۸ فیلم هالیوودی بزرگ که از سینمای ژاپن الهام گرفتند
کریستوفر نولان، کوئنتین تارانتینو و جورج لوکاس تنها برخی از کارگردانان هالیوودی هستند که از شاهکارهای سینمای ژاپن در ساخت فیلمهایشان الهام گرفتهاند. در این مطلب ۸ فیلم موفق و پرطرفدار هالیوودی را نام بردیم که از فیلمهای کلاسیک ژاپنی الهام گرفتند.
سینمای ژاپن بیش از صد سال سابقه و قدمت دارد. این سینما منبع ژانرها و زیرژانرهای متنوع و جذابی چون انیمه (انیمیشن ژاپنی، که برخلاف اکثر کارتونهای غربی همیشه کودکان را هدف قرار نمیدهد)، جیدایگکی (فیلمهای تاریخی با کاراکترهای سامورایی و مبارزه با شمشیر)، فیلمهای ترسناک کالت (مانند حلقه و نبرد سلطنتی که در غرب با نام جِی هارور شناخته میشود)، کایجو (فیلمهای هیولایی مانند گوجیرا)، و فیلمهای یاکوزا (دربارهی اوباش ژاپنی) است.
سینمای ژاپن تاثیر عمدهای بر پیشرفت تکنیک سینما در تمام کشورهای آسیایی داشته است. کارگردانان ژاپنی مانند آکیرا کوروساوا از نظر استانداردهای ژاپنی و غربی از مهمترین و تاثیرگذارترین فیلمسازان جهان به شمار میروند و آثار کوروساوا الهامبخش بسیاری از فیلمهای آمریکایی بود و همچنان هم هست.
در سالهای اخیر، فیلمهای ژاپنی بیشتر در غرب تاثیرگذار واقع شدند. سینما سرآمد شکل روایی برجستهی قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم است و سینمای ژاپن نقش بسزایی در سراسر جهان داشته است.
۱. هفت دلاور (The Magnificent Seven)
- کارگردان: جان استرجس
- بازیگران: یول برینر، چارلز برانسون، ایلای والاک
- محصول: ۱۹۶۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
- فیلم الهام گرفته شده: هفت سامورایی (Seven Samurai )
- کارگردان: آکیرا کروساوا
- محصول: ۱۹۵۴
«هفت سامورایی»، فیلم حماسی محصول ۱۹۵۴ به کارگردانی فیلمساز افسانهای ژاپنی آکیرا کوروساوا، طی نزدیک به ۷۰ سال پس از اکرانش، شاهد بازسازیها و ادای احترامهای زیادی بوده است. برجستهترین بازسازی مستقیم آمریکایی، «هفت دلاور» به کارگردانی جان استرجس است که خود این فیلم هم در سال ۲۰۱۶ توسط آنتوان فوکوآ بازسازی شد.
فیلم کوروساوا داستان دهکدهای از کشاورزان را روایت میکند که هفت رونین یا سامورایی را استخدام میکنند تا با راهزنانی که قصد تصاحب محصولاتشان را دارند مبارزه کنند. در بازسازی استرجس، رونینهای ژاپن تبدیل به گاوچران آمریکایی میشوند که در مقابل راهزنان مکزیکی قرار میگیرند.
اکنون با حضور بازیگران آمریکایی از جمله یول برینر، استیو مک کوئین و چارلز برانسون، وسترن سرگرم کننده و جذاب استرجس به خودی خود به یک کلاسیک تبدیل شده است، اما هرگز فیلم اصلی کوروساوا را تحت الشعاع قرار نداده است. اگرچه ممکن است آن را بهعنوان تداعیکننده فیلم قبلی در نظر بگیریم، اما واقعا بخشی از تبادل فرهنگی جذاب بین وسترن آمریکایی و جیدایگکی ژاپنی (درام تاریخی ژاپنی) و چانبارا (فیلم سامورایی) است.
خود کوروساوا از فیلمهای کلاسیک گاوچرانی جان فورد الهام گرفته بود، در حالی که همین اواخر در دهه ۲۰۰۰، کن واتانابه کارگردان ژاپنی در حال ساخت وسترن انتقامی «نابخشوده» (Unforgiven) (1992) کلینت ایستوود بود. در همین حال، طرح اصلی «هفت سامورایی» الهامبخش بسیاری از فیلمها از «نبرد فراتر از ستارهها» (Battle Beyond the Stars) (1980) تا «زندگی یک حشره» (A Bug’s Life ) (1998) پیکسار شده است.
۲. جنگ ستارگان (Star Wars )
- کارگردان: جرج لوکاس
- بازیگران: مارک همیل، هریسون فورد
- محصول: ۱۹۷۷
- امتیاز متاکریتیک: ۹۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۶ از ۱۰
- فیلم الهام گرفته شده: دژ پنهان (The Hidden Fortress )
- کارگردان: آکیرا کروساوا
- محصول: ۱۹۵۸
«دژ پنهان» نسبت به دیگر حماسههای تاریخی کوروساوا، ماجرایی سبکتر و جالبتر دارد، با این حال علاوه بر تاثیری که بر یکی از فرانچایزهای اصلی هالیوود داشته، تاثیر گستردهای هم بر فرهنگ عامه گذاشته است. در فیلم کوروساوا، یک ژنرال (با بازی توشیرو میفونه، یار همیشگی کوروساوا) و دو دهقان (با بازی مینورو چیاکی و کاماتاری فوجیوارا) یک شاهزاده خانم (با بازی میسا اوهارا) را از راهی پر خطر به سمتی امن اسکورت میکنند. فقط کافی است دهقانان را با چند ربات جایگزین کنید، میبینید که شبیه جنگ ستارگان جورج لوکاس میشود.
سینمای سامورایی در جنگ ستارگان همه جا حضور دارد. لباس و کلاه ایمنی دارث ویدر از پوشش سر جنگ سالاران ژاپنی الهام گرفته شده است، و حتی کلمهی «جدای» را میتوان به اصطلاح جیدایگکی نام نوعی درام تاریخی که کوروساوا بیشتر به خاطر آن مشهور است، نسبت داد. تاثیر کوروساوا در آثار اخیر فرنچایز نیز احساس شده است. استفادهی «آخرین جدای» (The Last Jedi) (2017) از فلاش بکهای متناقض با الهام از «راشومون» (Rashomon) کوروساوا (۱۹۵۰) برای روایت و بازگویی داستان درگیری سرنوشتساز لوک اسکای واکر و کایلو رن هم یکی دیگر از نشانههای تاثیر سینمای ژاپن بر هالیوود است.
اما این «دژ پنهان» بود که الگوی آن اولین اپرای فضایی را تنظیم کرد و از آن زمان به دیانای بسیاری از بلاکباسترها راه پیدا کرد، چرا که فیلمسازان دیگر سعی کردند موفقیت جهانی «جنگ ستارگان» را تکرار کنند.
۳. به خاطر یک مشت دلار (A Fistful of Dollars )
- کارگردان: سرجو لئونه
- بازیگران: کلینت ایستوود، جان ماریا ولونته، ماریان کخ
- محصول: ۱۹۶۴
- امتیاز متاکریتیک: ۶۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
- فیلم الهام گرفته شده: یوجیمو (Yojimbo )
- کارگردان: آکیرا کوروساوا
- محصول: ۱۹۶۱
مردی تنها و کم حرف وارد شهر میشود. در دو طرف او، دو گروه برای اثبات قدرت با هم مبارزه میکنند، و مردم محلی در وسط گیر افتادهاند. از آنجا داستان هر دو فیلم «یوجیمو» آکیرا کوروساوا و بازسازی وسترن اسپاگتی ساختهی سرجیو لئونه در سال ۱۹۶۴ «به خاطر یک مشت دلار» شروع میشود که به ترتیب توشیرو میفونه و کلینت ایستوود در نقش دو مرد بدون نام بازی میکنند.
جایی که کوروساوا داستان یک سامورایی سرگردان را که در مشکلات در شرف وقوع دخالت میکند با شوخطبعی و کمدی شگفتانگیز احمقانه نشان میدهد، لئونه به آن شکوه بیشتر و بهتری میبخشد. در صحنههای رویارویی، مرد ایتالیایی از نماهای نزدیک متمرکز روی چشمها استفاده میکند، جایی که کوروساوا از ضدقهرمان خود، که نام مستعار سانجورو را برگزیده است، در نماهایی واضح و گسترده فیلم میگیرد.
شهر غبارآلود و متروکی که کوروساوا به تصویر میکشد همیشه برای سازندگان فیلمهای گاوچرانی جذاب بود، و کلاسیک دیگر وسترن اسپاگتی سرجیو کوربوچی با نام «جنگو» (Django) (۱۹۶۶)، برداشتی بسیار تاریکتر و بدبینانهتر از آن ارائه میدهد. طرح کوروساوا ممکن است خود از یک منبع غربی الهام گرفته شده باشد، با این حال برخی از مفسران به شباهت آن با رمان «خرمن سرخ» (Red Harvest) دشیل همت محصول سال ۱۹۲۹ اشاره کردهاند.
۴. بیل را بکش (Kill Bill)
- کارگردان: کوئنتین تارانتینو
- بازیگران: اوما تورمن، دیوید کارادین، ویوکا ای فاکس
- محصول: ۲۰۰۴
- امتیاز متاکریتیک: ۸۳ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
- فیلم الهام گرفته شده: لیدی اسنوبلود (Lady Snowblood )
- کارگردان: توشیو فوجیتا
- محصول: ۱۹۷۳
بر اساس مجموعهی مانگای تحسین شدهی کازوئو کویکه به نام «گرگ تنها و توله» ( Lone Wolf and Cub)، تریلر انتقامی «لیدی اسنوبلود» یکی از الگوهای تقلید ادبی رزمی کوئنتین تارانتینو در فیلم دو قسمتیاش یعنی «بیل را بکش» بود. داستان «لیدی اسنوبلود» به کارگردانی توشیا فوجیتا، از یوکی (یک میکو کاجی خشن) بین گذشته و حال در رفت و آمد است و مفهوم آن، آموزش نهایی و تلاش او برای انتقام خونین را به عنوان تجسم زندهی خشم مادرش نشان میدهد.
«بیل را بکش»، همان رویکرد غیرخطی را در زمینهسازی جستوجوی بیرحمانهی عروس (با بازی اوما تورمن) اتخاذ میکند، با این تفاوت که او نه برای غریبهها، بلکه برای رفقای سابقش، مجازات خشونتآمیزی در سر دارد. خود کاجی ادعا کرد که تارانتینو بازیگران را وادار به تماشای لیدی اسنوبلود میکند، و چنین احترامی را میتوان از فوارههای خونی که از بدنهای تکهتکهشده میپاشد تا مبارزات مشابه در یک مهمانی که هر دو در برف به اوج خود میرسند احساس کرد.
مبارزهی رن ایشی (با بازی لوسی لیو) و عروس در خانهی برگهای آبی بیشتر بر الهامبخش بودن فیلم تاکید میکند. موسیقی «گل قتل عام» که توسط خود کاجی در ابتدا و انتهای «لیدی اسنوبلود» خوانده شد، همان موسیقی در حال مرگ رن است.
۵. ماتریکس (The Matrix )
- کارگردان: واچوفسکیها
- بازیگران: کیانو ریوز، لارنس فیشربن، کری ان ماس
- محصول: ۱۹۹۹
- امتیاز متاکریتیک: ۷۳ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۷ از ۱۰
- فیلم الهام گرفته شده: شبح درون پوسته (Ghost in the Shell )
- کارگردان: مامورو اوشی
- محصول: ۱۹۹۵
واچوفسکیها با افتخار به فیلم هیجانانگیز سایبرپانک مامورو اوشی محصول سال ۱۹۹۵ به عنوان فیلم الهامبخش «ماتریکس» اشاره کردهاند. کارهای اوشی بخشی از پیشنهادهای تهیه کننده بود، و تاثیر بصری به اندازهی کافی واضح است، به ویژه کد سبز که نشان دهندهی ارتباطات دیجیتالی است که به قهرمانان هر فیلم اجازه میدهد به رایانه متصل شوند.
در واقع، ماتریکس تاثیرات متعددی از انیمهها گرفت (در میان آنها، آکیرا اثر کاتسوهیرو اوتومو محصول سال ۱۹۸۸)، اما موضوع فیلم اوشی در این فیلم واضحتر است. هر فیلم ترکیبی هیجانانگیز از اکشن انسان در برابر ماشین و اگزیستانسیالیسم بیپروا را شامل میشود. هر دو به تلاقی فناوری و روح توجه دارند، اینکه آیا اولی میتواند دومی را فرسایش دهد یا نه، و اینکه آیا همپوشانی دیجیتالی میتواند ما را به طور کامل تحتالشعاع قرار دهد.
سیستمهایی که قهرمان هر فیلم میخواهد از آن رهایی یابد، اندکی متفاوت است: میجر در «شبح درون پوسته» از کارفرمایان دولتی خود فرار میکند، در حالی که نئو در «ماتریکس» از بردگی در دست ماشینهای واقعی رهایی مییابد. با این حال، هم میجر و هم نئو، قطع ارتباط بین ذهن و بدن را به اشتراک میگذارند و آشتی میدهند.
۶. قوی سیاه (Black Swan)
- کارگردان: دارن آرونوفسکی
- بازیگران: ناتالی پورتمن، ونسان کسل، میلا کونیس
- محصول: ۲۰۱۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۹ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
- فیلم الهام گرفته شده: آبی تمام عیار (Perfect Blue )
- کارگردان: ساتوشی کن
- محصول: ۱۹۹۷
دارن آرونوفسکی بخش مهمی از زندگی حرفهای خود را صرف بازسازی اولین فیلم ساتوشی کن دربارهی ستارهی پاپ، میما کرده است که توسط یک طرفدار دو آتیشه تعقیب میشود. پس از خرید حق ساخت یک اقتباس لایو اکشن که هرگز به نتیجه نرسید، آرونوفسکی در عوض در فیلم «مرثیهای برای یک رویا» (Requiem for a Dream ) (2000) سکانسی از نماهای «آبی تمام عیار» را در صحنهی وان حمام تکرار کرد.
فیلم بعدی او «قوی سیاه»، با بازی ناتالی پورتمن در نقش بالرینی که رفته رفته آشفته میشود، تاثیر را همچنان واضحتر نشان میدهد. مانند «آبی تمام عیار»، داستان دربارهی یک رقاص باله است که در نزدیکی رسیدن به موفقیت، با یک بحران هویت مرگبار دست و پنجه نرم میکند. تعدادی شباهت سطحی وجود دارد، از جمله لباس سبک بالرین میما در روزهایی که او یک هنرمند پرطرفدار بود، و هر دو فیلم به سوالات دوگانگی شخصیتها میپردازند.
این موضوعی است که کن کمی ظریفتر از آرونوفسکی با آن برخورد میکند. رویکرد روانجنسگرایانه آرونوفسکی به مبهم کردن داستان و واقعیت ملودراماتیکتر است، درست به اندازهی کن توهم را به عنوان واقعیت و بالعکس نشان میدهد.
۷. بازیهای گرسنگی (The Hunger Games )
- کارگردان: گری راس
- بازیگران: جنیفر لارنس، جاش هاچرسون، وودی هرلسون
- محصول: ۲۰۱۲
- امتیاز متاکریتیک: ۶۸ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
- فیلم الهام گرفته: نبرد سلطنتی (Battle Royale )
- کارگردان: فینجی فوکاساکو
- محصول: ۲۰۰۰
در «نبرد سلطنتی» کینجی فوکاساکو، یک دولت ویرانشهری در ژاپن آینده، دانشآموزانی از کلاس نهم را اسیر میکند و آنها را مجبور میکند تا یکدیگر را در رقابت ورزشی بکشند. در بازیهای گرسنگی اثر سوزان کالی، یک دولت ویرانشهری در آینده، کودکان تصادفی، از جمله کتنیس اوردین (با بازی جنیفر لارنس) را میدزدد و آنها را مجبور میکند تا یکدیگر را در رقابتی ورزشی بکشند. هر دوی این داستانها از یک رمان نشات گرفتند، و «بازیهای گرسنگی» برای اولین بار در سال ۲۰۰۸ و «نبرد سلطنتی» توسط کوشون تاکامی در سال ۱۹۹۹ منتشر شدند.
رشتهی تاثیر غیرقابل انکار است، اما واگراییهایی وجود دارد. مثلا «نبرد سلطنتی» بسیار خونینتر از هیجانات YA «بازیهای گرسنگی» است، و جزییات شرایطی که منجر به رقابتهای وحشیانه در هر فیلم میشود، متفاوت است. هر دو به یک سنت قدیمی از ژانر مهیجی تعلق دارند که افراد در یک مکان دورافتاده جمع میشوند و یا شکا میکنند و یا شکار میشوند. به جز این بازیهای گرسنگی و نبرد سلطنتی، شاهد چنین فیلمهایی مانند «خطرناکترین شکار» (The Most Dangerous Gam) (1932) و به تازگی سریالی به نام «بازی مرکب» (Squid Game ) بودیم که خط داستانی مشابهی را پیش گرفتند.
۸. تلقین (Inception )
- کارگردان: کریستوفر نولان
- بازیگران: لئوناردو دی کاپریو، کن واتابه، جوزف گوردون وویت
- محصول: ۲۰۱۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۸ از ۱۰
- فیلم الهام گرفته شده: پاپریکا (Paprika )
- کارگردان: ساتوشی کن
- محصول: ۱۹۹۱
در کنار آرونوفسکی، فیلمساز دیگری که از آثار ساتوشی کن الهام گرفته، کریستوفر نولان است، که ممکن است فیلم «تلقین» او تا حدی از آخرین فیلم کن، با نام «پاپریکا» الهام گرفته باشد، که خود برگرفته از یک رمان تکنو-مهیج نوشته یاسوتاکا تسوتسوی در سال ۱۹۹۳ است. «پاپریکا» و «تلقین» هر دو فیلمهایی مهیج و بر اساس ایدهی ماشینهایی هستند که امکان سفر آزاد و شفاف به رویاها و تعامل با آنها را فراهم میکنند.
پاپریکا موضوعی را تکمیل میکند که توسط «آبی تمام عیار» به کارگردانی کن آغاز شده است، و اینترنت را به عنوان یک رویای جدید برای رقابت با سینما میبیند، اما نگران است که این موضوع به چه چیزی منجر شود. «پاپریکا» دیدگاه امیدوارکنندهتری را پیشنهاد میکند که فناوری جدید ممکن است به همراهیهای جدید و حتی شفا نیز منجر شود.
«تلقین» تعدادی از تصورات بصری را از «پاپریکا» به عاریت گرفته است، از جمله آسانسوری که از سطوح مختلف یک ناخودآگاه بالا میرود. لحظهای که دنیای واقعی و رویا با هم تداخل پیدا میکنند، یا ایدهای کاملا مشابه پیشنهاد میشود، مانند زمینهای که با لمس، ترک میخورد و به تکههای شیشهی شکسته تبدیل میشود. پیوند دادن این دو پروژهی علمی-تخیلی رویایی با هم، روشی عالی برای به تصویر کشیدن شکنندگی حافظهی انسان است.
منبع: bfi
اتفاقاً برعکس است چون انیمه از ماتریکس قدیمی تره.
ماتریکس از این انیمه قدیمی تر است فکر کن این دیدگاه رو پاک کن
پرفکت بلو و پاپریکا جزو سینمای کلاسیک ژاپن حساب میشن ؟ جدی میگی کیومرث ؟