۱۰ فیلم عاشقانهی برتر دههی ۹۰ میلادی به تفکیک سال
دههی نود میلادی دههی فیلمهای رمانتیک درام و کمدی بوده است. بعضی از بهترین و محبوبترین فیلمهای کمدی رمانتیک یا درام رمانتیک متعلق به این دوره است. اصلاً این دهه از بسیاری جهات، با جریانهای مد، سریالها و برنامههای تلویزیونی ماندگار و انفجار فیلمهای برندهی جوایز در هر ژانر، درخشان و به یاد ماندنی بوده است. با وجود اینکه زمان تغییر کرده و بعضی فیلمها قدیمی شدهاند، جواهرات دههی نود در برابر آزمون زمان مقاومت کرده و محبوب سینمادوستان باقی ماندهاند، به ویژه وقتی صحبت از فیلمهای عاشقانهی به میان میآید.
اگرچه داستان همیشگی آشنایی پسر و دختر و بعد عاشق شدن و تا ابد خوشبخت زندگی کردن تم غالب فیلمهای عاشقانه بوده است، در دههی ۱۹۹۰، کارگردانان میدانستند که این ژانر بیش از اینها جای پرداخت دارد. فیلمهای عاشقانهای که از دههی ۱۹۹۰ بیرون آمدند، سرآغاز مسیر حرفهای بعضی از بازیگران درجه یک امروز بودند، با داستانهای زیبایی که نه تنها جذاب بودهاند، بلکه در ترکیب داستانهای پریان و حقایق زندگی تعادل را رعایت کردند. نگاهی به بهترین فیلم هر سال این دههی پربار در سینمای هالیوود میاندازیم.
۱۰. زن زیبا (Pretty Woman)- 1990
- کارگردان: گری مارشال
- بازیگران: جولیا رابرتز، ریچارد گیر
- امتیاز راتن تومیتوز: ۶۴ %
قصهی مرد متمول از طبقهی بالا که زنی فقیر از طبقهی پایین را همچون جوجهاردکی زشت به قویی زیبا تبدیل میکند، قصهای است که علاقهمندان به سینما پیش از این در کلاسیک موزیکال «بانوی زیبای من» (My Fair Lady) دیده بودند. اما «زن زیبا» که با الهام از ترانهای از دههی شصت میلادی ساختهی روی اوربینسون ساخته شده است، نقطهی عطفی در ژانر کمدی رمانتیک و کارنامهی هنری هر دو بازیگر نقش اول فیلم، به طور ویژه جولیا رابرتز، به شمار میرود. رابرتز پیش از این هم نقشهایی را روی پرده ایفا کرده بود اما با این فیلم بود که تبدیل به بازیگری جهانی شد و قدم به دنیای ابرستارهها گذاشت.
این فیلم پرهزینه و سومین فیلم پرفروش سال، داستان عاشقانهی ادوارد لوئیس، با بازی ریچارد گیر، را که برای تجارت به بورلی هیلز آمده است، با ویویَن (رابرتز)، زن خیابانی بلوار هالیوود، روایت میکند. ادوارد که برای داشتن یک اسکورت یکهفتهای سر از این بلوار درآورده است، هدفش این است که بتواند آن یک هفتهی کاری را بدون وابستگی عاطفی راحت پشت سر بگذارد و برای این هدف از نگاهش زنی خیابانی بهترین گزینه است. غافل از آنکه بعد از یک هفته در کنار هم بودن و تبدیل شدن ویوین به زنی معقول و با ظاهری آراسته کاشف به عمل میآید که پشت این زن به ظاهر خیابانی، زنی زیبا و حساس پنهان است. این دو بعد از شناخت بیشتر نسبت به هم، عاشق یکدیگر میشوند و به این ترتیب، یکی از رؤیاییترین قصههای افسانهای در زمانهی مدرن در عالم سینما به حقیقت تبدیل میشود.
ریچارد گیر بعد از این در نقشهای اول فیلمهای رمانتیک زیادی ظاهر شد، جولیا رابرتز جایزهی بهترین بازیگر نقش اول زن را از گلدن گلاب دریافت کرد و نزدیک به ده سال بعد، همین زوج در فیلم پرطرفدار دیگری به نام «عروس فراری» (Runaway Bride) یکبار دیگر در کنار هم قرار گرفتند.
۹. مردی در ماه (The Man In The Moon)- 1991
- کارگردان: رابرت مالیگن
- بازیگران: ریس ویترسپون، سام واترستون، جیسون لندن، امیلی وارفیلد
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۰ %
آخرین فیل رابرت مولیگن، کارگردان کلاسیک تحسینشدهی «کشتن مرغ مقلد» (To Kill a Mocking Bird) درامی عاشقانه در ردهی نوجوانان است که به عشق در دوران بلوغ میپردازد و یکی از بهترین فیلمهای عاشقانهی دههی ۱۹۹۰ به حساب میآید. ریس ویترسپون در اولین حضورش در سینما، نقش دنی، دختری چهارده ساله را در روستایی در لوئیزیانا بازی میکند که در حال کشف بلوغ و فرایند بزرگ شدن است. او که رفتاری شبیه پسرها دارد، بعد از آمدن بیوهای با فرزندانش به خانهی همسایه به کورت فاستر، پسر هفده سالهی این خانواده علاقهمند میشود. اما کورت چنین احساسی به دنی ندارد و عاشق مورین (وارفیلد) خواهر دنی میشود. و دنی برای اولین بار در زندگیاش طعم شکست عاطفی، از دست دادن و در پایان ارزش خانوادهاش را تجربه میکند.
۸. لبهی بُرنده (The Cutting Edge)- 1992
- کارگردان: پل مایکل گلیسر
- بازیگران: دی بی سویینی، مویرا کلی
- امتیاز راتن تومیتوز: ۵۷ %
داگ دورسی با بازی دی بی سویینی و کیت موزلی با بازی مویرا کلی به طور تصادفی با هم آشنا میشوند. داگ که بازیکن حرفهای هاکی تیم ایالات متحده در بازیهای المپیک زمستانی ۱۹۸۸ است، صدمه میبیند و کنار گذاشته میشود. از سویی، کیت هم که دختر خانوادهای ثروتمند و اسکیتباز نمایشی بااستعدادی است، امید دارد مدال طلا را از آن خود کند. او هم در جریان تمرینهایش آسیب میبیند و شانسش در آن سال را از دست میدهد.
کیت که به دلیل دردانه بودنش تقریباً کار کردن با او محال است، بعد از چندین پارتنری که داشته است، حالا با داگ جفت میشود که میخواهد دوباره اسکیت بازی کند و وارد المپیک شود. بعد از آزمون و خطاهای فراوان، ساعتها تمرین و جدلها و مخالفتهای بسیار، این دو کمکم به هم علاقهمند میشوند، در حالی که چیزی به فرصت دوبارهشان برای کسب مدال طلا آن هم (طبق معمول) در مقابل زوجی از شوروی باقی نمانده است. بر اساس این فیلم چندین دنبالهی سریالی ساخته شده است.
۷. بیخواب در سیاتل (Sleepless In Seatle)- 1993
- کارگردان: نورا افران
- بازیگران: مگ رایان، تام هنکس، ریتا ویلسون
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۵ %
یک قصهی عاشقانهی رؤیایی و لطیف دیگر با بازی تام هنکس و مگ رایان که هر دو از بازیگران محبوب آن دوره به خصوص در فیلمهای کمدی رمانتیک بودند. «بیخواب در سیاتل» یکی از معروفترین فیلمهای دههی ۱۹۹۰ است که تام هنکس در آن نقش سام، پدر بیوهای را بازی میکند که همراه پسرش به سیاتل آمده است تا زندگی تازهای را شروع کند. چند ماه بعد سام به خواستهی پسرش در برنامهای رادیویی شرکت میکند تا بگوید چقدر دلش برای همسرش تنگ شده است و هزاران زن در سراسر کشور صدای او را میشنوند. وقتی آنی رید (مگ رایان) حرفهای سام را از رادیو میشنود، با وجود اینکه نامزد دارد، میخواهد با او ملاقات کند. این دو از راه دور با هم ارتباط برقرار میکنند و بی آنکه یکدیگر را ببینند، عاشق هم میشوند.
زوج رایان و هنکس چند سال بعد در یکی دیگر از آثار محبوب و پرطرفدار رمانتیک سینمای هالیوود، «نامه داری» (You’ve Got Mail) یک بار دیگر با هم از راه دور رابطهی عاشقانه برقرار میکنند.
۶. فارست گامپ (Forrest Gump)- 1994
- کارگردان: رابرت زمهکیس
- بازیگران: تام هنکس، رابین رایت، سالی فیلد
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۱ %
به طور کلی، تام هنکس دههی ۱۹۹۰ را به بازی در فیلمهای خاطرهانگیز گذراند و یکی دیگر از معروفترین نقشهای او فارست در «فارست گامپ» است. فیلمی که بر اساس رمانی با همین نام به نویسندگی وینستون گروم ساخته شده است، شبیه هیچ فیلم دیگری نیست و تام هنکس بهترین گزینه برای ایفای نقش قهرمان غیرمتعارفش بوده است. شاید عدهای معتقد باشند که فیلم بیشتر یک درام به حساب میآید، اما داستانی عاشقانه هم دارد. فارست گامپ فیلمی است که در پس تمام فراز و نشیبها و واقعیتهای تلخ زندگی، امید و عشق را نوید میدهد.
فارست گامپ مردی اهل آلاباما است که در یادگیری مشکل دارد، اما نشان میدهد که هر کسی با هر سطحی از توانایی اگر تلاش کند میتواند به رؤیاهایش برسد. فارست بعد از گذراندن دوران کودکی در احاطهی همسن و سالهای قلدر، جنگ ویتنام، دویدن در سراسر کشور و تبدیل شدن به یک بازیکن پینگپنگ موفق، تنها چیزی که واقعاً از ته دل میخواهد این است که به معشوق دوران کودکیاش، جنی کوران، که زنی آشفتهحال (رابین رایت) است، برسد. آشفتهحالی جنی برای فارست اهمیتی ندارد و فیلم نشان میدهد که عزم راسخ و عشق واقعی تا چه اندازه میتواند دوام بیاورد. دههی ۱۹۹۰ فیلمهای بسیار موفقی را تقدیم سینما و علاقهمندانش کرده است، اما بدون شک «فارست گامپ» یکی از فیلمهایی است که سینما را تعریف کرد. فیلم از آکادمی اسکار شش جایزه از جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامهی اقتباسی و بهترین بازیگر نقش اول مرد را دریافت کرد.
۵. پیش از طلوع (Before Sunrise)- 1995
- کارگردان: ریچارد لینکلیتر
- بازیگران: ایتان هاوک، ژولی دلپی
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ %
اولین قسمت از سهگانهی معروف و محبوب ریچارد لینکلیتر یکی از بهترین و لطیفترین فیلمهای عاشقانهی تاریخ سینماست. هیچ خبر از قصههای افسانهای و تمهای غالب فوق احساسی فیلمهای عاشقانه نیست و اهمیت فیلم دقیقاً در همین است که در بستر زندگی واقعی، رؤیایی است. جسی (هاوک) توریستی امریکایی در فرانسه است که در قطار با سلین (دلپی) فرانسوی آشنا میشود. جسی که سفری دور تا دور اروپا را پشت سر میگذارد، همان روز قرار است به خانه برگردد اما آشناییاش با سلین به چنان ارتباط عمیقی تبدیل میشود که به او پیشنهاد میکند تمام یک روز قبل از پروازش را با هم بگذرانند.
سلین میپذیرد و گردش یکروزهی این دو جوان شیفتهی هم در وین، یکی از زیباترین، عمیقترین و به یاد ماندنیترین داستانهای عاشقانهی سینمای مدرن را برای ما به یادگار میگذارد. آنها که فکر میکنند دیگر هرگز یکدیگر را نخواهند دید، در آن یک روز از همهچیز با هم حرف میزنند و همچون بسیاری از فیلمهای لینکلیتر ما شاهد گفتوگوهای ساده در عین حال عمیق شخصیتهای فوق واقعی و ملموس دنیای این کارگردان هستیم. بعد از «پیش از طلوع» ما سرنوشت جسی و سلین را با فاصلهای ده ساله به ترتیب در دو فیلم «پیس از غروب» (Before Sunset) و «بعد از نیمهشب» (After Midnight) خواهیم دید.
۴. رومئو و ژولیت (Romeo + Juliet)- 1996
- کارگردان: باز لورمن
- بازیگران: لئوناردو دی کاپریو، کلر دینز، پل راد
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۳ %
تراژدی قرن نوزدهمی ویلیام شکسپیر در زمانهی مدرن با حضور لئوناردو دی کاپریوی جوان، که آن موقع به دلیل چهره و بازی احساسیاش گزینهی مناسبی برای فیلمهای تراژیک عاشقانه بود، سادگی عشق جوانی را در برابر تعصب و سختگیریهای سنتی و خانوادگی قرار میدهد و نشان میدهد که چگونه تعصب و محدودسازی میتواند تراژدی خلق کند. رومئو (دی کاپریو) و ژولیت (دینز) از حومهی کوچک ورونا با وجود اختلافات خانوادگی، عاشق هم میشوند و این عشق به جای وصل، پایانی تراژیک را برای این دو رقم میزند. فیلم تفاوتهایی با نمایشنامهی شکسپیر دارد، اما در نوع خودش اثری مهم محسوب میشود.
۳. تایتانیک (Titanic)- 1997
- کارگردان: جیمز کامرون
- بازیگران: کیت وینسلت، لئوناردو دی کاپریو، کتی بیتس، بیلی زین
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۹ %
باز هم دیکاپریو در یک درام عاشقانهی دیگر که نه فقط از تمام فیلمهای اکرانشدهی سال ۱۹۹۷ و دههی نود جلو زد، بلکه تبدیل به یکی از پرفروشترین و محبوبترین فیلمهای عاشقانهی تاریخ سینما شد. کارگردان و نویسنده، جیمز کامرون عشق خود به داستان غمانگیز غرق شدن کشتی تایتانیک در ۱۹۱۱ را با داستان خیالی عاشقانهی دو نفر از دو طبقه و مسیر کاملاً متفاوت تلفیق کرد و یکی از مهمترین کارهای خود را ساخت.
رز دوویت بوکیتر (کیت وینسلت) زن جوانی است که در آستانهی ازدواج با مردی ثروتمند و مسنتر از خودش (بیلی زین) است. او با نامزد و مادرش با تایتانیک به امریکا سفر میکند و بسیار ناراضی است. جک و رز (دی کاپریو) پس از ملاقاتی تصادفی روی عرشهی کشتی، پیش از آنکه تایتانیک به سرنوشت محتومش دچار شود، رابطهی عجیب و غریب خود را آغاز میکنند و اینگونه است که «تایتانیک» و مسیر حرفهای و ابرستارگی دی کاپریو و وینسلت شکل میگیرد.
۲. با جو بلک آشنا شوید (Meet Joe Black)- 1998
- کارگردان: مارتین برست
- بازیگران: آنتونی هاپکینز، برد پیت، کلر فورلانی
- امتیاز راتن تومیتوز: ۴۵ %
«با جو بلک آشنا شوید» فیلمی منحصر به فرد دربارهی مرگ، عشق و زندگی است. جو بلک (برد پیت) مرگ است و در لباس مردی برای دنبال کردن یک غول رسانهای به نام ویلیام پریش، با بازی آنتونی هاپکینز، روی زمین آمده است. در این مسیر، توجه جو به سوزان دختر ویلیام (کلر فورلانی) جلب و به او علاقهمند میشود که همین، روند بردن ویلیام پریش به زندگی پس از مرگ را به تعویق میاندازد. پس از آن است که جو کمکم به زمین و آنچه پیش رویش قرار گرفته است، علاقه پیدا میکند.
این خط داستانی بسیار منحصر به فرد که اقتباسی آزادانه از فیلم دههی ۱۹۳۰ «وقتی مرگ به تعطیلات میرود» (Death Takes a Holiday) و یک نمایشنامهی ایتالیایی محصول ۱۹۲۴ است، برای طرفداران فیلمهای عاشقانه هرگز کهنه نمیشود.
۱. ناتینگ هیل (Notting Hill)- 1999
- کارگردان: راجر میشل
- بازیگران: هیوگرانت، جولیا رابرتز
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۳ %
باز هم یک کمدی رمانتیک دیگر و باز هم جولیا رابرتز، این بار در کنار هیو گرانت که خود از بازیگران محبوب آثار این ژانر است. «ناتینگ هیل» داستان سادهی کتابفروشی تنها به نام ویلیام تاکر (گرانت) و هنرپیشهای معروف به نام آنا اسکات (رابرتز) را روایت میکند. آنا وارد کتابفروشی ویلیام میشود و زندگی هر دو تا ابد تغییر میکند. بعد از این دیدار، ظرف چند روز آینده، این دو دوباره با هم برخورد میکنند و ناخودآگاه عاشق یکدیگر میشوند. ویلیام نمیتواند باور کند که توجه یکی از زیباترین زنان جهان را به خود جلب کرده است، اما همچنین متوجه میشود که بودن با زنی مثل او به معنای دائم در مرکز توجه بودن است.
بعضی فیلمهای دههی نود تا حدودی قدیمی شدهاند، اما «ناتینگ هیل» هنوز یک کمدی رمانتیک عالی به حساب میآید. «اصلاً هیچی» (Nothing At All) یکی از ترانههای ساوندترک برندهی جایزهی بفتای این فیلم را که آن زمان سر و صدای زیادی کرد، رونان کیتینگ، خوانندهی اصلی گروه پاپ «بویزون» (Boyzone) اجرا کرده است که از جمله ترانههای ماندگار سینماست.
منبع: screenrant
واقعا برام باعث تعجبه که با «جو بلک آشنا شوید» چرا انقدر امتیاز کمی اورده. فیلم به شدت خوبیه و من خیلی دوسش داشتم. همچنین بی خواب در سیاتل و تایتانیک که تو لیست اومدن هم خیلی خوبن.
جای این فیلما هم تو لیست خالیه: تو ایمیل داری، وقتی خواب بودی