انتقال آب در ایران؛ فواید و مضرات
صندوق جهانی طبیعت(WWF: World Wide Fund for Nature) اعلام کرده که ۱.۱ میلیارد نفر در دنیا مشکل دسترسی به آبشیرین دارند. پروژههای انتقال آب بینحوضهای که در اصل پروژههای مهندسی خیلی بزرگ به منظور انتقال آب از حوضههای آبخیز پرآب به حوضههای کمآب هستند، یکی از راهکارهای پیشنهادی مهندسان سازه برای حل معضل کمآبی هستند اما مهندسان محیطزیست با این راهکار با احتیاط برخورد میکنند. سوال اینجاست آیا انتقال آب از یک حوضه به حوضه دیگر همیشه چارهساز است؟
صندوق جهانی طبیعت بعنوان یکی از معتبرترین سازمانهای غیردولتی بینالمللی، پاسخ این سوال را منفی میداند. همه ما میدانیم که انتقال آب از یک حوضه به حوضه دیگر مستلزم ساخت سیستمهای انتقالی و بالابرنده آب از جمله کانالها، لولهها و در عین حال زهکشی آنهم در مسافتهایی بسیار طولانی است. کارشناسان صندوق جهانی طبیعت بر این باور هستند که انتقال آب در مقیاس کلان تحت شرایط خاص میتواند نقش بسزایی در کاهش مشکل کمآبی نقاط مقصد داشته باشد اما واقعیت این است که چنین پروژههایی را به طور کلی میبایست با دیده تردید و تعمق نگریست.
آسیبهای زیستمحیطی
پروژههای انتقال آب به طور جدی بر محیطزیست بالاخص در حوضه اهداکننده تاثیر میگذارند. گونههای بشدت در معرض خطر، تالابهای فهرست رامسر و مونترو و مناطق حفاظتشده از جمله مواردی هستند که میتوانند تحتتاثیر چنین پروژههای کلان مقیاسی قرار گیرند. در ایران گونههایی مانند یوز آسیایی که در خوشبینانهترین حالت جمعیت آن ۱۲۰ فرد تخمین زده شده، تالابهایی مانند تالاب بینالمللی و پناهگاه حیاتوحش میانکاله واقع در استان مازندران که در اصل اولین تالاب ثبتشده بینالمللی ایران است و هاتاسپات البرز (Alborz Range Forest Steppe in Irano-Anatolian Region) جزو مواردی هستند که میتوانند از پروژه انتقال آب بینحوضهای مازندران به سمنان متاثر شوند.
صندوق جهانی طبیعت یادآور میشود که حتی زمانی که تنها ۱۰ الی ۱۵ درصد آب از یک حوضه گرفته میشود، باز هم این احتمال هست که خشکسالی در دورههای کمبارش هر دو حوضه را تحتتاثیر قرار دهد. برخی از پروژههای کلان انتقال آب بینحوضهای از جمله در چین، مهاجرتهای گسترده انسانی را به دنبال داشتهاند و این مساله در عین آسیبهای اقتصادی و اجتماعی، آسیبهای خاص زیستمحیطی را نیز به دنبال داشته است. آمارهای جهانی حاکی از آن است که کشاورزان بدون دریافت سوبسیدهای کلان دولتی در مناطق دریافتکننده آب به طور متوسط به ازای هر مترمکعب آب نزدیک به یک دلار آمریکا هزینه میکنند و خود این مساله باعث میشود که محصولات تولیدی آنها در ابعاد محلی گرانتر از آن چیزی باشد که در بازارهای جهانی در دسترس است و این بدان معناست که معاش کشاورزان نیز به این شکل میتواند با تهدید مواجه شود.
برخی مشکلات دیگر مرتبط با زهکشی
در بسیاری موارد مصرف آب در مناطق دریافتکننده یا مقصد پیش از فاز ساخت، مورد ارزیابی درست قرار نمیگیرد و همین مساله باعث میشود که مصرف آب به مرور زمان به شکل ناپایداری ادامه پیدا کند و بالطبع نیاز به مصرف آب روز به روز بیشتر شود. یک نمونه ساده این مساله را میتوان در بخش کشاورزی سراغ گرفت. تخمین زده شده که بخش کشاورزی ۷۰ درصد مصرف آب موجود جهان را به خود اختصاص داده و هر ساله نزدیک ۶۰ درصد یا ۱.۵۰۰ تریلیون لیتر از آب مصرفی کشاورزی به همین شکل هدر میرود. با این وجود امکان تغییر و بهبود در کشاورزی وجود دارد. بعنوان مثال در مورد کشت پنبه که یکی از پرمصرفترین محصولات کشاورزی در سطح جهان است، با استفاده از سیستمهای آبپاش یا آبیاری قطرهای میتوان به راحتی بیش از ۷۰ درصد در مصرف آب صرفهجویی کرد. صندوق جهانی طبیعت در جمعبندی خود این مساله را متذکر میشود که با اجرای پروژههای انتقال آب بینحوضهای، انگیزه اجرای چنین طرحهایی در عمل کمتر و کمرنگتر میشود.
توزیع ناهمگون آب، ضرورت غیر قابل انکار
یکی از مشکلات کشورهای بیابانی و نیمه بیابانی مانند ایران توزیع ناهمگون زمانی و مکانی بارش و رواناب است و همین مساله سبب شده تا حوضههای آبخیز مختلف کشور از نظر منابع آبی وضعیتهای کاملاً متفاوتی داشته باشند چنانچه بسیاری از مناطق مرکزی و شرقی کشور با کمبود آب روبرو بوده در حالیکه بیشتر مناطق شمالی و قسمتهایی از مناطق غربی کشور بویژه در دورههای ترسالی با آب مازاد مواجه هستند. آمارها حاکی از آن است که در حدود ۷۰ درصد بارندگیهای کشور متعلق به نواحی غربی است در حالیکه نزدیک به ۵۰ درصد جمعیت در مناطق شرقی و مرکزی کشور مستقر هستند. علاوه بر این از حدود ۴۰۰ میلیارد مترمکعب نزولات جوی سالانه کشور، حدود ۱۳۰ میلیارد مترمکعب قابلاستحصال عنوان شده و البته این میزان نیز به هیچوجه توزیع یکنواخت ندارند و همین امر بحث انتقال آب بینحوضهای را در کشور به یکی راهکارهای پرطرفدار تبدیل کرده است.
موافقان و مخالفان پروژههای انتقال آب بین حوضهای
کمبود منابع آبی قابل استحصال همیشه یکی از مهمترین دغدغههای بشر بوده و این مساله به هیچوجه قابلانکار نیست اما در عین حال برآورد سود و زیان یا اصطلاحاً ارزیابی کل پروژه نیز از جمله ضروریات اجرای چنین طرحهایی است. مخالفان طرحهای انتقال آب بینحوضهای به دلیل تاثیرات آشکار درازمدت مانند تغییر در سیستم جریان آب طبیعی بالاخص در ناحیه مبداء، احتمال تغییر کیفیت آب، احتمال ایجاد آلودگی و خشکسالی، تغییر زیستگاه و بالطبع آن تاثیر آشکار بر کلیه زیستمندان اعم از گیاه و جانور و انسان، تاثیر بر محیط و منظر و در ضمن ایجاد آلودگیهای بصری با چنین طرحهایی مشکل دارند. از طرف دیگر موافقان با استناد بر معضل غیر قابلانکار کمآبی، استفاده از مدرنترین و به روزترین تجهیزات مهندسی بر موضع خود مصرانه پافشاری میکنند. بدیهی است که تنها راهکار چنین مباحث چالشبرانگیزی تبعیت از اصول علمی و تجربی است. دیجیکالامگ درصدد است که با دنبال کردن این مساله شما را در جریان تازهترین اخبار و تجارب جهانی این حوضه قرار دهد.
این مطلب ادامه دارد…
افرادی که در مناطق پر آب زندگی میکنند به هیچ عنوان قدر آب را نمی دانند و کمتر با مشکلات کم آبی دست و پنجه نرم می کنند.اما در این میان افرادی که در مناطق کم آب زندگی می کنند ، قدر آب را می دانند و از آب به نحو احسنت استفاده می کنند .
نمونه آن را می توان کاریز های طولانی موجود در استان های کرمان ، یزد و… را که در صده های گذشته کنده شده است را می توان مثال زد ، که در بعض موارد طول آنها به چند ده کیلومتر می رسد.
اما مردمانی که در مناطق دارای آب فراوان زندگی میکنند ، به هیچ عنوان قدر آب را نمی دانند .
طبق آمار سازمان کشاورزی سطح زیر کشت محصولات کشاورزی در استان های خشک ( مثل یزد ، اصفهان ، کرمان ، خراسان ، سیستان و بلوچستان و…) بسیار بیشتر از مناطق دارای آب ( مثل خوزستان ، کرمانشاه ، اردبیل ، گلستان ، مازندران ، ….) می باشد
من از شما به عنوان ۱ رسانه خصوصی پربیننده تقاضا میکنم یک مبارزه اجتماعی و مجازی به راه بیندازید و ما هم به عنوان مخالفان این طرح با شما همراه میشیم
با سلام
چندی پیش این بحث را به خوبی مطرح کردید و با وجود تأخیر در ارائه ادامه مطلب، به طور مناسبی آن را ادامه دادید.
بنده که از مخالفیت این طرح هستم، در کنار معایب مطرح شده توسط شما، باید این نکته را هم اضافه کنم که همان طور که دوستان اطلاع دارند، ۹۰ درصد از آب کشور در بخش کشاورزی مصرف می شود. با هزینه هایی بسیار کم تر از انتقال آب بین مناطق مختلف، می توان این ۹۰ درصد را مدیریت کرد و از اتلاف آب در این مناطق صرفه جویی کرد.
البته چندین راهکار دیگر هم برای مدیریت بهتر آب کشور وجود دارد که نیاز به همت مسئولان و توجه بیشتر آن ها دارد و در فرصت مناسب می توان در مورد آن ها صحبت کرد.
قرار گرفتن یک منبع یا سرریز آب در یک منطقه جغرافیایی دال بر حاکمیت آن نیست، حق حاکمیت در زیر یک پرچم واحد و تحت کنترل یک دولت واحد در جهت حفظ حقوق همه شهروندان در یک قلمرو جغرافیایی محفوظ است.
با توجه به ذخیره منابع آبی خوزستان که به میزان حداقل ۲۰ سال آبی است و کمبود شدید آب اصفهان که البته حاصل بهرهبرداری ناصحیح از منابع آبی آن استان است (علیالخصوص صنایع بزرگ آهن و فولاد) این انتقال به دلایلی که بالا ذکر کردم اجتناب ناپذیر است.
امیدوار باشیم که از حاصل این انتقال به طور صحیح بهرهبرداری شود و در یک زمان کوتاه شاهد از دست دادن آن نباشیم.
متاسفانه با انتقال آب از سرشاخه های رود کارون به سمنان و کرمان و اصفهان استانهای چهارمحال و بختیاری و خوزستان را در معرض فجایع بیش از پیش زیست محیطی قرار میدهند.
لطفاً انتقال آب کارون را متوقف کنید.