۷ فیلمساز بزرگ که دنیای ما را دگرگون کردند
در این مطلب نگاهی میاندازیم به تعدادی از فیلمسازان برجسته که دنیای ما را به بهترین شکل تغییر دادند و چگونگی تاثیر هرکدام را بررسی میکنیم.
هزاران سال پیش، بشر برای خود قصههایی از خدایان و قهرمانان تعریف میکرد و خرد جمعی نسلهای قبل را از طریق قدرت داستان ارتقا میبخشید. توضیح مفاهیمی مانند مهربانی و رفتارهای غیرانسانی یا عشق و نفرت یک چیز است، اما تجربهی واقعی این مفاهیم از طریق یک داستان با جزئیات قابل لمس چیز دیگری است.
امروز، فیلمها اسطورههای جدیدی هستند که این سنت را ادامه میدهند و دنیای سینما به ما فیلمسازان بیشماری را ارائه کرده که قادر به فراتر رفتن از سطح پر زرق و برق تجارت سینمایی و تغییر جهان از طریق هنر خود هستند. اینها کارگردانانی هستند که نه تنها ما را سرگرم میکنند، بلکه دیدگاه ما را نسبت به جهان پیرامون بهبود میبخشند، درست مثل راویان داستانهای قدیمی.
در میان این فیلمسازان، تعداد معدودی برجسته هستند، آنهایی که فیلمهایشان به طور مثبتی بر مخاطبان در سطح جهانی تاثیر میگذارد. این کارگردانان با آثار خود، آگاهی از موضوعات مهم فرهنگی را افزایش دادهاند، نحوهی ساخت فیلمهای سینماگران بعد از خود را تغییر دادهاند، آینهی نقد را در برابر جامعهی ما نگه داشته و حتی در سیاستهای ملتها نیز تاثیر گذاشتهاند.
۱. استیون اسپیلبرگ
هیچ لیستی از فیلمسازان تاثیرگذار بدون استیون اسپیلبرگ به عنوان پردرآمدترین کارگردان تمام دوران کامل نخواهد شد. او مردی است که علیرغم ارزش خالص ۳.۷ میلیارد دلاری سرمایهاش، اظهار داشت: «من علاقهای به کسب درآمد ندارم. درآمد همیشه نتیجهی موفقیت فیلمهایم است، اما هرگز هدف من نبوده.»
پس هدف این فیلمساز افسانهای چیست؟ اگر به یکی از تاثیرگذارترین فیلمهای او در جهان یعنی « فهرست شیندلر» (Schindler’s List) که نامزد و برندهی اسکار سال ۱۹۹۳ شد نگاهی بیاندازیم، متوجه میشویم که هدفش آموزش بود. اسپیلبرگ در مصاحبهای با شورای ملی مطالعات اجتماعی میگوید: «از هولوکاست فقط به صورت پاورقی در بسیاری از کتابهای درسی نام برده شده یا اصلا ذکر نشده است. میلیونها نفر در دنیا چیز کمی در مورد آن میدانستند. خیلیها هم سعی کردند انکار کنند که این اتفاق رخ داده است.»
اسپیلبرگ از طریق فهرست شیندلر تلاش کرد تا آگاهی از یکی از وحشتناکترین وقایع تاریخ را افزایش دهد. در همان مصاحبه، اسپیلبرگ ادامه داد: «مهمترین درسها، درسهای حقیقت و مدارا است تا چنین اتفاقی برای هیچ کس دیگر تکرار نشود. هرچند که هنوز هم نفرت زیادی در جهان وجود دارد.»
این کارگردان از درآمد حاصل از این فیلم برای اعطای پول به تلاشهای یادبود هولوکاست و همچنین تاسیس سازمانی که به جمعآوری شهادتها و نوشتههای تاریخی بازماندگان کمک میکند، استفاده کرد.
اسپیلبرگ مردی است که تلاش میکند تا جنبههای حیاتی زندگی، کودکی و تاریخ را از طریق فیلمهای پرفروش و تحسینبرانگیز دوران خود نشان میدهد. او کارگردانی است که به طور قطع با آثار درخشان خود بیشتر از تنها یک فیلم بر جهان ما تاثیر گذاشته است.
۲. آلفرد هیچکاک
اگر یک کارگردان وجود داشته باشد که برای همیشه فیلمسازی مدرن را تغییر داده، آن آلفرد هیچکاک است.
هیچکاک در طیف وسیعی از ژانرهای فیلم کار میکرد و آثار بسیاری از کمدی گرفته تا درام خلق کرده است. اما ماندگارترین آثار او در زمینههای تعلیق و وحشت بود، جایی که او به طرز ماهرانهای مرز باریک بین انسانهای عاقل و مجنون را جستجو میکرد.
به دلیل آثار هیچکاک است که بسیاری از فیلمهای مدرن از تکنیکهای دوربینی که او پیشگامشان بود مانند «آروارهها» (Jaws) و «ایتی» (E.T) استفاده کردند. او پیشگام ایدهی مکگافین، یک شی در فیلم بود که از اهمیت اساسی برای طرح برخوردار است، و داستان را به جلو سوق میدهد. اما بیشتر از همه، هیچکاک پیچیدهترین شرورانی که جهان فیلم تاکنون دیده است را به تصویر کشید.
او با دو جایزهی گلدن گلوب، هشت جایزهی لورل و پنج جایزهی دستاورد هنری، مهارت بینظیری در ساخت فیلم داشت. این فیلمساز از هنر خود برای مقابله با مسائلی مانند خشونت، جنون و از دست دادن استفاده کرد و علیرغم توانایی ترساندن، بسیاری از فیلمهای وی قدرت عشق و اجتماع را به بشریت نشان میدهد و ازعان داشت که بهترین دفاع در برابر هرج و مرج و ترس در مقابل ناشناختهها، اعتماد ما به یکدیگر است.
بدون وجود هیچکاک، فیلمهای امروز با آنچه اکنون میبینیم و میشناسیم فاصلهی زیادی داشتند.
۳. اورسن ولز
اورسن ولز مردی است که نامش بر یکی از بزرگترین فیلمهای تاریخ یعنی «همشهری کین» (Citizen Kane) میدرخشد.
کنت تینان، منتقد تاثیرگذار سینما، یک بار در مورد این فیلم گفت: «هرکسی که همشهری کین را در سن تاثیرپذیری دیده باشد، هرگز این تجربه را فراموش نخواهد کرد؛ یک شبه سینمای آمریکا چیزی را به او عطا میکند که صدها کتاب فرهنگ و لغتنامه نمیتوانستند.»
علاوه بر این تمجید قاطعانه و بزرگ، ولز همچنین پیشگام آنچه که اکنون به عنوان فیلم مستقل میشناسیم بود و بسیاری از آثارش را با بودجهی شخصی ساخت و از طریق تجربهاش در رادیو با کارگردانی و گویندگی در مورد جنگ جهانی، انقلابی در دنیای صدای فیلم ایجاد کرد، و از تکنیکهایی مانند محو، تحریف و چیزهای دیگر برای ایجاد یک تجربهی شنیداری سه بعدی استفاده کرد.
ولز به عنوان یک فیلمساز که یکی از مهمترین فیلمهای تاریخ را به ما هدیه داد و خالق تکنیکهایی که امروز میبینیم و از آنها لذت میبریم، یک فرد تاثیرگذار در دنیای سینما بود.
۴. چارلی چاپلین
بیشتر افراد وقتی نام چارلی چاپلین را میشنوند، کمدیهای بیصدای این بازیگر در ذهنشان زنده میشود. او یکی از مهمترین چهرهها در ساخت و بازی فیلمهای صامت بود. شخصیت روی صحنهی او یعنی ولگرد، یکی از شناختهشدهترین تصاویر در جهان بود و هست.
اما در مورد این بازیگر انگلیسی چیزهای بیشتری نسبت به کمدی اسلپ استیک وجود داشت. میراث کار چاپلین، که او به طور هدفمند برای عبور از مرزهای فرهنگی طراحی کرد، اثبات کرد که درست به اندازهی کمدی او تاثیرگذار است.
این نقل قول را از فیلم محصول ۱۹۴۰ او با عنوان «دیکتاتور بزرگ» (The Great Dictator) در نظر بگیرید:
«سربازها! خودتان را در اختیار افراد بیرحم قرار ندهید، مردانی که شما را تحقیر میکنند و شما را به بردگی میبرند، زندگی شما را کنترل میکنند، به شما میگویند چه باید بکنید، چگونه فکر کنید و چگونه احساس کنید، به شما سرمشق میدهند و مانند یک چهارپا با شما رفتار میکنند. خودتان را به این مردان غیرطبیعی نسپارید، مردان ماشینی، با افکار ماشین ماشینی و قلب ماشینی! شما ماشین نیستید. شما حیوان نیستید. شما انسان هستید! عشق به بشریت را در قلب خود دارید! نفرت ندارید. تنها کسانی که عشق در سینه ندارند، نفرت میپراکنند. سربازان! برای بردگی نجنگید، برای آزادی بجنگید! »
چاپلین اولین کسی بود که قدرت فیلم در مبارزه با بیعدالتی را به جهانیان نشان داد، زمینه را برای فیلمهای زیادی فراهم کرد که مسائل غیرانسانی را افشا میکنند و از بین میبرند. بدون چاپلین، فیلمهایی مانند «فهرست شیندلر» (Schindler’s List) ساختهی اسپیلبرگ ممکن بود هرگز وجود نداشته باشند.
۵. مارتین اسکورسیزی
اسکورسیزی اغلب با خشونت گرافیکی اراذل و اوباش و انسانهای بدطینت که فیلمهای پرطرفدار او را پر میکنند شناخته میشود، اما این تفسیر او دربارهی خشونت است که مسیر او را از سرگرمی صرف به سمت تغییر جهان سوق میدهد.
یک کلید برای تفسیر فیلمهای اسکورسیزی وجود دارد، و این در یکی از مشهورترین سخنان این فیلمساز نهفته است: «به نظر من هر انسان عاقلی باید ببیند که خشونت جهان را تغییر نمیدهد و اگر تغییر دهد، موقتی است …»
جهانبینی اسکورسیزی در یک خانوادهی فقیر، اما کاتولیک، که در آن ذهن جوان او در معرض همزمان اخلاق ایمانی و جنایاتی که او را احاطه کرده بود، شکل گرفت. بسیاری از فیلمهای او این را منعکس میکنند، مخاطبان را به همراه شخصیتهای خود به اوج قدرت میرسانند، اما بعدا آنها را عقب میکشند زیرا خطاها و کارهای شر این شخصیتها باعث سقوط آنها میشود.
فیلمهای اسکورسیزی که یکی از درخشانترین فیلمسازان تاریخ است، تفسیر او از آمریکا و بینش او دربارهی ماهیت بیهودهی خشونت را به جهانیان ارائه میدهد.
۶. آکیرا کوروساوا
نام آکیرا کوروساوا این روزها برای بسیاری از مخاطبان سینما ناشناخته است، اما هرکسی که از بزرگترین فیلمهای چند دههی گذشته لذت برده باشد، مدیون اوست.
او کارگردان فیلم «هفت سامورایی» (The Seven Samurai) بود که الهامبخش «هفت دلاور» (The Magnificent Seven) شد. او همچنین کارگردان «دژ پنهان» (Hidden Fortress) بود، که با الهام بخشیدن به کارگردان ناشناختهای به نام جورج لوکاس کمک کرد تا شمشیرهای لامپی را با شمشیرهای فلزی جایگزین کند و فیلمی به نام «جنگ ستارگان» (Star Wars) بسازد. کلینت ایستوود یک بار از کوروساوا برای ایجاد ژانر وسترن اسپاگتی که به شکل گرفتن حرفهاش منجر شد، تشکر کرد.
جهان بسیاری از شاخصترین فیلمهای خود را مدیون کوروساوا است. نفوذ او جهت دهها سال آیندهی فیلمسازان بزرگی را تعیین کرد و مضامین فیلمهای او چنان جهانی شد که به راحتی از دنیای سامورایی به غرب آمریکا راه یافت. فیلمهای او در زمرهی بهترینهای تاریخ قرار گرفتهاند و میراث وی تا امروز دنیای فیلم را دگرگون کرده است.
۷. شرمین عبیدچینوی
شرمین عبیدچینوی ۳۸ ساله در مقایسه با بقیهی کارگردانهای این لیست یک تازهوارد محسوب میشود، اما تاثیر او در جهان اگر نگوییم بیشتر از همه، اما به همان اندازه بزرگ است.
عبیدچینوی، روزنامهنگار و فعال پاکستانی، دریافت کنندهی جوایز متعددی از جمله شش جایزهی امی برای مستندهای خود بوده است. فیلم او با عنوان «دختری در رودخانه؛ بهای بخشیدن» (A Girl in the River: The Price of Forgiveness)، که مسالهی قتلهای ناموسی در پاکستان را برجسته میکند، داستان یک زن ۱۸ ساله است که توسط بستگانش به قتل میرسد تا عزت خانوادهشان را حفظ کنند. او را به رودخانه انداختند، اما به طور معجزهآسایی زنده ماند تا داستانش را تعریف کند.
قتلهای ناموسی در پاکستان اغلب مورد توجه قرار نمیگیرد و به همین دلیل است که عبیدچینوی این موضوع خاص را انتخاب کرده است. قدرت هنر او هنگامی آشکار شد که وی در سخنرانی دریافت اسکار برای این فیلم به حاضران گفت نخستوزیر پاکستان فیلم او را دیده است و متعاقبا قول داد که قانون قتلهای ناموسی را تغییر دهد. او گفت: «این قدرت فیلم است.»
سایر پروژههای عبیدچینوی موضوعاتی از جمله اسیدپاشی به زنان در پاکستان را پوشش میدهد و او دائما به دنبال برجسته کردن مسائل بشردوستانه در کشور خود از طریق فیلم است. او کارگردان موفقی است که به طور مکرر نه تنها با فیلم، بلکه با قانون و تلاشهای بشردوستانه در حال تغییر جهان است.
هنر به عنوان تغییر
هر یک از این فیلمسازان به کمک هنر خود، با تلاشهای بشردوستانه یا هر دو تاثیر زیادی بر جهان داشتند و از هر یک به عنوان قسمت مهمی از تاریخ فیلمسازی یاد میشود. لحظه ای وقت بگذارید و یکی از آثار هر کدام را ببینید. خواهید دید که شما از نظر فرهنگی غنی شدهاید و شاید کمی به سمت بهتر شدن تغییر کرده باشید.
منبع: Beliefnet
و جان فورد!
پس کامرون،تارانتینو،فورد،و کاپولاى بزرگ؟؟؟ ؟؟
ببخشید استنلی کوبریک کشکه احیانا ؟
اون شش کارگردان اول برای معرفی کارگردان آخر بود. بهترین کار بنظرم تحلیل مجزای فیلم کارگردان آخر بود. این سبک معرفی حداقل به سلیقه من که نخورد.