کمدی‌های معناگرا؛ ۳ سریال کمدی که از معنای زندگی و مرگ حرف می‌زنند

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۷ دقیقه
سه کمدی معناگرا

جوایز امی ۲۰۲۱ برگزار شد و کمدی «تد لاسو» توانست با قدرت جوایز را درو کند. کمدی که بر مبنای موقعیت ساخته شده و درباره‌ی یک مربی فوتبال آمریکایی است که به دلایلی او را به انگلستان می‌‌آورند تا مربیگری یک تیم باشگاهی فوتبال انگلستان را بر عهده بگیرد. رقبای قدری هم داشت از «روش کامینسکی» بگیرید تا «نویسندگان مزدور» (Hacks) که البته به لحاظ رویکرد کمدی با تد لاسو تفاوت زیادی داشتند.

از اواسط دهه‌ی ۹۰ سریال‌های کمدی و سیت‌کام‌ها جدی‌تر از قبل گرفته شدند. به‌خصوص بعد از سریال «ساینفیلد» و با اقبالی که مردم در سرتاسر جهان به سریال «دوستان» (فرندز) نشان دادند، موج ساخت سیت‌کام‌ها بالا گرفت و به لحاظ کارگردانی و فیلم‌نامه در جزییات و کلیات پیشرفت قابل توجهی داشتند.

اصطلاح فیلم‌های معناگرا ترکیب نه چندان خوشایندی است که زمانی در سینمای ایران باب شده بود و برای فیلم‌هایی به کار می‌رفت که به معنویت می‌پرداختند و عموما آثار ضعیف و شعاری بودند که به ضرب و زور لقب معناگرا می‌خواستند خودشان را به‌عنوان فیلم به تماشاگران و منتقدان قالب کنند. اما برای بعضی از سریال‌های کمدی درخشان این سال‌ها لقبی بهتر از معناگرا پیدا نمی‌کنم.

درست است که سریال تد لاسو و هر کمدی خوب دیگری در نهایت معنا و مفهومی پشت خودش دارد اما بعضی از این کمدی‌ها در سال‌های اخیر انگار بیشتر از اینکه باعث شوند بخندیم ما را به فکر فرو می‌برند و حتی معانی غمناک زندگی را به رخمان می‌کشند. انیمیشن «درون بیرون» (inside out) را به خاطر بیاورید. بلوغ تنها زمانی رخ می‌دهد که شادی و غم با یکدیگر به تعادل برسند. معنای هر واقعه‌ای از تشریح هر دوی این احساسات نتیجه گرفته می‌شود. این فهرست شخصی من از سه سریال کمدی است که موقع دیدنشان حتی اشک هم ریخته‌ام و با این حال به نظرم کمدی‌های درجه یکی هستند. کمدی‌هایی که می‌توانم معناگرا خطابشان کنم چون به شیوه‌ای عمیق زندگی و روابط انسانی را تشریح می‌کنند.

۱. زندگی پس از مرگ (After Life)

زندگی پس از مرگ

  • خالق: ریکی جرویس
  • بازیگران: ریکی جرویس، دایان مورگان، تام بسدن
  • محصول: ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰
  • شبکه: نتفلیکس

ریکی جرویس جزء استندآپ کمدین‌های محبوبم است. اجراهایش در گلدن‌گلوب را بسیار دوست دارم. آن شوخی مشهور دو سال پیش که به بازیگران و کارگردانان گفت وقتی برای آمازون و اپل و بقیه‌ی شرکت‌هایی کار می‌کنید که از کشورهای ضعیف‌تر سوءاستفاده و بهره‌کشی می‌کنند، حق حرف اعتراضی زدن ندارید و خشم خیلی‌ها را به جان خرید از ته دل خندیدم. استندآپ‌هایش هم به همین تند و تیزی اجراهایش در گلدن‌گلوب است. رحم ندارد و با همه چیز شوخی می‌کند.

سریال «زندگی پس از مرگ» کمدی سیاه انگلیسی داستان مردی به نام تونی است که خود جرویس نقشش را بازی می‌کند. مردی که در یک روزنامه‌ی محلی کار می‌کند و همسرش را بر اثر بیماری از دست داده است. رفتن همسرش او را که همیشه آتئیست تلخ‌اندیشی بوده از همیشه تلخ‌تر کرده. حتی می‌خواسته خودش را بکشد اما به خاطر سگشان که گرسنه بوده از فکر خودکشی می‌گذرد اما انگار قسم خورده که بقیه‌ی روزهای زندگی، نه خودش خوش بگذراند و نه اجازه بدهد آب خوش از گلوی اطرافیانش پایین برود.

سریال به همان تند و تیزی شوخی‌های همیشگی جرویس است اما این‌بار فلاش‌بک‌ها به رابطه‌ی تونی و همسرش آن‌قدر احساساتی است که حتی تندی شوخی‌های جرویس هم نمی‌تواند از تلخی‌اشان کم کند. راستش سریال جوری جلو می‌رود که همان ایده‌ی «زندگی چندان ارزشی ندارد ولی باز هم باارزش‌ترین چیزی است که انسان در اختیار دارد» پیروز می‌شود. منتها در بیشتر مواقع آن‌قدر زندگی نه فقط تونی که آدم‌هایی که از آن‌ها گزارش تهیه می‌کند به عمد سطحی و مضحک است که در بدبینی تونی با او شریک می‌شوید. رابطه‌ی رفیقانه‌ی تونی با زن بدکاره یکی از نکات به شدت انسانی سریال است. شاید شوخی‌های پس از مرگ به خنده‌داری بقیه‌ کارهای جرویس نباشد اما قطعا به لحاظ نگاه انسانی و درک موقعیت فقدان و تأثیرش روی بازماندگان یکی از کمدی‌های خوب سال‌های اخیر است.

۲. روش کامینسکی (The Kominsky Method)

روش کامینسکی

  • خالق: چاک لوری
  • بازیگران: مایکل داگلاس، آلن آرکین
  • محصول: ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ و ۲۰۲۱
  • شبکه: نتفلیکس

از دهه‌ی ۶۰ و ۷۰ الگوی دو رفیق مرد در سینما و تلویزیون جواب داده است. یکی از بهترین آن‌ها فیلم «بوچ کسیدی و ساندنس کید» جورج روی هیل است. یک نکته‌ی جالب اینکه در اکثر دوئت های مردانه حسی از شوخ‌طبعی هم وجود دارد. سریال «روش کامینسکی» بیشتر از آنکه درباره‌ی بازیگر سابقی باشد که حالا بازیگری تدریس می‌کند یا فراز و فرودهای افزایش سن، درباره‌ی رابطه‌ی دو رفیق به نام‌های سندی و نورمن است. به همین دلیل فصل سوم سریال که فقط روی کاراکتر سندی استوار است نتوانست موفقیت دو فصل قبلی را تکرار کند. فصل اول نقطه‌ی اوج سریال و بهترین فصلش است. شوخی‌ها در اوج و موقعیت‌های احساسی هم درجه یک هستند. سندی هنرپیشه‌ی سابق که حالا کلاس بازیگری دارد زنان زیادی در زندگی‌اش داشته و زندگی خانوادگی موفقی ندارد. او در کلاس بازیگری‌اش با زنی آشنا می‌شود که این‌بار به لحاظ سنی به او نزدیک‌تر است. از آن طرف نورمن مدیر برنامه‌های او و دوست صمیمی‌اش است که همسرش را به‌تازگی از دست داده. سندی می‌خواهد کنار نورمن باشد اما به لحاظ احساسی چندان هم تسلی دادن بلد نیست و از آن طرف نورمن هم آدم سرسختی است.

اینجا مرگ به اندازه‌ی سریال پس از مرگ تلخ تصویر نمی‌شود و نورمن هرچند مثل تونی بعد از مرگ همسرش تبدیل به آدم گوشت تلخی شده که معاشرت با او کار آسانی نیست اما مثل تونی هم قصد ندارد خودش را شکنجه کند. در حقیقت نورمن دنبال تسلایی برای ادامه‌ی زندگی است. با این حال او ذاتا نسبت به زندگی بدبین است اما به‌شدت هنرمندانه و با شوخ‌طبعی سیاهش دیدگاهش را نشان می‌دهد. به علاوه رابطه‌ی دو نفره‌ی او با سندی و بخشی از سریال که مربوط به زندگی سندی و حضور او در کلاس‌هایش و رابطه‌ی او با شاگردانش است بخش تلخ سریال را تلطیف می‌کند. این تلخی فقط مربوط به مرگ نیست. گذر عمر و پیری و در نتیجه‌ی آن بیماری و ناتوانی در شرایطی، چیزی است که کاراکترهای اصلی ما را حتی بیشتر از مرگ تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. سریال روش کامینسکی به‌شدت احساساتی و شیرین است بدون اینکه به دام سانتی‌مانتالیسم بغلتد.

پیرها بی‌حوصله می‌شوند و قهرمانان سریال روش کامینسکی هم مستنثا نیستند. آن‌ها تند و بد‌اخلاق‌اند و دل خوشی از هم بالا رفتن سن‌شان ندارند. در روش کامینسکی زندگی واقعی جریان دارد و به همین دلیل خیلی اوقات سخت یا حتی اشک‌انگیز می‌شود. چیزی که باعث می‌شود سریال شیرین شود این است که کاراکتر‌های آن سخت‌جان هستند و در وجودشان از شوخ‌طبعی بهره‌مند هستند که در اوقات سخت به کمکشان می‌آید و البته رفیقی که همیشه کنارشان است.

۳. نویسندگان مزدور (Hacks)

هکس

  • خالقان: لوسیا آنیلو، پل دبلیو.داونز، جن استاتسکی
  • بازیگران: جین اسمارت، هانا اینبایندر
  • محصول: ۲۰۲۱
  • شبکه: HBO Max

هر سه کمدی که در این مطلب به آن‌ها اشاره کردیم بر محوریت کاراکترها بنا شده‌اند و شخصیت‌های عمیق و چند وجهی و جذاب و دوست‌داشتنی خلق کرده‌اند. «نویسندگان مزدور» یک الگوی قدیمی دارد. زن مسنی که به ناچار مجبور به همراهی زن جوانتری می‌شود و هیچ‌کدام از این کنار هم بودن رضایت ندارند اما در نهایت چیزهای زیادی به یکدیگر می‌دهند که مسیری برای بهتر شدن فردی‌اشان و شکل گرفتن دوستی میانشان است.

اینجا جین اسمارت نقش اصلی را دارد. دبورا یک استندآپ کمدین مشهور است که هر شب در بهترین سالن وگاس برنامه دارد اما به او خبر می‌دهند که می‌خواهند دو شب از اجراهایش را کم کنند مگر اینکه تن به آوردن نویسنده‌ای جدید بدهد که شوخی‌های جدیدی برایش بنویسد. از آن طرف اوا نویسنده‌ی فیلم‌نامه‌های کمدی در لس‌آنجلس است و نمی‌تواند فکر حضور مداوم در شهری کوچک مثل لاس‌وگاس را داشته باشد. به علاوه او برای کار استندآپ کمدی چندان ارزش و اعتباری قائل نیست ولی زندگی شغلی‌اش مضمحل شده و باید شغل نویسندگی برای دبورا را قبول کند.

اینجا خبری از مرگ نیست. چیزی که «هکس» را تبدیل به یک کمدی احساس‌برانگیز می‌کند شکنندگی‌هایی است که در روان دو کاراکتر زن اصلی قصه وجود دارد. دبورا برخلاف چیزی که نشان می‌دهد به شدت احساساتی است. عاشق دخترش است و کارش و نمی‌تواند با این دوران جدید کمدی کنار بیاید. اوا هم در آرزوی کسی است که دوستش داشته باشد و از او حمایت کند. جلوی دوستانش کم آورده و حس می‌کند در زندگی شکست خورده. هیچ چیزی بیشتر از نمایش نقصان‌های بشری در قالب طنز نمی‌تواند تأثیرگذار باشد.

کمدی‌های این سال‌ها مثل این سه اثر دوست‌داشتنی دائم شما را نمی‌خندانند. موقع تماشایشان قهقهه نمی‌زنید اما در نهایت حالتان را خوب می‌کنند. این کمدی‌ها نشان می‌دهند زندگی با وجود کوتاه بودنش و حتی رنج‌ها و دردهایی که دارد از جمله فقدان عزیزان باز هم موهبت است و چیزی که زندگی را ارزشمند می‌کند رابطه‌های انسانی است.

راهنمای تماشای سریال


برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما