تمام فیلمهای فرانسیس فورد کاپولا از بدترین تا بهترین
از میان تمام کارگردانهای «هالیوود جدید» که اواخر دهه ۶۰ میلادی و اوایل دهه ۷۰ کار خود را آغاز کردند، فرانسیس فورد کاپولا بدون شک یکی از مشهورترین آنها است. این تا حدودی نتیجه مجموعه موفقیتهای او در دهه ۷۰ است، که بسیاری از آنها در هر بحث درباره بهترین فیلمهایی که تاکنون ساخته شده، رقبای جدی هستند. در این مطلب ۲۲ فیلم کاپولا را از بدترین تا بهترین معرفی کردیم.
وقتی دربارهی فرانسیس فورد کاپولا صحبت میکنید، باید درباره خاندانی که او در رأس آن قرار دارد هم بگویید. او به نوعی «پدرخوانده» است، اما به جای سردمداری یک تجارت مافیایی، در راس یک خانوادهی خلاق قرار گرفته است. خانواده سینمایی کاپولا شامل سوفیا کاپولا، نیکلاس کیج، جیسون شوارتزمن، تالیا شایر و غیره هستند.
جدا از میراث خانوادگیاش، دستاوردهای کاپولا بهعنوان کارگردان بر شایستگیهای خودش استوار است. اگرچه آثار او پس از دهه ۷۰ نسبت به کارهای قبلیاش انسجام کمتری دارند، اما وقتی او در بهترین حالت خود قرار دارد، در سطحی فیلم میسازد که هیچکس نمیتواند با آن رقابت کند.
۲۲. جک (Jack)
- بازیگران: رابین ویلیامز، دایان لین، جنیفر لوپز
- محصول: ۱۹۹۶
- امتیاز متاکریتیک: ۳۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵٫۸ از ۱۰
اکثر فیلمهای فرانسیس فورد کاپولا، حتی اگر به نوعی ناقص باشند، معمولا ویژگیهای مطلوبی دارند که دیدنشان را ارزشمند میکند. دربارهی «جک» اینطور نیست. این فیلم تقریبا از هر نظر یک اشتباه است. باعث شرمساری است، زیرا همکاری بین دو هنرمند مانند کاپولا و رابین ویلیامز، با ویژگیهای خلاقانه قابلتوجهی که دارند، باید شگفتانگیز از آب درمیآمد. ولی متأسفانه، دربارهی جک اوضاع آنطور که باید پیش نرفت.
ویلیامز در نقش جک بازی میکند. پسر جوانی که به بیماری عجیبی مبتلا شده است، که باعث میشود او با سرعت زیاد رشد کند و سنش بالا برود. بنابراین، اگرچه جک ۴۰ ساله به نظر میرسد، اما در واقع یک کودک ۱۰ ساله است. داستان فیلم به وضوح میتوانست جذاب باشد، اما یک چیز نامفهوم در کل فیلم وجود دارد که از همان ابتدا مخاطبان را از خود دور میکند. درواقع کلیت فیلم جک پشت استعداد کارگردان و ستارهاش پنهان شده است.
۲۱. رنگین کمان فینیان (Finian’s Rainbow)
- بازیگران: فرد آستیر، پتولا کلارک، تامی استیل
- محصول: ۱۹۶۸
- امتیاز متاکریتیک: –
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶٫۲ از ۱۰
احتمالا خیلی منصفانه نیست که «رنگین کمان فینیان» را تا این حد در پایین فهرست قرار دهیم. هرچه باشد این فیلم موزیکال احمقانه جذابیت خاصی دارد. اما نکته اصلی این است که دقیقا در نقطه اشتباهی در دهه ۶۰ ظاهر شد، زمانی که مردم یک دهه در موزیکالهای شگفتانگیز غرق شده بودند.
رنگین کمان فینیان با بازی فرد آستر که در زمان فیلمبرداری نزدیک به ۷۰ سال سن داشت، حول محور پدر و دختری ایرلندی میچرخد که پس از دزدیدن ظرف طلای یک لپرکان (جن کوچک ریش بلند) به جنوب آمریکا نقل مکان میکنند.
اگرچه این فیلم نامزد دو جایزه اسکار شد، اما اکنون فراموش شده است. امروزه، احتمالا مهمترین چیزی که از رنگین کمان فینیان به خاطر میآید این است که در این مجموعه بود که فرانسیس فورد کاپولا و جورج لوکاس برای اولین بار با یکدیگر ملاقات و همکاری کردند. بعد از آن این دو به دوستان و همکاران مادامالعمر تبدیل شدند.
۲۰. جنون ۱۳ (Dementia 13)
- بازیگران: پاتریک مگی، لونا آندرس، ویلیام کمپبل
- محصول: ۱۹۶۳
- امتیاز متاکریتیک: –
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵٫۷ از ۱۰
اگر بخواهیم تمام مسائل فنی را در نظر بگیریم، «جنون ۱۳» در واقع اولین تلاش کارگردانی فرانسیس فورد کاپولا نیست. اوایل دهه ۶۰، او با کار بر روی فیلمهای سافتکور، کمی درآمد اضافی کسب کرد. اما جنون ۱۳ اولین فیلم قانونی اوست که با همکاری راجر کورمن، تهیهکننده قدیمی فیلمهای ترسناک مستقل و ارزان ساخته شده است.
با تلاش برای وام گرفتن از فیلم موفق هیچکاک با نام «روانی» (Psycho)، جنون ۱۳ کاپولا یک فیلم ترسناک مهیج است که با ترکیب عناصر گوتیک و قتلهای وحشتناک مدرن طراحی شده است. با وجود تلاشهای کاپولا، کورمن از تدوین اولیهاش ناراضی بود و از او خواست که خشونت بیشتری به فیلم اضافه کند و حداقل پنج دقیقه زمان بیشتری برای نمایش بگذارد.
نتیجه یک اثر پیش پا افتاده و تقلیدی است، اما بسیاری از طرفداران هنوز آن را در نهایت اصلاحپذیر میدانند، بهخصوص با انتشار اخیر نسخهی تغییر یافته از فیلم که جنون ۱۳ را به آنچه کاپولا در ابتدا تصور میکرد بازمیگرداند.
۱۹. باغهای سنگی (Gardens of Stone)
- بازیگران: جیمز کان، آنجلیکا هیوستون، دی بی سویینی
- محصول: ۱۹۸۷
- امتیاز متاکریتیک: –
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶٫۴ از ۱۰
برخی از فیلمها فقط پشت سایهای پنهان هستند. مطمئنا این موضوع دربارهی «باغهای سنگی» صدق میکند، درامی که در بحبوحهی جنگ ویتنام اتفاق میافتد و با محوریت یک گروهبان درمانده (با بازی جیمز کان) که با بار مسؤولیت سنگین خدمت بهعنوان مربی، برای یک جوان ایدئال که قرار است به خدمت گرفته شود، مواجه میشود.
این فیلم متعلق به ژانری از فیلمهای ضدجنگ دهه ۸۰ است که بهعنوان نقطه مقابل فیلمهای به وضوح وطنپرستانه مانند «تاپ گان» (Top Gun) و «سحرگاه سرخ» (Red Dawn) ظاهر میشود.
فیلم با یک فقدان غمانگیز رنگآمیزی شده است؛ اواسط فیلمبرداری، پسر ۲۲ ساله کاپولا، جیان کارلو، در یک تصادف قایق کشته شد. کاپولا به تولید ادامه داد، و شما میتوانید این حس تلخ را در فیلم لمس کنید، به خصوص در داستان سفر بدفرجام جکی ویلو (با بازی دی بی سویینی) به ویتنام.
با این حال، به طور کل فیلم بی هدف است، نقصی که در بخش پایانی آن به وضوح مشهود است. عناصر باغهای سنگی به تنهایی چشمنواز هستند، اما وقتی در کنار هم قرار میگیرند هر کدام ساز خود را میزند.
۱۸. تویکست (Twixt)
- بازیگران: وال کیلمر، ال فانینگ، بن چاپلین
- محصول: ۲۰۱۲
- امتیاز متاکریتیک: ۴۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۴٫۸ از ۱۰
هر چه فرانسیس فورد کاپولا سنش بالاتر میرود، علاقهاش به قصهپردازی روایی سنتی کمتر به نظر میرسد. «تویکست»، تلاش کارگردانی او در سال ۲۰۱۱ با بازی ال فانینگ، وال کیلمر و بروس درن، تقریبا تا حد غیرقابل درکی انتزاعی و رویایی است.
فیلم به دنبال سوءاستفادههای یک نویسندهی مفلوک و فقیر که میتواند بین واقعیت و نسخهای توهمآمیز عجیب از جهان قدم بردارد، داستانهای تکه تکه شده مختلفی را از یک خونآشام گرفته، تا ادگار آلن پو و یک کشیش کودککش روایت میکند.
کاپولا به جنبههای متافیزیکی داستان متمایل است، اما آنقدرها هم که به نظر میرسد فیلم هوشمندانهای از آب در نیامد، و ابزار کافی وجود ندارد که مخاطب را به پیرنگ بسیار پر پیچ و خمش قلاب کند.
تویکست تقریبا در هر بازاری که اکران شد در باکسآفیس ضعیف عمل کرد؛ به جز فرانسه که به شکل جالب توجهی با استقبال خوبی مواجه شد. مجله فیلم «کایه دو سینما» حتی آن را در زمرهی بهترین فیلمهای سال قرار داد.
۱۷. یکی از قلب (One from the Heart)
- بازیگران: تری گار، آناستازیا کینسکی، فردریک فارست
- محصول: ۱۹۸۲
- امتیاز متاکریتیک: ۵۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶٫۵ از ۱۰
در ابتدای تریلر اصلی «یکی از قلب» تعدادی از فیلمهای فرانسیس فورد کاپولا که قبل از آن ساخته شدهاند مانند «پدرخوانده»، «اکنون آخرالزمان» و «پدرخوانده قسمت دوم» فهرستوار دیده میشود؛ از برخی جهات، این دقیقا نشان میدهد که چرا «یکی از قلب» نتوانست با مخاطبان ارتباط برقرار کند. پس از آن دستاوردهای بزرگ در سینمای آمریکا، تماشاگران برای چیزی که بیشتر یا کمتر از یک رمان عاشقانه موزیکال مناسب نبود، آماده نبودند و ناامید شدند.
با توجه به اینکه مخاطبان جریان اصلی فقط با آثار کاپولا در دهه ۷۰ ، غرق در خشونت حماسی گانگسترها و تصاویر جنگی آشنا بودند، ممکن است پذیرش یک جنبه کاملا متفاوت از کاپولا دشوار باشد.
در یکی از قلب فردریک فارست و تری گار در نقش زوجی هستند که در پنجمین سالگرد ازدواجشان از هم جدا میشوند و شب را با شخص دیگری میگذرانند. این میتوانست به یک بمب باکسآفیس تبدیل شود اما استودیوی زوتروپ کاپولا را نابود کرد که تا پایان دهه پیش و تشکیل پروندهی فصل دوم ورشکستگی در سال ۱۹۹۲ بلاتکلیف بود.
۱۶. جوانی بدون جوانی (Youth Without Youth)
- بازیگران: تیم راث، الکساندرا ماریا لارا، برونو گانتس
- محصول: ۲۰۰۷
- امتیاز متاکریتیک: ۴۳ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶٫۲ از ۱۰
فرانسیس فورد کاپولا مانند بسیاری از فیلمسازان با رسیدن به سنی خاص به نگاه به گذشته علاقهمند شد. «جوانی بدون جوانی» فقط بررسی زمان و روند پیری نیست، بلکه کنکاشی شاعرانه از نسل پیش از اوست. این اولین فیلمی بود که کاپولا پس از نزدیک به ۱۰ سال اکران کرده بود و واضح است که او به دلیل علاقه به داستان و اشتیاق برای بازگشت به سینما، فیلم را از ایدههای بیش از حد پر کرده بود و تمثیلی فلسفی خلق کرد که تلخ است اما کمی اغراقآمیز به نظر میرسد.
تیم راث در دهه ۳۰ در نقش یک پروفسور مسن بازی میکند که پس از اصابت صاعقه، تحت یک فرآیند بازسازی سلولی قرار میگیرد که فورا او را جوان میکند. پروفسور که ناگهان جوانتر شده و قدرتهای روانی غیرمنتظرهای پیدا کرده که او را به هدفی برای نازیها تبدیل میکند، به سوئیس میگریزد، جایی که با زن جوانی آشنا میشود که شبیه یک عاشق سابق دهههای گذشته است.
نیازی به گفتن نیست، اتفاقات متعددی در فیلم رخ میدهد، شاید بیش از حد استاندارد. اما باید کاپولا را برای اینکه هر چیزی را که در چنته داشت رو کرد تحسین کنید.
۱۵. حالا تو پسر بزرگی هستی (You’re a Big Boy Now)
- بازیگران: الیزابت هارتمن، پیتر کستنر، ریپ تورن
- محصول: ۱۹۶۶
- امتیاز متاکریتیک: –
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶٫۱ از ۱۰
اواخر دههی ۶۰ مملو از داستانهایی درباره مردان جوانی بود که با فشارهای دوران بزرگسالی دست و پنجه نرم میکردند. «حالا تو پسر بزرگی هستی» کاپولا پیشروی این روند بود که چند سال قبل از فیلم «فارغ التحصیل» (The Graduate) به کارگردانی مایک نیکولز منتشر شد.
کاپولا حقوق رمان دیوید بندیکتوس را که فیلم بر اساس آن ساخته شده است، زمانی که هنوز در مقطع کارشناسی ارشد بود خریداری کرد و در نهایت آن را بهعنوان پروژه پایان نامه خود ساخت.
در فیلم حالا تو پسر بزرگی هستی پیتر کاستنر در نقش برنارد بازی میکند که والدین مستبدش از او بهعنوان «پسر بزرگ» یاد میکنند، یک جوان ۱۹ ساله که از لحاظ عاطفی رشد نکرده و تلاش میکند زندگی برای خودش را آغاز کند.
او شیفتهی یک هنرپیشه جوان زیبا به نام باربارا دارلینگ (با بازی الیزابت هارتمن) است، با وجود این واقعیت که باربارا بهعنوان بخشی از یک طرح بسیار گیج کنندهی نفرت از مردها رفتار ظالمانهای با برنارد دارد. تصویر کوچک کاپولا دربارهی بلوغ، با جرالدین پیج که نقش مادر کنترلگر برنارد را بازی میکند و چهارمین نامزدی اسکار را برایش به ارمغان میآورد، به پایان میرسد. بهعنوان یک پروژهی دانشجویی بد نیست!
۱۴. تترو (Tetro)
- بازیگران: وینسنت گالو، آلدن ارنرایک، ماریبل وردو
- محصول: ۲۰۰۹
- امتیاز متاکریتیک: ۶۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶٫۸ از ۱۰
فرانسیس فورد کاپولا برای «تترو»، دومین فیلم سالهای ۲۰۰۰، به سبک سادهتری از فیلمسازی بازگشت. روایت آن ساده است، اما در دستان هنرمندی مانند کاپولا، فوقالعاده تأثیرگذار است. بنی (با بازی آلدن ارنرایک، در نقشی که او را در رادار هالیوود قرار میدهد) برادر جدا شدهاش، نویسندهای به نام تترو (با بازی وینسنت گالو) را در آرژانتین دنبال میکند. رابطه آنها به طرز باورنکردنی پیچیده است، به دلیل درام خانوادگی و مسائل حل نشدهای که برای یک نسل باقی مانده است.
از برخی جهات، تترو شبیه برداشتی از حس حماسی خویشاوندی در برخی از فیلمهای قبلی کاپولا است. تترو علاوه بر نشان دادن بازگشت فیلمساز به فرم (حتی اگر کلیت فیلم کمی ناهموار باشد)، با بازی دو نقش اول خود موفق از آب در میآید؛ گالو و ارنرایک در کنار هم شیمی فوقالعادهای دارند و کیفیتی بینهایت گیرا برای فیلم به ارمغان میآورند.
۱۳. تاکر؛ مرد و رویایش (Tucker: The Man and His Dream)
- بازیگران: جف بریجز، مارتین لاندو، جوآن آلن
- محصول: ۱۹۸۸
- امتیاز متاکریتیک: ۷۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶٫۹ از ۱۰
کاپولا در طول دوران حرفهایاش بین فیلمهای سنتی و پروژههای آوانگاردتر در نوسان بود، اما «تاکر: مرد و رویایش» احتمالا متعارفترین فیلمی است که او ساخته است. همچنین نشان دهنده تنها زمانی است که او یک فیلم زندگینامهای را کارگردانی میکند، در تضاد کامل با مارتین اسکورسیزی، همعصر هالیوود جدید او، که فیلموگرافیاش مملو از شخصیتهای تاریخی جذاب است.
«تاکر: مرد و رویایش» با بازی جف بریجز در نقش پرستون تاکر بازی میکند. تاکر یک خودروساز مستقل است که دیدگاهش برای «خودروی آینده» او را در تضاد مستقیم با خودروسازان بزرگ آن روز قرار میدهد. این یک فیلم شاد و خیالی است که در تلاش برای نشان دادن مردی در حال مبارزه بر ضد منافع شرکتی برای چیزی که به حق به او تعلق دارد جسورانه به نظر میرسد. اثر نهایی جذاب است، حتی اگر غالبا فاقد عمق برخی از آثار معروف کاپولا باشد.
۱۲. پدرخوانده؛ قسمت سوم (The Godfather Part III)
- بازیگران: آل پاچینو، دایان کیتن، اندی گارسیا
- محصول: ۱۹۹۰
- امتیاز متاکریتیک: ۶۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷٫۶ از ۱۰
«پدرخوانده؛ قسمت سوم» شهرت بدی پیدا کرد. واقعا چگونه ممکن بود این اتفاق نیوفتد؟ واقعیت این است، حتی با وجود اینکه «پدرخوانده؛ قسمت سوم» به سهم خود ایرادات زیادی دارد، هر قسمتی که به حماسه پدرخوانده اضافه میشود، یک سر و گردن از اکثر آثار سینمایی جریان اصلی بالاتر است. شاید عادلانه باشد که آن را به نسبت قسمتهای دیگرش بد بدانیم، اما در حقش بیانصافی هم شده است.
فیلم چندین سال پس از پایان «پدرخوانده؛ قسمت دوم» شروع میشود. مایکل کورلئونه (با بازی آل پاچینو) به طرز چشمگیری پیر شده است و از دنیای مافیایی که دههها در آن روزگار میگذراند خسته شده است. مایکل دوست دارد یک تجارت خانوادگی قانونی را بهعنوان میراث خود به جا بگذارد، اما خروج از دنیای زیرزمینی جنایتکاران به آن آسانیها هم که فکر میکند نیست.
«پدرخوانده؛ قسمت سوم» مدتها است که بهعنوان نمونهای از سومین پرده ضعیف از یک سه گانه مشهور شناخته شده است. خود کاپولا با انتشار نسخهای از فیلم در سال ۲۰۲۰ تلاش کرد تا این تصویر را بازسازی کند، ظاهرا امیدوار بود که زمان و کمی فاصلهی احساسی به بینندگان اجازه دهد «پدرخوانده؛ قسمت سوم» را با نگاهی تازه ببینند.
۱۱. مردمان باران (The Rain People)
- بازیگران: جیمز کان، رابرت دووال، شرلی نایت
- محصول: ۱۹۶۹
- امتیاز متاکریتیک: –
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶٫۹ از ۱۰
اگر جنون ۱۳ اولین فیلم قانونی کاپولا و رنگین کمان فینیان اولین فیلم استودیویی او باشد، «مردمان باران» نشان دهندهی اولین باری است که او توانست از لحاظ هنری تجربهای را ثبت کند. این فیلم شرلی نایت را در نقش یک زن جوان آزاد نشان میدهد که شوهرش را ترک میکند و یک فوتبالیست سابق کالج خوش تیپ اما ناتوان ذهنی (با بازی جیمز کان) را انتخاب میکند تا بتواند یک شب با او بماند.
در طول فیلم، او دستور میدهد، دیکته میکند که چگونه رابطهاشان شکل بگیرد و در نهایت با یک گشت بزرگراه (با بازی رابرت دووال) درگیر میشود.
در کاوش در پویاییهای صمیمی و عمیقا شخصی بین افراد، مردمان باران جوهرهی فرهنگی بهسرعت در حال تغییر را به گونهای به تصویر میکشد که سینمای جریان اصلی در اوایل دهه در تلاش بود آن را انجام دهد.
فیلم بهعنوان آینهای از جامعه عمل میکند نه نقض یا انحراف از آن. دربارهی اینکه مردمان باران در فیلمشناسی کاپولا در چه جایگاهی قرار میگیرد، هیچوقت واقعا توافق قطعی وجود نداشت. اما خوب یا بد بودن آن تقریبا دور از ذهن است. مهمترین مسأله دربارهی فیلم این است که جالب و گیرا است.
۱۰. دلال بیمه (The Rainmaker)
- بازیگران: مت دیمون، دنی دویتو، میکی رورک
- محصول: ۱۹۹۷
- امتیاز متاکریتیک: ۷۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷٫۲ از ۱۰
اواسط دهه ۹۰، به نظر میرسید که هر کارگردان بزرگی طبق قرارداد متعهد شده بود حداقل یک اقتباس از رمانهای جان گریشام را کارگردانی کند. «دلال بیمه» را کاپولا ساخت و یکی از بهترین فیلمهای هیجانانگیز حقوقی است که در آن زمان محبوب بودند.
مت دیمون نقش رودی بیلور، وکیل جوانی را بازی میکند که بهتازگی پروانهی وکالت گرفته است و توسط دک شیفلت، یک وکیل طماع (دنی دی ویتو) راهنمایی میشود.
این یک داستان نوشتهی گریشام است، مدت زیادی نمیگذرد که رودی با شکایت یک شرکت بیمه غارتگر روبهرو میشود و تصمیم میگیرد به این پرونده بپیوندد، حتی اگر این به معنای قرار دادن خود در خط آتش باشد زیرا نیروهای بیشرم در رأس قدرت تلاش میکنند تا رای را به نفع خود صادر کنند.
این فیلم یک نگاه بدبینانه به سیستم قضایی آمریکا دارد و اگرچه با محدودیتهای این ژانر ساخته میشود و در نهایت نادیده گرفته میشود، کاپولا توانست یک فیلم غیرمعمول جذاب را از چیزی که در غیر این صورت نمیتوانست بیش از یک درام قانونی فرمولوار باشد، بسازد.
۹. دراکولای برام استوکر (Bram Stoker’s Dracula)
- بازیگران: گری اولدمن، وینونا رایدر، آنتونی هاپکینز
- محصول: ۱۹۹۲
- امتیاز متاکریتیک: ۵۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷٫۴ از ۱۰
اگر یک ژانر وجود داشته باشد که فرانسیس فورد کاپولا اساسا با آن هیچ ارتباطی نداشته باشد، آن ژانر وحشت است. باعث تأسف است، زیرا تلاش او برای ترسناکتر کردن یک داستان بسیار جالب است. البته ما دربارهی «دراکولای برام استوکر» صحبت میکنیم، تفسیری از داستان نمادین خونآشام که به نوعی میتواند هم نوآورانه و هم سنتی به نظر برسد.
کاپولا با پسزمینهای غنی به سبک گوتیک و بازی گری اولدمن با ظاهری عجیب در نقش اصلی، داستان ترسناکی را که برای مدتها تنها تقلیدی از بلا لوگوسی در نقش دراکولا بود، از لحاظ بصری بازتعریف میکند.
این یک فیلم ترسناک کمیاب است که در جوایز اسکار جالب توجه قرار گرفته و برنده بهترین طراحی لباس، بهترین جلوههای صوتی و بهترین گریم شده است. آیا این بهترین بازی کیانو ریوز بهعنوان یک بازیگر نیست که سعی میکند راه خود را از طریق لهجهی نامفهوم انگلیسی پیدا کند؟ نه. اما در داستان «دراکولا»، جاناتان هارکر واقعا اهمیتی ندارد.
۸. انجمن پنبه (The Cotton Club)
- بازیگران: ریچارد گییر، گرگوری هاینز، داین لین
- محصول: ۱۹۸۴
- امتیاز متاکریتیک: ۶۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶٫۶ از ۱۰
به نظر می رسد فرانسیس فورد کاپولا در بهترین حالت خود بهعنوان کارگردان در یکی از این دو وضعیت قرار میگیرد؛ یا مقیاسی برجسته و حماسی، یا چیزی صمیمیتر و متفکرانه. حد وسط بسیار کمی وجود دارد. «انجمن پنبه» بهشدت در دسته حماسی قرار میگیرد.
کاپولا هرگز قرار نبود ادای احترام به رنسانس هارلم دهههای ۲۰ و ۳۰ را به بیارزشترین شکل انجام دهد، و به خاطر همین زیادهروی است که این فیلم امروزه بیشتر شناخته میشود. بودجه از ۲۰ میلیون دلار ناقابل به بیش از ۴۰ میلیون دلار رسید که در نهایت نصف آن درآمد کسب کرد.
با چنین بودجه ای، بعید بود که انجمن پنبه به موفقیت مالی برسد، اما از منظر هنری چیزهای زیادی برای دوست داشتن وجود دارد. جدا از جزییات دوره طلایی که یک کلوپ جاز هارلم را در اوج خود زنده میکند، اجراهای قوی از بازیگران اصلی را به نمایش میگذارد و موفق میشود درام جنایی را که کاپولا به آن معروف بود با یک فضای تاریخی پویا ترکیب کند.
۷. ماهی جنگی (Rumble Fish)
- بازیگران: مت دیلون، میکی رورک، دیان لین
- محصول: ۱۹۸۳
- امتیاز متاکریتیک: ۶۳ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷٫۲ از ۱۰
«ماهی جنگی» دومین اقتباس فرانسیس فورد کاپولا از سوزان الیوز هینتون بود که در سال ۱۹۸۳، با بازی مت دیلون در نقش رهبر یک باند نوجوان منتشر شد. او برادر بزرگترش (با بازی میکی رورک) را به خاطر شهرت بیحدش مانند یک بت میپرستد، در حالی که برادرش آرزوی زندگی آرامتری دارد.
برخلاف بسیاری از فیلمهای نوجوانانهی آن دوره که روشن و آشکارا به سمت تجاری شدن تمایل دارند، کاپولا «ماهی جنگی» را تقریبا بهعنوان یک فیلم هنری برای نوجوانان ساخت. این فیلم که سیاه و سفید فیلمبرداری شده است، حداقل تا حدی به نظر میرسد که از فیلم «آخرین نمایش تصویر» (The Last Picture Show) به کارگردانی پیتر بوگدانوویچ الهام گرفته است.
ماهی جنگی جذابیت بسیار کمتری نسبت به «بیگانگان» (The Outsiders) دارد که کاپولا در زمانی که با هینتون در فیلمنامهی ماهی جنگی همکاری میکرد، فیلمبرداریاش را انجام داد، اما از نظر خلاقیت جاهطلبانهتر از آن است.
اگرچه این فیلم از لحاظ تجاری موفق نبود، اما ماهی جنگی یکی از شخصیترین کارهای کاپولا را نشان میدهد. او فیلم را به برادر بزرگترش آگوست تقدیم کرد که در ساختش از رابطه آنها الهام گرفته بود.
۶. اینک آخرالزمان (Apocalypse Now)
- بازیگران: مارلون براندو، مارتین شین، فردریک فورست
- محصول: ۱۹۷۹
- امتیاز متاکریتیک: ۹۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸٫۴ از ۱۰
«اینک آخرالزمان» به کارگردانی کاپولا، اقتباسی شگفتانگیز از فیلم «دل تاریکی» جوزف کنراد است که استعمار آفریقای جنوب صحرا را با جنگلهای ویتنام جایگزین میکند و تصویری به شدت دلهرهآور از جنون جنگ میسازد.
مارتین شین نقش یک سرباز جوان را بازی میکند که وظیفه دارد سرهنگ سرکش، کورتز دستنیافتنی (با بازی مارلون براندو) را از بین ببرد.
اکنون آخرالزمان مظهر آشوب و نمادی واضح از جنگ ویتنام و نشانی از استعداد کاپولا بهعنوان یک فیلمساز است. اما احتمالا به این واقعیت ساده هم مربوط میشود که خود مجموعه از روز اول درگیر آشفتگی کامل بود.
مشکلات سر صحنهی فیلمبرداری بسیار زیاد بود؛ یک طوفان آسیب قابلتوجهی به مکانهای فیلمبرداری وارد کرد، مارلون براندو اضافه وزن داشت و آمادگی کافی نداشت، مارتین شین در ۳۶ سالگی دچار حمله قلبی شد و کاپولا وارد یک برههی افسردگی اساسی شده بود. اما تمام عذابهای آنها باعث شد که شاید بهترین فیلم جنگی ساخته شود، و حداقل آنها بیهوده از جهنم نگذشتند!
۵. بیگانگان (The Outsiders)
- بازیگران: سی توماس هوول، مت دیلون، رالف ماکیو
- محصول: ۱۹۸۳
- امتیاز متاکریتیک: ۴۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷٫۱ از ۱۰
اقتباس کاپولا از رمان کلاسیک سوران هینتون به نام «بیگانگان» برای جوانان به دلیل تعداد زیادی از تیپهای شخصیتی که خلق کرد شایسته تقدیر است. کاپولا در ساخت گروهی صمیمی به نام گریزرها، گروهی از بازیگرانی را گرد هم آورد که ستاره شدند.
رالف ماکیو، مت دیلون، سی توماس هوول، پاتریک سوویزی، راب لو، امیلیو استوس و تام کروز تقریبا یک ردیف از بازیگران جذاب و پرطرفدار دههی ۸۰ بودند. گریزرها دائما با دار و دستههای طبقه بالا با نام «socs» درگیرند، درگیری که وقتی یکی از گریزرها به طور تصادفی یکی از اعضای آنها را وسط دعوای خیابانی میکشد و مجبور به فرار میشود، به طرز غم انگیزی به بیراهه کشیده میشود.
نسخه کاپولا از بیگانگان نوستالژی را با روشی جدید برای به تصویر کشیدن زندگی درونی پیچیده نوجوانان، به ویژه کودکان از سمت نادرست مسیر ترکیب میکند، که از برخی جهات بهعنوان پیش درآمدی برای انفجار فیلمهای نوجوانانه دهه ۸۰ به شمار میرود.
این فیلم تا حد زیادی به لطف بازیهای کاریزماتیک بازیگران جوانش، و یکی از صمیمانهترین فیلمهای کاپولا اکران موفقی داشت.
۴. مکالمه (The Conversation)
- بازیگران: جین هکمن، جان کازال، آلن گری فیلد
- محصول: ۱۹۷۴
- امتیاز متاکریتیک: ۸۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷٫۸ از ۱۰
شاید فیلمهای بهتری از فرانسیس فورد کاپولا وجود داشته باشد، اما «مکالمه» بدون شک جالبترین فیلم اوست. این فیلم که چند ماه پس از استعفای پرزیدنت نیکسون پس از رسوایی واترگیت ساخته شد، شاید یکی از تنها مواردی باشد که کاپولا تلنگری بر نبض فرهنگ سیاسی آمریکا زده باشد.
در مکالمه جین هکمن نقش یک فرد تنهای بی دست و پا بازی میکند که با استراق سمع، با استفاده از تجهیزات پیشرفته، مکالماتی را برای مشتریهای متعددش ضبط میکند. تجهیزات شنود نشان داده شده در فیلم، بر حسب تصادفی شگفتانگیز، همان تجهیزاتی است که نیکسون برای جاسوسی مخالفان سیاسیاش استفاده میکرد.
مکالمه به احساسات گسترده بیاعتمادی و پارانویایی که در آن زمان توسط مردم آمریکا تجربه شده بود، میپردازد. اما جذابیت آن فراتر از دوره اکران فیلم طنینانداز میشود، عمدتا به این دلیل که صداگذاری و تدوین آن یک شاهکار تمام عیار است و احساس ناراحتی درونی ایجاد میکند زیرا هری کال هکمن از طریق ضبطهایش تجزیه و تحلیل میکند تا مکالمهای عمیقا دلهرهآور را کشف کند.
۳. پگی سو ازدواج کرد (Peggy Sue Got Married)
- بازیگران: کاتلین ترنر، نیکلاس کیج، دان مورای
- محصول: ۱۹۸۶
- امتیاز متاکریتیک: ۷۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶٫۴ از ۱۰
کدام یک از ما با درک امروزهامان به این فکر نکردهایم که بازگشت به دبیرستان چگونه خواهد بود؟ این چشماندازی است که درست به اندازهی دلهرهآور بودنش، جذاب است و احتمالا احساسات پیچیدهای را برای اکثر مردم برمیانگیزد.
در «پگی سو ازدواج کرد»، زنی (با بازی کاتلین ترنر) که میخواهد از معشوقه خیانتکار دبیرستانش (با بازی نیکولاس کیج) جدا شود، بدون تشریفات به سال آخر بازگردانده میشود، در حالی که درست وسط بیست و پنجمین تجدید دیدار دبیرستان است.
کاپولا از این ساختار روایی نه بهعنوان شکلی از برآورده شدن آرزو، بلکه بهعنوان بررسی زندگی و پشیمانی استفاده میکند. فیلمهای دهه ۸۰ بهشدت تحت تأثیر نوستالژی قرار گرفتند، اما اگرچه پگی سو ازدواج کرد در سال ۱۹۶۰ اتفاق میافتد، موضوع اصلی سرخوردگی از گذشته است.
پگی سو تصمیمات جوانی خود را با تأثیری که بر زندگی او گذاشتهاند، چه مثبت و چه منفی، آشتی میدهد. پگی سو ازدواج کرد یک درام دروننگر و بالغ است که مهارت کاپولا را در ژانرهای مختلف نشان میدهد.
۲. پدرخوانده؛ قسمت دوم (The Godfather Part II)
- بازیگران: آل پاچینو، رابرت دنیرو، رابرت دووال
- محصول: ۱۹۷۴
- امتیاز متاکریتیک: ۹۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۹ از ۱۰
در دنیای فیلمسازی فرنچایزی، فوقالعاده نادر است که دنبالهای به خوبی فیلم اصلی باشد، بهخصوص وقتی که نسخه اصلی جواهری مانند «پدرخوانده» باشد. اما به نوعی، قسمت دوم پدرخوانده این احتمال را از بین میبرد.
ما میگوییم «به نوعی»، چرا که خوب بودن فیلم بر هیچکس پوشیده نیست. این موفقیت تقریبا به طور کامل به بازی فوقالعاده رندانهی رابرت دنیرو در نقش ویتو کورلئونه جوان، چندین دهه قبل از وقایع پدرخوانده برمیگردد.
اغلب اوقات، ارائه داستان به شخصیتی مانند پدرخوانده که ویژگی تقریبا افسانهای دارد، به یک ناامیدی ختم میشود. هرچه بیشتر دربارهی آنها بدانیم، شگفتیاشان از بین میرود و معمولیتر به نظر میرسند. اما در قسمت دوم پدرخوانده اینطور نیست.
دیدن ویتو کورلئونه بهعنوان یک مهاجر جوان که در سال ۱۹۱۷ در شهر نیویورک تلاش میکند تا مخارج خانوادهاش را تأمین کند، در حالی که بهتدریج با دنیای زیرزمینی جنایتکارانه آشنا میشود، به ما کمک میکند تا نه تنها او، بلکه مسیر کل قبیله کورلئونه را درک کنیم.
۱. پدرخوانده (The Godfather)
- بازیگران: مارلون براندو، آل پاچینو، جیمز کان
- محصول: ۱۹۷۲
- امتیاز متاکریتیک: ۱۰۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۹٫۲ از ۱۰
همیشه دربارهی اینکه کدام یک از قسمتهای اول یا دوم فیلم پدرخوانده بهترین است بحث میشود و انصافا هم جا برای هر دو وجود دارد. اما از نظر تأثیر فرهنگی محض، باید پدرخوانده را در جایگاه اول قرار دهیم. این کاپولا است که در بالاترین سطح عمل میکند و لحن حماسی او را با حس صمیمیت ترکیب میکند.
داستان فیلم قسمت اول پدرخوانده کورلئونهها را دنبال میکند، یک خانواده بزرگ مافیایی که یک سازمان جنایتکار بینالمللی را اداره میکنند، اما هرگز این واقعیت را فراموش نمیکنند که در پایان روز، با تمام درگیریهای بینفردی که به آن اشاره میشود، به خانوادهشان برسند.
پدرخوانده آل پاچینو را بهعنوان یکی از بزرگترین بازیگران آمریکایی تثبیت میکند، با بازی در نقش مایکل کورلئونه باهوش و مخالف، که از داشتن زندگی جدا از فعالیتهای جنایتکارانه خانوادهاش ناامید است، اما دائما به آن باز میگردد.
تلاش مایکل برای تعریف خود در خانواده کورلئونه، همراه با حضور نمادین مارلون براندو در نقش خود پدرخوانده، این فیلم را به یکی از قدرتمندترین و احساسیترین فیلمهای سینمای آمریکا بدل کرده است.
منبع: slash film