۹ حقیقت تلخ دربارهی تماشای انیمیشنهای قدیمی که احتمالا نمیدانستید
تاریخچهی انیمیشن بسیار فراتر از آن چیزی است که همه فکر میکنند؛ مورخان استدلال میکنند که حتی برخی از نقاشیهایی که در غارها کشف شدهاند نشان دهندهی تلاش انسانهای نخستین برای خلق تصاویر متحرک و تعریف داستانهایشان به زبان تصویر است. وقتی کسی میخواهد انیمیشنهای قدیمی تماشا کند، گزینههای زیادی برای انتخاب وجود دارد. هرچه کارتونهای بیشتری ساخته شود، تعداد آثار کلاسیک هم به همان نسبت افزایش پیدا میکند. با این حال، تماشای یک کارتون قدیمی همیشه آسان نیست.
اینکه انیمیشنهای قدیمی دقیقا به چه آثاری گفته میشود بستگی به این دارد که از چه کسی بپرسید. برای برخی از مردم، این دو کلمه، کارتونهای نوستالژیک و سیاه و سفیدی را که در سینما تماشا میکردند تداعی میکند، با افکاری که آنها را به روزهای اولیهی انیمیشن بازمیگردانند. برای دیگران، کارتونهای دههی ۱۹۹۰ یا حتی همین چند سال پیش قدیمی به حساب میآیند. صرف نظر از دهه، معمولا مانعهای زیادی برای بازبینی کارتونهای قدیمی وجود دارد که در ادامه ۹ نمونه از آنها را نام بردیم.
۹. برخی از انیمیشنهای قدیمی به راحتی در طول زمان از بین رفته و به دست فراموشی سپرده شدهاند
طرفداران انیمیشن عموما بر سر این توافق دارند که «سفیدبرفی و هفت کوتوله» (Snow White and the Seven Dwarfs) محصول دیزنی، خالق «اولینهای» زیادی در دنیای انیمیشن بود. «سفیدبرفی» اولین فیلم بلند انیمیشنی بود که با سِل انیمیشن (پویانمایی روی طلق) و به صورت رنگی ساخته شد.
هنگامی که بسیاری از انیمیشنهای اولیه در طول زمان از بین رفتهاند، این سوال مطرح میشود که اولین فیلم بلند انیمیشنی به واقع کدام است. فیلمهای فراموش شده و از بین رفتهای وجود دارند که تصور میشود اولین انیمیشن بلند تولید شده حتی قبل از «سفیدبرفی» باشد، مانند «یک حواری» (El Apostol) محصول ۱۹۱۷.
با این حال، این تنها بخشی از مشکل است؛ بسیاری از انیمیشنها و فیلمهای کوتاه قدیمی به سادگی در طول زمان به دست فراموشی سپرده میشوند. برخی حتی ناتمام بوده و تا زمانی که به نحوی دوباره بازسازی نشوند، هرگز نمیتوان به اندازهی دیگر آثار مشابه از آنها لذت برد.
۸. انیماتورها به زمان نیاز دارند تا از آثار خود بهرهبرداری کنند
هیچ آدمی در هیچ کاری استاد به دنیا نمیآید. بنابراین، طبیعتا اولین آثار اکثر انیماتورها و حتی استودیوها احتمالا به اندازهی کارهای بعدی آنها حتی با وجود جذابیتهای مختص خود، پیچیده نخواهد بود. توسعهی ترفندها و فناوری برای کمک به اجرای روانتر انیمیشن و کشف اینکه چه چیزی کار میکند و چه چیزی نه، ممکن است زمانبر باشد.
این به ویژه در مورد انیمیشنهای اولیه آن هم زمانی که کل این ژانر نوپا بوده و روزهای اولیهی حیات خود را سپری میکرده، صادق است. به همین دلیل، تعدادی از انیمیشنهای اولیه را میتوان بیش از هر چیز دیگری تجربی دانست.
۷. مدتی طول میکشد تا انیماتورها سبک شخصی خود را بهبود ببخشند
حتی با وجود تکنولوژی مناسب، انیماتورها و استودیوها به زمان نیاز دارند تا روش و سبک خود را پیدا کنند. شخصیتهای کارتونی اغلب قبل از اینکه به نمادهای محبوب و آشنای طرفداران تبدیل شوند، تغییرات مختلفی را تجربه میکنند. به عنوان مثال، «بتی بوپ» (Betty Boop)، سگی بود که در برخی از انیمیشنهای کوتاه دیده میشد. بتی در نهایت به یک دختر جوان تبدیل شد و گوشهای آویزان او تبدیل به گوشوارهی حلقهای معروفش شدند.
حتی صنعت انیمیشن به طور کل میتواند این موضوع را منعکس کند. چرا که اکثر فیلمهای انیمیشن بلند اولیه در واقع با استفاده از مدلهای عروسکی یا برشهای کاغذی با استاپ موشن ساخته میشدند. این روش ادامه داشت تا زمانی که «سفید برفی و هفت کوتوله» دیزنی به اولین فیلم بلند انیمیشن سِل تبدیل شد که این قالب برای چندین دهه بر فیلمهای انیمیشن بلند تسلط پیدا کرد.
۶. بینندگان مدرن همیشه متوجه هدف تعیین شده نمیشوند
برای برخی از کارتونهای قدیمیتر، انیمیشن تنها بخشی از نمایش کلی بود و اغلب به گونهای استفاده میشد که تنها انعکاسی از کل داستان باشد. به همین دلیل، لذت بردن از آنها همانطور که در ابتدا تعیین و هدفگذاری شده بودند دشوار است. بسیاری از انیمیشنهای دوران صامت با هدف پخش موسیقی زنده در کنار آن ساخته شدند. حتی چند ملودی کلاسیک در سری انیمیشنهای «مری» (Merrie) شوخیهایی با نقطهی هدف تماشاگران حاضر در سینما ساخته بودند، که هنگام پخش از تلویزیون به آن اندازه موثر واقع نمیشوند.
برای بینندگان فیلم «گرتی دایناسور» (Gertie the Dinosaur) اثر وینسوی مککی، شگفتانگیز است که بدانند این کارتون در اصل بخشی از یک نمایش وودویل (گونهای از نمایش سرگرم کننده و مفرح که شامل رقص و موسیقی و برنامهی کمدی و بسیاری هنرهای دیگر میشد) بوده است. در طول اجرا، یک بازیگر به نام مککی، ترفندهایی مانند وادار کردن گرتی به خوردن غذایی که برایش پرتاب میشود و حتی سوار کردن او به دوردستها را شبیهسازی کرد. البته، حتی مککی نیز در این مورد آیندهنگری داشت و یک نسخهی تجاریسازی شده با پیشگفتار لایو اکشن و میاننویسهای اضافه شده ساخت.
۵. برای تماشای انیمیشنهای قدیمی باید به سینما میرفتید
امروزه، مردم راههای زیادی برای تماشای انیمیشنهای مورد علاقهی خود، چه از طریق تلویزیون، رایانه، گوشی هوشمند یا دستگاههای مختلف دیگر دارند. اما انیمیشنهای قدیمی به این راحتی در دسترس نبودند. مردم معمولا برای دیدن هر یک از آنها باید به سینما میرفتند. مسلما بسیاری از انیمیشنهای کلاسیک برای آیندگان حفظ شدهاند، اما حتی فناوری مورد استفاده برای پخش انیمیشنهای قدیمیتر نیز میتواند اوضاع را پیچیده کند.
برای مثال، تلاش اولیه برای اجازه دادن به بچهها برای لذت بردن از انیمیشن در خانه، با پروژکتورهای اسباببازی همراه بود، که باید به صورت دستی ساخته میشد و با تصاویر کمیک متحرک محدودی که بهطور خاص برای این فناوری ساخته شده بودند، ارائه میشد. به طور مشابه، انیمیشنهای نه چندان معروف که تنها بر روی نوارهای ویدئویی منتشر شدهاند، اگر با فرمتهای دیگر ذخیره نشوند، ممکن است در سالهای آینده با مشکل مشابهی مواجه شوند.
۴. انیمیشنها ممکن است آسیب ببینند (و تلاش برای ترمیم همیشه جواب نمیدهد)
حتی کارتونهایی که هنوز در دسترس قرار دارند و میتوان آنها را به راحتی تماشا کرد، ممکن است در طول سالها آسیب ببیند. به عنوان مثال، کارتونها ممکن است در ابتدا رنگی ساخته شده باشند، اما امروزه فقط در نسخههای کپی شدهی سیاه و سفید وجود دارند. حتی با وجود تلاشهایی که برای بازیابی انیمیشن صورت میگیرد، ممکن است همه چیز در ترجمهی دیجیتال از بین برود.
حذف خش و آسیب از انیمیشن خطر حذف کل آن را نیز به همراه دارد. حتی رنگها هم میتوانند تغییر کنند. رنگآمیزی مجدد کارتونهای سیاه و سفید، در تلاش برای جذابتر کردن آنها، گاهی اوقات میتواند نتیجهی معکوس داشته باشد. این کار نه تنها گاهی اوقات کارتون را غیرعادی جلوه میدهد، بلکه میتواند منجر به وقوع اشتباهاتی نیز شود. به عنوان مثال، یک نسخهی رنگی از کارتون «بتی بوپ»، با عنوان «شنل قرمزی حواسپرت» (Dizzy Red Riding Hood)، علیرغم عنوان آن که به قرمز بودن شنل شخصیت اصلی اشاره میکند، در نسخهی بازسازی و رنگآمیزی شده، شنل به رنگ قهوهای روشن در آمده است.
۳. کارتونهای با مالکیت عمومی و بدون حق کپیرایت از اهمیت کمی برخوردارند
انیمیشنهایی با مالکیت عمومی آمیزهای از خوبیها و بدیها هستند. از یک طرف، پیدا کردن کارتونهای کلاسیک را برای طرفداران انیمیشن آسانتر میکند، بهخصوص اگر بهصورت آنلاین منتشر شوند و نیازی به دریافت حق کپی رایت نداشته نباشند. اما ورود به حوزهی عمومی میتواند به این معنا باشد که این کارتونها همیشه آنقدر که شایستهشان است، مورد احترام و اهمیت قرار نمیگیرند.
گاهی اوقات کارتونهای قدیمیتر در ویدیوهای تلفیقی منتشر میشوند که آنها را با انیمیشنهای کوتاه نامرتبط ترکیب میکنند، یا به عنوان فیلمهای از رده خارج شده و «بیارزش» تلقی میشوند. در دسترس بودن به این معنی است که آنها نسبت به آثار مدرنتر به ندرت مورد تحسین و اعتبار قرار میگیرند. به هر حال، وقتی تماشای چیزی آسان باشد، مواجهه با چنین خطرهایی هم بدیهی است.
۲. این خطر برای انیمیشنهای قدیمی وجود داشت که یکشبه کهنه شوند
بسیاری از انیمیشنها و فیلمهای قدیمیتر حتی اگر واقعا برایشان در نظر هم گرفته نشده باشد، به عنوان آثار تاریخی ظاهر میشوند. سادهترین آثار میتوانند در عرض چند سال کهنه و قدیمی شوند. حتی کارتونهایی که در یک پادشاهی افسانهای یا در آیندهای دور اتفاق میافتند، به دههای که در آن اکران شدهاند اشاره میکنند. چیزی به سادگی نشستن «سیمپسونها» (Simpsons) برای شام بره میتواند به قدمت یک انیمیشن اشاره کند.
از آنجایی که تولید انیمیشن ممکن بود زمان زیادی به طول بینجامد، این خطر برای برخی از عناصر وجود داشت تا زمان انتشارشان قدیمی شوند. گفته میشود، این میتواند اثر معکوس داشته باشد؛ برای مثال علیرغم اینکه کارتونهای معروف «بتی بوپ» در دههی ۱۹۳۰ منتشر میشدند بینندگان مدرن به ندرت متوجه چیزی غیرعادی در مورد دهه بیستی بودن این انیمیشن میشوند.
۱. کارتونهای قدیمیتر ممکن است مانند آثار مدرن طرفداران مشخصی نداشه باشند
امروزه، تنها تماشای یک انیمیشن بخشی از سرگرمی آن به حساب نمیآید. بحث در مورد آنها، به اشتراکگذاری صحنهها و تصاویر مورد علاقه با دیگر طرفداران میتواند از دیگر سرگرمیهای مرتبط باشد. برخی از کارتونهای قدیمی طرفداران خود را دارند. با این حال، فرهنگ طرفداری مدرن امروز بسیار بیشتر از سالهای گذشته قابل درک و دسترسی است.
به همین دلیل، طرفداران انیمیشن احتمالا در بحث و تبادل نظر دربارهی عشق خود به انیمیشنهای قدیمیتر و گمنام، شرایط سختتری نسبت به طرفداران انیمیشنی که امروز از تلویزیون پخش میشود، دارند. به همین ترتیب، طرفداران اغلب دوست دارند در مورد هنر مفهومی و ایدههای اولیهی تولید یک اثر تحقیق کنند. یافتن این موضوعها برای تولیدات قدیمی دشوارتر است.
منبع: cbr
بسیار بسیار بد ترجمه شده بود.. اول اینکه از دیجیکالا انتظار میره وقتی وارد همچین حرفه ای میشه و میخواد رقابت کنه قدرتمند ظاهر بشه. اما ظاهرا فقط روی سئو کار کردید.. نه محتوا.
دوما، اینکه ترجمه میکنید و میذارید یعنی چی؟! چرا خودتون محتوا تولید نمیکنید؟! محتوای ترجمه محتوای کپیه و فاقد ارزش.
سوما.. حالا که محتوای غیر اورجینال تولید کردید حداقل درست ترجمه کنید.. خودتون یک دور خوندید؟!!