۵ کتاب درباره‌ی کره‌ی شمالی؛ از زبان مردمی که از این کشور دیکتاتوری فرار کرده‌اند

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۶ دقیقه
کتاب درباره کره شمالی

کره‌ی شمالی یک دولت مستبد و خشن است که طی چندین دهه‌ی اخیر توسط خانواده‌ی کیم رهبری می‌شود. علی‌رغم اینکه سران مملکتشان خود را یک جمهوری دموکراتیک می‌دانند، همه می‌دانند که سیاست این کشور پیچیده در یک لایه‌ی عظیم دیکتاتوری است. این کشور همچنین یکی از بدترین سوابق حقوق بشری را در جهان دارد و محدودیت‌های شدیدی را برای آزادی سیاسی و اقتصادی شهروندانش ایجاد می‌کند.

همه‌ی ما زمزمه‌هایی از جنایت و دیکتاتوری از کشور کره‌ی شمالی شنیده‌ایم اما یافتن اطلاعات جدید در مورد مردم کره‌ی شمالی کار بسی سخت و پیچیده است، به‌خصوص زمانی که رسانه‌های خبری تقریبا به‌طور کامل بر موضوعاتی مانند سیاست، سلاح‌های هسته‌ای و آخرین‌مدل موی کیم جونگ اون تمرکز می‌کنند. حال جدا از توجه همه‌ی رسانه‌ها به مباحث سیاسی کره شمالی، واقعا چقدر درباره‌ی مرموزترین کشور جهان می‌دانیم؟

بر هیچ‌کس پوشیده نیست که کتاب‌ها اغلب می‌توانند بینش‌هایی را در مورد موقعیت‌های حساس و پیچیده ارائه دهند؛ آیا به دنبال کتاب‌هایی در مورد کره شمالی هستید تا درباره کشوری که تا حد زیادی به روی جهان بسته است بیشتر بدانید؟

یافتن قطعات نوشته شده توسط نویسندگان اهل کره‌ی شمالی بسیار دشوار است، چرا که تقریبا هیچ‌چیز از این کشور به دلیل دیکتاتوری شدید آن خارج نمی‌شود. با این ‌حال، برخی از داستان‌های نفس‌گیر از نویسندگانی پدید آمده است که در جستجوی پناه، آرامش و زندگی از سرزمین خود فرار کرده‌اند.

در ادامه‌ی این مطلب ۵ کتاب که یادآور تاب‌آوری روح انسان است و درک بهتری از کره شمالی به دست می‌دهد را به‌ اختصار معرفی کرده‌ایم. این فهرست شامل آثار غیرداستانی تاریخی و خاطرات است که اطلاعاتی درباره‌ی زندگی روزمره‌ی شهروندان عادی تحت حاکمیت یک دیکتاتوری بی‌رحمانه می‌دهد.

۱. فرار از اردوگاه ۱۴کتاب درباره کره شمالی

کتاب «فرار از اردوگاه ۱۴؛ داستانی واقعی فرار ادیسه‌وار مردی از کره‌ی شمالی به‌سوی آزادی» با عنوان انگلیسی « Escape from Camp 14: One Man’s Remarkable Odyssey from North Korea to Freedom in the West» اثر  تحسین‌شده روزنامه‌نگار و نویسنده‌ی آمریکایی، بلین هاردن است که اولین بار سال ۲۰۱۲ منتشر شد.

کتاب فرار از اردوگاه ۱۴، پرفروش‌ترین کتاب نیویورک‌تایمز است که داستان تکان‌دهنده‌ی یکی از معدود افرادی که در یک زندان سیاسی کره شمالی متولدشده، فرار کرده و زنده مانده است.‌

کره شمالی کشوری منزوی، گرسنه، ورشکسته، جنگ‌طلب و مجهز به سلاح‌های هسته‌ای است. بین ۱۵۰ هزار تا ۲۰۰ هزار نفر در اردوگاه‌های زندان سیاسی نگهداری می‌شوند. بسیاری از زندانی‌ها فرزندان و نوه‌های افرادی هستند که «قانون» را در کره شمالی زیر پا گذاشته‌اند. زنان مرتبا مورد ضرب و شتم و تجاوز قرار می‌گیرند، تحقیر می‌شوند، برنج غذایی نادر محسوب می‌شود و عموما با فرنی ذرت زندگی می‌کنند، به خاطر خبرچینی پاداش می‌گیرند، از داشتن رابطه‌ی جنسی منع می‌شوند و بسیاری از آن‌ها به دلیل سوءتغذیه می‌میرند.

بلین هاردن در کتاب خارق‌العاده فرار از اردوگاه ۱۴، داستان شین دونگ هیوک را روایت می‌کند و از دریچه‌ی زندگی شین رازهای سرکوبگرترین دولت توتالیتر جهان را باز می‌کند. درواقع این اثر روایت مستند و زنده از جنایتی وحشتناک است که انسان را یاد برده‌داری در قرن‌های گذشته می‌اندازد .

شین هیچ‌چیز از وجود تمدن نمی‌دانست؛ نگهبانان او را به‌عنوان یک دزد تربیت می‌کردند و او شاهد اعدام اعضای خانواده‌ی خود بود. شین هیچ عشق و محبتی از مادرش دریافت نکرد و هیچ پیوندی بین آن‌ها وجود نداشت. او مادرش را رقیبی برای غذا می‌دید و مادرش هم یک‌بار او را به خاطر خوردن ناهار با بیل کتک زد.

رهبر کره شمالی مانند استالین و مائو، هر جنایت علیه دولت را به‌عنوان جنایات خونی در نظر می‌گیرد. با همین ایدئولوژی وقتی عموی شین مرتکب جنایت بزرگ فرار از کشور شد، باقی خانواده‌ی او برای مادام‌العمر زندانی شدند. او دوران کودکی‌اش را در شغلی بدون دستمزد گذراند و مهارت‌هایش برای بقا را توسعه داد که برای زندگی روزمره حیاتی بود و دائما با ضرب و شتم و گرسنگی تهدید می‌شد. شین در ۱۳ سالگی وقتی فهمید که مادر و برادرش قصد فرار از اردوگاه دارند. در اردوگاه به زندانیان آموزش داده می‌شود که با شنیدن کلمه «فرار» وحشت کنند. شین احساس می‌کرد که اگر خانواده‌اش درگیر تلاش برای فرار شوند، او را مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار می‌دهند.

شین نمی‌توانست چیزی بیشتر از وعده‌ی غذایی بعدی خود را ببیند که اغلب پیدا کردن آن نیز خیلی دشوار بود. ملاقات با یکی از مقامات حزب که به خارج از کشور سفرکرده بود، باعث شد که او به فکر دنیایی فراتر از حصار برقی و فراتر از کره شمالی باشد. آن دو برای فراری برنامه‌ریزی کردند که فقط شین از این فرار جان سالم به در برد.

درنهایت، پس از عبور مخفیانه از مرز چین و یافتن کار با حقوق برای اولین بار در زندگی‌اش، راهی کره جنوبی شد؛ سفری ساده نبود، زیرا چین که همیشه نسبت به حقوق بشر بی‌تفاوت است، پناه‌جویان را به کره شمالی باز می‌گرداند. زمانی که شین در جنوب بود، مانند اکثر پناهندگان کره شمالی، برای اسکان یافتن تلاش کرد. او برای مدتی بی‌هدف چرخید و سپس به ایالات‌متحده نقل‌مکان کرد و احساس آوارگی مزمنش یکی از میراث وحشتناک او در کره شمالی است.

زندانیان تا زمان مرگ در زندان می‌مانند و آزادی مشروط وجود ندارد. اکثر زندانیان هرگز به سن ۴۵ سالگی خود نمی‌رسند، جیره‌ی غذایی بسیار ناچیز است، به‌طوری‌که زندانیان دائما گشنه هستند و تقریبا ۴۰ درصد از زندانیان از گرسنگی می‌میرند. وقتی نوزادان در اردوگاه به دنیا می‌آیند و اگر زنده بمانند، مانند هر زندانی دیگری با آن‌ها رفتار می‌شود زیرا باید تاوان گناهان اجداد خود را بپردازند.

شین در کودکی، همکلاسی‌هایش را می‌دید که به دلیل تخلفات جزئی، کشته می‌شدند. او یاد گرفت که از تمام قوانین توتالیتر اردوگاه پیروی کند، موش‌ها، قورباغه‌ها، حشرات و دانه‌های ذرت هضم نشده موجود در فضولات گاو را می‌خورد و هر سال شاهد ده‌ها اعدام، ضرب و شتم خشونت‌آمیز و مرگ بر اثر گرسنگی، بیماری درمان‌نشده، شکنجه و حوادث کار بود.

برخی از قوانین اردوگاه ۱۴ عبارت‌اند از:

– هرکسی که بخواهد از کمپ فرار کند، بلافاصله تیرباران می‌شود.

– هرکسی که شاهد فراری باشد و آن را گزارش نکند، فورا تیرباران می‌شود.

– هر کس هر نوع غذایی را بدزدد یا پنهان کند بلافاصله تیرباران می‌شود.

– هرکس از دستوری سرپیچی کند بلافاصله تیرباران می‌شود.

– هرکس نتواند کار اختصاص داده شده خود را انجام دهد بلافاصله تیرباران خواهد شد.

– انجام وظایف محوله تنها راه پرداخت بدهی شماست.

– هرکس به‌اشتباه خود اعتراف نکند فورا تیرباران می‌شود.

– زندانیانی که خیلی کند کار می‌کنند یا دستوری را اطاعت نمی‌کنند مورد ضرب و شتم یا شکنجه قرار می‌گیرند.

درواقع هاردن از طریق روایت دل‌خراش از زندگی و فرار شگفت‌انگیز شین، روایتی بی‌نظیر از یکی از تاریک‌ترین ملت‌های جهان و داستانی جذاب از استقامت، شجاعت و بقا ارائه می‌دهد.

در قسمتی از کتاب «فرار از اردوگاه ۱۴» می‌خوانیم:

«پیراهن و شلوار نظامی‌ای که شین پیدا کرد برایش خیلی بزرگ بودند، کفش‌های کتانی هم. اما پیدا کردن یک دست لباس درحالی‌که هنوز سه ساعت از فرارش نگذشته بود و قبل از این‌که کسی او را ببیند خوش‌شانسی بزرگی بود. او کفش‌های سرد و خیس و همین‌طور هر دو جفت شلوار زندان را از پایش درآورد. به خاطر خون و برف، شلوارها از زانو به پایین خشک شده بودند. او سعی کرد که سوختگی‌های پایش را با کاغذهای کنده‌شده‌ی کتابی که در کلبه پیدا کرده بود، پانسمان کند. کاغذها به ساقه‌ای لت‌وپارش چسبیدند. شین یونیفرم گشاد و پاره‌پوره را به تن کرد و کفش‌های کتانی را پوشید. او که تا لحظاتی پیش به‌آسانی، یک زندانی فراری قابل‌شناسایی بود به شهروند دیگری از کره‌ی شمالی با لباس، کفش و تغذیه‌ی نامناسب تبدیل شده بود.»

خرید کتاب فرار از اردوگاه ۱۴ از دیجی‌کالا خرید کتاب فرار از اردوگاه ۱۴ از فیدیبو

۲. افسوس نمی‌خوریمکتاب درباره کره شمالی

کتاب «افسوس نمی‌خوریم» با عنوان انگلیسی «Nothing to Envy» اثر نویسنده، روزنامه‌نگار و سردبیر دفتر خبری روزنامه‌ی لس‌آنجلس تایمز، باربارا دمیک است که اولین بار سال ۲۰۰۹ منتشر شد.

چرا مردم کره شمالی به اطاعت از رژیمی که آن‌ها را مورد سوءاستفاده قرار می‌دهد و گرسنگی می‌کشد ادامه می‌دهند؟ کتاب افسوس نمی‌خوریم زندگی شش شهروند کره شمالی را در طول پانزده سال دنبال می‌کند؛ دوره‌ای پر هرج‌ومرج که شاهد مرگ کیم ایل سونگ، به قدرت رسیدن بی چون‌وچرای پسرش کیم جونگ ایل و ویرانی قحطی گسترده‌ای بود.

دمیک کتاب «افسوس نمی‌خوریم» را با توصیف تاریخ پرتنش کره در قرن بیستم آغاز می‌کند. او با شش شهروند از یک شهر کوچک در جایگاه‌های مختلف اجتماعی در این کشور گرسنه و ورشکسته که فرار کرده بودند مصاحبه کرد. این کتاب که ازنظر زمینه و جزئیات غنی است، شرحی جذاب از چگونگی فروپاشی یک سیستم توتالیتر کارآمد به سرزمین گرسنگی را ارائه می‌دهد.

دمیک در کتاب «افسوس نمی‌خوریم» ما را به اعماق این کشور می‌برد و از طریق گزارش‌های دقیق و حساس، می‌بینیم که شش نفر عاشق می‌شوند، جاه‌طلبی‌ها را پرورش می‌دهند و برای بقا مبارزه می‌کنند. یکی‌یکی لحظاتی را تجربه می‌کنند که متوجه می‌شوند دولتشان به آن‌ها خیانت کرده است.

درواقع کتاب افسوس نمی‌خوریم پرتره‌ای مفصل و تلخ از زندگی روزمره‌ی تحت دیکتاتوری سرکوبگر کره شمالی است که به دانش‌آموزان آموزش داده می‌شود سرودهایی را در ستایش رهبر خود بخوانند و ادعا کنند که «در این دنیا چیزی برای افسوس وجود ندارند».

دمیک گزارش خود را بر اساس هفت سال مصاحبه با افرادی که از کره شمالی‌ به کره جنوبی فرار کرده‌اند، می‌گوید. او روی افرادی تمرکز می‌کند که داستان‌هایشان از دهه ۱۹۹۰ شروع شد و تا به امروز ادامه دارد؛ ازجمله دختری از طبقه پایین‌ که معلم شد، یک دانشجوی دانشگاه، یک مؤمن واقعی میان‌سال به نام «سونگ» و دختر سرکش او اوک هی، یک پزشک زن آرمان‌گرا به نام «دکتر کیم» و پسر یتیمی به نام «کیم هیوک» که به‌تنهایی در خیابان‌ها زنده می‌ماند.

دمیک همراه با داستان‌های شخصی‌ این افراد، اطلاعاتی در مورد جنگ کره و دیکتاتوری‌های کیم ایل سونگ و پسرش کیم جونگ ایل را نیز روایت می‌کند. نویسنده همچنین به بررسی قحطی بزرگی می‌پردازد که میلیون‌ها نفر از مردم کره شمالی را در دهه ۱۹۹۰ کشت. او تصویر روشن و واضحی از واقعیت در یک شهر صنعتی بدون برق و تقریبا بدون صنعت ترسیم را می‌کند که کارگران دیگر حقوق نمی‌گیرند، مردان به مدت ده سال به خدمت سربازی می‌روند، علف و پوسته ذرت غذا محسوب می‌شوند و مرگ و گرسنگی بسیار رایج است.

علاوه بر سختی‌های جسمی، استرس روانی زندگی در یک حکومت دیکتاتوری سفت‌وسخت است که در آن یک کلمه اشتباه تصادفی شنیده و گزارش شده توسط همسایه می‌تواند به معنای زندان یا مرگ باشد. دمیک وضعیت ذهنی هر یک از سوژه‌هایش را نشان می‌دهد که زندگی روزمره آن‌ها چگونه بوده است، چگونه با آن کنار آمده‌اند و درنهایت چگونه هر یک از آن‌ها فرار کرده‌اند.

در قسمتی از کتاب افسوس نمی‌خوریم، می‌خوانیم:

« سروکله‌ی دختر به‌ محض رهایی از دست خانواده پیدا می‌شد. از خانه که بیرون می‌زد، خبره در تاریکی می‌نگرم است. بااینکه ابتدا پسر را نمی‌دید، از حضورش اطمینان داشت، زحمت آرایش به خود نمی‌داده در تاریکی احتیاجی به این کار نیست. گاهی لباس فرم مدرسه‌اش را می‌پوشیدن دامن آبی مایل به ارغوانی تا زیر زانو، پیراهن سفید، پاپیون قرمز که همه از جنس الیاف مصنوعی و بدانو بودند. کم سن تر از آن بود که نگران ظاهر خود باشد. ابتدا در سکوت قدم می‌زدند، رفته‌رفته صدایشان در حد زمزمه بالا می‌رفت و با خروج از روستا و رسیدن به آزادی شبانه می‌توانستند عادی حرف بزنند، تا وقتی مطمئن نمی‌شدند که کسی آن‌ها را زیر نظر ندارد، بین خود فاصله‌ای به‌اندازه یک نفر حفظ می‌کردند.»

خرید کتاب افسوس نمی‌خوریم از دیجی‌کالا خرید کتاب افسوس نمی‌خوریم از فیدیبو

۳. رهبر عزیزکتاب درباره کره شمالی

کتاب «رهبر عزیز؛ نگاهی به درون کره شمالی» با عنوان انگلیسی «Dear Leader: My Escape from North Korea» اثر  شاعر و نویسنده‌ی کره شمالی، جنگ جین سونگ است که اولین بار سال ۲۰۱۴ منتشر شد. کره شمالی ۶۰ سال است که توسط «کیم‌ها» اداره می‌شود. این کشور خشم جامعه‌ی جهانی و سازمان ملل را به دلیل نقض فاحش حقوق بشر، پاک‌سازی باانگیزه‌ی سیاسی و سرمایه‌گذاری در سلاح‌های هسته‌ای و ارتش در شرایطی که بیش از نیمی از جمعیت آن از گرسنگی می‌میرند، برانگیخته است.

برای درک این کتاب، لازم نیست یک متخصص در زمینه‌ی کره شمالی باشید،‌ زیرا این اثر پیچیدگی‌های فضای سیاسی کشور یا پیچیدگی‌های روابط بین‌المللی را بازتاب نمی‌دهد. در این کتاب پرفروش بین‌المللی، یک مامور ضد جاسوسی عالی‌رتبه زندگی خود را به‌عنوان شاعر سابق برنده‌ی جایزه‌ی کیم جونگ ایل و فرار نفس‌گیر او به‌سوی آزادی را روایت می‌کند. پیش‌ازاین هرگز یکی از اعضای نخبگان عملکرد درونی این دولت توتالیتر و ماشین تبلیغاتی آن را توصیف نکرده است.

شاعر ۲۷ ساله کره شمالی، جنگ جین سونگ به‌عنوان شاعر دولتی کره شمالی زندگی جذابی داشت. جنگ در یک شهر روستایی بزرگ شد اما درنهایت به پیونگ یانگ رفت. در کودکی برای نوازندگی پیانو و آهنگسازی آموزش دید، اما درنهایت استعدادش را در شعر کشف کرد که به او اجازه داد به سمت نوشتن حرکت کند. او درنهایت به بخش تبلیغات کره شمالی رفت و با همکارانش هرروز روزنامه‌ها، ادبیات و هنر کره جنوبی را می‌خواندند و در فرهنگ دموکراتیک همسایه جنوبی خود غوطه‌ور می‌شدند. جنگ و همکارانش محتوایی را با نام مستعار کره جنوبی تولید می‌کردند تا در اختیار همشهریان خود قرار دهند. این موضوع این تصور را ایجاد کرد که مردم کره جنوبی بیش از آن‌ها از رژیم کره شمالی حمایت می‌کنند.

او پس از انتشار شعر حماسی دل‌نشین خود «بهار بر لوله تفنگ خداوند قرار می‌گیرد» که برای کیم جونگ ایل نوشته شده بود، تایید شخصی رهبر بزرگ و امتیاز مصونیت را به دست آورد. باوجود مواد غذایی (حتی در شرایطی که کشور از قحطی بزرگی رنج می‌برد)، مجوز سفر، دسترسی به اطلاعات کاملا سانسور شده، زندگی امن و مطمئنی در پیونگ یانگ را دارد. سفر به شهر استانی ساریون، که در ۱۰ سالی که از آخرین باری که در آنجا بوده و از فروپاشی اقتصاد به‌شدت دچار تغییر شده بود، چشمانش را به روی حقیقت باز کرد. زمانی که مجله‌ی ممنوعه‌ای که جنگ جین سونگ به یکی از دوستانش قرض داده بود ناپدید می‌شود، باید برای نجات جانش فرار کند.

جنگ جین سونگ بینش منحصربه‌فردی را در مورد سبک زندگی و ساختارهای قدرت نخبگان برتر کره شمالی نشان می‌دهد. درواقع آنچه کتاب رهبر عزیز را به‌عنوان کتاب خاطرات متمایز می‌کند، تجربه‌ی جنگ به‌عنوان یکی از پذیرفته‌شدگان است. او درک نزدیکی از رهبری کره شمالی دارد که بسیاری از فراریان دیگر تا زمانی که فرار کردند هرگز در مورد آن آگاه نشدند.

در قسمتی از کتاب رهبر عزیز می‌خوانیم:

«اوضاع در موسیقی هم به همین روال بود، سبک تنظیم سازها و آوازها هم از محصولات کره جنوبی کپی شده بود. کتاب‌ها و نوار کاست‌‌هایی را که به این نحو تولید شده بودند سازمان ما به‌صورت نظام‌مند بین سازمان‌های مایل به کره شمالی مستقر در ژاپن با دیگر کشورهای جنوب شرقی آسیا توزیع می‌کرد و سپس به دست جنبش‌های مقاومته دموکراتیک در کره جنوبی می‌رسید. سازمان من با این کار در نگاه اول تخم محصولی را داشت که تناقضی سیاسی به نظر می‌آمد: حتی امروزه، آن دسته از مردم کره جنوبی که هوادار جمهوری دموکراتیک خلق کره هستند تقریبا فقط بر حل شدن اختلافات سیاسی ملت کره از طریق اقدامات دموکراتیک، مترقی و ضد استبدادی تأکید می‌کنند.»

خرید کتاب رهبر عزیز از دیجی‌کالا خرید کتاب رهبر عزیز از فیدیبو

۴. روح گریان منکتاب درباره کره شمالی

کتاب «روح گریان من» با عنوان انگلیسی «The Tears of My Soul» اثر یکی از  جاسوسان معروف ارتش کره شمالی،‌ کیم هیون هی است که اولین بار سال ۱۹۹۳ منتشر شد.

هنگامی‌که پرواز ۸۵۸ خطوط هوایی کره در سال ۱۹۸۷ منفجر شد و ۱۱۵ مسافر کشته شدند، مقامات مجری قانون بین‌المللی بلافاصله جستجو برای تروریست‌های سرسخت کره شمالی را آغاز کردند که می‌توانستند مرتکب چنین جنایتی شوند. چیزی که آن‌ها پیدا کردند یک زن جوان به نام «کیم هیون هی» بود که توسط کشورش به یک ماشین قتل مطیع تبدیل شده بود.

کتاب «روح گریان من» داستان تکان‌دهنده‌ی کیم هیون هی جاه‌طلب و زیبا است که در کشوری بزرگ شد که در آن درست و غلط، خوب و بد، بردگی و آزادی معنایی نداشت. کیم هیون در شانزده‌سالگی، به خاطر هوش و زیبایی‌اش موردتوجه قرار گرفت و آموزش‌های ویژه‌ای به او داده شد و تحت این ذهن‌شویی به یکی از ابزارهای سرکوب سیستم تبدیل شد.

او سال ۱۹۸۷ در سن بیست‌وپنج‌سالگی، به مأموریتی فرستاده شد که در این مامویت به او گفته بودند که قرار است کشور تقسیم‌شده‌اش را برای همیشه متحد کند. کیم و مامور کنترلش، مردی که او آن را پدر معنوی خود می‌دانست، تنها چند ساعت پس از انفجار دستگیر شدند. به آن‌ها کپسول‌های انتحاری داده شد، اما کپسول او شکست خورد و کیم برای اولین بار در زندگی، خارج از کنترل اربابانش بود.

کیم پس از بیش از یک سال بازجویی و برنامه‌ریزی وحشتناک توسط پلیس کره جنوبی که به بزرگی جنایات خود پی برد، کامل اعتراف کرد و منتظر اعدام شد. اما در تصمیمی قابل‌توجه که خشم ملی را برانگیخت، رئیس‌جمهور کره جنوبی او را عفو کامل کرد و اعلام نمود که او به‌اندازه‌ی مسافران آن هواپیما قربانی کره شمالی است. کیم هیون هی بقیه عمر خود را وقف جبران ۱۱۵ جان ازدست‌رفته در پرواز ۸۵۸ کرده است.

در قسمتی از کتاب «روح گریان من» می‌خوانیم:

«مادرم بعدها به من گفت که ازنظر او دوران حضور ما در کوبا بهترین دوران زندگی‌اش بوده است. عاشق این بود که برای خرید به فروشگاه‌هایی برود که تنوع محصولاتشان شگفت‌زده‌مان می‌کرد. من که دنیای بهتر از کوبا را به چشم ندیده بودم، خیال می‌کردم بچه‌ها در همه جای دنیا همین‌طور زندگی می‌کنند. هرروز ظهر یک گاری بستنی‌فروشی از روبه روی محوطه ساختمان رد می‌شد و من با چند تا سکه می‌دویدم دنبالش و داد می‌زدم.»

خرید کتاب روح گریان من از دیجی‌کالا خرید کتاب روح گریان از فیدیبو

۵. هزار فرسنگ تا آزادیکتاب درباره کره شمالی

کتاب «هزاران فرسنگ تا آزادی؛ فرار من از کره شمالی» با عنوان انگلیسی « A Thousand Miles to Freedom: My Escape from North Korea » اثر یون سون کیم است که اولین بار سال ۲۰۱۲ منتشر شد. این کتاب روایت هولناکی از زنده ماندن یک زن جوان اهل کره شمالی است که نزدیک به یک دهه در حال فرار بود.

داستان از سال ۱۹۹۷ شروع می‌شود، زمانی که یونسون ۱۱ ساله در آستانه‌ی مرگ از گرسنگی، منتظر مادر و خواهرش است تا از یک سفر ناامیدکننده برای یافتن غذا برگردند. یونسون کیم در کره‌ی شمالی، یکی از مخفی‌ترین و سرکوب‌گرترین کشورهای دنیای مدرن به دنیا آمد. یونسون در کودکی، علیرغم سفرهای مدرسه‌اش برای اعدام در ملاء عام، جلسات روزانه انتقاد از خود و گرسنگی فزاینده با تشدید قحطی در سراسر کشور، عاشق کشورش بود.

زمانی که او یازده‌ساله بود، پدر و پدربزرگ و مادربزرگ یونسون از گرسنگی مرده بودند و یونسون نیز در خطر گرسنگی بود. سرانجام، مادرش تصمیم گرفت با یونسون و خواهرش از کره‌ی شمالی فرار کند، این مادر درمانده نمی‌دانست که آن‌ها در حال آغاز سفری هستند که تکمیل آن ۹ سال طول می‌کشد.

یونسون داستان شگفت‌انگیز خود را به اشتراک می‌گذارد تا صدای ده‌ها میلیون کره شمالی را که هنوز در سکوت رنج می‌برند، برساند. خاطرات او که با ظرافت و شجاعت گفته می‌شود، افشاگری جذاب از رژیم دیکتاتوری کره‌ی شمالی و درنهایت، گواهی بر قدرت و انعطاف‌پذیری روح انسانی است.

کتاب «هزاران فرسنگ تا آزادی» به زبانی ساده نوشته شده و سند ارزشمندی از جنایات حقوق بشری رژیم کیم، نگاهی خیره‌کننده به زندگی روزمره‌ی مردم کره‌ی شمالی و گواهی قدرتمندی بر سرسختی اراده‌ی انسانی است.

در قسمتی از کتاب هزاران فرسنگ تا آزادی می‌خوانیم:

« بعد از ۴۸ ساعت، گرسنگی شروع شد و از زور گرسنگی حس می‌کردم که روده کوچکم روده بزرگ را می‌خورد. ترس از رهاشدگی یک‌باره طغیان کرد. وقتی توفو را تمام کردم، هیچ‌چیز دیگری در آپارتمان برای خوردن نمانده بود. اما مادرم هنوز به خانه برنگشته بود. روی کف دراز کشیده بودم و سعی می‌کردم بخوابم، چشمانم را می‌بستم و تا ده می‌شمردم؛ مطمئنا وقتی‌که شمردنم تمام می‌شد او بر می‌گشت. اما وقتی به ده می‌رسیدم، هیچ اتفاقی نیفتاده بود، بنابراین برعکس از ده تا یک می‌شمردم. هنوز چیزی عوض نشده بودم. به‌زودی، وعده‌های غذایی‌ام را حذف کردم. در بالکن، قدری برگه‌ای گردوخاکی شلغم از زمانی که ما آن‌ها را برای خشک شدن در آفتاب گذاشته بودیم مانده بود.»

خرید کتاب پنج هزار فرسنگ تا آزادی از دیجی‌کالا خرید کتاب پنج هزار فرسنگ تا آزادی از فیدیبو

 

راهنمای خرید کتاب


برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X