۶ کتاب مدرن تحسینشده که از رمانهای کلاسیک الهام گرفتهاند
تازگیها بازخوانی رمانهای کلاسیک مد شده است؛ مثل بازتعریف «۱۹۸۴» ارول با دیدگاه فمینیستی در کتاب «جولیا» اثر ساندرا نیومن، یا برداشت مدرن باربارا کینگزولر از «دیوید کاپرفیلد» که برندهی جایزهی پولیتزر نیز شد، یا حتی بازخوانی تازهی «ماجراهای هاکلبری فین» نوشتهی پرسیوال اورت. البته اینطور هم میتوان به قضیه نگاه کرد که هر اثر هنری که امروزه خلق میشود از آنچه پیش از آن بوده الهام میگیرد و اصولا همهی کتابهای مدرن به رمانهای کلاسیک مدیوناند. کتابهایی که این بار به سراغشان رفتهایم اما با بازخوانی و بازنگریهای خود داستانهای تازهای بر بنیانهایی آشنا بنا کردهاند. این بازخوانیها گاه در قالب پیشدرآمدی بر رمانی کلاسیک نمود پیدا کرده، گاه داستانی قدیمی را دوباره روایت میکنند و گاهی اوقات داستانهایی که الهامبخش آنها بوده جامهای مدرن میپوشانند. این کتابهای مدرن به خواننده اجازه میدهند تا دربارهی ایدههایی ثابتی که دربارهی آثار کلاسیک داریم تجدید نظر کنیم یا حداقل با نگاهی نو به داستانهای قدیمی بنگریم. هر طور که باشد، همان است که دبلیو. اچ. اودن میگوید؛ اعتقاد ما به بیهمتا بودن خودمان دیگر کاملا منسوخ شده است.
۱. ساعتها (The Hours)
- نویسنده: مایکل کانینگهام
- اولین سال انتشار: ۱۹۹۸
کتاب مدرن «ساعتها» نوشتهی مایکل کانینگهام از رمان کلاسیک ویرجینیا وولف، «خانم دالووی» الهام میگیرد و داستان خود را به شکلی غیرخطی پیش میبرد که بر یک روز از زندگی سه زن متمرکز میشود. اینگونه کانینگهام یک تصویر واحد از زندگیهایی در دورههای مختلف به هم میبافد که با یک رشتهی مشترک، یعنی رمان نمادین وولف به هم مرتبط شدهاند. رمان برندهی پولیتزر کانینگهام راههایی را برجسته میکند که در آن داستانها بخشی از واقعیت ما را شکل میدهند.
در ابتدا با ویرجینیا وولف پرشور و در عین حال شکنندهای روبهرو میشویم که در آستانهی خلق «خانم دالووی» قرار دارد. روایت «ساعتها» به فرایند خلاقیت و دست و پنجه نرم کردن وولف با بیماری روانی میپردازد. زن دیگر لورا براون است. در لسآنجلس پس از جنگ در ۱۹۴۹ میلادی او که زنی خانهدار است، در جستجوی رضایتمندی «خانم دالووی» میخواند و آرامش و احساس هویت ازدسترفتهاش را بازمییابد. کلاریسا وان زن سوم ماجراست که در دههی نود میلادی به سر میبرد. وان سردبیر موفقی در نیویورک است که در گذشته با مردی سروکار داشته که حالا به خاطر بیماری ایدز یک پایش لب گور است. سردبیر جشنی برایش ترتیب میدهد که طی آن کانینگهام بر موضوعاتی چون غم فراق و جستجوی همیشگی بشر برای تعامل دست میگذارد.
با پیشرفت در بازنگری مدرن کانینگهام بر کتاب کلاسیک وولف، میبینیم که چگونه «خانم دالووی» به کاتالیزوری برای خودشناسی تبدیل میشود. گویی «ساعتها» خواننده را تشویق به بازنگری و دروننگری میکند تا فرد تمایلات و نگرانیهای خود را بازشناسد. کانینگهام به طرز ماهرانهای نشان میدهد که چگونه حتی معمولیترین روزها میتوانند اهمیتی فوقالعاده داشته باشند و درک ما از خودمان و انتخابهایی را که انجام میدهیم عمیقتر میکند. مونولوگهای بیآلایش و سفرهای درونی شخصیتها، جهانشمول بودن تجربهی انسانی را آشکار کرده و به موضوعات مشترکی اشاره دارد که همهی ما را به هم پیوند میزنند؛ موضوعاتی که فارغ از تفاوتها و شرایط زمانی و مکانی، همه درگیرشان هستیم.
کتاب مدرن کانینگهام درواقع به مثابهی ادای احترام و تجسم دوبارهی رمان کلاسیک وولف عمل میکند. «ساعتها» ساختاری درخشان و مالیخولیایی دارد و اساسا از نظر ساختاری و مضمونی، دنبالهروی راه «خانم دالووی» است که بر یک روز از زندگی شخصیتهایش تمرکز میکند. هر دو رمان گذر زمان، جریان آگاهی و شبکهی پیچیدهی روابط انسانی را در مرکزیت روایت خود قرار میدهند. البته کانینگهام تنها به تکرار و تقلید از شیوهی کار وولف اکتفا نکرده، بلکه ساختار رمان او را بسط میدهد و از چارچوب یکسانی برای کاوش در دهههای مختلف استفاده میکند. در زمینهی مفاهیم و مضامین نیز میتوان همین نکته را تکرار کرد. «ساعتها» مضامین و تمهای «خانم دالووی» را به ارث برده، اما همچنان مهر و امضای کانینگهام پایش خورده است. هر دو رمان توجه ویژهای به فرایندها و جستجوی معنا در زندگی و تأثیر فشارهای جامعه بر افراد دارند. با این حال، «ساعتها» دایرهی دید روایت را گستردهتر کرده و این مضامین را از طریق شخصیتهایی ارائه میدهد که مدرن هستند و چالشها و دغدغههای امروزی دارند؛ مثل لورا براون که با انتظارات اجتماعی از زنان و ایدهی زنانگی در جهان پس از جنگ دست و پنجه نرم میکند.
کاراکترهای کتاب کانینگهام هم بازتاب و یادآوری مدرن از شخصیتهای رمان کلاسیک وولف هستند؛ به عبارت دیگر، «ساعتها» شخصیتهای «خانم دالووی» را بازتعریف و بازتصویر میکند. کلاریسا وان را میتوان به عنوان خانم دالووی امروزی دید که هم میزبان مهمانیهای مهم است و هم فشارهای اجتماعی مشابهی را پشت سر میگذارد. با این حال، کلاریسا یک زن شاغل در دههی نود میلادی در شهری پرتکاپو چون نیویورک است که با زندگی خانم دالووی در لندن دههی بیست تفاوت بسیار دارد. تصور دوبارهی کاراکترها به کانینگهام اجازه میدهد تا مضامین مشابه را در پسزمینهی جهانی متفاوت بررسی و کشف کند. علاوه بر این، میتوان به عمل لوران براون در خواندن کتاب «خانم دالووی» اشاره کرد که خود به یک نقطهی محوری در داستان خودش تبدیل میشود که قدرت ادبیات در شکل دادن به اندیشههای ما را نشان میدهد. البته که «خانم دالووی» سنگ بنایی است که «ساعتها» از آن خلق شده است اما کتاب کانینگهام ممکن است از دیگر آثار کلاسیک که مضامین مشابه را بررسی میکنند نیز الهام گرفته باشد؛ برای مثال، کشمکشهای درونی ویرجینیا وولف بهعنوان شخصیتی در «ساعتها» میتواند با کاوش بیماریهای روانی در ادبیات کلاسیک مانند «جین ایر» اثر شارلوت برونته مشابهت داشته باشد. کانینگهام با استفاده از کتاب «خانم دالووی» به عنوان پایه و عناصر بالقوهی دیگری از آثار کلاسیک متفاوت، رمان مدرن جذابی خلق کرده که هم الهامگیرنده و هم الهامدهنده است. «ساعتها» نمونهای قدرتمند از تبادل بین متنی است که گفتگوی خلاقانه با گذشتهی ادبی را تشویق میکند.
۲. گردابی چنین هایل (Wide Sargasso Sea)
- نویسنده: جین ریس
- اولین سال انتشار: ۱۹۶۶
«گردابی چنین هایل» آخرین رمان جین ریس و پیشدرآمدی پرشور بر «جین ایر» است که داستان را از زاویهی دید زن دیوانه در اتاق زیرشیروانی، یعنی آنتوانت کازوی روایت میکند؛ پیش از آنکه او برتا میسون، اولین همسر روچستر شود. داستان ریس زیبایی چشماندازهای جامائیکا، خانهی دوران کودکی کازوی و زشتی گناه را به تصویر میکشد و از سال ۱۹۶۶ تاکنون، قدرت تأثیرگذاری خود را از دست نداده است.
این بازخوانی مدرن از کتاب کلاسیک برونته ما را به دوران کودکی آنتوانت در جامائیکا میبرد. او در آنجا با مسائلی چون میراث نژادی و آشفتگیهای اجتماعی پس از لغو بردهداری روبهرو میشود. آنچه اما در انتظار آنتوانت است، یک ازدواج پرشور اما محکوم به فناست که او و آقای روچستر را درگیر میکند. ریس تصویر جزئی از ماه عسل آنها در مناظر سرسبز کارائیب ارائه میدهد. آنتوانت ولی به زودی خود را منزوی و مطرود میبیند که نتیجهی تعصبات و پیشفرضهای انگلیسی روچستر و نقشههای خانوادهی خود آنتوانت است.
جین ریس داستان خود را در پسزمینهی استعمار و تنشهای نژادی روایت میکند. آنتوانت که به طور کامل به جامعهی جامائیکا یا انگلیس تعلق ندارد میخواهد جایگاه خود را در این میان پیدا کند. از آنجایی که ازدواج او تحت تأثیر سوءظنها و انتظارات اجتماعی به بنبست خورده است، وضعیت روانی آنتوانت همگام با این فروپاشی رو به زوال میرود که منجر به اتفاقاتی میشود که در «جین ایر» خوانده بودیم. «گردابی چنین هایل»، با نام اصلی «دریای پهناور سارگاسو»، از پیامدهای ویرانگر تعصب و تلاش برای یافتن هویت فرهنگی حرف میزند و در عین حال، تصویری جامعتر از داستان برونته به ما میدهد. داستان مدرن ریس این امکان را فراهم میکند تا انگیزهها، آسیبها و نیروهای دخیل در شکلگیری کاراکتر آنتوانت در رمان کلاسیک برونته را بهتر درک کنیم. این شخصیت در داستانی که از نگاه جین ارائه میشود کاراکتری نادیده گرفته شده و ناشناخته باقی میماند که زندگیاش در هالهای از رمز و راز پنهان شده است؛ کسی که با چسباندن برچسب دیوانه بر او یک چالش روایی جذاب برای داستان رمانتیک جین فراهم میکند و حالا در این پیشدرآمد میتوانیم خود واقعی آنتوانت را بشناسیم.
آنتوانت در «جین ایر» بیشتر به شکل ابزاری برای پیشبرد داستان استفاده شده تا یک شخصیت کاملا توسعهیافته و برونته بیش از هر چیز بر داستان عاشقانهی جین و آقای روچستر تمرکز کرده است؛ «گردابی چنین هایل» اما به پیچیدگیهای استعمار و تأثیر آن بر هویت میپردازد و از طریق کاراکتر آنتوانت، سرکوب زنان و کنترل آنان را بررسی میکند. مسئلهی عدم احساس تعلق به یک جامعهی خاص یکی از مهمترین عواملی است که در نهایت آنتوانت را به دیوانگی میکشاند.
پیشدرآمد مدرن ریس بر کتاب کلاسیک برونته از زیبایی فضایی جامائیکا به نحوی استفاده میکند که به مرور این مکان رویایی به محیطی برای مضامین تیرهتر داستان تبدیل میشود. پس از خواندن کتاب میبینید که تنش بین استعمارگران سفیدپوست اروپایی و مردمی که پیش از این به بردگی برده شده بودند مزهی تلخی در دهان شما به جا میگذارد. شما میتوانید نزول آنتوانت به قعر ناامیدی را در این محیط ظالمانه ببینید که با جزئیات فراوان متن ریس شما را به سفری آزاردهنده میبرد که نمیتوانید از قطارش پیاده شوید. این با محیط ویکتوریایی و گوتیک داستان برونته تفاوت بسیاری دارد و این حس را القا میکند که ریس تنها به دنبال تقلید از منبع اصلی نبوده و بیشک نگاهی کاملا متفاوت به داستان «جین ایر» ارائه داده است. این تفاوتها را میتوانید در لحن روایت دو داستان نیز ببینید؛ رمان جین ریس لحنی مالیخولیایی و آزاردهنده دارد و بیش از هر چیز بر موضوعاتی چون خیانت، ظلم اجتماعی، تعصبات و سرکوب زنان تأکید میکند؛ در مقابل، کتاب شارلوت برونته را داریم که در آغاز با لحن گوتیک خود نوعی حس تعلیق به داستان میافزاید و به مرور با نزدیک شدن به اواخر داستان، روایت لحنی امیدوارکننده و عاشقانه مییابد. از نظر پایانبندی نیز میتوان گفت پیروزی نهایی جین بر ناملایمات زندگی نوعی احساس رضایت درونی ایجاد میکند که نمیتوانید حس خوشی مانند آن را در پایان «گردابی چنین هایل» پیدا کنید. در نهایت، خواندن هر دو رمان میتواند شما را به دنیای شخصیتها، انگیزهها و پسزمینهی آنها ببرد و در آخر، شاید حتی بتواند همدلی شما با آنتوانت را هم به دست بیاورد.
۳. ستارگان سرانجام منند (The Stars My Destination)
- نویسنده: آلفرد بستر
- اولین سال انتشار: ۱۹۵۶
بستر ایدهی اصلی کتاب الکساندر دوما یعنی «کنت مونت کریستو» را گرفته و آن را به محیط و ژانری کاملا متفاوت برده که موضوع انتقام را از زاویه دید کاملا تازهای بررسی میکند. کتاب «ستارگان سرانجام منند» آیندهای بسیار دور را به تصویر میکشد که در آن بشریت منظومهی شمسی را به تسخیر خود درآورده و توانسته فناوری را توسعه دهد که مهمترین دستاورد انسان مدرن در دنیای کتاب بستر به حساب میآید، یعنی انتقال از راه دور. البته این انتقال تنها درون یک سیارهی واحد امکانپذیر است و نه میان سیارات گوناگون.
شخصیت اصلی کتاب گالیور فویل است، مردی که ناگهان خود را بر یک سفینهی فضایی آسیبدیده میبیند که به نظر رها شده تا به حال خودش در آن بمیرد. خشم تمام وجود او را پر میکند و گالیور رسالت و رستاخیر خود را تنها در انتقام از کسانی میداند که مسئول این اتفاق هستند. سفر او در منظومهی شمسی حالا هدف مشخصی پیدا میکند: به دست آوردن ابزار لازم برای گردش در فضا و مقابله با کسانی که به او خیانت کردهاند.
گالیور دستخوش دگرگونی ویژهای میشود؛ انگیزهی انتقام این توانایی را به او میدهد تا ماهها در فضا به تنهایی زنده بماند. دست روزگار او را به زندانی سیارهای میاندازد که در آنجا گالی با جزبلا مککوئین آشنا میشود، کسی که به او زبان آموزش میدهد و این دانش جدید به ابزاری حیاتی برای سفر انتقامجویانهی گالیور تبدیل خواهد شد. با کمک جزبلا او از زندان فرار کرده و لاشهی سفینهی قدیمی خود را پیدا میکند که محمولهی بسیار باارزشی در آن دستنخورده باقی مانده. این ثروت تازهیافته به گالی اجازه میدهد تا خود را به عنوان یک اشرافزاده جا بزند و به شکار دشمنانش برود. فویل حالا با هویتی جعلی و مسلح به ابزارآلات لازم فرصت طلایی را پیدا میکند تا به تعقیب خدمهی ورگا، مسئولین نقشهی قتل خودش، بپردازد. فویل در سراسر منظومهی شمسی سفر میکند و متوجه میشود کلید دستیابی او به دشمنانش در همان فناوری انتقال از راه در یک سیاره نهفته است. تلاش او برای به دست آوردن این ابزار مملو از خطرها و برخوردهای غیرمنتظره خواهد بود که با خیانتها، اسرار و رقابتها کار رسیدن به خدمهی کشتی را دشوار میکند.
همین خلاصه داستان کفایت میکند تا متوجه شوید میزان الهام گرفتن بستر از کتاب کلاسیک دوما به یکی دو مسئلهی جزئی ختم نمیشود. هر دو رمان بر موضوع انتقام تمرکز میکنند. قهرمان داستان که مورد ظلم واقع شده و او را رها کردهاند تا بمیرد، ناگهان طی معجزهای زنده میماند و حالا میخواهد از مسئولان حادثه انتقام بگیرد. این قهرمانها، ادموند دانتس در کتاب «کنت مونت کریستو» و گالی فویل در رمان مدرن «ستارگان سرانجام منند»، در طول سفر خود دچار دگرگونیهای قابل توجهی میشوند که هم از نظر شخصیتی و هم ظاهری آنها را تغییر میدهد. دانش و ثروت تازه به دست آمده آنها را در این مسیر یاری میکند.
توانایی بستر اما در انتقال ایدهی کتاب دوما به پسزمینهای آیندهنگرانه بوده که موجب شده رمان بستر به بازتصویری مدرن از قهرمانی برحق تبدیل شود. البته شخصیتپردازی او به پای دوما نمیرسد؛ برای نمونه، کاراکتر ادموند دانتس در ابتدا مرد خوبی است که میخواهد عدالت را برقرار کند؛ از سوی دیگر اما فویل از نظر اخلاقی موضع مشخصی ندارد و بیشتر به نظر میرسد انگیزهی اصلی او در قدم گذاشتن به این سفر فضایی تنها خشم و عطش انتقام باشد.
نقطهی قوت کتاب آلفرد بستر در این است که به جای آنکه به سراغ بازخوانی مستقیم رمان کلاسیک دوما برود، ایدهی مرکزی آن را میگیرد و آن را در یک محیط علمی-تخیلی مدرن پیاده میکند که حال و هوایی کاملا متفاوت از کتاب اصلی دارد و میتواند برای کسانی که هیچ آشنایی با «کنت مونت کریستو» ندارند هم جذابیت داشته باشد.
۴. مارچ (March)
- نویسنده: جرالدین بروکس
- اولین سال انتشار: ۲۰۰۵
«مارچ» نوشتهی جرالدین بروکس دنیای «زنان کوچک» لوئیزا می الکات را باری دیگری و این بار با تمرکز بر آقای مارچ مرموز روایت میکند؛ پدری که اغلب اوقات از صحنهی داستان غایب است و بروکس آمده تا با بازتصویر مدرن خود از این کتاب کلاسیک به انگیزههای این مرد و مبارزات درونی او جامهی حقیقت بپوشاند. شخصیتهای داستان همانها هستند که میشناسید؛ مارمی، مگ، جو، بث، امی و آقای مارچ. با این حال، این بار آقای مارچ دیگر تنها سایهای نیست که در گوشههای داستان میپلکد؛ بلکه محوریت کتاب بروکس با اوست که درک عمیقتری از شخصیت پدری میدهد که به سختی میتوانید ردش را در رمان الکات پیدا کنید. حتی میتوان «مارچ» را به عنوان نوعی پیشدرآمد برای «زنان کوچک» در نظر گرفت که داستان اصلی را بسط میدهد و شکافی را که غیبت آقای مارچ در طول جنگ داخلی در داستان الکات ایجاد کرده بود پر میکند. انگیزههای او برای پیوستن به جنگ، تجربیاتش در میدان نبرد و بالا و پایینهای عاطفی که او و خانوادهاش از سر میگذارنند در کتاب بروکس آشکار میشوند.
داستان کتاب بروکس با آقای مارچ آغاز میشود که با وجدان خود دست و پنجه نرم میکند. او وظیفهی خود میداند که به عنوان یک کشیش به ارتش اتحادیه بپیوندد و در اعماق وجودش احساس میکند این مسئولیت انسانی بر دوش او گذاشته تا علیه بردهداری بجنگد. با این حال، این تصمیم هزینهی سنگینی دارد که با ترک همسر و چهار دخترش پرداخت میشود و در نهایت به یک درگیری درونی عمیق میانجامد. با ورود آقای مارچ به دل جنگ داخلی، تصورات ایدهآلیستی او از چیستی جنگ به سرعت از بین میروند. واقعیتهای وحشتناک میدان جنگ، شرایط اسفناک زندگی در اردوگاهها و تهدید دائمی مرگ که همیشه مثل سایه آقای مارچ را دنبال میکند، خوشبینی اولیهی او نسبت به اوضاع را درهممیشکند. او از نزدیک و با چشمان خود شاهد خشونتی است که هرگز فکر نمیکرد از بشر بربیاید و این موضوع او را بیش از پیش به ایمان و اعتقادش نزدیک میکند؛ اعتقاد به اینکه آنچه برایش میجنگد ارزشش را دارد.
بروکس در این بازخوانی مدرن از رمان معروف می الکات پا را فراتر از داستان رمانتیک این نویسندهی کلاسیک میگذارد. او کاراکتر آقای مارچ را در مواجهه با گروههای مختلفی از شخصیتها قرار میدهد تا دیدگاههای او را به چالش بکشند. مارچ با سربازان از پیشینههای مختلف، پرستاران فداکار و حتی بردگان فراری روبهرو میشود که در سر سودای آزادی دارند. در یکی از این گفتگوها، آقای مارچ با بردهای به نام گریس آشنا میشود که ارتباطی پنهان از گذشتهی او آشکار میکند که حسابی باورهایش را تحتالشعاع قرار میدهد.
برعکس «زنان کوچک» که اغلب از دیدگاه خواهران مارچ روایت میشود، بروکس صدایی برای آقای مارچ فراهم میکند تا از زبان او تجربیات جنگ داخلی و پیچیدگیهای جنگ در به چالش کشیدن ایمان و اخلاق را نشان دهد. با کتاب الکات ما وقایع جنگ داخلی امریکا را تنها از طریق نامههایی که آقای مارچ به خانه مینویسد تجربه میکنیم و بیشتر با زندگی خواهران و دغدغههای نوجوانی آنها سروکار داریم. با رمان بروکس اما قدم به صحنهی جنگ گذاشته و وحشتی که روح آقای مارچ را دگرگون خواهد کرد از نزدیک میبینیم. از این روست که رمان بروکس لحن تیرهتر و درونگراتری نسبت به «زنان کوچک» دارد که با وجود مواجههی خواهران با چالشها، همچنان از زبانی امیدوارکننده و دلچسب بهره میگیرد که قدرت عشق خانواده و استقامت را برجسته میکند. جنگ اما مسئلهای است که به سختی میتوان نور امیدی در آن پیدا کرد و بروکس به بهترین شکل از این تضاد لحن در روایت خود استفاده کرده است.
در نهایت این پرسشها باقی میمانند که آیا آقای مارچ میتواند راهی برای هماهنگ ساختن گذشتهی خود با واقعیت فعلیاش بیابد؟ پس از چنین تجربهی ویرانگری، آقای مارچ چگونه میتواند گذشته را پشت سر گذاشته و به زندگی سابق خود با همسر و فرزندانش بازگردد؟ رمان بروکس به خوبی نشان میدهد که نتایج خانمانسوز جنگ تنها دامن کسانی که در خط مقدم حضور دارند را نمیگیرد، بلکه حتی خانوادهی آنها را برای همیشه دگرگون میکند.
۵. غرور و تعصب و زامبیها (Pride and Prejudice and Zombies)
- نویسنده: سث گراهام اسمیت
- اولین سال انتشار: ۲۰۰۹
«غرور و تعصب و زامبیها» رمان جاودانهی جین آستین را با یک مواجههی خندهدار با زامبیها ادغام میکند و شخصیتهای آشنا را در پسزمینهی وحشت بیامان آخرالزمانی قرار میدهد که از هر گوشهاش سروکلهی هیولاهایی بیمرگ پیدا میشود. چندین دهه پس از اینکه طاعون مرموزی اجساد مردگان را به زامبیهای آدمخوار تبدیل کرده، انگلستان یاد گرفته با این واقعیت کابوسوار زندگی مسالمتآمیزی پیشه کند. آداب معاشرت به سبک انگلیسی همچنان هم در رأس اهمیت قرار دارند؛ اما اکنون با تهدید همیشگی مردگان، حفظ آداب جلوهی مهم دیگری پیدا کرده است.
در این اوضاع بلبشو، خانوادهی مبادی آداب بنت، رسوم قدیمی را با مهارتهای مبارزه درهمآمیختهاند. خانم بنت در کتاب گراهام اسمیت دیگر تنها به فکر پیدا کردن ثروتمندترین گزینه برای ازدواج با دخترهایش نیست؛ بلکه همزمان مطمئن میشود دخترانش از آموزشهای لازم برای زامبیکشی برخوردار باشند. شخصیت الیزابت، قهرمان با روحیه و باهوش داستان، این دوگانگی را به بهترین شکل به نمایش میگذارد. او کاتانای کشندهای دارد که با ظرافت زنانهی خودش آرایش شده و حالا و پس از سالها آموزش دیدن زیر دست مادرش، الیزابت میتواند آن را با مهارتی مثالزدنی در برابر زامبیها به کار بگیرد. متن اسمیت هم مثل رمان کلاسیک آستین هوشمندانه و جزئینگری است، اما این هوشمندی در کتاب مدرن اسمیت با روحیهی طعنهآمیز و چندتایی جسد همراه شده است.
همانطور که کاراکترهای کتاب «غرور و تعصب» هر یک با روحیات و ظرافتهای خاص خود در ذهن خوانندگان ماندگار شدهاند، هر خواهر بنت در «غرور و تعصب و زامبیها» شخصیت و سبک مبارزهی خودش را دارد؛ جین بزرگترین و زیباترین خواهر است که در کمانداری مهارت پیدا کرده و میتواند زامبیها را از دور نشانه بگیرد. رفتار آرام، پختگی و عزم او برای حفاظت از خانوادهاش یادآور شخصیت قدیمی است. مری با وجود آنکه عاشق کتاب است، با مهارتهایش در یک اسلحهی خاص اوکیناوایی همه را شگفتزده میکند. دانش او دربارهی داروهای گیاهی برای مواجهه با زامبیها بسیار به کار میآید. کیتی جوانترین و پرتحرکترین خواهر بنت به خاطر مهارتهای شمشیربازی و سرعت خود شناخته میشود که در زمان هرج و مرج راهگشای مقابله با زامبیهاست. کتاب مدرن اسمیت حتی از آقای دارسی ثروتمند و گوشهگیر رمان کلاسیک آستین نیز غفلت نکرده است. این رمان جنبههای اجتماعی غرور و تعصب اصلی را هم حفظ میکند، اما این بار پیچشی هیجانانگیز به آنها میافزاید. اتفاقات کلیدی روایت کتاب اصلی این بار به فرصتهایی برای مقابله با زامبیها تبدیل شدهاند که با لحن شوخطبع اسمیت رنگولعاب تازهای پیدا کرده است. هنوز هم مهمانیهای تجملاتی به پا میشود، اما نه برای به نمایش گذاشتن تواناییهای رقص و آداب معاشرت، بلکه به رخ کشیدن مهارتهای مبارزه.
در این بازخوانی مدرن از کتاب کلاسیک آستین داستان اصلی الیزابت همچنان موتور محرکهی رمان است که دربارهی آقای دارسی پیشفرضهایی پیدا میکند، در نهایت عاشق او میشود و به همان مسیری میرود که «غرور و تعصب» میرود؛ با این تفاوت که عناصر ترسناک و اکشن چاشنی شاهکار ادبی آستین شدهاند. خواهران بنت هنوز هم اولویت خود را پیدا کردن یک شوهر مناسب میدانند، اما صفت «مناسب» در اینجا رنگ و بوی تازهای یافته و دیگر معنای کلاسیک خودش را نمیدهد. ازدواج دیگر فقط به خاطر ثروت و موقعیت اجتماعی نیست، بلکه راهی است برای اضافه کردن عضو تازهای به خانواده که بتواند در زمینهی کشتن زامبیها به آنها دست یاری برساند. این شوهر بالقوه باید قدرت و مهارت لازم برای مبارزه در کنار همسرش را داشته باشد و شوخطبعی و جذابیت هم به عنوان چندی از ملاکهای اصلی در نظر گرفته میشوند.
کتاب «غرور و تعصب و زامبیها» یک ترکیب استادانه از رمان کلاسیک آستین و کمدی سخیف و زامبیکشی است که به درد هر نوع خوانندهای میخورد. در زمینهی بازنگری به کتابهای کلاسیک نمیتوان رمان دیگری را پیدا کرد که تا این اندازه منبع الهام خود را دست میاندازد. با اینکه شخصیتهای اصلی، خطوط داستانی و حتی برخی دیالوگها از «غرور و تعصب» جین آستین اخذ شدهاند، اما اسمیت عنصری کاملا جدید به ماجرا میافزاید و با گذاشتن المانهای آشنا در دنیایی پساآخرالزمانی خوانندگان قدیمی را به یک فضای تازه میبرد.
۶. طوطی فلوبر (Flaubert’s Parrot)
- نویسنده: جولین بارنز
- اولین سال انتشار: ۱۹۸۴
دکتر بازنشستهی بریتانیایی، جفری بریتویت، علاقهی شدیدی به ادبیات فرانسه، به ویژه گوستاو فلوبر، رماننویس فرانسوی قرن نوزدهمی دارد و به مرور شیفته و دلبستهی او میشود؛ اما وسواس او برای جمعآوری جزئیترین اطلاعات دربارهی داستان فلوبر به تدریج به او را از واقعیت دور و دورتر میکند. وسواس این دکتر حول جزئیات به ظاهر ناچیز زندگی فلوبر متمرکز میشود؛ مثل طوطی مردهای که ظاهرا فلوبر در حین نوشتن شاهکار خود «مادام بوواری» روی میزش نگه داشته است. سوالهایی از این دست که آیا این طوطی واقعا وجود داشته یا خیر و اگر چنین بوده، دقیقا کدام طوطی در آن لحظات روی میز بوده به قدری برای بریتویت اهمیت پیدا میکنند که به غایت و هدف زندگی او تبدیل میشوند؛ سوالهایی که تا به آنها پی نبرد آرام نمیگیرد.
رمان بارنز از این فرصت استفاده کرده تا یک کتاب جامع و کامل ارائه دهد که در دل خودش بیوگرافی، نقد ادبی، فلسفهبافی، همه را با هم دارد. جفری به فرانسه سفر کرده و زندگیاش را صرف مطالعهی زندگی و آثار فلوبر میکند. در این میان این سوالها برای جفری مطرح میشوند که یک زندگینامه اساسا چه ماهیتی دارد، چگونه میتوان عصارهی زندگی کسی را از طریق شواهد و سوابق به دست آورد و به کنه وجود آن شخص پی برد، آیا اصلا میتوان به آن دست یافت. در این میان خطوط مبهم بین واقعیت و دروغ از پیش کمرنگتر میشوند. کتاب بارنز که دیگر در حکم یک داستان عاشقانهی درخشان است به مرور بالا میگیرد. شبح معروفترین قهرمان داستانهای فلوبر، یعنی مادام بوواری نیز هر لحظه در گوشههای رمان بارنز سرک میکشد. «طوطی فلوبر» به جست و جویی واقعی برای طوطی تبدیل میشود که استعارهای است از گریزان بودن حقیقت و دشواری شناخت واقعی کسی دیگر؛ حتی اگر تحقیقات و تحلیلهای گسترده در اختیار شما باشد. بارنز میخواهد ذهن شما از خود و کیستی خود سوال کند. آیا ما و هویت ما با جزئیاتی از زندگیامان تعریف میشویم که در حد بودن طوطی مردهای بر میزمان است، یا نه، چیز دیگری وجود دارد که ما را به آنچه ما هستیم تبدیل میکند؟ چیزی که ناملموس است و دستنیافتنی، اما نه به معنای ذهنی آن.
سبک و لحن بارنز در توصیف مختصر اما ظریف خود یادآور نثر دقیق فلوبر است و این شاید نوعی ادای احترام به نویسندهی «مادام بوواری» باشد که ارتباط بین روایت مدرن بارنز با این کتاب کلاسیک را تقویت میکند. علاوه بر این، بارنز در کتاب خود از ادبیات کلاسیک، به طور خاص «مادام بوواری» فلوبر چیزهای زیادی اخذ میکند و از آن به عنوان سکوی پرشی بهره میگیرد تا ایدههای خودش دربارهی ماهیت بیوگرافی، حقیقت و کیستی افراد را به بحث بگذارد؛ برای مثال، نقش اصلی «طوطی فلوبر» یعنی جفری بریتویت، شباهتهایی با اما بوواری دارد؛ هر دوی این شخصیتها تمایل به چیزی دارند که فراتر از آنهاست و دستیابی به آن تقریبا غیرممکن؛ برای جفری این میل به یافتن طوطی واقعی است و برای اما رسیدن به یک زندگی پرشور و هیجان. هم طوطی و هم شخصیت بوواری گریزان بودن حقیقت را نشان میدهند، اینکه به راستی به ذات شخصی پی بردن امری دشوار است. بارنز با خلق یک شخصیت تخیلی که به شکلی وسواسی دربارهی یک شخصیت تاریخی واقعی تحقیق میکند، خطوط بین واقعیت و تخیل را به بازی میگیرد. در اینجا نویسنده هوشمندانه نشان میدهد هر چقدر هم که یافتههای تاریخی راهگشای ما برای شناخت شخصی باشند، باز نتیجهی نهایی یک دریافت ذهنی است و این ذات ذهنی زندگینامهها را نشان میدهد؛ ذاتی که تا حدود زیادی به شخص محقق بستگی دارد؛ به عبارت دیگر، بارنز این سوال را بررسی میکند که آیا تفسیری واحد و قطعی از یک اثر هنری یا ادبی وجود دارد یا اینکه معنای آن در تجربهی هر خواننده نهفته است. از این رو «طوطی فلوبر» یک رمان فراداستانی است که به تأمل دربارهی ماهیت داستان خودش میپردازد و دربارهاش نظر میدهد. درواقع، جستجوی جفری برای طوطی «واقعی» به استعارهای برای خواننده برای جستجوی معنا در یک متن ادبی تبدیل میشود.
در جستجو و جو برای پیدا کردن طوطی، جفری راهی سفری میشود که در آخر فناپذیری خودش را آشکار میکند. درکی که اگر انسان با آرامش آن را بپذیرد، زیبایی و پیچیدگی خلقت را نشان میدهد. بارنز با «طوطی فلوبر» در نهایت شما را با پوچی تنها نمیگذارد؛ بلکه پس از خواندن کتاب او احساسی مملو از اشتیاق و خواستی غمانگیز شما را دربرخواهد گرفت. بریتویت در جایی میگوید کتابها از زندگی چیزی معنادار میسازند. مشکل اما اینجاست که زندگیهایی که کتابها معنایشان را توصیف میکنند، زندگی دیگران هستند، نه زندگیهای خودمان.
منبع: The Guardian