۶ کتاب برای آنها که میخواهند خواندن فلسفه را آغاز کنند
یک مورخ شاید بپرسد که در زمان گذشته چه اتفاقی افتاده است، اما یک فیلسوف میپرسد «زمان چیست؟»، یک ریاضیدان ممکن است روابط بین اعداد را بررسی کند، اما یک فیلسوف میپرسد: «عدد چیست؟»، یک فیزیکدان میپرسد که اتمها از چه چیزی تشکیل شدهاند، اما یک فیلسوف میپرسد که چگونه میتوانیم بدانیم چیزی خارج از ذهن ما وجود دارد.
ما در زندگی بدون اینکه ایدههای زمان، عدد، دانش و درست و غلط را بدیهی فرض کنیم، نمیتوانیم با موجودیت این مفاهیم کنار بیاییم. در فلسفه اما این مفاهیم را بررسی میکنند. هدف بررسی مفاهیم این است که درک خود را از جهان و خودمان کمی عمیقتر کنیم و این مساله مسلما کار آسانی نیست.
شروع فلسفه، مانند هر چیز دیگری که برای اولین بار قصد شروعش را دارید، سخت و پیچیده به نظر میرسد اما هنگامی که از اولین مانع عبور کنید با تمرین و به مرور آسانتر و آسانتر خواهد شد.
در اینجا ۵ کتاب برتر فلسفه که مبتدیان باید با اینها فلسفه را شروع کنند، معرفی کردهایم تا اولین گامهایتان در یادگیری فلسفه را امنتر بردارید. این کتابها برای اندیشیدن شما طراحی شدهاند و ذهن شما را برای ورود به فلسفه آماده میکند. پس از مطالعهی این مطالب، بهطور کامل در دنیای فلسفه غوطهور میشوید و مشتاق خواهید بود که بیشتر دربارهی آن بخوانید.
۱. معنای همهچیز
کتاب معنای همهچیز اثر یکی از تاثیرگذارترین فیلسوفان قرن بیستم توماس ناگل است که اولین بار سال ۱۹۸۷ منتشر شد. او در زمینههای مختلفی از جمله اخلاق، متافیزیک و آگاهی قلم فرسوده است. این کتاب برای شروع فلسفه بسیار عالی است؛ زیرا برخی از سوالات مهم فلسفه و نظریههای رایج پیرامون آنها را بررسی میکند.
فلسفه با علم یا ریاضی متفاوت است زیرا به آزمایش یا روشهای رسمی اثبات متکی نیست. مسئلهی اصلی فلسفه این است که ایدههای بسیار متداولی را که ما آنها را بدیهی میدانیم حالا زیر سوال ببریم و عمیقتر درک کنیم.
ناگل در کتاب معنای همهچیز، دیدگاه خود را در مورد چند مشکل فلسفی بیان میکند. درواقع او در این کتاب فوقالعاده ۹ مسئله و پرسش بنیادی فلسفی که فیلسوفان هزاران سال در تلاش بودهاند به آنها پاسخ دهند را بررسی میکند. ناگل معتقد است که پرداختن مستقیم به این سوالات بهترین راه برای شروع مطالعه فلسفه است و ترجیح میدهد بحث در مورد مسائل بزرگ را کنار بگذارد.
این مسائل عبارتاند از: درک ما از جهانی که خارج از ذهنمان وجود دارد، درک ما از ذهنهایی بهجز ذهن خودمان، رابطهی بین ذهن و مغز، چگونگی کار و زبان، وجود یا عدم وجود اراده در ذات انسان، اساس اخلاق، بررسی اینکه عدم تساوی در چه شرایطی ناعادلانه است، ذات مرگ و معنای زندگی.
همانطور که از لیست بالا مشخص است، این مسائل و سوالات مربوط به آن پیچیده نیستند. در عوض، از ما دعوت میشود تا سادهترین سوالات را از خود بپرسیم. هدف کتاب این نیست که پاسخهایی را برای این مشکلات پیدا کنیم یا حتی پاسخ این سوالات را از زبان نویسنده بشنویم، بلکه این است که شما با این موضوعات و سوالها آشنا شوید تا خودتان در مورد آنها تامل کنید.
همانطور که ناگل معتقد است، اکثر این مشکلات حل نشده و شاید برخی از آنها هرگز حل نشوند.
در قسمتی از کتاب معنای همهچیز میخوانیم:
«اگر جهان خارج از ذهن وجود نمیداشت، البته در این صورت شما نمیتوانستید بیدار شوید آنگونه که میتوانید از خواب بیدار شوید، چون این سخن بدین معناست که جهان «واقعی» وجود ندارد تا در آن بیدار شوید. بنابراین، این رؤیا یا توهم دقیقا شبیه یک رؤیا یا توهم عادی نیست. آنچنانکه ما معمولا رویاها را تصور میکنیم آنها در اذهان کسانی روی میدهند که در یک تختخواب واقعی و در یک خانهی واقعی عملا در حال خواباند، ولو اینکه در عالم رویا در حال فرار از یک ماشین چمنزنی آدمکش در خیابانهای کانزاس سیتی باشند.»
۲. اخلاق نیکوماخوسی
کتاب اخلاق نیکوماخوسی اثر یکی از بزرگترین فرزانگان عهد باستان، «ارسطو» است. ارسطو معتقد بود که فضیلت چیزی است که یک فرد نهتنها باید آن را درک کند بلکه باید در زندگی واقعی خود از آن بهره ببرد. کتاب بینظیر اخلاق نیکوماخوسی یکی از اصلیترین آثار فلسفهی اخلاق به شمار میرود.
این کتاب شناختهشدهترین اثر ارسطو است و در ۱۰ بخش تدوینشده و بر مبنای یادداشتبرداری از سخنان او شکل گرفته است. در آخر هر بخش از کتاب سوالهایی پژوهشی طرح شده است تا هم خواننده مطالب هر بخش را جمعبندی کند و هم خودش بعدها بهطور جداگانه این سوالها را مبنای تحقیقش قرار دهد.
این کتاب در ابتدا زندگی، آثار و روش پژوهش ارسطو و توضیحی کلی از محتوای اخلاق نیکوماخوسی را ارائه میدهد، سپس بهطور مفصل به بررسی این اثر میپردازد.
کتاب اخلاق نیکوماخوسی دربارهی ریشهی اخلاق ارسطویی است؛ بهعبارتدیگر، حاوی ایدههای اخلاقی است که تقریبا اساس همهی تمدن غربی را تشکیل میدهد. ازنظر ارسطو، فضیلت چیزی است که با تمرین مداوم آموخته و در سنین جوانی آغاز میشود. او در این اثر یکی پس از دیگری دربارهی فضایل مختلف اخلاقی و رذایل مربوط به آنها بحث میکند.
ادعای ارسطو مبنی بر اینکه فضیلت را فقط با تمرین مداوم میتوان آموخت، دلالت بر این دارد که هیچ قانون مشخصی وجود ندارد که بتوانیم آن را یاد بگیریم و سپس از آن اطاعت کنیم.
فضیلت بیشتر یک تمایل است تا یک فعالیت؛ به این معنا که یک انسان بافضیلت بهطور طبیعی تمایل دارد که به شیوههای مناسب رفتار کند و از این رفتار درست احساس لذت کند. فضیلت یک حالت میانگین بین افراط و تفریط است. این بدان معناست که از فردی به فرد دیگر متفاوت است، بنابراین هیچ قانون سخت و سریعی در مورد چگونگی اجتناب از بدی وجود ندارد.
ازنظر ارسطو شادی والاترین هدف ماست ولی این به آن معنا نیست که ما باید شادی را هدف قرار دهیم، بلکه هدف ما شادی است. هدف او در اخلاق این نیست که به ما بگوید باید زندگی شاد و موفقی داشته باشیم، بلکه این است که به ما بگوید این زندگی از چه چیزی تشکیل شده است.
در بخشی از کتاب اخلاق نیکوماخوسی میخوانیم:
«دانش لازم نیست چیزی غیر از پندار باشد زیرا اعتماد بعضی کسان به پندار خود کمتر از اعتماد صاحبان دانش به دانش خویش نیست: دلیل این امر هراکلیت است. ولی ما و دانش را به دو معنی میفهمیم. هم کسی را که دارای دانش است و دانش خود را بکار میبرد داننده تلقی میکنیم و هم کسی را که دانش خویش را بکار نمیبرد.ازاینرو باید میان کسی که دانش دارد ولی بیآنکه دانش خود را بکار ببرد کار بد میکند، و آنکه دانش خود را بکار میبرد و بااینهمه کار بد میکند، فرق گذاشت: رفتار مرد نخستین تعجبآور نیست ولی رفتار مرد دوم مایهی شگفتی است»
۳. واپسین روزهای سقراط
کتاب واپسین روزهای سقراط اثر یکی از فیلسوفان بزرگ یونان و آتن، افلاطون است و جاوید جهانشاهی آن را به فارسی ترجمه کرده است.
نام سقراط در طول قرنها مورد احترام بوده است و بهعنوان یکی از بزرگترین معلمان تمام دوران شناخته میشود. افلاطون، در یکی از مشهورترین گفتگوهای خود، از سقراط بهعنوان یک دوست اینطور یاد کرده است: «من او را واقعا عاقلترین، عادلترین و بهترین مردانی میدانم که تابهحال شناختهام.»
سقراط در بیشتر موارد به شیوهای بسیار ساده و محاورهای صحبت میکند. او توضیح میدهد که هیچ تجربهای در قضاوت مفاهیم ندارد، بااینحال به روش همیشگیاش که بر مبنای صداقت و صراحت است، صحبت میکند.
کتاب واپسین روزهای سقراط کتابی در مورد مباحث فلسفی سقراط و افلاطون، که به سه بخش آپولویی، کریتو و فئدو تقسیم شده است. سقراط هرگز هیچیک از آموزههای خود را ثبت نکرد و پس از محکومیت و خودکشیاش، شاگردش «افلاطون» که در زمان خود شاعر مشهوری بود، سخنان او را که در زمان آموزگاریاش شنیده بود، به رشتهی تحریر درآورد.
اولین پیشنویس افلاطون از آموزههای سقراط پس از انتشار آنقدر محبوب شد که تصمیم گرفت از آنها برای زنده نگه داشتن نام سقراط استفاده کند. افلاطون در کتاب واپسین روزهای سقراط، داستانی درخشان و قابل تامل را بیان کرده است که هنوز هم در کلاسهای فلسفه تا حد زیادی تدریس میشود.
در بخشی از کتاب واپسین روزهای سقراط میخوانیم:
«ما فقط میتوانیم حدس بزنیم که فکر سقراط چگونه توسعه یافت. برای مدتی همراه فیلسوف آتنی به نام آرکلائوس بوده و تقریبا اطمینان حاصل است که از طریق آرکلائوس با نظریهی آناکساگوراس آشنا شد. همچنان که در فندو گفته شده است، او بایستی با بسیاری از اندیشمندان روزگار خود ملاقات و گفتوگو کرده باشد، زیرا تقریبا همگی از آتن بازدید کرده بودند، و او هرگز فرصت مباحثه با یک اهل خبره را از دست نمیداد. در این رویاروییها او به خوبی عرض وجود میکرد که (بنابر داستانی که در آپولوژی نقل شده) یکی از دوستانش جرات کرد و از هاتف معبد دلفی پرسید آیا کسی فرزانهتر از سقراط هست، پاسخ رسید، نه!»
۴. تسلای فلسفه
کتاب تسلای فلسفه اثر فیلسوف بزرگ رومی قرن ششم میلادی، «بوئتیوس» است که به زبان لاتین و تقریبا سال ۵۲۳ میلادی نوشته شد. بوئتیوس یکی از افراد تحصیلکرده اشراف روم بود که زیر نظر پادشاه استروگوتیک «تئودوریک»، پستهای سیاسی مهمی داشت. او اغلب پیوند بین دو سنت فلسفی تلقی میشود: فلسفهی جهان کلاسیک (یونانی و رومی) و فلسفهی مسیحی قرون وسطی.
بوئتیوس این اثر را در حالی نوشت که در پاویا زندانی و منتظر اعدامش به ظن خیانت بود. او زمانی که در خانهاش محبوس بود، با تامل فلسفی خود را تسلی میداد و از الهگان هنر و دانش به نام «موزها» میخواهد تا در سرودن شعری که ناامیدیاش را به تصویر میکشد به او کمک کنند.
بوئتیوس در کتاب تسلای فلسفه که در پنج دفتر تدوینشده است، بیتوجهی زمانهاش از فلسفهی یونان را برجسته میکند و تلاش مصرانهای برای نجات آن انجام میدهد. او در این اثر فوقالعاده دربارهی موضوعات فلسفی مختلفی سخن گفته و یکی از این موضوعات، «قدرت» است.
بوئتیوس در دفتر پنجم این کتاب یک مشکل فلسفی کلاسیک را مطرح میکند؛ چگونه مردم میتوانند آزادانه اعمال خود را انتخاب کنند، اگر خدا از همهچیز که از قبل اتفاق میافتد آگاه است؟ اگر اراده آزاد وجود ندارد، پس همهی آنچه بوئتیوس به آن اعتقاد دارد فرو میپاشد و پاداشها و مجازات خدا بیمعنی میشود، زیرا مردم رفتارهایی را که شایسته آنهاست، انتخاب نمیکنند. خدا مسئول شر در جهان است و «امید و دعا» قدرت خود را از دست میدهند. بانوی فلسفه این مسئله را با توضیح این مسئله که هیچ تضادی بین پیشآگاهی کامل خداوند از جهان و داشتن اختیار انسان وجود ندارد، حل میکند.
در قسمتی از کتاب تسلای فلسفه میخوانیم:
«من هزار چهره هیولای بخت را میشناسم. همانها را با دوستی اغوا میکند که بر فریبشان کمر بسته است. تا به ناگهان ترکشان کند و با این غم تحملناپذیر کمرشان را بشکند. ولی بانوی فلسفه همچنین به او یادآوری میکند که آدم عاقل باید در مقابل دل بستن به التفات بخت و اقبال مقاومت کند. بانوی فلسفه یک انگاره مهم را معرفی میکند بنام چرخ سرنوشت که یکطرفش پیروزی است و یکطرف شکست و درد و مجازات است.»
۵. تبارشناسی اخلاق
کتاب تبارشناسی اخلاق آخرین اثر فیلسوف، شاعر، منتقد فرهنگی و فیلولوژیست کلاسیک آلمانی، فریدریش نیچه است که در ژوئن ۱۸۸۷ نوشته و کتاب در نوامبر ۱۸۸۷ منتشر شده است. این کتاب بهعنوان یکی از بزرگترین آثار نیچه و یکی از مهمترین کتابهای فلسفهی قرن نوزدهم است که شجرهنامهی اخلاق آن الهام بخش علم اصول چندین فیلسوف عصر جدید بود.
کتاب تبارشناسی اخلاق شامل سه مقالهی مرتبط است که نیچه از آن با عنوان «رساله» یاد میکند؛ او تکامل تعصب اخلاقی را در قسمتهای مختلف تاریخ مورد بررسی قرار میدهد و توجه ویژهای به مسیحیت و یهودیت دارد.
آنچه نیچه در این اثر به ارمغان میآورد این است که مفهوم، تاریخ و فرهنگ برای درک هر واژه چقدر اهمیت دارد. بهعنوان مثال او دربارهی اخلاق، استدلال میکند که اگر بخواهیم واقعا منظورمان از «خوب» یا «شر» را درک کنیم، هرگز نمیتوانیم فرض کنیم که این دو مفهوم در خارج از یکلحظهی معین در تاریخ دارای یک معنی پایدار هستند. درواقع، برای درک معنای آنها در حال حاضر یا در آینده، باید شجرهنامهی مفاهیم را به ریشههای آنها بازگردانیم؛ شاهکاری که نیچه به طرز ماهرانهای آن را انجام میدهد.
در قسمتی از کتاب تبارشناسی اخلاق میخوانیم:
«او گهگاه در شناخت فضایی که خوار میشمارد به خطا میرود؛ یعنی فضای آدم همگانی، فضای مردم فرودست. از سوی دیگر، از خاطر نمیباید برد که بههرحال حسین خوارداشت، حسین فرونگریستن حسین نگاه کردن از بالا، تصویری نادرست ازآنچه خوار داشته میشود، به دست میدهد. و هزار بار بدتر از آن، آدمی را در باب نفرت و کینه نهفته در دل دشمن خویش ۔ البته در دل آن «آدمک» به خطا میبرد. بهراستی، چه بیپرواییها و آسانگیریها و چشمپوشیها و سادهانگاریها که در خوارداشت نیست! همچنین چه خوشدلیها از اینکه ابژهی خود را به یک کاریکاتور، به یک موجود خندهدار، بدل تواند کرد.»
۶. دنیای سوفی
یک روز سوفی از مدرسه به خانه میآید تا در نامههای خود جواب دو سوال را پیدا کند: “تو کیستی؟” و “جهان از کجا آمده است؟” برای اینکه این موضوع را بداند در یک دوره مکاتبه با یک فیلسوف مرموز ثبت نام کرده است.
با همین پیشزمینه رمان «دنیای سوفی» یوستین گوردر شروع میشود. رمانی که در واقع تاریخ فلسفه را به زبانی ساده مرور می کند. یوستین گوردر خود معلم فلسفه است و دغدغهاش برای یاد دادن فلسفه را در قالب این کتاب آورده است. در این کتاب سوفی در آستانهی ۱۵ سالگی قرار دارد و حالا می خواهد به سوالهای بنیادینی در مورد فلسفهی هستی به جواب برسد. این کتاب برای کسانی که میخواهند مطالعهی فلسفه را شروع کنند، کتاب کامل و جامعی است که به تاریخ فلسفه را با زبانی ساده مرور میکند.
در قسمتی از کتاب «دنیای سوفی» این متن را میخوانیم:
«بشر با مقداری سؤالاتی دشوار روبروست که برای آنها جواب قانع کنندهای ندارد. خب، دو کار میتوان کرد: یا می توانیم خودمان و بقیه جهان را گول بزنیم و وانمود کنیم که آن چه را باید بدانیم می دانیم، یا می توان تا ابد چشم بر مسائل مهم بست و از پیشرفت باز ایستاد. بشریت از این بابت به دو دسته تقسیم شده است .مردم به طور کلی یا صد در صد مطمئناند یا صد درصد بیتفاوت… مثل آن است که یک دست ورق بازی را دو قسمت کنی. خالهای سیاه را یک سو و خالهای قرمز را سوی دیگری روی هم گذاری .ولی ناگهان در این میان فردی سر بر میآورد که نه خشت و نه دل است نه خاج و پیک .سقراط در آتن همین ژوکر بود .نه مطمئن بود نه بیتفاوت. تنها میدانست که هیچ نمیداند و این آزارش میداد. پس همین موجب شد تا فیلسوف شود!»
آموزش فلسفه آقای مصباح یزدی هم خوب است.
درود . بنده هم سیر حکمت در اروپارا که تالیفی ایرانی پسند و آسانی است را پیش نهاد می کنم اما اعتراف میکنم باید بین تاریخ فلسفه و کلیات فلسفه و همینطور مباحث فلسفی و روش فلسفی از زاویه ی تاریخ نگاری امثال پدر کاپلستون فراتر برویم و چه بسا ساده وآسان تر مثلا ببینیم نیچه چگونه با فلسفه آشنا شده است و یا ویتگنشتاین چگونه مدخل و الفبای فلسفه را آموخته البته که هردو این بزرگان قسمتی را در مدارس مذهیی و قسمتی را به شیوه ی آزاد در پیش گرفته اند … شیوه آزاد را شاید شیوه ی ادبی اجتماعی هم بنامیم …
کتابی بنام ” کتاب کوچک فلسفه ” هم میتونه جزو این لیست باشه.
سلام
کلیات فلسفه علی شیروانی
کلیات علوم اسلامی استاد مطهری
کتاب «هر بار که معنی زندگی را فهمیدم عوضش کردند» از دانیل مارتین کلاین هم برای آشنایی با نظریات فلاسفه هم جذابه هم خوبه.
ممنون از علی آقا . بنظرم کتاب فلسفه به زبان ساده اثر کاترین اوانز و جنی تیچمن خوبه برای شروع .
کتاب تسلی های فلسفه اثر آلن دوباتن نیز ساده و جذابه .
کتاب پرسیدن مهمتر از پاسخ دادن است نیز عالی است .
سلام
این کتاب ها خوب هستند، اما خواننده تازهکار فلسفه رو خسته و ناامید میکنند. کتاب سیر حکمت در اروپا نوشته آقای فروغی برای شروع عالیست.
دوست بزرگوارمون علی بسیار خوب گفتن
مستقیم به سوی این اندیشمندان رفتن فقط باعث میشه که به علت ناتوانی در فهم ، شوق طی کردن مسیر در ما کشته بشه.
اخلاق نیکوماخوسی و تبارشناسی اخلاق مناسب شروع نیستن
مخصوصا نیچه که خوانشی تفسیری داره نه سیستم فلسفی و قطعا پیش زمینه های بس زیاد برای نیچه لازم هست مثلا خوانش های دلوز از نیچه نه یک راست رفتن به سمت نیچه
عامل اصلی بد فهمی بسیار توی ایران (بد فهم شده ترین فیلسوف ) از نیچه همین رعایت نکردن پیش زمینه هاست
پس از کجا شروع کنیم به نظر شما؟ راهنمایی کنید لطفا. 🙏
دنیای سوفی ، نشر هرمس پیشنهاد میشه
برای شروع چه کتابی مناسب هست؟که بتونیم نیچه رو درک کنیم!
سلام کتاب چنین گفت زرتشت ولی حتما باید در انتخاب ترجمه دقت کنید
برای شروع و درک نیچه چه کتبی مناسب هست؟
کاملا درسته من چنین گفت زرتشت و انسانی زیاده انسانی از نیچه گرفتم ولی نتونستم بخونم بخاطر سنگین بودن مطالب و عدم آشنایی با ادبیات نیچه