۳۵ فیلم فرانسوی برتر قرن ۲۱؛ فیلم کیارستمی پنجم است

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۳۳ دقیقه
فیلم های فرنسوی

لیست بهترین فیلم‌های فرانسوی قرن بیست و یکم به ما یادآوری می‌کند که چرا فرانسه هنوز به اندازه‌ی عنصر نور برای سینما مهم است. از فیلم‌های مهیج گرفته تا انیمیشن‌های سه‌بعدی شگفت‌انگیز و یک برنده‌ی نخل طلا، در این مطلب ۳۵ فیلم برتر فرانسوی قرن بیست و یکم را نام بردیم.

وقتی به دنبال تهیه‌ی لیستی از بهترین فیلم‌های فرانسوی قرن بیست و یکم باشیم، عناوینی هستند که فورا به ذهن خطور می‌کنند، حتی اگر ۲۲ سال گذشته به‌اندازه‌ی آثار مهیج دوره‌ی موج نو خلاقانه به نظر نرسند. سلین سیاما، فرانسوا اوزون، برونو دومونت و جولیا دوکورنو همگی آثار خیره‌کننده و متعارفی تولید کرده‌اند. اما نکته‌ی جالب توجه این است که ایده‌ی «فرانسوی» در سینما و آن هم در این قرن تا چه حد گسترده بوده است. در فهرست زیر، میشائیل هانکه‌ی اتریشی، عباس کیارستمی ایرانی و جولیان اشنابل آمریکایی حضور دارند که معیار اصلی گنجاندن آثار آن‌ها در لیست، صرفا استفاده از زبان فرانسه است.

گنجاندن آن‌ها در چنین لیستی، ایده‌ی سینماهای ملی را اندکی زیر سوال می‌برد. با این حال، حتی در قرن بیست و یکم جهانی و بسیار به هم پیوسته، فرانسه به طور منحصربه‌فردی یکی از ضروری‌ترین چراغ‌های راهنمای رسانه باقی مانده است. از دوران پیشگام برادران لومیر گرفته تا موج نو انقلابی که درک ما از پتانسیل فیلم را گسترش داد تا میزبانی مهم‌ترین جشنواره‌ی سینمای جهان در هر سال و مدافعان سرسخت تئاتر، فرانسه همیشه فیلم‌ها را به جلو سوق داده است. هیچ کشوری به اندازه‌ی فرانسه برای پیشبرد سینما به قرن بیستم کمک شایانی انجام نداده است و هیچ کشوری برای حفظ یکپارچگی و پتانسیل خود در قرن بیست و یکم به اندازه‌ی فرانسه تلاش نکرده است.

۳۵. خداحافظی با زبان (Goodbye to Language)

خداحافظی

  • کارگردان: ژان لوک گدار
  • بازیگران: آلواز گوده، جسیکا اریکسون، کامل عبدلی
  • محصول: ۲۰۱۴
  • امتیاز متاکریتیک: ۷۵ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۸ از ۱۰

هنگامی که چراغ‌های جشنواره‌ی فیلم کن قبل از اکران جهانی آخرین اثر مرموز این کارگردان منزوی موج نو فرانسه خاموش شد، یکی از طرفدارانش فریاد زد: «گدار برای همیشه!». برای چندین دهه، گدار به طور مداوم به دنیای سینما نشان داد که چگونه این کار را انجام می‌دهد. با فیلم «خداحافظی با زبان»، او ترکیبی فریبنده از تصاویری را می‌سازد که در آن واحد پیچیده است و به طرز درخشانی به تصویری از روشی که ارتباطات مدرن در عصری که توسط عناصر دیجیتالی تسخیر شده است، می‌پردازد.

استفاده‌ی او از فناوری سه‌بعدی برای رسیدن به این هدف بسیار زیاد است، اما بی‌هدف نیست. او با آزمایش نوردهی دوگانه و همپوشانی تصاویر، بینندگان را مجبور می‌کند تا جلوه‌های بصری را به روشی کاملا جدید تجربه کنند. جایی در میان این مجموعه‌ی فشرده، او داستان زن و شوهری را روایت می‌کند که رابطه‌شان کم‌کم دارد از هم می‌پاشد.

اما ستاره‌ی واقعی «خداحافظی با زبان»، سگ بی‌گناه گدار، روکسی است، که در اثر بیهودگی تمدن چنان مبهوت می‌شود که به حومه‌ی شهر می‌گریزد. این ممکن است نزدیک‌ترین چیزی باشد که ما را به بیانیه‌ی ماموریت اواخر دوره‌ی این فیلمساز مرموز برساند، که جاه‌طلبی‌اش با گذشت زمان عمیق‌تر شده است.

۳۴. حکمت (La Sapienza)

حکمت

  • کارگردان: اوژن گرین
  • بازیگران: اوژن گرین، فابریزیو رانگیونه، کامنت کاگیتوره
  • محصول: ۲۰۱۴
  • امتیاز متاکریتیک: ۷۴ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰

پیش‌فرض «حکمت» می‌تواند به راحتی خوراک یک درام مستقل کلیشه‌ای را فراهم کند؛ زوجی که از هم جدا شده‌اند در تلاشی مذبوحانه به روستا سفر می‌کنند تا روحیه‌ی خسته‌شان را بالا ببرند، و با یک جفت نوجوان آشفته پیوند برقرار می‌کنند. این زوج با کمک به آن‌ها برای حل مشکلاتشان، حس امید تازه‌ای پیدا می‌کنند.

اما در دستان فیلمساز فرانسوی-آمریکایی اوژن گرین (مانند «راهبه‌ی پرتغالی» (The Portuguese Nun)) که فیلم‌هایش قصه‌گویی را با مضامین ادبی ترکیب می‌کند، «حکمت» چیزی فراتر از یک موضوع پیش‌ پا افتاده است. نویسنده-کارگردان اثری را می‌سازد که هم با تحقیق علمی و هم نگاه عمومی غم‌انگیز است و مشابه ندارد. این فیلم به تعریفی از خرد اشاره دارد که به قرن‌های متمادی بازمی‌گردد و در آثار معمار رومی قرن هفدهم باروک، فرانچسکو بورومینی، به کار می‌رود، که آثارش درست به اندازه‌ی روشنفکران مرکز آن به یک شخصیت در فیلم تبدیل می‌شوند.

ادغام گذشته و حال توسط گرین منجر به ترکیبی قدرتمند از تجربیات فکری و احساسی می‌شود که همچنین یک کمدی خشک و در عین حال صمیمانه است. این یک مورد نادر از روایتی منطقی است که می‌تواند دلگرم‌ کننده هم باشد.

۳۳. مردی در قطار (The Man on the Train)

مردی

  • کارگردان: پاتریس لکونت
  • بازیگران: ژان روشفور، جانی هالیدی، ایزابل پتی‌ژاکس
  • محصول: ۲۰۰۲
  • امتیاز متاکریتیک: ۷۵ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰

از سال ۱۹۸۹ تا ۲۰۰۲، پاتریس لکونت یکی از فریبنده‌ترین فیلمسازان جهان بود. ممکن است فیلم عاشقانه‌ی «دختر روی پل» (Girl on the Bridge) در سال ۱۹۹۹ اوج کار حرفه‌ای او به شمار رود، اما در نهایت با «مردی در قطار» بر سر زبان‌ها آمد. داستان عاقلانه و کاملا شگفت‌انگیز برخورد تصادفی بین یک معلم بازنشسته (با بازی ژان روشفور بزرگ) و یک سارق بانک سالخورده در آستانه‌ی یک سرقت بزرگ (با بازی نماد فرانسوی جانی هالیدی)، «مردی در قطار» به همین‌ها ختم نمی‌شود.

«مردی در قطار» آخرین فیلم لکونته است، اما همان روح غم‌انگیزی را دارد که بسیاری از خداحافظی‌های بزرگ سینما را تعریف کرده است. دوستی‌ای که بین این دو مرد شکل می‌گیرد شیرین است اما هرگز احساساتی نیست و پیوند برادرانه‌ای که آن‌ها در طول یک آخر هفته به اشتراک می‌گذارند مانند هر داستان عاشقانه‌ای به یاد ماندنی است.

۳۲. در باب خدایان و انسان‌ها (Of Gods and Men)

در

  • کارگردان: ژاویر بووا
  • بازیگران: لمبرت ویلسون، مایکل لونزدل، ژاک هرلین
  • محصول: ۲۰۱۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۶ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰

از همان صحنه‌های اولیه، «خدایان و انسان‌ها» در زندگی مقدس شخصیت‌های رهبانی خود سرک می‌کشد. هشت راهب ساکن در یک اجتماع کوهستانی به ظاهر عجیب در شمال آفریقا، نمازهای روزانه‌ی خود را انجام می‌دهند و سرودهای آیینی به طور یکنواخت در سراسر اتاق‌های مقدس آن‌ها طنین‌انداز می‌شود. آن‌ها با ارائه‌ی کمک‌های پزشکی و مشاوره‌ی معنوی به همسایگان مسلمان خود، در دنیایی بدون ‌آشوب زندگی می‌کنند، اما این آرامش کوتاه مدت است.

وجود هماهنگ راهبان به طور ناگهانی توسط اصولگرایان اسلامی به هم می‌ریزد و به این ترتیب معمای اصلی فیلم آغاز می‌شود. ژاویر بوووا که این فیلم را بر اساس ترور اسرارآمیز هفت راهب فرانسوی در الجزایر در سال ۱۹۹۶ ساخته است، این حادثه را به طور گسترده مورد بررسی قرار می‌دهد.

هر بار که یک راهب به سرنوشت خود فکر می‌کند، بووآ به فرآیند عمیق‌تری اشاره می‌کند که در زیر سطح اتفاق می‌افتد. او با نگه داشتن سرنوشت نهایی آن‌ها در خارج از دوربین، این ایده‌ی قدرتمند را منتقل می‌کند که میزان کامل تراژدی غیرقابل درک است و فیلم را تا امروز مرتبط نگه می‌دارد.

۳۱. ضربان قلب من متوقف شده است (The Beat that My Heart Skipped)

ضربان

  • کارگردان: ژاک اودیار
  • بازیگران: رومن دوریس، نیلز آرستروپ، لین دام فان
  • محصول: ۲۰۰۵
  • امتیاز متاکریتیک: ۷۵ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰

ژاک اودیار با «یک پیامبر» (A Prophet) در سال ۲۰۰۹ به یکی از مشهورترین فیلمسازان فرانسوی روی کره‌ی زمین تبدیل شد، اما مدت‌ها قبل از آن خود را به عنوان یکی از جذاب‌ترین فیلمسازان فرانسوی معرفی کرده بود. «ضربان قلب من متوقف شده است» محصول ۲۰۰۵ چهارمین فیلم برجسته‌ی اودیارد، یک فیلم مهیج درباره‌ی یک موسیقی‌دان با استعداد (با بازی رومن دوریس) است که بین یک زندگی جنایت‌آمیز و رویای تبدیل شدن به یک پیانیست سرگردان شده است.

«ضربان قلب من متوقف شده است» جذاب، استرس‌زا و به‌گونه‌ای ظریف است که از زمان حماسه‌های دنیای اموات ژان پیر ملویل به ندرت دیده شد، این فیلم بهترین بازی دوریس را به رخ می‌کشد، و ممکن است همچنان بهترین فیلم اودیارد باشد.

۳۰. ۱۷ ساله بودن (Being 17)

17

  • کارگردان: آندره تشینه
  • بازیگران: کیسی ماته کلین، کورنتین فیلا، ساندرین کیبرلین
  • محصول: ۲۰۱۶
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۳ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰

یک درام کند، درهم، و بیش از حد طبیعی درباره‌ی دوران بلوغ که دائما به خشونت محض مرد شدن برمی‌گردد. «۱۷ ساله بودن» آندره تشینه فیلمی است که از پرداختن به این که چقدر «خود واقعی بودن» سخت است ترسی ندارد. این فیلم که با همکاری تشینه و سلین سیاما نوشته شده است، درباره‌ی دو پسر نوجوان است که در کوه‌های پیرنه‌ی فرانسه بزرگ می‌شوند. دیمین سفیدپوست، بی‌پروا و کتک‌خور است. توماس (با بازی کورنتین فیلا تازه وارد) دورگه، محجوب و خشن است.

به نظر می‌رسد که آن‌ها زیاد همدیگر را دوست ندارند، توماس بدون هیچ دلیلی با دیمین در وسط کلاس دعوا می‌کند، اما دشمنی متقابل آن‌ها ریشه در شک و تردیدهای شخصی دارد. تماشای این دو مرد جوان که با رابطه‌ی جدیدشان دست و پنجه نرم می‌کنند، فوق‌العاده است، زیرا تشینه به شخصیت‌هایش اجازه می‌دهد خود را با سرعت خودشان پیدا کنند. این به چشم‌انداز بین آن‌ها بستگی دارد که شهوت درهم تنیده‌ی خود را بیان کنند، و در کنار آن تپه‌های برفی و مه کوهستانی هم به عمق داستان کمک زیادی می‌کند.

۲۹. خانه‌ی بردباری (House of Tolerance)

خانه

  • کارگردان: برتران بونلو
  • بازیگران: نوئی لووفسکی، حفصیه حرزی، سلین سلت
  • محصول: ۲۰۱۱
  • امتیاز متاکریتیک: ۷۵ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۷ از ۱۰

تعداد بی‌شماری فیلم‌های فرانسوی درباره‌ی روسپی‌ها ساخته شده است، اما هیچ‌کدام شبیه «خانه‌ی بردباری» برتراند بونلو نیست. نزدیک‌ترین خویشاوند این فیلم محرمانه که در داخل سالن‌های مشکین و اتاق‌های خواب یک فاحشه‌خانه در پاریس در اوایل قرن بیستم می‌گذرد، «گل‌های شانگهای» (Flowers of Shanghai) هو هسیائو شین است، زیرا هر دو فیلم تقریبا هرگز از این فضا خارج نمی‌شوند و هر دو فیلم مملو از دود غلیظ از تریاک هستند

این فیلم ممکن است یک اثر تخیلی باشد، اما فضای آن به قدری ملموس است که با تماشای آن احساس قدم گذاشتن از دریچه‌ای به گذشته را می‌دهد. بونلو که توجه خود را در میان تعدادی از دختران مختلف این شغل پراکنده کرده و بیش از هر مرد دیگری به لذت‌ها و خطرات فردی آن‌ها توجه می‌کند، یک شاهکار فمینیستی را از جایی می‌سازد که زنان از همه چیز به جز قدرت جنسی خود محروم بودند. این یک داستان قدرت‌بخش به‌عنوان تجربه‌ای سینمایی است، و پایانی دارد که به اندازه‌ی اولین سکانس فیلم، جسورانه و تکان دهنده است.

۲۸. چهره‌ها روستاها (Faces Places)

چهره

  • کارگردان: آگنس واردا
  • بازیگران: آگنس واردا، جی آر، ژان لوک گدار
  • محصول: ۲۰۱۷
  • امتیاز متاکریتیک: ۹۴ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰

«چهره‌ها روستاها» خنده‌دار، تحسین‌برانگیز و کاملا شگفت‌انگیز به کارگردانی آگنس واردا است که نویسنده‌ی افسانه‌ای ۸۸ ساله را با یک عکاس خیابانی تقریبا ناشناس به نام جی آر برای یک تور عجیب در حومه‌ی فرانسه همراه می‌کند. طرح این است که از یک روستای بوکولیکی به روستای دیگر رانندگی کنند، از مردم محلی دعوت کنند تا در ون که جی آر به یک غرفه‌ی عکاسی سیار تبدیل کرده است، ژست بگیرند و پرینت‌های عظیم پرتره‌های حاصل را در محیط‌هایی که سوژه‌هایشان آنجا را خانه‌ی خود می‌خوانند بچسبانند.

واردا این ایده را دوست دارد، او مجبور است «از چهره‌ها عکس بگیرد تا در چاه فراموشی نیفتند.» تماشای این هنرمند بزرگ در یادبود NPCهای یقه آبی روستاهای فرانسه، این کشاورزان و پستچی‌ها و کارگرانی که در آن ناشناخته هستند بسیار زیبا (و بسیار سرگرم کننده) است. واردا و جی‌آر سوژه‌های خود را تایید نمی‌کنند، بلکه از آن‌ها می‌خواهند که این ایده را تایید کنند که تصاویر راهی برای تایید وجود ما، فراتر از جسم ما هستند.

۲۷. زندگی گلگون (La Vie en Rose)

زندگی

  • کارگردان: اولیویه داها
  • بازیگران: ماریون کوتیار، ژرار دپاردیو، کاترین آلگره
  • محصول: ۲۰۰۷
  • امتیاز متاکریتیک: ۶۶ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰

ماریون کوتیار در این فیلم به ادیت پیاف تبدیل می‌شود که یکی از بهترین ستاره‌ها تا به امروز است و استاندارد پلاتینیوم برای همه‌ی بازیگرانی که نقش بزرگان موسیقی را بازی می‌کنند و با ضبط‌های نمادین خود همگام می‌شوند. کوتیار با صدایی متفاوت، قوز خفیف و در کل رفتار شکننده، پیاف را به عنوان کسی معرفی کرد که هم دنیا دیده و در عین حال برای این دنیا بسیار ظریف و شکننده است.

این باعث شد که او اولین بازیگری باشد که برنده‌ی اسکار بهترین بازیگر زن برای فیلم فرانسوی زبان شود. با این حال، «زندگی گلگون» تنها ویترین بازیگر نیست. در دستان اولیویه داها، این یک قطعه‌ی سینمای پویا است، با یکی از هیجان‌انگیزترین سکانس‌های بوکس که عشق بزرگ زندگی پیاف، مارسل سردان بوکسور در یک سانحه‌ی هوایی در سال ۱۹۴۹ جان باخت.

۲۶. غریبه کنار دریاچه (Stranger by the Lake)

غریبه

  • کارگردان: آلن گیرودی
  • بازیگران: پیر دولادونشا، آلن گیرودی، کریستوف پائو
  • محصول: ۲۰۱۳
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۲ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۸ از ۱۰

«غریبه کنار دریاچه» مبهم و ترسناک به کارگردانی آلن گیرودی مانند یک بازگشت بزرگ به سینمای دگرباشان دهه‌ی ۸۰ و ۹۰ است. فرانک (با بازی پیر دلادونشا) تنها است و مدام به دنبال معشوقی می‌گردد. نگاه تشنه و جست‌وجوگر او به میشل (با بازی کریستف پائو) خوش‌تیپ می‌افتد.

گیرودی با فیلم‌برداری از صحنه‌های جنسی، پنجره‌ای را به روی دنیایی باز می‌کند که اغلب فیلمسازان حتی آن را نمی‌شکافند.

۲۵. دخترانگی (Girlhood)

دخترانگی

  • کارگردان: سلین سیاما
  • بازیگران: کاریدجیا توره، ماریتو توره، لیندسی کارامو
  • محصول: ۲۰۱۴
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۵ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۹ از ۱۰

درام سال ۲۰۱۴ سلین سیاما حومه‌ی ناآرام شهر پاریس را به تصویر می‌کشد، جایی که یک گروه دختر نوجوان برای یکدیگر خواهرهای جانشین می‌شوند. کاریدجیا توره در نقش ماریمه، یک نوجوان ۱۶ ساله‌ی آفریقایی-فرانسوی که با گروهی از دخترانی که به شدت با مواد مخدر، خشونت و فحشا درگیر هستند، دوست می‌شود.

مواجه شدن با سبک زندگی «سریع»، ماریمه را مجبور می‌کند تا معنای واقعی «خانه» را درک کند. «دخترانگی» اولین بار به عنوان بخشی از دو هفته کارگردانان در جشنواره‌ی فیلم کن ۲۰۱۴ پیش از دریافت چهار نامزدی جایزه‌ی سزار از جمله بهترین کارگردانی برای فیلم سیاما و آینده‌دارترین بازیگر زن برای توره به نمایش درآمد. همانطور که تصمیمات ماریمه از مخرب به قهرمانانه تبدیل می‌شود، مسیرهای انحرافی آینده‌‌اش خود را نشان می‌دهد.

۲۴. تیتان (Titane)

تیتان

  • کارگردان: ژولیا دوکورنو
  • بازیگران: ونسان لندون، میریم آکدیو، آگاته روسل
  • محصول: ۲۰۲۱
  • امتیاز متاکریتیک: ۷۵ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۶ از ۱۰

فیلم «تیتان» به کارگردانی ژولیا دوکورنو برنده‌ی نخل طلایی یکی از تجربه‌های لذت‌بخش بزرگ سینمای اخیر جهان است. آگاته روسل در نقش یک مدل در نمایشگاه اتومبیل بازی می‌کند که به طور تحریک‌آمیزی در برابر گلگیرها و کلاهک‌ها برای شرکت کنندگان می‌رقصد. سپس با یک کادیلاک قدیمی رابطه‌ی جنسی برقرار می‌کند و یک نوزاد کروم و بنزینی را باردار می‌شود و این تازه شروع فیلم است!

مطمئنا یکی از بزرگ‌ترین کمک‌های سینمای جهان به گفتمان فراانسان‌گرایی تا به امروز – اگرچه شاید در روش استفاده از تراجنسیتی‌ها کمتر مترقی باشد – «تیتان» به مکان‌های غیرمنتظره‌ای می‌رود. برای محو شدن مرزهای انسانیت، و برای اجرای صادقانه و متعهدانه وینسنت لیندون به عنوان پدری غمگین که شخصیت روسل را پذیرفته است و فکر می‌کند که فرزندش همان پسری است که همیشه تصورش را می‌کرده این فیلم کار خود را به خوبی انجام می‌دهد و به ندرت می‌توان چیزی به این اندازه عجیب و در عین حال لطیف پیدا کرد.

۲۳. بدنم را گم کردم (I Lost My Body)

بدنم

  • کارگردان: ژرمی کلابین
  • بازیگران: حکیم فارس، ویکتور دوبوآ، پاتریک دسومسائو
  • محصول: ۲۰۱۹
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۱ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰

افسانه‌ای تلخ که تنها چند ثانیه پس از جدا شدن خشونت‌آمیز مرد جوانی در پاریس از یکی از دستانش آغاز می‌شود، اولین فیلم ناراحت‌کننده و در عین حال عمیقا تکان‌ دهنده‌ی ژرمی کلاپن – یک سر و گردن بالاتر از هر فیلم انیمیشنی امسال – ممکن است به عنوان داستانی در مورد کسی که تلاش می‌کند خود را دوباره کامل کند توصیف شود.

اما این خلاصه شما را کاملا برای یک داستان عجیب و فریبنده‌ی برنده‌ی جایزه‌ی کن آماده نمی‌کند. به هر حال، دلیلی وجود دارد که فیلم کلاپن «بدنم را گم کردم» و نه «دستم را از دست دادم» نامیده می‌شود؛ این فیلم عمدتا از منظر یک دست بریده روایت می‌شود که در پاریس می‌کوشد تا دوباره به بدنش بازگردد. هر کسی می‌تواند این فیلم را مطابق شرایط خودش ببیند و با منطق و رویایی که نیاز دارد حرکت کند، و یک حماسه‌ی غم‌انگیز را در مورد مبارزه برای یافتن زیبایی در دنیایی که ما را مجبور می‌کند بخش‌هایی از خودمان را پشت سر بگذاریم مشاهده کند.

۲۲. استخر (Swimming Pool)

استخر

  • کارگردان: فرانسوا اوزون
  • بازیگران: شارلوت رمپلینگ، لودیون سنیه، چارلز دنس
  • محصول: ۲۰۰۳
  • امتیاز متاکریتیک: ۷۰ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۷ از ۱۰

نوآر پر حرارت فرانسوا اوزون سرشار از اتمسفر و ابهام است. «استخر» داستان رمان‌نویس بریتانیایی سارا مورتون (با بازی شارلوت رمپلینگ) است که برای غلبه بر موانع نویسنده‌اش، به حومه‌ی شهر می‌رود. فیلم در ابتدا بسیار ساده به نظر می‌رسد، سپس سارا به خانه‌ی عمارت ناشر خود می‌رسد و با یک غافلگیری وحشتناک روبرو می‌شود؛ دختری که ادعا می‌کند فرزند او (با بازی لودیون سنیه) است ظاهر می‌شود و مجموعه‌ای از نمایش‌های جنسی را در ملک راه می‌اندازد و نویسنده را مجبور به سناریوی اجباری می‌کند که هرگز انتظارش را نداشت.

با این حال، با گذشت زمان، او هم به ماجراجویی‌های جنسی جولی کشیده شده و هم مجذوب رازهای پیرامون آن‌ها می‌شود، به طوری که زن مسن‌تر به استفاده از این تجربه برای به حرکت درآوردن جرقه‌ی خلاقانه‌ای که در جستجوی آن بود می‌رسد. توطئه‌ی احساسی به پر رنگ شدن ادامه می‌دهد و به سومین عمل خشونت‌آمیز تبدیل می‌شود که تلاش سارا برای یافتن نتیجه‌ی نهایی را پیچیده‌تر می‌کند.

به عنوان بیننده، ممکن است حس و حال آشفته‌ای را تجربه کنیم. آیا چیزی که در اینجا می‌بینیم واقعی است – یا صرفا بسط میل سارا برای تجسم یک هیجان فوق‌العاده جذاب؟ این سوال بی‌پاسخ باقی مانده است، اما شکی وجود ندارد که اوزون دقیقا همین را ارائه می‌دهد.

۲۱. کویینکن کوچولو (Li’L Quinquin)

کویینکن

  • کارگردان: برونو دامونت
  • بازیگران: برنارد پراوست، لوسی کارون، آلان دلهی
  • محصول: ۲۰۱۴
  • امتیاز متاکریتیک: –
  • امتیاز IMDb به فیلم: –

برونو دامونت یکی از جسورترین و جنجالی‌ترین فیلمسازانی است که امروزه در فرانسه کار می‌کند، اما هیچ کاری که او انجام داده است بیشتر از این مینی‌سریال سه ساعته که به‌عنوان یک فیلم بلند در کن و بعد به همین شکل در آمریکا به نمایش درآمد، دامنه‌ی کار او را نشان نداده است. در واقع، این یک اثر کاملا ناب است؛ یک داستان کمدی از بازپرسان پلیس در یک شهر کوچک و شخصیت‌های مختلف روستایی که در طول مسیر با آن‌ها روبرو می‌شوند.

با شباهت کمی به «توین پیکس» و بازرس کلوزو، شاهد معمایی در مرکز فیلم هستیم که نحوه‌ی تلاش کاپیتان پلیس سرخورده (با بازی برنارد پراوست) برای پردازش سرنخ‌های متفاوتی که سر راهش می‌آیند، به تصویر می‌کشد. فیلم با قتل زنی که درون شکم یک گاو مدفون شده شروع می‌شود و از آنجا عجیب‌تر می‌شود، اما رویکرد صبورانه و ظریف دامونت به روایت، دنیایی پیچیده و پر از استیصال و شورش بی‌هدف را به وجود می‌آورد.

کویینکن، نوجوانی که در مزرعه بزرگ شده است و قانون را مدام مورد تمسخر قرار می‌دهد، در واقع هیچ ارتباطی با قتل ندارد، به جز اینکه او عمدتا در مورد آن دوسوگرا است، دقیقا مانند هر چیز دیگری در اطرافش. کاپیتان تنها شخصیتی می‌شود که به نظر می‌رسد واقعا به عدالت اهمیت می‌دهد، و اگرچه ممکن است بی‌کفایت باشد، اما بهترین چیزی است که آن‌ها داشته‌اند. همه‌ی فیلم‌های دامونت شامل شخصیت‌های معیوبی است که سعی می‌کنند از موقعیت‌های دلخراش خود نهایت استفاده را ببرند. «کویینکن کوچولو» این موتیف را به یک اثر حماسی با نتایج استادانه ارتقا می‌دهد.

۲۰. کلاس (The Class)

کلاس

  • کارگردان: لوران کانته
  • بازیگران: فرانسیس بیگودیو، ریچل ریگولیر، فرانک کیتا
  • محصول: ۲۰۰۸
  • امتیاز متاکریتیک: ۹۲ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰

فیلم «کلاس» به کارگردانی لوران کانته و برنده‌ی نخل طلا، اولین فیلم فرانسوی بود که در ۲۰ سال گذشته جایزه‌ی برتر کن را به دلایلی خوب از آن خود کرد؛ این فیلم یک نگاه سختگیرانه به سیستم آموزشی مدرن کشور دارد و یک فیلم کلاسیک فرانسوی است.

این فیلم درباره‌ی یک مربی پرشور به نام فرانسوا (با بازی فرانسوا مارین) است که وظیفه‌ی خود را برای آموزش نوجوانان طبقه‌ی کارگر و در عین حال دوستی با آن‌ها انجام می‌دهد. کانته ماهیت پریشان پویایی کلاس را با رویکردی طبیعت‌گرایانه به تصویر می‌کشد که از رویارویی‌های شدید دراماتیک تا گاهی اوقات در عرض چند دقیقه به تعلیق و کمیک تغییر می‌کند، زیرا فرانسوا برای حفظ نظم در کلاس درس می‌جنگد در حالی که دانش‌آموزانش دائما از مسیر منحرف می‌شوند.

این فیلم تصویری قوی از آموزش به عنوان یک فرآیند قابل مذاکره است، اما با گذشت زمان، به یک کیفرخواست گسترده‌تر از خود موسسات آموزشی گسترش می‌یابد، چیزی که بچه‌های عصبانی را که محصول تربیت ناخوشایند آن‌ها هستند طرد می‌کند. مانند یک نوجوان بی‌طرف از کشور مالی که ممکن است با اخراج مواجه شود، و تلاش‌های فرانسوا برای کمک برای حل مشکلاتش، «کلاس» را به یک تراژدی پویا تبدیل می‌کند. او در هر مبارزه‌ای برای آینده‌ی دانش‌آموزانش پیروز نمی‌شود، اما تسلیم نمی‌شود و نبرد را ادامه می‌دهد.

۱۹. چیزی در هوا (Something in the Air)

چیزی

  • کارگردان: اولیویه آسایاس
  • بازیگران: لولا کریتون، کلمنت متایر، فلیکس آرمند
  • محصول: ۲۰۱۲
  • امتیاز متاکریتیک: ۷۶ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۴ از ۱۰

تمام فیلم‌های اولیویه آسایاس درگیر ایده‌ی آشتی دادن حال با گذشته هستند، و بنابراین چیزی بسیار خاص در مورد تماشای فیلمی وجود دارد که اساسا به عنوان خاطرات سینمایی خودش عمل می‌کند. حماسه‌ای ظریف و صمیمانه درباره‌ی بلوغ که جوانی با موهای لَخت را از فعالیت‌های سیاسی سال‌های نوجوانی‌اش تا بیداری هنری که او را به سینما کشاند، در «چیزی در هوا» مجسم می‌کند.

شخصی‌ترین فیلم آسایاس که شباهت‌هایی به یک زندگی‌نامه‌ دارد، دوز مناسبی از علایق شخصی او را نسبت به گذشته نشان می‌دهد. این فیلم می‌تواند یک شروع موفق برای آسایاس شناخته شود، اما همچنین به اندازه‌ی هر چیزی که او ساخته است شخصی (و زیبا) است.

۱۸. آینده (Things to Come)

آینده

  • کارگردان: میا هانسن لووه
  • بازیگران: ایزابل هوبرت، رومن کالینکا، ادیت اسکاب
  • محصول: ۲۰۱۶
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۸ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۹ از ۱۰

«آینده» درام احساسی به کارگردانی میا هانسن-لووه یکی از پیچیده‌ترین نقش‌های ایزابل هوپر را به عنوان استاد فلسفه‌ای به نام ناتالی به او ارائه می‌کند که سعی دارد پس از مرگ مادر بیمارش، قطعات از هم پاشیده‌ی روحش را دوباره کنار هم بگذارد. هوبرت، که در آن سال جایزه‌ی حلقه‌ی منتقدان فیلم نیویورک را برای این فیلم و همچنین فیلم هیجان انگیز روانی-جنسی «او» (Elle) دریافت کرد، به ندرت اینقدر در نقش‌هایش آسیب پذیر بوده است.

صحنه‌ای را در نظر بگیرید، جایی که چهره‌ی بازیگر زن با دیدن شوهرش با زن دیگری در اتوبوس، ابتدا به حیرت و سپس خنده‌های بلند تبدیل می‌شود. شروع دوباره هرگز به اندازه‌ی داستان هوبرت تلخ نبوده است.

۱۷. ساعات تابستانی (Summer Hours)

ساعات

  • کارگردان: اولیویه آسایاس
  • بازیگران: ژولیت بینوش، شارل برلینگ، ژرمی رنیر
  • محصول: ۲۰۰۸
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۵ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰

اولیویه آسایاس یکی از جسورترین کارگردانان فعال امروزی است، با حرفه‌ای که ژانرها و انواع شخصیت‌ها را در بر می‌گیرد، اما «ساعات تابستانی» یکی از بهترین نمونه‌ها از مهارت او است. در این فیلم، فردریک (با بازی شارل برلینگ)، آدرین (با بازی ژولیت بینوش) و ژرمی (با بازی ژرمی رنیر)، خواهر و برادرهای بالغی هستند که در خانه‌ی روستایی پدر مرحومشان گرد هم می‌آیند تا تصمیم بگیرند با یک عمر دارایی چه کنند.

این محیط ایده‌آل برای نوعی نگاه به شیوه‌ای است که چندین نسل می‌توانند آن را لمس کنند. در حالی که مخاطبانی که برای اولین بار با آسایاس در پروژه‌های فریبنده‌ای مانند «مامور خرید شخصی» مواجه شدند، ممکن است سبک روایت او را مبهم بدانند، «ساعات تابستانی» همه چیز را کاملا از طریق مبادلات متفکرانه در مورد ماهیت مالکیت و ابعاد شخصی کاراکترهایش نشان می‌دهد.

ممکن است برخی از بینندگان داستان فیلم را برای خود بسیار ساده بدانند، اما احساسات آن در سطحی طنین‌انداز می‌شود که درک کامل آن زمان می‌برد (و نیاز به چندین بار تماشا دارد). این درخشش منحصر به فرد سینمای آسایاس است.

۱۶. بهشت (Eden)

بهشت

  • کارگردان: میا هانسن لووه
  • بازیگران: کلر ترن، آرسینه خانجیان، گلشیفته فراهانی
  • محصول: ۲۰۱۴
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۱ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۴ از ۱۰

تمام فیلم‌های داستانی میا هانسن-لووه به گونه‌ای زندگی‌نامه‌ای هستند، اما با این وجود «بهشت» به وضوح نشان می‌دهد که او کیست. این فیلم یک چیز را صراحتا نشان می‌دهد که داستان مربوط به شخصی نزدیک به لووه است؛ سون، برادر بزرگتر هانسن-لووه، که یک دی جی بود. «بهشت» حماسه‌ای عاشقانه است که به موازات اوج‌گیری گروه دفت پانک (Daft Punk) اجرا می‌شود، از اوایل دهه‌ی ۹۰ تا گذشته‌ی نزدیک امتداد دارد و ۲۰ سال از زندگی یک دی جی پاریسی به نام پل (با بازی فلیکس دو گیوری) را روایت می‌کند.

او وسواس زیادی برای آوردن EDM به توده‌ها دارد، اما تمرکز او بسیار فراتر از استعدادش است، و به زودی (برای بقیه) روشن می‌شود که موفقیت کوتاه اولیه‌ی او شروع یک راه طولانی است. این شاهکار غم‌انگیز، مطالعه‌ی ظریف شخصیتی است که در پرتره‌ی نسلی دوست‌داشتنی قرار گرفته است، همان جست‌وجوی تکان‌دهنده‌ی زمان از دست رفته را عمیق‌تر می‌کند که همه‌ی کارهای کارگردانش با آن شناخته می‌شود.

۱۵. خداحافظ عشق اول (Goodbye First Love)

خداحافظ

  • کارگردان: میا هانسن لووه
  • بازیگران: لولا کریتون، مگنه برک، سباستین اورندووسکی
  • محصول: ۲۰۱۱
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۰ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۶ از ۱۰

دومین فیلم بلند میا هانسن-لووه که به‌طور تکان‌دهنده‌ای در مورد زمان از دست رفته‌ است، گستردگی و حساسیت داستانی مشابه دوران بلوغ دارد. شخصیت اصلی «خداحافظ عشق اول» از همان ابتدا کاملا بالغ احساس می‌شود، حتی اگر قهرمان جوانش (با بازی لولا کریتون) هنوز راه زیادی برای بزرگ شدن داشته باشد.

برای شخصیت دیگر، هانسن لووه کمترین علاقه‌ای به بازخوانی هر گونه ترانه‌ی آشنا ندارد. او ماجراجویی قهرمان داستانش را با چنان صراحتی دنبال می‌کند که احساس می‌شود ما آن را از نزدیک زندگی کرده‌ایم، بلوغ دختر به هیچ ساختار داستانی قابل تشخیصی از عاشق شدن و دوباره روی پا شدن پایبند نیست. «خداحافظ عشق اول» که با انفجاری از انگیزه‌ی مهار نشدنی شروع می‌شود و با یک موسیقی بی‌نقص به پایان می‌رسد، نگاهی فراموش‌نشدنی به عشق آتشین، درد تماشای سرد شدن آن، و زیبایی احساسِ سختِ تبدیل شدن به یک انسان بالغ و با تجربه است.

۱۴. داستان کریسمس (A Christmas Tale)

داستان

  • کارگردان: آرنو دپلشن
  • بازیگران: آنه کانسیگنی، کاترین دنوو، چیارا ماسترویانی
  • محصول: ۲۰۰۸
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۴ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰

فیلم‌های آرنو دپلشن اغلب درام‌هایی درباره شخصیت‌هایی هستند که با عصبانیت، خاطرات پریشان و مشکلات خانوادگی دست و پنجه نرم می‌کنند. «داستان کریسمس» بهترین نمونه از این تکرار مداوم است، یک درام گیرا که به طور یکپارچه بین مجموعه‌ای از داستان‌های کوچک در یک خانواده‌ی آشفته جابه‌جا می‌شود.

کاترین دنوو نقش مادرسالاری را بازی می‌کند که بر شبکه‌ای از فرزندان، نوه‌ها و شوهرخواهرها فرمانروایی می‌کند، که بسیاری از آن‌ها انگار در فیلم‌های کوچک خودشان در کلاژ سینمایی آزادانه‌ی دپلشن در حال چرخش هستند. این فیلم در نهایت کمتر به این موضوع می‌پردازد که چگونه این خانواده‌ی خاص با بیماری ناتوان‌کننده‌ای که آینده‌ی آن‌ها را تهدید می‌کند کنار می‌آیند، و بیشتر به این موضوع می‌پردازد که شبکه‌ی گسترده‌ای از اقوام واقعا می‌توانند فاصله‌ی بیشتری ایجاد کنند.

۱۳. روزهای طلایی من (My Golden Days)

روزها

  • کارگردان: ارنو دپلشن
  • بازیگران: فرانسوا لوبران، ژیل کوئن، کوئنتین دالمایر
  • محصول: ۲۰۱۵
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۷ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۷ از ۱۰

درام تلخ و شیرین «روزهای طلایی من» یک دنباله و پیش درآمد از فیلم تحسین شده‌ی آرنو دپلشن، نویسنده و کارگردان، «زندگی جنسی من… یا چگونه وارد یک مشاجره شدم»، محصول ۱۹۹۶ است که ستاره‌ی همیشگی فیلم‌های او، متیو آمالریک، دوباره نقش آکادمیک همیشه بلاتکلیف پل ددالوس را بازی می‌کند.

در این فصل از حماسه‌ی ددالوس، مرد میانسال به چند لحظه‌ی کلیدی از دوران جوانی خود نگاه می‌کند و به این فکر می‌کند که برخی از عمیق‌ترین روابط او چقدر شکننده و زودگذر بوده‌اند. مانند بسیاری از فیلم‌های دپلشن، «روزهای طلایی من» مملو از لحظات به یاد ماندنی است که در ابتدا ممکن است جدا از هم و حتی خودسرانه به نظر برسند. اما او در پایان همه چیز را با هم به چیزی واقعی و تکان دهنده تبدیل می‌کند، و بررسی می‌کند که چگونه خاطرات دوست‌داشتنی و حسرت‌های عمیق در هم می‌آمیزند.

۱۲. لباس غواصی و پروانه (The Diving Bell and the Butterfly)

لباس

  • کارگردان: جولیان اشنابل
  • بازیگران: متیو آمالریک، امانوئل سنیه، ماری ژوزه کروز
  • محصول: ۲۰۰۷
  • امتیاز متاکریتیک: ۹۲ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰

«زنگ غواصی و پروانه» فیلمی است که جولیان اشنابل برای ساخت آن به دنیا آمد. به عنوان خاطرات شخصی بستر مرگ، داستان زندگی ژان دومینیک بابی درباره‌ی سال‌های زندگی او به عنوان سردبیر مجله‌ی مد – و ماه‌های زندانی بودن در بدن خودش، جایی که پس از تحمل یک سکته‌ی مغزی ناتوان کننده در سن ۴۵ سالگی به دام افتاد – یک اثر قابل توجه زندگینامه‌ای است  (نه تنها به این دلیل که بابی همه چیز را با پلک‌هایش به یک پرستار دیکته می‌کرد).

به عنوان یک فیلم، تجربه‌ی او نگاهی ویران‌کننده و فراموش نشدنی است، اما در نهایت زندگی را تایید می‌کند، و اینکه چگونه کوچکی ما لنز کاملی را فراهم می‌کند که از طریق آن نامتناهی بودن جهان اطرافمان را درک کنیم. فیلم «زنگ غواصی و پروانه» که به‌گونه‌ای شبیه‌سازی دیدگاه «محبوس شده‌ی» بابی است و با اجرای خیره‌کننده‌ی متیو آمالریک جان گرفته است، این قدرت را دارد که برای همیشه قدردانی شما را نسبت به جایی که هستید و آنچه که هستید تغییر دهد.

۱۱. به هیچکس نگو (Tell No One)

به

  • کارگردان: گیوم کنه
  • بازیگران: فرانسوا کلوزه، ماری ژوزه کروز، آندری دوسولیه
  • محصول: ۲۰۰۶
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۲ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰

هارلان کوبن نویسنده‌ی آمریکایی ژانر رازآلود-هیجان‌انگیز، در سراسر جهان محبوبیت فوق‌العاده‌ای دارد و آثارش را بیشتر در اروپا نسبت به ایالات متحده برای نمایش‌های بزرگ و کوچک اقتباس کرده‌اند. کارگردان فرانسوی گیوم کنه اولین کسی بود که از رمان کوبن فیلمی با نام «به هیچکس نگو» ساخت، داستان یک پزشک بیوه به نام الکساندر بک (با بازی فرانسوا کلوزه) است که پیامی مرموز دریافت می‌کند که به نظر می‌رسد از همسر مرده‌ی او باشد که مدت زیادی از زمان مرگش گذشته است.

همزمان با شروع مجدد تحقیقات پلیس درباره‌ی قتل او و الکساندر به عنوان مظنون اصلی جدید، کنه سکانس‌های اکشن فوق‌العاده جذابی را روی صحنه می‌برد، اما در بیشتر موارد او و کلوزه طرح پر پیچ ‌و خم کوبن را در میزان انسانیت قهرمان داستان به تصویر می‌کشند.

۱۰. دست‌نیافتنی‌ها (The Intouchables)

دست

  • کارگردان: اولیویه ناکاش، اریک تولدانو
  • بازیگران: فرانسوا کلوزه، عمر سی، آدری فلورت
  • محصول: ۲۰۱۱
  • امتیاز متاکریتیک: ۵۷ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۵ از ۱۰

یکی از بزرگ‌ترین بمب‌های باکس‌آفیس فرانسوی زبان تمام دوران، «دست نیافتنی‌ها» با بازی فرانسوا کلوزه در نقش یک میلیونر معلول به نام فیلیپ و عمر سی به عنوان مراقب غیرمتعارف و صریح او دریس است. گروه نویسنده و کارگردان متشکل از اولیویه ناکاش و اریک تولدانو اینجا داستانی دلچسب و دلنشین را در مورد دو دوست بعید که زندگی یکدیگر را تغییر می‌دهند روایت می‌کنند، زیرا فیلیپ دریس را با هنر والا و زندگی ممتاز آشنا می‌کند در حالی که دریس فیلیپ را تشویق می‌کند تا بیشتر از زندگی لذت ببرد.

در میان تمام تضادهای کمدی و لحظات پر از اشک، «دست نیافتنی‌ها» چیزی برای گفتن در مورد موانع نژادی و طبقاتی در فرانسه دارد، و اینکه چگونه یک پیوند برادرانه می‌تواند این دیوارها را بشکند.

۹. پنهان (Cache)

پنهان

  • کارگردان: میشائل هانکه
  • بازیگران: ژولیت بینوش، دنیل اوتوی، آنی گیرادوت
  • محصول: ۲۰۰۵
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۴ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰

روایتی تلخ و ناراحت‌کننده به کارگردانی میشائل هانکه با یک درام گیرا درباره‌ی زوجی از جامعه‌ی بالا که توسط گذشته تسخیر شده بودند. داستان مجری تلویزیون جورج (با بازی دانیل اوتویل) و همسرش آن (با بازی ژولیت بینوش) که تلاش می‌کنند منشا نوارهای ویدئویی مرموزی که به خانه‌شان ارسال می‌شود را گیدا کنند. «پنهان» به‌عنوان یک فیلم هیجان‌انگیز هیچکاکی شروع شده، اما به آرامی به مراقبه‌ای پیچیده‌تر درباره‌ی تاریخ مدرن فرانسه تبدیل می‌شود.

راه حل این معما – در حالی که پایانش باز باقی مانده است – تا حدودی به دوران کودکی ژرژ و نقش آسیب‌زای زندگی مردی الجزایری برمی‌گردد که والدینش در قتل عام پاریس در سال ۱۹۶۱ کشته شدند. آن مرد که اکنون بالغ شده است، در یکی از تکان دهنده‌ترین لحظاتی که هانکه تا به حال فیلمبرداری کرده است با ژرژ روبرو می‌شود و وحشت ناگهانی گذشته که در زمان حال رخ می‌دهد را به خوبی به تصویر می‌کشد.

پایان ناراحت کننده‌ی فیلم این احتمال را می‌دهد که شرایط وهم‌آور هرگز حل نشود و در عوض در طول نسل‌ها طنین‌انداز شود. این بیانیه‌ای استادانه در مورد روشی است که می‌توان فصل‌های تاریک تاریخ را سرکوب کرد، اما هرگز به طور کامل محو نمی‌شود، و همیشه این پتانسیل را دارد که برای انتقام بازگردد.

۸. تام‌بوی (Tomboy)

تام

  • کارگردان: سلین سیاما
  • بازیگران: متیو دومی، مالون لیوانا، سوفی کتنی
  • محصول: ۲۰۱۱
  • امتیاز متاکریتیک: ۷۴ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰

یکی از معدود فیلم‌های واقعا عالی قرن بیست و یکم، «تام‌بوی» به کارگردانی سلین سیاما، نگاهی موجز و فراموش نشدنی به خلوص و سردرگمی بالغ شدن است. مهم‌تر از همه، این یکی از صریح‌ترین و همدلی برانگیزترین فیلم‌هایی است که درباره‌ی هویت جنسیتی به معنای مدرن داریم. «تام‌بوی» با بازی زوئی هران در نقش یک بچه‌ی آندروژن به نام لور است که همراه خانواده‌ی خود به بلوک جدید نقل مکان می‌کند. کارگردان تنها به ۸۲ دقیقه زمان نیاز دارد تا یک اثر پویا، طبیعی و فوق‌العاده انسانی ارائه دهد. روایتی در مورد رابطه‌ی بین جنسیت و تمایل و همچنین بین جنسیت و هویت. لور آناتومی خود را مانند یک راز نگه می‌دارد، اما با انجام این کار حجم زیادی از حقیقت قابل تامل را پنهان می‌کند.

۷. سرنوشت شگفت‌انگیز امیلی پولن (Amélie)

سرنوشت

  • کارگردان: ژان پیر ژونه
  • بازیگران: اودره توتو، متیو کاسوویتس، روفوس
  • محصول: ۲۰۰۱
  • امتیاز متاکریتیک: ۶۹ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۳ از ۱۰

فیلم خارجی‌زبان نادری که در واقع تماشاگران آمریکایی را مجذوب خود کرد، «امیلی» به کارگردانی ژان پیر ژونه به دلایل خوبی تبدیل به فیلمی شد که دیدنش حس خوب در بیننده ایجاد می‌کند (حتی الهام‌بخش یک موزیکال کوتاه مدت در برادوی بود). البته محبوبیت و جذابیت محض این کمدی-رمانتیک ماندگار مبتکرانه‌ی محصول ۲۰۰۱ آنقدرها که در زمان اکرانش به نظر می‌رسید یک دستاورد مهم نبود، اما یک بازدید مجدد تایید می‌کند که این فیلم یک رمانتیک ماندگار است.

«امیلی» شیرین‌ترین و مطمئن‌ترین چیزی که ژونه تا به حال ساخته است، چیزی بیش از داستان خیره‌کننده و شیک یک پیشخدمت مون‌مارتری است، این یک داستان انسانی و ماندگار است. پرتره‌ی قابل ارجاع از شخصی که مردم را دوست دارد اما نمی‌تواند خودش را به آن‌ها نزدیک کند. او قهرمانی عالی برای عصر اینترنت است که به سختی انتظارش را می‌کشیدیم، زنی که کارگشای دیگران است اما زندگی خود را در فاصله‌ای امن می‌گذراند. سفر او از فانتزی به واقعیت برای همیشه دل‌انگیز و شجاعانه است.

۶. یک پیامبر (A Prophet)

یک

  • کارگردان: ژاک اودیار
  • بازیگران: طاهر رحیم، نیلز آرستراپ، ژیل کوئن
  • محصول: ۲۰۰۹
  • امتیاز متاکریتیک: ۹۰ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰

شاید بزرگترین نام سینمای فرانسه‌ی امروز، یعنی ژاک اودیار، هرگز فیلمی بهتر از این درام پرتنش نساخته باشد، که در آن شخصی به نام مالیک فرانسوی الجزایری (با بازی طاهر رحیم در یک اجرای استادانه) در نوجوانی زندانی می‌شود. اوباش او را به قلمروی مخوف هدایت می‌کنند، که بین حفاظت از مجریان جدیدش و بیعت با ریشه‌های مسلمانش قرار گرفته است.

در یک صحنه‌ی گرافیکی خیره کننده، مالیک یکی از هم‌زندانیان خود را به دستور رئیسش به قتل می‌رساند و این نتیجه‌ی خونین، زمینه را برای داستان رستگاری که در ادامه برایش پیش می‌آید آماده می‌کند. در طول فیلم، مالیک به آرامی یاد می‌گیرد که ریشه‌های مسلمانی خود را بپذیرد، و پویایی قدرت زندان به سمت و سوی جدیدی تغییر می‌کند که با وجود نامشخص بودن آینده‌اش، افراد توسط ایمان و جامعه قدرت می‌یابند.

این یک حماسه‌ی گیرا و خشونت‌آمیز در مورد یادگیری مسئولیت‌پذیری است آن هم زمانی که تنها گزینه‌ی دیگر ناامیدی مطلق است. اودیار که در فیلم تحسین‌شده‌ی «دیپان» (Dheepan) مفهوم یک اقلیت طرد شده را بازبینی کرده بود.

۵. کپی برابر اصل (Certified Copy)

کپی

  • کارگردان: عباس کیارستمی
  • بازیگران: ژولیت بینوش، ویلیام شیمل، ژان-کلود گربر
  • محصول: ۲۰۱۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۲ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰

ژولیت بینوش و ویلیام شیمل در پازل ظریف و بی‌تکلف عباس کیارستمی درباره‌ی ماهیت روابط بازی می‌کنند. فیلم نویسنده‌ی بریتانیایی جیمز (با بازی شیمل) و یک دلال عتیقه‌فروشی فرانسوی (با بازی بینوش) را دنبال می‌کند که در حال پیاده‌روی و صحبت هستند که با شروع این فرضیه که این دو غریبه ممکن است واقعا هر یک را بشناسند، به طور فزاینده‌ای پرآشوب می‌شود.

در «کپی برابر اصل» احساس تمام شدن وقت چه در مورد ازدواج و چه در مورد احساس خودخواهی موج می‌زند. بینوش حتی در میان حیله‌های سینمایی اغلب سرگیجه‌آور کیارستمی، به طرز شگفت‌انگیزی قابل ستایش است.

۴. هولی موتورز (Holy Motors)

هولی

  • کارگردان: لئوس کاراکس
  • بازیگران: دونی لوآن، ادیت اسکوب، لئوس کاراکس
  • محصول: ۲۰۱۲
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۴ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰

لئوس کاراکس برای ۱۲ سال فیلم بلند نساخته بود تا اینکه «هولی موتورز» در جشنواره‌ی فیلم کن ۲۰۱۲ مانند یک مکاشفه ظاهر شد؛ در اینجا شواهدی از شگفتی محض سینمایی وجود داشت، که نشان می‌داد این فیلم یک اثر هنری خنده‌دار، سورئال، تراژیک و پویا بود. دنیس لاوانت آفتاب‌پرست نقش مردی را بازی می‌کند که در طول روز به حرفه‌ی مبهم ایفای نقش شخصیت‌های مختلف مشغول است، از یک گدا گرفته تا یک ترول زیرزمینی هیولامانند با نام مستعار «شیت».

او به دستور سازمانی مشکوک، با یک لیموزین در شهر می‌چرخد، زیرا فیلم در یک استعاره‌ی شاعرانه حالت‌های همیشه در حال تغییر تجربه‌ی روزمره (و همچنین ماهیت مرموز فیلم) را با یکدیگر ادغام می‌کند. شخصیت لاوانت با زنی اسرارآمیز به نام سلین، با بازی ادیت اسکوب افسانه‌ای همراه می‌شود.

«هولی موتورز» از صحنه‌ای غم‌انگیز در بستر مرگ گرفته تا یک موزیکال تحسین‌برانگیز با حضور کایلی مینوگ تا پرانرژی‌ترین صحنه‌ی آکاردئون در تاریخ سینما، از کلاژی عظیم از مناظر و صداها که با جسارت محض بینایی کاراکس به هم پیوند خورده‌اند، تشکیل شده است. این یک تصویر شگفت‌انگیز از آنچه یک هنرمند سینمای واقعا رهایی یافته می‌تواند انجام دهد است.

۳. پرتره‌ی بانویی در آتش (Portrait of a Lady on Fire)

پرتره

  • کارگردان: سلین سیاما
  • بازیگران: نوئمی مرلان، آدل انل، .الریا گولینو
  • محصول: ۲۰۱۹
  • امتیاز متاکریتیک: ۹۵ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰

این داستان عاشقانه و از لحاظ بصری خیره کننده، قطعه‌ای تاریخی است که مملو از احساس، صمیمانه و تاریک و ماندگار است. آدل انل در نقش هلویز، عروسی که دوست ندارد ازدواج کند و دوستی پیدا می‌کند – و عاشقانه‌ای نوظهور بینشان شکل می‌گیرد – در کنار هنرمندی به نام ماریان (با بازی نوئمی مرلان)، که وظیفه‌ی به تصویر کشیدن پرتره‌ی ازدواج هلویز را دارد، بازی می‌کند.

«پرتره‌ی بانویی در آتش» اواخر قرن هجدهم اتفاق می‌افتد و داستان عاشقانه‌ی ماریان و هلویز در جزیره‌ای دوردست در بریتانی را روایت می‌کند. با این حال عشق آن‌ها تاریخ انقضا دارد و با ازدواج هلویز و جامعه‌ی ظالم بیرون از دیوارهای قلعه‌ی منزوی آن‌ها پایان می‌یابد. نویسنده/کارگردان سلین سیاما برنده‌ی نخل کوئیر در جشنواره‌ی فیلم کن ۲۰۱۹ شد و اولین کارگردان زن برنده‌ی این افتخار و همچنین بهترین فیلمنامه شد.

او همچنین جایزه‌ی بهترین فیلمنامه‌ی جشنواره را به خانه برد. این فیلم مطالعه‌ای است از روابط ساده اما باشکوه، و از نزدیک به زخم‌های یک عاشقانه‌ی بعید نگاه می‌کند، که همگی به سمت یک شات پایانی شگفت‌انگیز حرکت می‌کنند.

۲. عشق (Amour)

عشق

  • کارگردان: میشائیل هانکه
  • بازیگران: ژان لویی ترنتینیان، امانوئل ریوا، ایزابل هوپر
  • محصول: ۲۰۱۲
  • امتیاز متاکریتیک: ۹۴ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰

زمانی که برای اولین بار اعلام شد که میشائل هانکه در حال ساخت فیلمی به نام «عشق» است، بسیاری از مردم تصور می‌کردند که کارگردان مشهور اتریشی، جادوگر حکمران سینما، طرفدارانش را سر کار گذاشته است. اما هیچ چیز از هیچ کس بعید نیست. «عشق» نه تنها یکی از زیباترین داستان‌های عاشقانه‌ای است که تا به حال در فیلم‌ها دیده شده، بلکه اساسا بهترین سناریو برای هر ازدواجی است.

در ظاهر، این فرضیه آنقدرها هم دلگرم کننده به نظر نمی‌رسد؛ یک زوج مسن فرانسوی (با بازی ژان لویی ترینتینان و امانوئل ریوا) زمانی که یکی از آن‌ها دچار سکته‌ی مغزی ناتوان کننده‌ای می‌شود، رابطه‌شان قطع می‌شود. اما شیوه‌ای که این دو بورژوا با این مخمصه کنار می‌آیند، در حالی که تماشای آن سخت است، به زودی شروع به پیشروی نوع جدیدی از انسان‌گرایی می‌کند، چیزی که در آن زندگی با عشقی شایسته با مرگی پایان می‌یابد که با عزت اداره می‌شود.

۱. ۳۵ پیک رام (۳۵ Shots of Rum)

35

  • کارگردان: کلر دنیس
  • بازیگران: متی دیوپ، گرگوری کولین، نیکل دوژ
  • محصول: ۲۰۰۹
  • امتیاز متاکریتیک: ۹۲ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰

کلر دنیس دارای درک فوق‌العاده واضحی از بدن‌ها و فضاهایی است که آن‌ها اشغال می‌کنند، و بینش دقیق او نسبت به دنیای فیزیکی معمولا از طریق یک نوع خشونت مردانه یا خشونت استعماری، بیان می‌شود. اما در حالی که شخصیت‌ها (حتی آن‌هایی که مرده‌اند) در فیلم «۳۵ شات رام» از اهمیت بالایی برخوردار هستند، این درام صمیمی یکی از لطیف‌ترین فیلم‌هایی است که تاکنون ساخته شده است. پرتره‌ای آرام و دلخراش از یک مرد بیوه (با بازی الکس دسکاس)، دخترش که ناگهان مستقل می‌شود (با بازی ماتی دیوپ)، و خانواده‌ی موقتی که آن‌ها بین افراد تنها و عجیب و غریبی که در ساختمان آپارتمانشان زندگی می‌کنند، کنار هم می‌گذارند، شاهکار دنیس مانند احساسی‌ترین فیلمی است که یاسوجیرو اوزو هرگز نساخت.

«۳۵ شات رام» داستانی تلخ و شیرین از شادی‌ها و ناامیدی‌هایی است که زندگی ما را شکل می‌دهد، ما را به هم نزدیک و از هم جدا می‌کند، و با موزیکالیته‌ای روایت می‌شود که به شما اجازه می‌دهد آن را روی پوست خود احساس کنید. سکانس اصلی «شیفت شب» یکی از آن قسمت‌هایی است که همه باید قبل از مرگ ببینند.

منبع: indie wire



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

یک دیدگاه
  1. محمود

    واقعا جای خالی فیلم the past اصغر فرهادی حس میشه

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما