۹ فیلم ایرانی سرخوشانه که حالتان را در نوروز خوب میکنند
در سینمای ایران بهعلت محدودیتهای فراوان، ممیزیها و عدم خلاقیت تعداد زیادی از کارگردانان، آثار سرخوشانه و اصطلاحا «حالخوبکن» بسیار انگشتشمارند. در طول دو دههی اخیر یا شاهد درامهای اجتماعیِ جنوبشهری بودهایم که تنها هدفشان بهتصویر کشیدن سیاهیهاست -آن هم بهشکلی غلوشده و عاری از حس- و یا با انبوهی از کمدیهای مبتذل مواجهایم که از هرگونه ترفندی برای خنداندن مخاطب خود استفاده میکنند. اگر با سینمای ایران آشنایی داشته باشید، احتمالا میدانید که هنوز میتوان بهدنبال فیلم ایرانی خوب بود و تعدادی اثر تماشایی، لذتبخش و قابل اعتنا پیدا کرد. فیلمهایی که با زبان سینما آشنایی دارند و بهواسطهی ایدههای متفاوت و حتی جاهطلبانهشان میتوانند ما را بخندانند، عمیقتر کنند و حالمان را دگرگون سازند.
۹. خسته نباشید!
- کارگردانان: افشین هاشمی و محسن قرایی
- بازیگران: غوغا بیات، جلال فاطمی، حسام محمودی، رویا افشار و…
- محصول: ۱۳۹۱
یک فیلم جادهای جمعوجور و دوستداشتنی با مجموعهای از ویژگیهای مثبت که دیدناش در ایام تعطیلات نوروز خالی از لطف نیست. «خسته نباشید!» داستان زوجی خارجی بهنام رومن و ماریا را روایت میکند که از کانادا به کرمان آمدهاند. رومن یک زمینشناس خوشمشرب، شوخطبع و مردی جاافتاده است که ناملایمات زندگی را جدی نمیگیرد، اما ماریا شخصیت کاملا متفاوتی دارد.
ماریا که در این سفر به سرزمین مادریاش آمده، از پنج سالگی ایران را ترک کرده است و حالا بهدلیل پارهای از مشکلات و مسائل روحی-روانی، به اصرار رومن به زادگاهاش بازگشته تا بلکه کمی از بند فشارهای زندگی رهایی یابد. او پس از مدتی متوجه میشود که نیت رومن از تدارک این سفر، بازدید از کویر کلوت در کرمان بوده است؛ در واقع همسر جهانگرد و طبیعتدوست ماریا، افسردگیِ او را بهانه کرده تا به اکتشافات شخصیاش بپردازد.
آنها پس از مدتی با جوانی بهنام مرتضی -مستخدم هتلی که در آن اقامت دارند- آشنا میشوند و او تصمیم میگیرد بههمراه پسرعموی خود (حسین) این زن و شوهر را به کلوت ببرد. جذابیت «خسته نباشید!» به روایت ساده و دلنشین، شخصیتپردازی راضیکننده و سیر وقایع و تحولاتی که در طول این مسیر رخ میدهد برمیگردد. درگیریها و اختلافات رومن و ماریا با مجموعهای از آدمهای گوناگون و حوادث غیرقابل پیشبینی گره میخورد. آنها (ماریا و رومن) به زبان انگلیسی صحبت میکنند و از میان تمام آدمهای قصه، تنها مرتضی به انگلیسی مسلط است؛ بنابراین در مواقعی که مرتضی به هر دلیلی میان این دو نفر نیست، میتوان به درونیاتشان نزدیک شد و فارغ از مسائلی مانند زبان، فرهنگ و جغرافیا با آنها همذاتپنداری کرد.
مواجههی آدمهایی که از دو فرهنگ کاملا متفاوت میآیند، زبان یکدیگر را نمیفهمند اما کماکان به مسیرشان ادامه میدهند و احساس نزدیکی بینشان شکل میگیرد، باعث ایجاد لحظات دلنشین و سرخوشانهای میشود که مشابهاش را در کمتر فیلم ایرانیای میتوان پیدا کرد. «خسته نباشید!» با مجموعهای از شوخیهای کلامی و قصهای سرراست و باورپذیر، در جایگاه یک فیلم جادهای دلچسب و دوستداشتنی قرار میگیرد که علاوهبر تأکید بر پیرنگ و سیر تحولات درونی کاراکترهای خود، حال تماشاگرش را خوب میکند.
۸. رضا
- کارگردان: علیرضا معتمدی
- بازیگران: علیرضا معتمدی، سحر دولتشاهی، ستاره پسیانی و…
- محصول: ۱۳۹۶
تماشای سرخوشیها، پرسهزنیهای شبانه و بیخیالیهای شخصیتها در سینمای ایران یکی از آن موارد نادر و انگشتشماری است که کمبودش در فیلمهای ایرانی احساس میشود. علیرضا معتمدی در نخستین فیلم سینماییاش در نقش اصلی ظاهر شد و کاراکتر رضا را با چنین خصوصیاتی بهتصویر کشید. رضا بهدلیل پارهای از مشکلات بهصورت توافقی از همسرش جدا میشود و تصمیم میگیرد بهجای خانهنشینی و احساس ندامت، زندگیاش را ادامه دهد.
برخورد او با آدمهای مختلف، حضور جذاب و دلنشین زنان در زندگیاش و درونیات وی که با ابعاد اجتماعیِ شخصیت او تلفیق شدهاند، ترکیب سرخوشانه و دلچسبی را ارائه میدهند که بدون شک میتوان از آن لذت برد. در واقع «رضا» داستان مواجههی نویسندهای میانسال با سویهی دیگری از زندگیاش است؛ بخشی که در پرسهزنیهای مداوم داخل کوچههای اصفهان، دستوپنجه نرم کردن با مرگ و زندگی و بازگشت به خویشتن خلاصه میشود.
«رضا» از عناصر کمدی بهره نمیبرد اما دراماش را با انبوهی از لحظات سرخوشانه شکل میدهد که همگی بهمعنای واقعی کلمه منادی زندگیاند. شاید با لحن آرام، برخی از کاستیهای فیلمنامه و قصهی ساده و موقعیتمحورِ آن مشکل داشته باشید، اما «رضا» فیلمی است که پس از رسیدن به تیتراژ پایانیاش، بدون شک احساس خوبی خواهید داشت و احتمالا میتوانید کمی بیشتر به درون خود نزدیک شوید.
۷. مسافر
- کارگردان: عباس کیارستمی
- بازیگران: حسن دارابی، مسعود زندبگله و…
- محصول: ۱۳۵۳
در سینمای عباس کیارستمی بهندرت میتوان فیلمهایی را پیدا کرد که در زمرهی آثار سرخوشانه و لذتبخش جای میگیرند. جهانِ شخصی این فیلمسازِ فقید مورد پسند برخی از سینمادوستان نیست. در واقع آنهایی که بهدنبال گونهای از سینمای قصهگو و متکی به شخصیت میگردند، با آثار عباس کیارستمی ارتباط برقرار نخواهند کرد. اما در میان کارنامهی بلندبالا و تحسینشدهی او، چند فیلم وجود دارد که بهنوعی میتوان آنها را در دستهی فیلمهای «حالخوبکن» و لذتبخش جای داد. از فیلم کوتاه «همسرایان» و فیلم مهم «مشق شب» گرفته تا نخستین قسمت از سهگانهی مشهور کوکر که «خانهی دوست کجاست؟» نام دارد.
اما فیلم «مسافر» با حالوهوای چنین فهرستی همخوانی بیشتری دارد. داستان فیلم حول محور یک پسر نوجوان ملایری میچرخد که از مشکلات خانوادگی فراوانی رنج میبرد و با چارچوبهای سختگیرانهی مدرسه نیز سازگار نیست. عشق و رویای فوتبال حتی لحظهای او را رها نمیکند؛ بنابراین سعی دارد تا به هر شکل ممکن پولی بهدست آورده و برای تماشای مسابقهی تیم محبوب خود در استادیوم، راهی تهران شود.
تقلاهای زیرکانهی این نوجوان ملایری برای رسیدن به تهران، حاضرجوابیهای هوشمندانه و بامزهاش و نوع ارتباط او با دوست خود و باقی آدمها، لحظات سرخوشانه و امیدبخشی را رقم میزنند که بهراحتی میتوان از دیدنشان لذت برد. هرچند «مسافر» در لایههای زیرین خود با مباحث تاریک و جدیتری سروکار دارد اما بهعنوان یکی از لذتبخشترین و سرحالترین فیلمهای عباس کیارستمی، میتوان به تماشایش نشست و در عین مواجهه با وجوه تاریک و کسالتبار زندگی، با یک دوربین خالیِ زهوار دررفته بهسراغ بچهها رفت و خندههای حقیقیشان را ثبت کرد.
۶. ایتالیا ایتالیا
- کارگردان: کاوه صباغزاده
- بازیگران: حامد کمیلی، سارا بهرامی، فرید سجادی حسینی، همایون ارشادی
- محصول: ۱۳۹۵
مرد میانسالی که شیفتهی ایتالیاست، فرهنگ، هنر و زبان این کشور را میستاید، رویای قدم زدن در خیابانهای بارانزدهی میلان و بازدید از ابنیهی تاریخیِ شهر رم را دارد، لوچانو پاواروتی گوش میدهد، عکس اومبرتو اکو را به دیوار خانهاش چسبانده و به «هشتونیم» فلینی هم ارادت فراوانی دارد. اینها خصوصیات نادر برفکوبان بهعنوان کاراکتر محوری فیلم «ایتالیا ایتالیا» هستند.
فیلم جمعوجور و نُقلی کاوه صباغزاده جزو آن دسته از آثار سرحال و خوش رنگ و لعابی است که فقدانشان همیشه در سینمای ایران احساس میشود. نادر و برفا زوجی هستند که مدتیست به مشکل برخوردهاند و اوضاع زندگیشان روبهراه نیست. صباغزاده که فیلمنامهی «ایتالیا ایتالیا» را با اقتباس از داستان کوتاه «یک موضوع موقت» نوشتهی جومپا لاهیری به رشتهی تحریر درآورده است، بخش اعظمی از فیلم را به فلاشبکها اختصاص میدهد و جذابیت ماجرا نیز به همین موضوع برمیگردد.
آشناییِ متفاوت و دلچسب نادر با برفا، روند شکلگیریِ عشق دیوانهوار و باورپذیرشان و خاطرات تلخ و شیرین گذشتههای نهچندان دور، همگی در قالب فلاشبک و از زبان نادر روایت میشوند. «ایتالیا ایتالیا» گاهی اوقات برای افزایش فاصلهاش با سایر ملودرامهای یکسان و بیروح سینمای ایران، به فانتزی روی میآورد تا با لحظات تارانتیوییاش مخاطب را بهدام انفعال و یکنواختی نیندازد.
«ایتالیا ایتالیا» بههیچعنوان فیلم بیایرادی نیست اما اگر با لحن دلنشین، جهان سرخوشانه و کاراکترهای پویای آن همراه شوید، بدون شک از تماشای عاشقانهها و لمس اتمسفر ایتالیاییوارش لذت خواهید برد.
۵. خوابم میآد
- کارگردان: رضا عطاران
- بازیگران: رضا عطاران، مریلا زارعی، اکبر عبدی، ویشکا آسایش و…
- محصول: ۱۳۹۰
کمدی سرحال و دوستداشتنی رضا عطاران که رویکردی مشابه با فیلمهای وودی آلن را دنبال میکند و حتی از جهاتی به فیلم مشهور «پول را بردار و فرار کن» شباهت دارد، پس از گذشت یک دهه کماکان جذاب و تماشایی است. رضا بهعنوان معلمی باوجدان، مهربان و خجالتی، در دوران میانسالی بهسر میبرد اما هنوز در تشکیل زندگی مشترک و رابطه با زنان دچار مشکلاتی اساسی است. او که با مادر و پدر پیرش زندگی میکند، پس از مدتی با یک زن پاستیلفروش بهنام شیرین آشنا میشود و این آشنایی، رفته رفته اتفاقات عجیب و غیرمنتظرهای را برای رضا بهوجود میآورد.
استفادهی بهجا و اصولی عطاران از شوخیهای کلامی و موقعیتهای خندهدار که در دل کمدی سیاه سرزنده و دلنشین اثر شکل گرفتهاند، ترکیب بامزه و گاها تلخی را ارائه میدهد که میتوان با آن همراه شد و از دیدناش لذت برد. بیدستوپاییها و سادگیِ کاراکتر رضا در مقابل جسارت، زیرکیها و رفتارهای نیمهمردانهی شیرین، تضاد بامزه و دوستداشتنیای را بهوجود آورده است. بهعبارتی دیگر، اکثر موقعیتهای خندهدار و سرخوشانهی فیلم از همین وجوه پارادوکسیکال نشأت میگیرند.
«خوابم میآد» بهعنوان یک کمدی خوشساخت با داستانی دلنشین و شخصیتهایی باورپذیر و دوستداشتنی، میتواند حال خوب و احساس راضیکنندهای را به تماشاگرش القا کند. فیلم قابل لمس و خلاقانهای که بدون متوسل شدن به شوخیهای زننده و شعارهای احمقانه، مخاطب خود را میخنداند و به شعور او توهین نمیکند.
۴. لیلی با من است
- کارگردان: کمال تبریزی
- بازیگران: پرویز پرستویی، محمود عزیزی، شهره لرستانی و…
- محصول: ۱۳۷۴
فیلم ماندگار کمال تبریزی که سالها بعد از دل آن آثاری مانند «اخراجیها» و «ضد گلوله» بیرون آمدند، همچنان یکی از بهترین کمدیهای جنگی با محوریت دفاع مقدس در تاریخ سینمای ایران بهشمار میرود. صادق مشکینی فیلمبردار تلویزیون است و در زندگی شخصیاش با گرفتاریهای فراوانی دستوپنجه نرم میکند. او برای تکمیل خانهی نیمهسازش، باید به صندوق تلویزیون روی آورد تا بهواسطهی اخذ وام بتواند منزل مسکونی خود و همسرش را کامل کند.
مشکل اصلی صادق از آنجا میآید که او بهطرز عجیبی از جنگ واهمه دارد و ترجیح میدهد در منطقههای امن و محیط درونشهری به فیلمبرداری مشغول باشد تا اینکه بخواهد به خط مقدم جبهه اعزام شود. اما از بخت بد روزگار، مسئلهی وام صادق مشکینی به مناطق جنگی گره میخورد و او مجبور میشود بههمراه آقای کمالی و دوربین فیلمبرداریاش، راهی جبهه شود.
موقعیتهای فوقالعاده و طنازانهی «لیلی با من است» که بهواسطهی متن جذاب، شخصیت منحصربهفرد صادق و نقشآفرینیِ دیدنی پرویز پرستویی باعث شکلگیری یک کمدی جنگی تمامعیار و سرزنده میشوند، حتی لحظهای از ریتم نمیافتند و تا انتها به قوت خود باقی میمانند. اگر تاکنون موفق به تماشای فیلم «لیلی با من است» نشدهاید، تعطیلات نوروز میتواند بهانهی خوبی باشد تا بهپای اثر ماندگار کمال تبریزی بنشینید و از جهان مثالزدنیاش نهایت لذت را ببرید.
۳. در دنیای تو ساعت چند است؟
- کارگردان: صفی یزدانیان
- بازیگران: علی مصفا، لیلا حاتمی، زهرا حاتمی و…
- محصول: ۱۳۹۳
شاید بتوان نخستین فیلم بلند سینمایی صفی یزدانیان را در زمرهی «حالخوبکنترین» فیلمهای تاریخ سینمای ایران جای داد. عاشقانهی آرام و عمیقی که مانند «ایتالیا ایتالیا» نیست و با جهانی شلوغ و فانتزی سروکار ندارد و در عوض با تأکید بر فضاسازی -بهسبک عاشقانههای وونگ کار-وای- و استفادهی حداکثری از اتمسفر بیبدیل شهر رشت، تلفیق درخشانی از عشق، خاطرات و انتظار را ارائه میدهد.
گلی پس از گذشت دو دهه زندگی در کشور فرانسه، به ایران بازمیگردد و در زادگاهاش یعنی شهر رشت با فرهاد روبهرو میشود؛ مرد میانسال و جاافتادهای که از سالیان دور گُلی را میشناخته و حالا پس از بیست سال به استقبال او آمده است.
عاشقانهی متفاوت و کاملا بومیِ «در دنیای تو ساعت چند است؟» در انواع و اقسام دوستت دارمها خلاصه نشده است. فرهاد یروان که به شغل قابسازی مشغول است و سالها با انبوهی از خاطرات و رویایی بهظاهر دستنیافتنی زندگی را سپری کرده، حالا بیشتر از همیشه به مرموز بودن و دیوانگیهای خاص و همیشگیاش نیاز دارد. موسیقی درخشان کریستف رضایی نیز جزو عوامل مهمیست که در افزایش حس لذت و همذاتپنداری با اثر نقش بهسزایی را ایفا میکند. «در دنیای تو ساعت چند است؟» را ببینید تا بهواسطهی تماشای یک عاشقانهی آرام، مملو از جزئیات، عمیق و دلنشین، حالتان بهشکلی اساسی و سینمایی خوب شود.
۲. اجارهنشینها
- کارگردان: داریوش مهرجویی
- بازیگران: عزتالله انتظامی، اکبر عبدی، حمیده خیرآبادی، رضا رویگری، ایرج راد و…
- محصول: ۱۳۶۵
آپارتمان فرسوده و آسیبدیدهای را تصور کنید که ساکنیناش مدام با یکدیگر در جنگ و جدالاند، هرروز اتفاق تازه و غیرمنتظرهای در یکی از واحدها رخ میدهد و مباشر مالک اصلی ساختمان که بههمراه خانوادهاش در همین آپارتمان سکونت دارد، میخواهد به هر طریقی سایر مستأجران را از خانه بیرون کند. حال اگر در میان این شلوغیها و درگیریهای بیپایان سقف و دیوار یکی از خانهها منهدم شود، واکنش سایر ساکنین چه خواهد بود؟
صمیمیت پنهانی که زیر حجم گستردهای از خشم، نیرنگ و خودخواهی پنهان شده است، اساس این ساختمان و آدمهایش -بهخصوص عباسآقا سوپرگوشت- را در بر میگیرد. آنها دائما در حال نزاع و درگیری هستند اما زمانی که قرار باشد دلشان برای یکدیگر بسوزد و یا با صلحی خودخواسته بهسراغ تشکیل یک ضیافت بزرگ بروند، بهخوبی میدانند که چگونه باید عمل کنند.
بدون شک «اجارهنشینها» جزو بهترین کمدیهای سینمای ایران بهحساب میآید که با انبوهی از کمدی موقعیت و شخصیتهای دوستداشتنی و ماندگار، همچنان سرپا و تماشایی است و تحت هیچ شرایطی نمیتوان از دیدناش لذت نبرد و با تمام لحظات آن سرحال نشد؛ حال میخواهد صحنهی حملهور شدن عباسآقا به آقای قندی باشد یا سکانس معروف تدارک شام با تمامی اهالی ساختمان.
۱. جهان با من برقص
- کارگردان: سروش صحت
- بازیگران: علی مصفا، جواد عزتی، پژمان جمشیدی، هانیه توسلی، سیاوش چراغیپور و…
- محصول: ۱۳۹۷
نخستین فیلم سینمایی سررش صحت اگرچه با مفهوم تلخ و پیچیدهای چون مرگ سروکار دارد و ساختمان جهان سرخوشانهاش را بر اساس نگاهی اگزیستانسیالیستی بنا کرده است، اما کماکان جزو لذتبخشترین فیلمهاییست که میتوانید در ایام تعطیلات بهسراغاش بروید. جهانگیر مرد میانسال و درونگرایی است که از مناسبات زندگی شهری بهستوه آمده و همراه با دخترش در ویلایی واقع در شمال سکونت دارد. او بهدلیل بیماری در چندقدمیِ مرگ بهسر میبرد و مدت زیادی زنده نخواهد بود. تعدادی از دوستان قدیمی جهانگیر که در ابتدا از همهچیز بیخبرند، برای تولد جهانگیر به خانهاش میآیند تا علاوهبر برگزاری جشنی مفصل، او و دخترش را از تنهایی رها سازند.
«جهان با من برقص» مملو از لحظات تلخ و شیرین است. در برخی پلانها میتوان با نگاه سرخوشانه، بیخیالی و رندانگیِ کاراکترها همراه شد و برای مدت کوتاهی قید تمام وجوه حقیقی و خاکستریِ زندگی را زد. از طرف دیگر، موقعیتهای نسبتا غمانگیز و لحظات تاریکتر نیز در فیلم وجود دارند که مجموعا تعادل خوبی را ایجاد میکنند و مخاطب را میان مرزی مشخص نگه میدارند.
تماشای فیلم دوستداشتنی و «حالخوبکن» سروش صحت در این روزها بیش از هر زمان دیگری کِیف میدهد. فکر کردن به مرگ، مواجهه با دوستان قدیمی، جنجال و کشمکشهای فراوان و نهایتا گذار از مرگ و به آغوش کشیدن زندگی، چیزهایی هستند که فقط در «جهان با من برقص» خلاصه نشدهاند و بهخوبی میتوانند در جسم و جان مخاطب نفوذ کنند؛ بنابراین هرچه زودتر به این پایکوبیِ شورانگیز و عمیق بپیوندید.
عه حواسم نبود خواستم قلب بذارم خنده گذاشتم 😂
جهان با من است 😂