۵۰ رمان بزرگ که دنیای ادبیات و رماننویسی را دگرگون کردند
چند قرنی میشود که رماننویسی پراستفادهترین فرم ادبی بوده و در طی سالها به شکلهای هیجانانگیز و غیرمنتظره در حال تغییر و تحول بوده است. درست وقتی که فکر میکنید دیگر رمان را کامل شناختهاید، رمان دیگری منتشر میشود که ابتکاری زده که تا آن لحظه به ذهن هیچکس نرسیده بود. هر از گاهی، این نوآوری آنقدر برجسته میشود که قاعدهی بازی را برای رمانهای آتی عوض میکند. شاید بهراحتی فراموش کنیم رمانهایی که چند دهه یا حتی چند قرن پیش منتشر شدند، چهرهی ادبیات را برای زمان خود دگرگون کردند، چون تاثیرشان آنقدر فراگیر بوده که اکنون آن را بدیهی میپنداریم. برای همین در این فهرست، برای یادآوری به خودمان، فهرست ۵۰ رمان را تدوین کردهایم که رماننویسی را دگرگون کردند. این رمانها صرفاً آثار کلاسیک نیستند؛ بلکه رمان را به آن شکلی که امروزه آن را میشناسیم درآوردند.
۱. دُن کیشوت (Don Quixote)
- نویسنده: میگل سروانتس (Miguel de Cervantes)
- سال انتشار: ۱۶۰۵ (بخش اول)، ۱۶۱۵ (بخش دوم)
«دُن کیشوت» عموماً بهعنوان اولین رمان مدرن شناخته میشود. البته تا پیش از سال ۱۶۰۵ – که بخش نخست رمان منتشر شد – آثاری بودند که شبیه به رمان باشند (مثل «گارگانتوا و پانتاگروئل» (Gargantua and Pantagruel)، اثر فرانسوی پنجبخشی اثر فرانسوا رابله که آخرین بخش آن در سال ۱۵۶۴ منتشر شد)، ولی عموماً تصوری که امروزه از رمان داریم، در این اثر بیش از آثار پیش از آن هویداست. «دن کیشوت» همچنان برای مخاطب مدرن جذاب است و فهرست بسیار بلندبالایی از آثار مختلف از آن تاثیر گرفتهاند.
۲. عاشق لیدی چترلی (Lady Chatterley’s Lover)
- نویسنده: دی. اچ. لاورنس (H. Lawrence)
- سال انتشار: ۱۹۲۸ (بهصورت خصوصی)، ۱۹۳۲ (بهصورت عمومی)
رمان لاورنس در زمان انتشار بهخاطر پرداخت بیپرده به مسائل جنسی، استفاده از الفاظ رکیک و تمرکز روی نیازهای جنسی یک زن متعلق به طبقهی بالای اجتماعی سر و صدای زیادی به پا کرد. سر این رمان یک پروندهی قانونی با موضوع فسق و فجور در دادگاه باز شد که اهمیتی تاریخی پیدا کرد و راه را برای آزادی نویسندههای مدرن فراهم کرد، نویسندههایی که میتوانند بدون مشکل دربارهی مسائلی چون جنسیت، طبقهی اجتماعی و وضعیت انسان بنویسند.
۳. موبی دیک (Moby-Dick)
- نویسنده: هرمن ملویل (Herman Melville)
- سال انتشار: ۱۸۵۱
«موبی دیک» در زمان انتشار شکست خورد و سالها طول کشید تا خوانندگان ادبیات ارزش رمان را درک کنند. بخشی از شکست رمان بهخاطر پروسهی انتشار پیچیدهی آن بود که باعث شد نسخهای کوتاهشده (بخوانید قلعوقمعشده) از آن بهصورت گسترده توزیع شود. بخش دیگر بهخاطر نثر پیچیدهی رمان بود. ملویل راهوروش جدیدی برای رمان نوشتن را ابداع کرد و وارد دنیایی شد که کمتر کسی تجربه کرده بود (منظور کشتی مخصوص شکار نهنگ است). نثر رمان آنقدر پرطمطراق است که در آن زبان بهاندازهی داستان اهمیت پیدا کرد. همسطح بودن زبان و داستان در رمان امری است که امروزه آن را بدیهی میپنداریم، ولی در زمان «موبی دیک» اینطور نبود.
۴. مادام بوواری (Madame Bovary)
- نویسنده: گوستاو فلوبر (Gustave Flaubert)
- سال انتشار: ۱۸۵۷
«مادام بوواری» از آن رمانهای مشهور است که تاثیرش آنقدر گسترده و فراگیر است که عملاً نامریی به نظر میرسد. «مادام بوواری» رمانی است که واقعگرایی ادبی را پایه نهاد، سبک ادبیای که روزمرگیهای زندگی را بهشکلی ادبی بازگو میکند، از ملودرام مصنوعی پرهیز میکند و بهجایش با دقتی تقریباً روزنامهنگارانه، به جزییات داستانی و پیرنگ میپردازد. با وجود اینکه این رمان برای اولین بار به صورت سریالی در سال ۱۸۵۶ پدیدار شد، همچنان کاملاً مدرن به نظر میرسد. این مسئله نشان میدهد که تعداد رمانهایی که امروزه از سبک آن تقلید میکنند چقدر زیاد است.
۵. هری پاتر و سنگ جادو (Harry Potter & the Sorcerer’s Stone)
- نویسنده: جی.کی. رولینگ (K. Rowling)
- سال انتشار: ۱۹۹۷
اگر بخواهیم حرفمان را خلاصه و مفید بگوییم، رمان نبوغآمیز رولینگ مرزبندی بین ادبیات مخصوص کودک و نوجوان و ادبیات مخصوص بزرگسال را از بین برد. ناشر کتابهای «هری پاتر» اسکولاستیک (Scholastic) بود، چون به آنها به چشم کتاب مخصوص کودکان نگاه میشد، ولی بزرگسالان نیز بهاندازهی کودکان شیفتهیشان شدند. بدین ترتیب، «هری پاتر» ثابت کرد کتابهایی که برای مخاطب کمسنوسال نوشته شدهاند، میتوانند بهاندازهی کتابهای مخصوص بزرگسالان حاوی عمق، زیرلایههایی معنایی و پیچیدگی باشند.
۶. گرگ بیابان (Steppenwolf)
- نویسنده: هرمان هسه (Hermann Hesse)
- سال انتشار: ۱۹۲۷
وقتی راویان و شخصیتهای اصلی رمانهای مدرن با مشکلهای روانی، فلسفی و هویتی دستوپنجه نرم میکنند، بهنوعی در حال بازتاب رمان تفرقهبرانگیز هسه، انتشاریافته در سال ۱۹۲۷ هستند. درونمایههای خودبیگانگی و واقعیت قابلتغییر در آن زمان بسیار تازه بودند و هر بار که رمانی چون «دختر گمشده» (Gone Girl) را میخوانید و از آن لذت میبرید، باید از هسه ممنون باشید، حتی اگر ارتباط بین این دو در نگاه اول واضح نباشد.
۷. ارباب حلقهها (Lord of the Rings)
- نویسنده: جی. آر. آر. تالکین (R.R. Tolkien)
- سال انتشار: ۱۹۵۴ تا ۱۹۵۵
حماسهی تالکین عملاً تعریفی را که از فانتزی حماسی داریم به وجود آورده است و همچنان تاثیرگذارترین اثر این ژانر است. اعتبار تالکین بهعنوان یک فرد ادبی و آکادمیک باعث شد که جامعهی ادبی در مقیاس بزرگتر به سبک فانتزی احترام بیشتری بگذارد. محبوبیت سرسامآور «ارباب حلقهها» در دههی ۶۰ و ۷۰ باعث شد که سبک فانتزی به یکی از ستونهای صنعت سرگرمی مدرن تبدیل شود.
۸. ناطور دشت (The Catcher in the Rye)
- نویسنده: جی. دی. سالینجر (D. Salinger)
- سال انتشار: ۱۹۵۱
چه از «ناطور دشت» خوشتان بیاید، چه نیاید، نمیتوانید کتمان کنید که این رمان خیلی چیزها را عوض کرد: روایت ذهنی و سیال آن خاص بود و رمان دغدغههای یک فرد نوجوان را به بستری برای اظهار نظر دربارهی دنیای مدرن تبدیل کرد. میتوان ادعا کرد که کل ادبیات نوجوان وجود خود را بهنحوی به رمان سالینجر وابسته است.
۹. زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی (The Life and Opinions of Tristram Shandy, Gentleman)
- نویسنده: لارنس استرن (Laurence Sterne)
- سال انتشار: ۱۷۵۹ تا ۱۷۶۷
میتوان استدلال کرد که «تریسترام شندی» نخستین پدیدهی ادبی و کتاب پرفروش در دنیا بود. این رمان تقریباً همهی قواعد و قانونهایی را که در زمان نوشته شدنش برای رماننویسی وجود داشت (۱۷۵۹) زیرپا گذاشت. داستان این رمان هذیانگویانه عناصری نامتجانس همچون دشنامگویی، غافلگیریهای داستانی باورنکردنی و راوی همهچیزدان، ولی در عین حال غیرقابلاطمینان را به خوانندگان عرضه کرد. این رمان بر پایهی یک حقهی تکوتنها، ولی بسیار پیچیده بنا شده که هیچ نویسندهی دیگر موفق به پیادهسازی آن – حداقل با این میزان موفقیت – نشده است. اگر از ادبیات مدرن لذت میبرید، میتوانید بابتش از استرن و تریسترام شندی سپاسگزاری کنید.
۱۰. نامههای عاشقانه بین یک اشرافزاده و خواهرش (Love Letters Between a Certain Nobleman and His Sister)
- نویسنده: افرا بن (Aphra Behn)
- سال انتشار: ۱۶۸۴ تا ۱۶۸۷
«نامههای عاشقانه بین یک اشرافزاده و خواهرش»، رمان جنجالی بن، نخستین داستان نامهنگارانه (Epistolary Novel) است، یعنی نخستین رمانی که داستان آن از راه یک سری نامه تعریف میشود. این تکنیک آنقدر موثر بود که استفاده از آن تا به امروز ادامه دارد.
۱۱. فرانکنشتاین (Frankenstein)
- نویسنده: مری شلی (Mary Shelley)
- سال انتشار: ۱۸۱۸
«فرانکنشتاین»، شاهکار شلی، عموماً بهعنوان نخستین رمان علمیتخیلی واقعی به شمار میآید. این رمان از دل یک گفتگوی طولانی در یک آخر هفتهی کسلکننده در عمارتی خارج از شهر زاده شد و شبیه به هیچ اثری پیش از خود در ادبیات غرب نبود و تعداد زیادی از کلیشهها و عناصر داستانی سبک علمیتخیلی را بنا نهاد. تاثیر کتاب آنقدر عمیق بوده که کسانی که آن را نخواندهاند هم عمیقاً با پیرنگ، شخصیتها و درونمایههای آن آشنایی دارند.
۱۲. مزاح بیپایان (Infinite Jest)
- نویسنده: دیوید فاستر والاس (David Foster Wallace)
- سال انتشار: ۱۹۹۶
والاس با ترکیب ادبیات فاخر و ادبیات علمیتخیلی، سبک جدیدی به وجود آورد که در آن سبکوسیاق و ابزار آکادمیک (مثل پاورقیهای حجیم و پیچدرپیچ) با تکنیکهای سنتیتر پستمدرن با هم ترکیب شدهاند. نتیجهی حاصلشده، یک کتاب ۱۰۰۰ و خوردهای صفحهای سنگین است که پیرنگ آن همچنان قابلبحث باقی مانده و در آن جزییات بیداد میکنند.
۱۳. شبزندهداری فینگنها (Finnegans Wake)
- نویسنده: جیمز جویس (James Joyce)
- سال انتشار: ۱۹۳۹
مردم میتوانند تا دلشان میخواهد، دربارهی واژههایی که شکسپیر ابداع کرد حرف بزنند، ولی جویس با نوشتن این رمان عملاً یک زبان جدید ابداع کرد. در طی این پروسه، او یک اثر ادبی آفرید که دیگر هیچگاه مثل و مانند آن تکرار نخواهد شد. او با نوشتن «شب زندهداری فینگنها»، بسیاری از نویسندههای آتی را از بند قوانین سختگیرانهی روایت، واژگان و ساختار رماننویسی که ضروری پنداشته میشدند، رها کرد.
۱۴. اولیس (Ulysses)
- نویسنده: جیمز جویس
- سال انتشار: ۱۹۲۲
جویس با نوشتن «اولیس» تکنیک ادبی سیال ذهن (Stream of Consciousness) را به کمال رساند، آن هم در داستانی که سوژههای اصلی آن، لذت بردن از روزمرگی، بیان زیباییهای روزمرگی، لذتهای فیزیکی، بحرانهای وجودی و جزییات شهر دوبلین، شهر موردعلاقهی جویس بودند. تا به امروز، هر رمانی که از تکنیک سیال ذهن استفاده کرده، بدون تردید به احترام این رمان کلاه از سر برداشته است.
۱۵. خانهی برگها (House of Leaves)
- نویسنده: مارک زد. دنیلوسکی (Mark Z. Danielewski)
- سال انتشار: ۱۹۲۲
رمان دنیلوسکی با مفهوم ادراک بازی بازی میکند و قوانینی را که برای تعریف روایت تعریف شدهاند در کمال بیانصافی زیرپا میگذارد. او عملاً فرم رمان را به یک جعبهی پازل تبدیل کرده که در آن تکتک واژگان انتخابشده، شیوهی چیدمان صفحه و عبارات ممکن است سرنخی برای رسیدن به معنایی بزرگتر باشند. اثر وحشت نئو-کلاسیک دنیلوسکی که باعث شده هرکسی که داستانی سرراست تعریف میکند تنبل به نظر برسد، همچنان داستانی آزاردهنده باقی مانده است، طوریکه هیچ داستان دیگری به گرد پای آن نمیرسد.
۱۶. سفرهای گالیور (Gulliver’s Travels)
- نویسنده: جاناتان سوییفت (Jonathan Swift)
- سال انتشار: ۱۷۲۶
مشهورترین رمان سوییفت یکی از نخستین هجوهای اجتماعی موثر بود و نشان داد که رمان میتواند یک ابزار سیاسی و فرهنگی ویرانگر باشد که در عین سرگرمکننده بودن، نگاهی بسیار نقادانه دارد. البته بخش زیادی از زیرلایهی معنایی هجوآمیز رمان برای مخاطب امروزی از دست رفته است، ولی خود داستان آنقدر نمادین است که این اتفاق تقریباً اهمیت ندارد.
۱۷. زن سفیدپوش (The Woman in White)
- نویسنده: ویلکی کالینز (Wilkie Collins)
- سال انتشار: ۱۸۵۹ تا ۱۸۶۰
«زن سفیدپوش» یکی از داستانهای کارآگاهی اولیه، و بدونشک اولین داستان کارآگاهی موفق بود که بیشتر تکنیکهایی را که معمانویسهای آتی ازشان استفاده کردند بنا نهاد. تصویرسازی بیرحمانهی رمان از خشونت فیزیکی و روانشناسانه، این روزها بهلطف جیمز پترسون (James Patterson) و امثال او در حال ادامه پیدا کردن است.
۱۸. بازار خودفروشی (Vanity Fair)
- نویسنده: ویلیام تاکری (William Makepeace Thackeray)
- سال انتشار: ۱۸۴۷ تا ۱۸۴۸
دلایل زیادی برای دوست داشتن رمان تاکری وجود دارد، ولی اگر یک عنصر در داستان باشد که رماننویسی را متحول کرده باشد، آن عنصر راوی موذی و بذلهگویی است که او برای داستان آفرید. راوی داستان یکی از نخستین و ظرافتمندانهترین نمونههای راوی غیرقابلاعتماد است. در یکی از بخشهای داستان راوی علناً میگوید که یک سری از حقایق را عمداً بازگو نکرده و یک سری سرنخ در متن داستان گنجانده تا خواننده با دنبال کردنشان خودش به حقایق پی ببرد. البته این تکنیک بهمرور بهبود پیدا کرد و کمال یافت، ولی در دنیای ادبیات، نقطهی شروع آن بکی شارپ (Becky Sharp) بود.
۱۹. در جستجوی زمان از دست رفته (In Search of Lost Time)
- نویسنده: مارسل پروست (Marcel Proust)
- سال انتشار: ۱۹۱۳ تا ۱۹۲۷
نهتنها اثر حماسی پروست ثابت کرد که رمانها میتوانند خیلی، خیلی، خیلی طولانی باشند، بلکه میتوان استدلال کرد از زمان انتشار رمان در سال ۱۹۱۳ تاکنون، هر رمانی که نوشته شده، یا تقلیدی از آن است، یا تلاشی برای دور شدن از ساختار آن که با پیرنگی کمرنگ و شخصیت اصلی خنثی تعریف میشود. این دو عنصر هردو در آن زمان نوآوری به شمار میآمدند.
۲۰. بهسوی فانوس دریایی (To the Lighthouse)
- نویسنده: ویرجینیا وولف (Virginia Woolf)
- سال انتشار: ۱۹۲۷
«بهسوی فانوس دریایی»، که گاهی به اشتباه به چشم یک رمان سیال ذهن به آن نگاه میشود و تقریباً حاوی هیچ دیالوگ یا فعل و انفعال خاصی نیست، در اصل تلاشی استادانه برای فوکالیزاسیون (Focalization) است؛ یعنی تغییر دادن روایت بین زاویههای دید مختلف و تعریف کردن داستان به آن شکلی ما زندگی را تجربه میکنیم: از راه حواس پنجگانه، از راه مونولوگ درونی خودمان و اغلب سر زدن واکنشهای توضیحناپذیر از جانب ضمیر ناخودآگاه. این تکنیکی است که نویسندههای بسیاری در تلاشاند تا در پیادهسازی آن مهارت پیدا کنند.
۲۱. خورشید همچنان میدمد (The Sun Also Rises)
- نویسنده: ارنست همینگوی (Ernest Hemingway)
- سال انتشار: ۱۹۲۶
سبک ادبی همینگوی آنقدر نمادین است که هنوز که هنوز است، با وجود اینکه حدوداً یک قرن از انتشار نخستین رمان او گذشته، نویسندهها برای نوشتن متنهایی بیآلایش و مردانه از آن تقلید میکنند. نویسندههای کمی هستند که آنقدر روی سبک خود کار کردهاند تا برای خودشان وزنهای در ادبیات شوند. ساختار سادهی جملههای همینگوی و انزجار او از درازگویی – که حاصل بازنویسیها و تلاشهای بسیار بود – تاثیری عمیق روی همهی نویسندههای پس از او گذاشت.
۲۲. سفر به انتهای شب (Journey to the End of the Night)
- نویسنده: لویی فردیناند سلین (Louis-Ferdinand Celine)
- سال انتشار: ۱۹۳۲
«سفر به انتهای شب» پس از گذشت حدود یک قرن همچنان اثری جنجالی باقی مانده است (بخشی از آن بهخاطر دیدگاههای یهودستیزانهی شدیدی است که در کتاب دیده میشود و نویسنده در واقعیت هم دیدگاههایی مشابه ابراز کرده بود). این رمان اصطلاحات خیابانی رک و واقعگرایانه را با ساختارهای جملهی پیچیده ترکیب کرد، طوریکه کسی مشابه این کار را انجام نداده بود. نتیجهی حاصلشده سبک ادبیای بود که برای آن زمان بسیار منحصربفرد به نظر میرسید. اینکه این سبک ادبی در خدمت داستانی به کار رفته که بهشدت انسانستیزانه است، اثرگذاری کتاب برای نویسندههای آتی را دوچندان کرده است.
۲۳. خشم و هیاهو (The Sound and the Fury)
- نویسنده: ویلیام فاکنر (William Faulkner)
- سال انتشار: ۱۹۲۹
بخش زیادی از رمان فاکنر که دربارهی سقوط آهسته و طاقتفرسای یک خانوادهی اسمورسمدار در جنوب آمریکاست، کاملاً قابلفهم است. اما بخش نخست کتاب که راوی آن بنجی (Benji) است، همهچیز را تغییر داد، چون بنجی از عقبافتادگی ذهنی رنج میبرد. فاکنر با آغاز کردن رمان با زاویهی دید گسسته و غریزهمحور بنجی – بدون اینکه چیزی را توضیح دهد – عملاً خوانندهای را که شنا بلد نیست، داخل استخر رها کرده و در کنارش، نوعی شعر منثور به وجود آورده است که در آن واحد هم ما را به چالش میکشد، هم خشمگین میکند و هم کنجکاویمان را برمیانگیزد.
۲۴. خواب بزرگ (The Big Sleep)
- نویسنده: ریموند چندلر (Raymond Chandler)
- سال انتشار: ۱۹۳۹
رمان چندلر یکی از نخستین آثار کارآگاهی نوآر بود که به موفقیتی بزرگ دست پیدا کرد و از بسیاری لحاظ، سرچشمهی بسیاری از کلیشههای سبک نوآر که تا به امروز به کار میروند باقی مانده است. پیرنگ بسیار پیچیدهی رمان (که خود چندلر هم اعتراف کرد حفرههای بزرگی دارد) تمام ویژگیهایی را یک رمان نوآر باید داشته باشد، تثبیت کرد و تقریباً همهی آثار نوآری که پس از «خواب بزرگ» منتشر شدند، از این طرح کلی پیروی میکنند.
۲۵. قتل راجر آکروید (The Murder of Roger Ackroyd)
- نویسنده: آگاتا کریستی (Agatha Christie)
- سال انتشار: ۱۹۲۶
با اینکه «راوی غیرقابلاطمینان» در سال ۱۹۲۶ پدیدهای جدید نبود، استفادهی جسورانهی کریستی از این تکنیک، آن هم به غیرمنتظرهترین شکل ممکن، تا به امروز مورد بحث و گفتگوست. با اینکه از انتشار رمان حدود یک قرن گذشته و برای همین اسپویل کردن آن جایز به نظر میرسد، این غافلگیری داستانی اینقدر روی تجربهی رمان اثرگذار است که آن را فاش نمیکنیم؛ فقط این را میگوییم که اثر آن تا به امروز، هم در آثار معمایی و هم در آثار سبکهای دیگر، حس میشود.
۲۶. مالون میمیرد (Malone Dies)
- نویسنده: ساموئل بکت (Samuel Beckett)
- سال انتشار: ۱۹۵۶
بهطور کلی هدف بکت ساختارشکنی بود، و «مالون میمیرد» (در کنار «مولوی» (Molloy) و «غیرقابلنامگذاری» (The Unnamable)) رمانی بدون پیرنگ، بدون هویت مشخص برای تنها شخصیتاش و بهطور کلی بدون بیشتر ویژگیهای برجستهای است که با توسل به آنها داستان را درک میکنیم. در واقع، شاید حتی بهسختی بتوان «مولون میمیرد» را داستان خطاب کرد. بکت این کار را برای رماننویسان ممکن کرد تا هر جنبهای از رمان را که دلشان میخواهد نادیده بگیرند؛ یا شاید هم کل مفهوم رمان را.
۲۷. در کمال خونسردی (In Cold Blood)
- نویسنده: ترومن کاپوتی (Truman Capote)
- سال انتشار: ۱۹۶۶
ترومن کاپوتی با نوشتن این رمان «ناداستان» – که برای نوشتناش تحقیقات بسیار گسترده و عمیقی کرده بود – عملاً یک سبک ادبی جدید به وجود آورد. این داستان دربارهی یک قتل و دو خلافکار سابق است که آن را انجام دادند. این داستان کلاً بر پایهی حقایق بنا شده است و کاپوتی روایتهای حقیقتمحور را با چنان مهارتی بازگو میکند که شبیه به نوعی قصهگویی استادانه به نظر میرسد. تکنیک تعریف کردن حقایق با سبک ادبی سطحبالا بارهای زیادی مورد تقلید قرار گرفته است، ولی افراد کمی بهخوبی کاپوتی این کار را انجام دادهاند.
۲۸. آقای ریپلی بااستعداد (The Talented Mr. Ripley)
- نویسنده: پاتریشیا هایاسمیت (Patricia Highsmith)
- سال انتشار: ۱۹۵۵
از زمانی که داستانها وجود داشتهاند، افراد جامعهستیز و روانپریش سوژهی داستانها بودهاند و حتی تعداد شخصیتهای اصلی جامعهستیز در رمانها نیز کم نبوده است. ولی هایاسمیت ریپلی را با وجود ذات بسیار فریبکار و جنایتهای بسیارش، به قهرمان داستانش تبدیل کرد. بدین ترتیب، او دروازهای تاریک را به روی نویسندههای دیگر باز کرد و بهخاطر همین، تعدادی از بهترین رمانهای چند دههی اخیر که شخصیت اصلیشان یک آدم پلید، ولی جذاب است، وجود خود را مدیون آقای ریپلی هستند.
۲۹. شیخ (The Sheikh)
- نویسنده: ای. ام. هال (M. Hull)
- سال انتشار: ۱۹۱۹
ریشهی سبک بسیار پرطرفدار و محبوب عاشقانه یا رومنس را میتوان در رمان هیجانانگیز هال جستجو کرد، رمانی که یک فیلم صامت از آن اقتباس شد و رودولف والنتینو را به یک ستارهی بینالمللی تبدیل کرد. تقریباً همهی عناصر آشنای سبک عاشقانهی کلاسیک در این رمان موجودند و به شیوهای جدید با مخاطب زمان خود ارتباط برقرار کردند.
۳۰. دالگرن (Dhalgren)
- نویسنده: سموئل آر. دلانی (Samuel R. Delany)
- سال انتشار: ۱۹۷۵
«دالگرن» نشان داد که یک رمان علمیتخیلی میتواند بهاندازهی یک رمان ادبی بدون پیرنگ، پر از تلمیح و عملاً غیرقابلدرک باشد. این کتاب که برای دلانی یک اثر پرفروش به شمار میآمد، مرزهای زیادی را شکست. «دالگرن» یک اثر ژانری بود که هیچجوره نمیشد آن را به سفینههای فضایی و تفنگهای لیزری تقلیل داد و برای همین یک قلمروی ادبی قابلتوجه برای خودش دستوپا کرد.
۳۱. کارمیلا (Carmilla)
- نویسنده: شریدان له فانیو (Sheridan Le Fanu)
- سال انتشار: ۱۸۷۲
«کارمیلا» – که راه نوشته شدن «دراکولا» را که چند سال پس از آن منتشر شد هموار کرد – نهتنها نخستین رمان خوناشامی مهم است، بلکه نخستین رمانی است که در آن رابطهی همجنسگرایانهی بیپرده بین زنان به تصویر کشیده شد؛ آن هم در سال ۱۸۷۲. البته در نهایت این رمان دیدگاهی اخلاقگرایانه و سفتوسخت را ترویج میدهد، چون قربانیهای «کارمیلا» بهخاطر تسلیم شدن در برابر وسوسههای او هزینهی سنگینی پرداخت میکنند.
۳۲. تبصرهی ۲۲ (Catch-22)
- نویسنده: جوزف هلر (Joseph Heller)
- سال انتشار: ۱۹۶۱
ارائهی تعریفی مشخص از رمان هلر غیرممکن است؛ این کتاب در آن واحد کمدی، دراما، معمایی و فلسفی است. بهطور خلاصه و مفید، این کتاب مفهوم «رمان» را گسترش داد و نشان داد که هیچ دلیلی وجود ندارد که یک کتاب نتواند تمام جنبههای تجربهی انسان بودن را در بر بگیرد، مهم نیست که چقدر مضحک یا تراژیک – یا هردو – باشد.
۳۳. در جاده (On the Road)
- نویسنده: جک کرواک (Jack Kerouac)
- سال انتشار: ۱۹۵۰
شاید «در جاده» نخستین رمانی بود که شکاف روزافزون بین نسلهای مختلف را با آغوش باز پذیرفت. این رمان روحی شاعرانه را با رویکردی بازیگوشانه به واژهها و گرامر ترکیب کرد و جزو نخستین رمانهای موفق بود که قوانین سنتی دربارهی ساختار پیرنگ را زیرپا گذاشت. به چه صورت؟ به این صورت که نشان داد پیرنگ ساختاری ندارد.
۳۴. غریبهای در سرزمین غربت (Stranger in a Strange Land)
- نویسنده: رابرت ای. هاینلاین (Robert A. Heinlein)
- سال انتشار: ۱۹۶۱
هاینلاین همیشه ادعا میکرد که برای به پایان رساندن این رمان علمیتخیلی حماسی عجله نداشت، چون باید منتظر میماند تا رویکرد جامعه نسبت به مذهب و روابط جنسی به پای خودش برسد. البته این کتاب پا را در این زمینه فراتر گذاشته است، چون تلاشی واضح برای تاثیرگذاری روی جامعه بود و اساساً کمک کرد تا سبک علمیتخیلی از سرگرمی کودکانه به یک رسالهی اجتماعی قدرتمند ارتقا پیدا کند.
۳۵. پرتقال کوکی (A Clockwork Orange)
- نویسنده: آنتونی برجس (Anthony Burgess)
- سال انتشار: ۱۹۶۲
«پرتقال کوکی» با خلق یک گویش کوچهبازاری و مبهم، با به تصویر کشیدن جامعهای رو به افول و خشونتی افسارگسیخته که ریشه در حوصلهسررفتگی و نادانی نوجوانانه داشت، پیشفرض همه را دربارهی اینکه چه میزان خشونت در ادبیات پرطرفدار قابلپذیرش است تغییر داد. همچنین این کتاب بهنوعی به نماد مخالفت با دخالت ناشر در متن کتاب تبدیل شد، چون حذف کردن فصل آخر در نسخهی آمریکایی رمان باعث شد که سوءتفاهمی اساسی دربارهی درک پیام آن پیش بیاید.
۳۶. چکاوک فضا (The Skylark of Space)
- نویسنده: ادوارد ای. اسمیت (Edward E. Smith)
- سال انتشار: ۱۹۲۸ (سریالی)، ۱۹۴۶ (به صورت کتاب)
اگر بخواهیم ساده بگوییم، «چکاوک فضا» نخستین اپرای فضایی بود و برای همین زیرگونهای در سبک علمیتخیلی را ایجاد کرد که اثری به بزرگی «جنگ ستارگان» به آن تعلق دارد. همچنین در این رمان سفر میانستارهای برای اولین بار بهعنوان یک عنصر مهم داستانی استفاده شد. ترکیب ماجراجویی، جاسوسی و عناصر سبک تریلر تا به امروز فرمول پایهی سبک اپرای فضایی باقی مانده است و «چکاوک فضا» برای نخستین بار این عناصر را معرفی کرد.
۳۷. اعلان قرعهی ۴۹ (The Crying of Lot 49)
- نویسنده: توماس پینچون (Thomas Pynchon)
- سال انتشار: ۱۹۶۶
«اعلان قرعهی ۴۹» مسلماً نخستین رمان پستمدرن نبود، ولی شاید نخستین رمانی باشد که هم یک رمان پستمدرن واقعی بود، هم هجوی بر پستمدرنیسم. از این نظر، این کتاب گسترهی دید نویسندگان پستمدرن آتی را گسترش داد. بهعبارت دیگر، رمان کوتاه پینچون این آزادی را برای رمانها فراهم کرد تا در کمال جدیت، خود را جدی نگیرند.
۳۸. استرلیتز (Austerlitz)
- نویسنده: دابلیو. جی. سبالد (G. Sebald)
- سال انتشار: ۲۰۰۱
«استرلیتز» با ترکیب یک زمینهی واقعگرایانه، نفرت از پاراگرافها، فراهم کردن جنبهای بصری با گنجاندن عکسهای اتمسفریک لابلای متن و نشان دادن توجه ویژه به جملات طولانی (یکی از جملات کتاب بیش از ۱۰ صفحه ادامه پیدا میکند)، نشان داد که ادبیات جدی نیاز ندارد از هیچ قاعده و قانونی پیروی کند.
۳۹. حکایتهای کنتربری (The Canterbury Tales)
- نویسنده: جفری چاوسر (Geoffrey Chaucer)
- سال انتشار: ۱۴۰۰ (در زمان مرگ چاوسر ناتمام ماند)
نمیتوان بهطور دقیق گفت که آیا موفقیت «حکایتهای کنتربری» باعث شد که زبان بومی انگلستان اعتبار ادبی پیدا کند و بدین ترتیب نوشتن رمانهای انگلیسی مدرن ممکن شود، یا اینکه این کتاب صرفاً به جریانی که از پیش آغاز شده بود کمک کرد. حقیقت هرچه که باشد، حساب شدن زبان انگلیسی بهعنوان یک زبان ادبی تا حدی وامدار شاهکار ناتمام چاوسر است.
۴۰. قلعهی اوترانتو (The Castle of Otranto)
- نویسنده: هوراس والپول (Horace Walpole)
- سال انتشار: ۱۷۶۴
«قلعهی اوترانتو» نخستین رمان گوتیک در تاریخ است. این رمان عناصر غیرواقعی همچن جادو را در بستر یک زمینهی کاملاً واقعگرایانه به کار برد و به شخصیتها اجازه داد بهشکلی واقعگرایانه به این عناصر واکنش نشان دهند. پس از انتشار این رمان، چهرهی ادبیات برای همیشه تغییر کرد.
۴۱. ویورلی (Waverley)
- نویسنده: والتر اسکات (Walter Scott)
- سال انتشار: ۱۸۱۴
«ویورلی» که عموماً بهعنوان نخستین رمان تاریخی شناخته میشود، در زمان انتشار حسابی سر و صدا به پا کرد. با این حال، به مرور زمان، در ذهن عموم مردم، این رمان زیر سایهی «آیوانهو» (Ivanhoe)، معروفترین رمان اسکات قرار گرفت. بنابراین هر رمان تاریخیای که شما را در خود غرق کرده – از رمانهای «اوبری-ماتورین» (Aubrey-Maturin) دربارهی جنگهای ناپلئونی گرفته تا «غریبه» (Outlander) – باید از والتر اسکات ممنون باشید، چون او بستر نوشته شدن چنین داستانهایی را فراهم کرد.
۴۲. یادداشتهای پیکویک (The Pickwick Papers)
- نویسنده: چارلز دیکنز (Charles Dickens)
- سال انتشار: ۱۸۳۶ تا ۱۸۳۷
«یادداشتهای پیکویک» نخستین رمان سریالی بسیار پرطرفدار بود و چارلز دیکنز را به نویسندهای که امروزه میشناسیم تبدیل کرد. رمان محبوبیت زیاد خود را مدیون فقط یکی از شخصیتهایش بود و ثابت کرد که انتشار رمان بهصورت سریالی میتواند به خلق ادبیات جدی منجر شود. با اینکه «یادداشتهای پیکویک» یک رمان نسبتاً سبک و مفرح است، توصیف شخصیتها، رابطههایشان و ارزشهایشان در آن بسیار جدی گرفته شده است.
۴۳. کلبهی عمو تام (Uncle Tom’s Cabin)
- نویسنده: هریت بیچر استو (Harriet Beecher Stowe)
- سال انتشار: ۱۸۵۲
«کلبهی عمو تام» نخستین رمانی بود که توانایی رمانها در زمینهی تاثیرگذاری روی سیاست و مشکلات اجتماعی را نشان داد. «کلبهی عمو تام» بهجای اینکه رمانی فوقالعاده باشد، یک لحظهی فوقالعاده در تاریخ بود که در قالب رمان تجلی پیدا کرد. همهی رمانهایی که سعی دارند به مسائل مهم روز بپردازند، بهنوعی وامدار این رمان هستند. بههر حال، وقتی عدهای این رمان را بهعنوان یکی از دلایل شروع جنگ داخلی آمریکا معرفی میکنند، بدونشک عدهای از آن تقلید خواهند کرد.
۴۴. صد سال تنهایی (One Hundred Years of Solitude)
- نویسنده: گابریل گارسیا مارکز (Gabriel García Márquez)
- سال انتشار: ۱۹۶۷
«صد سال تنهایی» هم سبک رئالیسم جادویی را در دنیا مطرح کرد، هم نشان داد که ادبیات آمریکای جنوبی همسطح با جریانهای ادبی دیگر در دنیاست و از این نظر رمانی منحصربفرد و بیرقیب باقی مانده است. کتابهای کمی هستند که بهاندازهی «صد سال تنهایی» به نمایندهی واضح و بیبروبرگرد یک سبک تبدیل شوند. اگر کسی بپرسد «رئالیسم جادویی» یعنی چه، احتمال زیادی دارد که طرف مقابل برای درک آن خواندن «صد سال تنهایی» را پیشنهاد دهد.
۴۵. ترس و تنفر در لاسوگاس (Fear and Loathing in Las Vegas)
- نویسنده: هانتر اس. تامپسون (Hunter S. Thompson)
- سال انتشار: ۱۹۷۲
تامپسون شخصیت و هویت خودش را به هر اثری که مینوشت تزریق میکرد. «ترس و تنفر در لاسوگاس» بهنوعی نقطهی عطف سبک روزنامهنگاری «گانزو» (Gonzo) است که تامپسون بنا نهاده بود. این سبک بر پایهی ترکیب کردن واقعیت و خیال بنا شده بود، برای همین تشخیص تفاوت بین رمانها و روزنامهنگاریهای تامپسون تقریباً غیرممکن بود. سبک خاص او راه را برای نویسندگانی دیگر همچون تام رابینز (Tom Robbins) و چاک پالانیوک (Chuck Palahniuk) هموار کرد.
۴۶. نصفالنهار خون (Blood Meridian)
- نویسنده: کورمک مککارتی (Cormac McCarthy)
- سال انتشار: ۱۹۸۵
«نصفالنهار خون» چگونه رماننویسی را دگرگون کرد؟ پاسخ کوتاه و ساده این است که مککارتی در این رمان نشانهگذاری را سلاخی کرد و بهنحوی موفق شد قسر در برود. پاسخ کمی بلندتر این است که سبک نوشتاری مککارتی یادآور سنت قصهگویی شفاهی وگوش دادن به داستان (به جای خواندنش) است. از این نظر، این رمان جزو معدود رمانهای واقعاً نوآورانه در چند دههی اخیر است.
۴۷. آتش غرور (The Bonfire of the Vanities)
- نویسنده: تام وولف (Tom Wolfe)
- سال انتشار: ۱۹۸۷
تام وولف با نوشتن این رمان سریالی قصد داشت که حسوحال لحظهای خاص در تاریخ را انتقال دهد. این لحظه بهطور دقیق شهر نیویورک در اواخر دههی ۸۰ بود. وولف مقیاس و لفاظی یک اثر حماسی را با کمدی تند و تیز و توصیفات مشاهدهمحور اثری بهمراتب متمرکزتر ترکیب کرد و نشان داد که اگر نویسنده روی یک لحظهی خاص در زمان تمرکز کند، میتواند اثری خلق کند که نه فقط متعلق به آن لحظهی خاص، بلکه متعلق به تمام دورانهاست.
۴۸. دنیای قشنگ نو (Brave New World)
- نویسنده: آلدوس هاکسلی (Aldous Huxley)
- سال انتشار: ۱۹۳۲
با اینکه دیستوپیاها یا پادآرمانشهرها پیش از «دنیای قشنگ نو» در ادبیات به تصویر کشیده شده بودند، این رمان نخستین رمان علمیتخیلی بود که دیستوپیایی را به تصویر کشید که بهشکلی واقعگرایانه، از وضعیت جهان در زمان نوشته شدن رمان امتداد یافته بود. از این نظر، این رمان پیوندی قوی بین علمیتخیلی، آینده و توانایی رمان برای تحلیل آینده – علاوه بر گذشته و حال – برقرار کرد.
۴۹. راهنمای مسافران مجانی کهکشان (The Hitchhiker’s Guide to the Galaxy)
- نویسنده: داگلاس آدامز (Douglas Adams)
- سال انتشار: ۱۹۷۹
آثار علمیتخیلی عموماً خود را بسیار جدی میگیرند. آدامز نشان داد که میتواند یک رمان علمیتخیلی بنویسد که پر از ایدههای بکر است، ولی در کنارش طبق هر معیاری یک کمدی تمامعیار است.
۵۰. نورومنسر (Neuromancer)
- نویسنده: ویلیام گیبسون (William Gibson)
- سال انتشار: ۱۹۸۴
«نورومنسر» سبک سایبرپانک را ابداع نکرد، ولی به آن اعتبار بخشید و باعث شد بهعنوان یک زیرسبک شناخته شود. داستان رمان آنقدر تازه و نوآورانه بود که تمام جوایز مهم علمیتخیلی را درو کرد، حتی با وجود اینکه خارج از حوزهی علمیتخیلی توجه کمی دریافت کرد. با این حال، تاثیر رمان تا به امروز در هر داستانی که دربارهی هوش مصنوعی، واقعیتهای مجازی یا شخصیتهای بهاصطلاح «هکر» است، حس میشود.
منبع: Barnes and Noble