۲۵ فیلم ساختارشکن که هالیوود را متحول کردند
در دنیای صنعتیای که هنرمندان برای منتقل کردن بینش خود به مخاطبان نیازمند سرمایهگذاری افراد دیگر هستند، بسیار مهم است که یک کارگردان و فیلمساز بتواند با اولین اثر خود مخاطبان و منتقدان را تحت تاثیر قرار دهد. فیلمسازها تلاش میکنند فیلم نخست آنها به گونهای باشد که برای ساخت پروژههای بعدی خود هم قادر باشند سرمایهگذاران را راضی به سرمایهگذاری کنند. به همین سبب، فیلمسازها اغلب اولین اثر خود را به شکلی میسازند که برای مخاطب عام جذاب باشد و به موفقیتی نسبی برسد تا سازنده بتواند بودجهی آثار بعدیاش را هم فراهم کند. با این حال، بعضی از فیلمسازان -در طول تاریخ- همواره به مسیر متفاوتی رفتهاند، آنها از همان ابتدا میخواهند یک فیلم ساختارشکن تولید کنند و موفقیت آن در گیشه برایشان اهمیتی ندارد.
در ادامه نگاهی میاندازیم به فیلمهایی که نخستین تجربهی سینمایی سازندگان آنها است و هنگام اکران توانستند به جهت نوآوریها و تفاوتهای شاخص خود با آثار پیش از خودشان موجب شگفتی شوند. بعضی از فیلمسازها از همان ابتدا و با اولین اثر سینمایی خود ثابت میکنند که قرار نیست مانند سایرین باشند. آثار این فیلمسازها به هنگام اکران در هالیوود اگرچه گاهی در گیشه با شکست مواجه شدند، اما همواره توانستند نظر منتقدان را جلب نمایند و به آنها اثبات کنند که استعداد و قریحهای متفاوت پشت دوربین این فیلمها نشسته است.
۲۵. همشهری کین (Citizen Kane)
- سال تولید: ۱۹۴۱
- کارگردان: اورسون ولز
- بازیگران: اورسون ولز، جوزف کاتن، دوروتی کومینگور، اورت اسلون
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۹ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۱۰۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۳ از ۱۰
هیچچیز مانند ساختن بهترین فیلم تاریخ سینما به عنوان نخستین تجربهی کارگردانی سینمایی نمیتواند نام شما را در دل تاریخ ماندگار کند. اورسون ولز پیش از این که با فیلم ساختارشکن خودش وارد دنیای سینما شود، با فعالیتهایش در تئاتر مرکوری و نمایش رادیویی «جنگ دنیاها» توانسته بود موجب شگفتی مخاطبان تئاتر و رادیو شود. گفته میشود بسیاری از شنوندگان نمایش رادیویی «جنگ دنیاها» که ولز آن را کارگردانی کرده بود، با اورژانس تماس میگرفتند و میپرسیدند که آیا واقعا جنگی در راه است یا خیر. ولز پس از این که در تئاتر و رادیو قواعد را به هم ریخت، راهی سینما شد.
ولز برای ساخت نخستین فیلم ساختارشکن سینماییاش با فیلمبردار افسانهای، گرگ تولند و فیلمنامهنویس زبردست، هرمان منکهوویچ همتیمی شد. ولز موفق شد استعداد خود را در عرصهی سینما به بهترین شکل ممکن عرضه کند. فراموش نکنیم وقتی که ولز وارد دنیای سینما شد، این عرصهی هنری هنوز به دنبال ورود تازهی صدا نتوانسته بود مسیر دقیقی را برای آیندهی خود ترسیم کند و به نظر سر در گم میرسید. ولز فیلمسازی بود که مفاهیم و تکنیکهای موجود را قرض گرفت و از ترکیب آنها با یکدیگر توانست یک فیلم ساختارشکن خلاقانه بسازد. بسیاری از سایر فیلمهای این لیست و فیلمسازهایی که به آنها اشاره خواهیم کرد، طی این هشت دهه، در تلاش بودهاند تا بتوانند پا جای پای اورسن ولز بگذارند؛ جوان ۲۵ سالهای که بهترین فیلم تاریخ سینما را در نخستین تجربهی فیلمسازیاش، خلق کرد.
۲۴. چهارصد ضربه (The 400 Blows)
- سال تولید: ۱۹۵۹
- کارگردان: فرانسوا تروفو
- بازیگران: ژان-پیر لئو، آلبر رمی، کلر موریه، پاتریک اوفی
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۹ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
سال ۱۹۵۸، فرانسوا تروفو به دنبال پست نامیدن گرایشات جریان اصلی سینمای فرانسه از حضور در جشنوارهی فیلم کن فرانسه منع شد. یک سال بعد، او توانست جایزهی بهترین کارگردانی را به واسطهی نخستین فیلم سینماییاش از این جشنواره به دست آورد. داستان شبه خودزندگینامهای تروفو دربارهی آنتونی دونل جوان و آسیبدیده بود که سعی میکرد در مسیر پر فراز و نشیب زندگی خود، دنیای اطرافش را درک کند. دونل هم با خانوادهاش درگیر است و هم با جامعهاش. او سر سازگاری ندارد، اما نمیداند چگونه باید مسیر خودش را در زندگی پیدا کند.
از این فیلم ساختارشکن تروفو که نخستین تجربهی کارگردانی او هم بود، به عنوان نخستین فیلم مهم موج نوی سینمای فرانسه یاد میشود. این فیلم برای همیشه تاریخ سینما را دستخوش تغییر کرد. بسیاری بر این عقیدهاند که نخستین قدم در جهت تغییراتی که بعدها طی اواخر دههی ۱۹۶۰ میلادی در سینمای هالیوود رخ داد با این فیلم برداشته شد. تروفو بعد از «۴۰۰ ضربه» هم به فیلمسازی ادامه داد، اما هرگز نتوانست فیلمی به خوبی این فیلم بسازد.
۲۳. دهشتزده (Blood Simple)
- سال تولید: ۱۹۸۴
- کارگردان: جوئل کوئن
- بازیگران: جان گتز، فرانسیس مکدورمند، هالی هانتر، دن هدایا
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۴ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
جوئل و ایتن کوئن دو برادری هستند که تاریخ سینما برای همیشه مدیون آنها است. حقههای تکنیکی نوین آنها و مفاهیم متفاوت و گاها عجیبی که این دو برادر در فیلمهایشان از آنها استفاده میکنند، همیشه توانستهاند مخاطبان را شگفتزده کنند. وقتی که «دهشتزده»، نخستین فیلم سینمایی برادران کوئن منتشر شد، بسیاری از منتقدان آن را نه یک فیلم ساختارشکن، بلکه یک تلاش مذبوحانه در جهت متفاوتبودن خواندند. با گذر زمان اما این فیلم به همه ثابت کرد که اشتباه میکنند.
اگرچه برادران کوئن انسانهایی متفاوت هستند و علاقهی خاصی به قهرمانهای عجیب و غریب و خونسرد دارند، با این حال فیلمهای آنها هر چه که گذشت، بیشتر مورد قبول متخصصان و مخاطبان عام قرار گرفتند. نخستین تجربهی سینمایی برادران کوئن، نخستین تجربهی سینمایی فرانسیس مکدورمند هم بود. این سه هنرمند با همکاری یکدیگر در این فیلم نئو نوآر توانستند یک فیلم ساختارشکن خلق کنند و برای همیشه این ژانر و دنیای فیلمسازی مستقل را دستخوش تغییر نمایند.
۲۲. وسوسه (Ossessione)
- سال تولید: ۱۹۴۳
- کارگردان: لوکینو ویسکونتی
- بازیگران: کلارا کالامی، ماسیمو جیروتی، دیا کریستیانی، الیو مارکو
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
پیش از وجود داشتن موج نوی فرانسه، سینمای نئورئالیسم ایتالیا وجود داشت؛ یک جریان انقلابی که در آن دوربینها به خیابان برده شدند، استودیوهای فیلمسازی از معادلات ساخت فیلم حذف گشتند، استفاده از نورهای طبیعی در دستور کار قرار گرفتند و نابازیگران در آن جایگزین بازیگران حرفهای شدند. این ویژگیهای ساختاری و تکنیکی نئورئالیسم ایتالیا با هدف نشان دادن واضحتر آسیبهای جنگی، فقر و تروماهای سیاسی باقیمانده از جنگ جهانی دوم طی دههی ۱۹۴۰ میلادی وضع شدند. نئورئالیسم ایتالیا به عقیدهی بسیاری از منتقدان سینمایی و فیلمسازان، مهمترین جریان فکری تاریخ سینما است.
اقتباس حساس و غیراحساسی لوکینو ویسکونتی از رمان پستچی همیشه دوبار زنگ میزند جیمز ام. کین به خوبی توانست سردرگمی و بیبرنامگی زندگی حقیقی مردم معمولی را به تصویر بکشاند. این فیلم ساختارشکن باعث شد جریانی جدید و پویا در سینمای ایتالیا زاده شود؛ جریانی که بعدها افراد بزرگی مانند ویکتوریا دسیکا، فدریکو فللینی و بسیاری دیگر از فیلمسازهای بزرگ ایتالیایی تحت تعالیم آن پیشرفت کردند. اگر «وسوسه» ساخته نمیشد شاید مسیر سینما به کلی تغییر میکرد و به جرأت میتوان گفت که شاید این لیست حالا وجود نداشت.
۲۱. مرده شریر (The Evil Dead)
- سال تولید: ۱۹۸۱
- کارگردان: سم ریمی
- بازیگران: بروس کمبل، الن سندوایس، بتسی بیکر، ماگدا کونوپکا
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۶ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
در دورهای که بیشتر فیلمهای ترسناک در تلاش بودند تا با وام گرفتن از ژانر اسلشر و با خون و خونریزی مخاطبان را جذب کنند، سم ریمی و بروس کمپبل با داستانی دیوانهکننده از تسخیر یک فیلم ساختارشکن خلق کردند و توانستند در راستای چگونگی روایت کردن قصه و استفاده از تکنیکهای سینمایی در زمینهی بازنمایی بصری یک قصه مرزهای سینمای وحشت را جابهجا کنند. نتیجهی زحمات این دو هنرمند فیلمی بود که تبدیل به یکی از متفاوتترین فیلمهای ژانر وحشت دههی ۱۹۸۰ میلادی شد؛ یک فیلم مستقل که به قوانین استودیوهای فیلمسازی احترام نمیگذاشت و قواعد مخصوص خودش را داشت.
با توجه به فیلمهایی که امروزه تحت عنوان فیلمهای مستقل ژانر وحشت منتشر میشوند، به نظر میآید تماشای این فیلم سم ریمی امروزه حتی از زمانی که برای اولینبار به اکران درآمد لذتبخشتر باشد. این فیلم با بودجهی ۳۷۵ هزار دلاری توانست در گیشه ۲.۷ میلیون دلار بفروشد. استیون کینگ، نویسندهی نامآشنای آمریکایی که فیلمهای ترسناک زیادی براساس کتابهای او ساخته شدهاند، از «مردهی شریر» به عنوان یکی از فیلمهای موردعلاقهی خودش یاد کرده است. بعدها سم ریمی دو فیلم دیگر با نامهای «مردهی شریر ۲» (Evil Dead II) و «ارتش تاریکی» (Army of Darkness) به عنوان دنباله برای این فیلم ساخت.
۲۰. از نفسافتاده (Breathless)
- سال تولید: ۱۹۶۰
- کارگردان: ژان لوک گدار
- بازیگران: ژان پل بلموندو، جین سیبرگ، دنیل بلونژه، ژان پیر ملویل
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
موج نوی فرانسه با فیلم ساختارشکن و به کلی خارج از قواعد ژان لوک گدار به کلی وارد مسیر تازهای شد. «از نفسافتاده» فیلمی است که به بدویترین قواعد فیلمسازی مانند خط فرضی هم احترام نمیگذارد. گدار وارد سینما شد تا نشان دهد بدون هیچ قاعدهای هم میشود آثار سینمایی ماندگار و تمامنشدنی خلق کرد. در این فیلم، گدار یک فیلم گنگستری را با داستانی عاشقانه دربارهی عشق یک مرد به یک دختر ترکیب میکند و تا حد ممکن قواعد موجود در سینما را میشکند. او با این فیلم خود توانست چندین نسل از فیلمسازها را تحت تاثیر سبک فیلمسازی منحصر به فرد خودش قرار دهد. او به فیلمسازان جوان آموخت که قواعد همیشگی را کنار بگذارند و متناسب با احساسات خودشان فیلم بسازند.
اثرهای این فیلم خشن، عصبانی و دیوانهکنندهی گدار را میتوان در بسیاری از فیلمهای ماندگار سینما از «بانی و کلاید» (Bonnie and Clyde) و «داستان عامهپسند» (Pulp Fiction) گرفته تا «زمان خوب» (Good Time) مشاهده کرد. گدار با این فیلم ساختارشکن خود نه تنها سینمای فرانسه بلکه تاریخ سینما را تا همیشه دستخوش تغییر کرد. آکیرا کوروساوا فیلمساز شناختهشدهی ژاپنی از این فیلم به عنوان یکی از فیلمهای موردعلاقهی خودش یاد کرده است. گدار بعد از «از نفسافتاده» هم از فیلمسازی به سبک خودش دست نکشید و همواره طی دوران فعالیت هنریاش تلاش کرد تا سازندهی آثار متفاوت و خاص باشد.
۱۹. بوفالو ۶۶ (Buffalo ’66)
- سال تولید: ۱۹۹۸
- کارگردان: وینسنت گالو
- بازیگران: وینسنت گالو، کریستینا ریچی، بن گازارا، میکی رورک
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۷ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۶۹ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
وقتی که وینسنت گالو، هنرمند ساختارشکن آمریکایی نتوانست موفقیتهایش در عرصهی بازیگری طی دههی ۱۹۸۰ میلادی را طی دههی ۱۹۹۰ میلادی ادامه دهد، تصمیم گرفت خودش یک فیلم ساختارشکن بسازد تا یکبار دیگر بتواند تواناییهای هنری خودش را به رخ مخاطبان و منتقدان سینمایی بکشاند. در این فیلم کمدی خانوادگی، یک مجرم تازه آزادشده از زندان، برای تحت تاثیر قرار دادن والدین سختگیر خود، یک رقاص جوان (کریستینا ریچی) را میدزدد و او را مجبور میکند نقش همسرش را ایفا نماید. آن چه مشاهده میکنید یک فیلم دلهرهآور و غیرقابل پیشبینی است که گاهی متوقف میشود تا به شخصیتهایش فرصتی بدهد برای رقصیدن و آواز خواندن در فضایی غیرواقعی.
گالو از تمام امکانات مدیوم سینما بهره میبرد تا بتواند داستان شخصی خودش را تعریف کند. فیلمسازهای اندکی هستند که در نخستین تجربهی فیلمسازی خود توانسته باشند تا این اندازه قواعد را به نفع خودشان تغییر دهند. این فیلم در گیشه خیلی موفق نبود و با بودجهی ۱.۵ میلیون دلاری توانست به فروش ۲.۴ میلیون دلاری دست پیدا کند. این فیلم از زمان اکران خود تا به امروز توانسته است کانون طرفداران دوآتیشهی مخصوص به خودش را گرد هم آورد و شنیدهها حاکی از آن است که بخش زیادی از طرفداران این فیلم ژاپنیها هستند. این فیلم توانست نامزد دریافت جایزهی بهترین فیلم اول از حلقهی منتقدان فیلم نیویورک شود.
۱۸. اون باید داشته باشدش (She’s Gotta Have It)
- سال تولید: ۱۹۸۶
- کارگردان: اسپایک لی
- بازیگران: تریسی کامیلیا جونز، تامی ردموند هیکز، جان کانادا ترل، اسپایک لی
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۴ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۹ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۸ از ۱۰
اسپایک لی سال ۱۹۸۶ با این فیلم تقریبا بدون بودجه دربارهی زنی آزاداندیش که متناسب با قواعد فکری خودش عاشق میشود و زندگی میکند، توانست تمام دنیا را شگفتزده کند و قواعد سینمایی را برای همیشه به هم بریزد. به جز یک صحنهی موجود در این فیلم که اسپایک لی همیشه از ساختن آن ابراز پشیمانی کرده است، این فیلم ساختارشکن فیلمی است دربارهی آزادی زنها که میتواند با کمدی منحصر به فرد خود مخاطبان را متعجب کند. این فیلم یکی از الماسهای دنیای عجیب دههی ۱۹۸۰ سینمای هالیوود است که توانست مخاطبان زیادی را علاقمند به سینمای خاص اسپایک لی کند؛ مخاطبانی که با گذشت بیش از سه دهه هنوز هم با جدیت تمام آثار لی را دنبال میکنند.
دیوانگیهای محتوایی و داستانسرایی عجیب و غریب لی در این فیلم مخاطبان را مجبور کرد که کمبودهای فنی فیلم را نادیده بگیرند. این فیلم با بودجهی بسیار اندک ۱۷۵ هزار دلاری، توانست در گیشه ۷.۱ میلیون دلار بفروشد. این فیلم توانست جایزهی بهترین فیلمساز جوان خارجی زبان جشنوارهی فیلم کن را برای اسپایک لی به ارمغان بیاورد. حلقهی منتقدان فیلم لس آنجلس هم به دنبال ساختن این فیلم ساختارشکن جایزهی بهترین فیلمساز نسل جوان را به اسپایک لی دادند. سال ۲۰۱۶ شبکهی نتفلیکس اعلام کرد که قرار است سریالی بر اساس این فیلم ساخته شود؛ سریالی که سال ۲۰۱۷ منتشر شد و بعد از دو فصل لغو.
۱۷. پی (Pi)
- سال تولید: ۱۹۹۸
- کارگردان: دارن آرونوفسکی
- بازیگران: شان گولته، مارک مارگولیس، بن شنکمن، سامیا شعیب
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۸ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
سقوط دیوانهکنندهی دارن آرونوفسکی به جهان اعداد با کمک ۱۰۰ دلاریای که دوستان و خانوادهی این فیلمساز به او کرده بودند آغاز شد. در نهایت آرونوفسکی توانست با تلاشهای فراوان خود این عدد را به ۱۳۴ هزار دلار برساند. آرونوفسکی برای مدتها در کنار بازیگر نقش اصلی خود که در فیلم مکس (شان گولته) نام دارد ماند تا بتواند به خوبی فضای هرج و مرجگونهی ذهن خود را به او منتقل نماید. آن چه فراتر از کارگردانی درخشان آرونوفسکی و بازی به یادماندنی گولته این فیلم ساختارشکن دلهرهآور و پارانوئیک را به فیلمی ماندگار بدل میکند، طراحی صدای کم نظیر فیلم و البته موسیقی متن بینقص و کابوسوار کلینت منسل است.
هر شک و شبههای که در رابطه با تواناییهای آرونوفسکی در رابطه با ساختن شاهکارهای هنری با بودجهی اندک بود، بعد از این که او در دومین تجربهی فیلمسازی خود با بودجهای اندک توانست شاهکاری به نام «مرثیهای بر یک رویا» (Requiem for a Dream) را بسازد، از بین رفت. «پی» توانست در گیشه ۳.۲ میلیون دلار بفروشد. راجر ایبرت، منتقد شناختهشدهی آمریکایی به این فیلم سه و نیم ستاره از چهار ستاره داد و آن را فیلمی خواند که میتواند به عنوان یک فیلم ساختارشکن تاثیری متفاوت بر روی مخاطب داشته باشد. آرونوفسکی با این فیلم توانست جایزهی بهترین کارگردانی را از جشنوارهی فیلم ساندنس سال ۱۹۹۸ دریافت کند.
۱۶. ایزی رایدر (Easy Rider)
- سال تولید: ۱۹۶۹
- کارگردان: دنیس هاپر
- بازیگران: پیتر فوندا، دنیس هاپر، جک نیکلسون، لوک اسکیو
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۴ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
این فیلم ساختارشکن که اواخر دههی ۱۹۶۰ میلادی ساخته شد، انقلابی عظیم به پا کرد؛ انقلابی که آتشاش بیش از هرچیز دامن استودیوهای فیلمسازی هالیوود را گرفت. «ایزی رایدر» باعث شد همه ببینند که فیلمسازی وابسته با استودیوها نیست. دنیس هاپر در این فیلم آزادیخواهانهاش، داستان دو مرد را روایت میکند که سوار بر وسیلههای نقلیهی خود دل به جاده میزنند و راهی سفری میشوند که انتهای آن مشخص نیست. این فیلم جادهای توانست به تمام مخاطبان و منتقدان سینمایی ثابت کند که سینما به اندازهی کافی بزرگ شده است و آمادگی بیرون رفتن از استودیوها را دارد.
یکی از اصلیترین اشخاصی که باعث این خروج سینما از استودیوهای فیلمسازی شد، کسی نبود جز پیتر فوندا؛ مردی با یک خانوادهی سینمایی. مغز متفکر ماجرا اما بازیگر و کارگردان فیلم، دنیس هاپر بود. هاپر بیش از هرچیز تحت تاثیر سینمای نئورئالیسم ایتالیا و موج نوی فرانسه بود. هاپر با تفکرات آوانگارد خود توانست در زمانهای که همهچیز تکراری شده بود، قواعد ثبتشده را به هم بزند و دنیایی جدید خلق کند. این فیلم با بودجهی ۴۰۰ هزار دلاری، توانست در گیشه ۶۰ میلیون دلار بفروشد. این فیلم در دو رشته نامزد اسکار شد و دنیس هاپر توانست جایزهی بهترین فیلم اول را از جشنوارهی فیلم کن به دست آورد. همچنین جک نیکلسون برای بازی در این فیلم توانست جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را از حلقهی منتقدان فیلم نیویورک دریافت کند.
۱۵. دختران گرد و غبار (Daughters of the Dust)
- سال تولید: ۱۹۹۱
- کارگردان: جولی دش
- بازیگران: کورا لی دی، باربارا او. جونز، آلوا راجرز، ترولا هوزیر
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۴ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۶ از ۱۰
فیلم ساختارشکن جولی دش که سال ۱۹۹۱ منتشر شد و او در آن داستان زندگی تاریخی خانوادهی گولای خودش را روایت میکرد، امروزه به همان اندازه تازه است که در زمان اکران بود. این فیلم برای نخستینبار در جشنوارهی فیلم ساندنس سال ۱۹۹۱ به اکران در آمد و توانست نظر هم منتقدان و هم مخاطبان را جذب کند. این فیلم تبدیل به نخستین فیلم با یک کارگردان زن آفریقایی-آمریکایی شد که توانست در ایالات متحدهی آمریکا به اکران دربیاید. راجر ایبرت این فیلم را فیلمی خیرهکننده با لحنی شاعرانه دربارهی مردمی سرکوبشده و مشکلاتی که قرنها است با آن دست و پنجه نرم میکنند خواند.
سرعت روایی منحصر به فرد دش مخاطبان را وادار میکند تا از دنیای اطراف خود جدا شوند و خودشان را تسلیم ریتم فیلم نمایند. این فیلم ساختارشکن توانست جایزهی بهترین فیلمبرداری را از جشنوارهی فیلم ساندنس دریافت کند و نامزد دریافت جایزهی ویژهی هیأت داوران شود. حلقهی منتقدان فیلم نیویورک جایزهی ویژهی خود را سال ۲۰۱۶ به این فیلم اهدا کرد. دش بعدها دو کتاب در رابطه با این فیلم نوشت. یکی از این کتابها را او همراه با تونی کید بامبارا و بل هوکس نوشت به نام «دختران گرد و غبار: ساختن فیلم توسط زن آفریقایی-آمریکایی» و کتاب دیگر که رمانی بود در رابطه با وقایع فیلم را هم خودش به تنهایی به رشتهی تحریر درآورد.
۱۴. خیابان چاملئون (Chameleon Street)
- سال تولید: ۱۹۹۰
- کارگردان: وندل بی. هریس جونیور
- بازیگران: وندل بی. هریس جونیور، تیموتی آلوارو، رنالد بیلوکس، دن لاتون
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۹ از ۱۰
سال ۱۹۹۰ وندل بی. هریس جونیور ناگهان با فیلم تاریخی کمدی خود دربارهی یک هنرمند متقلب که وکیلها را اغوا میکرد، خبرنگاران عجیب و غریب و جراحی که توانسته بود سی و شش عمل هیسترکتومی موفق داشته باشد، از ناکجا سر بر آورد و توانست جایزهی اصلی جشنوارهی فیلم ساندنس را به دست آورد. این فیلم ساختارشکن فیلمی متناسب با قواعد همیشگی نیست، اما فیلمی هوشمندانه است و مطالعاتی من باب نژادها و طبقات اجتماعی که هنوز بعد از گذشتن نزدیک به سه دهه تازه و جذاب به نظر میرسد. متاسفانه این فیلم تنها فیلم هریس است و او بعد از آن هرگز فیلم بلند دیگری نساخت.
۱۳. سایهها (Shadows)
- سال تولید: ۱۹۵۹
- کارگردان: جان کاساویتس
- بازیگران: لیلا گولدونی، دیوید جونز، بابی دارین، رابرت کراس
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
نخستین فیلم سینمایی جان کاساویتس که بسیاری او را پدر سینمای مستقل آمریکا مینامند، یک فیلم ساختارشکن بود که بینندگان را با درام دیوانهکنندهی خود دربارهی نژاد و روابط انسانی تحت تاثیر قرار داد. این فیلم به خصوص با توجه به زمانی که در آن اکران شد، توانست بسیار بحث برانگیز شود. روابط عاشقانهی بین نژادیای که این فیلم به آنها میپردازد توانست آن را تبدیل به فیلمی خاص و شاخص کند که منتقدان و مخاطبان سینمایی را شگقتزده کرد. کاساویتس از بازیگرانی که در حال تعلیم دیدن بودند و در ورکشاپهای بازیگری شرکت میکردند به عنوان بازیگران این فیلم استفاده کرد و بدون هیچگونه اجازهی فیلمبرداری، دوربین خود را به خیابانهای شهر نیویورک برد و این فیلم را ضبط نمود.
همین بیقاعدگی این فیلم ساختارشکن به کاساویتس اجازه داد تا بتواند تصویری جدید و بیپرده از دنیای اطراف خود را به تصویر بکشاند و با واقعگرایی دیوانهکنندهی خود مخاطبان را شوکه کند. «سایهها» در زمانهی خودش نتوانست تبدیل به فیلم محبوبی شود، اما تمام قواعد فیلمسازی را از نو نوشت و باعث شد هنرمندان مختلفی با طرز فکرهای متفاوت تصمیم بگیرند وارد سینما شوند. این فیلم را «همشهری کین» سینمای مستقل میدانند. این فیلم توانست جایزهی ویژهی منتقدان را از جشنوارهی فیلم ونیز دریافت کند. کاساویتس برای این فیلم توانست جایزهی شیر بریتانیا را سال ۱۹۶۱ به کمد افتخارات خود اضافه نماید.
۱۲. زمینهای لمبزرع (Badlands)
- سال تولید: ۱۹۷۳
- کارگردان: ترنس مالیک
- بازیگران: مارتین شین، سیسی اسپیسک، رامون پیری، وارن اوتس
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۷ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۹۳ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
داستان به قتل رسیدن چارلز استارکوتر تبدیل به منبع الهامی برای فیلمساز نابغه ترنس مالیک شد تا او نخستین فیلم سینمایی خود را خلق کند. این فیلم شاعرانه نشان میدهد که چگونه میتوان جوان و عاشق بود و ناامیدانه در دنیای دیوانهوار اطراف غرق شد. «زمینهای لمیزرع»، مارتین شین و سیسی اسپیسک را به عنوان بازیگرانی توانا به دنیای سینما معرفی کرد و در همان حال، نام ترنس مالیک را به عنوان یک فیلمساز متفاوت در دل تاریخ به ثبت رساند. فیلمسازهای تازهکار حالا سالها است که در تلاش هستند تا شاید بتوانند فیلمی شبیه به این فیلم ساختارشکن مالیک خلق کنند؛ فیلمی که بتواند در اوج سادگی، حرف های زیادی برای گفتن داشته باشد.
مارتین شین چند سال پیش در مصاحبهای اعلام کرد که حالا با گذشت بیش از پنج دهه از ساخته شدن «زمینهای لمیزرع»، فیلمنامهی آن بهترین فیلمنامهای است که او خوانده. سیسی اسپیسک گفته است که همکاری در این فیلم تمام قواعد ذهنی او دربارهی فیلمسازی را بر هم زده است. به عقیدهی اسپیسک، مالیک فیلمسازی است که جز به قواعد ذهنی خودش، به هیچ چیز دیگری احترام نمیگذارد. این فیلم را مالیک با بودجهی اندک ۳۰۰ هزار دلاری ساخت. مالیک که یکی از پیروان آرتور پن در فیلمسازی بود، این فیلم را بعد از اتمام دومین سال دانشجوییاش در موسسهی فیلم آمریکا خلق کرد.
۱۱. شب شکارچی (The Night of the Hunter)
- سال تولید: ۱۹۵۵
- کارگردان: چارلز لاتن
- بازیگران: رابرت میچام، لیلین گیش، شلی وینترز، جیمز گریفیث
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۳ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۹۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
افراد کمی هستند که میتوانند با کارنامهی فیلمسازی شاهکار چارلز لاتن مقابله کنند. نخستین و تنها تجربهی کارگردانی او حالا تبدیل به یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما شده است. یک فیلم دلهرهآور ترسناک و عجیب دربارهی یک کشیش مرگبار (رابرت میچام). این کشیش در حالی که به دنبال ۱۰ هزار دلار پول دزدیده شده میگردد، یک بیوه و فرزندانش را دنبال میکند و باعث آزار و اذیت آنها میشود. لاتن که نخستین تجربهی سینماییاش را از سر میگذراند توانست در این فیلم با فیلمبردار خارقالعادهای به نام استنلی کورتز همکاری کند و این فیلم ساختارشکن را در دل تاریخ سینما ماندگار نماید.
این زوج هنرمند در این فیلم بیش از هرچیز از سبک اکسپرسیونیستی سینمای آلمان پیروی کردهاند. لاتن از این سبک اروپایی به بهترین شکل ممکن استفاده کرد و به واسطهی آن توانست داستان نئو گوتیک خود را برای مخاطبان هالیوودی روایت کند؛ مخاطبانی که تا آن روز، فیلمی شبیه به «شب شکارچی» ندیده بودند. جادوی لاتن آن جایی بود که او توانست سبک اکسپرسیونیست را با واقعگراییای جادویی ترکیب کند؛ همین واقعگرایی بود که این فیلم را بیش از حد معمول ترسناک و تاثیرگذار میکرد. در لیست ۱۰۰ سال، ۱۰۰ فیلم دلهرهآوری که موسسهی فیلم آمریکا منتشر کرد، این فیلم توانست جایگاه ۳۴ را به دست آورد و شخصیت کشیش هری پاول که رابرت میچام نقش آن را ایفا میکرد، توانست در لیست ۱۰۰ سال، ۱۰۰ قهرمان و شرور، رتبهی ۲۹ را به دست آورد.
۱۰. اسمیترینس (Smithereens)
- سال تولید: ۱۹۸۲
- کارگردان: سوزان سیدلمن
- بازیگران: سوزان برمن، ریچارد هل، برد ریجن، راجر جت
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۷ از ۱۰
در این فیلم ساختارشکن سوزان سیدلمن که به روایت داستان یک هنرمند در ذهن خودش میپردازد، سوزان برمن ایفاگر نقش اصلی است. این فیلم به خوبی دنیای عجیب و غریب نیویورک طی دههی ۱۹۸۰ میلادی را به تصویر میکشاند. فیلمسازهای جوان زیادی در آن سال ها با دوربینهای ۱۶ میلیمتری خود به خیابانها آمدند و تلاش کردند با مستندهای خود حال و هوای آن دوران را به تصویر بکشانند، اما هیچکدام انها نتوانستند به خوبی سوزان سیذلمن از عهدهی این کار بربیایند. نگاه زنانهی سیدلمن و تسلط او بر دوربین و زوایای مختلف آن باعث شد که این فیلم تبدیل به چیزی ماندگار و متفاوت شود. منتقد سینما، امانوئل لوی، این فیلم را نخستین فیلم مستقل آمریکایی دانست که در جشنوارهی کن به اکران درآمده است و به بررسی مسائل هویتی از نقطه نظر زنها میپردازد. «اسمیترینس» نخستین فیلم مستقل آمریکایی بود که توانست وارد رقابت برای نخل طلای جشنوارهی فیلم کن شود.
۹. شب بد (Bad Night)
- سال تولید: ۱۹۸۶
- کارگردان: گاس ون سنت
- بازیگران: تیم استریتر، داگ کویات، ری مونجه، والت کورتیس
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
«کابوی داروخانه» (Drugstore Cowboy) فیلمی بود که گاس ون سنت را به عنوان یک فیلمساز حرفهای به تمام دنیا معرفی کرد، اما نخستین فیلم او، فیلمی سیاه و سفید با بودجهی بسیار اندک بود. این فیلم ساختارشکن ون سنت اقتباسی بود از رمان شبه خودزندگینامهی والت کورتیس که در زمان اکرانش توانست مخاطبان را شگفتزده کند. «شب بد» فیلمی است که طی آن یک فیلمساز نابغه در تلاش است تا از طریق نماهای نزدیک خیرهکننده و برشهای نوین، صدای مخصوص خودش را پیدا کند. روایتی که ون سنت دربارهی طبقهی اجتماعی پایین پورتلند ارائه کرد، با توجه به زمانهی خودش روایتی اصیل و متفاوت بود.
ون سنت فرهنگی ناشناخته را به زیبایی برای مخاطبان خود به نمایش درآورد. او توانست با این فیلم خود در رابطه با مسائلی صحبت کند که حرف زدن دربارهی آنها تا آن زمان کار معمولی نبود. این فیلم با بودجهی ناچیز ۲۵ هزار دلاری ساخته شد. تصویربرداری این فیلم ۷۸ دقیقهای برعهدهی جان کمپبل بود. این فیلم را ون سنت با دوربین ۱۶ میلیمتری ضبط کرده است و این ویژگی باعث میشود که فیلم حال و هوایی مستندگونه داشته باشد. بازیگران این فیلم ون سنت بعد از درخشش در این فیلم توانستد نام خود را بر سر زبانها بیاندازند. این فیلم دو سال بعد از اسپانیا، سال ۱۹۸۸ در آمریکا منتشر شد.
۸. سر (Head)
- سال تولید: ۱۹۶۸
- کارگردان: باب رافلسون
- بازیگران: ویکتور ماتیور، تری گار، آنت فونیچلو، فرانک زاپا
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۴ از ۱۰
یکی از نیروهای هنری حیاتی جنبشهای نو سینمای هالیوود، باب رافلسون بود. رافلسون دوران حرفهای خود را با ساختن فیلم سینمایی عجیب و باورنکردنی «سر» آغاز کرد. این فیلم ساختارشکن، فیلمی متفاوت و غیرتبلیغاتی است و همانطور که از جک نیکلسون و باب رافلسون انتظار میرود، فیلمنامهی آن هر خوانندهای را شگفتزده خواهد کرد. خط روایی خودآگاهانه و بیهدف این فیلم بستری را فراهم کرده است تا از طریق آن بعضی از ترانههای عجیبی که برای گروههای موسیقی مختلف توسط نابغههایی مانند کارول کینگ، گری گافین و هری نلسون نوشته شدهاند، به اجرا در آیند.
این فیلم وقتی که کمپانی کلمبیا آن را قبول نکرد تقریبا از بین رفت، اما در کمال شگفتی توانست به عنوان یک فیلم که طرفداران دوآتیشه و مخصوص خودشان را دارند به حیات خود در دل تاریخ سینما ادامه دهد. این فیلم را میتوان یکی از جسورانهترین فیلمهای نخست تاریخ سینما دانست. این فیلم با بودجهی ۷۵۰ هزار دلاری ساخته شد و در گیشه تنها ۱۶ هزار دلار فروخت. رافلسون با ساختن این فیلم به عنوان نخستین تجربهی سینماییاش خطر بزرگی را به جان خرید و چیزی نماینده بود که کارنامهی هنری او پیش از این که به درستی آغاز شود، برای همیشه پایان یابد.
۷. آغازگر (Primer)
- سال تولید: ۲۰۰۴
- کارگردان: شین کاروث
- بازیگران: شین کاروث، دیوید سالیوان، کیسی گودن، جان کاروث
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۳ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۶۸ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۷ از ۱۰
داستان سفر در زمان فیلم شین کاروث توانست سال ۲۰۰۴، حاضران در جشنوارهی فیلم ساندنس را شگفتزده کند. این فیلم توانست جایزهی بزرگ هیأت داوران این جشنوارهی فیلم را به دست آورد. این فیلم ساده که بودجهی اندکی هم داشت، شاید خیلی باشکوه نباشد و بتوان چند ایراد فنی به آن وارد نمود، اما بیشک این فیلم میتواند برای مخاطبان خود زاویهی دیدی جدید ایجاد کند. از نظر بصری این فیلم همیشه خیرهکننده است و مدت زمان ۷۷ دقیقهای و کوتاه آن باعث میشود بتوان بارها و بارها آن را تماشا کرد. شاهکار روشنفکرانهی کاروث از آن جایی که مخاطبان خود را همیشه به چالش میکشید، توانست موج جدیدی از فیلمسازهای مستقل و روشنفکر را تحت تاثیر قرار دهد. فیلمسازهایی مانند ریان جانسون، کالین تروارو و جیمز وارد بیرکیت کارگردانهایی هستند که تحت تاثیر این فیلم رو به فیلمسازی آوردند. این فیلم با بودجهی ۷ هزار دلاری ساخته شد و توانست در گیشه بیش از ۸۴۱ هزار دلار بفروشد. استیون سودربرگ، فیلمساز شناختهشدهی آمریکایی یکی از طرفدارهای پروپاقرص این فیلم است.
۶. کلهپاککن (Eraserhead)
- سال تولید: ۱۹۷۷
- کارگردان: دیوید لینچ
- بازیگران: جک نانس، شارلوت استوارت، جین بیتس، جک فیسک
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۹ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
پنج سال طول کشید تا دیوید لینچ بتواند فیلمنامهی این فیلم ساختارشکن را تکمیل کند. این فیلم سوررئال و ترسناک کابوسوار دربارهی یک مرد (جک نانس)، فرزند عجیب او و زنی در رادیاتور است. پس از تماشای این فیلم، هرگز وقایع و تصاویر آن را فراموش نخواهید کرد. کابوس لینچ دربارهی چیزهای تاریک و وحشتزا بیش از این که یک خط روایی مشخص داشته باشد، یک فیلم تجربهگرا است و با این حال خط روایی آن به اندازه ای است که میتواند شما را در خودش جذب کند و به شما تلقین کند که میتوانید معمای موجود در آن را حل کنید. مخاطبان زیادی همواره در تلاش بودهاند تا معماهای موجود در آثار لینچ را حل کنند و غالبا تلاشهای آنها با شکست مواجه شده است.
لینچ همواره گفته است که هیچ حقیقتی دربارهی فیلمهای او وجود ندارد و فقط برداشتهای ذهنی او هستند که وجود دارند. تدوین این فیلم را هم خود لینچ انجام داده است. این فیلم با بودجهی ۱۰۰ هزار دلاری توانست در گیشه بیش از ۷ میلیون دلار بفروشد. این فیلم ساختارشکن باعث شد تمام سینمادوستان با نام لینچ آشنا شوند. همین فیلم و موفقیت آن بود که باعث شد لینچ بتواند طی سالهای بعد کارنامهی هنری خود را گسترش دهد و هربار با فیلمهای خود مخاطبان بینالمللی را شگفتزده کند. علاوه بر فیلمنامهنویسی، تدوین، تهیهکنندگی و کارگردانی، طراحی صدا و ساخت موسیقی این فیلم هم برعهدهی دیوید لینچ بوده است.
۵. شرخر (Repo Man)
- سال تولید: ۱۹۸۴
- کارگردان: الکس کاکس
- بازیگران: هری دین استنتون، الیویا باراش، امیلیو استیوز، جنیفر بالگوبین
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۸ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۹ از ۱۰
«شرخر» الکس کاکس یکی از عجیبترین فیلمهای راکی است که توسط یک استودیوی فیلمسازی بزرگ منتشر شده. این فیلم ساختارشکن یک تهدید برای سینمای بدنهی آمریکا به حساب میآمد. این فیلم بعد از اکران در گیشه تقریبا شکست خورد و با بودجهی ۱.۵ میلیون دلاری، تنها ۳.۷ میلیون دلار فروخت و این میزان فروش برای کمپانی یونیورسال راضی کننده نبود. اگرچه این فیلم در گیشه شکست خورد، اما وقتی که نسخهی نمایش خانگی آن منتشر شد بلافاصله تبدیل به فیلمی شد با طرفداران دوآتیشه که بارها و بارها به تماشای آن نشستند.
این فیلم الهامبخش نسل جدیدی از فیلمسازها شد؛ فیلمسازهایی که دوست داشتند با ارادهی خودشان کارهای اشتباه را انجام دهند. به طور مثال تیتراژ فیلم خود را به صورت وارونه پخش کنند تا مخاطبان را سردرگم نمایند. راجر ایبرت آمریکایی به این فیلم سه ستاره از چهار ستاره داد و آن را فیلمی متفاوت دانست که نگاهی نو به مدیوم سینما انداخته است. این فیلم توانست جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را از جشنوارهی جوایز ساترن برای تریسی والتر به ارمغان بیاورد. کاکس سال ۲۰۰۹ ادامهای برای این فیلم ساخت و نام آن را «دختر شرخر» (Repo Chick) گذاشت.
۴. شب مردگان زنده (Night of the Living Dead)
- سال تولید: ۱۹۶۸
- کارگردان: جرج اندرو رومرو
- بازیگران: دوین جونز، جودیت اودی، مریلین ایستمن، کارل هادمن
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۵ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۹ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
جرج اندرو رومرو با این فیلم سیاه و سفید مستقل خود که بودجهی ناچیزی داشت، ژانر زامبی را متولد کرد. وقتی که این فیلم متولد شد، مخاطبان چیزی شبیه به آن را هرگز ندیده بودند. این فیلم یکی از نخستین فیلمهای ترسناکی بود که تحت تاثیر وقایع جنگ ویتنام و جنبشهای مقاومت حقوق بشر در آمریکا ساخته شد. دیوانگی محتوایی و البته نوآوریهای تکنیکی این فیلم، رومرو را تبدیل به یکی از پیشروترین فیلمسازهای آمریکا کرد. فیلمهای ژانر وحشت پیش از این هم به دنیای مضامین سیاسی ورود کرده بودند، اما هیچکدام آنها تا این اندازه بیپرده به این مفاهیم نپرداخته بودند.
این فیلم بدون هیچ سانسوری پیام خود را به مخاطبان منتقل میکرد و از هیچچیزی هراسی نداشت. هیچکس نتوانسته است بهتر از رومرو دیوانگی و هرج و مرج دنیایی که تحت حملهی مردگان قرار میگیرد را برای مخاطبان نمایش دهد. این فیلم با بودجهی ۱۲۵ هزار دلاری، در گیشه بیش از ۳۰ میلیون دلار فروخت. رومرو پنج فیلم دیگر به عنوان دنباله برای این فیلم ساخت؛ سال ۱۹۷۸، «طلوع مردگان» (Dawn of the Dead)، سال ۱۹۸۵، «روز مردگان» (Day of the Dead)، سال ۲۰۰۵، «سرزمین مردگان» (Land of the Dead)، سال ۲۰۰۷، «خاطرات مردگان» (Diary of the Dead) و سال ۲۰۰۹، «زنده ماندن مردگان» (Survival of the Dead).
۳. سگهای انباری (Reservoir Dogs)
- سال تولید: ۱۹۹۲
- کارگردان: کوئنتین تارانتینو
- بازیگران: هاروی کایتل، مایکل مدسن، تیم راث، استیو بوشمی
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۰ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۸ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۳ از ۱۰
کوئنتین تارانتینو حالا تبدیل به یکی از چهرههای اصلی سینمای هالیوود شده است. زمانی که نخستین فیلم مستقل او به اکران درآمد اما کسی این فیلمساز آمریکایی نابغه را نمیشناخت. کوئنتین تارانتینو با «سگهای انباری» توانست مخاطبان مخصوص خودش را پیدا کند. تارانتینو با این فیلم تلاش کرد تا بتواند صدای ویژهی خودش در سینما را چه از نظر تکنیکی و چه از نظر محتوایی پیدا کند. بلافاصله بعد از اکران این فیلم، فیلمسازهای زیادی چه در عرصهی فیلم کوتاه، چه در عرصهی تبلیغات و چه در عرصهی موزیک ویدیو تلاش کردند تا با آثار خود از این فیلم ساختارشکن الهام بگیرند. یکی از شناخته شدهترین صحنههای این فیلم صحنهی آغازین آن است که در آن تمام خلافکارها دور یک میز نشستهاند و در رابطه با مسایل مختلف با یکدیگر بحث میکنند.
تارانتینو همواره خودش را به عنوان یکی از پیروان سینمای بیقاعدهی ژان لوک گدار و البته یکی از عاشقان سینمای خشن برایان دیپالما معرفی کرده است. «سگهای انباری» در گیشه خیلی موفق نبود و با بودجهی ۲ میلیون دلاری، به فروش ۲.۹ میلیون دلاری رسید. این فیلم در بخش مسابقهی جشنوارهی فیلم کن فرانسهی سال ۱۹۹۲ به اکران درآمد. اگرچه این فیلم در گیشه خیلی موفق نبود، اما منتقدان این فیلم را ستایش کردند و این استقبال هنری باعث شد تارانتینو بتواند طی سال های آتی شاهکار سینمایی خود یعنی «داستان عامهپسند» را بسازد.
۲. سوئیتی (Sweetie)
- سال تولید: ۱۹۸۹
- کارگردان: جین چمپیون
- بازیگران: جنویو لمون، کرن کولستن، تام لیکاس، دوروتی بری
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۷ از ۱۰
نخستین فیلم ساختارشکن جین چمپیون باعث شد که تمام دنیا مطمئن شود در حال تماشای فیلمساز نابغهای است که نخستین قدمهای خودش را بر میدارد. از نظر داستانی همه چیز کاملا ساده و سر راست به نظر میرسد، اما چمپیون داستان واقعی خانوادگی خودش را به شکل درامی غرقکننده با سبکی رویاگونه به تصویر میکشاند. طی فیلم همواره به مخاطب احساس سردرگمی دست میدهد و به نظر میرسد که در حال تماشای یک رویا است. مخاطب در تمام طول فیلم هرگز به طور قطع نمیداند باید از چه چیزی مطمئن باشد و یا به چه چیزی اطمینان کند.
شاید از خودتان بپرسید که چرا فیلمسازهای بیشتری چنین خطرهایی را به جان نمیخرند؟ حقیقت این است که روایت کردن داستانی ساده از طریق تکنیکهای پیچیده کاری دشوار است و هر کسی نمیتواند به سادگی از عهدهی آن برآید. نترس بودن چمپیون در تمام طول سالهایی که او به عنوان یک فیلمساز فعالیت کرده است همراه او بوده و باعث شده او خطرهایی را به جان بخرد که دیگران از آنها دوری میکنند. چمپیون به واسطهی این خطرها بارها شکست خورده است، اما شکستهای او همیشه تبدیل به پلی شدهاند که او را به سوی شاهکار بعدیاش رهنمون ساختهاند.
۱. هنری: پرترهی یک قاتل زنجیرهای (Henry: Portrait of a Serial Killer)
- سال تولید: ۱۹۸۶
- کارگردان: جان مکناتن
- بازیگران: مایکل روکر، تام تولس، تریسی آرنولد، کم هسکین
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۹ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
نخستین فیلم جان مکناتن به اندازهای جاهطلبانه بود که تقریبا هرگز نتوانست به اکران عمومی برسد. مکناتن در این فیلم ساختارشکن خود مطالعهی شخصیتیای کامل دربارهی قاتلی بدون پشیمانی به مخاطبان ارائه میدهد. نقش این شخصیت دیوانه را مایکل روکر ایفا میکند و مخاطب فقط میتواند از حضور چنین هیولایی مطمئن باشد. اگرچه این شخصیت بسیار ترسناک است، اما با توجه به شخصیت دیگری که در این فیلم حضور دارد و نقش آن را تام تولس ایفا میکند باید آن را دومین شخصیت ترسناک این فیلم نامید. این فیلم با بودجهی ۱۱۰ هزار دلاری ساخته شد و به فروش ۶۰۹ هزار دلاری در گیشه رسید.
منبع: yardbarker