گفته شده که کمتر مطالعه کنید و کمتر سفر کنید. این دو پیشنهاد در ابتدا کمی غیرعقلانی و غیرمنطقی به نظر میرسند اما با مطالعهی دلایل ارائه شده نگرش شما به این موضوع به طور کامل فرق میکند و در مورد این دو پیشنهاد حداقل تاملی عمیق خواهید کرد.
در مجموع ساختار کتاب به عنوان آن وفادار است و به طور خلاصه حوزههای مختلف زندگی را پوشش میدهد: محیط فیزیکی زندگی، زندگی اجتماعی (روابط)، کار، هنر اما اساساً چیزی که به آن پرداخته شده سبک زندگی و فلسفه زندگی است. یکی دیگر از دیدگاههای خوب این کتاب این است که چگونه بسیاری از جنبههای زندگی ما تحت تأثیر فشار اجتماعی قرار دارند. کتاب «چگونه سادهتر زندگی کنیم» از این دیدگاه دفاع میکند که خوانندگانش باید جرأت کنند خود را از این فکر خلاص کنند که «مردم چه میگویند/ یا مردم چه فکری میکنند». با این حال به نظر میرسد اکثر توصیهها تا حدودی برای افراد دارای وضعیت اجتماعی-اقتصادی و پیشینه تحصیلی خاص طراحی شده است که میتوان این را تا حدودی نقطه ضعف کتاب دانست.
شبیه به اکثر کتابهایی که انتشارات فرانسوی «مدرسه زندگی» منتشر کرده است، این کتاب نیز یک کتاب فلسفی است که هدف آن تشویق خوانندهاش به تجربهی زندگی بهتر است. یکی از الزامات رسیدن به این هدف زیر سوال بردن بیشتر جنبههای زندگی ما است. من معتقدم که وقتی به درون نگری صمیمانه میپردازید، این کار میتواند به پرسشها و پاسخهای کاملاً پیچیدهای منجر شود، اما در پایان آن چیزی که باقی میماند صداقت واقعی شماست و این میتواند کلید ساده زیستی باشد: یعنی لذت بردن از چیزهایی که در حال حاضر دارید و همچنین فکر کردن به اینکه آیا واقعا به چیزهایی که دارید نیاز دارید یا نه.