۶ مرحلهی رابطهی عاشقانه که تمام زوجها پشت سر میگذارند
عاشق شدن آسان است، اما حفظ روابط عاشقانه علیرغم آنچه هالیوود و صنعت سینما سعی میکند به ما القا کند، ممکن است دشوار باشد. روابط هم مانند هر چیز دیگری که در زندگی بهدستش میآوریم، نیاز به تلاش و مراقبت دارند. برخی از زوجها طوفانهایی را که ناگزیر در هر رابطهای رخ میدهند، با موفقیت پشت سر میگذارند، در حالی که برخی دیگر به سادگی در چنین موقعیتهایی از یکدیگر جدا میشوند.
حقیقتی که وجود دارد این است که در زمان آشنایی با یک فرد جدید، هیچ گونه دفترچهی راهنمایی در مورد شخصیت و ویژگیهای رفتاری او به شما ارائه نمیشود. در هر حقیقت سرانجام و نتیجهی هر رابطهای، منحصر به فرد و بیهمتا است.
اما صرفنظر از مسیری که شخص در یک رابطهی عاشقانه انتخاب میکند و آن را میپیماید، مراحل ذاتی عشق و دلبستگی اساساً ثابت بوده و در مورد همهی زوجها یکسان هستند. توانایی زوجها برای پیمودن و پشت سر گذاشتن این مراحل، کلید رضایت آنها از رابطهشان است.
دانشمندان علوم اعصاب و متخصصان روانشناسی شش مرحلهی رشد و تکامل را برای روابط عاشقانه ترسیم کردهاند. این مراحل ششگانه روابط عاطفی که از عاشق شدن شروع میشود و به یک زندگی شاد در کنار یکدیگر ختم میشود عبارتاند از:
- درهمآمیختگی و هیجان
- دلبستگی ابتدایی
- مواجه شدن با تفاوتها و به وجود آمدن ترس و تردیدها
- سرخوردگی
- تصمیمگیری
- تمرین با هم بودن و نزدیکی شدید دوباره
هر رابطهای به طور معمول این شش مرحله را پشت سر میگذارد و گاهی اوقات یک رابطه بیشتر از یکبار این سیکل را طی میکند. این مراحل را نه به عنوان گامهایی برای رسیدن به یک نتیجهی نهایی بلکه به عنوان مجموعهای از فصول یک رابطه در نظر بگیرید که آنها را در یک چرخهی ابدی طی میکنیم.
در ادامهی این مقاله از دیجیکالا مگ، هر آن چیزی که باید در مورد این مراحل ششگانهی روابط عاطفی بدانید به همراه مهارتهایی که زوجها برای گذراندن هر مرحله نیاز دارند، آورده شده است. با ما همراه باشید.
مراحل رشد یک رابطه چرخهای است، نه خطی
ما اغلب تصور میکنیم که همهی روابط عاطفی به طور معمول از ملاقات با یک شخص جذاب و شیفتهی او شدن آغاز میشود، سپس این رابطه مجموعهای از آزمون و خطاهای مختلف را پشت سر گذاشته و سرانجام به خوشبختی و زندگی مشترک ختم میشود.
در واقع این یک روایت جذاب و کلیشهای است که ما همیشه در فیلمهای سینمایی، برنامههای تلویزیونی و ترانههای عاشقانه شاهد آن هستیم. عشق سفری است که مقصد نهایی ندارد. نباید انتظار داشته باشیم که در مقطعی از رابطهمان، موانعی را که پشت سر گذاشتهایم، مرور کرده و بگوییم: «بسیار خب، موفق شدیم! ما تمام موانع را پشت سر گذاشتیم!» زیرا در پس هر موقعیتی که هم اکنون در آن قرار دارید، یک مانع دیگر در انتظار شماست.
به عبارت دیگر، مراحل مختلف یک رابطه خطی نیستند بلکه چرخهای هستند. حتی افرادی که به ششمین و آخرین مرحلهی یک رابطه، یعنی عشق همه جانبه میرسند، سرانجام دوباره خود را در مرحله اول میبینند و باید این روند را از نو شروع کنند. اما نکته اینجا است که آنهایی که یکبار این مسیر را پشت سر گذاشتهاند، همیشه میتوانند راه بازگشت خود را دوباره پیدا کنند.
مرحلهی ۱: درهمآمیختگی و هیجان
در اوایل رابطه، یعنی در مرحلهی عاشق شدن، طرف مقابل مرکز ثقل زندگی شماست.
در این مرحله شما همه چیز را میبخشید. در واقع طرف مقابل ایراداتی دارد و شما آنها را میبینید، اما مهم نیست. شاید او ظرفهای کثیفش را در سینک ظرفشویی روی هم تلنبار کند، اما شلختگیاش شما را میخنداند و بیشتر دلدادهی او میشوید، بنابراین مشکلی نیست. در این مرحله نکات خوب و جذاب طرف مقابل بیشتر از موارد منفی است.
در این مرحلهی اولیه، بسیاری از افراد به لحاظ اسکن مغزی کاهش شدیدی را در فعالیت قشر پیش پیشانی خود نشان میدهند. این قشر بخشی از مغز است که با قضاوت کردن افراد دیگر مرتبط است.
در این مرحله از عشقِ نشئهآور، عوامل ناخودآگاهی مانند جاذبه و فعال شدن سیستم پاداش بر ساختار تصمیمات چیره میشوند.
در مطالعات فیشر و براون، اسکن مغزی زوجین در مراحل اولیهی عشق سطوح بالایی از «دوپامین» را نیز نشان داد. دوپامین یک مادهی شیمیایی است که با ایجاد حس شادی شدید، سیستم پاداش مغزی را فعال میکند. در واقع تأثیر این مادهی شیمیایی بر مغز همانند مصرف کوکائین است.
این مرحله به عنوان مرحلهی ماه عسل نیز شناخته میشود.
این عشق اولیه و همهجانبه که اغلب هنگام اولین برخوردهای زن و شوهر ظهور پیدا میکند، نوعی شادی همه جانبه است که از حضور شریک زندگی ما و نزدیکی با او حاصل میشود.
غالباً افرادی که در این مرحله از رابطه هستند احساس میکنند که «نیمهی گمشدهی روح» خود را پیدا کردهاند، کسی که شباهتی ازلی با آنها داشته و انطباق و سازگاری کاملی با شخصیت و وضعیت آنها دارد.
زوجین در این مرحله همیشه میخواهند که با هم باشند و مرزهای شخصی هر یک اغلب از بین میرود. به نظر میرسد که این دو نفر در هم تنیده شدهاند یا حداقل مشتاق انجام این کار هستند.
این احساسات اغلب بخش منطقی مغز ما را در خود غرق میکنند. در واقع، تحقیقات به ما میگویند که مرحلهی اول، نتیجهی تغییرات بیوشیمیایی در مغز ما است؛ یعنی ترشح ترکیبی از هورمونها مانند دوپامین، اکسیتوسین و اندورفین که باعث ایجاد و حفظ حالت شیفتگی میشوند.
این احساس سرخوشی اغلب میتواند ما را به سوی «اعتیاد» به شریک عاطفیمان سوق دهد و باعث نادیده گرفتن ناسازگاریها، نشانههای خطر یا مسائلی از این قبیل شود.
در این مرحله از رابطه چه باید کرد؟
از این مرحله نهایت لذت را ببرید. در واقع اینها مواردی است که قرار است رابطه و ملاقات با طرف مقابلتان را بسیار جذاب و دلنشین کنند. در عین حال، نسبت به احساسات شدید و نامعقولانه خود هوشیار باشید.
برای عقبنشینی و ارزیابی احساسات و رابطهی خود وقت بگذارید و هوشیارانه و منطقی از خودتان سؤال کنید که آیا این شخص واقعاً بهترین یار و همسر برای شما است. از دوستانی که میتوانند به شما اطمینان بدهند که هیچ نشانهی نگرانکنندهای را در حین تجربه کردن این عشق هیجانانگیز بیوشیمیایی نادیده نگرفتهاید، مشاوره بگیرید.
در اتخاذ هرگونه تصمیم بزرگ نیز آهسته پیش بروید. مرحلهی درهمآمیختگی میتواند دید شما را مخدوش و غبارآلود کند و شما را وادار به تصمیمگیری در مورد مسائلی کند که در دراز مدت ممکن است برای شما عاقلانه یا سالم نباشند. به طور کلی، تصمیم نگیرید زیرا در این مرحله «خیلی عاشق» هستید و این احساس شیفتگی موقتی است و در نهایت محو میشود.
مرحلهی ۲: دلبستگی ابتدایی
در مرحلهی قبلی یعنی درهمآمیختگی، عوامل ناخودآگاهی مانند جذابیت ظاهری و فعال شدن سیستم پاداش کنترل مغز را در دست میگرفتند. در مطالعات فیشر و براون، اسکن مغزی زوجین در مراحل اولیهی عشق سطح بالایی از دوپامین را نشان داد، یک مادهی شیمیایی که با ایجاد حالت شادی شدید میشود و سیستم پاداش مغز را فعال میکند.
در مرحلهی بعدی یعنی دلبستگی ابتدایی، قسمتهای تکاملیافتهتر مغز کنترل امور را در دست میگیرند، از جمله ناحیهی «وِنترال پالیدوم» یعنی ناحیهای از مغز که با احساس دلبستگی ارتباط دارد و هورمونهای دلبستگی همانند وازوپرسین و اکسی توسین را ترشح میکند. این هورمونها گاهی اوقات به عنوان «هورمون عشق» نیز شناخته میشوند.
زمانی که شما به مرحلهی دلبستگی ابتدایی برسید، آن وقت میتوانید بخوابید!
شما دیگر ۲۴ ساعت شبانهروز را به «شریک زندگی خود» فکر نمیکنید. علاوه بر این انجام کارهای دیگر هم در زندگی برای شما آسانتر میشود.
زوجهایی که حداقل یک سال از ازدواج آنها میگذرد، معمولاً عشق را به شکلی متفاوت توصیف میکنند. آنها در این حالت عموماً معتقدند که عشقشان نسبت به قبل غنیتر و عمیقتر است و شامل شناخت بهتر شریک زندگیشان است. در واقع در این حالت خاطرات یکپارچه شدهاند، چه مثبت و چه منفی. شما برخی مشکلات را پشت سر گذاشتهاید و وابستگی عمیقی بین شما ایجاد شده است.
مرحلهی ۳: مواجه شدن با تفاوتها و به وجود آمدن ترس و تردیدها
سومین مرحله از یک رابطه، مواجه شدن با تفاوتها و به وجود آمدن ترس و تردیدها است که طی آن ما در نهایت متوجه وجود تفاوتهایی بین خودمان و شریک عاطفیمان میشویم.
بالاخره یک روز همهی ما با یک ضربه از خواب شیدایی و شیفتگی بیدار میشویم و متوجه میشویم همان ویژگیهایی که زمانی بسیار عالی به نظر میرسید، اکنون ما را آزار میدهند. (شلختگی و بینظمی او دیگر جذاب و معصومانه نیست؛ قابل اطمینان بودن او اکنون به سختگیری تبدیل شده است؛ سخاوت او رفتاری غیرمسئولانه به نظر میرسد و طبیعت ماجراجویانه او رفتاری پرخطر و غیرضروری به نظر میرسد.)
متأسفانه هنگامی که با تفاوتهای یکدیگر روبرو میشویم، بروز اصطکاک امری اجتنابناپذیر است. در این مرحله نزاعهای قدرت افزایش پیدا میکند و ما از تغییر رفتار شریک عاطفی خود شگفتزده میشویم. احساس عشق با حس بیگانگی و تحریک آمیخته میشود و افراد با خود فکر میکنند که به هر حال شاید ما برای یکدیگر زوج «مناسبی» نیستیم.
با افزایش ناامیدی، پاسخهای بیولوژیکی ما به استرس نیز افزایش مییابد. بسته به نوع شخصیت و شرایط ما، ممکن است تصمیم بگیریم که با موانع موجود بجنگیم یا اینکه کنار بکشیم.
به عنوان مثال، شما ممکن است برای دفاع از ارزشهای خود احساس کنید که نیاز به مبارزه کردن دارید، اما این امر ممکن است در واقع به تمایل شما نسبت به رفتار کردن در همه موارد به شیوهی خودتان تعبیر شود.
این مسأله منطقی نیست که انتظار داشته باشیم شخص دیگری هم دقیقاً مانند ما باشد؛ با این حال، در برخی از موارد، بسیاری از ما از طرف مقابلمان میپرسیم که «تو چرا شبیه من نیستی؟».
در این مرحله از رابطه چه باید کرد؟
در این مرحله، تسلط بر مهارتهای مدیریت تعارض امری ضروری است. در این مرحله همچنین باید بیاموزید که چگونه درگیریها را کاهش داده و با مشکلات موجود در رابطه چگونه روبرو شوید، ضمن اینکه در مورد تمام این اقدامات باید با احتیاط و احترام با یکدیگر رفتار کنید.
به یاد داشته باشید که دعوا بر سر قدرت و مشاجرات زناشویی بخشهای عادی یک رابطه هستند. وجود آنها لزوماً نشانه این نیست که عشق بین شما به پایان رسیده یا این که رابطهتان باید خاتمه پیدا کند. شما باید یاد بگیرید که چگونه بین اختلاف نظرهای سالم و رفتارهای کنترلی ناسالم تمایز قائل شوید. در واقع اولی را میتوان حل کرد، در حالی که دومی ممکن است نشانهای از جدایی باشد.
از آنجا که در این مرحله شما شروع به تشخیص تفاوتهای بین خودتان میکنید، این مرحله از رابطه زمان مناسبی است برای یادگیری زبان عشق شریک زندگیتان.
مرحلهی ۴: سرخوردگی
چهارمین مرحله از رابطه، مرحلهی سرخوردگی و ناامیدی است. این مرحله فصل زمستان عشق است که برای برخی از زوجها ممکن است پایان راه باشد. در این مرحله، نزاعهای قدرت در روابط کاملاً به سطح آمده است.
مسائلی که این زوج دائماً مخفی کردهاند و بروز ندادهاند، حالا دیگر به وضوح آشکار است. برخی افراد در این مرحله نسبت به رفتار و گفتار شریک عاطفی خود دائماً هوشیار هستند و آمادهاند تا با بروز کوچکترین عامل تحریککنندهای وارد جنگ و دعوا بشوند.
سایر زوجها هم ممکن است بی سر و صدا از هم جدا شوند و انرژی کمتری را برای حفظ رابطهی خود صرف کنند و تمرکز خود را معطوف روابط پیش رویشان بکنند.
در این مقطع، تجربهی ما از عشق پرشور، دیگر یک خاطرهی دور است. دوباره «من» ظاهر میشود، حالتی که بسیار امنتر و آرامبخشتر از تجربهی سابق «ما» بودن است. با این وجود، برخی از زوجین ممکن است تعهد خود را زیر سؤال نبرند. در عوض، آنها ممکن است این مرحله را یک پیام قوی در نظر بگیرند دال بر اینکه که همه چیز باید تغییر کند.
در این مرحله از رابطه چه باید کرد؟
در این مرحله سعی کنید به یکدیگر فضا بدهید. از مخفی کردن و یا عدم بیان مشکلات با هدف جلوگیری از بروز اختلاف، اجتناب کنید. هرچقدر هم بحثهای بین شما تکراری و خستهکننده باشد، بیان نکردن یا مخفی کردن آنها فقط باعث ایجاد مشکلات بزرگتر و جدیتر میشود.
در این مرحله ممکن است انرژی منفی زیادی در رابطه وجود داشته باشد. برای جبران این امر، محبت ورزیدن حتی در هنگام ناراحتی را تمرین کنید. آیا میتوانید عصبانی باشید و از این مسأله احساس ناراحتی کنید که در رابطهی شما مشکلی وجود دارد که باید درباره آن صحبت کنید، اما همچنان تظاهر کنید که همه چیز خوب است و با هم به رستوران یا سینما بروید؟
در طول دورهی درهمآمیختگی، مغز فقط به موارد مثبت توجه میکند و از توجه به هر چیزی که این دیدگاه را به چالش میکشد اجتناب میکند. اما در مرحلهی سرخوردگی، مغز تمام توجه خودش را معطوف نقصهای رابطه میکند و مسائلی که درست پیش میروند را نادیده میگیرد. شما باید سعی کنید این وضعیت را با انجام تمرینات قدردانی و شکرگزاری جبران کنید.
مرحلهی ۵: تصمیمگیری
پنجمین مرحله از رابطه «تصمیمگیری» نامیده میشود زیرا در این مرحله افراد در نقطه حساس و شکنندهای قرار دارند. فروپاشی عاطفی، ترک خانه برای دور شدن از یکدیگر پس از بروز یک دعوا و رفتارهای محافظتی همه در این مرحله عادی هستند. بیتفاوتی و دوری گزیدن نیز جزو ویژگیهای این مرحله است.
در حقیقت وقتی که شما شروع به فکر کردن در مورد جدایی میکنید و حتی برای خاتمه دادن به رابطه برنامهریزی میکنید، شما به مرحلهی تصمیمگیری رسیدهاید. حتی در این مرحله ممکن است شما برای یک شروع جدید و آشنایی با فردی فریبنده و جذاب آماده باشید.
در این مرحله، معمولاً ما تصمیمات مهمی میگیریم؛ اینکه آیا برویم یا اینکه بمانیم و برای رفع مشکلات رابطه، اقداماتی جدی انجام دهیم.
در این مرحله از رابطه چه باید کرد؟
وقتی زوجها به این مرحله میرسند، بهترین کار تشویق کردن آنها به قدم گذاشتن در یک مسیر است، یعنی انجام دادن برخی اقدامات اصلاحی قبل از انجام هرگونه تصمیمگیری در مورد رابطهشان. بسیاری از اوقات، زوجها احساس میکنند که میخواهند به رابطهی خود خاتمه دهند، اما وقتی مهارتهای برقراری ارتباط مؤثر را بیاموزند، اکثر کینهها و بیگانگیهای آنها میتواند از بین برود و شروعی تازه را تجربه کنند.
اصلاح رابطه در این مرحله مستلزم درک نقش خودتان در وخامت اوضاع رابطه و تعهد به تغییر واقعی است. اگر ما این انتخاب را انجام دهیم و به آن متعهد باشیم، میتوانیم درسهایی را بیاموزیم که به ما کمک میکنند بهترین افرادی باشیم که میتوانیم باشیم، زیرا به روابطمان فرصت رشد و تعمیق میدهیم.
حتی اگر زوجین تصمیم به جدایی بگیرند، اغلب میتوانند این کار را به شیوهای سازنده انجام دهند، برای یکدیگر آرزوی سلامتی داشته باشند و نقش خود را در آنچه اتفاق افتاده درک کنند.
مرحلهی ۶: تمرین با هم بودن و نزدیکی شدید دوباره
ششمین مرحله از رابطه، تمرین با هم بودن و نزدیکی شدید دوباره است، حالتی که رابطهی ما در سالمترین و با ارزشترین حالت خود قرار دارد.
این مرحله فصل بهار و شکوفایی عشق در یک رابطه است، زمانی که زحمات زوجین به ثمر رسیده و آماده چشیدن است. زوجین با پذیرفتن طرف مقابلشان به عنوان «نیمهی تکمیلکننده خودشان»، فردیت واقعی را تجربه میکنند و نقصانهای وجودی خودشان و شریک عاطفیشان را به طور کامل میپذیرند.
در مرحلهی ششم رابطه هم هنوز کارهای سختی وجود دارد که باید انجام شود، اما تفاوت در این است که زوجها میدانند چگونه خوب گوش دهند و بدون احساس تهدید یا حمله به یکدیگر با مکالمات ناخوشایند کنار بیایند.
در این مرحله، زوجین نیز دوباره شروع به توجه و ابراز احساسات به یکدیگر میکنند. آنها دوباره میتوانند با یکدیگر بخندند، استراحت کنند و از حضور یکدیگر عمیقاً لذت ببرند.
آنها حتی میتوانند شور و شوق هیجانانگیز و شادیهای ابتدای رابطه را دوباره از نو تجربه کنند، زیرا در این مرحله هر شخص خودش و شریک عاطفیاش را به شیوهای نو و بدیل دوباره کشف کرده است و این مسأله به آنها اجازه میدهد تا بار دیگر عاشق یکدیگر شوند.
در این مرحله از رابطه چه باید کرد؟
خودتان را تغذیه کنید. این مرحله از عشق از ویژگیهای دو فرد عاشق تغذیه و تقویت میشود: سخاوت، شوخطبعی، انعطافپذیری، مرز گذاریهای درست، مراقبت از خود و داشتن زندگیای با معنا و با هدف.
زوجین میتوانند تا زمانی که به طور مستمر تمامیت خود را به عنوان افراد مستقل حفظ کنند، در این مرحله بمانند، بنابراین مراقبت از خود و رشد خود را به اهداف مستمر تبدیل کنید.
این نکته را بدانید که چالشهای جدیدی در جایی دور منتظر شما خواهد بود، اما این را هم بدانید که میتوانید هنگام برخورد با آنها مجهز باشید.
نکتهی پایانی
چگونه میتوانیم عشق را زنده نگه داریم؟ به گفتهی محققان، یکی از مؤثرترین روشهای زنده نگه داشتن عشق، حفظ تازگی و بدیع نگه داشتن آن است. مطالعاتی که روی زوجین مختلف انجام شده نشان داده است که انجام فعالیتهای جدید، هیجانانگیز و چالشبرانگیز، مزایای زیادی برای روابط عاطفی ما به همراه دارد.
وقتی که انسان وارد یک رابطه میشود، به معنای واقعی کلمه، ابعاد وجودی و شخصیتی خود را افزایش میدهید. شما علاوه بر به اشتراک گذاشتن دیدگاه و جهانبینی خود با شریک عاطفیتان، موقعیت اجتماعی و منابع اقتصادی خود را نیز باهم به اشتراک میگذارید. مزایای تجربیات جدید و چالشبرانگیز در کنار هم نیز بسیار زیاد است و برای هر دوی شما ماندگار میشوند.
خودداری از قضاوت، مرور و بازخوانی مراحل اولیهی رابطه و حفظ تازگی عشقتان، میتواند کلید دستیابی به عشقی پایدار و ماندگار باشد.