۹ سرنخ که نشان می‌دهد با یک سایکوپات طرف هستید

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۹ دقیقه
سایکوپات

در اوایل قرن نوزدهم میلادی، روان‌پزشکانی که با بیماران روانی کار می‌کردند متوجه شدند که برخی از بیماران که در ظاهر طبیعی به نظر می‌رسند، دارای مشکلی بودند که آن ها، آن را «فساد اخلاقی» یا «جنون اخلاقی» می‌نامیدند، به این خاطر که به نظر می‌رسید این افراد به هیچ‌گونه نظام اخلاقی پایبند نبوده و حق و حقوقی برای افراد دیگر قائل نیستند.

روان‌پزشکان در آن زمان برای توصیف این افراد از دو اصطلاح «سایکوپات (Psychopath): روان آزار» و «سوشیوپات (Sociopath): جامعه‌ستیز» استفاده کردند.

در ابتدا برای رفع هرگونه ابهام و سردرگمی درباره‌ی معنای این اصطلاحات و برخی اصطلاحات مشابه دیگر، اجازه بدهید تاریخچه‌ی این اصطلاحات روان‌پزشکی را با هم بررسی می‌کنیم.

از اصطلاح «روان آزاری» برای اولین بار در حدود سال ۱۹۰۰ درباره‌ی این افراد استفاده شد. کمی بعدتر در دهه ۱۹۳۰ اصطلاح «جامعه‌ستیز» برای تأکید بر آسیب‌هایی که این افراد به جامعه وارد می‌کنند، جایگزین واژه‌ی قبلی شد و کم کم جای روان آزار را گرفت. در حال حاضر، محققان دوباره به استفاده از اصطلاح «روان آزار» یا سایکوپات روی آورده‌اند.

در واقع برخی از آن‌ها از این اصطلاح برای اشاره به اختلالات جدی مرتبط با صفات ژنتیکی استفاده می‌کنند. اختلالاتی که مبتلایان به آن افراد خطرناکی تلقی می‌شوند، در حالی که از اصطلاح «جامعه‌ستیز» برای اشاره به افراد کم‌خطرتر که رفتارشان بیشتر در نتیجه‌ی تربیت غلط یا تعامل با محیط سمی است، استفاده می‌شود.

در حال حاضر محققان بین «روان ستیزهای اولیه»، که تصور می‌شود منشأ آن عوامل ژنتیکی است و «روان ستیزهای ثانویه» که بیشتر به خاطر عواملی محیطی دچار این حالات می‌شوند، تفکیک و تمایز قائل می‌شوند.

برای آشنایی با ویژگی‌های رفتاری و شخصیتی افراد سایکوپات و سوشیوپات با دیجی‌کالا مگ همراه باشید.

سایکوپات یا روان‌ستیز کیست؟

روان ستیز

رویکرد فعلی در توصیف جامعه‌ستیزی و مفاهیم مربوط به آن با استفاده از فهرستی از معیارهای تشخیصی صورت می‌گیرد.

اولین فهرست برای این منظور توسط هروی کلیکلی (۱۹۴۱) تهیه شد. هروی به‌عنوان اولین کسی شناخته می‌شود که با استفاده از شیوه‌های نوین پژوهشی، تحقیق بر روی سایکوپات‌ها را آغاز کرد. علاوه بر فهرست هروی چندین فهرست مشابه دیگر هم وجود که توسط متخصصان حوزه‌ی سلامت روان استفاده می‌شود.

متداول‌ترین فهرست موجود در حال حاضر فهرستی است به نام «چک لیست روان‌ستیزی اصلاح شده». یک نسخه‌ی جایگزین دیگر هم در سال ۱۹۹۶ توسط لیلینفلد و اندروز ساخته شد، به نام پرسشنامه‌ی شخصیت روان‌ستیز.

کتابی که روان‌شناسان و روان‌پزشکان از آن برای دسته‌بندی و تشخیص بیماری‌های روانی استفاده می‌کنند، یعنی کتابچه‌ی راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM)، شامل یک مدخل برای تعریف «اختلال شخصیت ضداجتماعی» است، در حالی که سازمان بهداشت جهانی مقوله‌ی مشابهی را تعریف می‌کند که «اختلال شخصیت غیراجتماعی» نامیده می‌شود.

طبق نتیجه‌ی تحقیقات و پژوهش‌های صورت گرفته تقریبا از هر ۵ نفر مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی، یک نفر روان‌ستیز یا سایکوپات است.

در این مقاله از دیجی‌کالا مگ ما ملاک‌های تشخیصی مندرج در تمام این فهرست‌‌ها را برای توصیف اختلال سایکوپاتی با هم تطبیق داده‌ایم و در ادامه آن‌ها را در مجموعه‌ی ویژگی‌های نُه‌گانه‌ی زیر خلاصه و جمع‌بندی کرده‌ایم. با ما همراه باشید.

۱. بی‌توجهی و بی‌تفاوتی

سایکوپات

منابع علمی موجود افراد سایکوپات را افرادی بی‌عاطفه توصیف می‌کنند که توان همدلی با دیگران را ندارند؛ ویژگی‌ که از آن به‌عنوان «بی‌تفاوتی» یا «بی‌توجهی» یاد می‌شود.

معیارهای تشخیصی اختلال شخصیت ضداجتماعی هم شامل «عدم توجه به عواطف و احساسات دیگران» است. تحقیقات نشان می‌دهد که برخی دلایل بیولوژیکی در شکل‌گیری ماهیت بی‌توجهی افراد سایکوپات نقش دارد.

درباره‌ی انسان‌های سالم، توجه به عواطف دیگران و رسیدگی به آن‌ها تا حد زیادی یک رفتار عاطفی با منشأ ناخودآگاه در نظر گرفته می‌شود. در تحقیقات صورت گرفته مشخص شده که درباره‌ی افراد سایکوپات ارتباط ضعیفی بین اجزای سیستم عاطفی مغزشان وجود دارد. در واقع این اختلال ارتباطی مسؤول ناتوانی آن‌ها در ادراک عمیق احساسات دیگران است.

افراد سایکوپات همچنین در تشخیص ترس در چهره‌ی افراد دیگر ناتوان هستند.

احساس انزجار هم در شکل‌گیری چهارچوب اخلاقی ما نقش مهمی دارد. ما برخی از اقدامات غیراخلاقی را منزجرکننده و نفرت‌انگیز می‌دانیم. این طرز تلقی باعث جلوگیری از انجام آن فعالیت‌ها توسط ما شده و باعث می‌شود که در صورت مشاهده‌ی چنین رفتارهای ناپسندی توسط دیگران هم نارضایتی خود را اعلام کنیم و به این شکل از فرهنگ انسانی و صحیح جامعه محافظت کنیم.

افراد سایکوپات آستانه‌ی تحمل بسیار بالایی درباره‌ی احساس انزجار دارند که این مسأله توسط بررسی عکس‌العمل آن‌ها هنگام مشاهده عکس‌های نفرت‌انگیز مثلا از صورت‌های مثله شده و یا قرار گرفتن در معرض بوی بد، قابل اندازه‌گیری است. نتایج تحقیقات جدید خبر از کشف یک شبکه در مغز انسان‌ها می‌دهد که وظیفه‌اش درک عواطف و ذهنیت دیگران است.

این ناحیه از مغز که شبکه‌ی حالت پیش‌فرض نامیده می‌شود در واقع یک مجموعه از چندین ناحیه‌ی مختلف در غشای مغز است. در مطالعاتی که درباره‌ی عملکرد این شبکه بر روی افراد سایکوپات انجام شده، نشان می‌دهد که آن‌ها در این ناحیه از مغز خود دچار «عملکرد ارتباطی معیوب» وکاهش حجم در برخی از مناطق مهم این شبکه در غشای مغزی هستند.

۲. احساسات سطحی و کم‌عمق

احساسات سطحی

افراد سایکوپات و تا حدودی سوشیوپات، دچار ضعف عواطف هستند، به ویژه احساسات اجتماعی مانند شرم، گناه و خجالت.

روان‌شناسان طی تحقیقات خود متوجه شده‌اند که افراد سایکوپات قادر به انجام واکنش‌های عاطفی متناسب با موقعیت‌های مختلف نیستند و احساس پشیمانی یا شرم معنای چندانی برای آن‌ها ندارد.

منابع روان‌شناسی، افراد سایکوپات را از نظر احساسی سطحی و کم‌عمق توصیف می‌کنند که هیچ احساس گناهی از خود نشان نمی‌دهند. این افراد به واسطه‌ی نداشتن ترس هم مشهور هستند.

در طی یک آزمایش روان‌شناختی وقتی افراد عادی در شرایطی قرار می‌گرفتند که اطلاع داشتند قرار است اتفاق دردناکی برای آن‌ها رخ دهد، مانند شوک الکتریکی خفیف یا فشار خفیفی که به اندام وارد می‌شود، یک شبکه از نرون‌های عصبی در آن‌ها مغز فعال می‌شود. در افراد عادی همچنین یک واکنش به نام رسانش پوستی وجود دارد که در اثر فعالیت غدد عرق ایجاد می‌شود. با این حال، درباره‌ی افراد سایکوپات، این شبکه‌ی مغزی هیچ فعالیتی از خود نشان نمی‌دهد و هیچ واکنش رسانش پوستی ایجاد نمی‌شود.

۳. بی‌مسؤولیتی

بی مسئولیتی

طبق تحقیقات انجام گرفته افراد سایکوپات عموما نشانه‌های غیرقابل اعتماد بودن و بی‌مسؤولیتی را از خود بروز می‌دهند، این افراد همچنین علائم مکانیسم «سرزنش بیرونی» را از خود بروز می‌دهند، یعنی آن‌ها دیگران را به خاطر چیزهایی که خودشان هم می‌دانند که در واقع تقصیر آن‌ها است، سرزنش می‌کنند.

این افراد ممکن است اگر مجبور شوند یا با شواهد عینی محکوم شوند قصور و گناه خود را بپذیرند، اما این پذیرش گناه با احساس شرم و پشیمانی همراه نیست و توان تغییر رفتارهای آینده آن‌ها را ندارد.

۴. ارتباط غیر صمیمانه

منابع روان‌شناسی گفتار و کلام افراد سایکوپات را با صفات مختلفی توصیف کرده‌اند، از قبیل: «زبانی درخشان اما دارای جذابیت سطحی»، «زبانی فاقد صحت و صداقت» یا حتی «زبانی مبتلا به دروغ‌گویی مرضی» که همه‌ی آن‌ها اشاره به کاهش ارزش گفتار در میان افراد سایکوپات به واسطه‌ی تحریف واقعیت و گرایش به سمت خودخواهی دارد.

یکی از ملاک‌های تشخیصی و توصیفی اختلال شخصیت ضداجتماعی شامل «برقراری ارتباط با دیگران با هدف سود یا لذت شخصی» است.

به‌عنوان مثال پدر نگران یک خانم جوان مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی، در توصیف دخترش بیان می‌کند که: «من هر چقدر تلاش کنم نمی‌توانم این دختر را درک کنم. این طوری نیست که او بد ذات به نظر برسد یا منظور بدی از خطاهایش داشته باشد. اما او مثل آب خوردن و با خنثی‌ترین چهره‌ی ممکن دروغ می‌گوید و حتی بعد از اینکه دروغ‌هایش آشکار می‌شود، باز هم به نظر می‌رسد که او خودش را حتی در ذهنش هم ملامت نمی‌کند، انگار نه انگار که اشتباهی مرتکب شده یا کسی را با این کارش ناراحت کرده است.»

این نگاه بی‌مسؤولیت و بی‌دقت به کلمات و انتخاب آن‌ها بدون توجه به عدم انطباقشان با واقعیت ممکن است ناشی از پدیده‌ای باشد که برخی از محققان آن را بی‌حسی معنایی نسبت به کلمات می‌نامند.

سایکوپات‌ها در تمایز به اصطلاحات عاطفی و اصطلاحات زبانی خنثی هیچ‌گونه پاسخ افتراقی مغزی متمایزی از خود بروز نمی‌دهند، اما این مسأله درباره‌ی افراد سالم کاملا بالعکس بوده و پاسخ‌های مغزی افراد به محرک‌های زبانی دارای بار معنایی مختلف، از تفکیک یافته و متمایز است. سایکوپات‌ها همچنین در درک استعاره‌ها و کلمات انتزاعی مشکل دارند.

۵. اعتماد به نفس بیش از حد

اعتماد به نفس بیش از حد

منابع روان‌شناسی، یکی از ویژگی افراد جامعه‌ستیز را تحت عنوان «احساس خود بزرگ‌بینی» توصیف می‌کنند.

درمانگرانی که با این گونه افراد کار کرده‌اند بارها از رجزخوانی و تعریفات غیر واقع‌بینانه این بیماران از خودشان، تعریف کرده‌اند.

به‌عنوان مثال دکتر هار (۱۹۹۳) از یک جامعه‌ستیز زندانی صحبت می‌کند که معتقد بود یک شناگر سطح یک جهانی است، اما در واقعیت هیچ‌گونه سوابق ورزشی ثبت شده‌ای در حوزه‌ی شنا نداشت.

۶. حوزه‌ی توجه محدود

حوزه توجه محدود

به گفته نیومن و همکارانش، نقصان و مشکل اصلی افراد سایکوپات، اختلال در فرایند تعدیل پاسخ است.

وقتی اکثر ما درگیر یک فعالیت هستیم، بسته به اطلاعات محیطی مرتبطی که پس از شروع فعالیت ظاهر می‌شوند، می‌توانیم فعالیت خود را تغییر داده یا پاسخ‌های خود را تعدیل کنیم. افراد سایکوپات به طور مشخص درباره‌ی این توانایی ذهنی با مشکلاتی مواجه‌اند و به گفته‌ی نیومن، این مسأله دلیل اصلی رفتارهای تکانشی در آن‌ها است.

این ویژگی در چندین فهرست از معیارهای تشخیصی این اختلال درج شده، به همراه مشکلات آن‌ها درباره‌ی پردازش احساسات و اجتناب انفعالی.

توجه از بالا به پایین تحت کنترل ارادی فرد است، در حالی که توجه از پایین به بالا به صورت غیرارادی اتفاق می‌افتد. اما توجه از پایین به بالا می‌تواند به طور موقت توجه از بالا به پایین را تحت کنترل خود در بیاورد، همان‌طور که حرکت اشیا در حاشیه میدان دید ما توجه ما را به خود جلب می‌کند.

افراد سایکوپات در استفاده از توجه از بالا به پایین برای پردازش اطلاعاتی که توجه از پایین به بالا را در حین انجام کار فعال می‌کنند، مشکل دارند. در افراد دیگر، این روند به طور خودکار اتفاق می افتد. به‌عنوان مثال هنگامی که یک شکارچی در حال جست‌وجوی گوزن است، یک خرگوش که در اطراف حوزه‌ی بینایی فرد می‌پرید، به طور خودکار توجه شکارچی را به خود جلب می‌کند.

فرایندهای توجه از بالا به پایین حوزه‌های توجه را از نظر وجود تعارضات رصد می‌کنند و آن‌ها را حل و فصل می‌کنند.

روش استاندارد ارزیابی این توانایی توسط فرایندی به نام «استروپ تسک» ارزیابی می‌شود که در آن یک فرد باید کلمات رنگی را که با رنگ متناقض چاپ شده‌اند بخواند؛ مانند کلمه‌ی قرمز که با جوهر آبی چاپ شده باشد. نتایج چندین مطالعه مختلف نشان می‌دهد که افراد سایکوپات در واقع نسبت به افراد سالم در این فرایند ارزیابی عملکرد بهتری دارند.

۷. خودخواهی

خودخواهی

یکی دیگر از ویژگی‌های کلیدی و مهم افراد سایکوپات «خودمحوری مرضی» و ناتوانی در عشق ورزیدن است که جزو معیارهای تشخیصی این اختلال هم محسوب می‌شود. چیزی که در برخی منابع به‌عنوان «سبک زندگی انگلی» هم ذکر شده است.

۸. ناتوانی در برنامه‌ریزی برای آینده

ناتوانی برای برنامه‌ریزی درباره‌ی آینده و یا پیروی از یک برنامه‌ی مشخص برای زندگی جزو ویژگی‌های اساسی افراد سایکوپات است. طبق نتایج تحقیقات، سایکوپات‌ها فاقد اهداف بلندمدت واقع‌بینانه هستند، صفتی که در برخی منابع تحت عنوان «بی‌برنامه و بی‌نظم» بیان شده است.

۹. خشونت

سایکوپات و خشونت

یکی از معیارهای تشخیصی شخصیت جامعه‌ستیز سطح تحمل بسیار پایین در برابر ناامیدی و آستانه‌ی خویشتن‌داری پایین در برابر پرخاشگری و رفتارهای خشونت‌آمیز است. از دیگر معیارهای تشخیص اختلال شخصیت ضداجتماعی، تحریک‌پذیری و پرخاشگری است که نمود آن معمولا سابقه‌ی درگیری یا حملات جسمی مکرر است.

فلاسفه در اینجا می‌توانند نقش ارزنده و مهمی در جهت شناسایی عواقب همه این یافته‌ها برای ایجاد یک جامعه اخلاقی داشته باشند.

در این خصوص چندین سؤال وجود دارد که نیاز به پرداختن دارد؛ احتمال ژنتیکی بودن علت بیماری سایکوپاتی، به چه نکته‌ای درباره‌ی طبیعت انسان اشاره دارد؟ چه اقداماتی را می‌توان برای اصلاح سایکوپات‌ها انجام داد، و کدام اخلاقی‌تر هستند؟ اگر درست باشد که مغز سایکوپات‌ها آسیب‌دیده یا غیرطبیعی است، آیا می‌توانیم آن‌ها را مسؤول کارهایی که انجام می‌دهند، بدانیم؟ آیا درجات مختلفی از سایکوپاتی وجود دارد، به طوری که افراد عادی هم مثلا دارای برخی از صفات روان‌ستیزی باشند؟

این مطلب فقط جنبه‌ی آموزش و اطلاع‌رسانی دارد. پیش از استفاده از توصیه‌های این مطلب حتما با پزشک متخصص مشورت کنید. برای اطلاعات بیشتر بیانیه‌ی رفع مسؤولیت دیجی‌کالا مگ را بخوانید.

منبع: Psychology Today



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۱۱ دیدگاه
  1. الهام

    سلام من دقیقاً دارم با یه همچین شخصی زندگی می‌کنم که هیچ کاری انجام نمیده در واقع که برای رفاه حال خانوادمون باشه حساسات اصلاً نمی‌فهمه وقتی که خیانتش رو میشه اصلاً خجالت نمی‌کشه ائم تکرار می‌کنه خیانتاشو و احساس برتری خیلی زیادی داره نسبت به من و دخترم میشه احساس می‌کنه علت ینکه نمی‌تونه موفق بشه من هستم حتی بهش ماشین و خونه دادم ولی ا خیانت‌هاش باعث شد که اینا رو از دست بده چندین بار زندان رفته من کمک می‌خوام نمی‌دونم که این آدم به اندازه امکان داره خطرناک باشه که قتل انجام بده.

  2. ب ب

    خب این دقیقا منم!

  3. سارا

    فراموش کردم بگم هر چیزی که در مورد امکانات مالی و شغلش گفته بود همش دروغ بود هیچی نداشت و پولی هم که بدستش میومد فوری توی رستورانها خرج میکرد و صفر میشد متاسفانه

  4. سارا

    باسلام
    همسر نن از خانواده های سرشناس بود و ۹ ماه دوره آشنایی گذراندیم در طی اون ۹ ماه با من مثل پرنسس رفتار کرد و گفت من تخصصم رو از اروپا گرفتم اونجا ماشین دارم خونه زندگی دارم و در ایران هم مطب شراکتی گفت دارم حتی اسمشم زده بودن روی تابلو و همیشه موقع پیاده شدن از ماشینم کنار خیابون پیاده میشد و نذاشت من خونه شو بشناسم در ضمن خونش بالاشهر بود و میگفت همسر قبلی مو که طلاق دادم واحدی که بهش دادم سه دانگش مال منه و همیشه از کارخونه ها و سردخونه هاشون میگفت و میوه هم برامون میاورد و هدفش ازدواج بود خیلی محترم و باشخصیت برخورد میکرد اما توی کارش تق و لق بود و مسئولیت پذیر نبود خلاصه ازدواج کردم باهاش و تمام کادوهایی که توی عروسی جمع شده بود برداشت با طلاهای من و دونه دونه میفروخت خرج زندگی رو میداد و منزلی که منو عروس برده بود اونجا نگو اجاره س و بعدا هم گفت بخاطر مهاجرتمون نخواستم بخرم پول حسابم باشه بهتره و چشمشو دوخته بود به زمین و خونه من که از پدرم رسیده بود منم نمیفروختم بیشتر عصبی میشد و یکبار بخاطر اینکه توی جمع شخصیت دیگه ای داشت و مدام دروغ میگفت و توی فامیلامون هرکی سرتر ازین بود پشت سرشون تحقیرشون میکرد من ناراحت شدم بمن افترا زد که تو در گذشته دوس پسر داشتی و یه کاری میکنم همه بدونن تو ازدواج سفید کرده بودی و میگم من نمیدونستم در حالیکه من خودم همه چیزو گفته بودم اما همش دنبال آتو بود از من و بالاخره تونست ماشینمو بفروشه و یه مقدار پول بگیره توی اون مدت که نامزد بودیم دوبار منو کتک زد و یکبار پول تو جیبی هم بمن نداد و سعی میکرد منو تخریب کنه پشت سرم اما خانواده م منو میشناختن همش منتظر شدم که مهاجرت کنیم به صورت حرفه ای مدام دروغ میگفت و همه رو فریب میداد و اصلا هم اعتبارش یا وجدانش ناراحت نمیشد و خودشو از همه سر میدونست و با خانواده و فامیلشون کلا در قطع ارتباط بود و میخواست منم بایکوت کنه و تنها بمونم میگفت همه پول تورو میخوان فقط منم که خوبی تورو میخوام و عاشقتم خلاصه گفت من بخاطر اینکه قبلا مهریه دادم ( که بازم دروغ بود) چشمم ترسیده پول توی حسابم نگر نمیدارم منم مهریه مو بخشیدم در قبال وکالت طلاق و فوری رفتم اقدام کردم به طلاق چون حس کردم به شعورم توهین میشه و منفعت طلبه و با قرصهای ویتامینی که بمن هرشب میداد میخواست نمیدونم با من چکار کنه و یک قرص هم نگر داشتم که بدم آنالیز کنن داخلش چی هست فوق العاده باهوش و زرنگ بود و میگفت من یه زمان قهرمان بوکس بودم
    در ضمن پدرشم ازش میترسید
    فرشهای ابریشم خونه پدرشو بی اجازه فروخت
    ماشالا دست فروشش خوب بود و به جایی هم نمیرسید
    از گفتن اینها خواستم تجربه ای باشه برای دخترای دیگه شاید بتونم کمکی کرده باشم که گول فامیل نامدار و خانواده فلان نشید مهم پسره که غیرت کار کردن داره مسئولیت پذیره
    و سوسیاپات یا پیسکوپات نباشه 🙏🏻

    1. Remi

      خیلی سخته.بنظر میرسه مخاطب شما دون ژوانیسم هم داشته

  5. Mehdi

    درکی از این بیماری و مشکل نداشتم و همیشه خودمو سرزنش میکردم،چه برای گریه نکردن در مواقع مهم و حتی وقتی که بغض داره خفم میکنه و چه برای خشم و تمایل به آزار دیگران،تا اینکه سریال موش رو دیدم و با سایکوپات آشنا شدم…

  6. امیر

    یه سریال معرفی میکنم که دقیقا در مورد یه قاتل سریالی با تمام ویژگی های سایکوپتی این سایت هست.
    اسمش سریال کره ای (موش)هست.
    اگه ببینی میفهمی سایکوپت کیه

    1. ب ت چ

      واقعا سریال قشنگیه منم پیشنهاد میکمم

  7. hanyeh

    من قبلن اینطوری بودم وقتی بچه بودم چون علاقه داشتم به این ویژگی ولی اونایی که فکر میکنن سایکوپات بودن خوبه باور کنین فقط ظاهرش گنگ و خفنه اونایی که سایکوپات هستن به اندازه ی کافی سختی میکشن شاید یه مدتی انرژی داشته باشن برای ازار دادن اطرافیان اما اینکار انرژی بدنشون رو میگیره و اگه زیاد ادامه بدن با شکست سختی مواجه میشن !!! باور کنین همش از علاقه شروع میشه برای منم همینطوری شروع شد هیچ ربطی به ژنتیک نداره ترخدا این بیماری رو دوست نداشته باشین اینده اتون رو به نابودی میکشه……..

  8. رویا

    انگار جامعه ما داره به سمت این بیماری پیش میره …. و جامعه سمی هم خود تشدید کننده آن هست.

  9. منم خودم بعضی از اینارو موقتی دارم

    منم خودم بعضی از اینارو موقتی دارم

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما