۳۵ داستان برتر تاریخ بازیهای ویدیویی؛ از حماسههای عظیم تا تراژدیهای شخصی
از میان دلایل زیادی که ما به بخاطر آنها به تجربهی بازیهای ویدیویی میپردازیم، ایدهی بازی کردن برای تجربهی داستان آن، احتمالا هنوز هم عجیبترین انگیزه برای کسانی است که تا حد زیادی با این رسانه آشنا نیستند. بدیهی است که این مسئله که بازیها نمیخواهند یا نمیتوانند یک داستان عمیق را روایت کنند، موضوعی است که به سرعت در حال محو شدن است، با این حال، هنوز هم هستند افرادی که از وجود داستانهای بیشمار فوقالعاده در بازیهای ویدیویی اطلاعی ندارند.
تقریبا از زمانی که بازیهای ویدیویی کار خود را آغاز کردهاند، آثار داستانی جذاب نیز در این حوزه وجود داشتهاند. حال طی این مقاله قصد داریم تا از آنچه صنعت بازی در زمینهی داستانهای متنوع، عمیق و اغلب منحصربهفرد در طول سالها به ما داده است، قدردانی کنیم. بنابراین با ما و ۳۵ داستان برتر تاریخ بازیهای ویدیویی همراه باشید.
۳۵. Psychonauts 2
تهیه کننده: Xbox Game Studios / سازنده: Double Fine
سال انتشار: ۲۰۲۱
پلتفرم: PS4, PC, Xbox One, Xbox Series X/S
نسخهی اول Psychonauts ترکیبی فوقالعاده از شخصیتها و مراحل به یاد ماندنی بود. با توجه به این موضوع، حتی اگر دنبالهی بازی ذکر شده همان روند بازی اول را پیش میگرفت، طرفداران کاملا خوشحال میشدند. در Psychonauts 2 چیزهای زیادی برای طرفداران نسخهی اول وجود دارد، با این حال این بازی همچنین دارای داستانی شگفتانگیز و صمیمی در مورد قدرت خانواده است. مانند بازی اول، در این نسخه نیز شما در نقش شخصیتی به نام رَز (Raz) بازی را تجربه خواهید کرد. رز از قدرتهای ذهنی خاصی مانند کنترل زمان، حرکت دادن اشیا یا حتی شناور شدن در هوا بهره میبرد و شما در جریان بازی در نقش او وارد ذهن شخصیتهای غیرقابل بازی مختلفی خواهید شد که هر کدام از آنها ماجرایی منحصربهفرد را در خود گنجانده است. در نهایت، Psychonauts 2 داستانی احساسیتر از بسیاری از بازیها با مضامین مشابه روایت میکند.
۳۴. Yakuza 0
تهیه کننده: Sega / سازنده: Ryu Ga Gotoku Studio
سال انتشار: ۲۰۱۵
پلتفرم: PS4, Xbox One, PS3, PC
سری یاکوزا در سال ۲۰۰۵ روی پلیاستیشن ۲ کار خود را آغاز و بازیکنان را با شخصیتهای جذابی مانند گورو ماجیما (Goro Majima)، کازوما کیریو (Kazuma Kiryu) و بسیاری دیگر آشنا کرد. با این حال، این در آن زمان باعث ایجاد خاطرهای شد که طرفداران تا سال ۲۰۱۵ هرگز نتوانستند به آن بازگردند. هرچند این انتظار ارزشش را داشت. یاکوزا زیرو به بازیکنان نگاهی به روزهای اولیهی کیریو و ماجیما و اینکه چگونه آنها در نسخههای قبلی به اسطورههای یاکوزا تبدیل شدهاند، میاندازد. داستانهای مربوط به این دو مانند یک درام جنایی به سبک پدرخوانده، پر از خنجر زدن از پشت و افتخار است. علاوهبر این، دنیای یاکوزا زیرو مملو از داستانهای فرعی است که جذابیت خاص خود را دارند.
۳۳. Dead Space
تهیه کننده: Electronic Arts / سازنده: EA Redwood Shores
سال انتشار: ۲۰۰۸
پلتفرم: PS3, PC, Xbox 360
بازی Dead Space با انبوهی از ارجاعات به آثار علمیتخیلی کلاسیک در یک نسخهی لاوکرفتی از وقایع فیلم ادیسهی فضایی جریان دارد. این بازی ما را در نقش فرشتهای نگهبان از روی شانههای شخصیت اصلی داستان یعنی ایزاک کلارک (Isaac Clarke)، قرار داده و ما را به تماشای زندگی او که توسط وحشتهایی که از تاریکی یک جهان ناشناخته متولد شدهاند، از هم پاشیده میشود، وادار میکند. در طول بازی ارتباط ما با کلارک عمیق و عمیقتر میشود زیرا او با انبوهی از وحشت و تراژدیهایی روبرو میشود که به تدریج عقل هر انسانی را از هم میپاشاند. این اثر پر شده از افسانههای ترسناک، داستانی وهمآور برای صنعت بازی است و حکم همان چیزی را دارد که بیگانه برای علاقهمندان به سینما داشت.
۳۲. Ghost of Tsushima
تهیه کننده: Sony Interactive Entertainment / سازنده: Sucker Punch Productions
سال انتشار: ۲۰۲۰
پلتفرم: PS5, PS4
در بسیاری از بازیهای جهان باز مدرن، روایت داستان چیزی بیش از ابزاری برای رسیدن به پایان نیست. در واقع داستان در درجهی اول برای ایجاد انگیزه در بازیکن در راستای کشف دنیای بازی است. با این حال در بازی محبوب و موفق گوست آو سوشیما از استودیوی ساکر پانچ، داستان جین ساکای به طور جداییناپذیری با جزیرهای جنگزده در هم آمیخته است. او خاکی را میپرستد که مجبور است روی آن خون بریزد و اعتقاداتی دارد که باید آنها را زیر پا بگذارد. از طرفی ارتباط بین داستان و گیمپلی چیزی است که بازی را بسیار هنرمندانه و منسجم کرده است. سفر جین سوالات روانشناختی عمیقی را در مورد افتخار و وفاداری مطرح میکند، به گونهای که پیچیدهتر و فلسفیتر از مضامین مشابه در دیگر آثار است. افراد حاضر در استودیوی سازنده به وضوح از قلب و روح خود در این حماسهی سامورایی مایه گذاشتهاند.
۳۱. Braid
تهیه کننده: Number None / سازنده: Number None
سال انتشار: ۲۰۰۸
پلتفرم: Android, PS3, PC, Xbox 360
Braid داستان یک پسر و دختر است. در این بازی یک شاهزاده خانم ناپدید شده و یک پسر باید او را نجات دهد. به خودی خود، این لزوما نمایانگر یک داستان عالی نیست و به همین دلیل است که سوپر ماریو در این لیست قرار ندارد. البته کسانی که برید را تجربه کردهاند، میدانند که این پسر در واقع یک هیولا است که خود را به قهرمان داستان خودش تبدیل کرده است. از طرفی کل ماجرا میتواند استعارهای خاص و عجیب از داستان اوپنهایمر و ایجاد بمب اتم باشد. در هر صورت از هر سمتی که به بازی نگاه کنید، Braid با به چالش کشیدن مضامین تکراری و عناصر کلیشهای صنعت بازیهای ویدیویی، ما را وادار میکند که با آنها مقابله کنیم. بازی همچنین به اثبات این نکته که داستانهای فوقالعاده به صحنههای سینمایی با بودجهی کلان و حماسههای سنتی نیاز ندارند، کمک میکند.
۳۰. Firewatch
تهیه کننده: Panic / سازنده: Campo Santo
سال انتشار: ۲۰۱۶
پلتفرم: Nintendo Switch, PS4, PC, Xbox One
فایرواچ روایتگر داستان یک مراقب آتش سوزی به نام هنری است که در اوایل کار جدید خود مجبور به سرگردانی در جنگل میشود. یک ماه پس از اولین روز کاری او، اتفاقات عجیبی برای او و سرپرستش دلایلا (Delilah) رخ میدهد که به یک معمای عجیب مرتبط با سالهای پیش ارتباط دارد. هنری با استفاده از بیسیم با دلایلا تعامل میکند و بازیکن از میان گزینههای گفتگوی مختلف، یکی برای برقراری ارتباط انتخاب میکند. مکالمهی او با دلایلا ارتباط آنها را در طول بازی عمیقتر میکند. شوخیهای آنها از بهترین دیالوگهای نوشته شده در بازیهای ویدیویی هستند و چیزی که داستان را بسیار غنی میکند، این است که اشتیاق برای ملاقات فیزیکی این دو در سراسر جهان بازی محسوس است و این با انزوای ذاتی شغل آنها به عنوان یک مراقب آتش با پیشرفت داستان ظالمانهتر میشود. در نهایت مکالمات با دلایلا به قدری جذاب میشود که در نقطهای از بازی که برای مدت طولانی ارتباط خود را با او از دست میدهید، سکوت بیسیم هنری تقریبا غیرقابل تحمل است.
۲۹. The Legend of Zelda: Majora’s Mask
تهیه کننده: Nintendo / سازنده: Nintendo
سال انتشار: ۲۰۰۰
پلتفرم: Nintendo Switch, Nintendo 64, GameCube, Wii, Wii U
به همان اندازه که سری زلدا عالی است، داستانهای آن اغلب به نجات سرزمین هایرول توسط لینک از دست گانون خلاصه میشوند. با این حال غیبت کامل هایرول و گانون در Majora’s Mask دقیقا همان چیزی است که آن را ماندگار کرده است. این بازی از همان لحظات آغازین، به خوبی احساس ترس و عذابی قریب الوقوع را در بازیکن ایجاد میکند. از طرفی یک ماه در بالا آویزان است تا یادآوری دائمی باشد بر این موضوع که مهم نیست لینک چه کاری انجام دهد، جهان در عرض ۷۲ ساعت به پایان خواهد رسید. در حالی که این ورزها محبوبیت بازیها برای استفاده از حلقههای زمانی و سناریوهای آخرالزمان طور بیشتر شده است، Majora’s Mask جزو اولینهایی بود که از این المانها استفاده کرد و بدون شک همچنان در نوع خود بهترین است.
۲۸. Final Fantasy 9
تهیه کننده: Square / سازنده: Square
سال انتشار: ۲۰۰۰
پلتفرم: PS1
در حالی که فاینال فانتزی ۷ این سری را به نوعی بر سر زبانها انداخت، ولی این بازی روندی را آغاز کرد که باعث شد بازیهای سری فاینال فانتزی از ژانر فانتزی دور شوند. فاینال فانتزی ۹ به عنوان بازگشتی به اصل برای این مجموعه در نظر گرفته شد که از تمام درسهایی که اسکوئر در داستانسرایی از طریق نسخههای قبل آموخته بود، بهره برد. فاینال فانتزی ۹ مجموعهای از شخصیتها با پیشینههای مختلف را معرفی کرده و بیشتر داستان حول محور آنها میچرخد. تقریبا همهی شخصیتها به شکلی قابل همدردی و ارتباط هستند و بازیکنان میتوانند رشد و پیشرفت آنها را نه فقط از طریق داستان اصلی، بلکه از طریق کات سینهای اختیاری که به لایههای آنها اضافه میشوند، ببینند. بدون شک بهترین شخصیتهای فاینال فانتزی ۹، زیدان (Zidane)، اشتاینر (Steiner)، گارنت (Garnet) و ویوی (Vivi) هستند و این موضوع نه فقط به خاطر شخصیتشان به طور کلی، بلکه به این دلیل که داستانهای آنها نقشهای کلیدی و منحصربهفردی را در روایت اصلی بازی ایفا میکنند، مهم است. فاینال فانتزی ۹ در واقع نشان میدهد که گاهی اوقات تنها داستانی که یک بازی به آن نیاز دارد، روایت شخصیتهایی است که آن را رهبری میکنند.
۲۷. Spec Ops: The Line
تهیه کننده: ۲K / سازنده: Yager Development
سال انتشار: ۲۰۱۲
پلتفرم: PC, PS3, Xbox 360
بسیاری از شخصیتهای قابل کنترل در بازیهای ویدیویی با مضامین نظامی و جنگها به عنوان قهرمان به تصویر کشیده میشوند، اما Spec Ops: The Line این سوال را مطرح میکند که اگر قهرمان داستان به اندازهی شخصیت شرور، بد باشد، چه اتفاقی میافتد؟ در این میان آیا بازیکن به این دلیل که کنترل آواتار را در دست گرفته، به همان اندازه مقصر است؟ در Spec Ops: The Line، بازیکنان کنترل کاپیتان مارتین واکر (Martin Walker) را در نسخهای از دبی که توسط طوفانهای شن در حال نابودی است، کنترل میکنند. چیزی که به عنوان یک ماموریت استخراج برای بازیابی سرهنگ جان کنراد آغاز میشود، با آزمایش وفاداری و زیر سوال رفتن سلامت عقلی واکر، به مبارزهای برای بقا تبدیل میشود. روایت داستان در نوع خود ساختارشکن است و هر تصمیمی در آن به نظر اشتباه میرسد.
۲۶. Metal Gear Solid 3
تهیه کننده: Konami / سازنده: Konami
سال انتشار: ۲۰۰۴
پلتفرم: PS2, Nintendo 3DS
متال گیر سالید ۳ گاهی اوقات به عنوان یکی از سرراستترین داستانهای این سری توصیف میشود که البته بی دلیل هم نیست. داستان این نسخه از نظر مضامین اجتماعی در حد و اندازهی متال گیر سالید ۲ نیست و از طرفی از نظر کاتسینهایی که مانند یک فیلم کوتاه هستند، رقیب متال گیر سالید ۴ نمیشود. با این حال، عشق زیادی در این داستان وجود دارد. تمام خلاقیت کلاسیک و البته عجیب و غریب کوجیما در این داستان وجود دارد که تقریبا شبیه به آخرالزمان برای سربازانی است که وظیفهی خود را در برابر انسانیتی که اغلب برای انجام آن وظیفه باید قربانی کنند. در واقع بازی یک داستان هیجانانگیز توطئه محور جذاب را روایت میکند که از آن به عنوان یکی از مهمترین آثار یکی از پیچیدهترین اسطوره های بازی یاد میشود.
۲۵. Final Fantasy 12
تهیه کننده: Square Enix / سازنده: Square Enix
سال انتشار: ۲۰۰۶
پلتفرم: PS2, PS4, PC, Nintendo Switch, Xbox One
جهان بازی فاینال فانتزی ۱۲ یعنی ایوالیس (Ivalice) به اندازهی وستروس در بازی تاج و تخت، متنوع، زیبا و درگیر مسائل سیاسی است. در ایوالیس، امپراتوریهای آرکادیا و رازاریا در حال به راه انداختن یک جنگ بیپایان هستند. در این میان دالماسکا به عنون یک پادشاهی کوچک، بین کشورهای متخاصم گرفتار شده است. هنگامی که دالماسکا توسط آرکادیا مستعمره میشود، شاهزاده خانمش یعنی Ashe، یک جنبش مقاومت ایجاد میکند. در طول مبارزه، او با وان، یک ماجراجوی جوان که رویای تبدیل شدن به یک دزد آسمان را میبیند، ملاقات کرده و گروهی از متحدان به سرعت به آنها ملحق میشوند. خلاصه کردن داستان بازی پیچیده است، با این حال ریتم خوب آن باعث شده تا به عنوان یکی از بهترین داستانها در بازیهای ویدیویی با محوریت قدرت ارادهی آزاد باشد.
۲۴. Hades
تهیه کننده: Supergiant Games / سازنده: Supergiant Games
سال انتشار: ۲۰۲۰
پلتفرم: Nintendo Switch, PC, PS4, PS5, Xbox One, Xbox Series X/S
آثار سبک روگلایک (Roguelike) با توحه به عناصری که دارند، معمولا بهترین وسیله برای روایت داستانهای پیچیده و سرشار از احساس نیستند، با این حال استودیوی Supergiant Games در حین توسعهی Hades بیان کرد از تجربهی قبلی خود در ساخت بازی استفاده میکند تا داستانی در مورد خانواده و تمام رازها و دردهایی که بستگان میتوانند از یکدیگر پنهان کنند، روایت کند. داستان بازی طبیعتا از اساطیر یونانی نشأت میگیرد، اما درک بهتر و کند و کاو در افسانههایی تقریبا فراموش شده، همواره لذتبخش است. داستان بازی به قدری جذاب ساخته شده است که ما به اندازهی شخصیت اصلی یعنی زاگرئوس مشتاق هستیم تا هر بار خود را برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد یک پیوند خانوادگی پرتنش به نبرد برگردانیم.
۲۳. Final Fantasy 6
تهیه کننده: Square / سازنده: Square
سال انتشار: ۱۹۹۴
پلتفرم: Super NES
در دههی ۹۰ میلادی، بازیهای نقشآفرینی همچنان از فرمول سنتی این سبک پیروی میکردند که در آن گروهی از قهرمانان دور هم جمع میشدند تا جهان را از دست یک سری از دشمنان نجات دهند. فاینال فانتزی ۶ تا حد زیادی به همین طریق شروع میشود و درست در زمانی که در انتظار یک ماجراجویی غیرمنتظره هستید، اتفاق بسیار عجیب و غیرقابل پیشبینیای رخ میدهد. در واقع شخصیت شرور داستان برنده شده و با دلایل خود، اساسا پایان جهان را آغاز میکند. سپس بقیهی بازی به کاوش در ویرانههای جهان میگذرد و دوباره باید نیروهای خود را جمع کرده و این بار برای مرحلهی نهایی آماده شوید. فاینال فانتزی ۶ یک بازی در مورد امید داشتن در مواجهه با مسائل غیرقابل حل است و پیچش معروف آن به خوبی این موضوع را به نمایش میگذارد. داستان این نسخه به گفتهی بسیاری بهترین داستان روایت شده در این مجموعه است.
۲۲. Mass Effect 2
تهیه کننده: Electronic Arts / سازنده: BioWare
سال انتشار: ۲۰۱۰
پلتفرم: PC, Xbox 360, PS3
داستانهای بازیهای نقشآفرینی تا حد زیادی به شخصیتهایی که آنها را هدایت میکنند، وابسته هستند. با ذکر این نکته، شخصیتهایی که در مس افکت ۲ با آنها روبرو میشوید، از بهترینهای تاریخ صنعت بازی هستند. هر یک از اعضای گروه شما در بازی دارای یک پیشینه با پرداخت مناسب هستند و این یک پویایی منحصربهفرد را به گروه داده است. البته که عناصر عملیتخیلی داستان به خودی خود عالی هستند اما این داستانهای فردی اعضای گروه است که آن را به اثری فراموشنشدنی و با ارزش تکرار بالا تبدیل کرده است. قوس و پیچشهای داستان هر شخصیت از دیدار تکاندهندهی جیکوب با پدرش گرفته تا آیین ورود گرانت به قبیله اوردنوت و محاکمهی دلخراش تالی نیز فوقالعاده کار شدهاند.
۲۱. Persona 5
تهیه کننده: Atlus / سازنده: P-Studio
سال انتشار: ۲۰۱۶
پلتفرم: PS3, PS4, Nintendo Switch, PS5, PC, Xbox One, Xbox Series X/S
در این بازی داستان در توکیوی امروزی اتفاق میافتد و ماجرای یک دانشآموز دبیرستانی را روایت میکند که با نام مستعار جوکر شناخته میشود. او پس از اتهامات نادرست، به مدرسه جدیدی منتقل میشود. در طول سال تحصیلی، او و دانشآموزان دیگر به قدرتی خاص دست پیدا کرده و به گروهی به نام Phantom Thieves of Hearts تبدیل میشوند. آنها قلمرویی ماوراءطبیعی که از خواستههای ناخودآگاه بشریت به وجود آمده است را کشف میکنند تا نیتهای زشت را از قلب بزرگسالان بدزدند. گفتنی است که بازیهایی با داستانهای شخصی همیشه حرفهای بزرگی برای گفتن دارند و این یکی میداند که فردیت کلید آیندهی ژاپن است. در نهایت داستانسرایی پرشور پرسونا ۵ با مجموعهای از شخصیتهایی که در کمتر اثری میتوان آنها را یافت، تکمیل میشود.
۲۰. Red Dead Redemption 2
تهیه کننده: Rockstar / سازنده: Rockstar
سال انتشار: ۲۰۱۸
پلتفرم: PS4, Xbox One, PC
گر نسخهی اول رد دد ریدمپشن را خوب، بد، زشت (The Good, the Bad and the Ugly)، ریو براوو (Rio Bravo) و ماجرای نیمروز (High Noon) در نظر بگیریم، نسخهی دوم را میتوان مککیب و خانم میلر (McCabe & Mrs. Miller)، ددوود (Deadwood) و نصفالنهار خون (Blood Meridian) شمرد. این بازی یک بررسی روشمند از ژانر وسترن است که به اندازهی داستانهای واقعی آن زمان، جذاب به نظر میرسد. هرچند داستان آرتور مورگان به رویدادهای نسخهی اول منجر میشود، اما تصور اینکه این بازی تنها یک پیشدرآمد باشد، دشوار است. داستان بازی سرشار از ناامیدی است و ما با اینکه میدانیم در روزهای پایانی باند ون در لیند به آن ملحق میشویم، اما هیچ چیز نمیتواند ما را برای سقوط دردناک اعضای آن و داستانهایی که در طول راه میسازند، آماده کند.
۱۹. Undertale
تهیه کننده: Toby Fox / سازنده: Toby Fox
سال انتشار: ۲۰۱۵
پلتفرم: PC, PS4, PS Vita, Nintendo Switch, Xbox One
صحبت کردن دربارهی داستان آندرتیل تا حدودی به دلیل مضامین پیچیده و روایت نسبتا عظیم بازی دشوار است. در واقع داستان بازی به شیوهای که شما آن را تجربه میکنید، بستگی دارد واثری است که دائما انتظارات جدیدی ایجاد میکند. چیزی که با قطعیت میتوان گفت این است که بازی به سادگی خندهدار است. این ممکن است برای اثری که در فهرست بهترین داستانهای بازیهای ویدیویی برجسته شده، عجیب به نظر برسد اما این صنعت به ندرت یک بازی خندهدار باکیفیت به خود میبیند. علاوهبر این، تعداد کمی از بازیهای دیگر از طنز استفاده میکنند تا مانند آندرتیل، ما را وادار به مراقبت از جهان و شخصیتهای آن کنند.
۱۸. NieR:Automata
تهیه کننده: Square Enix / سازنده: PlatinumGames
سال انتشار: ۲۰۱۷
پلتفرم: PS4, PC, Xbox One, Nintendo Switch
معمولا بازیهای سبک هک اند اسلش روی مبارزات تمرکز میکنند و داستان آنها تنها به نوعی توضیح میدهد که چرا شخصیت اصلی در حال تکه تکه کردن دشمنان به شیوههای مختلف است. با این حال، NieR:Automata این ساختار را به چالش میکشد. بازی با کنترل ۲B به عنوان یک اندروید مبارز که برای محافظت از بشریت در برابر رباتهای بیگانه ساخته شده، توسط بازیکنان شروع میشود. روایت بازی در ابتدا نسبتا ساده به نظر میرسد اما به سرعت با موضوعاتی مانند هویت، هدف و دوستی گسترش مییابد. جالب است بدانید که حتی وقتی بازی به پایان میرسد، داستان تمام نشده و در پیچشی که میتوان گفت تعداد کمی شاهد آن بودهاند، حالت نیو گیم پلاس چشمانداز جدیدی از رویدادهای قبلی را ارائه میدهد. حتی پس از اتمام این حالت، حالت دوم نیو گیم پلاس در دسترس قرار میگیرد که محتوای داستانی بیشتری را در دسترس قرار داده و همه چیز را در پایانی رضایتبخش جمعبندی میکند.
۱۷. Horizon Zero Dawn
تهیه کننده: Sony / سازنده: Guerrilla Games
سال انتشار: ۲۰۱۷
پلتفرم: PS4, PC
با یک محیط جدید پساآخرالزمانی و از نظر بصری خیرهکننده که بشریت ابتدایی را با حیوانات ماشینی ترکیب میکند، به راحتی میتوان جذب سفر شخصیت اصلی بازی یعنی ایلوی (Aloy) شد. هورایزن زیرو داون از معرفی عناصری نظیر مهربانی و تراژدی به میزان مساوی در همان مراحل اولیه هراسی ندارد. از طرفی در اواسط بازی، ما روی یافتن تکههایی از افسانهها تمرکز میکنیم تا به ما بگویند که چگونه بشریت زمانی زندگی میکرده است. ماموریت ایلوی که با الهام از اساطیر مصر ساخته شده است، برای درک پیشنیان خود و پایان دادن به وحشتهای مستمر شخصیت شروری به نام تد فارو (Ted Faro)، او را به قهرمانی تبدیل میکند که از دیدن دوبارهی او در نسخههای جدید خوشحال خواهیم شد.
۱۶. What Remains of Edith Finch
تهیه کننده: Annapurna Interactive / سازنده: Giant Sparrow
سال انتشار: ۲۰۱۷
پلتفرم: PC, PS4, Xbox One, Nintendo Switch, iOS, PS5, Xbox Series X/S
در این بازی یک شخصیت مرموز به خانهای دور افتاده در واشنگتن آمریکا سفر میکند تا ژورنال زنی به نام ایدث فینچ (Edith Finch) را بهتر درک کند. به نظر میرسد که ایدث متعلق به خانوادهای نفرین شده است که اعضای آن گرفتار مرگهای مرموزی شدهاند. داستانهای این مرگها در سکانسهایی پخش میشوند که شخصیت مردگان را منعکس میکنند. یکی از خاطرهانگیزترین آن سکانسها شامل خیالپردازیهای پیچیدهی یک کارگر شرکت کنسروسازی است که منجر به تصویری بیرحمانه و در عین حال واقعی از خودکشی میشود. ایدث فینچ دربارهی گذشته، آینده و ارتباط اغلب دردناکی است که باید بین این دو ایجاد شود. ما اغلب به گذشته نگاه میکنیم تا بهتر بفهمیم که به کجا میرویم، اما به راحتی حتی تاریکترین لحظات زندگی خود را به اشتباه به یاد میآوریم و به خوبی از آنها یاد میکنیم. هیچ بازی دیگری مانند این اثر با این حس دست و پنجه نرم نمیکند.
۱۵. Grim Fandango
تهیه کننده: LucasArts / سازنده: LucasArts
سال انتشار: ۱۹۹۸
پلتفرم: PC, PS4, PS Vita, Android, iOS, Nintendo Switch, Xbox One
ایدهی تیم شفر (Tim Schaefer) برای بازی گریم فندانگو نمانگر نبوغ او بود. این بازی نوآر که در چشمانداز آزتکها از زندگی پس از مرگ جریان دارد، مملو از شخصیتهای کاریزماتیک است که به لطف نویسندگی عمیق، طنز، صداپیشگی باکیفیت و طراحی شخصیتهای نمادین که تا به امروز عالی به نظر میرسند، از الگوهای همیشگی ژانر خود فراتر میرود. بازی مانند هر نوآر خوب دیگری، پر از فریب و حیله است اما این عناصر خندهدار، ساختار چهارپردهای و و جلوههای بصری با الهام از جشن ملی روز مردگان در مکزیک است که آن را به عنوان یکی از دوستداشتنیترین بازیهای ماجراجویی تاریخ برجسته میکند.
۱۴. BioShock
تهیه کننده: ۲K / سازنده: ۲K Boston, 2K Australia
سال انتشار: ۲۰۰۷
پلتفرم: PC, Xbox 360, PS3, iOS
بایوشاک به خاطر دنیای خارقالعادهای که به خوبی ساخته شده، شایستهی تقدیر است و شما را به مدت طولانی در مورد مسائلی مانند خودخواهی و حماقت آرمانشهرها وادار به فکر میکند. با این حال چیزی که بیشتر بازیکنان در مورد بازی به خاطر میآورند، عبارت ?Would you kindly است. همین یک عبارت ساده، بایوشاک را در میان بهترین داستانهای تاریخ بازی قرار میدهد. نکتهی مهم در مورد آن این است که در ابتدا آنقدر کم به آن اشاره میشود که حتی زیاد به آن فکر نمیکنید اما یک عبارت قدیمی است که به خوبی با سبک دههی ۶۰ میلادی بازی مطابقت دارد. در نهایت زمانی که بالاخره با آنتاگونیست اصلی بازی، اندرو رایان، روبرو شده و متوجه میشوید که این یک جهانساز بیگناه نبوده، بلکه در واقع اعمال شما را در بیشتر بازی کنترل میکند، این همان پیچ و تاب بینقصی که واقعا تکاندهنده است و یک ماجراجویی باورنکردنی را به تصویر میکشد.
۱۳. Fallout: New Vegas
تهیه کننده: Bethesda Softworks / سازنده: Obsidian Entertainment
سال انتشار: ۲۰۱۰
پلتفرم: PC, Xbox 360, PS3
آواتار شما اغلب مهمترین شخصیت در یک اثر نقشآفرینی است و آثار این سبک تمام تلاش خود را میکنند تا این واقعیت را به شما یادآوری کنند. در این آثار معمولا شخصیت اصلی با عناوینی نظیر برگزیده، فردی که آمدنش از قبل پیشگویی شده و غیره شناخته میشود اما نیو وگاس علنا از این ساختار سرپیچی میکند و به شما میگوید که آنقدرها هم خاص و مهم نیستید. در واقع در دنیایی که به وضوح نسبت به هرج و مرج بیتفاوت است، کارهایتان فقط بستگی به خودتان دارد. با این حال، نیو وگاس از این ایده استفاده میکند تا به شما احساس اهمیت بیشتری نسبت به سایر بازیهای ژانر بدهد. از آنجا که شما هیچ سرنوشت از پیش تعیین شدهای ندارید، هر انتخاب برای شما در سطحی از اهمیت قرار دارد و هر عملی میتواند نتایج باورنکردنی و غیرمنتظره به همراه داشته باشد.
۱۲. I Have No Mouth, and I Must Scream
تهیه کننده: NightDive Studios / سازنده: Cyberdreams
سال انتشار: ۱۹۹۵
پلتفرم: PC, iOS, Android
«دهانی ندارم و باید جیغ بکشم» (I Have No Mouth, and I Must Scream)، یک داستان کوتاه علمیتخیلی و آخرالزمانی از هارلن الیسون است که الهامبخش این بازی شده است. این اثر یک حماسهی علمیتخیلی جذاب است که آسیبها و انعطافپذیری روح انسان را به وحشتناکترین و جنونآمیزترین روشها بررسی میکند. با این حال توسعهدهندگان بازی با غوطهور کردن بازیکنان در آسیب شخصیتها و راهنمایی آنها در آزمایشهای مربوطهشان که همه توسط ابررایانههای سادیستی اداره میشود، مضامین ذکر شده را به اوج جدیدی رساندند. این بازی ماجراجویی تقریبا ۳۰ ساله، نمونهای درخشان از این موضوع است که چگونه بازیهای ویدیویی میتوانند داستانها را به گونهای که رسانههای دیگر نمیتوانند، روایت کنند.
۱۱. Red Dead Redemption
تهیه کننده: Rockstar Games / سازنده: Rockstar San Diego
سال انتشار: ۲۰۱۰
پلتفرم: Xbox 360, PS3
آیا یک فرد میتواند راه خود را تغییر داده و از گذشتهی خشونتآمیز خود بگریزد؟ این موضوع روی کاغذ برای یک بازی جهان باز سرگرمکننده به نظر میرسد اما رد دد ریدمپشن به شکلی عالی آن را پیادهسازی میکند. جان مارستون یک قانونشکن بازنشسته است که میخواهد با همسر و پسرش در صلح زندگی کند. با این حال زمانی که ماموران فدرال او را به سبک زندگی قدیمی خود میکشانند تا اعضای باند سابقش را از میان بردارد، شرایط تغییر میکند. در حالی که بازی در ابتدا به عنوان یک جیتیای با اسب مورد تمسخر قرار میگرفت، اما رفته رفته نشان داد که شخصیت مستقل خود را دارد و حتی داستانی بهتر از محبوبترین سری راکاستار ارائه میدهد. بازی یک حماسهی تاریخی دربارهی از دست دادن آزادی و رستگاری است.
۱۰. Shadow of the Colossus
تهیه کننده: Sony / سازنده: Team Ico
سال انتشار: ۲۰۰۵
پلتفرم: PS4, PS2
بازی Shadow of the Colossus با تعداد انگشتشماری کاتسین، یکی از سادهترین پیرنگها در صنعت بازی را ارائه میدهد. مرد جوانی برای نجات معشوق مردهی خود به نوعی خدای شیطانی با نام دورمین متوسل میشود و در این راستا باید تعدادی غول عظیم را از میان بردارد. بازی با وجود فقدان عناصر معمول داستانسرایی، از داستانسرایی محیطی برای خلق چیزی جذاب و متفاوت استفاده میکند. سرزمینهای ممنوعهی بازی پر از خرابههایی هستند که حکایت از یک جامعهی گمشده دارد. تشویقهای دورمین برای کشتن کلوسیها سوالاتی را مطرح میکند که هیچ پاسخ محکمی ندارند و در نهایت، هر بازیکن به تفسیر خود از این رویدادها میرسد.
۹. The Witcher 3: Wild Hunt
تهیه کننده: CD Projekt / سازنده: CD Projekt
سال انتشار: ۲۰۱۵
پلتفرم: PS4, PC, Xbox One, Nintendo Switch, PS5, Xbox Series X/S
بازیهای جهان باز معمولا به دلیل محتوای زیاد خود شناخته میشوند. در واقع هر چه دنیای یک بازی بزرگتر باشد، توسعهدهندگان ماموریتها و داستانهای جانبی بیشتری میتوانند در آن قرار دهند. در این میان The Witcher 3: The Wild Hunt در هر اینچ مربع از نقشهی خود محتوایی متراکم را ارائه میدهد که در نوع خود کم نظیر است. روایت کلی ویچر ۳ نسبتا ساده است و بازیکنان گرالت را در حالی که به دنبال دختر خواندهاش سیری میگردد، کنترل میکنند. با وجود سادگی، این داستان به خوبی نوشته شده و پر از شخصیتهای جذاب است. علاوهبر این، بازی ارزش تکرار بالایی دارد زیرا بازیکنان میتوانند در طول سفر خود انتخابهای زیادی داشته باشند که داستان را به شیوههای مختلف تغییر میدهد. با این حال، سلاح مخفی ویچر ۳ محتوای جانبی آن است. بازی غرق در ماموریتها و داستانهای فرعی است که در دنیای بازی گسترش یافتهاند و بسیاری از این داستانهای کوچک به اندازهی داستان اصلی باکیفیت هستند.
۸. God of War
تهیه کننده: Sony / سازنده: Santa Monica Studio
سال انتشار: ۲۰۱۸
پلتفرم: PS4, PC
به طور کلی بازیهای سری خدای جنگ، همواره به خاطر بخشهای اکشنشان شناخته میشوند و داستان در آنها در اولویتهای بعدی قرار دارد. البته این بدان معنا نیست که داستان این سری به طور کلی از کیفیت پایینی برخوردار بوده باشد اما در حد و اندازهی گیمپلی نبوده است. هرچند این شرایط با ریبوت مجموعه در سال ۲۰۱۸ تغییر کرد. در God of War کریتوس به همراه پسرش سفری را برای پخش خاکستر همسرش از بلندترین قلهی جهان بازی آغاز میکند. این سفر ساده البته با شکاف عاطفی آشکار بین پدر و پسر پیچیده میشود که در آن کریتوس نه تنها باید با آترئوس ارتباط برقرار کند، بلکه باید با گذشتهی و آیندهی خود که در آن او دیگر برای راهنمایی آترئوس در دسترس نخواهد بود، کنار بیاید.
۷. Star Wars: Knights of the Old Republic
تهیه کننده: LucasArts / سازنده: BioWare
سال انتشار: ۲۰۰۳
پلتفرم: Xbox, Xbox 360, PC, Xbox One, Xbox Series X/S, Android
عوامل زیادی وجود دارد که Star Wars: Knights of the Old Republic را به یک داستان عالی از جنگ ستارگان تبدیل کرده است. شخصیتها فوقالعاده هستند و همهی عناصر کلاسیک جنگ ستارگان در این بازی به خوبی پیادهسازی شده است. با این حال چیزی که این اپرای فضایی خاص را از بقیهی آثار مشابه متمایز میکند، پیچش داستانی عجیب و غریب آن است که ماهیت روایت را به طور کلی تغییر میدهد. این پیچش داستانی که قرار نیست در اینجا از آن صحبت کنیم، نه تنها یکی از بهترین غافلگیریهای تاریخ آثار ساخته شده با محوریت جنگ ستارگان، بلکه یکی از بهترین پیچشهای تاریخ بازیهای ویدیویی است. در واقع پیچش ذکر شده دلیل اصلی آن است که این اثر کلاسیک استودیوی بایوور تا به امروز مورد توجهی طرفداران قرار گرفته است.
۶. Portal 2
تهیه کننده: Valve / سازنده: Valve
سال انتشار: ۲۰۱۱
پلتفرم: PC, PS3, Xbox 360, Nintendo Switch
پورتال ۲ یک کلاس درس است از این که چگونه داستانسرایی پیچیده را میتوان حتی برای سادهترین ایدهها به کار برد. هوش مصنوعی گلادوس سرکش در پایان اولین نسخه از پورتال به یک شخصیت نمادین تبدیل شده بود، اما تبدیل او به یک همکار، به نحوی او را در دنباله بهتر کرد و در این میان بیکفایتی ویتلی او را تبدیل به یک شرور ترسناکتر کرد. از طرفی چه کسی میتواند صداپیشگی جی.کی. سیمونز در نقش کیو جانسون، را از یا ببرد؟ در حالی که او داستانهای زیادی در مورد آنچه منجر به وقایع پورتال شده، ارائه میدهد، مونولوگ او در مورد لیموها یکی از بهترین مونولوگهایی است که تا به حال برای بازیها نوشته شده است. این بازی شما را تا انتها با صدای بلند میخنداند، با این حال پر از لحظات احساسی تکاندهنده است که تا مدتها پس از محو شدن خندههایتان با شما خواهد ماند.
۵. Planescape: Torment
تهیه کننده: Interplay Entertainment / سازنده: Black Isle Studios
سال انتشار: ۱۹۹۹
پلتفرم: PC, Android, iOS, Nintendo Switch, PS4, Xbox One
بسیاری از بازیها دارای سیستمهای اخلاقی هستند، اما آنها معمولا به طور سطحی بر تجربه تاثیر میگذارند. با این حال، Planescape: Torment تنها از یک سیستم اخلاقی استفاده نمیکند بلکه حول محور این سوال میچرخد که چه چیزی میتواند ماهیت یک انسان را تغییر دهد؟ در این بازی Nameless One ایفای نقش میکند؛ فردی که دچار فراموشی شده و در سردخانه از خواب بیدار میشود. او نمیداند که چه کسی بوده یا چرا او را با جسد اشتباه گرفتهاند. در حالی که از نماد قهرمانی که دچار فراموشی شده بیش از حد در بازیها استفاده میشود، در اینجا فراموشی در هویت شخصیت تنیده شده است.
او یک لوح خالی است که توسط شخصیتهای جذاب احاطه شده و بازیکنان میتوانند آن را بسازند. در هستهی خود، Planescape: Torment یک راز بزرگ است. شخصیت اصلی قبلا چه کسی بوده؟ آیا میتوانید به اطرافیانش و یا حتی خود او اعتماد کنید هر پیچ و تاب داستانی جدید به برخی از این سؤالات پاسخ میدهد و در عین حال سؤالات جدیدی را مطرح میکند. از طرفی برخی حتی شما را وادار میکنند که در مورد اینکه آیا میتوانید مکاشفههای قبلی را باور کنید یا خیر، تجدید نظر کنید.
۴. Disco Elysium
تهیه کننده: ZA/UM / سازنده: ZA/UM
سال انتشار: ۲۰۱۹
پلتفرم: PC, PS4, PS5, Nintendo Switch, Xbox One, Xbox Series X/S
بازی Disco Elysium با آگاهی از دنیای واقعی که در آن زندگی میکنیم، جامعهی تخیلی داستان خود را با ویژگیهای خارقالعاده آغشته میکند تا ما را از تفسیر عجیب و غریبش از آن منحرف کند. قهرمان داستان یک پلیس است؛ انتخابی طعنهآمیز برای رهبری داستانی دربارهی عملکرد یک مرد در جهانی که توسط ایدئولوژیهای مختلف در هم شکسته شده است. او علیرغم تفاسیری که از شخصیت او میکنیم، وظیفهای مهم دارد که باید انجام دهد. از طرفی وقتی با دوستان سرمایهدار و همکاران فرصتطلب او در بازی صحبت میکنیم، اطلاعات زیادی به ما داده میشود که باید در مورد آنها فکر کنیم. اگرچه کلیت داستان خطی است، اما چندین راه منحصربهفرد برای پیشرفت در آن وجود دارد که آن را به اثری تبدیل میکند که برای سالهای آینده از تجربهی مجدد آن خوشحال خواهیم شد.
۳. Silent Hill 2
تهیه کننده: Konami / سازنده: Team Silent
سال انتشار: ۲۰۰۱
پلتفرم: PS2, PS3, Xbox, Xbox 360, PC
هر زمان که این موضوع که چرا مردم اینقدر ژانر ترس را دوست دارند، مورد بحث قرار میگیرد، این ایده که مردم از ترسیدن لذت میبرند، ناگزیر مطرح میشود. با این حال شاید ما بیشتر از ترسیدن، مخفیانه هوس نوعی تنبیه کنیم. این یکی از ایدههای متعددی است که در سایلنت هیل ۲ به آن پرداخته میشود. شما در بازی به عنوان هری میسون، با دریافت نامهای از همسر به ظاهر مردهی خود، به اعماق شهر سایلنت هیل ورود میکنید و در آنجا، ترکیبی استادانه از مفاهیم روایی پویا را تجربه خواهید کرد. میسون شخصیت، داستان و ترسهای خاص خود را دارد. در واقع، ما با این ترسها که در سرتاسر شهر به شکل هیولاهای مختلف ظاهر میشوند، به مرور مواجه میشویم.
با این حال، سایلنت هیل ۲ بسیار شبیه به داستان خود ماست. اینکه چگونه بازی را تجربه میکنید به شیوههای ظریفی در داستان منعکس میشود که اکثر بازیکنان هرگز در طول بازی متوجهی آن نخواهند شد. از افکار خودکشی و سرکوب جنسی گرفته تا میل به تغییر نتایج اعمال گذشته، باز کردن گرهای که هری میسون را به بازیکن متصل میکند، آنقدر دشوار است که برخی ممکن است با پذیرش این که این ارتباط قویتر از آن است که بتوان آن را قطع کرد، آرامش بیشتری پیدا کنند.
۲. Chrono Trigger
تهیه کننده: Square / سازنده: Square
سال انتشار: ۱۹۹۵
پلتفرم: Super NES, PS1, Nintendo DS, iOS, Android, PC
در بطن خود، Chrono Trigger یک داستان شگفتانگیز و در عین حال ساده در مورد سفر در زمان و نجات جهان است، اما به طوری باورنکردنی روایت خوب و منسجمی دارد که آن را در جایگاه ویژهای در تاریخ صنعت بازی قرار میدهد. گفتنی است که بخشی از جادوی بازی در دورههایی جریان دارد که بازدید میکنید؛ دورههایی که از دوران ماقبل تاریخ و قرون وسطی تا آیندههای دور و در نهایت و پایان جهان را شامل میشود. در کنار اینها، به شخصیتهای باوردنکردنی بازی میرسیم و سپس همه چیز با یکی از ۱۳ پایان مختلف بازی به پایان میرسد.
نکتهی مهم این است که صرف نظر از اینکه کدام پایان را مشاهده میکنید، داستان در نظر شما رضایتبخش خواهد بود. از طرفی به ندرت پیش میآید که یک بازی دارای محتوای اختیاری زیادی باشد که همگی به خوبی نوشته شده و به هم گره خورده باشند و این نمایانگر نبوغ Chrono Trigger است. بازی حتی با وجود اهداف روایی ارزشمند خود، به طرز فوقالعادهای متمرکز باقی میماند و در نهایت منجر به یک شاهکار از نظر داستانی میشود که با گذشت زمان به هیچ وجه کهنه نشده است.
۱. The Last of Us
تهیه کننده: Sony / سازنده: Naughty Dog
سال انتشار: ۲۰۱۳۲
پلتفرم: PS3, PS4, PS5, PC
مهمترین مدرکی که برای اثبات اهمیت داستان لست آو آس میتوان رو کرد، این است که بهترین صحنههای اقتباس تلویزیونی آن به صورت مستقیم از بازی گرفته شدهاند. این واقعیت که یک بازی از زمان عرضه در سال ۲۰۱۳ تاکنون بر سر زبانها میچرخد، شگفتانگیز است. شایان ذکر است که تمام موفقیت این سری به لطف نیل دراکمن و تیم ناتی داگ حاصل شده است که داستانی در مورد یک گرگ و تولهای تنها را ساختند که عجیبترین و در عین حال قابل درکترین جنبههای طبیعت انسان را به شاعرانهترین شیوههای ممکن بررسی میکند. به جرئت میتوان گفت که جوئل و الی، از نظر روانشناختی پیچیدهترین پروتاگونیستها در تاریخ بازیهای ویدیویی هستند.
همانطور که رابطهی آنها در طول سفرشان به دور آمریکا توسعه مییابد، ما با آنها و عمیقترین ترسهایشان به قدری آشنا میشویم که وقتی پایان غمانگیز بازی فرا میرسد، با اینکه شوکه میشویم اما تصمیم شخصیتها را درک میکنیم. برای هر اثری سخت خواهد بود که از نظر داستان با لست آو آس رقابت کند، اما چیزی که هیجانانگیز محسوب میشود، این است که این بازی سطح صنعت بازی به عنوان یک رسانه را بالا برده است و تکامل داستانسرایی در بازیها را برای سالهای آینده تحت تاثیر قرار خواهد داد.
منبع: Den of Geek
موارد جا افتاده:
walking dead- telltale series : داستان یک مجرم فراری که ناجی یک کودک میشهو در ادامه بزرگ شدن اون کودک و دست و پنجه نرم کردن با مشکلات پساآخرالزمانی !
life is strange : که نیازی به توضیح نداره ! کل بازی داستانه !
wolf among us : گرگ بد بزرگ (big bad wolf) داستان شنل قرمزی که شده پلیس منطقه فانتزی فابل و باید یک قاتل سریالی رو پیدا کنه و همزمان با خشم درونی خودش راه بیاد و کنترلش کنه !
batman – telltale serie : نگاه به زندگی بتمن و بروس وین از یک زاویه خاص و همچنین داستان ظهور جوکر !
batman : سه گانه بتمن هم اصلا نیازی به توضیح نداره !
resident evil 1-6: بر خلاف تصور که رزیدنت ایول صرفا یک بازی ترسناک زامبی کشی، در دل مجموعه داستانی وجود داره که قسمت ها رو بهم وصل میکنه !
resident evil biohazard & village : داستان تراژدی شخصیت جدید ایتان که یک بار برای پیدا کردن همسرش باید بجنگه و یک بار برای نجات فرزند خردسالش ! در انتهای قسمت ۸ و قبل از باس فایت نهایی ماجرای کلی ویروس T و انگل ها برای همه آشکار میشه!
dragon age : این بازی اگر بهتر از Witcher نباشه، بدتر نیست و برای خودش مکانیک و داستان خیلی خوبی داره !
silent hill home coming : داستان آلکس شپرد که برای استراحت بعد از جنگ به شهر زادگاهش برمیگرده ولی با گم شدن برادر و سایر همشهری ها با هیولاهایی که قهرمان کودکی خودش بود مواجه میشه !
hellblade senua’s sacrifice : داستان دختری به اسم سنوا که بخاطر داشتن بیماری روانی و شنیدن صداهایی توی سرش بعنوان یک انسان تسخیر شده از قبیله ترد شده – تنها کسی که سنوا رو دوست داره توسط قبیله قربانی میشه و سنوا برای پس گرفتن روح عشقش باید وارد دنیای خدایان باستانی بشه و با شیاطینی بجنگه که درون خودش هستند !
بازی های دیگری هم با داستان غنی هستند که دیگه طولانی میشه
control
quantum break
inside
alan wake
uncharted
Max Payne
tales from Borderlands
Prince of persia
mafia
detroit: become human
death stranding
the medium