۴۱ انیمیشن برتر قرن بیست‌ویکم؛ از آثار استودیو جیبلی تا پیکسار و دیزنی

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۴۶ دقیقه
شهر اشباح

به قول گیلرمو دل تورو، انیمیشن یک مدیوم است؛ نه ژانر، انیمیشن فیلم است. با این حال، هنوز که هنوز است به انیمیشن، این هنری که به دقیق‌ترین کنترل مدیوم سینمایی احتیاج دارد، همواره بی‌احترامی می‌شود. فیل لورد و کریس میلر، نابغه‌های انیمیشن، بعد از اهدای جایزه‌ی بهترین فیلم بلند انیمیشن در اسکار امسال که با این خطابه انجام شد، «پنج نامزد اسکار بهترین فیلم بلند انیمیشن به عنوان محصولی برای بچه‌ها که مادر و پدرها مجبورند با اکراه تحمل کنند»، آکادمی را ملزم دانست که رفتار بهتری در برابر انیمیشن داشته باشد. با این اوصاف، برای دفاع از این قالب هنری چه راهی بهتر از جمع‌آوری فیلم‌های انیمیشن برتر قرن بیست‌ویکم می‌تواند باشد؟ این فیلم‌ها خودشان گویای همه‌چیزند و نشان می‌دهند که در حال حاضر انیمیشن تا چه اندازه مهم است.

وقتی صحبت از انیمیشن برتر به میان می‌آید، پیکسار و استودیو جیبلی اولین اسم‌هایی است که به ذهن خطور می‌کند، اما حقیقت این است که جز این دو غول انیمیشن‌سازی جهان دیگری هم هست. فیلم‌های انیمیشنی امروز، همزمان با اینکه افراد بیشتری به این نتیجه رسیده‌اند که صرف‌نظر از نگاه آکادمی اسکار، انیمیشن هرگز تنها مدیومی برای کودکان نبوده است، بیشتر از همیشه هنری و تأثیرگذار شده‌اند، و استودیوها و فیلمسازان مستقل به یک اندازه در حال تولید حقه‌های استاپ‌موشنی، طرح‌های دستی و تصاویر کامپیوتری شگفت‌انگیز هستند.

انیمیشن با ورود ما به قرن بیست‌ویکم به اندازه‌ای رشد کرده است که واقعاً می‌توان این را فراموش کرد که آکادمی اسکار تا سال ۲۰۰۱ اصلاً انیمیشن را به رسمیت نمی‌شناخت. تا سال ۲۰۱۰، نهایتاً هر سال سه فیلم نامزد می‌شد، اما از آن زمان تا به حال انیمیشن حضور پررنگ‌تری در رقابت‌ها داشته است. فهرستی که در ادامه می‌خوانید، چهل و یک انیمیشن برتر به انتخاب تحریریه‌ی نشریه‌ی ایندی‌وایر از «زندگی بیداری» انیمیشن مستقل ریچارد لینکلیتر تا محصولات پیکسار که در قرن فعلی به مراتب پررنگ‌تر و برجسته‌تر از دیزنیِ تنها بوده است، و البته تولیدات شاخص دیزنی و چند اثر مهم از استاد انیمه، فیلمساز بزرگ ژاپنی، هایائو میازاکی است. شاید تمام انیمیشن‌های محبوب شما در این فهرست نباشد، اما بدون شک تعدادی از انتخاب‌های برتر ذهن‌تان در آن جای داده شده است که مجموعه‌ای وزین از آثار بلند انیمیشن برتر قرن حاضر به حساب می‌آید.

۴۱. زندگی بیداری (Waking Life)

انیمیشن برتر «زندگی بیداری»

  • سال انتشار: ۲۰۰۱
  • کارگردان: ریچارد لینکلیتر
  • بازیگران: تره‌ور جک بروکس، لورلای لینکلیتر، ویلی ویجینز، تیموتی اسپید لویچ، آلکس جونز، ایتان هاک، ژولی دلپی
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۰ از ۱۰۰

اولین انیمیشن برتر این فهرست  تکاملی در سبک ریچارد لینکلیتر، کارگردان اثر، است؛ صحنه‌های گفت‌وگوهای طولانی، شخصیت‌هایی که در طول زندگی مسیرهای پیچیده‌ای را پشت سر می‌گذارند، تفکرات عمیق فلسفی که به سادگی در گفت‌وگوها پیاده می‌شوند که در یک فیلم لایو اکشن هرگز نمی‌تواند به این شکل اتفاق بیفتد. با اینکه «زندگی بیداری» تا حد زیادی با تکنیک روتوسکوپی ساخته شده است، اما در انیمیشن راهی برای آشنایی‌زدایی از آنچه عادی است، می‌یابد.

در این انیمیشن تجربی بزرگسالان وایلی ویگینز نقش قهرمانی را بازی می‌کند که میان دنیای خواب و بیداری سرگردان است (خواب را از بیداری تشخیص نمی‌د‌هد) و با افرادی روبه‌رو می‌شود که قاعدتاً یا باید رؤیای تب‌آلود تولیدشده در مرحله‌ی آرای‌اِم خواب (مرحله‌ای از خواب پستانداران که همراه با حرکات سریع چشم است) باشند (الکس جونزِ دانشمند هم در میا‌ن‌شان است)، یا کسانی که همچون خاطراتی سرگردان از ذهن او می‌گذرند (مثل گفت‌وگوی زوج جسی و سلین (اتان هاوک و ژولی دلپی) سه‌گانه‌ی تحسین‌شده‌ی لینکلیتر که البته در زمان ساخت «زندگی بیداری» تنها قسمت اول آن، «پیش از طلوع» (Before Sunrise)، ساخته شده بود).

«زندگی بیداری» خط داستانی خاصی ندارد، یک سری دیدگاه مطرح می‌کند؛ شخصیت ویگینز بیشتر مفهومی برای به هم وصل کردن صحنه‌های دیالوگ‌های جذاب و باز کردن گره‌های فکری است. از این منظر، می‌توانست نسخه‌ی دیگری از اولین فیلم لینکلیتر « اسلکر» (Slacker) باشد. اما انیمیشن به هر اتفاقی که می‌افتد، جلوه‌ای معنوی می‌دهد. این به شما این امکان را می‌دهد هر چیزی را که دارد در فیلم مطرح می‌شود با نگاهی مشکوک ببینید و تصویر کلی‌تر را ببینید. تمام این همه‌چیزدان‌های وراج، محدودیت ظرفیت ما برای دانش را آشکار می‌کند.

۴۰. شرکت هیولاها (Monsters, Inc)

انیمیشن شرکت هیولاها

  • سال انتشار: ۲۰۰۱
  • کارگردان: پیت داکتر
  • بازیگران: جان گودمن، بیلی کریستال، استیو بوشمی، جیمز کابرن، مری گیبس
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۶ از ۱۰۰

بیش از بیست سال از «شرکت هیولاها» می‌گذرد و پیام فیلم همچنان درست به نظر می‌آید. زندگی چیزی بیش از ترسیدن است و بدون شک شغل فقط به کار کردن محدود نمی‌شود. این کمدی محصول ۲۰۰۱ پیکسار داستان زندگی دو هیولای ترسناک حرفه‌ای به نام جیمز پی. «سولی» سالیوان (با صدای جان گودمن) و مایک وازووسکی (با صدای بیلی کریستال) را دنبال می‌کند که در استخدام یک شرکت برق هستند که انرژی‌اش را از ترس کودکان تأمین می‌کند. با اینکه خود این «هیولاها» از بچه‌های انسان‌ها وحشت دارند، دختربچه‌ی کنجکاوی به نام بو (با صدای مر گیبز) با این زوج دوست می‌شود و وارد جهان هیولاها می‌شود. استیو بوشمی، جنیفر تلی و جیمز کوربن نقش هیولاهای دیگر را بازی می‌کنند که در تلاشند بو را به جایی که به آن تعلق دارد برگردانند.

می‌توان ادعا کرد که «شرکت هیولاها» با نقد سرمایه‌داری، شغل‌یابی و نشان دادن هیولایی در یک روز کاری که بدون شک برای والدین مخاطب فیلم قابل درک است، راه را برای بردن بازاریابی فیلم‌های بچگانه به سمت بزرگسالان باز کرد. موسیقی متن به‌یادماندنی و برنده‌ی اسکار رندی نیومن را هم به انیمیشنی اضافه کنید که چنان با استقبال خوبی مواجه شد که سال ۲۰۱۳ نسخه‌ی پیش‌درآمد آن، «دانشگاه هیولاها» (Monsters University) که به وقایع پیش از «شرکت هیولاها» می‌پردازد و یک سریال اسپین‌آف هم از دیزنی به نام «هیولاهای شاغل» (Monsters at Work) سال ۲۰۲۱ بیرون آمد.

۳۹. افسون (Encanto)

 انیمیشن برتر «افسون»

  • سال انتشار: ۲۰۲۱
  • کارگردان: جیرد بوش، بایرون هاوارد
  • بازیگران: استفانی بیاتریز، ماریا سیسیلیا بوترو، جان لگویزمائو، مائورو کاستیو، جسیکا درو، آنجی سپدا، کارولینا گایتان، دایان گررو، ویلمر والدراما
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۱ از ۱۰۰

فیلم‌های انیمیشن دیزنی از سال ۱۹۸۹ یعنی با «پری دریایی کوچک» (The Little Mermaid) هر از گاه حس و حال و ساختار نمایش‌های موزیکال بِرادوِی را به خود گرفت؛ اما «افسون» شاید برادویی‌ترین محصول این استودیو باشد. با ترانه‌های متنوع و مرتبط با قصه‌ی لین مانوئل میراندا و موسیقی به‌شدت لاتین ژرمن فرانکو، و پیرنگ داستانی‌اش که تا حد زیادی به عمارتی جادویی در روستایی دورافتاده در کلمبیا محدود می‌شود، این فیلم انگار در بعدازظهری پر از خلاقیت در سالن نمایش؛ افسانه‌ای از خانواده‌ی عجیب و بزرگ را روی صحنه‌ای کوچک و در مدت‌زمانی فشرده خلاصه می‌کند.

دلیل اصلی محبوبیت «افسون» و استقبال بیش از اندازه‌ی مخاطبان- و اینکه قطعات پرطرفداری همچون «فشار سطح» (Surface Pressure) و «ما درباره‌ی برونو حرف نمی‌زنیم» (We Don’t Talk About Bruno) به سرعت وارد دسته‌ی کلاسیک‌ها شدند- این است که قصه‌ی بچه‌هایی که در تلاش برای جلب تأیید و رضایت بزرگ‌ترهای سختگیرشان هستند در فرهنگ‌ها و نسل‌های مختلف هم‌ذات‌پنداری ایجاد می‌کند. همچون قهرمان زن این فیلم میرابل (با صدای استفانی بئاتریس)، خیلی‌ها در خانواده‌های مختلف در خود احساس بی‌ارزشی داشته و به دنبال فرصتی بوده‌اند که ثابت کنند می‌توانند میراث خانواده‌شان را حفظ کنند.

۳۸. چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم (How to Train Your Dragon)

چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم

  • سال انتشار: ۲۰۱۰
  • کارگردان: کریس سندرز، دین دبلوا
  • بازیگران: جی باروشل، جرارد باتلر، کریگ فرگوسن، آمریکای فررا، جونا هیل، کریستوفر مینتز-پلاسه، تی جی میلر، کریستن ویگ، دیوید تننت
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۹ از ۱۰۰

وقتی «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم» که بر اساس یک رمان محبوب رده‌ی خردسال به همین نام نوشته‌ی کرسیدا کاول ساخته شده است، بهار ۲۰۱۰، زمانی که فیلم‌های ماجراجویانه‌ی که برای خردسالان ساخته می‌شد در چرخه‌ی تکراری و خسته‌کننده‌ای گیر افتاده بود، به نمایش درآمد، شگفتی دلپذیری بود؛ این فیلم هیجان‌انگیز و دلنشین محصول دریم ورکس تا زبانزد خاص و عام شود، در جدول اکران شروعی نه چندان قوی داشت؛ اما امروز نه فقط یکی از بهترین‌های فیلم‌های انیمیشنی زمانه‌ی خودش که تبدیل به یکی از کارهای کلاسیک فانتزی ماندگار شد.

این فیلم که البته بخش زیادی از اعتبارش را مدیون متن اصلی کاول است، درباره‌ی یک وایکینگ‌ نوجوان ناسازگار (که جی باروشل به زیبایی به جایش حرف زده است) به نام هیکاپ است که با اژدهای کم‌یاب که او «بی‌دندان» صدایش می‌زند، دوست می‌شود و به همین خاطر، جامعه‌ی سنتی‌اش را بهم می‌ریزد.

«چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم» با آن طراحی‌های شخصیت به زیبایی اغراق‌شده‌اش، جزیره‌ی قرون وسطایی مه‌آلود که قصه در آن اتفاق می‌افتد، و سکانس‌های تپش‌قلب‌آور اکشن، نگاه و چشم‌اندازی ویژه دارد، و همه هم در خدمت اینکه نشان دهد شاید راه‌های دیگری برای مواجهه با خطر به جز پیش‌فرض همیشگی روش کورکورانه وجود داشته باشد.

۳۷. راز کلز (The Secret of Kells)

انیمیشن برتر «راز کلز»

  • سال انتشار: ۲۰۰۹
  • کارگردان: تام مور، نورا توومی
  • بازیگران: ایوان مک گرگور، برندن گلیسون، کریستن مونه، مایک لالی
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۰ از ۱۰۰

تیم تام مور، نورا تومی و پل یانگ از کمپانی کارتون سالون از سال ۱۹۹۹ که کارش را شروع کرد، هوای تازه‌ای در صنعت انیمیشن بوده است. «راز کلز» اولین فیلم بلند این استودیوی ایرلندی به سینماروهای سرتاسر جهان نشان داد که این تیم چقدر توانمند است. تصویرسازی قصه‌ یادآور ظاهر متون قرون وسطایی اشراقی است که قهرمان جوانش با آن‌ها سر و کار دارد؛ پسری دوازده‌ساله که تحت تأثیر راهبی پرجذبه قرار می‌گیرد و از او یاد می‌گیرد که شجاعت و ماجرجوایی چیزی فراتر از آنچه او در کتاب‌ها می‌خواند است.

«راز کلز» تقریباً به تمام رویه‌های مرسوم فیلم‌های انیمیشنی زمانه‌ی خود پشت پا می‌زند؛ کامپیوتری نیست، کار دست است, بر اساس متنی باستانی ساخته شده نه یک اسباب‌بازی یا قصه‌ای افسانه‌ای؛ و رفتن سراغ دوگانه‌ی «خیر در برابر شر» ابهام را در آغوش می‌گیرد. حتی حالا هم انگار معجزه‌ای جزئی است که این فیلم وجود دارد.

۳۶. بدنم را گم کردم (I Lost My Body)

انیمیشن بدنم را گم گردم

  • سال انتشار: ۲۰۱۹
  • کارگردان: ژرمی کلاپین
  • بازیگران: حکیم فارس، ویکتور دو بوآ، پاتریک دسومسائو
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۶ از ۱۰۰

گیوم لوران، همکار همیشگی فیلمنامه‌نویسی ژان پیر ژونه، کارگردان بزرگ فرانسوی رمان سورئال و عمیقی دارد به نام «دست شاد» (Happy Hand) که ژرمی کلاپینِ انیمیشن‌ساز آن را به کارتونی بلند به نام «بدنم را گم کردم» برای رده‌ی سنی بزرگسال تبدیل کرد که باب میل سلیقه‌های خاص واقع شد (از جمله داوران هفته‌ی بین‌المللی منتقدان کن که با اهدای بالاترین جایزه‌ی خود به این فیلم، «بدنم را گم کردم» را تبدیل به اولین انیمیشنی کردند که این جایزه را می‌برد).

فیلم که به همان اندازه که مخاطب از یکی از نویسندگان فیلم «آملی» (Amélie) انتظار دارد به طرز شگفت‌انگیزی خیال‌انگیز است، قصه‌ی یک دستی قطع‌شده را می‌گوید که در پاریس به دنبال صاحب اصلی‌اش می‌گردد؛ یک مهاجر از افریقای شمالی به نام نائوفل که در جست‌وجوی عشق و هدف شخصی در اروپا ناکامی‌های دلسردکننده‌ای را تجربه کرده است. قصه‌ی نائوفل که در واقع نگاهی تلخ و گزنده به تنهایی می‌اندازد، بیشتر با فلاش‌بک روایت می‌شود، در حالی که در زمان حال دست او شجاعانه خطرات متعددی را پشت سر می‌گذارد.

۳۵. بل (Belle)

انیمیشن بل

  • سال انتشار: ۲۰۲۱
  • کارگردان: مامورو هوسودا
  • بازیگران: کاهو ناکامورا، ریو ناریتا، شوتا سومتانی، تینا تماشیرو، لیلاس ایکوتا، کوجی یاکوشو، تاکرو ساتو
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۵ از ۱۰۰

این نسخه‌ی ژاپنی «دیو و دلبر» از مامورو هوسودا کارگردان بیشینه‌گرا در فراجهان خیالی «یو» اتفاق می‌افتد و خوانش انیمه‌ای بی‌نظیر فیلم از جهان ماتریکس‌وار دلیل کافی‌ برای تماشای این فیلم است. اما این فیلم دیوانه‌وار آن‌قدر درون‌مایه دارد که سبکش را توجیه کند و قصه‌ی افسانه‌ای کلاسیک را تبدیل به قصه‌ی دو نفری بکند که از جهان بی‌نام و نشان اینترنت در کنار هم قرار بگیرند. «بل» در کنار فیلم‌های زیاد دیگری که (به دلایل موجه) به ماهیت تفرقه‌انداز شبکه‌های اجتماعی می‌پردازند، زیبایی آشنایی دو نفر را با هم، آن هم در حالتی که ممکن بود هرگز هم را ملاقات نکنند، به یاد ما می‌آورد.

۳۴. داستان اسباب‌بازی ۳ (Toy Story 3)

انیمیشن‌

  • سال انتشار: ۲۰۱۰
  • کارگردان: لی آنکریچ
  • بازیگران: تام هنکس، تیم آلن، جون کیوسک، ند بیتی، دان ریکلس، مایکل کیتون، والاس شاون، جان راتزنبرگر، استل هریس، جودی بنسون، بلیک کلارک
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۸ از ۱۰۰

وقتی وودی، باز و باقی گروه نه تنها با آنچه سرنوشت قطعی آن‌ها به نظر می‌آید، مواجه می‌شوند بلکه آن را می‌پذیرند، فیلم به شکلی فراتر از تحمل غم‌انگیز می‌شود. «قصه‌ی اسباب‌بازی ۳» حتی پیش از این صحنه هم یکی از تکان‌دهنده‌ترین فیلم‌های انیمیشنی است که تا به حال ساخته شده است. این دنباله‌سازی‌های بیش از اندازه‌ی تقریباً اخیر پیکسار شاید چندان اعتماد مخاطب را به خود جلب نکند، اما هر آنکه به پتانسیل ممتاز بودن خودش شک دارد، تنها باید این را به خاطر بسپارد که بهترین فیلم این استودیو سومین قسمت از مجموعه انیمیشن‌هایی بود که اصلاً در وهله‌ی نخست می‌توانست وجود نداشته باشد. شاید از دنباله‌های بعدی «ماشین‌ها» (Cars) خوش‌مان نیاید اما دست‌کم همیشه در «قصه‌های اسبا‌ب‌بازی» یک محبوب داریم.

در این قسمت، اندی دِیویس هفده ساله، کمتر از سه روز تا رفتن به دانشگاه فاصله دارد و اسباب‌بازی‌هایش نگران آینده‌ی نامعلوم خود هستند. اندی، وودی را انتخاب می‌کند تا با خود به کالج ببرد ولی دوستانش یعنی بقیه‌ی اسباب‌بازی‌های به‌ طور ناخواسته سر از مهدکودکی درمی‌آورند که به دست گروهی اسباب‌بازی‌ تبهکار اداره می‌شود.

۳۳. روح (Soul)

انیمیشن برتر روح

  • سال انتشار: ۲۰۲۰
  • کارگردان: پیت داکتر
  • بازیگران: جیمی فاکس، تینا فی، گراهام نورتون، ریچل هاوس، آلیس براگا، ریچارد آیوادی، فیلیسیا رشاد، دانل راولینگز، کوئستلاو، آنجلا باست
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۵ از ۱۰۰

پیکسار طی سال‌ها با تولید انیمیشن‌های رنگارنگ مناسب برای کودکان با موضوعاتی که می‌تواند اشک بزرگسالان را هم دربیاورد، موقعیت خوبی را برای خودش دست و پا کرد. اما با «روح» این استودیو از قرار این ظاهرسازی فیلم کودک ساختن را به‌کل کنار گذاشت و قصه‌ی بزرگسالی را انتخاب کرد که در مواجهه با بحران میانسالی به طور اتفاقی سر از دنیای روح‌های مرده و در آستانه‌ی ورود به دنیا درمی‌آورد و آنجا با روحی جدا از بدن آشنا می‌شود که به مشکل جدی پوچ‌گرایی مبتلاست.

این فیلم هیچ ابایی از نمایش تصویری تاریک از این دو شخصیت که به دنبال دلیلی برای زندگی هستند ندارد اما این تاریکی با اندیشه‌ورزی‌ فراوان و دوز قابل توجهی از فضای امضای پیکسار جبران می‌کند. فیلم کلاس پیشرفته‌ی ساختن جهان ماوراءالطبیعی است و نتیجه یکی از خلاقانه‌ترین کارهایی است که پیکسار تا به حال ساخته است. «روح» در پایان استدلالی کاملاً قانع‌کننده برای زندگی می‌آورد و بدین شکل به بچه‌ها و بزرگسالان لذت زنده بودن را یادآوری می‌کند.

۳۲. کوکو (Coco)

کوکو

  • سال انتشار: ۲۰۱۷
  • کارگردان: لی آنکریچ
  • بازیگران: آنتونی گونزالس، گائل گارسیا برنال، بنجامین برت، آلانا اوباک، رینی ویکتور، آنا اوفلیا مورگیا، ادوارد جیمز آلموس
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۷ از ۱۰۰

«کوکو» انیمیشن اسکاربرده‌ی پیکسار اتفاقی مهم در کارنامه‌ی این استودیوی انیمیشن‌سازی بود که دیر به حقیقت تبدیل شد، چرا که اولین پروژه‌ی این استودیو بود که شخصیت‌های اصلی‌اش مکزیکی بودند، اما قدرتش نه فقط از فراگیر بودن که از برداشتن میراث و فرهنگی مکزیکی و آن را جهانی کردن نشأت می‌گیرد. قصه‌ی فیلم زندگی موزیسین جوان آرزومندی به نام میگل را روایت می‌کند که در تلاش برای یافتن جد موزیسینش و رها شدن از شر ممنوعیت اجدادی موسیقی در خانواده‌اش سر از جهان مردگان درمی‌آورد.

لی آنکریچ، کارگردان «قصه‌ی اسباب‌بازی ۳» به همراه آدریان مولینا چنان جهان مردگان پرجنب و جوش و بهت‌آوری را خلق می‌کنند که موقع تماشای «کوکو» انگار در رنگ‌های میخکوب‌کننده و جهان خیالی‌اش گم می‌شوی. این رویکرد پر از جرئیات در انیمیشن‌سازی هم نشان از ادای احترام به فرهنگ مکزیکی دارد و هم اشتیاق به تبدیل کردن میراث مکزیکی به چیزی که هر بیننده‌ای صرف‌نظر از پیش‌زمینه‌ای که دارد، با آن ارتباط برقرار کند.

۳۱. در جست‌وجو (Finding Nemo)

دیزنی

  • سال انتشار: ۲۰۰۳
  • کارگردان: اندرو استنتون، لی آنکریچ
  • بازیگران: آلبرت بروکس، الن دی‌جنرس، الکساندر گلد، ویلم دفو
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۹ از ۱۰۰

الن دجنرس، چهره‌ای پیشگام برای زنان در دهه‌ی هشتاد میلادی و جامعه‌ی رنگین‌کمانی در دهه‌ی نود میلادی، به دنبال توقف پخش دومین سیت‌کامش با افول حرفه‌ای مواجه ش. بعد پیکسار از او خواست به جای یک ماهی مبتلا به فراموشی حافظه‌ی کوتاه‌مدت به نام دوری حرف بزند، که به پدری عصبی (با صدای آلبرت بروکس) برای پیدا کردن پسرش (با صدای الکساندر گولد) که به تازگی به آکواریومی در مطب یک دندانپزشک انداخته شده، کمک می‌کند (ویلم دفو، الیسون جانی و جفری راش هم به جای دیگر موجودات دریایی حرف می‌زنند).

«در جست‌وجوی نمو» تبدیل به دومین فیلم پرفروش سال ۲۰۰۳ شد و همان سال دجنرس توانست تولید تاک‌شوی معروفش را شروع کند. پیکسار هم به اولین اسکار بهترین انیمیشن بلندش رسید و فیلم تبدیل به پرفروش‌ترین دی‌وی‌دی تمام دوران شد. دجنرس مجری اسکار شد، نشان آزادی را دریافت کرد و برنامه‌اش بیش از هفتاد و پنج میلیون دنبال‌کننده در توئیتر پیدا کرد؛ و البته که پرواضح بود فیلم به زودی یک دنباله، «در جست‌وجوی دوری» (Finding Dory) خواهد داشت.

۳۰. نورمن شگفت‌انگیز (ParaNorman)

نورمن شگفت‌انگیز

  • سال انتشار: ۲۰۱۲
  • کارگردان: سم فل
  • بازیگران: کیسی افلک، تمپست بلدسو، جف گارلین، جان گودمن، برنارد هیل، آنا کِندریک
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۹ از ۱۰۰

نابغه‌های انیمیشن استاپ‌موشن در استودیوی لایکا کارشان را سال ۲۰۰۹ با انیمیشن «کورالین»، اقتباسی تحسین‌شده از رمان نیل گایمن از هنری سلیک، کارگردان «کابوس پیش از کریسمس» (The Nightmare Before Christmas) شروع کردند؛ که شروعی فوق‌العاده برای این استودیو بود، اما در واقع با «نورمن شگفت‌انگیز» پروژه‌ی بعدی‌شان بود که ثابت کردند نه تنها یکی از مهم‌ترین استودیوهای انیمیشن مشغول تولید هستند بلکه به لحاظ اصالت روایی و احساسی می‌تواند رقیب پیکسار باشند.

این فیلم استاپ‌موشن ترسناک تخیلی سام فل و کریس باتلر حول پسر جوانی می‌چرخد که می‌تواند با ارواح ارتباط برقرار کند و در عین حال، تلاش می‌کند شهرش را از ویران شدن به دست جادوگری سیصدساله نجات دهد. «نورمن شگفت‌انگیز» به رغم تمام جست‌وخیزهای فراطبیعی و غیرعادی‌اش، بیش از همه‌چیز بر آشتی میان گذشته و حال تأکید دارد. همین که یک فیلم انیمیشنی خانوادگی اصلاً سعی کرده است به احساس گناه دیرینه‌ی امریکا بابت به قتل رساندن تمام کسانی که متهم به جادوگری بودند بپردازد، خود «نورمن شگفت‌انگیز» را تبدیل به موهبتی کم‌یاب می‌کند. این فیلم به درستی یک نامزدی اسکار برای بهترین فیلم انیمیشن بلند را دریافت کرد و راه لایکا را برای تبدیل شدن به غول استاپ‌موشن هموار کرد.

۲۹. سیتا بلوز می‌خواند (Sita Sings the Blues)

سیتا بلوز میخواند

  • سال انتشار: ۲۰۰۸
  • کارگردان: نینا پیلی
  • بازیگران: سانجیو جواهری، نینا پیلی، دپتی گوپتا
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۱۰۰ از ۱۰۰

«سیتا بلوز می‌خواند» نینا پیلی جشنی بصری و تلاشی به‌شدت شخصی در درک و هویت بخشیدن به مهم‌ترین اثر ادبیات هند است. این فیلم همزمان هم اقتباس و هم تفسیری از رامایانا، حماسه‌ی باستانی هندی است که قصه‌ی شاهزاده راما را در راه نجات همسرش سیتا از پادشاه شیطانی راوانا روایت می‌کند. پیلی فیلم را به سه روایت تقسیم کرده که هر کدام با تکنیک‌های انیمیشنی متفاوت از هم مجزا می‌شوند.

خوانش صریح‌تری از قصه به سیاق نقاشی‌های راجپوت‌ها اجرا شده و یک کُر یونانی هم همراه است که معنای شعر را توضیح می‌دهد. یک خط داستانی دیگر روایت مشابهی از رامایانا را تعریف می‌کند که البته در دوره‌ی مدرن اتفاق می‌افتد، که ثابت می‌کند متن اصلی بی‌زمان است. روایت آخر یک قطعه‌ی موسیقی را با سیتایی به‌مراتب فعال‌تر، که قصه‌ی اصلی را با خودکفا ساختن خود تغییر می‌دهد، معرفی می‌کند. پیلی با قدرتمند ساختن سیتا و تبدیل کردن او به زنی فراتر از دوشیزه‌ی درمانده، «سیتا بلوز می‌خواند» را در نهایت تبدیل به بازتعریف افراطی اثری مقدس می‌کند. فیلم به همان اندازه که جسور است، تأثیرگذار هم هست.

۲۸. یخ‌زده (Frozen)

انیمیشن برتر «یخ‌زده»

  • سال انتشار: ۲۰۱۳
  • کارگردان: کریس باک، جنیفر لی
  • بازیگران: کریستن بل، ایدینا منزل، جاناتان گروف، جاش گد، سانتینو فونتانا
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۰ از ۱۰۰

دیزنی سالیان سال در اقتباس از قصه‌های افسانه‌ای کلاسیک سرآمد بود- «پری دریایی کوچک»، «سیندرلا» و «پرنسس و قورباغه» را به عنوان مثال در نظر بگیرید- و آن‌ها را بر اساس دستور العمل پرنسس‌محورش در قالبی تازه بازتعریف می‌کرد، اما حتی بزرگ‌ترین آثار موفق این استودیود هم هرگز پیروزی مسلم نبوده‌اند. خود والت دیزنی سال‌ها پیش در دهه‌ی ۱۹۳۰ ایده‌ی ساختن فیلمی درباره‌ی زندگی هانس کریستین اندرسون شاعر و نویسنده را با صحنه‌های از معروف‌ترین قصه‌های افسانه‌ای او از جمله «ملکه‌ی برفی» (The Snow Queen) مطرح کردم. آن پروژه هرگز استارت نخورد و با اینکه قصه‌های اندرسون تبدیل به منبع الهام دیگر آثار موفق و شخصیت‌های دیزنی از «پری دریایی کوچک» تا «جوجه‌اردک زشت» (The Ugly Duckling) شد، داستان سفیدبرفی همچنان برای تیم تولید ارشد دیزنی که نمی‌توانستند راز این داستان کلاسیک را کشف کنند، یک معضل باقی ماند.

ناتوانی در ارائه‌ی نسخه‌ای ساده و قابل درک برای مخاطب مدرن (و مخاطبان جوان شکاک‌تر که قاعدتاً از زن نقش اول قصه که قهرمانی ساده نیست) باعث می‌شد اقتباس این قصه به رغم تلاش‌های زیادی که طی سالیان شد، به تعویق بیفتد. حتی کریس باک، که همیشه با تغییرات خاص خودش قصه‌ها را ساخت و پرداخت می‌کند، سال‌ها در تعلیق ساخت این قصه بود تا اینکه دیزنی به ایده‌ای رسید که می‌توانست بالاخره ساختن «یخ‌زده» را ممکن سازد؛ اینکه زنان نقش اول قصه خواهر باشند. «یخ‌زده» به لطف فیلمنامه‌ و دقت کارگردانی لی، ترانه‌هایی ماندگار از کریستن اندرسون لوپز و رابرت لوپز، کار انیمیشنی قوی که به کمک تکنیک سه‌بعدی برجسته توانست یک سرزمین خیالی زمستانی را به حقیقت تبدیل کند و صداپیشگانی درخشان (از کریستن بل تا جاش گد، آیدینا منزل تا جاناتان گراف)، تبدیل به یکی از بزرگ‌ترین آثار موفق دیزنی شد.

به رغم وجوه تاریک قصه‌ی اصلی، به وجود آوردن یک حال و هوای خانوداگی که از تقسیم‌بندی کلاسیک «خیر در برابر شر» اجتناب کرد و اضافه کردن شخصیتی کمدی که تماشاگر را بخنداند، باعث شد که فیلم هم در قالب دیزنی به خوبی جای بگیرد و هم مخاطبان زیادی را به خود جلب کند. و این اتفاق خوبی است، چرا که باز هم از دل یک قصه‌ی پرنسس دیزنی، درس مهمی از کشف (و دوست داشتن) خود و افرادی را که مهم‌ترین‌های زندگی هر کس هستند، به مخاطبان خود داد.

۲۷. موآنا (Moana)

موانا

  • سال انتشار: ۲۰۱۶
  • کارگردان:ران کلمنتس، جان ماسکر
  • بازیگران: اولیل کاروالیو، دواین جانسون، تمورا موریسون، آلن تودیک، جامین کلمنت، نیکول شرزینگر
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۵ از ۱۰۰

«موآنا»، این موزیکال دیزنی، تصویر زیبایی را از پلی‌نزی و مردمانش با انیمیشن سه‌بعدی به کارگردانی ران کلمنتس و جان موسکار به نمایش می‌گذارد اما این‌ها به کنار، ترانه‌هایش هم ماندگارند. حتی سیاه‌ترین قلب‌ها هم نمی‌توانند در مقابل ساوندترکی از لین مانوئل میراندا، مارک مانچینا و اپتایا فوآی، با خوانندگانی از نیوزلند گرفته تا فیجی، و سازهایی از جنوب اقیانوس آرام مقاومت کنند. در عین حال، قصه‌ی قهرمان زن فیلم، جوانی فرز و چابک که به سفری پرمخاطره فرستاده می‌شود تا مردمانش را نجات دهد، هم برای بچه و هم بزرگسال خاصیت قدرت‌بخشی دارد. «موآنا» شخصیت‌های به‌یادماندنی زیادی هم دارد از مائویی که دواین جانسون صداپیشه‌اش است تا شخصیت فوق‌العاده‌ی یک خرچنگ نارگیل که جامین کلمنت به جایش حرف می‌زند. این انیمیشن که در میان بومی‌ها محبوبیت فراوانی داشته است، یکی از زیباترین تولیدات انیمیشن‌ سه‌بعدی دیزنی به حساب می‌آید.

۲۶. آنومالیسا (Anomalisa)

انیمیشن برتر «انومالیسا»

  • سال انتشار: ۲۰۱۵
  • کارگردان: چارلی کافمن
  • بازیگران: دیوید تیولیس، جنیفر جیسن لی، تام نونان
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۲ از ۱۰۰

«هر آدمی که با او حرف می‌زنی برای خودش روزی را پشت سر گذاشته. بعضی روزها خوب، بعضی روزها بد بوده‌اند اما همه به هر حال روزی را پشت سر گذاشته‌‌اند.» حتی با تمام رنج و زیبایی‌ای که در اولین تجربه‌ی چارلی کافمن در انیمیشن وجود دارد، این یادآوری ساده نشان از یکی از اندیشه‌ورزی‌های عمیق این نویسنده و کارگردان دارد. همه‌ی ما شاید وقتی جذب و شیفته‌ی آدمی تازه می‌شویم، به‌خصوص در سفری کاری به سین‌سیناتی، خودمان را فراموش می‌کنیم، اما صداقت دردناکی در تصویری که کافمن از آن لحظات اولیه‌ی شیفتگی به نمایش می‌گذارد، وجود دارد. دیوید تیولیس و جنیفر جیسون لی هر دو در صداپیشگی درخشان‌اند، اما این تصمیم که فقط تام تونان به جای تمام شخصیت‌های دیگر فیلم حرف بزند، شاید نشانه‌ی واقعی نبوغ فیلم باشد؛ باعث می‌شود مخاطب لیزا را آن‌گونه که مایکل می‌بیند، نبیند.

خود فیلم البته خلاف جریان حرکت می‌کند که همین به کم‌نظیر بودنش می‌افزاید. باید از خطای مایکل درس گرفت و آن را مغتنم شمرد، حتی بعد از آنکه همه‌چیز تمام می‌شود و آدم به کسالت زندگی روزمره برمی‌گردد. فیلم درباره‌ی نویسنده‌ای به نام مایکل استون (با صدای دیوید تیولیس) است که درباره‌ی ارائه‌ی خدمات به مشتریان می‌نویسد. او به خوبی نمی‌تواند با مردم ارتباط برقرار کند تا زمانی که با زنی منحصربه‌فرد به نام لیزا (با صدای جنیفر جیسون لی) در یک هتل آشنا می‌شود.

۲۵. سه‌قلوهای بلویل (The Triplets of Belleville)

سه‌قلوهای بلویل

  • سال انتشار: ۲۰۰۳
  • کارگردان: سیلوین شومه
  • بازیگران: ینا بودلورت، میشل رابین
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۴ از ۱۰۰

کمتر فیلم صامتی همچون «سه‌قلوهای بلویل» سیلوین شومه وجود دارد که با چنین استقبال و محبوبیت جهانی مواجه شده باشد. در این انیمیشن که به سبک کتاب‌های کمیک فرانسوی ساخته شده است، شخصیت‌ها بسته به حال و هوایشان یا به آرامی در قاب قرار می‌گیرند یا با شادمانی در حال بالا و پریدن هستند. موسیقی متن فیلم فراموش‌نشدنی است که یک نامزدی بهترین ترانه‌ی اسکار را هم برای ترانه‌ی «میعاد بلویل» (The Belleville Rendez-vous) نصیبش کرد (خود فیلم هم نامزد بهترین فیلم انیمیشن شده بود). قصه‌ی تکان‌دهنده‌ی مادر فداکاری که برای کمک به پسرش از هیچ‌چیز دریغ نمی‌کند، با چنان عشق، روح و شوخ‌طبعی‌ای گفته می‌شود که فیلم را بلافاصله در جایگاه به‌حقش در کانون سینمای انیمیشن قرار داد.

۲۴. فیلم لگو (The Lego Movie)

فرد برگزیده

  • سال انتشار: ۲۰۱۴
  • کارگردان: فیل لرد و کریستوفر میلر
  • بازیگران: ‌ کریس پرت، ویل آرنت، ویل فرل، الیزابت بنکس، نیک آفرمن، الیسون بری، چارلی دی، لیام نیسون، مورگان فریمن
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۶ از ۱۰۰

در این اثر موفق بلاک‌باستر فیل لورد و کریستوفر میلر به‌واقع همه‌چیز معرکه است. این زوج کارگردان که با بازسازی فوق‌العاده خنده‌دار «خیابان جامپ شماره‌ی ۲۱» (۲۱ Jump Street) همه را غافلگیر کردند، یک‌بار دیگر با یک برند اسباب‌بازی معروف در جهان دست به کاری زدند که کسی در وهله‌ی نخست فکرش را نمی‌کرد چنین خوب از آب درآید. این فیلم که در سطح جهان به خاطر طنز گزنده و سبک بصری رنگارنگش تحسین شده است، ساختار فرمول اشباع‌شده‌ی بلاک‌باستر از هم گسست و دوباره قدم به قدم، با چاشنی طنز از اول ساخت.

کریس پرت در نقش بچه‌‌لگوی کندذهن دوست‌داشتنی‌ای که باید شخصیتی را که زیرکانه نامش را رئیس‌جمهور شیطان‌صفت تجارت (ویل فرل) گذاشته‌اند، از بین ببرد و وایلداستایل، دختر پانک بددهانی است که متأسفانه از معدود شخصیت‌های بامزه و توانای دختر در انیمیشن‌هاست. «فیلم لگو» با جلوه‌های کامپیوتری خلاقانه که تکه‌های جداشدنی لگو را محض خنده به حرکت درمی‌آورد، انیمیشنی به‌یادماندنی است.

۲۳. جزیره‌ی سگ‌ها (Isle of Dogs)

جزیره سگها

  • سال انتشار: ۲۰۱۸
  • کارگردان: وس اندرسون
  • بازیگران: برایان کرانستون، ادوارد نورتون، بیل موری، جف گلدبلوم، گرتا گرویگ، فرانسیس مک‌دورمند، نیجیرو موراکامی، هاروی کایتل، اسکارلت جوهانسون، تیلدا سوینتن، یوکو اونو،فرانک وود
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۰ از ۱۰۰

«جزیره‌ی سگ‌ها» که از تمام دل‌مشغولی‌های جورواجور اندرسون، از آکیرا کوروساوا گرفته تا برنامه‌‌های ویژه‌ی کریسمس ری هاری‌هاسن در تلویزیون، وام می‌گیرد، داستان نسبتاً ساده‌ای را روایت می‌کند؛ پسری به سگی علاقه دارد؛ آنفولانزای سگی می‌آید، سگ را به همراه باقی سگ‌های کشور به جایی به نام «جزیره‌ی زباله» می‌فرستند، پسر به دنبال سگ محبوبش می‌رود. اندرسون و مجموعه‌ی شخصیت‌های این بازی‌اش، که جمعی از ستارگان بی‌نظیر سینما از جمله ادوارد نورتون، بیل موری، جف گلدبلوم، گرنا گرویگ، فرانسیس مک دورمند، اسکارلت جوهانسونف تیلدا سوئینتون و یوکو اونو جای آن‌ها حرف می‌زنند، دوباره در کنار هم با انرژی و هوشمندی فراوان جان تازه‌ای به قصه‌ی ماجراجویانه‌ می‌بخشند.

با اینکه محوریت داستان حول آتاری کوبایاشی جسور و دوست وفادارش اسپاتس می‌چرخد، اما طرح هوشمندانه‌ی داستان اندرسون به گونه‌ای است که اجازه‌ی معرفی چندین و چند شخصیت پرجنب و جوش دیگر، چه سگ چه انسان، را هم فراهم می‌کند. آن سرزمین زباله هم چند ساکن سگ دیگر دارد، انسان‌هایی که می‌خواهند آن‌ها را آزاد کنند، و حاکمان بدطینت کلیشه که بر اثر مواجهه با بحرانی شاید نه چندان صادقانه عقل سلیم (و عواطف انسانی) خود را از دست داده‌اند. در این داستان پرمخاطره رازهای زیادی وجو دارد و اندرسون هرگز قصه‌گویی را فدای عامل بامزگی فیلم که در اینجا سگ‌ها باشند نمی‌کند؛ که در عوض قصه‌ای عمیق با بی‌شمار لحظات ستودنی در طول فیلم می‌سازد. نفسگیر، دلنشین و رضایت‌بخش، یکی از بهترین کارهایی است که اندرسون تا به حال کرده است، عضو جدید ارزشمند خانواده‌ی همیشه اعجاب‌انگیز شگفتی‌ استاپ‌موشن.

۲۲. راتاتویی (Ratatouille)

انیمیشن برتر «راتاتویی»

  • سال انتشار: ۲۰۰۷
  • کارگردان: برد برد، جن پینکاوا
  • بازیگران: پاتن اسوالت، لو رومانو، پیتر سون، برد گرت، پیتر اوتول
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۶ از ۱۰۰

با «راتاتویی» برَد بِرد هم پروژه‌ای مشکل‌ساز را نجات داد و هم استاندارد تازه‌ای برای پیکسار تعیین کرد. این فیلم قرار بود یک کمدی زوج هنری با موشی فرانسوی (پاتن اسوالت) با استعداد آشپزی و یک آشپز بعد از این (لو رومانوی آرتیست) در کنار هم باشد، اما برد آن را تبدیل به ادای دینی زیبا و دوست‌داشتنی به آشپزی، هنر و معصومیت کرد.

قصه‌ی فیلم از این قرار است که وقتی آنتون ایگو، منتقد غذای بداخلاق و منفی‌نگر (با صدای پیتر اوتول) لقمه‌ای از دستپخت موش را می‌خورد، به یاد بچگی‌هایش می‌افتد، طوری که انگار به عرش رود. این انیمیشن برنده‌ی اسکار خوشبختانه با گذشت زمان همچنان تازگی خودش را حفظ کرده است. به اندازه‌ی یک کمدی لوده‌وار فرانسوی به شکل دلپسندی ابزود است، و به لحاظ انیمیشن، هم جانوران را زنده خلق کرده و هم تصویر زیبا و گویایی را از غذای خوشمزه و دهان‌آب‌انداز فرانسوی به نمایش گذاشته است. شاید در زندگی واقعی موش و رستوران خیلی هم‌خوانی با هم نداشته باشند، اما به لطف برد و پیکسار و البته کاریکاتور در کنار هم قرار می‌گیرند.

۲۱. شان گوسفنده (Shaun the Sheep Movie)

شان گوسفنده

  • سال انتشار: ۲۰۱۵
  • کارگردان: ریچارد استارزک، مارک بورتون
  • بازیگران: جاستین فلچر، جان اسپارکس، امید جلیلی
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۹ از ۱۰۰

چه کسی فکرش را می‌کرد که اسپین‌آف « والاس و گرومیت» استودیو آردمن این‌قدر خوب، و به گفته‌ی چند مخالف خوش‌نیت حتی بهتر از سریال اصلی از آب درآید؟ استودیوی انیمیشن‌سازی آردمن با این اثر جسورانه‌ی شگفت‌انگیز که درون‌مایه‌ی ساده‌ای هم دارد (شان و دوستان گوسفندش در طول یک روز به دور از مزرعه آشوب‌های زیادی به پا می‌کنند) و صحنه‌های به‌شدت سرگرم‌کننده، از خودش جلو زد. با توجه به اینکه گوسفندان این فیلم تقریباً شبیه همتایان خود در زندگی واقعی هستند، تقریباً هیچ دیالوگ یا دست‌کم چیزی که قابل فهم باشد، در فیلم وجود ندارد و گفت‌وگوهای میان شخصیت‌های انسان آن هم تقریباً مثل کمیک استریپ «بادام‌زمینی‌ها» (Peanuts)، که شخصیت اسنوپی‌اش برای ما آشناست، در ابری بالای سرشان رد و بدل می‌شود. همه‌ی این‌ها در کنار هم جذابیت اتفاقات دیوانه‌وار چاپلین‌وار این انیمیشن را بیشتر می‌کند. شاید اگر بگوییم ای انیمیشن هم برای بچه‌ها و هم بزرگسالان سرگرم‌کننده است، کمی چاپلوسانه باشد اما «فیلم شان گوسفنده» از معدود انیمیشن‌هایی است که واقعاً این چنین است.

۲۰. قلعه‌ی متحرک هاول (Howl’s Moving Castle)

قلعه متحرک هاول

  • سال انتشار: ۲۰۰۴
  • کارگردان: هایائو میازاکی
  • بازیگران: چیکو بایشو، تاکویا کیمورا، آکیهیرو میوا
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۷ از ۱۰۰

دریافت اسکار برای «شهر اشباح» نوشداروی تلخ‌شیرینی برای هایائو میازاکی صلح‌طلب بود که از حمله‌ی ایالات متحده به عراق پر از خشم بود. او در واکنش به این حمله‌ی ناعادلانه، انرژی‌اش را روی ساختن این فیلم ضد جنگ زیبا، غم‌انگیز و پیچیده متمرکز کرد که ثابت می‌کند زندگی ارزش زیستن دارد و پیری تنها یک نفرین است. قصه‌ی این انیمه‌ی تحسین‌برانگیز که در یک امپراتوری خیالی در زمان جنگ می‌گذرد، حول یک دختر ساده‌ی کلاهدوز به نام سوفی که به محض اینکه شیفته‌ی جذابیت هاول جادوگر می‌شود، با نفرین جادوگری بدخواه به پیرزنی نود ساله تبدیل می‌شود.

سفری که سوفی برای شکستن طلسمش آغاز می‌کند، تبدیل به سفر مقاومت می‌شود. جنگ بی‌دلیل، در پس‌زمینه نگه داشته می‌شود و قصه را نه به رویارویی خیر و شر که به تراژدی‌ای که در آن کسی مقصر نیست و همه در عذاب‌اند، تبدیل می‌کند. انیمیشن این اثر هم یکی از پیچیده‌ترین کارهای میازاکی است با طراحی‌های صحنه‌ی بی‌نظیر که عمقی را در کار به وجود می‌آورد که بخشی از پرزحمت‌ترین کارهای فنی کارنامه‌ی هنری استاد به حساب می‌آید.

۱۹. کورالاین (Coraline)

کورالاین

  • سال انتشار: ۲۰۰۹
  • کارگردان: هنری سیلیک
  • بازیگران: داکوتا فنینگ، تری هچر، جنیفر ساندرز، دان فرنچ، جان هاگمن، ایان مک‌شین
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۰ از ۱۰۰

هنری سلیک انیماتور تکنیک استاپ‌موشن خود را در فیلم‌های مثل «کابوس پیش از کریسمس» تیم برتون و «جیمز و هلوی غول‌پیکر» (James and the Giant Peach) خودش، با تصویربرداری از عروسک‌ها در فضاهای مینیاتوری، قاب‌ به قاب، با دوربین‌های دیجیتال پزشکی انعطاف‌پذیر، به کمال مطلوب رساند. شاهکار او، قصه‌ی افسانه‌ای گوتیک سحرآمیز «کورالاین»، فراتر از آنچه پیش از آن با استاپ‌موشن ساخته شده بود می‌رود.

کورالاین یازده‌ ساله که در خانه‌ی قراضه‌ی جدید خانواده‌اش در حومه‌ی شهر بی‌نهایت تنهاست و والدین الکلی‌اش از او غافل‌اند، به جهانی موازی پناه می‌برد که در آن یک مادر و پدر خیالی بازی می‌کنند، آشپزی می‌کنند و باغی زیبا دارند. صحنه‌های مربوط به این باغ را هنرمندان طی ماه‌ها کار سخت و پرزحمت با عروسک‌های دست‌ساز تحت کنترل و هزاران گل کاغذی با دست و بی هیچ نقصی ساختند.

عروسک‌ها را روی آرمیچر فلزی ظریفی ساختند. جنس پوست آن‌ها از پلاستیک و لباس‌هایشان دست‌دوز است و سرهای قابل تعویض‌شان را با طیفی از حالات ساخته‌اند؛ با ابروهای درهم‌رفته، با لبخند و اخمو. چون کورالاین تقریباً در تمام صحنه‌ها حضور دارد، گروه تولید مجبور شد بیست عروسک کورالاین بسازد. در یک روز خوب سه سال و نیم فیلمبرداری در پنجاه و اندی فضای مینیاتوری با مقیاس یک‌چهارم و پرده‌ی سیاه در انبار بزرگ استودیو لایکا در پورتلند ایالت اورگن، یک انیماتور تنها ده ثانیه از فیلم را می‌توانست ضبط کند. تیم بزرگ سلیک متشکل از هنرمندان، اپراتورهای ابزار مکانیکی، تکنیسین‌های برق، نورپردازها، طراحان لباس، گریم، صداپیشگان و انیماتورها تمام عناصر صحنه، از عروسک تقریباً هجده‌ سانتی‌متری کورالاین و گربه‌سیاه کوچک‌تر تا درختان، برگ‌ها و تیغه‌های میناتوری باغ و نورهای سیاه تابان را با هنرمندی و استادانه ساختند. سلیک کاری کرده است که این جهان زنده به نظر آید.

۱۸. بالا (Up)

انیمیشن برتر «بالا»

  • سال انتشار: ۲۰۰۹
  • کارگردان: پیت داکتر
  • بازیگران: اد اسنر، کریستوفر پلامر، جردن ناگای، باب پترسون، دلروی لیندو
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۸ از ۱۰۰

با اینکه عنوان این انیمیشن تنها از دو حرف تشکیل شده است، اما «بالا» فیلمی بزرگی است درباره‌ی زنده کردن رؤیاهای بچگی، ساختن دوستی‌های غیرمحتمل، پرستش قهرمان‌های بی‌ارزش و غم بی‌پایان. این محصول برنده‌ی دو اسکار با صدای اد اسنر و کریستوفر پلامر یکی از خوردنی‌ترین خانه‌های در آسمان به پرواز درآمده بعد از خانه‌ی «جادوگر شهر آز» (The Wizard of Oz) را در خود دارد.

وقتی کارل  بدعنق که همسرش را از دست داده و تنهاست، (اسنر) بازنشسته می‌شود، این بادکنک‌فروش سابق نقشه‌ی معرکه‌ای می‌کشد تا با خانه‌اش از محله‌ی قدیمی‌اش پرواز کند و به جایی دیگر برود. او موفق می‌شود و به طور تصادفی یک مسافر، پسربچه‌ای به نام راسل (جردن ناگای) را همراه خودش می‌برد.

شخصیت‌هایی با ظاهر دفرمه‌ی دوست‌داشتنی و پالت رنگ کرایولا سکانس ابتدایی را که کارل پیش از آغاز ماجراجویی از محبوب دوران بچگی‌اش الی که بعدها همسرش شد، به یاد می‌آورد، همچون خنجری در قلب کرده است. تماشای این دو وقتی می‌فهمند بچه‌شان سقط شده است، حتی از مرگ نه فقط پدر سیمبا در «شیر شاه» و مادر بمبی که هر انیمیشنی که تا به حال با خط داستانی از نوع دیزنی ساخته شده است، غم‌انگیزتر است.

۱۷. پاپریکا (Paprika)

پاپریکا

  • سال انتشار: ۲۰۰۶
  • کارگردان: ساتوشی کن
  • بازیگران: مگومی هایاشی‌بارا، تورو اموری، کاتسونوسوکه هوری، تورو فورویا، آکیدو اوتسوکا، کوئیچی یامادرا
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۵ از ۱۰۰

ساتوشی کن در سطح گسترده شناخته‌شده نیست، بنابراین بسیاری از سینمادوستان شاید ندانند که مرگ این انیماتور در سال ۲۰۱۰ (بر اثر سرطان در چهل و هفت سالگی) چه فقدان عظیمی در دنیای هنر و سینما به حساب می‌آید. کریستوفر نولان و دارن آرنوفسکی از نوآوری‌های سینمایی او بسیار الهام گرفته‌اند؛ می‌توان ردپای «پاپریکا» آخرین ساخته‌ی کن را، که درباره‌ی دستگاهی است که به روان‌درمانگرها اجازه می‌دهد با ورود به خواب‌های بیماران آن‌ها را درمان کنند، در «تلقین» (Inception) نولان دید.

اما آنجاکه نولان نیاز داشت کمی در نمایش خواب‌ها ترمز را بکشد تا بگذارد مخاطباش از آنچه در فیلم رد و بدل می‌شود، سر دربیاورند، فیلم کن به راحتی با ایجاد یک حس کاملاً ملموس از زمان، فضا، خواب‌ها و واقعیت در سطوح مختلف خودآگاه حرکت کرد. اگر نمی‌دانی کن چقدر در فیلمسازی در سطح دیگری قرار داشت، یک ویدیومقاله از تونی ژو (Tony Zhou) وجود دارد که نشان می‌دهد چقدر در کار تدوین مهارت داشت.

۱۶. میچل‌ها در برابر ماشین‌ها (The Mitchells vs. the Machines)

میچل‌ها در برابر ماشین‌ها

  • سال انتشار: ۲۰۲۱
  • کارگردان: مایک ریاندا
  • بازیگران: ابی جکوبسون، دنی مک‌براید، مایا رودولف، اریک آندره، الیویا کلمن، جان لجند، کریسی تیگن
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۷ از ۱۰۰

قصه‌ی مایک ریاندا و جف رو از یک سفر جاده‌ای خانوادگی که با آخرالزمان ربات‌ها متوقف می‌شود، یکی از بهترین‌های فیلم‌های انیمیشن غیزدیزنی در حافظه‌ی معاصر ماست. این فیلم ترکیبی است از انیمیشن کارتونی شاد و خوش‌رنگ و لعاب و طنز تند و تیز و از قضا پیامی متفاوت درباره‌ی شکلی که فناوری می‌تواند ما را در عین حال هم متحد و هم از جدا کند.

فیل لورد و کریس میلر برند انیمیشن خودشان را خلق کردند که به‌شان اجازه می‌دهد حول مسائل روشنفکرانه بچرخند و در عین حال حس طنز ویژه و اثر انگشت خودشان را به عنوان مدیر تولید پروژه سرتاسر این کلاسیک مدرن بر جای بگذارند. سر و صدایی که «افسون» سال گذشته به پا کرد، نگذاشت «میچل‌ها در برابر ماشین‌ها» توجهی را که شایسته‌اش بود بگیرد، اما موضوع بجایی که مطرح می‌کند همیشه ارزش بازبینی را خواهد داشت.

۱۵. رقص با بشیر (Waltz With Bashir)

والس با بشیر

  • سال انتشار: ۲۰۰۸
  • کارگردان: آری فولمن
  • بازیگران: آری فولمن
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۶ از ۱۰۰

سخت است طبقه‌بندی کردن شاهکار رنج‌آور آری فولمن، و نه فقط به این خاطر که یک مستند انیمیشنی تناقض‌گویی است، نه، «رقص با بشیر» به این خاطر عجیب و غریب است که روی مرز به‌شدت بحث‌برانگیز واقعیت و خیال قرار دارد؛ نه به حقیقت یا خیال، که بیشتر به جایی مبهمی لابه‌لای خاطره تعلق دارد. فیلم که بیش از هر چیز، نمایشی از یادآوری است، خود فولمن را نشان می‌دهد که خاطرات زمانی را که سربازی نوزده ساله از جبهه‌ی اسرائیلی جنگ ۱۹۸۲ لبنان بود، به یاد می‌آورد و سعی می‌کند خلاء‌هایی را که از آن زمان در تاریک‌های سطوح ذهنش به وجود آمده است، برای خودش روشن کند.

فولمن در ملاقات با هم‌رزمی‌هایش زمان جنگش، گفت‌وگوهای آن‌ها را روی ویدیوی اچ‌دی ضبط می‌کند و و بعد آن رویارویی‌ها را با انیمیشنی رؤیاگونه از نوع نرم‌افزار فلش طبقه‌بندی می‌کند. او بدین شکل خاطراتی لکه‌دار به احساس گناه را به پرتره‌ای بی‌مانند از تاریخ و تمام چیزهای دیگری که با آن ما را تسخیر می‌کند، تبدیل کرد. فیلم‌های زیادی لقب «فراموش‌نشدنی» را گرفته‌اند، اما «رقص با بشیر» ثابت می‌کند که فراموش‌نشدنی واقعاً به چه معناست، و در این کار به یکی از معدود فیلم‌هایی تبدیل می‌شود که این عنوان را به‌حق به دست آورده است.

۱۴. کوبو و دو تار (Kubo and the Two Strings)

کوبو و دو تار

  • سال انتشار: ۲۰۱۶
  • کارگردان: تراویس نایت
  • بازیگران: شارلیز ترون، آرت پارکینسون، رالف فاینس، رونی مارا، جرج تاکی، متیو مک‌کانهی
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۷ از ۱۰۰

فیلمی حماسی متأثر از کوروساوا درباره‌ی قدرت والای قصه‌گویی، بلندپروزانه‌ترین شاهکار استاپ‌موشن استودیو لایکا نمایش عروسکی پرمعنای منحصربه‌فرد را با جلوه‌های ویژه‌ی دیجیتال هنری ترکیب می‌کند تا استادانه ماجرجوایی استثنایی‌ای را بسازد که بتواند در دل هر مخاطب با هر سن و سالی نفوذ کند. «کوبو و دو تار» داستان پسربچه‌ی یازده‌ساله‌ی جسور اما محزونی را که نوازنده‌ی شامیسن (سه‌تار ژاپنی) است (که آرت پارکینسون به زیبایی به جایش حرف زده، اما در گروه صداپیشگانی که متأسفانه همه سفیدپوست هستند) روایت می‌کند که پدر جنگجویش را فقط از قصه‌هایی که مادرش برایش تعریف کرده است می‌شناسد.

وقتی مون‌ کینگ شیطان‌صفت (رالف فاینس) کوبو را وارد جهانی دیگر می‌کند و او همراه با یک میمون ناطق (شارلیز ترون) و سوسکی فراموشکار (متیو مکانهی) قدم به سفری برای بازگرداندن زرهی جادویی می‌گذارد، قهرمان جوان ما با یاد و خاطره‌ی پدرش که اصلاً فکر نمی‌کرد ممکن باشد، بیشتر آشنا می‌شود. فیلم‌های کمی این‌ چنین شیوا و رسا از نقشی که والدین می‌توانند در زندگی‌های فرزندان‌شان داشته باشند، حرف زده‌اند؛ اینکه چطور ما را پیش از نقطه‌ای که امروز در آن قرار گرفتیم، شکل می‌دهند و بعد از آنکه از دنیا می‌روند با ما می‌مانند.

۱۳. وال-ئی (WALL•E)

انیمیشن برتر وال-ئی

  • سال انتشار: ۲۰۰۸
  • کارگردان: اندرو استنتون
  • بازیگران: بن برت، الیزا نایت، سیگورنی ویور، جف نگارخانهن، فرد ویلارد، جان رتزنبرگر، کتی ناجیمی، جس هارنل
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۵ از ۱۰۰

شاهکار اندرو استنتون در سطوح مختلف تأثیرگذار است، و در تمام سطوح بی‌عیب و نقص، و در عین حال، به هنر محض بودن اثر و قصه‌ی احساسی‌ای که همیشه مورد استقبال قرار می‌گیرد، توجه دارد. قصه‌ی فیلم از این قرار است که رباتی ضایعات‌جمع‌کنی به نام وال‌ئی که هفتصد سال تنها بوده، با ناشکری و به زحمت کثافت ازهم‌پاشیده‌ای را که زمین است، که صادقانه بخواهیم بگوییم فرقی با آنچه امروز هست ندارد، پاکسازی کند.

اما با اینکه وال‌ئی سال‌های سال تنها بوده، کنجکاوی و انسانیت در او رشد کرده و بیشتر شده و شادمانه از فرهنگ (البته که موزیکال‌ها) لذت می‌برد و با چند موجود دیگری که دور و برش هستند با چنان مهری رفتار می‌کند که از شیرینی دردآور است. تنها چیزی که وال‌ئی می‌خواهد کسی است که بتواند مهرش را با او تقسیم کند، اما وقتی ناگهان سر و کله‌ی ایو پیدا می‌شود، همچنان یکی از غافلگیرکننده‌ترین و انگیزشی‌ترین قصه‌های عاشقانه‌ی سینمای مدرن را برای ما زنده می‌کند.

اما این تمام چیزی که این فیلم می‌خواهد بگوید نیست؛ فیلم استنتون با معرفی والی‌ئی و ایو به یک اجتماع منزوی انسانی که فردیتش را در صدد رسیدن به صندلی‌های شناور راحت و تفکر مصرف‌گرایانه که باعث می‌شود دائم در حال مصرف و نه هرگز متصل به هم باشند، از دست داده است، حاوی نقدی فرهنگی است که امروز از همیشه واردتر است. اینکه این دو روبات در جهانی که فاقد احساس و عاطفه است، می‌توانند احساس داشته باشند، خود یک درون‌مایه‌ی اولیه‌ی کافی است اما اینکه «وال‌ئی» واقعاً از این درون‌مایه استفاده می‌کند تا احساسات اصیل را در مخاطب برانگیزاند، در واقع هوشمندی اثر را می‌رساند.

این فیلم با یکی از تکان‌دهنده‌ترین انیمیشن‌های پیکسار تا به امروز- ده سال از فیلم می‌گذرد اما هنوز نو به نظر می‌رسد- و موسیقی متن توماس نیومن که جادو و شکوه به هر قاب فیلم می‌بخشد، در طول یک دهه غبار زمانه را به خود نگرفته است و همچنان شگفت‌انگیز است.

۱۲. کنگره (The Congress)

کنگره

  • سال انتشار: ۲۰۱۳
  • کارگردان: آری فولمن
  • بازیگران: رابین رایت
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۳ از ۱۰۰

رابین رایت در این فیلم نیمه‌انیمیشنی تخیلی آری فولمن ورژن‌های خیالی مختلفی از خودش را بازی می‌کند که با انواع و اقسام تکنیک‌های جسورانه‌ی بصری جهانی را به تصویر می‌کشد که در آن سینماروها و مصرف‌کنندگان محتوایش دیگر عادی نیستند، معتاد به موادند. قصه‌ی فیلم این چنین شروع می‌شود رابین رایت که دوره‌ی میانسالی را پشت سر می‌گذارد و پیشنهادهای کاری‌اش به خاطر اخلاق بد و سنش کمتر شده است و از سویی، در زندگی‌ شخصی‌اش هم مشکلاتی دارد از طریق مدیر برنامه‌اش (هاروی کیتل) قبول می‌کند شمایلش را در اختیار دنی هیوستون، تهیه‌کننده‌ی «میرامونت»، بگذارد. آن‌ها ذهن، بدن و روح را به صورت دیجیتالی اسکن و ذخیره می‌کنند تا از نسخه‌ی کامپیوتری او، با این شرطر که خود واقعی‌اش، جسم حقیقی‌اش، دیگر بازی نکند، در قبال مبلغی هنگفت در یک مجموعه‌فیلم علمی تخیلی استفاده کند.

فیلم چند سال جلوتر را می‌رود، و نیمه‌ی دومش که رابین سر از اجتماعی دورافتاده درمی‌آورد که اعضایش یک نوشیدنی مصرف می‌کنند که خودشان و جهان‌شان را به هر آنچه دوست دارند تبدیل می‌کند، دیگر به وضعیت بغرنج و پیچیده‌ی تاریکی از انیمیشنی باشکوه از جنس کار کسانی چون مارک رایدن، نقاش امریکایی یا هیرونیموس بوش، نقاش هلندی تبدیل می‌شود. «کنگره» از پتانسیل‌های فیلمسازی پرده‌ برمی‌دارد، و به همان اندازه که طرفدار سینماست، ضد هالیوود است.

۱۱. جهان فردا (World of Tomorrow)

انیمیشن برتر «جهان فردا»

  • سال انتشار: ۲۰۱۵
  • کارگردان: دان هرتزفلت
  • بازیگران: جولیا پات
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۱۰۰ از ۱۰۰

درست است که این فهرست قرار است درباره‌ی انیمیشن‌های بلند باشد، اما این انیمیشن کوتاه دان هرتزفلت در هفده دقیقه به‌ اندازه‌ای ایده و پیچیدگی احساسی دارد که بیشتر فیلم‌ها (از جمله بعضی از این فیلم‌های همین فهرست) در صد و بیست دقیقه ندارند. فیلم قصه‌ی دختری را دنبال می‌کند که به همراه همسان بزرگسالش (شخصیت‌های این فیلم شبیه انسان عادی تصویرسازی نشده‌اند) به سفری به آینده دعوت می‌شود.

از آنجا که امیلی برای درک جهان بزرگسالان زیادی جوان است، این هم‌جواری خلوص معصومیت کودکانه‌ی امیلی و نگاه مأیوس‌کننده‌ای که فیلم به آینده‌ی جهان دارد، درام کوبنده‌ای را خلق می‌کند. از سویی، سبک انیمیشن هرتزفلت که به طور گمراه‌کننده‌ای ابتدایی است، نمایشی از احساسات رنگارنگ است که با زندگی به تپش درمی‌آید. محال است این شاهکار را، که قصه‌ی فلسفی عمیقی را تعریف می‌کند که به خاطر سادگی‌اش استثنایی است، تماشا کنی و احساساتی نشوی.

۱۰. پرسپولیس (Persepolis)

پرسپولیس

  • سال انتشار: ۲۰۰۷
  • کارگردان: مرجان ساتراپی، ونسان پارونو
  • بازیگران: کیارا ماسترویانی، کاترین دنو
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۶ از ۱۰۰

«پرسپولیس» اول رمان مصور مرجان ساتراپی بود که تبدیل شد به انیمیشن بلند «پرسپولیس» که قصه‌ی زندگی خود ساتراپی در دوران بلوغش همزمان با انقلاب ایران است. صحنه‌های زمان حال فیلم رنگی است اما بیشتر فیلم سیاه و سفید است، نه فقط به این خاطر که از رمانی مصور اقتباس شده و می‌خواهد به فضای رمان مصور وفادار باشد، بلکه یک انتخاب سبکی است که ساتراپی احساس کرده به روایت گذشته کمک می‌کند.

جذابیت پایای «پرسپولیس» در ملموس بودن همگانی‌اش به‌رغم شخصی بودن آن است. قصه‌ی زندگی مرجی جذاب و بخش مهمی از تاریخ است، اما از این موضوع انسانی جهانی هم می‌گوید که چطور همه‌ی ما در ارتباط برقرار کردن با دیگران و پیدا کردن خودمان تقلا می‌کنیم. ما می‌توانیم تجربه‌های خودمان را در هر لحظه‌ی شاد و غم‌انگیزی که مرجی تجربه می‌کند، بگذاریم. «پرسپولیس» یکی از برندگان جایزه‌ی هیئت داوران جشنواره‌ی کن سال ۲۰۰۷ بود، و عنوان یکی از مهم‌ترین قصه‌های بلوغی را که در این قرن به فیلم تبدیل شده است، با خود به یدک می‌کشد.

۹. فرار کن (Flee)

انیمیشن برتر فرار کن

  • سال انتشار: ۲۰۱۰
  • کارگردان: یوناس پوهر راسموسن
  • بازیگران: رشید دانیال کریمیار، فردین مجدزاده، میلاد اسکندری
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۸ از ۱۰۰

فیلم زندگی‌نامه‌ی همچون یک جلسه‌ی روان‌درمانی یوناس پوهر راسموسن یکی از درخشان‌ترین فیلم‌های فستیوال مجازی ساندنس سال ۲۰۲۱ بود. امین در آستانه‌ی ازدواج سفر دلخراش فرارش در کودکی از افغانستان را در پایان حمله‌ی ده‌ساله‌ی شوروی به خاطر می‌آورد. مادر و پدر او، که کارمند دولت کمونیست سقوط‌کرده‌ی افغانستان هستند، با او و خواهر و برادرش به مسکو فرار می‌کنند، بعد از هم جدا می‌شوند تا در غرب زندگی بهتری را برای خود رقم بزنند.

این انیمیشن به تصویر کردن اتفاقاتی کمک کرده است که بازآفرینی لایواکشن‌شان بسیار سخت (یا دست‌کم بسیار هزینه‌بردار) می‌شد، نیاز به مخفی نگه داشتن هویت واقعی امین که بماند. اما در مجموع، این تصاویر (هوشمندانه) ساده‌ی دوبعدی به این قصه معنا می‌بخشد و آن را جایی میان خاطرات یک بچه و قصه نگه می‌دارد؛ محال است آن صحنه‌ که کتانی‌های برق‌زن دهه‌ی نودی امین که نور قرمز چشمک‌زنش در برف تقریباً تمام گروه پناهندگانی را که داشتند تلاش می‌کردند غیرقانونی از مرز روسیه عبور کنند داشت لو می‌داد، از خاطر برود.

۸. تردست (The Illusionist)

تردست

  • سال انتشار: ۲۰۱۰
  • کارگردان: سیلوین شومه
  • بازیگران: ژان کلود دوندا
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۰ از ۱۰۰

اولین فیلم بلند سیلوین شومه بعد از «سه‌قلوهای بلویل» محصول ۲۰۰۳ نامزد اسکار بهترین انیمیشن سال، قصیده‌ای در مدح ژاک تاتی، کارگردان و کمدین فرانسوی، است. قهرمان شعبده‌باز فیلم با الهام از این فیلمساز پوچ‌گرای فرانسوی و «آقای هولو» دراز و لاغر (شخصیتی که تاتی در دهه‌ی پنجاه و شصت میلادی در چندین فیلم آن را بازی کرد) خلق شده است. اما فیلم، که فیلمنامه‌اش از هانری مارکه، همکار دیرینه‌ی تاتی و همین‌طور شومه است، انگار که فیلمنامه‌ای نوشته‌نشده از خود تاتی باشد.

«تردست» که در اروپای میانه‌ی قرن می‌گذرد، یک قصه‌ی پدر دختری است، بی‌ آنکه مشخصاً یک پدر یا دختری در کار باشد؛ قهرمان بدشانس قصه از پاریس به ادینبرگ می‌رود و آنجا با دختری زیبا آشنا می‌شود که او را زیر پر و بال خود می‌گیرد. «تردست» انیمیشن دوبعدی ساده را برای گفتن قصه‌ای ساده انتخاب کرده است، و تاریخچه‌ی غم‌انگیز فیلم که گفته می‌شود در واقع اعتراف به اشتباه تاتی به دخترش که با او زندگی نمی‌کرد، حال و هوای مالیخولیایی حسرت‌باری را به «تردست» داده است که در فیلم‌های انیمیشنی امریکایی به‌ندرت دیده می‌شود.

۷. باد برمی‌خیزد (The Wind Rises)

باد برمی‌خیزد

  • سال انتشار: ۲۰۱۳
  • کارگردان: هایائو میازاکی
  • بازیگران: هیدئاکی آنو، میوری تاکیموتو، هیده‌توشی نیشیجیما، ماساهیکو نیشیمورا، استیو آلپرت، میوری کازاما، کئیکو تاکشیتا، میرائی شیدا، جون کونیمورا، شینوبو اوتاکه، نومورا مانسائی
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۸ از ۱۰۰

هایائو میازاکی با این وداع زیبا، که توصیفش در کلام نگنجد، میراث خود را به عنوان بزرگ‌ترین انیماتور سینما جاودانه کرد. کارگردان «قلعه‌ی متحرک هاول» برای این قصه که در واقع زندگی‌نامه‌ای تخیلی از جیرو هوریکوشی (که هیدئاکی آنو، خالق مجموعه‌ تلویزیونی انیمه‌ی « نئون جنسیس اونگلیون» (Neon Genesis Evangelion) با یکنواختی بی‌نقص به جای او حرف زده است)، طراح میتسوبیشی ای۵ام (نمایش‌داده‌شده در فیلم) و نسخه‌ی مشهور بعدی‌اش، میتسوبیشی ای۶ام زیرو (هر دو این‌ها، هواپیماهایی جنگی بودند که امپراتوری ژاپن در جنگ جهانی دوم و حمله به پرل هاربر استفاده می‌کرد)، محسوب می‌شود، چرخشی بی‌سابقه‌ به ژانر ملودرام تاریخی داشت. فیلم بر دورانی متمرکز است که ژاپن با رکورد اقتصادی، شیوع بیماری‌های مسری و بلایای طبیعی دست و پنجه نرم می‌کرد.

همه‌چیز درباره‌ی این فیلم به‌شدت غیرعادی است، کمترینش این حقیقت که فیلم‌های زندگی‌نامه‌ای انیمیشنی بسیار نادر است، چه برس به آن شخصیت‌های بحث‌برانگیز جنگ جهانی دوم که با احساس مسئولیت در قبال مرگ میلیون‌ها نفر از این دنیا رفتند. «باد برمی‌خیزد» که با جنجالی نابجا در زمان اکران مواجه (البته بعد برطرف) شد، قصیده‌ای فراموش‌نشدنی و بی‌مانند در مدح فرایند خلاقه و سرنوشت رنج‌آور زیباترین رؤیاهای ماست.

۶. ولف واکرز (Wolfwalkers)

انیمیشن برتر «ولف واکرز»

  • سال انتشار: ۲۰۲۰
  • کارگردان: تام مور، راس استورات
  • بازیگران: هانر کنافسی، اوا ویتاکر، شان بین، سایمن مک‌برنی، تامی تیرنان، جان کنی
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۹ از ۱۰۰

سومین و آخرین محصول کمپانی کارتون سالون در «سه‌گانه‌ی فولک ایرلندی» این استودیوی مستقر در کیلکنی فراگیرترین اثرش است؛ فیلمی حماسی درباره‌ی جدال بی‌پایان میان تعصب و آزادی است. در دوران حکومت خودکامه‌ی الیور کرامول، زمانی که ایرلند تحت استعمار انگلیس بدترین روزها را پشت سر می‌گذاشت، این نایب لرد دستور به نابودی تمام گرگ‌های جزیره‌ی امرالد را می‌دهد.

دختر ماجراجوی (هانر کنافسی) یک شکارچی انگلیسی (شان بین) بعد از آشنایی با یک دختر جوان ایرلندی به نام مب (اوا ویتاکر)، که از وولف‌واکرهاست، انسان‌هایی که می‌توانند به گرگ تبدیل شوند، متوجه می‌شود که انگیزه‌ی انگلیسی‌ها در تصمیم به نابود کردن گرگ‌ها، و هر آنچه «وحشی» است، در واقع کنترل و تسلط، استعمارگری، است. تام مور و راس استوارت، کارگردانان فیلم، به‌رغم گفتن قصه‌ای پیچیده و اکشن، سطح غیرممکنی از جزئیات پیش‌زمینه‌ای به ما می‌دهند. حتی اگر روایت قصه کمی تکراری شود، آن‌قدر نکته و زیبایی دارد که برای چشمان شما کافی باشد.

۵. افسانه‌ی شاهزداه خانم کاگویا (The Tale of the Princess Kaguya)

افسانه شاهدخت کاگویا

  • سال انتشار: ۲۰۱۳
  • کارگردان: ایسائو تاکاهاتا
  • بازیگران: نوبوکو میاموتو، تاتسویا ناکادای، توموکو تاباتا
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۱۰۰ از ۱۰۰

وقتی پای فیلم‌های اقتباسی از قصه‌های فولکور قدیمی به میان می‌آید، هرگز نباید انتظار پایان خوش داشت؛ قصه‌سرایان باستانی به اندازه‌ی تهیه‌کنندگان و فیلمسازان نسل‌های بعد که جا پای آن‌ها گذاشتند، لطیف نبودند. ساده بگویم، کسانی که با انیمیشن‌های دیزنی بزرگ شده‌اند، شاید برای آنچه در انتهای شاهکار ایسائو تاکاهاتا در انتظارشان است، آماده نباشند. «افسانه‌ی پرنسس کاگویا» که بر اساس یک افسانه‌ی قرن دهمی ژاپنی ساخته شده است، به لحاظ ویرانی احساسی به درجه‌ای می‌رسد که در هیچ فیلم انیمیشن دیگری، به جز انیمه‌ی محصول ۱۹۸۸ «مدفن کرم‌های شب‌تاب» (Grave of the Fireflies) خود تاکاهاتا، دیده نمی‌شود.

یک تنکی تلخ‌شیرینی در سبک آبرنگ ظریف تاکاهاتا وجود دارد، اما قصه‌ی افسانه‌ای دختر افسون‌شده‌ای که از ماه می‌آید و پیش چوب‌تراشانی افتاده بزرگ می‌شود، به طرز فراموش‌ناشدنی بسیط و پر از زندگی است. اما شاید ناراحت‌کننده‌ترین نکته‌ درباره‌ی این شاهکار بی‌نهایت غم‌انگیز این است که از آخرین تولیداتی است که ما از استودیو جیبلی بزرگ هدیه گرفته‌ایم.

۴. مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی (Spider-Man: Into the Spiderverse)

مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی

  • سال انتشار: ۲۰۱۸
  • کارگردان: باب پرسیچتی، پیتر رمزی، رودنی روثمن
  • بازیگران: شامیک مور، لیو شرایبر، ماهرشالا علی، برایان تایری هنری، جیک جانسون، هیلی استاینفلد، لیلی تاملین، لورین ولز، نیکولاس کیج
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۷ از ۱۰۰

آیا جهان به یک فیلم مرد عنکبوتی دیگر نیاز دارد؟ اگر آن فیلم، انیمیشن بی‌نظیر باب پرسیچتی، پیتر رمزی، رودنی روثمن، « مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی» باشد، پاسخ یک بله‌ی جانانه است. فیلم، که نگاهی تازه به این جهان عنکبوتی انداخته است، درون جایی به نام «دنیای عنکبوتی» اتفاق می‌افتد؛ جهان چندگانه‌ای که کاری به فیلم‌های لایواکشن مرد عنکبوتی فعلی که تام هالند را در نقش قهرمانش دارد، ندارد و ماهرانه بر اساس داستان‌هایی از سرتاسر مجموعه‌ی طویل کتاب‌های مصور که هر کدام می‌توانند فیلمی جداگانه باشند، ساخته شده است، و با این حال، موفق می‌شود راه خودش را پیدا کند.

مایلز مورالس (با صدای شامیک مور) همچون سایر مرد عنکبوتی‌های ماقبل خودش، بچه‌ای معمولی است که زندگی‌اش بعد از نیش عنکبوت رادیواکتیویته از این رو به آن رو می‌شود. اما آنچه همیشه درباره‌ی «مرد عنکبوتی» جالب توجه بوده این است که زندگی اوی مذکر یا مؤنث به جز نیش عنکبوت خود به اندازه‌ی کافی جالب است، و مایلز به آسانی این را محقق می‌کند؛ تماشای مایلز که بسیار باهوش، در نقطه‌ی عطف باقی دوران نوجوانی زندگی و از خانواده‌ی جذاب و پیچیده است، حتی بدون تمام آن کارهای ابرقهرمانی هم جالب است.

اما بخش ابرقهرمانی فیلم هم حقیقتاً خوب است. انیمیشن سرزنده، رنگارنگ و خلاقانه‌‌ی فیلم اعمال قهرمانی را به اوج تازه‌ و درخشانی رسانده است. معرفی گروهی از مردان عنکبوتی هم چاشنی طنز و هم چالش‌های غافلگیرکننده‌ای را به قصه‌ای افزوده است که پیش از این حول قلب بزرگ مایلز و نیت خالص او در جلوگیری از فاجعه شکل گرفته است، و به او دوستان فراوانی را داده و به فیلم تنی چند شخصیت تازه برای شوخی کردن. این انیمیشن نه تنها یکی از موفق‌ترین فیلم‌های مرد عنکبوتی تمام دوران، نه فقط کندوکاوی بی‌نقص در مفاهیم بسیار پیچیده‌ی جهان‌های چندگانه، که فیلمی است که با موفقیت راه خودش را می‌رود و در عین حال به تاریخچه‌ی غنی‌اش وفادار می‌ماند.

۳. لاک‌پشت قرمز (The Red Turtle)

لاک‌پشت قرمز

  • سال انتشار: ۲۰۱۶
  • کارگردان: مایکل دودوک دی ویت
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۳ از ۱۰۰

مایکل دودوک دی ویت، انیماتور هلندی، برای ساخت این داستان بقای صامت، که در مدت‌زمان به‌اندازه‌اش به قالب قصه‌های افسانه‌ای دلنشین درمی‌آید، و حتی یک قاب را هم هدر نمی‌دهد، به استودیو جیبلی پیوست. وقتی فیلم اکران شد، حتی دوآتشه‌ترین طرفدارانش هم عقیده داشتند که خط داستانی را فدای فضاسازی کرده است، اما این حقیقتاً در حق شاهکار بصری‌ به نمایش‌گذاشته‌شده کم‌لطفی است. «لاک‌پشت قرمز» از قالب قصه‌ی آشنا استفاده می‌کند اما آن کاملاً از نو می‌سازد.

مخمصه‌‌ی مردی که تنها در جزیره‌ای دورافتاده میان توفانی عظیم گیر می‌افتد، قصه‌ی «رابینسون کروزوئه» را داد می‌زند، اما به محض آنکه مرد با موجودی باعظمتی که همان عنوان فیلم است، مواجه می‌شود زندگی‌اش وارد مجموعه‌ای از پیچش‌های غافلگیرکننده می‌شود. موجودی که با مرد تنها همراه می‌شود اولش آزاردهنده است. اما وقتی لاک‌پشت ناگهان تبدیل به یک زن می‌شود، آنچه بعد از آن رخ می‌دهد فراتر از ساخت روایی طبیعی فیلم می‌رود و تبدیل به مراقبه‌ای عمیق در باب مرگ و هم‌زیستی می‌شود.

«لاک‌پشت قرمز» تماماً هم‌ساز با تصویرسازی گیرای استودیوی میازاکی بزرگ با نگاهی موجزتر، خاصیتی پیچیده و پراحساس دارد که وارد سادگی گمراه‌کننده‌ی طراحی‌اش می‌شود، و آن را به عنوان یکی از بزرگ‌ترین فیلم‌های انیمیشن تاریخ در جایگاهی خاص خودش قرار می‌دهد.

۲. آقای فاکس شگفت‌انگیز (Fantastic Mr. Fox)

آقای فاکس شگفت‌انگیز

  • سال انتشار: ۲۰۰۹
  • کارگردان: وس اندرسون
  • بازیگران: جورج کلونی، مریل استریپ، جیسن شواتسمن، بیل موری، ویلم دفو، اوون ویلسون
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۳ از ۱۰۰

فیلم‌های لایو اکشن وس اندرسون اغلب، و با نیت قبلی، می‌تواند مثل دایوراماهای (یا ژرفانما؛ به ماکت‌های سه‌بعدی گفته‌ می‌شود که در اندازه‌های واقعی یا به صورت نمونه‌های مینیاتوری ساخته می‌شوند) دست‌ساز به نظر بیاید؛ بنابراین نباید تعجب‌آور باشد که او به سمت انیمیشن استاپ‌موشن جذب شود که در آن عملاً هر آنچه را به‌گونه‌ای حساب‌شده و به دست هنرمندان در هر قابش قرار داده شده است، می‌توان با هر حرکت تند موی بدن روباه احساس کرد.

«آقای فاکس شگفت‌انگیز» بیشتر از آنکه اقتباسی از رمان رولد دال، نویسنده‌ی محبوب بریتانیایی، باشد، نقطه‌ی پرشی برای به تصویر کشیدن جهان خیالی خود فیلمساز است که به طرز غافلگیرکننده‌ای بزرگسالانه و مراقبه‌ای فلسفی در باب انسان بودن در قرن بیست‌ویکم است؛ و با این حال، فیلم قصه‌ای فارغ از احساسات مبتذل اما کودک‌پسند پر از جست‌وخیز و شوخی را با صداپیشگی کمدی تعدیل‌شده‌ی بی‌نظیر ستارگانش روایت می‌کند.

۱. شهر اشباح (Spirited Away)

انیمیشن‌ برتر «شهر اشباح»

  • سال انتشار: ۲۰۰۱
  • کارگردان: هایائو میازاکی
  • بازیگران: رومی هیراگی، ماری ناتسوکی، میو ایرینو، بونتا سوگاوارا
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۷ از ۱۰۰

چیزی زیبا و در عین حال ترسناک در رسیدن به دقیقاً آنچه آرزویش را داری وجود دارد. جواهر درخشان مجموعه‌ی شاهکارهای هایائو میازاکی سفر خیالی دختربچه‌ای به نام چیهیرو را از میان سرزمین حیوانات نفرین‌شده، جادوگران خبیث و سیاهه‌هایی بی‌شکل که انسان‌ها به راحتی می‌بلعند، دنبال می‌کند. این رساله‌ی ترکیب‌شده از شگفتی و خطر میازاکی است که این قصه‌ی افسانه‌ای مدرن را هم‌ردیف با قصه‌های امتحان‌پس‌داده‌ی گریم و ازوپ و بی‌شمار سنت شفاهی، که از هر آنچه در این جهان وجود دارد قصه می‌سازد، قرار می‌دهد.

برای یک بچه چه درسی بهتر از گذر از مسیری عجیب و خطرناک که قهرمان‌ها و شرورهایش می‌تواند به آنی جا عوض کنند، که دستی که به نیکی به سویت دراز شده به وحشت ختم شود و دشمنی شیطانی یک روز از گناهانش رستگار شود؟ بی‌چهره، یوبابا و زنیبا، هاکو، تمام مهمانداران غنی داستانی می‌توانند حکایتی اخلاقی برای جوانان، رابطه‌ی مدرن ما با طبیعت، طرز رفتار ما با بزرگ‌ترهایمان، یا همه‌ی این‌ها با هم تلقی شوند. به لحاظ لحن، رنگ و ایده‌های بن‌مایه‌ای، «شهر اشباح» نهایت رنگارنگی و جورواجوری استودیو جیبلی است، که همه با عظمت و مدیریت یک استاد قصه‌گویی عرضه می‌شود.

پایان فیلم چکیده‌ی بی‌نقص معنی ورود به جهانی بیگانه و به لحاظ بصری جادویی و بازگشت به‌سلامت است. شما سالم به پایان رسیده‌اید، اما چیزی درون‌تان تغییر کرده است که نمی‌توانید از آن سر درآورید. فیلم، انیمیشن یا هر چیز دیگری که بتوان گفت، «شهر اشباح» تحقق وعده‌ای بزرگ است که اینجا تا اندازه‌ای که تخیل اجازه می‌دهد، صادقانه است.

منبع: indiewire



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۱۴ دیدگاه
  1. army.bts

    خیلی از انیمه هارو یادشون رفته و باید بگم که کلاً انیمه و انیمیشن رو جدا کنن
    انیمه ۱۰۰درصد بهتر از انمیشن هست
    و انیمه ساخت کره هست و همه می‌دونیم که کرجنوبی ، ژاپن و چین از همه ی کشور های جهان از همه لحاظ بهترینه از فیلم و موسیقی و انیمه گرفته تا ظواهر زیبای خیابون ها و ادم هاش 😊

  2. مصوم

    یه سری چیزا ام باید اضافه کنین. مثلا:

    کابوس قبل کریسمس_پسر موشکور روباه و اسب_بچه های بد_با عشق وینسنت

  3. حجت الاسلام فاکر

    لیست اشتباه های زیادی داشت.
    به طور مثال مرد عنکبوتی واقعا ارزشش رو نداشت که داخل این لیست باشه و کسی که لیست رو نوشته شاهکار هایی مثل ماری و مکس،‌ پرینسس مونونوکه و… رو نذاشته داخل لیست. اینسپرتد اوی حقش بود که رتبه یک باشه. با این حال انیمه your name می تونست بین بیستای اول باشه که نبود. آقای فاکس شگفت انگیز باید تو لیست می بود ولی نه در رتبه دوم.

  4. sd

    شاهزاده مونونوکه یادشون رفته اضافه کنن

  5. علی

    قطار قطبی با آن فضاسازی رویایی و شگفت انگیزش فراموش شد.

  6. عرفان

    بنظرم کسی که انیمه و انیمیشن توو یه قالب رتبه بندی میکنه درک درستی از انیمه نداره. دنیای انیمه با توجه به فرهنگ ژاپنی کاملا متفاوت از انیمیشن های پیکسار و دیزنی و… هست.

  7. Morteza

    چون از آوردن کارتون و انیمه (سریالی) صرف نظر کرده ریک و مورتی و اسم تو رو نمیشه آورد
    ولی میتونم بگم شاهکار هایی مثل هتل ترانسیلوانیا ، Sahara ، ناژا ، dragon quest your story و میون نگهبان ماه

    1. Saman

      واقعا ریک و مورتی عمیق ترین و فرامتنی ترین چیزیه که تا بحال تو جعبه جادویی دیدم،،،میشینی پای دیدنش و اگر با عمق مناسب ببینی وقتی بلند میشی درک و آگاهیت دوبرابر شده از علم تاااا هنجار‌ها و ناهنجارهای روان و اجتماع.
      دن هارموند یه ذهن بسیار خلاقه که امیدوارم ادالت سوییم نابودش نکنه

      1. XYZ gaming

        اون سریاله😒

  8. عارف

    قلعه ی متحرک هاول و کورالین عالین

  9. شهاب

    چرا تو این لیست انیمه your name نیست؟

    1. آشنا ترین ناشناس

      شاید چون زده کار های استودیو جیبلی!!
      بهتره با دقت بیشتر متن رو بخونین

  10. Ali

    به نظرم انیمیشن ریک و مورتی لیاقت توی این لیست رو داشت

    1. اسنوپ داگ فیلسوف فرهیخته

      اون سریاله😒

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما