۵+۱ شهر برتر
این سوال که آیا بازیهای ویدیویی، هنر محسوب میشوند یا نه، بحثهای زیادی را در سالهای اخیر به دنبال داشته است. با این حال، همگی سر این موضوع که بازیهای ویدیویی، مجموعهای از هنرهای مختلف هستند، اتفاق نظر دارند. استودیوهای بازیسازی، مجموعهای از هنرمندان را در خود جای دادهاند که برای مخاطباناش، دنیا خلق میکنند. اگر این ادعا را بکنیم که ستارهی خیلی از بازیهای ویدیویی، دنیا و شهر آنها است، بیراه نگفتهایم.
برای مثال، ساعتها در شهرهایی که مجموعه بازیهای جیتیای در اختیار ما قرار میدهند، گشت و گذار میکنیم؛ آن هم بدون اینکه کاری به شخصیتها داشته باشیم. یا اینکه در بلادبورن و دارک سولز، ساعتها به محیط نگاه میکنیم و داستان و اتفاقات را از همین محیط متوجه میشویم تا دیالوگها و میانپردهها.
محیط بازیها خودشان قصه تعریف میکنند. این اتفاق برایمان در اسکایریم کم نیافتاده است که وارد محیطی شویم و همانطور که پیش میرویم و جسدها یا آیتمهای مختلفی را در محیط میبینیم، داستان آنها را به هم ربط دهیم و از اتفاقات روی داده در آن محیط با خبر شویم.
در این قسمت از مجموعه مقالههای ۵+۱ تصمیم گرفتهایم تا نگاهی به بهترین شهرها و محیطهای بازیها بیندازیم. انتخاب بین شهرها واقعا برایمان سخت بود؛ چون مجبور بودیم انتخابهایمان را به پنج عدد محدود کنیم. به همین دلیل هم است که برای مثال، «راکون سیتی»، «شهر ۱۷»، «وایس سیتی» یا خیلی از بازیهای دیگر در لیستمان پیدا نمیشوند. با این حال، معتقدیم که درجهی اهمیت انتخابهایمان، آنقدر بالاست که بتوانیم آنها را جدا از دیگر بازیها قرار دهیم.
مثل همیشه، حتما از انتخابهای خودتان برای ما و دیگران بگویید.
۵ – Cocoon در سهگانهی Final Fantasy XIII
احتمالا میدانید که هر شماره از مجموعه بازیهای «فاینال فانتزی»، دنیای مختص به خودش را دارد؛ یعنی داستانها و شخصیتها که به کنار، سرزمینها و حتی خدایان هر شمارهی فاینال فانتزی، با شمارهای دیگر فرق میکند. شهر Cocoon را از سهگانهی فاینال فانتزی ۱۳ به این دلیل انتخاب کردهایم که نه تنها ادغام زیبایی از تکنولوژی و فانتزی است، بلکه نقش بزرگی هم در داستان ایفا میکند. شهر Cocoon در داخل یک سیاره ساخته شده است و نه روی سطح آن. هر چه از سطح سیاره به سمت داخل حرکت میکنیم، سطح محلههای Cocoon و وضعیت زندگی در آنها پایینتر میآید. با اینکه همهی ساختههای داخل Cocoon ساختهی انسان است و تکنولوژی بسیار بالایی دارد، منابع اصلی این سیاره، یعنی نور یا غذا را، موجوداتی نیمه-خدا و بزرگ تامین میکنند. در طول داستان بازی متوجه میشوید که شهر Cocoon و انسانهای درون آن، با هدف نابودی دنیا، توسط این موجودات نیمه-خدا کنترل میشوند.
۴ – Paris در Assassin’s Creed Unity
انتخاب از بین شهرهای مجموعه بازیهای «فرقه اساسین» کار راحتی نیست. خودتان فلورانس قسمت دوم یا هاوانا را در فرقه اساسین ۴ بیاد بیاورید تا متوجه منظور ما شوید. با این حال، اگر بخواهیم بهترین و زیباترین شهر را انتخاب کنیم، بدون شک انتخابمان «پاریس» خواهد بود. استودیوی بازیسازی «یوبیسافت مونترال» شهری ساخته است که از نگاه کردن به آن سیر نمیشوید. از کلیساهای بزرگ پاریس (که داخل آنها گم میشوید) گرفته تا تمام ساختمانهای شهر، آنقدر جزییات دارند که درک زمان و هزینهای که در طراحی آنها صرف شده، برایمان سخت است. البته این همه جزییات و تلاش برای بازسازی پاریس قرن هجدهم، به روند اصلی بازی صدمه زده است، اما کاری به این موضوع نداریم و به راحتی میگوییم که پاریس در Assassin’s Creed Unity، یکی از زیباترین شهرهای ساخته شده در بازیها است.
۳ – Los Santos در Grand Theft Auto V
مجموعهی بازیهای جیتیای، قصهی یک شهر را تعریف میکنند؛ طوری که شهر، در مرکز تمام اتفاقات بازی قرار دارد. «وایس سیتی»، قصهی شهر میامی و ارتباط آن با قاچاقچیهای مواد کوبا بود؛ «جیتیای ۴» قصهی شهر پر از مهاجر «نیویورک» را تعریف میکرد و «جیتیای ۵» هم از زرق و برقهای لسآنجلس و تاثیر هالیوود روی افراد میگوید. شهر Los Santos در جیتیای۵ بزرگترین و بهترین شهر این مجموعه بازیها است. هر نوع محلهای که بخواهید در این بازسازی خوب از لسآنجلس پیدا میکنید؛ از محلههای پایین و سیاهنشین کالیفرنیا گرفته تا بیابانهای اطراف این شهر و کوهستانها و جنگلها، تنوع در Los Santos جیتیای۵ بیداد میکند. شهر جیتیای۵ نه تنها بزرگ، زیبا و پر از جزییات است، بلکه برخلاف پاریس در Assassin’s Creed Unity، تمام استانداردهای طراحی مرحله و محیط یک بازی سرگرمکننده را هم رعایت کرده است.
۲ – Boston در Fallout 4
اگر میخواهید آیندهی انسان امروزی را به کسی نشان دهید، بهترین کار این است که جلوی او فالآوت بازی کنید. برخلاف بیشتر مجموعههای پساآخرالزمانی که ایدههایی دور از ذهن مقابلتان میگذارد، مجموعهی فالآوت باورپذیرترین دنیای پساآخرالزمانی را در خودش جای داده. استودیوی بازیسازی بتسدا با ساخت نقشآفرینیهای بزرگی مثل «آبلیویون»، «اسکایریم» و «فالآوت۳» نشان داد که میتواند کاری کند تا بازیکنندهها سالهای زیادی از عمرشان را در بازیهای آنها زندگی کنند. شهر Boston در فالآوت۴، بلوغ تمام آموختههای بتسدا در ساخت دنیایی واقعی و بزرگ است. صدها ساعت در فالآوت۴ گردش میکنید و دنیای بازی هیچوقت برایتان تکراری نمیشود. در تمام گشت و گذارهای خود ساعتها وقت میگذارید تا به محیط دقت کنید و داستان این دنیا را، با نگاه کردن به اطرافتان متوجه شوید. بوستون آنقدر خوب، پرجزییات و واقعی طراحی شده است که به راحتی با آن ارتباط برقرار میکنید.
۱ – Silent Hill در مجموعهی Silent Hill
برخلاف دیگر شهرهای لیستمان که با ظاهر خود، قصهشان را تعریف میکنند، پسزمینهی داستانی و تاریخ پشت «سایلنت هیل» است که بازیکننده را درگیر خودش میکند. قصهی شهر سایلنت هیل، از چهار قرن پیش صحبت میکند؛ زمانی که حتی هنوز انلگستان به امریکا حمله نکرده بود. از همان دوران، سایلنت هیل به عنوان شهری مذهبی و روحانی معرفی شده است. مراسمهای مذهبی، قربانی کردنهای متعدد و پرستش آیینهای باستانی، هنوز هم به صورت مخفیانه در سایلنت هیل انجام میشوند؛ طوری که گوشه و کنار این شهر مهآلود، پر از اتفاقات عجیب و غریب است. هر شماره از مجموعه بازیهای سایلنت هیل و حتی و فیلمها و کمیکها، به پسزمینهی داستانی این شهر افزودهاند و عمق آن را بیشتر کردهاند. سایلنت هیل آنقدر قصه دارد که حتی اگر بخواهید هم نمیتوانید ته آن را در بیاورید. سایلنت هیل شاید در ابتدا فقط یک شهر بود، اما امروزه مجموعه و داستانی بزرگ حول آن شکل گرفته و شاید بتوان آن را مهمترین شهر در بین بازیهای ویدیویی خواند.
انتخاب اضافه: Rapture و Colombia در مجموعهی Bioshock
“رپچر، شهری که هنرمند در آن از سانسور نمیترسد؛ رپچر، شهری که دانشمند محدود به اخلاقیات نیست؛ رپچر؛ شهری که عرق پیشانی یک فرد، متعلق به خودش است، نه کس دیگر.” تمام اینها، جملات «آندرو رایان»، بنیانگذار شهر رپچر هستند. این شهر زیر آب، شاهکار طراحی دکو است؛ رپچر اتوپیایی است که در کف اقیانوس ساخته شده و شهروندان آن، با هدف این که به خودشان احترام بگذارند، پا به این شهر گذاشتهاند. رپچر همه چیز دارد؛ از زیبایی گرفته تا تاریخ و هدفی مشخص. با این حال، احتمالا بایوشاک را بازی کردهاید و میدانید که آزادی مفرط، نتیجهی خوبی را در پی نخواهد داشت.
در مقابل رپچر، شهر کلمبیا قرار گرفته است. برخلاف رپچر که در کف اقیانوس ساخته شده بود، «پدر کامستاک»، شهر کلمبیا را در آسمان ساخته است. اگر رپچر به شهرونداناش، آزادی بی انتها اعطا میکرد، کلمبیا شهرونداناش را پیرو تمام و کمال یک فرد نگه داشته است؛ طوری که حتی نحوهی زندگی افراد هم توسط «پدر کامستاک» مشخص میشود.
دو شهر رپچر و کلمبیا، که به ترتیب آنها را در Bioshock و Bioshock Infinite دیدهایم، بدون شک از عمیقترین و قابل بحثترین شهرهای تخیلی هستند. هر دو شهر رپچر و کلمبیا، لایههای مختلفی در مقابل ما قرار میدهند که هر کدام، جای صحبت بسیاری دارند؛ از جزییات ظاهری این دو شهر گرفته، تا تاثیری که رهبران هر دو، روی روند پیشرفت شهرها و ساکنانشان دارند، میتوان حرفهای بسیاری دربارهی دو شهر مجموعهی بایوشاک زد.
آهنگی که واسه سایلنت هیل گذاشته شده ،خیلی قشنگ بود ، کسی اسمش رو میدونه ؟
چرا سانفرانسیسکو واچ داگز نیستش پس؟!
فقط شهرهای اسیسین کرید! خدایی من تو تمام نسخه هاش که بازی کردم شهری واقعی تر و باحال تر از اونا ندیدم…لامصب آدم حس میکنه واقعا تو قرون وسطا داره قدم میزنه!
الکسندریا و شهرهای اوریجینز هم خیلی معرکس
چرا ارکام سیتی تو لیستتون نیست ؟
به نظر من یکی از بهترین شهرایی که در دنیای گیم وجود داره گاتهام از سری بتمنه که از نظر طراحی حرف نداره و ساعت ها میتونید بهش نگاه کنید.
گات هام که همون نیو یورک خودمونه زیبایی خاصی هم نداره فقط کمی تغیرش دادن که دقیقا همون نیویورک نباشه
زیبایی خاصی نداره؟!
من که وقتی برای اولین بار گاتهام رو توی batman arkham city دیدم همراه با چند دقیقه سکوت هیچ کاری نکردم و بهش خیره شدم و لذت بردم، حالا arkham knight به کنار!
http://vignette4.wikia.nocookie.net/arkhamcity/images/0/00/Batman_In_Park_Row.jpg/revision/latest?cb=20130415123309
نظر شما کاملا محترم ولی من که خیلی با این شهر حال میکنم!