۵ کتاب برای علاقه‌مندان سیاست؛ از نظریه تا رمان

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۷ دقیقه

بهار امسال با هیاهوی جنگ و سیاست عجین شده است و هر بار از گوشه و کنار، تحلیل‌های سیاسی مختلف به گوشمان می‌رسد. وقتی اصطلاح سیاست را می‌شنویم، معمولا به دولت‌ها، سیاستمداران و احزاب سیاسی فکر می‌کنیم. برای اینکه یک کشور، یک دولت سازمان‌یافته داشته باشد و طبق دستورالعمل‌های خاص کار کند، به یک سازمان‌دهی خاص نیاز دارد؛ اینجاست که سیاست وارد می‌شود زیرا اساسا سیاست است که دولت را تشکیل می‌دهد. هر کشور، گروه و سازمانی از سیاست استفاده می‌کند تا راه‌های مختلفی را برای ترتیب دادن رویدادها، چشم‌اندازها و موارد دیگر مورداستفاده قرار دهد. درواقع نظام سیاسی چارچوبی است که روش‌های سیاسی قابل قبولی را در یک جامعه تعریف می‌کند.

چه بخواهیم و چه نخواهیم، سیاست و تاثیر آن در تمام جنبه‌های زندگی ما نفوذ می‌کند. بیشتر اوقات، همگام شدن با دنیای سیاست سخت است. شما هرگز نمی‌دانید چه کسی حقیقت را می‌گوید یا چه کسی فقط در گفتن وعده‌های بزرگ و پوچ مهارت دارد. شاید مثل سهراب سپهری مایل باشید که «جای مردان سیاست بنشانید درخت که هوا تازه شود»، اما بهرحال این مردان و زنان سیاست نقشی پر رنگ در زندگی روزمره ما دارند.

ازآنجایی‌که دنیایی که ما در آن زندگی می‌کنیم بیش از هر زمان دیگری دارای بار سیاسی است، داشتن یک درک سیاسی که فراتر از ایدئولوژی ترجیحی فرد باشد، بسیار مهم است. چه در حال حاضر علاقه‌ی زیادی به سیاست داشته باشید، چه به دنبال یک جهش برای گسترش دانش خود باشید، کتاب‌هایی وجود دارند که با مطالعه‌ی آن‌ها اطلاعات زیادی از رویکردها و سیاست‌ها در دوره‌ها و کشورهای مختلف کسب خواهید کرد.

برخی از بهترین رمان‌ها و برجسته‌ترین آثار داستانی در پس‌زمینه‌ای سیاسی اتفاق می‌افتند. مضامین رایج در داستان‌های سیاسی عبارت‌اند از: جنگ داخلی، استفاده دولت از فناوری، و اشکال سرکوب. گاهی روایت رمان‌های سیاسی ممکن است بیش از سیاست واقعی بوده و پیام مهمی برای خوانندگان خود در رابطه با فساد و بی‌عدالتی داشته باشد.

داستان‌های سیاسی از روایت‌ها برای اظهارنظر در مورد رویدادها، سیستم‌ها و نظریه‌های سیاسی استفاده کرده و اغلب مستقیما یک جامعه موجود را نقد می‌کنند یا یک واقعیت بدیل، حتی خارق‌العاده را ارائه می‌دهند. درواقع این سبک از کتاب‌ها همیشه ترکیبی عجیب از واقعیت و داستان بوده و بسیاری از شخصیت‌های این رمان‌ها، ایده‌هایی متفاوت با جوامعشان دارند.

کتاب‌های سیاسی می‌توانند جامعه ما را تغییر دهند. در هر یک از کتاب‌های فهرست شده در اینجا، مکاشفه‌های جالب، چشمگیر و تکان‌دهنده‌ای را خواهید یافت که هنوز هم در دنیای امروز اجرا می‌شوند.

هیچ‌چیز به‌اندازه‌ی آگاهی احساس خوبی ندارد؛ پس اگر برای اولین روزهای بهار خود دنبال مطالعه و یادگیری موضوعی فراتر از تمایلات سیاسی خود هستید و می‌خواهید درکی واقعی از سیاست داشته باشد، این فهرست که شامل ۵ کتاب تاثیرگذار برای درک عمیق‌تر از سیاست را در لیست کتاب‌های خود قرار دهید.

۱. سیاستکتاب درباره سیاست

کتاب سیاست با عنوان انگلیسی «Politics» که یکی از تاثیرگذارترین و ماندگارترین متون فلسفه سیاسی در تمام تاریخ به شمار می‌رود، اثر فیلسوف و دانشمند یونانی، ارسطو است. ارسطو همراه با معلمش افلاطون، عموما به‌عنوان یکی از تاثیرگذارترین متفکران باستان در زمینه‌های فلسفی و به‌ویژه نظریه سیاسی، شناخته می‌شود.

کتاب سیاست اولین اثر علوم سیاسی بود که انواع مختلف حکومت‌ها را طبقه‌بندی کرد. ارسطو می‌خواست بداند کدام نوع حکومت بهترین است؛ سلطنت، اشراف یا دموکراسی. بنابراین او اشکال مختلفی از حکومت‌های موجود در یونان در آن زمان را ایجاد کرد. نتیجه‌گیری‌های او بحث‌برانگیز بود. ارسطو به‌جای ادعای دموکراسی، به این نتیجه رسید که همه‌ی اشکال حکومت تا زمانی که حاکم عاقل و عادل باشد، شایستگی دارند. بنابراین برای ارسطو بهترین شکل حکومت به نوع حاکم بستگی داشت.

ارسطو در این اثر مهم، به این موضوع پرداخته است که چرا مردم اجتماعات و دولت‌ها را ایجاد می‌کنند؟ رابطه‌ی فرد با دولت چیست؟ دولت ایدئال چیست و چگونه می‌تواند مطلوب‌ترین زندگی را برای شهروندان خود به ارمغان آورد؟ چه نوع آموزشی باید ارائه دهد؟ هدف از کسب ثروت چیست؟ این‌ها تنها برخی از سوالاتی است که ارسطو در یکی از محرک‌ترین اثر فکری‌اش سعی در پاسخ به آن‌ها دارد.

از نظر ارسطو، توانایی تفکر و فلسفه ورزی است که مردم را شاد می‌کند، نه ثروت یا قدرت شخصی. مردم برای اینکه واقعا خوشبخت باشند، باید دنبال علم سیاسی بروند. به‌این‌ترتیب افکار و عقاید آن‌ها بر تصمیم‌گیری واقعی در شهر تاثیر می‌گذارد. فلسفه و سیاست باید درهم‌آمیخته شوند و دانش باید به عمل منجر شود.

مطالعات سیاسی ارسطو مانند کارش در جانورشناسی، مشاهده و نظریه را ترکیب می‌کند. او و شاگردانش قوانین اساسی ۱۵۸ ایالت را مستند کردند. ارسطو می‌گوید هدف سیاست این است که بر اساس قوانین اساسی جمع‌آوری‌شده، بررسی کند که چه چیزی باعث ایجاد حکومت خوب و چه چیزی برای دولت بد می‌شود و سپس توانایی اجرای این سیاست‌ها را داشته باشد.

درواقع از نظر ارسطو مهم‌ترین وظیفه سیاستمدار در نقش قانون‌گذار این است که قانون اساسی مناسب برای دولت تنظیم کند. این امر مستلزم قوانین، آداب‌ورسوم و نهادهای پایدار (ازجمله سیستم آموزش اخلاقی) برای شهروندان است.

سیاستمدار پس از تصویب قانون اساسی، باید اقدامات مناسب را برای حفظ آن و در صورت لزوم اصلاحاتی را انجام دهد و از تحولاتی که ممکن است نظام سیاسی را زیرورو نماید، جلوگیری کند. ارسطو این موضوع را مهم‌تر از سیاست در فعالیت‌های سیاسی روزمره مانند صدور احکام می‌داند. تجزیه‌وتحلیل او از عوامل ایجاد و جلوگیری از انقلاب در جوامع سیاسی منبع الهام بسیاری از نظریه‌پردازان معاصر بوده که از فلسفه‌ی سیاسی لیبرال ترویج شده توسط متفکرانی مانند جان لاک و جان استوارت میل ناراضی هستند.

کتاب سیاست، سنت ارسطویی را که از فلسفه‌ی افلاطون پیروی می‌کند و در نوشته‌های سیسرون، آگوستین، آکویناس و دیگر نظریه‌پردازان قرون‌وسطی ادامه می‌یابد، زمینه‌ای را شکل داده که تمام فلسفه‌های سیاسی و اخلاقی بعدی بر طبق آن جهت‌گیری پیدا کرده است.

در قسمتی از کتاب سیاست می‌خوانیم:

«از روی تصادف در دموکراسی طبقه حاکم عده بیشتری از مردم را در برمی‌گیرد و در الیگارشی عده کمتری را، زیرا آزادمردان بیشتر از توانگرانید، اگر در کشوری منصب هر کس را از روی قدش معین کنید. آن چنانکه به گفته‌ی برخی از نویسندگان در حبشه می‌کنند، معیار مرتبه سیاسی باشد، حکومت آن را باید الیگارشی دانست، زیرا بالای بلند و زیبایی از آن‌همه نیست. اما اختلافات این حکومت‌ها تنها از حیث ثروت و آزاده تباری نیست، چون دموکراسی و الیگارشی از عناصر گوناگون اجتماعی پدید می‌آیند. از این‌رو کشوری که در آن [مثلا] گروه انگشت‌شماری از آزادمردان بر جمع بی‌شماری از بندگان حکومت کنند، دموکراسی نیست؛ مانند «آپولونی، در خلیج دایونی، یا اثرات که در آن‌ها همه‌ی حقوق و مناصب مخصوص به چند خانواده از ارجمندترین دودمان‌هایی است که پیش از دیگران در کشور سکونت گزیده‌اند. همچنین کشوری که در آن ثروتمندان بیشتر از تهیدستانند و به همین سبب به حکومت رسیده‌اند، دموکراسی نیست؛ مانند کولوفون که بیشتر مردم آن در روزگار گذشته، با پیش از جنگ با دالودیان ثروت‌های هنگفت داشتند.»
خرید کتاب سیاست ارسطو از دیجی‌کالا

۲. ژرمینالکتاب درباره سیاست

کتاب «ژرمینال» با عنوان انگلیسی «Germinal» اثر رمان‌نویس، نمایشنامه‌نویس و روزنامه‌نگار فرانسوی، امیل زولا است که اولین بار سال ۱۸۸۵ منتشر شد و به طرز شگفت‌انگیزی مورد استقبال قرار گرفت. این اثر زیبا که یکی از بهترین رمان‌های جنبش کارگری به شمار می‌رود، تاکنون در بیش از صد کشور منتشر و ترجمه شده و الهام‌بخش پنج فیلم اقتباسی و دو تولید تلویزیونی نیز بوده است.

کتاب ژرمینال سیزدهمین رمان از مجموعه‌ی ۲۰ جلدی‌ زولا به نام «روگن ماکار» است که نام فرعی آن را «تاریخ طبیعی و اجتماعی یک خانواده‌ی تحت امپراتوری دوم» گذاشت؛ هر یک از رمان‌ها مجزا هستند، اما پیوندهای خونی بین قهرمان‌های داستان وجود دارد و زولا قصد داشت آن‌ها را در کنار هم قرار داده تا تصویری پانوراما از زندگی در دوران ناپلئون سوم ارائه دهد.

کتاب ژرمینال که عموما به‌عنوان شاهکار زولا شناخته می‌شود، زندگی در یک جامعه‌ی معدنی را با برجسته کردن روابط بین بورژوازی و طبقه‌ی کارگر به تصویر می‌کشد. این رمان هم‌چنین، وقایع اعتصاب معدنچیان و پیامدهای آن را با توجه به جنبش‌های سیاسی معاصر (مارکسیسم، آنارشیسم، اتحادیه‌گرایی) که مدعی پرداختن به مشکلات پرولتاریا یا توده‌ی مردم کارگر و زحمتکش هستند را می‌سنجید.

وقایع شرح داده شده در این کتاب بر اساس یک داستان واقعی است که سال ۱۸۸۴ در فرانسه اتفاق افتاد؛ درواقع زمانی که بسیاری از معدنچیان دست به اعتصاب زدند، زیرا می‌خواستند سبک زندگی خود را تغییر دهند.

زولا در کتاب ژرمینال، نام شخصیت‌ها را با دقت انتخاب کرده است، زیرا سعی دارد نکته‌ای را بیان کند و کنایه‌ی خود را از طریق نام آن‌ها نشان دهد. رمان از ابتدا تا انتها پر از تضاد است؛ در ابتدای رمان فضایی تاریک داریم در پایان شخصیت اصلی به سمت نوری زیبا می‌رود و امید به فردایی بهتر را به همراه دارد. این تضاد را می‌توان در سبک زندگی خانوادگی شخصیت‌ها هم نیز یافت، زیرا در یک‌طرف ما معدنچیان فقیر و در طرف دیگر صاحبان ثروتمند معادن را داریم.

زولا سعی داشت فضایی واقع‌گرایانه از آن دوران را توصیف کند، بنابراین تلاش کرد تا رویدادهایی را که اتفاق افتاده و اطلاعاتی که درباره‌ی آن پیدا کرده است را توصیف کند. او در طول تحقیقاتش، زمان زیادی را با برخی از معدنچیان سپری کرد، بنابراین با سبک زندگی آن‌ها آشنا شد و اطلاعات مستقیمی در مورد اعضای اعتصاب به دست آورد.

ازآنجایی‌که زولا می‌خواست اثری واقع‌گرایانه خلق کند، وحشیانه‌ترین صحنه‌های اعتصاب را هم توصیف کرده است. باوجوداینکه زولا در این کتاب خشم خود را از استثمار تعدادی از افراد ابراز می‌کند، اما ظرفیت بشریت برای شفقت و امید را نیز نشان می‌دهد.

در قسمتی از کتاب ژرمینال می‌خوانیم:

«چهار کلنگ کار هر یک بالادست دیگری خود را در سینه تار در از کرده بودند . تخته‌های چنگک‌دار که زغاله‌ای کنده‌شده را پشت خود نگه می‌داشت، آن‌ها را از هم جدا کرده بود و هرکدام نزدیک به چهار تر از رگه را اشغال کرده بودند. رگه‌ای چنان نازک که به‌زحمت ضخامت آن به پنجاه سانتیمتر می‌رسید. آن‌ها بین دیوار و سقف تنگی افتاده بودند و خود را به کمک زانو و آرنج‌هایشان به‌پیش می‌کشیدند و حتی نمی‌توانستند به پشت بغلتند بی‌آنکه شانه‌ها و آرنجشان زخمی و مجروح نشود. برای به دست آوردن زغال می‌بایست با گردن پیچ‌خورده بر پهلو بخوابند و بازوها را به امتداد شانه‌ها بالا ببرند و با کلنگی دسته‌کوتاه خود بر دیواره زغال بکو بند زاشاری پایین رگه کار می‌کرد و لواک وشاوال بالادست او وماهو بالاتر از همه کار می‌کرد.»
خرید کتاب ژرمینال از دیجی‌کالا خرید کتاب ژرمینال از فیدیبو

۳. وداع با اسلحهکتاب درباره سیاست

کتاب «وداع با اسلحه» با عنوان انگلیسی «A Farewell to Arms» سومین رمان نویسنده‌ی برجسته‌ی معاصر آمریکا و برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات، ارنست همینگوی است که اولین بار سال ۱۹۲۹ منتشر شد. این کتاب در دوره‌ی بین جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم، که رمان‌های جنگی در ایالات‌متحده و سراسر جهان بسیار محبوب بودند، منتشر و به یکی از پر خواننده‌ترین رمان‌های جنگی قرن بیستم تبدیل شد.

همینگوی در کتاب وداع با اسلحه می‌خواست خوانندگان وقایع رمان را طوری تجربه کنند که انگار واقعا شاهد آن‌ها هستند. او با استفاده از سبک نوشتاری ساده و زبانی ساده، صفت‌ها و قیدهای غیرضروری را حذف کرد و خشونت جبهه‌ی ایتالیایی را به نثری کم‌رنگ نشان داد.

کتاب گیرا و زندگی‌نامه‌ای وداع با اسلحه، واقعیت‌های خشن جنگ، مبارزه عمیق بین وفاداری و فرار و درد عاشقانی که دامن‌گیر این اتفاق‌ها شده‌اند را به تصویر می‌کشد. واقع‌گرایی این کتاب به تجربه‌ی شخصی نسبت داده می‌شود؛ درواقع این رمان تا حدودی خدمات خود همینگوی در هنگام جنگ است. اگرچه او زمان و نقش محدودتری در جنگ جهانی اول نسبت به قهرمان خود داستان یعنی «ستوان فردریک هنری» داشت، اما شباهت بین تجربه‌ی او و هنری بسیار چشمگیر است.

ستوان هنری یک راننده‌ی جوان آمبولانس است که در ارتش ایتالیا در طول جنگ جهانی اول خدمت می‌کند. جنگ در ابتدای رمان، با شروع زمستان به پایان می‌رسد و هنری ترتیب سفری به ایتالیا را می‌دهد. هنری در بهار سال بعدش، پس از بازگشت به جبهه با پرستاری به نام «کاترین بارکلی» در بیمارستان ملاقات می‌کند و پس از مدتی این دو دلباخته‌ی هم می‌شوند.

یک نمونه از شباهت داستان با زندگی همینگوی این است که او هم مانند هانری در طول جنگ جهانی اول، به‌عنوان راننده آمبولانس برای صلیب سرخ آمریکا کار می‌کرد و در جبهه‌ی اتریش و ایتالیا دچار مصدومیت شدید شد. او در شب ۸ ژوئیه‌ی ۱۹۱۸، درحالی‌که شکلات و سیگار به سربازان می‌داد، خمپاره‌ی اتریشی با او برخورد کرد و از ناحیه پا، زانو، ران، پوست سر و دست مجروح شد.

این رمان تاکنون چندین بار اقتباس شده است؛ ابتدا برای نمایش روی صحنه (۱۹۳۰)، فیلم (۱۹۳۲ و ۱۹۵۷) و به‌عنوان یک مینی سریال تلویزیونی سه‌قسمتی (۱۹۶۶). فیلم «در عشق و جنگ» محصول ۱۹۹۶ به کارگردانی ریچارد آتنبرو و با بازی کریس اودانل و ساندرا بولاک، زندگی همینگوی در ایتالیا را به‌عنوان یک سریال به تصویر می‌کشد.

در قسمتی از کتاب وداع با اسلحه می‌خوانیم:

«توپی که توی باغ همسایه بود، صبح مرا از خواب بیدار کرد. دیدم که آفتاب از پنجره می‌تابد، و از رختخواب بیرون آمدم. به‌طرف پنجره رفتم و به بیرون نگاه کردم، سنگریزه‌های جاده و علف‌ها از شبنم خیس بود. توپ دربار خالی شد و هر بار هوا یورش کرد و پنجره را تکان داد و جلو پیژامه مرا لرزاند. من توپ‌ها را نمی‌دیدم، ولی معلوم بود که مستقیما از روی سر ما شلیک می‌کنند. بودن این توپ‌ها در آنجا اسباب زحمت بود، ولی بازهم خوب بود که توپ‌های بزرگ‌تر از این نبود. وقتی‌که به باغ نگاه کردم، صدای کامیونی را شنیدم که در جاده حرکت می‌کرد. لباس‌هایم را پوشیدم. رفتم پایین، در آشپزخانه قدری قهوه نوشیدم و به گاراژ رفتم.»
خرید کتاب وداع با اسلحه از دیجی‌کالا خرید کتاب وداع با اسلحه از فیدیبو

۴. دموکراسی‌ها چگونه می‌میرندکتاب درباره سیاست

کتاب دموکراسی‌ها چگونه می‌میرند با عنوان انگلیسی «How Democracies Die by Harvard» نوشته‌ی استادان علوم سیاسی، استیون لویتسکی و دانیل زیبلات است که اولین بار سال ۲۰۱۸ منتشر شد. این کتاب چگونگی رشد و سقوط دموکراسی‌ها در سراسر جهان، علت سقوط آن‌ها و خطرات اصلی را که دموکراسی‌های مدرن با آن مواجه هستند را بررسی می‌کند. دو هنجار اصلی که از نظر لویتسکی و زیبلات زیربنای دموکراسی بوده، «تحمل متقابل» و «بردباری نهادی» است.

کتاب چگونه دموکراسی‌ها می‌میرند یک راهنمای روشن و ضروری برای آنچه می‌تواند در اینجا اتفاق بیفتد، است. لویتسکی و زیبلات نشان می‌دهند که چگونه دموکراسی‌ها از طریق کودتاهای خشونت‌آمیز و استبداد در جاهای دیگر سقوط کرده‌‌اند.

این دو دانشمند دانشگاه هاروارد زمان زیادی را صرف مطالعه درباره‌ی چگونگی فروپاشی دموکراسی‌ها از آلمان در دهه‌ی ۱۹۳۰ تا ونزوئلا در دهه‌ی ۲۰۰۰ کرده‌اند. از نظر آن‌ها، دموکراسی از ظهور رهبران پوپولیست و اقتدارگرا و خطراتی که آن‌ها به همراه دارند مستثنی نیست. بنابراین نکته‌ی کلیدی این است که چگونه آن‌ها را محدود کنیم یا آن‌ها را از قدرت دور نگه داریم و این زمانی است که احزاب سیاسی ظاهر می‌شوند.

احزاب سیاسی مانند فیلتر عمل می‌کنند؛ همان‌طور که این نویسندگان اشاره کرده‌اند، رای مردم یا واکنش شهروندان در برابر رفتار استبدادی کافی نیست. لازم است که احزاب سیاسی این نوع رهبران را دور نگه دارند. بنابراین، احزاب سیاسی نقشی محوری در دفاع از دموکراسی ایفا می‌کنند و به قول لویتسکی و زیبلات آن‌ها «دروازه‌بانان دموکراسی» هستند.

دونالد ترامپ سوالی را مطرح کرده است که بسیاری از ما هرگز فکر نمی‌کردیم بپرسد؛ آیا دموکراسی ما در خطر است؟ استیون لویتسکی و دانیل زیبلات که بیش از بیست سال را صرف بررسی فروپاشی دموکراسی‌ها در اروپا و آمریکای لاتین کرده‌اند، معتقدند که پاسخ مثبت است.

این نویسندگان در کتاب چگونه دموکراسی‌ها می‌میرند، نگاه خود را به سمت آمریکا معطوف می‌کنند و به این نتیجه می‌رسند که دلیلی برای هشدار وجود دارد؛ انتخاب دونالد ترامپ صرفا نشانه‌ای از وخامت عمیق‌تر دهه‌ها سیاست آمریکا و هنجارهای دموکراتیک است. درواقع هدف اصلی این کتاب، این است که مردم را در مورد تهدید منحصربه‌فردی که پرزیدنت ترامپ ظاهرا برای دموکراسی ایجاد کرد، آگاه کند.

اگرچه این کتاب به‌ویژه بر دموکراسی ایالات‌متحده از زمان انتخاب دونالد ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور ایالات‌متحده تمرکز دارد، اما درس‌هایی وجود دارد که باید برای کل قاره و فراتر از آن بسیار آموزنده و مهم است.

آن‌گونه که نویسندگان این کتاب می‌گویند، حمله به دموکراسی به‌آرامی آغاز می‌شود و برای بسیاری از شهروندان، ممکن است در ابتدا نامحسوس باشد. آن‌ها تاکید می‌کنند ازآنجایی‌که انتخابات هنوز برگزار می‌شود، رسانه‌های مستقل هنوز وجود داشته و سیاستمداران اپوزیسیون همچنان در کنگره حضور دارند.

درواقع استیون لویتسکی و دانیل زیبلات در طول ۹ فصل کتاب چگونه دموکراسی‌ها می‌میرند، تهدیدهای کنونی را که دموکراسی ایالات‌متحده با آن مواجه است تجزیه‌وتحلیل می‌کنند و راه‌حل‌های ممکن را بر اساس تجربیات در ایالات‌متحده و رویدادهای مقایسه‌ای جهان، به‌ویژه در آمریکای لاتین تشخیص می‌دهند. مواردی که آن‌ها تحلیل می‌کنند یک ‌چیز مشترک دارند؛ همه‌ی رهبران سیاسی در این موارد با ابزارهای دموکراتیک به قدرت رسیدند و همه‌ی آن‌ها درنهایت دموکراسی‌ها را از درون نابود می‌کنند.

این کتاب خوبی برای تفکر و بازنگری درباره‌ی نحوه‌ی عملکرد نهادهای رسمی و غیررسمی در سیستم‌های آمریکای لاتین است. همچنین ما را به کشف راه‌حل‌های جدید و بدیع برای فقدان مدارا متقابل و ویژگی‌های بردباری نهادی نظام سیاسی منطقه‌ای، به‌منظور اجتناب از جنگ حزبی و دو قطبی‌سازی سیاسی و اجتماعی، به چالش می‌کشد.

در قسمتی از مقدمه‌ی کتاب چگونه دموکراسی‌ها می‌میرند می‌خوانیم:

«ونزوئلا رهبر اصلی‌ترین حزب مخالف خود را زندانی کرد. به نظر می‌رسید پیروزی قاطعانه جناح مخالف در انتخابات پارلمانی سال ۲۰۱۵ مهر تاییدی باشد بر نادرستی ادعاهای منتقدان مبنی بر اینکه ونزوئلا دیگر دموکراتیک نیست. اما هنگامی‌که مجلس مؤسسان جدید – که تمامی اعضایش نماینده یک حزب بودند – در سال ۲۰۱۷ قدرت قانون‌گذاری را از کنگره گرفت، بسیاری به این نتیجه رسیدند که نظام حاکم در ونزوئلا استبدادی است. این اتفاق تقریبا دو دهه پس از اولین پیروزی چاوز در انتخابات ریاست جمهوری رخ داد. امروزه دموکراسی‌ها این‌گونه می‌میرند. دیکتاتوری آشکارا به شیوه فاشیسم، کمونیسم یا حکومت ‌نظامیان، از اکثر نقاط جهان رخت بربسته است. کودتاهای نظامی کمتر اتفاق می‌افتد و سایر روش‌های به قدرت رسیدن از طریق، اعمال زور و خشونت، کمتر مورد استفاده قرار می‌گیرد.»
خرید کتاب دموکراسی‌های چگونه می‌میرند از دیجی‌کالا

۵. میدل‌مارچکتاب درباره سیاست

کتاب «میدل‌مارچ» با عنوان انگلیسی «Middlemarch» اثر نویسنده‌ی انگلیسی، جورج الیوت است که اولین بار در هشت جلد در سال‌های ۱۸۷۱- ۱۸۷۲ منتشر شد.

کتاب میدل‌مارچ داستان‌های متمایز و شخصیت‌های متعدد ساکن در یک شهر خیالی به نام میدل‌مارچ در سال‌های ۱۸۲۹ تا ۱۸۳۲ را روایت می‌کند. در میان شخصیت‌های او برخی از برجسته‌ترین پرتره‌ها در ادبیات انگلیسی دیده می‌شود؛ «دوروتیا بروک» قهرمان، آرمان‌گرا، اما ساده‌لوح، «روزاموند وینسی» زیبا و خودخواه، «ترتیوس لیدگیت» پزشک باهوش اما از نظر اخلاقی دچار مشکل است و بسیاری از شخصیت‌های متفاوت دیگر که در طول داستان با آن‌ها آشنا خواهیم شد. پیچیدگی پرتره‌ی او از جامعه‌ی استانی در پیچیدگی شخصیت‌های فردی منعکس شده است. تناقضات در شخصیت هر فرد در تغییر همدردی خواننده مشهود است.

اگرچه این رمان در درجه‌ی اول یک رمان متعلق به دوری ویکتوریا است، اما ویژگی‌های بسیاری دارد که برای رمان‌های مدرن هم معمول است. واکنش‌های انتقادی به کار شاهکار الیوت متفاوت بود. بسیاری از منتقدان عادت الیوت به پراکندگی اشارات علمی و ادبی مبهم در سراسر کتاب را دوست نداشتند. به نظر آن‌ها یک نویسنده‌ی زن نباید این‌قدر روشنفکر باشد، درحالی‌که الیوت از «زنان رمان‌نویس احمق» متنفر بود. زنان در عصر ویکتوریا، عموما به نوشتن فانتزی‌های کلیشه‌ای داستان‌های عاشقانه معمولی محدود می‌شدند.

کتاب میدل مارچ علیرغم عناصر کمیک از رئالیسم برای احاطه کردن رویدادهای تاریخی استفاده می‌کند. درواقع این کتاب به مسائلی مانند دیدگاه‌های ارتجاعی در جامعه‌ای که با تغییراتی ناخواسته مواجه شده، وضعیت زن، ماهیت ازدواج، آرمان‌گرایی، منفعت شخصی، هنر، روابط انسانی، جامعه، مذهب، ریاکاری، اصلاحات سیاسی و تحصیلات پرداخته است.

محور اصلی کتاب میدل‌مارچ این ایده است که دوروتیا بروک نمی‌تواند امیدوار باشد که به مقام قهرمانی شخصیتی مانند سنت ترزا دست یابد، زیرا قهرمان الیوت در زمان نامناسبی زندگی می‌کند.آنتیگونه، شخصیتی از اساطیر یونانی که از نمایشنامه‌ی سوفوکل بسیار شناخته شده، در پایان داستان به‌عنوان نمونه‌ی دیگری از یک زن قهرمان آورده شده است.

همان‌طور که اشاره شد ازدواج هم یکی از موضوعات اصلی در میدل‌مارچ است. درواقع الیوت تلاش زیادی می‌کند تا واقعیت‌های ازدواج را به تصویر بکشد؛ درواقع او در این کتاب برخلاف بسیاری از رمان‌های آن زمان، ازدواج را منبع نهایی خوشبختی نمی‌داند. دو نمونه ازدواج ناموفقی که او در این کتاب آورده، دوروتیا و لیدگیت است.

از دیدگاه او خواستگاری‌های کوتاه و عاشقانه منجر به دردسر می‌شود، زیرا هر دو طرف با ایده‌های غیرواقعی یکدیگر را سرگرم می‌کنند. آن‌ها بدون اینکه یکدیگر را بشناسند ازدواج می‌کنند. ازدواج‌های مبتنی بر سازگاری بهتر عمل می‌کند. علاوه بر این، ازدواج‌هایی مانند ازدواج فرد و مری که زنان در آن سهم بیشتری دارند نیز موفق‌تر است.

انتخاب شغلی که شخص از طریق آن امرارمعاش می‌کند نیز عنصر مهمی در کتاب است. الیوت عواقب انتخاب اشتباه را نشان می‌دهد. او همچنین عواقب محدود کردن زنان تنها به حوزه خانگی را به‌تفصیل شرح می‌دهد. جاه‌طلبی پرشور دوروتیا برای اصلاحات اجتماعی هرگز محقق نمی‌شود.

امتناع الیوت از انطباق با پایان‌های خوش این واقعیت را نشان می‌دهد که کتاب میدل‌مارچ برای سرگرمی نیست. او می‌خواهد به مسائل واقعی زندگی بپردازد، نه دنیای فانتزی که نویسندگان زن اغلب در آن محصور بودند. جاه‌طلبی او خلق پرتره‌ای از پیچیدگی زندگی عادی انسان ازجمله تراژدی‌های آرام، شکست شخصیت‌های کوچک، پیروزی‌های کوچک و لحظات آرامی از عزت بود.

در قسمتی از کتاب میدل مارچ می‌خوانیم:

«اکنون همه امید و نقشه ویل به روی این متمرکز شده بود که دو رتا را تنها ببیند. تنها می‌خواست دورتا بیشتر متوجهش بشود؛ می‌خواست در خاطره او جای ویژه‌ای داشته باشد. مهربانی پرشور بی‌پرده‌اش را، که می‌دید حالت معمول اوست، نمی‌توانست تحمل کند. پرستش زنی نشسته بر اریکه سلطنت، دوردست و دست‌نیافتنی نقش بزرگی در زندگی مردان بازی می‌کند، اما در بیشتر موارد پرستشگر آرزو دارد معبودش، بی فرود آمدن از جایگاه بلند خود، با تفقدی، نشانه رضایتی قلب او را شاد کند. این درست همان چیزی بود که ویل می‌خواست. اما این درخواست خیالی او خالی از تضاد نبود. منظره دورتا که چشمان سرشار از نگرانی و تمنایش را به‌سوی شوهرش برمی‌گرداند بسیار زیبا بود.»
خرید کتاب میدل مارچ از دیجی‌کالا خرید کتاب میدل مارچ از فیدیبو
راهنمای خرید کتاب


برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X