۶ انیمیشن مهم که منجر به انقلابهای بزرگ در این هنر شدند
انیمیشن هنر نقاشی متحرک نیست، بلکه هنر حرکاتی است که به تصویر کشیده شدند – نورمن مکلارن
اگر بخواهید به یکی از پیشگامان اولیهی فیلمسازی قرن نوزدهم چیزی را نشان دهید که واقعا موجب حیرت و شگفتی او شود، ممکن است بهترین فیلم دوران مدرن یا فیلمهای استنلی کوبریک، کوئنتین تارانتینو و استیون اسپیلبرگ را انتخاب کنید. در عوض برای نشان دادن این حقیقت که تا چه حد رسانهی سینمایی پیشرفت کرده و پویایی، سرزندگی و هیجان رسانههای جدید به چه سطحی رسیده، احتمالا چیزی مانند انیمهی «نام تو» (Your Name) ساختهی ماکوتو شینکای را انتخاب میکنید.
محبوبیت انیمیشن در اواسط قرن بیستم به دلیل قابلیت لمس فیلم که امکان طراحی دستی تصاویر، اشکال و رنگها را فراهم میکرد، با انقلاب تکنولوژیک به طور پیوسته گسترش یافت و منجر به صنعت مدرنی شد که اصلا قابل مقایسه با دوران ابتدایی خود نیست. در حالی که ساخت فیلمهای بلند انیمیشن زمانی پر زحمت و وقتگیر بودند، در سینمای مدرن، چنین فیلمهایی با استفاده از فناوری دیجیتال و تکنیکهای جدید و بدیع بسیار راحتتر ساخته میشوند.
یک قرن رشد و موفقیت مداوم منجر به خلق استودیوهای انیمیشن در سراسر جهان شده است، با فیلمسازانی مانند هایائو میازاکی، ایسائو تاکاهاتا، یان شوانمایکر، والت دیزنی و نورمن مک لارن که هر کدام به اندازهی خود در پیروزی جهانی این رسانه سهم دارند. در جامعهی معاصر، رسانهی هنری انیمیشن به یکی از محبوبترین شکلهای سینما تبدیل شده، که به دنبال آن منجر به شکوفایی صنعت انیمه و یک فرنچایز دائما محبوب دیزنی شده است.
۱. انیمیشن سفیدبرفی و هفت کوتوله (Snow White and the Seven Dwarfs)
- کارگردان: دیوید هند، ویلیام کوترل، ویلفرد جکسون
- محصول: ۱۹۳۸
رسانهی هنری انیمیشن قبل از اکران «سفید برفی و هفت کوتوله» در سال ۱۹۳۷ مدتها در حال فعالیت بود، اما «سفیدبرفی و هفت کوتوله» اولین فیلم بلند والت دیزنی بود که با استفاده از انیمیشن کاملا دستی ساخته شد.
در پی آشنایی جهان با سبکی از داستانپردازی که تا سالهای آینده بر انیمیشنهای تجاری تسلط پیدا کرد، «سفید برفی» به یکی از پیشگامان این هنر تبدیل شد و در سالهای بعد راه را برای تعداد آثار بیشماری از جمله «پینوکیو» (Pinocchio)، «فانتزیا» (Fantasia)، «دامبو» (Dumbo) و «بامبی» (Bambi) باز کرد. این فیلم که اکنون بهعنوان پایهای از صنعت فیلم آمریکا شناخته میشود، نشاندهندهی آغاز تسلط دیزنی بر صنعت انیمیشن است و منتقدانی را که معتقد بودند رنگهای روشن و پر انرژی یک فیلم بلند انیمیشن برای تماشاگران بیش از حد خیرهکننده و غیر قابل تماشا است، به چالش کشید.
والت دیزنی پیکچرز که فورا به یک موفقیت جهانی تبدیل شده بود، مانند جرقهای روشنگر ظاهر شد و متعاقبا بذر یک صنعت رو به رشد را کاشت.
۲. فیلم هفتمین سفر سندباد (The 7th Voyage of Sinbad)
- کارگردان: نیتن اچ جوران، ری هری هاوزن
- محصول: ۱۹۵۸
همانطور که انیمیشنهای سنتی با دست طراحی میشدند، انیماتورها در سرتاسر جهان قابلیتهای این ژانر را آزمایش و بررسی کردند که چگونه میتوان از آن برای روایت داستانهای خارقالعادهای که قوانین فیزیک را به چالش میکشد، استفاده کرد.
ری هری هاوزن یکی از این پیشگامان در حوزهی انیمیشن بود که در ابتدای کار خود به طور خصوصی کار میکرد و قبل از اینکه توجه استودیوهای فیلمسازی را به خود جلب کند، سکانسهای شگفتانگیزی از دایناسورها و جهانهای فانتزی شگفتانگیز میساخت.
«هفتمین سفر سندباد» ممکن است الهامبخشترین اثر سینمایی او باشد، با پروژهای که بخشهای انیمیشنش ۱۱ ماه طول کشید به پایان برسد، که منجر به صحنههای اکشن خیرهکنندهای میشد که با لایو اکشن برای نتایج واقعا تماشایی، بهویژه با توجه به زمینهی دههی ۱۹۵۰ آن در هم تنیده شده بود.
ری هری هاوزن که به عنوان یکی از اولین و بهترین نمونههای اساتید استاپ موشن شناخته میشود، همراه با هنرمند تجربی اهل چک، یان شوانمایکر، محدودیتهای شناخته شدهی این رسانه را گسترش دادند.
۳. انیمیشن فریتز گربه (Fritz the Cat)
- کارگردان: رالف بکشی
- محصول: ۱۹۷۲
انیمیشن که از چندین دهه موفقیت برخوردار بود، در اواسط قرن بیستم رونق گرفت و والت دیزنی به یک نیروی محرکهی مهم در افزایش ساخت چنین فیلمهایی تبدیل شد. این صنعت هم مخاطبانی را خارج از گروه سنی جوان در نظر گرفت، به طوری که «فریتز گربه» ساختهی رالف بکشی اولین انیمیشنی بود که رتبهی X (برنامههایی با محتوای بزرگسالانه) دریافت کرد.
بکشی که درهای صنعت انیمیشن را کاملا باز دیده بود، معتقد بود که انیمیشن نیازی به محدود شدن به محتوای کودکانه ندارد، و یک کمدی متفاوت با محوریت بزرگسالان در مورد گربهای که دوران دانشگاهش را میگذراند، خلق کرد.
اهمیت «فریتز گربه» را در تاریخ این رسانه به خاطر هموار کردن راه برای انیمیشنهای تجربی دیگر مانند «سیارهی شگفتانگیز» (Fantastic Planet) اثر رنه لالوکس فرانسوی در سال ۱۹۷۳ نمیتوان نادیده گرفت.
فیلم رالف بکشی که راه را برای آثار کلاسیک بعدی مانند «ساوث پارک» (South Park) یا در واقع محبوبیت غربی انیمهی ژاپنی هموار کرد، ثابت کرد که یک مهرهی بزرگ و تعیین کننده در این بازی است.
۴. انیمیشن داستان اسباببازی (Toy Story)
- کارگردان: جان لستر
- محصول: ۱۹۹۵
هجوم عناوین انیمیشنی که در انتهای قرن بیستم، با صنعت آمریکایی در کنار انیمیشنهای ژاپنی به لطف تحسین بینالمللی «آکیرا» (Akira) در سال ۱۹۸۸ شکوفا شد واقعا به اندازهای حیرتانگیز است که حتی نمیتوان آن را درک کرد.
با آغاز هزارهی جدید و فناوریهای جدید که فرآیندهای خسته کنندهی ساخت انیمیشن را بسیار آسان کرده بود، این پیکسار بود که با «داستان اسباببازی» در سال ۱۹۹۵ اولین جهش را به سمت انیمیشن کاملا دیجیتالی انجام داد، فیلمی که برای همیشه ساختار هالیوود مدرن را تغییر داد. پیکسار که روند ساخت انیمیشن را بسیار سادهتر میکرد، تکنیک انیمیشنی را ارائه کرد که برای قرن بیست و یکم مناسب بود و با دور شدن سینما از سلولوئید، پتانسیل حیرتانگیز فناوری دیجیتال را نشان داد.
خود انیمیشن «داستان اسباببازی» هم خیلی بد نبود و قبل از اینکه پیکسار در سال ۲۰۰۶ به شرکتی زیر چتر دیزنی تبدیل شود راه را برای موفقیت مداوم این کمپانی در قرن بیست و یکم باز کرد.
۵. انیمهی شهر اشباح (Spirited Away)
- کارگردان: هایائو میازاکی
- محصول: ۲۰۰۱
صنعت انیمیشن آمریکا تا قبل از قرن بیست و یکم که با جوی برتر وارد هزارهی جدید شد، مدتها رشد کرده بود، زیرا شرکتهایی مانند دیزنی، پیکسار و دریمورکس همچنان سلطنت دنیای انیمیشن را در دست داشتند.
در حالی که «آکیرا» در خارج از کشور محبوبیت پیدا کرده و توجه زیادی را برانگیخته بود، این «شهر اشباح» در سال ۲۰۰۱ بود که واقعا صنعت فیلم آمریکا را وادار کرد تا به فعالیت رقبای خود در خارج از کشور توجه کند.
استودیو جیبلی که تحت مدیریت هایائو میازاکی، فیلمساز تاثیرگذار کنونی قرار دارد، از آن زمان به عنوان یکی از معتبرترین استودیوهای انیمیشن در تمام دوران شناخته شده است. «شهر اشباح» به عنوان گل سرسبد موفقیت آنها، و برندهی اسکار بهترین انیمیشن در سال ۲۰۰۳، اولین و تنها فیلم بینالمللی است که تا به امروز برندهی این جایزه شده است.
بدون «شهر اشباح»، ممکن بود محبوبیت امروزی استودیو جیبلی هرگز به همین شکل شکوفا نشود، زیرا انیمیشن ژاپنی سبکهای هنری جدیدی را به رسانهی انیمیشنی معرفی کرد که تحت تاثیر آمریکا راکد مانده بود.
۶. انیمیشن مرد عنکبوتی به درون دنیای عنکبوتی (Spider-Man: Into the Spider-Verse)
- کارگردان: باب پرسیچتی، پیتر رمزی، رودنی روثمن
- محصول: ۲۰۱۸
وقتی مخاطبان مدرن فکر میکنند که از تلاشهای پیشگامانهی «سفیدبرفی و هفت کوتوله» گرفته تا دنیای کاملا دیجیتال «دنیای اسباببازی» ممکن است دیگر چیز جدیدی وجود نداشته باشد که آنها را غافلگیر کند، انیمیشن کمپانی سونی با «مرد عنکبوتی؛ به درون دنیای عنکبوتی» که یکی از خارقالعادهترین انیمیشنهای تمام دوران است، برگ جدیدی در غیرمنتظره بودن این ژانر نامتناهی رو کرد.
«مرد عنکبوتی؛ به درون دنیای عنکبوتی» با ترکیب انبوهی از سبکهای انیمیشن دو بعدی و سه بعدی برای بازسازی تصاویر و داستان یک کتاب کمیک، از تمام ابزارهای موجود در زرادخانهی خود استفاده میکند تا یک شاهکار سینمایی هوشمندانه را کنار هم بگذارد. سونی با تنظیم قاب، پالتهای رنگی پر شور و حال و سبکهای بصری خیره کننده برای قرار دادن چندین کاراکتر مختلف روی صفحه در یک زمان، انیمیشنی ساخته است که مانند پیشگامان این رسانه، انقلابی به نظر میرسد.
این شاهکار انیمیشن مدرن آنقدر عجیب و گیج کننده است که به سختی بخشی از تار و پود فیلمسازی معاصر احساس میشود و دریچهای الهامبخش به آیندهی صنعت انیمیشن ارائه میدهد.
منبع: far out magazine
وقتی تو بخش اخبار گوگل از دیجی کالا چیزی میبینم، هر بار انتظار یه متن ضعیف دارم و دقیقا همینطوری میشه
تیتر ها خوب اما متن ها خوب نیست، در حد اندازه تیتر خوب توضیح نمیده
یه چیز سطحی از اب در میاد
اکر ترجمه ای کار میکنید، چیزای خوب انتخاب کنید برای ترجمه
۱.۴.۵.۶😍😍😍