همه چیزهایی که باید دربارهی «سرقت پول» (مانی هیست) ساخت کره بدانید
این روزها شاید کمتر کسی پیدا شود که سریال جذاب و دیدنی مانی هیست یا سرقت پول یا خانهی کاغذی یا هر اسم دیگری که طرفداران رویش گذاشتهاند را ندیده باشد. اگر هم لذت دیدنش را از دست داده باشد حتما اسمش را شنیده و تعریفش را دیگران به گوشش رساندهاند. این سریال اسپانیایی زبان محصول نتفلیکس پخش خود را از ۲۰ دسامبر ۲۰۱۷ آغاز کرد و بعد از پنج فصل موفق در سال ۲۰۲۱ به پایان رساند. با پایان کامل این سریال موجی از ناامیدی در میان طرفدارانش شکل گرفت اما این ناراحتی زیاد طول نکشید و نتفلیکس برای جذب دوبارهی مخاطب چند روز قبل کپی برابر اصل آن را منتشر کرد تا خوراک مخاطبان برپاقرص مانی هیست دوباره جور شود و دوباره با آن خاطرهبازی کنند.
«سرقت پول: کره-منطقهی اقتصادی مشترک» به انگلیسی « Money Heist: Korea – Joint Economic Area » یک سریال تلویزیونی محصول کره جنوبی بر پایهی درام جنایی و سرقت اسپانیایی با همین نام است. این سریال به کارگردانی کیم هونگ-سون و نویسندگی ریو یونگ-جه یکی از مجموعههای اصلی نتفلیکس است و یو جی-ته، پارک هه-سو، جون جونگ-سو، لی وون-جونگ و پارک میونگ-هون در آن به ایفای نقش پرداختهاند. سریال وضعیت سردرگم بحران یک گروگانگیری در شبه جزیرهی کره را به تصویر میکشد که شامل شخصیتهایی مثل یک استراتژیست نابغه و افرادی با شخصیتها و تواناییهای متفاوت است. این مجموعه در ۲۴ ژوئن ۲۰۲۲ روی سرویس نتفلیکس قرار گرفته و برای همگان قابل دسترس است. امروز قصد داریم تا در این مطلب به معرفی این سریال کنجکاوی برانگیز که این روزها زیاد دربارهاش میشنویم بپردازیم.
تحلیل سریال مانی هیست کرهای
انتظارات برای مانی هیست کرهای حتی قبل از شروع ساخت آن بسیار بالا بود و طرفداران با شنیدن خبر ساخت آن بیصبرانه منتظر بودند تا نسخهی کرهای این سریال پرطرفدار را ببینند. نسخه اصلی مانی هیست با نام کامل «La Casa De Papel» محصول اسپانیا و یکی از پر بینندهترین سریالهای نتفلیکس بود که توانست جایزهی معتبر امی را در رشتهی بهترین سریال درام در سال ۲۰۱۸ برای سازندگانش به ارمغان بیاورد. این گذر از سویی به سویی دیگر با نیروی محتوایی غنی و ویرانگری مانند زلزله – که بهراستی صنعت سریالسازی کره در عصر طلایی آن قرار دارد – مطمئنا میتواند دامنه و محدودهی هدفی را که نتفلیکس با خزانهی همیشه در حال رشد فرنچایزهای محبوبش به دنبال تصاحب آن است را گسترش دهد.
تاکنون شش قسمت از سریال تحت عنوان بخش یک فصل اول پخش شده است. این بخش یک ماجراجویی سرزنده و پرجنبوجوش را روایت میکند که توسط یک بازیگر بسیار توانا هدایت میشود. طراحی پیچدرپیچ و هزارتوی ضرابخانهی کرهی متحد به دلیل شباهت و مطابقت فوقالعاده بالایی که با نسخهی اصلی سریال دارد سزاوار قدردانی و توجه ویژه است.فیلم نامهی این سربال و نوع روایت آن مملو از موقعیتهایی است که مکانیسمهای بدون توقف و خستگی ناپذیر پولسازی را برای بیننده فاش میکند و مشت افرادی را که با مخفی کردن دسیسهها و روشهای پنهانشان خواهان به ثروت رسین هستند را میگشاید.
بینندگانی که پیشتر نسخهی اصلی مانی هیست را تماشا کردهاند، با دیدن این سریال با ساختار روایی آشنایی روبرو خواهند شد که اتفاقا باعث تقویت نسخهی بازسازی شدهی کرهای شده است. داستان با استفاده از تکنیک پلیبک دنبال کنندگانش را به گذشتهی سوژههای خود میبرد که این ایدهی امتحان پس داده در اینجا هم بهخوبی کار میکند. هم باعث ایجاد حس تعلیق و تنش در مخاطب میشود و هم با پنهان کردن و دادن یک سری اطلاعات گنگ او را برای ادامهی سریال تشنهتر میسازد. تمام این نکات نشان دهندهی این است که با سریالی طرفیم که واو به واو هویت خود را از برادر بزرگتر اسپانیاییاش کپی کرده. البته نباید توکیو را از یاد ببریم که علاوه بر بازی در نقش خودش روایت داستان را نیز برعهده دارد، البته یک راوی بهشدت غیرقابل اطمینان که پیوسته واقعیت داستان را به دلخواه و به نفع خودش تغییر میدهد. هرچند که لحن و صدای جذابش بسیاری را بر این میدارد که شیطنتش را نادیده بگیرند.
همهی ما باید از الکس پینا (خالق سریال) قدردان باشیم که مانی هیست را ساخت تا کرهایها به طرز شگفتانگیزی آنرا بازسازی کنند و ما مجددا یک سریال حسابی و تروتمیز ببینیم، حتی اگر داستانش را بدانیم. شش قسمت بخش اول این سریال در ۲۴ ژوئن توسط نتفلیکس پخش شد و در همان روز اول صدر جدول پربازدیدترینهای این سایت را از آن خود کرد. داستان سریال به اقتضای آسیایی بودن آن کمی در جزئیات متفاوت است. در آیندهای نه چندان دور و در جایی که قبلا منطقهی مشترک امنیتی میان کره شمالی و کره جنوبی بود حالا یک منطقهی اقتصادی-تجاری مشترک برپا شده است. منطقهای که بهدلیل درگیریهای تلخ دو کشور جداافتاده و بلااستفاده مانده بود با وعدههایی هیجانانگیز که خبر از ایجاد فرصتهای شغلی و تجاری جدید در این منطقه و اختصاص ارز مشترک برای تجارت راحتتر در آنجا که در ضرابخانه کرهی یکپارچه ضرب میشد میداد بهسرعت به نماد درخشان اتحاد میان دو کره بدل میشود.
بههرروی، یک پروفسور نابغه طی تحقیق و پژوهشی تخصصی دربارهی تاثیرات اقتصادی اتحاد شکل گرفته بهطور فزایندهای از رشد سوءاستفاده و استثمار کارگرانی که با حقوق کم کار میکنند و گسترش اختلاف طبقاتی میان دارا و ندار بعد از این اتحاد سرخورده و ناامید میشود. در پی این ماجرا او گروهی از افراد جداملندهی جامعه متشکل از ۸ خلافکار حرفهای را دور هم جمع می کند تا با کمک هم سرقتی به ارزش ۴ تریلیون وون را از ضرابخانهی کرهی متحد انجام دهند. هریک از اعضای گروه اصلی انسانهایی عادی هستند که تواناییهای برابری دربارهی بیگناهی و شر، بخشش یا خشونت دارند. یو جی تائه بازیگر کهنهکار کرهای که نقش پروفسور را بازی میکند پیوسته در دوراهی جذابیت یک شخصیت درستکار و متظاهر رابینهود مانند و شخصیت آدمی که دیگران رو بدون عاطفه تحت کنترل و نفوذ قرار میدهد در نوسان است.
کیم یونجین دیگر بازیگر سریال است که طرفداران سریال او را با بازی درخشانش در سریال خاطرهانگیز «لاست» به یاد دارند. او نقش کارآگاهی را بازی میکند که زندگی شخصی متلاطمی دارد و از سوی دیگر احساس وظیفهاش مانع از کمکاری او در محیط کارش میشود. کیم یونجین با ظرافت تمام بین کشکمشها و درگیریهایی که شخصیت او سربازرس سون وو جین در زندگی شخصی اش دارد و احساس انجام وظیفه اش در یک مذاکرهی حساس و پرمخاطره میان یک بحران گروگانگیری تعادل برقرار میکند. پارک هه سو که که اخیرا با دیگر سریال نتفلیکس اسکویید گیم به شهرت رسیده یکی دیگر از بازیگران آشنای سریال است که یک برلین مهیب را به تصویر میکشد. او به کسب از طریق القای ترس اعتقاد دارد و در انجام کارش استاد است. با این حال اگرچه او نقاب فردی قدرتمند را به چهره دارد اما مشکلات روانی و آسیبهای حل نشدهی او از زمان جان بهدر بردن از اردوگاه کار اجباری بدنام گاچئون کره شمالی هنوز همراه اوست که یادآوری گاهوبیگاهش به سرعت میتواند او را به چهرهای مضطرب تبدیل کند عرق سردی بر پیشانیاش بنشاند. جئون جونگ سئو (بازیگر فیلم مشهور سوختن) هم در مانی هیست کرهای نقش یک زن اهل کرهی شمالی بهنام توکیو را بازی میکند که پس از آسیبی از یک کلاهبرداری میبیند و بهعنوان یک کارگر مهاجر مورد سوءاستفاده قرار میگیرد تما معزم خود را جزمم کرده تا انتقام گرفته و بیسروصدا سعی در جمع کردن تکههای رویاهای متلاشی شدهی خود دارد.
مانی هیست کره با تکیه بر قدرت گروه بازیگران و سکانسهای اکشن شیکو حرفهای خود کاملا به کاری که می کند اطمینان دارد، وارد ضرابخانه شوید، مردم را به گروگان بگیرید اما آنها را نکشید! پول چاپ کنید و بزنید به چاک، پایان. مانی هیست کره پس از ایجاد چنین زمینهی امیدوارکننده و جهان داستانی متقاعد کنندهای گاهی اوقات احساس می کند که در زندان جاهطلبی خود گیر افتاده و هنوز مطمئن نیست که چگونه از آن خارج شود. مسلما مهمترین مشخصه ای که هر داستانی باید آنرا در خود داشته باشد این است که بیننده را متقاعد کند تا قهرملنهایش را باور کند و نگران آیندهی آنها باشد، حالا هرچقدرهم قهرمانان بد و ناقصی باشند. داستان باید بهقدری چفت و بست داشته باشد که ما بهعنوان بیننده با شخصیتهایش رشد کنیم تا دنیا را از دید آنها ببینیم، در شکستها و پیروزیهایشان همراهشان باشیم و موفقیتشان را جشن بگیریم.
با این حال وقتی به نسخهی اصلی مجموعه و این کپی جذاب کرهای نگاه می کنیم احتمالا یک سوال پیش میآید. آنهم اینکه چرا باید با گروهی ازسارقان همراه شوم که اساسا برای کسب ثروت شخصی با سرقت از هزینههای اتحاد در شبه جزیره که به سختی هم بهددست آمدهاند دست به این کار زدهاند و برای گروگانهای احتمالا گرسنه و پرکار شریفی که واقعا هیچ ربطی به این قضایا ندارند دلسوزی نکنم؟ اگر مانی هیست را تا پایان بخش اول فصل یک دنبال کرده باشید احتمالا اینها سوالاتی است که با آن ها روبرو شده اید و شاید پاسخ تمام آن ها را با انتشار بخش دوم فصل اول (هنوز تاریخی برای این منظور اعلام نشده) پیدا کنید.
برخی از تحسین شدهترین سریالهای اصلی کره ای نتفلیکس در سال های اخیر، مانند دی.پی. کینگدام و اسکوید گیم نشان دادهاند که فقط سریالهایی با اکشن سطح بالا و قوی نیستند بلکه توانسته اند انتقادهای تند تیزی از شرایط اجتماعی موجود در بطن خود بگنجانند. با این حال شرح وضع موجود در مانی هیست کره ای کمی غیرمسئولانه تر و بی تفاوت تر به نظر میرسد، پرداخت به این موضوع به اندازهای سریالهایی که نام بردیم نیست اما قطعا وجود دارد فقط در میان جنجال و هیاهوی بحران گروگانگیری در ضرابخانه گم میشود.
توکیو معقولترین و قویترین انگیزه را در بین گروه سارقان دارد. دیدن رویای کرهای نابود شدهی خودش پس از ترک خدمت در ارتش کره شمالی و مهاجرت به جنوب، او را بهعنوان نمونهای از افزایش نابرابریهای اقتصادی ناشی از اتحاد مجدد و وضعیت اسفناک کارگران مهاجر نشان میدهد.او در قسمت اول در هجو وضعیت کنونی اش فحشی زیر لب نثار نظام سرمایه داری میکند: به سرمایه داری خوش آمدید! و خود را در میانهی سرقتی میبیند که میتواند دنیایش را تغییر دهد. دزدی برای او فرصتی است برای پیشرفت و بازپسگیری هزاربارهی چیزی که احساس میکند در اثر ظلم چنین سیستم اقتصادی از دست داده است. برخی از بهترین سکانس های سریال در واقع در چند دقیقهی ابتدای هر قسمت اتفاق میافتد جایی که شروع قصه با نگاهی اجمالی به داستان سرگذشت هر شخصیت آغاز میشود. این به ترسیم سیر تکاملی و شناخت ظریفتر شخصیتها کمک می کند و به علت وجودی و بودن آنها وزن میدهد و به ما این امکان را می دهد که درک کنیم چرا در قدم اول آنها تصمیم گرفتهاند که به دزدی بزرگ پروفسور بپیوندند.
یکی دیگر از مظاهر انتقادی سریال ماسک هایی است که گروه سارقان سریال به صورت میزنند و از ماسکهای سنتی و تاریخی کرهای ها به نام هاهوئی گرتهبرداری شده است. ماسکهای هاهوئی در شکلها و فرمها و ظواهر متفاوت خود به طور سنتی بیانگر موقعیت اجتماعی فردی است که از آن استفاده می کند.درمانی هیست اورجینال از نقاب منقش به صورت کاریکاتوری سالوادور دالی هنرمند اسپانیایی برای ابراز مقاومت در برابر بیعدالتی استفاذه میشد و سرقت راهی بود برای بازگرداندن اوضاع مالی افرادی زیان دیده به حالت اولیه. افرادی که بیشترین ضربه را از لبههای تیز و بیرحم نظام سرمایهداری دیده بودند. با اعتقاد قاطع و مصمم گروه دزدی مبنی بر اینکه کاری که انجام میدهند بسیار خوب و محترمانه و در مسیر کمک به مردم است شش قسمت منتشر نشده که بخش دوم فصل یک را تشکیل میدهند باید پاسخگوی این سوال باشند که آیا واقعا هدف وسیله را توجیه میکند؟
منبع: theverge
خیلی اغراق آمیز ازش تعریف کردی. سریالش خیلی ضعیف تر از نسخه اصلیشه
مانی هایست!
شما دیگه چرا میگی هیست؟!