۷ اشتباه بزرگ در اقتباسهای سینمایی «هری پاتر» که هواداران را ناامید کرد
فیلمهای اقتباسشده از مجموعه «هری پاتر» جی.کی.رولینگ مانند اکثر اقتباسهای سینمایی، تفاوتهایی با آنچه در کتاب نوشته شده دارد. بسیاری از طرفداران بر این باورند که این تفاوتها اشتباهات ناشی از تولید عجولانه، عدم توجه به جزئیات کتاب یا تغییراتی است که به منظور تطبیق داستان با دورهی زمانی خاصی انجام شده است. برخی دیگر اما حدس میزنند که سازندگان فیلم اساسا به اندازه کافی به منابع اصلی پایبند نبودهاند و در این مورد دغدغه چندانی هم نداشتهاند. دلیل هر چه باشد، این اشتباهات طرفداران را ناامید و بعضا سردرگم کرده است.
۱. گروهبندی تصادفی دانشآموزان سال اول در «هری پاتر و سنگ جادو»
این موضوع شاید عجیبترین تصمیم سازندگان مجموعه فیلم باشد. در فیلم اول، قرار گرفتن دانشآموزان در گروههای چهاگانه مدرسه، همانطور که در کتابها توضیح داده شده است، به ترتیب حروف الفبا انجام نمیشود. این به خودی خود مسالهی مهمی نیست اما فهرست اسامی که توسط پروفسور مک گونگال خوانده میشود، هیچ منطقی ندارد: اول هرمیون گرنجر، سپس ناگهان دراکو مالفوی، سپس سوزان بونز، رونالد ویزلی، و در پایان هم هری پاتر برای گروهبندی توسط کلاه فراخوانده میشود.
بقیه دانشآموزان سال اولی هم که در مراسم گروهبندی حاضر بودند کاملا نادیده گرفته شدند.
مراحل گروهبندی سه شخصیت اصلی و رقیب آینده آنها، دراکو مالفوی، که مشخصا به دلیل اهمیتشان برای طرح داستان نشان داده شدهاند. اما سوزان بونز چطور؟ بازیگر این نقش النور کلمبوس، دختر کارگردان فیلم «هری پاتر و سنگ جادو»، کریس کلمبوس است. ظاهراً تنها به همین دلیل است که این دختر توانسته پنج دقیقه در این فیلم ظاهر شده و به شهرتی برسد. اینکه بگوییم در حق بقیه بچههای سال اولی بی انصافی شده، بیراه نیست .
۲. اطلاعنداشتن الیور وود از قوانین کویدیچ در «هری پاتر و سنگ جادو»
مسخره به نظر میآید، اما حقیقت دارد. شخصیت الیور وود در فیلم،با وجود اینکه کاپیتان تیم گریفیندور است، بر خلاف کتاب، قواعد اولیه کوئیدیچ را نمیداند!
در صحنهای که الیور تمام قوانین ظریف محبوبترین بازی جادوگری را برای هری توضیح میدهد، اتفاق عجیبی رخ میدهد: وود ادعا میکند که اگر جستجوگر تیمی بتواند گلدن اسنیچ را بگیرد، تیم او برنده میشود. اما در واقع اینطور نیست.
طبق قوانین اصلی کوییدیچ، ۱۵۰ امتیاز به تیمی تعلق میگیرد که بتواند گلدن اسنیچ را بهچنگ آورد، اما این همیشه به معنای پیروزی نیست. به هر حال، تیم مقابل اگر تعداد گلهای مناسبی در طول بازی به ثمر رسانده باشد، هنوز هم میتواند برنده شود.
۳. پیشینهی ناگفتهی شاهزاده دورگه در «هری پاتر و شاهزاده دورگه»
در فیلم ششم، هری یک کتاب درسی در زمینه طرز تهیه معجون پیدا میکند که زمانی متعلق به شاهزاده دورگه بود. با پیشروی فیلم متوجه میشویم که صاحب سابق کتاب اطلاعات بسیار خوبی از موضوع داشته است. او همچنین یادداشتهای مهمی را در صفحات کتاب به جای گذاشته که به هری در موفقیت در کلاسهای اسلاگهورن کمک زیادی کرد.
در پایان فیلم متوجه میشویم که سیریوس اسنیپ پشت نام مستعار شاهزاده دورگه مخفی شده است، اما توضیحات در این مورد به همین جا ختم میشود. سازندگان فیلم توضیح نمیدهند که چرا رئیس سابق گروه اسلیترین چنین نامی را انتخاب کرده و در نهایت این نام به چه معناست.
بر اساس کتاب، پدر اسنیپ یک ماگل و مادرش یک جادوگر با نام خانوادگی پرنس بود. این جزئیات کوچک اما مهم در بیوگرافی جادوگر سیاه، برای درک شخصیت او بسیار مهم است که متأسفانه در فیلم به طور کامل بررسی نشده است.
۴. لباسهای گریفیندور جیمز و سیریوس در «هری پاتر و یادگاران مرگ»
در یکی از فلاشبکهایی که در قسمت پایانی مجموعه فیلم نشان داده میشود، میتوانید جیمز کوچک، سیریوس و لیلی را ببینید. این فلشبک به طور خاص سیریوس اسنیپ را در اولین روز حضورش در هاگوارتز نشان میدهد. بچهها دور یک میز نشستهاند و مراسم سنتی گروهبندی درحال اجرا است. اما در همین نقطه چیزی درست نیست: جیمز و بهترین دوستش، سیریوس، در این صحنه لباسهایی با نماد گریفیندور پوشیدهاند، ولی از نظر تئوری نباید قبل از گروهبندی در مجلس، لباسهای گروه خاصی را پوشیده باشند. ظاهراً سازندگان این فرنچایز به سادگی این جزئیات را فراموش کرده بودند، اما طرفداران کتابها واقعاً از این اشتباه آزرده شدند.
۵. مطابقنبودن رنگ چشم هری با مادرش
طرفداران دنیای جادوگری بارها از سازندگان فیلمها انتقاد کردهاند که با وجود سبز توصیف شدن چشمان هری پاتر در کتابها، در فیلم چشمهای او آبی است.
متأسفانه در طول فیلمبرداری اولین فیلم، دنیل رادکلیف به لنزهای تماسی واکنش آلرژیک نشان داد و در نهایت تصمیم گرفته شد از آن استفاده نکند. مشکلی ندارد، اما چرا مادر شخصیت اصلی فیلم، لیلی ایوانز، چشمان قهوهای دارد؟
انتخاب بازیگری با چشمان آبی مانند رادکلیف قطعا منطقیتر بوده، اما ظاهرا سازندگان مجموعه فیلم تصمیم گرفتهاند این جزئیات را نادیده بگیرند. جزئیاتی که چندان کوچک هم نبوده و عنصری بسیار مهم در داستان است. حداقل به این دلیل که شخصیتهای دیگر فیلم مدام به هری پاتر یادآوری میکنند که «او چشمانی دقیقا شبیه به مادرش دارد.»
۶. شکستن مهمترین قانون هاگوارتز توسط هرمیون در «هری پاتر و سنگ جادو»
از قضا، بهترین دانشآموز هاگوارتز، هرمیون گرنجر، مهمترین قانون مدرسه را در اولین روز ملاقات با هری و رون در قطار زیر پا میگذارد.
این دختر بعد از دیدن اینکه عینک شخصیت اصلی با نوار چسب تعمیر شده است، تصمیم میگیرد آن را با طلسم ساده Reparo درست کند. در کمال تعجب، هیچ یک از جادوگران بزرگسال قطار حتی به خود زحمت نمیدهند که او را در زمینه ممنوعیت انجام جادو خارج از مدرسه نصیحت کنند. علاوه بر این، هرمیون تمام کتابهای درسی مدرسه را قبل از آمدن به مدرسه خوانده بود، بنابراین باید میدانست که تحت هیچ شرایطی نباید از جادو بیرون از دیوارهای هاگوارتز استفاده کرد.
۷. تعمیرنشدن چوبدستی هری و شکستن ابرچوبدستی در «هری پاتر و یادگاران مرگ»
در پایان آخرین کتاب، هری از ابرچوبدستی برای تعمیر چوبدستی خود استفاده میکند، سپس به مزار دامبلدور میرود و ابرچوبدستی را به صاحب واقعی آن برمیگرداند. اما در فیلم، شخصیت اصلی به سادگی یکی از یادگاران مرگ را از وسط میشکند و آن را از روی پل مدرسه به پایین پرت میکند. پس از تماشای این صحنه، حداقل دو سوال وجود دارد: هری پاتر چگونه قصد دارد چوبدستی خود را تعمیر کند؟ و چرا او باید چنین اثر باستانی و قدرتمندی را به این راحتی از بین ببرد؟
منبع: startefacts
توی مورد ۴ اینجوری نشون دادن که بگن لیلی یکسال از جیمز و سیریوس دیرتر وارد شده به خاطر همین لباس رسمی تن لیلی نیست ولی جیمز و سیریوس لباس گریفیندور پوشیدن
هرمیون قانونی رو زیر پا نزاشته
تو سال اول قبل از ورود به هاگوارتز میشه جادو کرد
اگه یادگاران مرگ۲ رو خونده باشید تو خاطرات اسنیپ سوروس به لیلی همین رو میگه
مورد آخر. هلی توی کتاب چوبدستی را با دامبلدور دفن میکنه، توی فیلم هم چوبدستی رو میشکنه. در هر دو حالت از چوبدست کهن صرف نظر میکنه. دلیلش هم قبلا گفته شده، چون افراد زیادی به طمع میفتن تا با کشتن صاحب چوبدست کهن، مالکیت رو به دست بیارن، مثل ولدمورت که با این تصور که اسنیپ صاحب چوبدستی هست، اون رو کشت
توی قطار جادو کردن اشکال نداره
توی کتاب شاهزاده دورگه جینی توی قطار ی پسرو طلسم میکنه و اسلایگهور میبینتش و میارتش توی مهمونی خودش ک توی فیلم نشون ندادن چرا جینی هم میاد توی مهمونی اسلایگهورن…
چیزای بهتر دیگه ای دو میتونستید بهشون اشاره کنید
مثل اینکه اسنیپ چطور تونست جای هری ،هرمیون و رونو پیدا می کنه در حالی همه مرگخوارا دنبالشون بودن و نتونستن پیداشون کنن
به هر حال جالب بود ممنون🌚
فینیاس نایجلوس بلک، از مدیران هاگوارتز که پرترهی اون یک تابلو در دفتر مدیر هاگوارتز و یک تابلو در خانهی شماره ۱۲ بلک ها داشت. هری، رون و هرمیون در مدتی که از دست مرگخوار ها به خانه سیریوس(یا بهتر است بگویم هری که وارث او بود) رفتند، هرمیون تابلوی فینیاس رو برداشت و در کیفش گذاشت تا اونها رو نبینه، تا وقتی به دفتر مدیر برگشت، به اسنیپ چیزی از موقعیت اونها نگه. ولی بعد از اون وقتی در جنگل دین بودن، هرمیون اسم جنگل از دهنش میپره در حالی که فینیاس درحال شنیدن بوده. به هرحال، فینیاس به اسنیپ خبر میده و اسنیپ هم همون موقع، شمشیر رو پنهان میکنه و پاترونوس رو برای هری میفرسته
با سلام
اون چوب دستی و هر کی داشته باشه یک قاتل پیدا میکنه.
چون نفری که بخواد چوب دستی و از هری بگیره ابتدا باید هری و بکشه، پس نگه داشتن اون ابر چوب دستی عاقلانه نبوده بخصوص که حالا شناسایی هم شده
ازوواج نکرن هدی یا هرماینی
بابا بچه ها تو یادگاران مرگ اگه هری اون ابر چوبدستی رو خراب نمیکرد میکشتنش چون اگه میفهمیدن دست هریه قبل از این که چوبدستی رو بگیرن میکشتنش
بعدشم هری اون همه سال با چوبدستی خودش کار کرد و هیچ وقت طمع چوبدستی دامبلدور رو نداشت
پس عاقلانش این بود نابودش کنه بخاطر یه ذره جادوی بیشتر جونش رو به خطر نندازه
و راجب ممنوعیت جادو در قطار جادو کردن هیچ عیبی نداره و ممنوع نیست بیرون از هاگوارتز و خارج از محدوده برای زیر ۱۸ ساله ها بله اشکال داره
من هم کتاباشو خوندم هم فیلماشو دیدم و به نظرم هر دو به قدری جالب بودن که میشه از یک سری ایرادات صرف نظر کرد
برای این فیلم خیلی خیلی خیلی زحمت کشیده شده پس بیاین یه ذره هم به نقاط قوتش فکر کنیم 🙂🙂
مورد ششم اشتباه هست . در قطار هم میشه جادو کرد . این در تمام بازگشتها از هاگوارتز قابل مشاهده است . بار دومی که هرماینی عینک هری رو در کوچه دیاگون تعمیر میکنه در کتاب تالار اسرار هست که ایراد داره
نه نه . دانش اموزایی که هنوز ازمون سمج ندادن و به سن قانونی ( ۱۷ سال ) نرسیدن غیر از خود هاگوارتز حق ندارن جادو کنن .
اگر کتاب رو خونده باشید متوجه میشید که آقای ویزلی این کار رو میکنه و اون صحنه که هرماینی توی کوچه این کار رو انجام میده، اصلا توی کتاب نیست 😅
نوشته بسیار جالب و درستی بود. خود من هم متوجه چندتاش شده بودم. فقط دوتا اشکال داره:
اول اینکه توی مورد سوم به جای سوروس اسنیپ نوشتید سیریوس اسنیپ
دومی هم مورد ۶ هست. تا جایی که من از کتابها متوجه شدم دانش آموزها قبل از ورود به هاگوارتز هیچ ممنوعیت و محدودیتی در مورد جادو ندارن حتی اگر چوب دستی داشته باشن و بازم طبق برداشت من از کتاب سوم تولد هرمیون بعد از ماه سپتامبر و ورود به مدرسه است. یعنی تو زمان مورد نظر هنوز حتی یازده سالش کامل نشده. در نهایت اینکه توی خود کتاب اول هم هرمیون توی اون صحنه میگه برای تمرین چندتا افسون ساده رو آزمایش کرده و درست عمل کرده پس اگر مشکلی پیش میومد همون موقع متوجه میشد.
بازم ممنون از متن خوبتون 🙂
آدم حالش از فیلم بهم میخوره، حیف اون همه پول وبازیگرای خوب که خرج این فیلم کردن، درصورتی که اگه از خودشون خلاقیت بخرج نمیدادن و مثل کتاب درستش میکردن خیلی عالی از آب در میومد، کسایی که کتابو نخوندن هیچی از داستان نمیفهمن،
دقیقا
کاملااااا درسته
از فیلم سوم به بعد که کارگردان عوض شده و همین خلاقیت به فیلم ها اضافه شده بعد از چندبار دیدن کسل کننده میشه.
مخصوصا دوتا فیلم آخر که واقعا هیچیی نمیشه ازشون فهمید اگر کتاب رو نخونده باشی در حالیکه دو قسمت اول رو هرچندبار ببینی بازم جالب و هیجان انگیزه
واقعا زمانی که هری پاتر ابر چوب دستی از وسط دو نصف کرد تا آخر فیلم تو فکر بودم
آخه کدام آدمی با مغز سالم وقتی هیچ سلاحی نداره و میتونه از بهترین سلاح دنیا استفاده کنه میزنه بهترین سلاح دنیا را نابود میکنه
نکات دقیق و جالبی بود و برای ما که طرفدارای دو آتیشه کتاب های هری پاتر هستیم ، مهم…
تو قطار جادو کردن اشکال ندارد.
مثلا تو کوچه ی دراگون نباید جادو کرد که هرمیون توی فیلم هری پاتر و تالار اسرار آمیز بعد از اینکه هری و هاگرید میان بیرون عینک هری رو ترمیم میکنه . تو قطار جادو کردن مجازه
داداش وجداناً نه تو فیلم و نه تو کتابش، (کوچه دراگون) نداشت….!!!
اون کوچه «دایگون» بود اسمش… دراگون تو فیلم بازیتاجوتخت بـــود…!!