سفر به ژاپن با کتاب، فیلم و موسیقی (پیشنهادهای هنری برای آخر هفته)
هفتهی خوبی را پشت سر گذاشته باشید یا نه، روزهای پایانی این هفته را ژاپنی بگذرانید! در هفتمین هفتهی پیشنهادهای هنری گروه دیجیکالا مگ، این بار به سراغ فیلم و کتاب و موسیقی ژاپنی رفتیم. همهی ما از کودکی با کارتونها و فیلمها و افسانههای ژاپنی به اشکال مختلف آشنایی داریم. شاید افسانهی مرد هیزمشکنی که با همسرش در جنگل زندگی میکردند و فرزندی نداشتند را به خاطر آورید. یا کارتون سفرهای میتیکومون و در صدر همه کارتون محبوب فوتبالیستها و در عرصهی فیلم و سریال هم مجموعهی محبوب «سالهای دور از خانه» که همگی ما با نام اوشین آن را به خاطر داریم. دیگر گفتن از انیمه، یا یادآوری نامهایی چون میازاکی و کوروساوا، کنزابورو اوئه و کوبو آبه و آثار بدیعشان چند مطلب مفصل و پر و پیمان میطلبد.
از نظر من که پیشنهادهای این هفته را مطرح کردم (و امیدوارم برای شما هم جذاب باشد)، دیدن فیلم، خواندن کتاب و یا گوش دادن به موسیقی یک کشور و فرهنگ دیگر، میتواند تداعی کنندهی سفری به آن سرزمین باشد. با وجود اینکه آثار فرهنگی و هنری ژاپنی، همانطور که در ابتدای مطلب مثال زدم، برای ما غریب و ناآشنا نیست، با ادامهی مطلب همراه باشید که در کنار کتاب، فیلم و موسیقی، به معرفی یکی از خلاقترین هنرمندان ژاپنی در عرصهی هنرهای تجسمی هم پرداختم.
چی ببینیم؟
فرهنگ ژاپن مملو از افسانهها و داستانهای متنوع است که در بین آنها قصهها و افسانههای ترسناک هم بسیار به چشم میخورد. فیلمی که این هفته برای دیدن به شما پیشنهاد میکنم، «کوایدان» (Kwaidan) است، فیلمی خیره کننده و جذاب برای دوستداران افسانههای فولکلوریک. با آنکه این فیلم را در ژانر ترسناک دستهبندی کردهاند، نباید توقع زیادی برای ترسیدن داشته باشید. شما در واقع با داستانهایی از ارواح طرف هستید که ممکن است عناصر وحشت را به همان شکل همیشگی و مورد انتظارتان ارائه نکنند. کوایدان که در لغت به معنای داستان ارواح است، ۴ داستان مجزا را که اقتباسی از افسانههای بومی ژاپنی است به تصویر میکشد، که هر کدام به نوعی به ارواح و مرگ میپردازند.
این فیلم به کارگردانی ماساکی کوبایاشی و محصول ۱۹۶۴، با تصاویر رویایی و سبک فیلمسازی منحصربهفرد خود و حداقل موسیقی و دیالوگ، حتما باعث حیرت شما خواهد شد. شاید در نگاه اول چهار داستانی که در این فیلم به تصویر کشیده میشوند از یکدیگر مجزا به نظر برسند، اما در تمامی آنها مضامین مشترکی نهفته است (جدا از تم موضوعی ارواح که در تمامی آنها وجود دارد)، مثل اجتنابناپذیر بودن مجازات عهدشکنی و اهمیت ماندن بر سر پیمان.
چهار داستان «موی مشکی»، «زن برفی»، «مرد بدون گوش» و «در یک فنجان چای» عناوینی هستند که در کوایدان خواهید دید. تماشای این فیلم تقریبا سه ساعته درست به اندازهی خواندن چهار داستان افسانهای و یا تماشای نقاشیهای ژاپنی شما را مجذوب خود خواهد کرد.
- کارگردان: ماساکی کوبایاشی
- نویسنده: یوکو میزوکی
- بازیگران: رنتارو میکونی، کیکو کیشی، میچیو آراتاما
- محصول: ۱۹۶۴
- ژانر: ترسناک/ فانتزی
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
چی گوش بدیم؟
«بهشت و زمین» نام قطعهی رویایی و گوشنواز ساختهی کیتارو، آهنگساز نامی ژاپنی برای فیلمی به همین نام (Heaven & Earth) به کارگردانی الیور استون و بازی تامی لی جونز در سال ۱۹۹۳ است. این قطعه که مانند عموم کارهای کیتارو ترکیبی از سازهای سنتی و بومی ژاپنی و سازهای کلاسیک غربی است، در همان سال برندهی جایزهی گلدن گلوب بهترین موسیقی متن شد.
ماسانوری تاکاهاشی با نام هنری کیتارو، آهنگساز و نوازندهی ژاپنی است که حتی اگر کارهایش را دنبال نکرده باشید، یا خیلی با او آشنایی نداشته باشید، موسیقی او به گوشتان خورده است. از موسیقی میان برنامههای تلویزیونی گرفته تا نمایشگاههایی که قطعات موسیقی او در آنها جریان دارند، و از همه آشناتر و مهمتر مستند «جادهی ابریشم» که به نوعی نام او را بر سر زبانها انداخت، همگی آشنایی غریبانهای از هنر او برای ما ترتیب داده که شاید عموما بدون اینکه نام سازندهی آن آثار را بدانیم، در ناخودآگاهمان میشناسیم.
همانطور که در ابتدا به آن اشاره کردم، قطعهای که میشنوید موسیقی متن فیلم بهشت و زمین است که در واقع بعد از جادهی ابریشم دومین موفقیت چشمگیر کیتارو به شمار میآید. البته او بارها برای آلبومهای موسیقیاش نامزد دریافت جایزهی گرمی شده است.
به این قطعه که خوب گوش کنید، در ابتدای آن صدای فلوت ژاپنی را میشونید که از سازهای تخصصی کیتارو است. ترکیب این ساز با دیگر آلات موسیقیایی که در آن تبحر دارد مانند گانگ (یا گونگ ساز کوبهای) و تایکو (نوعی ساز کوبهای ژاپنی) و سینث سایزر، در کنار ویولون، فلوت، پیانو و به طور کل ارکستری که در این قطعه شنیده میشود، مانند دیگر آثار کیتارو حس زندگی را بهخوبی به شنونده القا میکند.
او در تمامی آثارش ملودیهای فولکلور سرزمینش را جای داده و به نوعی آنها را با زبان بینالمللی موسیقی و تکنیک کلاسیک ترکیب کرده و زبان مختص خودش را برای به تصویر کشیدن زیباییهای درونش پیدا کرده است. کیتارو سال ۱۳۹۳ در ایران و البته تهران کنسرتی برگزار کرد که با استقبال بسیار خوبی هم مواجه شد.
- آهنگساز: کیتارو
- سبک: نیو ایج
- زمان ساخت: ۱۹۹۳
- سازهای استفاده شده: فلوت ژاپنی، گانگ، سینث سایزر، تایکو و ارکستر
چی بخونیم؟
کتابی که برای خواندن پیشنهاد میکنم بیشباهت به فیلمی که معرفی کردم نیست. البته نه از لحاظ موضوعی و داستان، بلکه از لحاظ فرم ارائه. کتاب «نفر هفتم» نوشتهی هاروکی موراکامی، نویسندهی ژاپنی، مانند فیلم کوایدان یک داستان واحد را روایت نمیکند، بلکه مجموعهای از چند داستان کوتاه است. داستانهای کوتاهی که اگر خواندن یک کتاب کامل برایتان مقدور نبود یا از حوصلهتان خارج بود، برایتان کاملا مناسب است.
این کتاب هشت داستان مجزا را روایت میکند که برخی از آنها واقعی هستند و برخی از تخیل نویسنده نشات میگیرند. داستانهایی با عناوین «خلیج هانالی»، «خرچنگها»، «نفر هفتم» و پنج داستان دیگر که آنقدر جذاب هستند که شما را به خواندن تمامشان ترغیب کنند.
موراکامی را شاید بتوان یکی از خلاقترین نویسندگان معاصر نامید، چرا که با وجود سبک خاص خودش در نوشتن، از تجربههای جدید نمیترسد و هربار با موضوع و نگاهی تازه اثری منحصربهفرد خلق میکند. کتابهای موراکامی علاوه بر زادگاهش ژاپن، در سراسر دنیا بهعنوان پرفروشترین آثار شناخته میشود و حتی منبع اقتباسی برای فیلمهای سینمایی هستند؛ مثل کتاب «ماشین مرا بران» که سال گذشته توسط ریوسوکی هاماگوچی ساخته شد و توانست نظر منتقدان و سینمادوستان را به خود جلب کند و در جشنوارههای معتبر مانند کن و فیپرشی بدرخشد و گلدن گلوب بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان را به خود اختصاص دهد.
داستان نفر هفتم که نام کتاب هم از آن برداشته شده، یکی از بهترینهای این مجموعه است و شاید دلیل انتخاب نام کتاب هم همین باشد. در قسمتی از این داستان میخوانیم:
کابوسهای ترسناک به پایان رسیدهاند. دیگر نیمههای شب فریادزنان از خواب بیدار نمیشوم و حالا میکوشم زندگی را از نو آغاز کنم. نه، میدانم برای شروع دوباره خیلی دیر است. شاید زمان زیادی برای زیستن باقی نمانده باشد، به این خاطر که سرانجام توانستم خوشبختی را به دست بیاورم و بهبود پیدا کنم، شکرگزارم. بله، شکرگزارم. این امکان وجود داشت که هنوز نجات نیافته باشم و زندگیام نگران و فریادزنان، در تاریکی به پایان برسد.
اگر بخواهیم به یکی از نکات مثبت این کتاب اشاره کنیم، این است که داستانهای سادهای دارد که خیلی شما را درگیر نمیکند. ترجمهی خوب هم یکی دیگر از نکات مثبت نفر هفتم است که توسط محمود مرادی با نثری روان به فارسی برگردانده شده است.
- نویسنده: هاروکی موراکامی
- مترجم: محمود مرادی
- ناشر: نشر ثالث
- موضوع: داستانهای کوتاه ژاپنی قرن بیستم
- چاپ اول: ۱۳۹۰، تهران
چه فعالیت هنری انجام بدیم؟
برای فعالیت هنری این هفته به شما پیشنهاد میکنیم که اگر در تهران هستید به موزهی هنرهای معاصر بروید و در کنار بازدید از دیگر آثار هنرمندان، اثر هنری نیوروکی هاراگوچی، هنرمند تجسمی ژاپنی با نام «ماده و فکر» را از نزدیک ببینید. ماده و فکر در واقع یک حوض بزرگ روغن سیاه است که سال ۱۳۵۶ در موزهی تهران قرار گرفت و در طول این سالها دست نخورده و بدون تغییر باقی مانده است.
هاراگوچی هنرمند مینیمالیستی بود که سال ۲۰۲۰ و در ۷۶ سالگی چشم از جهان فرو بست. هاراگوچی به گفتهی خودش معمولا از سنگ و فلز و یا چوب برای ساخت آثارش استفاده میکرد. او تصمیم داشت اثری متفاوت خلق کند و در ابتدا به حوضی پر آب فکر کرده بود اما چون نمونههای مشابه آن قبلا ساخته شده بود، تصمیم گرفت این کار را با ترکیب روغن سوخته و به رنگ سیاه انجام دهد که ماندگاری بیشتری دارد.
این اثر علاوه بر ایران در ۱۹ کشور دیگر دنیا هم وجود دارد. برای ساخت این اثر ۵۰۰۰ لیتر روغن سوخته به کار گرفته شده که در سال ۱۳۹۶ و پس از ۴۰ سال با حضور خود هاراگوچی مرمت شد و ۸۰۰ لیتر روغن به آن اضافه شد.
سطح صاف و سیقلی و رنگ تیرهی ماده و فکر باعث شده که همچون آینهای بزرگ تصاویر دیوارها و سقف موزه را منعکس کند و بسیاری را به اشتباه بیاندازد که واقعا یک آینه یا یک سنگ بزرگ صیقلی و تراش خورده است!
امکان بازدید از ماده و فکر همچون دیگر آثار موجود در موزهی هنرهای معاصر همه روزه از ساعت ۹ الی ۱۸ (و در روزهای جمعه ۱۴ الی ۱۸) امکانپذیر است.
- خالق: نیوروکی هاراگوچی
- سال ساخت: ۱۳۵۶
- سبک: مینیمالیسم
- ساخته شده از: فولاد، روغن سوخته
تشکر؛ بعنوان یک علاقهمند به ژاپن برایم جالب بود.