بهترین مجموعه داستانهای کوتاه برای مطالعه در تعطیلات نوروز

تعطیلات عید بهترین فرصت برای این است که زمانی را به مطالعه اختصاص دهید. اما ممکن است ۱۴ روز برای خواندن یک رمان بلند مثل «ابله» داستایوفسکی کافی نباشد. بهخصوص که در این حین قصد دارید به سفر بروید یا دیدوبازدیدها وقتتان را خواهد گرفت. اما نظرتان درمورد مجموعه داستانهای کوتاه برای مطالعه در تعطیلات عید چیست؟
مجموعه داستانهای کوتاه یکی از بهترین انتخابها برای هر فردی هستند. لازم نیست نگران باشید که خط داستانی یا جزئیات را فراموش کنید ـ مثلا یک بار رمان «آنا کارنینا» را ورق بزنید تا تنها از دیدن تنوع و سختی اسمهای روسی وحشت کنید! ـ و خواندن هر کدام از داستانهای یک مجموعه هم وقت زیادی ازتان نخواهد گرفت.
ممکن است منتظر مهمانتان باشید که میخواهد برای دیدوبازدید عید بیاید یا شب شده باشد و بخواهید قبل از خواب چیزی بخوانید، برای هر کدام از این موارد داستانهای کوتاه بهترین انتخاب ممکن هستند!
معرفی بهترین مجموعه داستانهای کوتاه برای مطالعه
۱. یاد نئون بهخیر
اولین کتاب این فهرست را به دیوید فاستر والاس فقید اختصاص میدهیم. میتوان گفت دیوید فاستر والاس از متفاوتترین و عجیب و غریبترین نویسندگان عصر ماست و ارتباط برقرار کردن با نثر و سبک منحصر به فردش مدت زمانی طول خواهد کشید.
مجموعه داستان «یاد نئون بخیر» درمورد انزوای انسان مدرن است. فاستر والاس در این مجموعه داستانهای کوتاهی را نگاشته که همگی درونمایهای مشترک دارند: همه درمورد انسان مدرنی هستند که تک و تنها رها شده و یک پوچی بزرگ او را احاطه کرده است. پوچیای که نه با عشق، نه با ثروت و نه با موفقیت از بین نمیرود.
دیوید فاستر والاس طناز هم هست و خوب میداند چگونه با وضعیتهای ابزورد شوخی کند و هیجان را به متنش تزریق کند.
«یاد نئون بخیر» کتاب بسیار خوبی در زمینه روانشناسی شخصیت هم هست. فاستر والاس بهدرستی میداند که چطور شخصیتهایی با پیشینه قوی بسازد. ساختن چنین شخصیتهایی آن هم در داستان کوتاه کار هر نویسندهای نیست. و البته دیوید فاستر والاس هم هر نویسندهای نیست!
«یاد نئون بخیر» از بهترین مجموعه داستانهای کوتاه برای مطالعه در تعطیلات عید است که میتواند با نثر متفاوتش غافلگیرتان کند.
در بخشی از کتاب «یاد نئون بخیر» از دیوید فاستر والاس میخوانیم:
«حالم از خودم به هم میخورد که این قدر ریا میکنم، اما جلوی خودم را هم نمیتوانستم بگیرم. همه این کارها را امتحان کردم: گروهدرمانی، هیپنوتیزم، کوکائین، عضویت در یک کلیسای کاریزماتیک، دویدن، کار داوطلبانه در امور خیریه، دورههای مراقبه، روانکاوی، شرکت در انجمن زندگی خوب، تجرد، جمعآوری کلکسیون کوروتهای قدیمی و برای دو ماه پشت سر هم تلاش برای این که هر شب با یک دختر تازه بخوابم.»
۲. ترجمان دردها
«ترجمان دردها» توسط جومپا لاهیری نوشته شده و مژده دقیقی آن را ترجمه کرده است و تعدادی از بهترین داستانهای کوتاه تاریخ را در آن پیدا میکنید. این کتاب به مسائل مهاجران در کشور مقصد میپردازد و بر زندگی مهاجران هندی متمرکز است.
«ترجمان دردها» مجموعهای از نه داستان کوتاه است و میخواهد زندگی آدمهایی را به تصویر بکشد که دچار بحران هویت شدهاند و بین دو فرهنگ شرقی و غربی گرفتارند.
مهارت لاهیری در نشان دادن گمگشتگی این مهاجران ستودنی است و بهخوبی میتواند گیجی و ناامیدی را در میان آن نشان دهد.
تم مشترک این داستانها مهاجرت است و موضوعات آنها چیزهایی مثل چالشهای خانوادگی، بحرانهای عاطفی، ازدواجها ازپیش تعیینشده و … هستند.
ویژگی منحصر به فرد کتاب لاهیری این است که علیرغم تمرکز نویسنده بر مهاجران هندی، هر فردی با هر ملیتی میتواند با احساسات شخصیتها و آنچه پشت سر میگذارند ارتباط برقرار کند. تضادهای بین نسلی، فشارهای اجتماعی و انتظارات فرهنگی مواردی هستند که در تمام جوامع دیده میشوند و به همین خاطر خواننده بر هر پیشینهای میتواند با شخصیتهایی که لاهیری خلق کرده، ارتباط برقرار کند.
شاید بتوان گفت مهمترین چیزی که ذهن جومپا لاهیری را در این کتاب مشغول کرده، «خانواده» است. هندیهای ساکن آمریکا در داستانهای لاهیری برای خانواده ارزش زیادی قائل هستند و آن را یک کانون مقدس میدانند. تفاوت بارز آنها با غربیها نیز همین است و لاهیری سعی دارد نشان دهد که کاراکترهای هندی کتابش میخواهند «خانواده» را با همان ساختار و تعریف شرقیاش حفظ کنند.
«ترجمان دردها» کتابی است که افرادی که در فرهنگ شرقی بزرگ شدهاند، به راحتی میتوانند با محتوای آن ارتباط برقرار کنند. بنابراین توصیه میکنیم این اثر را که از بهترین مجموعه داستانهای کوتاه برای مطالعه در تعطیلات عید است، تهیه کنید.
در بخشی از کتاب «ترجمان دردها» از جومپا لاهیری میخوانیم:
«جلو قهوهخانه، خانم و آقای داس با هم یک وبه دو میکردند که کدامشان تینا را ببرد دستشویی. بالاخره وقتی آقای داس گفت که شب قبل دخترک را او حمام کرده، خانم داس کوتاه آمد. آقای کاپاسی توی آینه ماشین خانم داس را تماشا میکرد که آهسته از اتومبیل آمباسادورِ سفید و بزرگ او پیاده میشد و پاهای بدون مویش را که بخش عمده آنها برهنه بود در طول صندلی عقب میکشید. وقتی میرفتند طرف دستشویی، دست دخترک را نگرفته بود.»
۳. یک روز مانده به عید پاک
اگر بخواهیم مجموعه داستان کوتاه درخوری از یک نویسنده ایرانی معرفی کنیم، بیشک زویا پیرزاد یکی از بهترین گزینههاست. مجموعه داستان «یک روز مانده به عید پاک» شامل سه داستان از زندگی ادموند است.
ادموند قهرمان کتاب حاضر است و «یک روز مانده به عید پاک» قصد دارد در طی سه داستان، سه مرحله از زندگی او ـ یعنی کودکی، میانسالی و پیری ـ را به تصویر بکشد.
تم مشترک هر سه داستان این است که در هر سه وقایع روز قبل از عید پاک به تصویر کشیده میشود.
ویژگی مهم کتاب «یک روز مانده به عید پاک» نثر روان و ساده زویا پیرزاد است. اگر معروفترین کتاب این نویسنده، یعنی «چراغها را من خاموش میکنم»، را خوانده باشید با نثر منحصر به فرد او آشنا هستید. پیرزاد در عین روایت جزئیات و ریزهکاری بهقدری باهوش هست که بداند چطور مخاطب را سر داستان نگه دارد و او را به هیجان بیاورد.
هر سه داستان را میتوان جداگانه خواند اما وقتی همهشان را بخوانید، زیبایی کتاب برایتان دوچندان خواهد شد. کتاب به این میماند که به خانه مردی ارمنی رفته باشید و در برهههای مختلف زندگیاش به تماشای او نشسته باشید.
اعتراض به سنت بهنوعی در این کار پیرزاد هم دیده میشود. سنت غالب مورد انتقاد در اینجا، قبیح بودن ازدواج ارمنیها با غیرارمنیهاست. داستان عاشقانهای که پیرزاد روایت میکند، قطعا خواندنی و زیباست. «یک روز مانده به عید پاک» از بهترین مجموعه داستانهای کوتاه برای مطالعه در تعطیلات عید است که پیشنهاد میکنیم آن را بخوانید.
در بخشی از کتاب «یک روز مانده به عید پاک» از زویا پیرزاد میخوانیم:
«بعد از چهار سال هنوز باید حواسم را جمع کنم. گاهى که حواسم پرتِ سکوت خانه مىشود یا نگاهم به عکسى مىافتد و فکرم پى خاطرهاى مىرود، دستهایم به عادت بیست و چند ساله، دو فنجان قهوه درست مىکنند. خالى کردن فنجان دوم توى ظرفشویى عذاب است.»
۴. سرپناه کاغذی
حتما نام مارگارت اتوود به گوشتان خورده است. او یکی از مهمترین نویسندگان کانادایی است که آثار فمینیستی معروفی خلق کرده است. چند سال پیش هم سریال «سرگذشت ندیمه» با اقتباس از کتابی به همین نام از اتوود ساخته شد که فصلهای اول و دوم آن بسیار مورد استقبال قرار گرفت.
کتاب حاضر، یعنی «سرپناه کاغذی»، از مجموعه داستانهای مارگارت اتوود است که شاید به اندازه بقیه آثار او سروصدا نکرده باشد، اما به همان اندازه جذاب و گیراست.
«سرپناه کاغذی» شامل چند داستان کوتاه فمینیستی است و شامل شعر هم میشود. یکی از شعرها که بسیار تاثربرانگیز است، شعر «مامان رو پس بده» است. این شعر به نامرئی بودن زنان خانهدار و دست کشیدن آنها از رویاهایشان اشاره دارد. در بخشی از این شعر اتوود میگوید: «مامان رو پس بده/ مامانی که نون میپخت/ و پیشبند پنبهای چیندار میپوشید/ مامانی که شغل نداشت/ شغل میخواست چیکار؟!/ مامان رو پس بده/ همونی که میخواست پیانیست بشه و هیچ وقت فرصتشو پیدا نکرد/ {…} تو اینجا میمونی/ آهنگ جوونیهات رو زمزمه میکنی/ انگار چیزی نگذشته/ و ما باز هم میتونیم حواسپرت باشیم/ و مثل سابق ندیدهت بگیریم.»
«سرپناه کاغذی» شامل ۳۴ داستان مینیمال از مارگارت اتوود است و طنز ویژگی مشترک همه آنهاست. اتوود برای بعضی از داستانهای طرحهایی هم زده که در کتاب منتشر شده است. اگر از طرفداران اتوود هستید و کارهای او را دوست دارید، «سرپناه کاغذی» بیشک از بهترین مجموعه داستانهای کوتاه برای مطالعه در تعطیلات است.
در بخشی از کتاب «سرپناه کاغذی» از مارگارت اتوود میخوانیم:
«چرا فکر میکنی نوشتنت، این جنون خطخطی کردن، درون غاری پوشالی، که کمکم شبیه زندانی بهنظر میرسد، از عقب به جلو و از بالا به پایینِ دیوارها، میتواند کسی را حفظ کند؟ حتی خودت را؟ اینکه دور خود زره یا طلسمی رسم میکنی تا تو را حفظ کند، توهمی بیش نیست.»
۵. بهترین داستانهای کوتاه ارنست میلر همینگوی
کتاب «بهترین داستانهای کوتاه ارنست میلر همینگوی» شامل برخی از برجستهترین و شناختهشدهترین آثار همینگوی است که سبک نوشتاری خاص این نویسنده را نشان میدهد.
داستانهای همینگوی معمولا با جملههای ساده و بیتکلف شروع میشوند، اما در عین حال بار معنایی عمیق و پیچیدهای دارند. همینگوی در این داستانهای کوتاه به موضوعاتی چون جنگ، عشق، مرگ، تنهایی و … میپردازد.
همینگوی همواره دوست داشت شخصیتهایی خلق کند که در جستوجوی معنایی در زندگی هستند. «بهترین داستانهای کوتاه ارنست میلر همینگوی» هم شامل همین قاعده است و شخصیتهای هر کدام از داستانها به دنبال حقیقت میگردند.
بسیاری از داستانهای این کتاب قبلا با چندین ترجمه در جاهای مختلفی منتشر شده بودند. اما چاپ این کتاب فرصت خوبی است تا همه این داستانهای کوتاه در کنار هم قرار بگیرند تا خواننده به خوبی بتواند درباره توانایی و مهارت همینگوی در نوشتن داستانهای کوتاه قضاوت و داوری کند.
همینگوی به این معروف است که در داستانهایش از زندگی شخصی و تجاربش بهره میگیرد. شاید به همین دلیل هم میتواند تا این اندازه تاثیرگذار و کوبنده بنویسد. «بهترین داستانهای کوتاه ارنست میلر همینگوی» هم شامل داستانهایی است که از زندگی خود نویسنده الهام گرفتهاند.
اگر به ادبیات کلاسیک و داستانهای کوتاه علاقه دارید، این کتاب میتواند تجربهای عمیق و جذاب را برایتان رقم بزند.
در بخشی از «بهترین داستانهای کوتاه ارنست میلر همینگوی» از ارنست میلر همینگوی میخوانیم:
«مادرش نوشته بود: خرسندم که مىشنوم پسرم از هر نظر بزرگ شده، خداوند یار تو باشد. عزیزم. چه افتخارى دارد که آدم مادر قهرمان باشد …. و او نتوانسته بود در پاسخ مادر از درد و وحشت برایش بنویسد، نتوانسته بود از شبهاى بیخوابى بنویسد که مىترسید نکند پایش را از دست بدهد {…} با خود گفته بود که نه، او قهرمان نیست، هیچ جنگى قهرمان پرورش نمىدهد. جنگ برنده ندارد.»
۶. شهری چون بهشت
مطمئنا سیمین دانشور را میشناسید. بسیاری از ایرانیان رمان معروف او، «سووشون»، را خواندهاند و با قلم او آشنا هستند. اما «شهری در بهشت» از اولین آثار داستانی دانشور است که به اندازه دیگر آثار او مشهور نیست.
سیمین دانشور همسر جلال آل احمد بود، مردی که به خاطر عقاید و پایبندیاش به ایدئولوژیهایی خاص شناخته شده و منتقدان زیادی دارد. اما نام سیمین هرگز تحتالشعاع جلال قرار نگرفت و موفق شد تا نام خود را به عنوان یکی از موفقترین نویسندگان ایرانی ثبت کند.
داستانهای سیمین دانشور نیز مانند زندگی شخصیاش، بیشتر حول محور قهرمان زن است. «شهری چون بهشت» مجموعه داستانی شامل داستان کوتاه است.
موضوع جالب توجه در این اثر نگاه نو و زنانه دانشور به پدیدههایی چون استعمار، ظلم به زنان و خیانت است. این پدیدهها غالبا از دید مردان تعریف میشدهاند، اما دانشور شجاعت کافی را داشته تا بخواهد با دید منحصر به فرد خودش به مسائل نگاه کند.
«شهری چون بهشت» از بهترین مجموعه داستانهای کوتاه برای مطالعه در تعطیلات عید است
در بخشی از کتاب «شهری چون بهشت» از سیمین دانشور میخوانیم:
«بدبختی مثل لجن سیاهی بود که غرقشان کرده بود. در آن دست و پا میزدند و به هم میخوردند و همدیگر را میآزردند و بعد برای هم دلسوزی میکردند.»
۷. رمان نانوشته
ویرجینیا وولف نامی آشنا در میان ایرانیان است. وولف زنی جسور و بااستعداد بود که توانست در دورانی که قلم زنان به رسمیت شناخته نمیشد، سری میان سرها درآورد و نام خود را به عنوان یکی از پیشگامان ثبت کند. آثار وولف غالبا به سبک جریان سیال ذهن نوشته شدهاند و نماینده دیدگاههای فمینیستی او هستند.
«رمان نانوشته» یکی از بهترین انتخابها برای مطالعه در تعطیلات عید است. این کتاب شامل بیست و سه داستان کوتاه از وولف است و وقتی میگوییم کوتاه، یعنی واقعا کوتاه! خواندن هر کدام از این داستانها وقتی از مخاطب نمیگیرد و او را با دنیای زنی آشنا میکند که جلوتر از زمانه خود میزیسته و به نابرابریها و تبعیضهای جنسیتی آگاهی شگفتانگیزی داشته است.
عنوان تعدادی از این داستانها عبارت است از: «باغهای کیو»، «دوشس و جواهرفروش»، «لاپین و لاپینوا»، «با هم و جدا از هم»، «تفکر عمیق»، و … .
خواندن رمانها و آثار زنان به ما کمک میکند تا نگاه آنها را درک کنیم و ببینیم که در دنیای زنان زیستن چه حس و حالی دارد.
وولف در این اثر سعی میکند از چیزهایی که به چشم آدمها نمیآیند و عادی تلقی میشوند، داستانهایی عمیق بسازد که خواندنشان ما را به تامل وادارد. چیزهایی که در زندگی روزمره میبینیم و به آنها توجهی نداریم. اما یک نویسنده خوب میداند چگونه میتواند از همین چیزهای به ظاهر بیاهمیت داستانهایی درخور بسازد.
در بخشی از «رمان نانوشته» از ویرجینیا ولف میخوانیم:
«جولیا میدانست که هیچوقت نمیتواند به چیزی که میخواهد دست پیدا کند و مرد که واقعا از این تغییر وضعیت سر در نمیآورد، به این فکر کرد که این قرار ملاقات اصلا برای چه چیزی بوده است؟ او قایق را به طرف ساحل برگرداند، ولی چرا؟ شاید دختر زیبا قصد تحقیر او را داشته.»
۸. زن صاحبخانه
اگر به دنبال یک مجموعه داستان بیدردسر هستید که سرتان را گرم کند و آنقدرها هم درگیرتان نکند، «زن صاحبخانه» برای شماست! چون هم داستانهای ساده و راحتخوانی دارد و هم حجم کمی که باعث میشود حتما بتوانید در طول تعطیلات عید تمامش کنید.
حتما رولد دال را میشناسید، یکی از بزرگترین نویسندگان کودک و نوجوانی که تا به حال متولد شده است! «چارلی و کارخانه شکلاتسازی»، «جیمز و هلوی غول پیکر» و … معروفترین آثار او هستند که این شخصیت را به نویسندهای محبوب میان کودکان و بزرگسالان تبدیل کردهاند.
«زن صاحبخانه» مجموعهای از یازده داستان کوتاه است که عنوان برخی از آنها عبارت است از: «ویلیام و مری»، «راه بهشت»، «عیش کشیش»، «شاه انگبین» و «ادوارد فاتح» و … .
رولد دال در تمامی این داستانها دیدگاهی اخلاقی و انسانی دارد و سعی میکند به دور از قضاوتهای شتابزده به تماشای رفتار همنوعانش بنشیند. او گاهی اوقات به صراحت حرف میزند و تلخی بعضی از مناسبات اجتماعی را نمایان میکند.
علاوه بر این، رولد دال لحن طنز مخصوص به خود را هم دارد. میتوان گفت حس شوخطبعی او کمی عجیب و غریب است و الهامگرفتهشده از دنیای بچهها است. اتفاقا قهرمان اکثر داستانهای او نیز بچهها هستند، بچههایی که شجاع و قویاند و میتوانند از پس خودشان بربیایند.
«زن صاحبخانه» از بهترین مجموعه داستانهای کوتاه برای مطالعه در تعطیلات عید است.
در بخشی از کتاب «زن صاحبخانه» از رولد دال میخوانیم:
«آقای اوژن فاستر که نزدیک هفتاد سال سن داشت، با همسرش در یک خانه بزرگ شش طبقه در نیویورکسیتی در خیابان شصت و دوم شرقی زندگی میکرد، و چهار مستخدم داشتند. خانهای بیروح و غمزده که چندان رفت و آمدی به آن نمیشد. اما در این صبح به خصوصِ ماه ژانویه خانه روح پیدا کرده و پر از جنب و جوش شده بود.»
۹. کتاب شن
بورخس یک نویسنده آرژانتینی بود که از سن کم با ادبیات خو گرفت. او ابتدا دست به ترجمه آثار کسانی چون اسکار وایلد، جویس و فاکنر زد. بورخس خانواده متمولی داشت و به همین خاطر به چندین زبان مسلط بود. او همچنین شانس این را داشت که به خاطر ثروت خانوادگیاش به کشورهای مختلف دنیا سفر و تجربیات ارزندهای کسب کند.
«کتاب شن» یکی از مجموعه داستانهای کوتاه بورخس است که شامل دوازده داستان کوتاه میشود. بعضی از این داستانها عبارتند از: «آن دیگری»، «اولریک»، «کنگره»، «چیزهای دیگری در جهان هست»، «فرقه سی»، و … .
«کتاب شن» یک مجموعه داستان تخیلی است و از این جهت با دیگر کتابهای معرفیشده در این لیست متفاوت است. البته داستانهای این مجموعه هرگز توسط خود بورخس برای یک کتاب نوشته نشده بودند و پراکنده بودند. این داستانها به ترتیب زمان نگارششان در کتاب قرار داده شدهاند.
بورخس دوست نداشت رمان بنویسد و به نوشتن آثار کوتاهتر علاقه داشت. مسلما داستان کوتاه نیز یکی از انواع ادبی مورد علاقه او بوده است. به همین دلیل میتوان به او اعتماد داشت که داستانهای کوتاه خوبی نوشته است.
در بخشی از کتاب «کتاب شن» از خورخه لوئیس بورخس میخوانیم:
«هیچکس نیست که بتواند دو هزار جلد کتاب بخواند. در این چهارصد سالی که عمر کردهام، بیش از پنج شش کتاب نخواندهام. و به هر حال خواندن نیست که اهمیت دارد، بلکه بازخوانی مهم است. صنعت چاپ که اکنون منسوخ شده، یکی از بدترین آفات نوع بشر بود. زیرا متون غیرضروری را تا حد سرگیجهآوری تکثیر میکرد.»
۱۰. شوخیهای کیهانی
ایتالو کالوینو نویسنده شناختهشدهای میان ایرانیان است. آثار کالوینو تحت تاثیر ادبیات مدرن و پستمدرن قرار داشت و به خاطر سبک نوشتاری خاصش موردتوجه است. سبک کالوینو ترکیبی از واقعیت و تخیل است.
پدر و مادر کالوینو هر دو گیاهشناس بودند و همین باعث شد او نگاهی طبیعتگرایانه در آثارش داشته باشد.
برخی از معروفترین کارهای این نویسنده عبارتند از: «اگر شبی از شبهای زمستان» ـ که در ایران با ترجمه لیلی گلستان منتشر شده است ـ «شهرهای نامرئی» و … .
«شوخیهای کیهانی» یکی از آثار جذاب کالوینو است که خواندنش میتواند تجربهای منحصربهفرد باشد. هر داستان کوتاه از این مجموعه به نوعی با یک مفهوم علمی یا کیهانی در ارتباط است و حول محور آن میچرخد.
در این داستانها کالوینو به شیوهای طنزآمیز به توضیح مفاهیم علمی میپردازد. میتوان گفت این اثر ترکیبی از علم و ادبیات است. کالوینو میخواهد با استفاده از عناصر تخیلی به بررسی مفاهیم جدیای مثل تکامل، زمان و فضا بپردازد.
البته «شوخیهای کیهانی» فقط درمورد علم نیست، بلکه میخواهد به جایگاه انسان در جهان نیز بپردازد و با زبانی شاعرانه و خلاق تفکرات عمیقی را درباره زندگی و هستی مطرح کند.
پرداخت تخیلی و طنزآمیز کالوینو باعث میشود ما با دیدگاه متفاوتی به مفاهیم علمی بنگریم و نگاهی عمیقتر پیدا کنیم. کالوینو نویسندهای خلاق است و با تردستیهایش میتواند هر آن مخاطب را غافلگیر کند.
البته اگر میخواهید این کتاب را بخوانید، بهتر است آشنایی نسبیای با علم فیزیک داشته باشید تا متوجه شوخیها و اشارات کالوینو شوید. به جرات میتوان گفت «شوخیهای کیهانی» از بهترین مجموعه داستانهای کوتاه برای مطالعه در تعطیلات است.
در بخشی از «شوخیهای کیهانی» از ایتالو کالوینو میخوانیم:
«بنابر کشفیات داروین روزی روزگاری بود که ماه بدجوری به زمین چسبیده بود. آن وقت امواج دریا کمکمک سایه ماه را از روی زمین برداشتند. امواجی که مسبب اصلیاش خود وجود مبارک ماه بود. و اینجوری هم بود که زمین کمکمک هرچی قوت داشت از کف بداد.»
منبع: دیجیکالا مگ