۳ دلیل که باید فیلم «بی‌همه‌چیز» را ببینید

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۷ دقیقه
فیلم بی‌همه‌چیز

در این مطلب به مواردی پرداخته‌ایم که ما را مجاب می‌کنند تا تماشای فیلم «بی‌همه‌چیز» به کارگردانی محسن قرائی را به شما پیشنهاد دهیم.

بی‌همه‌چیز برای نخستین بار در سی‌و‌نهمین دوره‌ی جشنواره فیلم فجر روی پرده رفت و با استقبال خوبی از سوی سینمادوستان و منتقدان مواجه شد؛ فیلمی دغدغه‌مند که در عین روایت داستانی جذاب و دلنشین که تا انتها تماشاگر را با خود همراه می‌کند، بیننده را وامی‌دارد تا در مورد چند موضوع اخلاقی و اساسی فردی و اجتماعی بیندیشد. بی‌همه‌چیز در جشنواره‌ی فجر سال گذشته بسیار تحسین شد و پنج جایزه از جمله جایزه‌ی ویژه‌ی هیأت داوران و سیمرغ بلورین بهترین فیلم‌نامه‌ی اقتباسی را از آن خود کرد.

بی‌همه‌چیز علاوه‌ بر برخورداری از فیلم‌نامه‌ای خوب و لحنی مناسب از کارگردانی و تدوین قابل قبولی نیز بهره می‌برد و همچنین بازی بازیگران هم کم نقص است و شاهد یکی از بهترین نقش‌آفرینی‌های کارنامه‌ی هادی حجازی‌فر، پرویز پرستویی و هدیه تهرانی هستیم. این فیلم اقتباسی آزاد از نمایشنامه‌ی مشهور «ملاقات بانوی سالخورده» نوشته‌ی فردریش دورنمات به شمار می‌رود.

در روستایی قبل از انقلاب فردی خان‌زاده با نام امیر به‌عنوان قاضی محلی فعالیت می‌کند و به خاطر سابقه خوبی که داشته، مردم به او اعتماد کامل دارند و بخش مهمی از کارهای روستا را به وی سپرده‌اند. حال پس از سال‌ها یکی از اهالی آبادی با نام لی‌لی که روستای‌شان را به خاطر تهمت‌های مردم ترک کرده، به‌عنوان اشراف‌زاده به روستای محل تولدش بازمی‌گردد و به مردم وعده می‌دهد که در صورت کشتن امیر، پول زیادی به آن‌ها خواهد داد. محسن قرایی و محمد داوودی موفق شده‌اند نقاط فراز و فرود مناسبی برای داستان در نظر بگیرند و با ایرانی‌سازی بسیاری از بخش‌های نمایشنامه مفاهیم مورد بحث و نکات مستتر در آن را برای سینمادوستان کشورمان ملموس‌تر کنند. در ادامه به سه دلیلی می‌پردازیم که باعث می‌شوند به شما توصیه کنیم طی روزهای آتی فیلم بی‌همه‌چیز را در سالن‌های سینما و روی پرده بزرگ تماشا کنید.

۱. اقتباسی درست و ملموس برای سینمادوست ایرانی

بی‌تردید نمایشنامه‌ی ملاقات بانوی سالخورده بن‌مایه‌های فمنیستی و زنانه‌ی پررنگی دارد و همواره از آن به عنوان یکی از پیشروترین آثار هنری اروپایی قرن ۲۰ام در راستای اعطای حق رای به زنان یاد می‌شود. قرائی ضمن حفظ این مفاهیم و نکوهش رفتارهای تند و زن‌ستیزانه در اجتماع، متناسب با شرایط فرهنگی و اجتماعی امروز کشورمان سویه‌های اجتماعی و تفکربرانگیز نمایشنامه را پررنگ‌تر کرده و انفعال جمعی و عدم تلاش برخی از مردم در راستای بهبود اوضاع را بسیار صریح، ولی با زبانی مناسب نقد کرده است؛ خوشبختانه این انتقادها گل‌درشت بیان نمی‌شوند و به درستی در قصه حل شده‌اند. قرائی و داوودی ملاقات بانوی سالخورده را در زمانی صحیح و مکانی درست (یک روستایی ایرانی) روی پرده‌ی سینما آورده‌اند و به همین خاطر مخاطب ذهنیت و نگاهی محکم و دقیق نسبت به شخصیت‌ها دارد و تمامی آن‌ها مابه‌ازایی حقیقی پیدا می‌کنند و تماشاگر به سادگی نوع روابط و خواست و منش آن‌ها را درمی‌یابد و مدام خود را در جایگاه و موقعیت شخصیت‌ها قرار می‌دهد و باورهای اخلاقی و آرمانی‌اش به چالش کشیده می‌شوند. این چالش‌ها و تردیدهای ذهنی دقیقاً مطابق خواست فیلم‌ساز هستند و نشان از متنی قوام‌یافته دارند که با اقتدا به نمایشنامه‌ای بزرگ، و متناسب با نگاه و نیاز مخاطب و جامعه ایرانی نوشته شده است.

ژان-کلود کریر، فیلم‌نامه‌نویس و بازیگر سرشناس فرانسوی در یکی از گفت‌وگوهایش پیرامون اقتباس در سینما (چاپ شده در شماره ۵۸۱ ماهنامه سینمایی فیلم) در پاسخ به این پرسش که پیش‌نیاز اقتباس از یک متن ادبی یا خبری برای نگارش فیلم‌نامه چیست؟ بیان می‌کند: «باید رمان را فراموش کرد و فیلم را ساخت» و این دقیقاً همان کاری‌ست که نویسندگان بی‌همه‌چیز انجام داده‌اند؛ لذا این فیلم زاییده‌ی زمان خودش است و قرابتی جذاب و دوست‌داشتنی با امروز دارد.

۲. شخصیت‌پردازی اصولی و روایتی منسجم

گاهی اوقات حس خوبی نسبت به یک فیلم سینمایی داریم، بدون اینکه به‌طور مشخص و دقیق بتوانیم دلیل دلبستگی‌مان به آن اثر را شرح دهیم. ریشه‌ی چنین رابطه‌ی حسی را می‌بایست جدای از پیش‌زمینه‌های فردی و اجتماعی و بعضاً نوستالژیک و فرامتنی، در لحن پایدار و دوست‌داشتنی فیلم‌ها جست‌وجو کرد. فیلم‌نامه‌نویسان لحن را به یک نخ نامرئی تشبیه می‌کنند که تمام رخدادها، سکانس‌ها، میزانسن‌ها و دیالوگ‌ها را به یکدیگر وصل می‌کند. این خط واصل در بی‌همه‌چیز به درستی عمل می‌کند و ناشی از پیشبرد خوب داستان در کنار ساخت تدریجی شخصیت‌هایی چند وجهی است که مخاطب را سرگرم و گاهی مجذوب می‌کنند. رفته رفته وضعیتی بر داستان مستولی می‌شود که برای روایت چنین قصه‌ای در سینمای ایران بدیع و در عین حال قابل درک و آشنا است. در سراسر فیلم با دیالوگ‌های خوبی مواجه هستیم که مناسب آن شخصیت، موقعیت و حتی بازیگر نوشته شده‌اند و سبب می‌شوند تماشاگر یک‌دستی خوبی در تمام دقایق فیلم حس کند و سیر انحطاط شخصیت‌ها باورپذیرتر شود.

نیمه‌ی ابتدایی بی‌همه‌چیز در قیاس با بخش‌های پایانی آن سریع‌تر و سرخوشانه‌تر پیش می‌رود و رسیدن از لحن و فضای شلوغ و رنگین آغازین (با نماد و نشانه‌هایی از امید و شکوفایی) به سکانس‌های مغموم و تاریک انتهایی، آرام آرام و بدون شتاب‌زدگی صورت می‌گیرد و فیلم مخاطب را در تمام این مسیر با خود همراه می‌کند و او لحظه‌ای خسته نمی‌شود. بیش از این نوشتن درباره‌ی داستان بی‌همه‌چیز بدون لو دادن بخشی از آن ممکن نیست، در نتیجه تنها به ذکر این نکته می‌بایست اکتفا کرد که با قصه‌ای پرکشش مواجه هستیم که از نمایشنامه‌ای قابل اعتنا برداشت شده است و شخصیت‌های فیلم به لطف متن خوب و بازی‌های درخشان بازیگران برای‌مان مهم می‌شوند و هم‌ذات‌پنداری ما را برمی‌انگیزند و به همین خاطر امیر یا لی‌لی را شخصیت‌هایی غریب نمی‌یابیم. در این بین خبری از یک قهرمان کلیشه‌ای یا تقسیم آدم‌ها به سیاه و سفید و خوب و بد نیز نیست و همانند اجتماع با انسان‌هایی خاکستری مواجه هستیم که اشتباه می‌کنند و باید تاوان خطاهای‌شان را هم بپردازند.

فیلم بی‌همه‌چیز

۳. بازی خوب بازیگران و کارگردانی مناسب

بی‌همه‌چیز پر از قاب‌های زیبا و چشم‌نوازی‌ست که با ریتم تدوینی خوبی کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند. کارگردانی قابل قبول و در برخی سکانس‌ها درخشان فیلم بر تمام جنبه‌های آن به خصوص عملکرد بازیگران تاثیرگذار بوده است؛ زیرا همان‌طور که کریستوفر کِنوُرتی در کتاب معروف خود، نماهای کلیدی، می‌گوید گرفتن بازی خوب از بازیگر و انتقال آن به تماشاگر ممکن نیست، مگر اینکه کارگردان روش صحیح‌اش را پیدا کند. محسن قرائی با بی‌همه‌چیز یک قدم بزرگ و حتی جهشی قابل توجه در فیلم‌سازی داشته و کنترل این تعداد هنرور در صحنه‌های شلوغ، ساخت اتمسفری گیرا و دکوپاژهایی مناسب، این فیلم را نسبت به آثار پیشین او از لحاظ کیفی در مرتبه‌ای بسیار بالاتر قرار می‌دهند و نکته‌ی مثبت کار اینجاست که این پیشرفت‌ها در خدمت قصه‌گویی قرار دارند و اصلاً جلوه‌فروشانه نیستند. به همین خاطر مخاطب عام سینما از تماشای صحنه‌های زیبای اثر و دیدن فیلمی ایرانی با رعایت استانداردهای جهانی لذت می‌برد و در کنار آن مخاطب جدی‌تر سینما هم با تماشای برخی سکانس‌های بی‌همه‌چیز سرشوق می‌آید.

برای درک بهتر کارگردانی خوب بی‌همه‌چیز بدون لو دادن بخش خاصی از داستان به یکی از سکانس فیلم اشاره می‌کنم و صحبت بیشتر در این زمینه را به مطلب و زمان دیگری موکول می‌کنیم. سکانس وارد شدن لی‌لی به روستا بسیار پرهیجان و جذاب است. این سکانس باید سرگشتگی و استرس اهالی روستا را به تصویر بکشد و از آن‌سو تصویری درست از خانوم، مطابق آنچه از او در ذهن تماشاگر شکل گرفته، ارائه دهد. به همین خاطر قرائی با یک برداشت بلند (سکانس-پلان) این سکانس را فیلم‌برداری کرده است. دوربین از دهدار که درحال سروکله زدن با پارچه‌نویس است به سراغ امیر و دکتر می‌رود و بگوومگوهای آن‌ها را به تصویر می‌کشد، در ادامه باز به سراغ دهدار می‌آید و فریادهای او بر سر اهالی را نشان می‌دهد و این تصویرگری پیوسته‌ی کشمکش‌ها و درگیری‌های شخصیت‌ها بر بار تشویش حاکم بر صحنه می‌افزاید. دوربین به جهت‌های مختلف حرکت می‌کند و با شخصیت‌ها -در راستای خلق هرج‌ومرج- همراه می‌شود و حرکت پایانی آن نشان از دقت عمل بالای قرائی دارد. دوربین به سمت راست می‌چرخد و این چرخش با فرا رسیدن قطار همراه است. تصور کنید کنترل آن همه بازیگر و رفت‌وآمد به خودی خود تا چه اندازه دشوار است و هماهنگی این حرکت‌ها با لحظه فرا رسیدن قطار چقدر نیازمند دقت و تمرین است. به دنبال این نکته‌سنجی‌ها احتمالاً پس از تماشای فیلم، شما هم در کنار نقاط مثبت داستانی، از جنبه‌های بصری و فنی بی‌همه‌چیز راضی خواهید بود.

همانطور که در بالا نیز اشاره شد بازی بازیگران بسیار درخشان است و به درستی می‌توانند احساسات خود را به بیننده منتقل کنند. به دلیل بازی کم نقص هدیه تهرانی شمایل یک زن مقتدر، ثروتمند، کینه‌توز و صد البته احساسی بر پرده نقش می‌بندد و نمایش ظریف و باورپذیر تمامی این خصایص و حالات در یک شخصیت طی یک فیلم سینمایی کار دشواری است که او به خوبی از عهده‌ی آن برآمده است. علاوه‌بر تهرانی، هادی حجازی‌فر و پرویز پرستویی نیز بازی‌های قابل قبولی ارائه داده‌اند و دیالوگ‌های‌شان را به نحوی مناسب ادا می‌کنند و کنترل خوبی بر میمیک صورت و حرکات بدن‌شان دارند. به این ترتیب اگر عملکرد بازیگران یکی از مواردی است که شما را برای تماشای یک فیلم ترغیب می‌کند، مطمئن باشید از تماشای بی‌همه‌چیز پشیمان نخواهید شد؛ زیرا جدای از بازیگران اصلی، عملکرد بازیگران فرعی نیز خوب و گاهی چشم‌گیر است.



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما