سفر به سرزمین عسل با نوای دلانگیز پیانو (پیشنهادهای هنری آخر هفته)
تعطیلات آخر هفته فرصت مناسبی است تا فارغ از فشار معمول روزهای کاری، ساعاتی را به فعالیتهای هنری دلخواهمان اختصاص دهیم. این بار هم به رسم همیشگی آخر هفتههای دیجی کالا مگ، چهار پیشنهاد هنری متفاوت را برایتان آماده کردیم. گزینههای ما متناسب با سلیقهی نویسنده از فیلم و کتاب و موسیقی گرفته تا پادکست و رویدادهای هنری متغیر است و هر هفته توسط یکی از اعضای گروه هنر و سینما نوشته میشود.
پیشنهادهای هنری این هفته مثل حال و احوال نویسنده در بیربطترین حالت ممکن به یکدیگر به سر میبرند؛ از سفر به سرزمین عسل در مقدونیهی شمالی و سرک کشیدن به مکانهای خاموش ایران خودمان تا هجرت به سبک بهروز بوچانی و در نهایت نوای دلانگیز پیانو که عیش آخر هفتهمان را تکمیل کند. به هر حال زندگی مملو از لحظات بیربط است و خدا را چه دید شاید از دلِ همین شلمشوربا حال خوبی عایدمان شد!
چی ببینیم؟
شاید گنجاندن یک فیلم مستند در پیشنهادهای هنری این آخر هفته کمی غیر معمول باشد اما «سرزمین عسل» (Honeyland) بیشک همان گزینهای است که ارزش این خرق عادت را دارد. وقتی برای نخستین بار به فکر تماشای این فیلم افتادم، تصور میکردم با یکی از مستندهای رایج حیات وحش مواجه خواهم شد که از قضا دربارهی زندگی زنبورهای عسل است. اعتراف میکنم چند بار هم تماشایش را به تعویق انداختم و به سراغ گزینههای دیگر رفتم اما بالاخره پس از کلنجارهای زیاد، تصمیم گرفتم یک چهارم ابتدایی فیلم را تماشا کنم و اگر باب میلم نبود، قیدش را بزنم اما تنها با گذشت چند دقیقه متوجه شدم سرزمین عسل هیچ ربطی به یک مستند حیات وحش معمولی ندارد و از همان جا سفر هیجانانگیز من به دلِ طبیعت بکر مقدونیهی شمالی آغاز شد.
برای ما که در زرق و برق دنیای تکنولوژی غرق شدیم و فرصت سر زدن به طبیعت ماهی و سالی یک بار هم برایمان فراهم نمیشود، تماشای آثاری شبیه سرزمین عسل به مثابه زنگ تفریح دلانگیزی است که برای لحظاتی از روزگار رخوت زدهی ماشینی دورمان میکند و البته در کنار تصاویر چشمنواز طبیعت، گریزی میزند به دغدغههای انسانی که در گوشه گوشهی زمین خدا شبیه یکدیگر هستند و تنها رنگ و لعابشان کمی فرق دارد.
سرزمین عسل ماجرای زندگی زن میانسال ترکتباری به نام هاتیدزه است که به همراه مادر پیر و بیمارش در روستای کوچکی به نام بکیرلیا در مقدونیهی شمالی زندگی میکند. او آخرین نسل از اروپاییانی است که به شیوهی سنتی در دل کوهستان به زنبورداری مشغول هستند و از همین راه امرار معاش میکنند. زندگی هاتیدزه و مادرش فراز و نشیبهای خودش را دارد تا این که همه چیز با ورود یک خانوادهی دامدار به روستا و تصمیمشان برای پرورش زنبورعسل به شیوهی مدرن، دستخوش تغییر میشود. قصهی سرزمین عسل خودِ خود زندگی است؛ تلاش، زمین خوردن، ناامیدی، بلند شدن و تکرار این چرخهی بقا.
از پیامهای تامل برانگیز فیلم که بگذریم به روند ساخت جالب آن میرسیم. فیلمبرداری سرزمین عسل حدود سه سال طول میکشد. هاتیدزه کم کم گروه فیلمبرداری را بخشی از خانوادهی خودش میبیند و راحت بودن او جلوی دوربین هم به همین علت است. در حقیقت هنگام تماشای این مستند احساس میکنید دقیقا وسط روستا حضور دارید و همهی وقایع را بدون کوچکترین سانسوری از نزدیک نظاره میکنید. همه چیز از رابطهی هاتیدزه و مادرش تا خانوادهی همسایه و بچههای قد و نیم قدشان و حتی نحوهی ارتباطشان با یکدیگر در واقعیترین حالت ممکن قرار دارد.
سرزمین عسل نامزد جایزهی بهترین فیلم مستند و بهترین فیلم غیر انگلیسیزبان در اسکار ۲۰۲۰ شد که در نوع خودش رکورد کمنظیری به حساب میآید اما اثر مهجوری است و بسیاری از سینما دوستان هنوز این گوهر خوشرنگ و لعاب را کشف نکردند.
یکی از نقاط قوت این مستند فیلمبرداری آن است که تماما از نور طبیعی استفاده شده. همچنین نماهای لانگ شات بینظیر از طبیعت بکر مقدونیهی شمالی در کنار چشمنواز بودن، یادآور فیلمهای وسترن و قهرمان تنهایی است که در دلِ طبیعت وحشی گلیم خودش را از آب بیرون میکشد. بله هاتیدزه ی داستان همان قهرمان افسانهای است.
- کارگردانها: تامارا کوتوسکا و لوبومیر استفانو
- سال ساخت: 2019
- محصول کشور: مقدونیهی شمالی
- ژانر: مستند
- ردهبندی سنی: NR
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: 100 از ۱۰۰
- امتیاز IMDb فیلم: 8 از ۱۰
چی گوش کنیم؟
در میان هیاهوی قطعات موسیقی پرمدعا و کممایهی امروزی، گوش سپردن به موسیقی کلاسیک موهبتی است و اگر با نوای شفابخش پیانو همراه باشد که کیف مدام است و قند مکرر. در پیشنهاد شنیداری این هفته به سراغ یکی از گوشنوازترین آلبومهای کلاسیک منتشر شده در چند ماه اخیر رفتهایم.
دیرک ماسن آهنگساز و نوازندهی پیانوی آلمانی، سال ۱۹۷۰ متولد شد و نواختن پیانو را از ده سالگی آغاز کرد. او تا به حال آلبومهای موسیقی زیادی را منتشر کرده و بهعنوان نوازنده با گروههای مطرحی همکاری داشته. ماسن آثار درخشانی در زمینهی موسیقی نئوکلاسیک تولید کرده است.
تازهترین آلبوم او «بازنگریها» (Re:Visions) نام دارد که در اکتبر ۲۰۲۱ منتشر شد و شامل مجموعهای از تکنوازیهای پیانوی او است. این آلبوم شامل ۱۰ قطعهی موسیقی است که یکی از دیگری گوشنوازتر و همان طور که از نام آلبوم مشخص است شامل بعضی از کارهای قدیمی او است که دوباره تنظیم شدند و رنگ و بوی تازه و متفاوتی گرفتند.
بهعنوان پیشنهاد ویژه قطعهی «فراموشنشدنی» (The Unforgettable) را از دست ندهید که مثل نامش در خاطرتان حک میشود. پس تنها شش دقیقه از آخر هفتهتان را فارغ از هیاهوی جهان، گوشهای بنشینید، چشمانتان را ببندید و تمام حواستان را متمرکز نتهای پیانوی دیرک ماسن کنید که به هنرمندانهترین شکل ممکن نواخته میشوند. این قطعهی زیبا را میتوانید در ابتدای همین بخش بشنوید.
- آهنگساز: دیرک ماسن
- خاستگاه: آلمان
- سبک: نئوکلاسیک
- زمان ساخت: اکتبر ۲۰۲۱
- ساز اصلی: پیانو
چی بخونیم؟
«هجرت» یکی از واژههایی است که بسیار به گوشمان میخورد، گویی در دار و دستهی پرستوهای مهاجر زندگی میکنیم، این روزها!
موشکافی این پدیده نه در تخصص نگارندهی این مطلب است و نه موضوع اصلی بخش پیشنهادهای هنری؛ پس بماند برای جامعهشناسان و شاید در فرصتی بهتر من هم در کنار شما به خوانش متن درجه یکی دربارهی مهاجرت و علل آن نشستم اما عجالتا میرویم به سراغ ادبیات و روایت تکاندهندهای از تجربیات شخصی بهروز بوچانی.
هیچ دوستی به جز کوهستان پس از کش و قوسهای فراوان بالاخره سال ۱۳۹۸ توسط نشر چشمه منتشر شد. رضا بوچانی روزنامهنگار و فعال مدنی کُرد در این کتاب تجربیات عجیبی که در مسیر مهاجرت غیرقانونی به استرالیا از سر گذرانده را بیپرده روایت میکند. ماجرا از اندونزی آغاز میشود و پسرک روزنامهنگاری را دنبال میکند که با کتاب شعری که تنها داراییاش است به امید زندگی بهتر راهی جدالی سهمگین با موجهای بیرحم اقیانوس میشود تا خودش را به سرزمین موعود برساند. فارغ از این که زندگی خوابهای دیگری برایش دیده و باید در زندان پناهجویان غیرقانونی در جزیره مانوس منتظر سرنوشتی بماند که هیچ چیزی از آن نمیداند.
بوچانی داستانهای سفر پرمخاطرهاش را در زندان مانوس نوشت و این روایتهای پراکنده را از طریق واتس اپ برای امید توفیقیان فرستاد و اینگونه بود که کم کم کتابی به نام هیچ دوستی به جز کوهستان شکل گرفت که به خاطر بازخوردهای گستردهی جهانی زمینهی نجات او از تبعیدگاه مخوف مانوس را فراهم کرد. جالب است بدانید هیچ دوستی به جز کوهستان در حقیقت به ضربالمثلی کردی اشاره دارد و کنایه از انسان تنها و بی پشتوپناه است.
روایت کتاب به صورت کلی روان است و در آن خبری از استعارههای گلدرشت نیست، همین لحن ساده و تا اندازهای خودمانی میتواند گسترهی وسیعی از مخاطبان از طبقات اجتماعی گوناگون را با خود همراه کند، به ویژه که این روزها مهاجرت دغدغهی بسیاری از اقشار است. نیمهی ابتدایی کتاب با ریتم خوبی روایت میشود و کشش لازم برای همراهی مخاطب را دارد اما از جایی که وارد زندان مانوس میشویم قضیه کمی متفاوت میشود؛ در این بخش بیشتر با درونیات نویسنده آشنا میشویم و سوالهای فلسفی ذهن او را مرور میکنیم. البته فضاسازی این بخش فوقالعاده است و میتوانیم تمام زوایا و خفایای زندان را به خوبی تصور کنیم اما به دلیل روزمرگی کشندهای که بوچانی در آن گرفتار شده، روایت در بعضی از لحظات طولانی به نظر میرسد و کشش اولیه را ندارد.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
شجاعت پیوند عمیقی با حماقت دارد. جنگ با موجها و ادامهی سفر بدون داشتن نشانههایی از حماقت ممکن نبود. چند بار فرصت پیش آمده بود که تسلیم و منصرف شوم، اما هر بار به کمکِ رگههای حماقت درونم به پیش میرفتم. درکِ خطر خودش عامل بزرگی است برای خطر نکردن، و من مجبور بودم به حماقتم میدان بدهم تا به خطر فکر نکنم.
این را هم میدانم که شجاعت پیوند عمیقتری با ناامیدی دارد. انسان هرچقدر ناامیدتر باشد، بیشتر قدرت انجام دادن کارهای خطرناک را دارد. زمانی که در اندونزی بودم و یا حتی بر روی اقیانوس، هیچ گاه شجاعتش را نداشتم تا با گذشتهام روبهرو شوم و یا حتی لحظاتی به آغاز سفرم بازگردم. احساس میکردم همهی پلهای پشت سرم خراب شدهاند. محکوم بودم به عبور از اقیانوس، حتی به قیمت از دست دادن جانم…
در نهایت اگر به کتابهای صوتی علاقهمند هستید، میتوانید به نسخهی شنیداری هیچ دوستی به جز کوهستان را با صدای نوید محمد زاده گوش دهید.
- نویسنده: بهروز بوچانی
- انتشارات: چشمه
- موضوع: داستانهای فارسی قرن ۱۴
- چاپ اول: زمستان ۱۳۹۸، تهران
چه فعالیت هنری انجام بدیم؟
به یکی از بهترین خاطرات زندگیتان فکر کنید یا یکی از روزهای هیجانانگیز، غمگین یا آرامتان را به یاد بیاورید. حالا به وجهتسمیهی همهی آنها فکر کنید. چند درصد از خاطراتتان در مکان واحدی اتفاق میافتند؟ در کنار جزئیات اتفاقات، چقدر زوایا و خفایای مکانها را به یاد دارید؟
مکانها جان دارند. وقتی به پستوهای بازارهای سنتی سرک میکشیم یا بر فراز یکی از مدرنترین برجهای شهر به شلوغی خیابانها خیره میشویم، وقتی به یکی از چلوکبابیهای قدیمی سر میزنیم یا در دلِ کافههای دنج به تلفیقی از موسیقی غرب و شرق گوش میدهیم در همهی این موقعیتها بُعد مکان مهمترین بخش ماجراست که اگر نباشد هیچ چیزی برای یادآوری وجود ندارد.
اگر روزی روزگاری این مکانهای با ارزش بیجان شوند، چه بلایی سر خاطراتمان میآید؟ پاسخ روشن است، گویی رفیق عزیزی را از دست دادیم که جایش به معنای واقعی کلمه، مثل یک حفرهی بزرگ در اعماق قلبمان خالی خواهد ماند. رادیو نیست روایتگر ماجراهای این مکانهای خاموش است؛ مکانهایی که روزگاری برای خودشان بر و بیایی داشتند و حالا جز تلی خاک چیزی دیگری از آنها به جای نمانده.
رادیو نیست از گذر سنت به مدرنیته میگوید، از پوست انداختن بافت شهری و قربانی شدن بخش مهمی از خاطراتمان به واسطهی این تحول. رادیو نیست سفری است به دلِ تیمارستان چهرازی، سینما متروپل، بولینگ عبدو، خاک سفید، قلعه و دهها مکان دیگر که حالا فقط در خاطرهی جمعی پدرها و مادرهایمان جای دارند.
اپیزودهای مختلف این پادکست را میتوانید از برنامههای پادگیر و وبسایت رادیو نیست بشنوید و رنگ و بوی نوستالژیکی را به آخر هفتهتان اضافه کنید.
- نویسنده و کارگردان: رامیار منوچهرزاده
- اجرا: نگین فیروزی و محسن عباسی
- موضوع: مستند
- زبان: فارسی
- سالهای انتشار: از سال ۱۳۹۸ تاکنون
تشکر، بخش «پیشنهادهای هنری آخر هفته» خواندنی است.