۲۰ حقیقت باورنکردنی که دربارهی بزرگترین فیلمهای ۲۰۲۱ نمیدانستید
اگرچه بازگشت جهانی اوضاع سینماها به دوران بیش از شیوع همهگیری بیش از آنچه پیشبینی میشد طول کشید، با این وجود، سال ۲۰۲۱ سال خوبی برای فیلمهای کوچک و بزرگ، هم در سینماها و هم در خانه و از طریق شبکههای آنلاین بود.
اما واقعا چقدر خوب فیلمهای بزرگ را میشناسید؟
حتی تولید سادهترین و روانترین بلاکباسترها هم بهشدت پیچیده است، چرا که این نتایج با همکاری صدها صنعت و حرفهی مختلف به دست آمده است. بنابراین تقریبا هر فیلمی که ما روی پرده میبینیم حداقل چند داستان جذاب از پشت صحنه برای گفتن دارد که بازیگران و اعضای گروه معمولا مشتاق تعریف آنها هستند. مطمئنا فیلمهای اکرانشده در ۱۲ ماه گذشته هم از این قاعده مستثنی نبودند.
از عادات و رفتارهای غافلگیرکننده بازیگران در حین فیلمبرداری گرفته تا حضور کوتاه و غافلگیرکنندهی کسانی که هرگز متوجه آن نشدید. قطعا شما هم دوست دارید از همهی حقایق شگفتانگیز، دستاوردهای عجیب و غریب منحصربهفرد و هر داستان عجیبی که پشت این فیلمهای ۲۰۲۱ است باخبر باشید.
چه نکات کماهمیت پشت صحنه چه افشاگریهایی که در ساخت یک فیلم کاملا حیاتی هستند، فرقی نمیکند، بههرحال این اطلاعات ممکن است دید شما به این فیلمها را برای همیشه تغییر دهد.
۲۰. بندیکت کامبربچ فیلمنامه «مردعنکبوتی: راهی به خانه نیست» را کامل نخوانده
با وجود اینکه که مراحل تولید مردعنکبوتی: راهی به خانه نیست (Spider-Man: No Way Home) مخفیانه بود (حتی بیشتر از آنچه معمولا در تولید فیلمهای دنیای سینمایی مارول هست) اما باز هم منطقی بود که انتظار داشته باشیم فیلمنامه نهایی در دسترس تمام بازیگران قرار بگیرد و آنها حداقل آن را بخوانید.
بندیکت کامبربچ این کار را نکرد! این هنرپیشهی بزرگ که تنها نقش مکمل در فیلم را بازی میکند با خویشتنداری زیاد، فقط قسمتهایی از فیلمنامه که مربوط به او بود را خواند. او در اینباره در مصاحبه با یو اس ای تودی میگوید: «من در واقع فیلمنامه را کامل نخواندهام! عمدا این کار را انجام دادم چون میخواستم سوار موج هیجان فیلم شوم.»
کامبربچ به وضوح میخواست از هیجان فیلم مانند طرفداران لذت ببرد، اما این بدان معنا بود که در جریان تور مطبوعاتی فیلم، باید از زیر بمباران اطلاعاتی اسپویلرهای بزرگ میگریخت. با توجه به سابقهی همبازیاش، تام هالند، در پنهان نگه داشتن موضوعات احتمالا این سختترین کاری بوده که کامبربچ تابهحال انجام داده.
۱۹. تام هاردی در لحظات اوج فیلم «رستاخیزهای ماتریکس» حضور داشته
باور کنید یا نه، تام هاردی حضوری گذری در «رستاخیزهای ماتریکس» (Matrix Resurrections) داشته است.
از آنجایی که چهارمین فیلم ماتریکس همزمان با فیلم «ونوم: بگذار کارنیج بیاید» (Venom: Let There Be Carnage) در سانفرانسیسکو فیلمبرداری میشد، هاردی این امکان را پیدا کرد تا بهعنوان یکی از دستهی اوباش رباتها که دنبال نئو (کیانو ریوز) و ترینیتی (کری-آن ماس) بودند در اوج فیلم ظاهر شود.
همچنین یکی از ستارههای فیلم، جسیکا هنویک، که جزو این گروه بود دربارهی دویدن در کنار هاردی گفت: «وقتی همزمان با فیلم ونوم ۲ در سانفرانسیسکو مشغول فیلمبرداری بودیم، من با تام هاردی آشنا شدم… من و تام هاردی در پسزمینه یکی از صحنهها در حال دویدن هستیم. خیلی کنجکاوم که ببینم در فیلم چطور مشخص شده.»
به نظر نمیرسد که هاردی واقعا در قسمت پایانی فیلم قابل مشاهده باشد، اما به هرحال او از نظر فنی در صحنه فیلمبرداری بهعنوان سیاهی لشگر حضور داشته.
از سوی دیگر، هلیکوپترهایی که در نقطهی اوج فیلم ونوم به چشم میخوردند، در واقع قرار نبوده آنجا حضور داشته باشند. این هلیکوپترها بخشی از فیلم ماتریکس بودند که در همان منطقه در حال فیلمبرداری بود. اما کارگردان اندی سرکیس به جای این که منتظر بماند هلیکوپترها رد شوند، تصمیم گرفت از این طریق طعم و ارزش تولید بیشتری به صحنهاش بیفزاید.
۱۸. «یک مکان ساکت» اولین نمایش جهانی خود را ۱۵ ماه قبل از اکران داشت
پس از انتظاری که به نظر یک عمر طول کشید، «یک مکان ساکت» (A Quiet Place Part II) سرانجام در ۲۸ می سال ۲۰۲۱ اکران شد، با این حال این فیلم در موقعیت منحصربهفردی قرار داشت که توانست تقریباً ۱۵ ماه قبل از این تاریخ اولین اکران جهانی خود را داشته باشد.
در واقع، دنبالهی این فیلم ترسناک اولین بار در ۸ مارس ۲۰۲۰ در شهر نیویورک اکران شد و قرار بود ۱۲ روز بعد اکران سراسری داشته باشد، اما در ۱۲ مارس، پارامونت تصمیم گرفت با فراگیر شدن جهانی همهگیری اکران فیلم را برای مدت نامعلومی به تعویق بیندازد.
در حالی که اکران بسیاری از فیلمها در طول این دو سال گذشته بارها به تعویق افتاده است، با توجه به اینکه فیلم «یک مکان ساکت» قبلا نمایش داده شده بود و در زمان شروع همهگیری کمتر از یک هفته تا اکران فاصله داشت، به موردی خاص تبدیل شد. صدها منتقد که قبلا فیلم را در اولین اکران آن دیده بودند، مجبور شدند بیش از یک سال نقدهایشان را برای خود نگه دارند سینماها هم باید وجه پرداختی مشتریان مشتاقی که بلیط های این فیلم را پیش خرید کرده بودند، به آنان بازمیگرداندند.
با همهی اینها، انتظار کشیدن برای اکران این فیلم مشخصا شور و شوق مخاطبان را به هیچ روی کاهش نداد، زیرا فیلم پس از اکران در نهایت توانست به فروش چشمگیر ۲۹۷٫۴ میلیون دلار در سرتاسر جهان دست یابد.
۱۷. هانس زیمر برای آهنگسازی فیلم «تلماسه» همکاری با «تنت» را رد کرد
هانس زیمر در نهایت موسیقی دلخراش و غمانگیز فیلم «تلماسه» (Dune) دنیس ویلنوو را ساخت، اما در همان مراحل اولیه تولید با تصمیم بسیار سختی مواجه شد. این فیلم تقریبا همزمان با فیلم «تنت» (Tenet) ساختهی کریستوفر نولان فیلمبرداری شد و با توجه به اینکه زیمر سالهاست که عملا آهنگساز محبوب نولان است و با او در آهنگسازی فیلمهایش همکاری دارد، انتظار میرفت این رابطه بدون وقفه ادامه یابد.
در کمال تعجب، زیمر با استناد به عشقی که به اثر علمی تخیلی فرانک هربرت داشت، نتوانست از آهنگسازی فیلم تلماسه چشم بپوشد و برای اولین بار در زندگی حرفهای خود پیشنهاد همکاری نولان را کنار گذاشت. نولان در عوض لودویگ گورانسون را برای همکاری در تنت استخدام کرد که الحق او هم آهنگسازی فوقالعادهای انجام داد.
زیمر بهتازگی در صحبتهایش گفته بود که پاسخ نولان به این رد این همکاری چندان دوستانه نبوده. بنابراین باید منتظر بود و دید که آیا این نارضایتی روی روابط کاری آینده آنها هم تأثیر خواهد گذاشت یا نه. البته میدانیم که نولان این بار هم گورانسون را برای آهنگسازی فیلم جدیدش اوپنهایمر (Oppenheimer) استخدام کرده است و زیمر هم احتمالا به زودی آهنگسازی بخش دوم تلماسه را شروع خواهد کرد. طبیعیست که مدتی طول بکشد تا این زوج بتوانند دوباره برای یک پروژه با یکدیگر همکاری کنند.
۱۶. «جوخهی انتحاری» هیچ برداشت مجددی نداشت!
اگرچه ممکن است تماشاگران نه چندان حرفهای سینما با شنیدن کلمه «برداشت مجدد» دربارهی یک پروژهی سینمایی بلافاصله آن را یک پروژه شکستخورده یا مشکلدار بدانند، اما در اصل اینطور نیست. مطمئنا این مساله نگرانکننده خواهد بود که پروژهای ماهها درگیر فیلمبرداری مجدد باشد، اما اغلب اوقات برداشتهای مجدد بخشی از فرآیندهای تولید خلاقانه است. حتی کمپانی مارول هم چند هفته فیلمبرداری مجدد را به طور ثابت در برنامه تولید هر فیلم قرار میدهد.
جیمز گان با تأیید اینکه فیلم جوخهیی انتحاری (The Suicide Squad) را بدون نیاز به حتی یک برداشت مجدد به پایان رسانده است، همه را غافلگیر کرد. تا آوریل ۲۰۲۱، یعنی بیش از سه ماه قبل از اکران، فیلم مراحل تولید را به پایان رسانده بود و اساسا فقط در انتظار نمایش در سینماها بود.
گان در توییترش دربارهی این وضعیت منحصربهفرد گفت: «نکتهای که عجیب است این است که ما حتی یک نما از پیکاپها یا هیچ فیلمبرداری مجددی پس از تولید انجام ندادیم. اگر کریس نولان و فیلمهایش را به حساب نیاوریم، این اتفاق تقریبا هرگز در هیچ فیلم ابرقهرمانی رخ نداده.»
بعد از اکران و دیدن کیفیت تولید فیلم ، تأثیر این مسأله بیشتر هم شد. صرف نظر از عملکرد فیلم در گیشه، جوخهی انتحاری کاملا توانایی گان در ارائه فیلمی یکنواخت و باکیفیت را به رخ میکشد.
۱۵. اما استون در فیلم «کرولا» ۴۷ بار تغییر لباس داشت
هر حرف و حدیثی هم دربارهی فیلم کرولا (Cruella ) بر سر زبانها باشد، در شکوه و عظمت طراحی لباسهای باورنکردنی آن که با نهایت ظرافت و خلاقیت توسط جنی بیوان انجام شده است، بحثی وجود ندارد. طراحی که احتمالا یازدهمین اسکار خود را هم امسال برای همین طراحیهای خارقالعادهی فیلم کرولا خواهد گرفت.
باورش سخت است اما بیوان در مجموع ۲۷۷ لباس برای بازیگران اصلی فیلم طراحی کرد که ۴۷ تای آن تنهای برای اما استون در نقش کرولا بوده است. بله! منظورمان دقیقا همین است! اما استون در طول ۱۳۴ دقیقه بازی در نقش استلا/کرولا ۴۷ لباس مختلف داشته؛ به بیان دیگر، او بهطور میانگین در هر ۲٫۸۵ دقیقه یک لباس جدید پوشیده است.
انصافا همین مسأله بهتنهایی باید اسکار بیوان را تضمین کند. خود طراح در این زمینه گفته است: «طراحی لباس این فیلم بزرگترین کاریست که من انجام دادهام… برای من بسیار مهم بود که کرولا در تمام فیلم سیاه، سفید، خاکستری و قرمز باشد.»
۱۴. مرد مورچهای در فیلم «شانگچی و اربابان ده حلقه» حضور داشت؟
با توجه به اینکه هم مرد مورچهای (پل راد) و هم شانگ چی (سیمو لیو) در یک شهر یعنی سانفرانسیسکو زندگی میکنند، در ماههای منتهی به اکران شانگ چی شایعات مداومی نقل محافل بود مبنی بر اینکه اسکات لنگ یا یا همان مرد مورچهای نقشی کوتاه در این فیلم خواهد داشت.
بدیهی است که این اتفاق رخ نداد، اما زمانی که فیلمنامه در حال نگارش بوده این مسأله واقعا جالب توجه قرار گرفت. جاناتان شوارتز تهیهکننده استودیو مارول در این زمینه گفت: «دربارهی خیلی شخصیتهای دیگر که ممکن بود حضورشان چه در سانفراسیسکو چه در جاهای دیگر منطقی باشد صحبت کردیم. اما میدانید، فیلمنامه با گذشت زمان تکامل یافت و به آنچه در نهایت دیدید، تبدیل شد. جدای از همه چیز ما داشتیم داستان شانگ را تعریف میکردیم، بنابراین فکر میکنم از نسخهای که روی پرده رفت بسیار راضی هستیم.»
در مجموع پرداختن به داستان شانگ چی بهتنهایی و بدون حضور هیچکدام از ابرقهرمانهای نام آشنای دیگر مارول مطمئنا تصمیم درستی بود. البته خب با توجه به تجربهی قبلی، امکان دارد مرد مورچهای مخفیانه در فیلم حضور داشته باشد و ما نتوانسته باشیم او را ببینیم.
۱۳. کوکاکولا برای تکمیل تعقیب و گریز ایتالیا در فیلم «زمانی برای مردن نیست» ضروری بود
از آنجایی که فرنچایز جیمز باند به ولخرجیهای آشکار در بین مخاطبان سینما مشهور است، دیدن محصولات کوکاکولا در این فیلم اصلا با برندهای لاکچری و کلاسیک که مخاطبان از مأمور۰۰۷ انتظار دارند، مطابقت ندارد.
با وجود اینکه این نوشیدنی قندی در فیلم «زمانی برای مردن نیست» (No Time to Die) جهت نمایش موقعیتی لاکچری گنجانده نشده، ولی نقشی محوری در حصول اطمینان از این که یکی از بزرگترین سکانسهای اکشن فیلم تا حد ممکن به آرامی و البته چسبناک انجام شود، ایفا کرد.
در حین فیلمبرداری صحنهی ابتدایی تعقیب و گریز موتور سیکلت در ماترای ایتالیا، تیم تولید بیش از ۸۰۰۰ گالن (تقریبا ۳۲۰۰۰ لیتر) کوکاکولا به ارزش حدود ۷۷۰۰۰ دلار استفاده کرد و آن را در خیابان های باستانی ماترا ریخت.
منطق پشت این کار این بود که کوکاکولا، با تمام خوبیهای حبابی و شیرینش، میتواند بهعنوان یک چسب لحظهای (که بعد از اتمام کار هم بهراحتی از خیابانهای باستانی شسته میشود) عمل کند و به وسایل نقلیه فیلم کمی چسبندگی بیشتری بدهد و از سر خوردن آنها بر روی سطوح لغزنده و گاهی ناهموار خیابان جلوگیری کند. این مسأله به ویژه برای صحنهی نمادینی که باند با موتور سیکلت از روی دیوار سنگی میپرد بسیار مهم بود.
بعد از اتمام زمان فیلمبرداری آنها در ماترا، تیم تولید مجبور شد برای شستوشوی کوکاکولا، خیابانها را با آب اسپری کند.
۱۲. حضور کریس ایوانز در فیلم «مرد آزاد» در کمتر از ۱۰ دقیقه فیلمبرداری شد
یکی از غافلگیرکنندهترین صحنههای فیلم «مرد آزاد» (Free Guy) حضورکریس ایوانز است که به معنای واقعی کلمه برای فقط دو ثانیه بهعنوان خودش، کریس ایوانز، حضور دارد که در کافیشاپ نشسته و در حال تماشای ویدیوی استفاده رایان رینولدز از سپر کاپیتان آمریکا برای نبرد با خودش است. ایوانز در حالی که این جنگ را از طریق تلفن خود تماشا میکند، با خنده فریاد میزند: «این دیگه چه کوفتیه!؟» و این تمام چیزیست که در فیلمنامه برای او نوشته شده است. هر چند همین دو ثانیه حضور هم داستان جالبی دارد.
در ابتدا اصلا قرار نبود ایوانز در این فیلم حضور داشته باشد. اما وقتی رینولدز به این مسأله پی برد که ایوانز هم برای فیلمبرداری سریال تلویزیونی «دفاع از جیکوب» در بوستون حضور دارد، به ایوانز پیامک داد تا او را به صحنه فیلمبرداری دعوت کند. با این وعده که میتواند کوتاهترین زمان حضور در فیلم را در زمانی بیسابقه فیلمبرداری کند، ایوانز را راضی کرد و ایوانز هم بلافاصله با آن موافقت کرد.
کارگردان شاون لوی در این باره میگوید: «رایان به معنای واقعی کلمه فقط با یک پیام کریس ایوانز را راضی کرد. حدس میزنم دلیلش عضویت در شبکهی ستارههای خوشتیپ است که همه همدیگر را میشناسند و ما انسانهای معمولی اجازه ورود به آن را نداریم. اما رایان دقیقا میدانست که کریس بهخاطر فیلمبرداری سریال «دفاع از جیکوب» در بوستون است و گفت اگر بتوانی تا صحنه فیلمبرداری ما بیایی و اگر شاون بتواند در ۱۰ دقیقه صحنهی حضور تو را فیلمبرداری کند، این کامئو را قبول میکنی؟ و کریس ( که واقعا همانقدر که به نظر میرسد باحال است) گفت بله. دقیقا اینطور بود که او به مجموعهی ما آمد و من با دوربین منتظر بودم. در عرض پنج دقیقه از او فیلم گرفتیم و ایوان دوباره در راه صحنهی خودش بود. بله این تمام ماجرا بود.»
با توجه به پیچیدگیهای بسیار زیاد تنظیم نور و گریم و حتی تنظیمات اولیه دوربین برای صحنههایی مانند این، فیلمبرداری این صحنه اتفاقی باورنکردنیست که خیلی هم خوب انجام شده.
۱۱. فیلم کینگزمن ۸ تاریخ انتشار متفاوتی داشت
فیلم «کینگزمن» (The King’s Man) بلاخره در روزهای پایانی سال گذشته اکران شد و نه تنها یکی از طولانیترین تأخیرهای اکران در پی این همهگیری بود، بلکه یکی از فیلمهایی بود که اکران آن بارها تأخیر خورد. هشت تاریخ مختلف برای اکران این فیلم اعلام شد در نهایت یکی از آنها اتفاق افتاد، هفت زمان دیگر به دلیل تاخیرهای معمول تولید و بعد هم شروع همهگیری تغییر کرد.
اولین تاریخ اعلام شده برای اکران ۱۵ نوامبر ۲۰۱۹ بود اما در نهایت در ۲۲ دسامبر ۲۰۲۱ منتشر شد. حتی اگر تماشاگران از دیدن تریلرهای فیلم در این مدت هم خسته نشده بودند، به وضوح در پایان سال و در مقابل دو فیلم «مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست» و ر«ستاخیزهای ماتریکس» این فیلم شانسی برای تصاحب گیشه نداشت.
۱۰. کومیل نانجیانی کربوهیدرات و شکر را برای یک سال ترک کرد تا برای بازی در فیلم «ابدیها» روی فرم بیاید
کومیل نانجیانی با بازی در نقش ابرقهرمان خردمند، کینگو (Kingo)، در فیلم «ابدیها» (Eternals) ثابت کرد که از آن دست ستارههاییست که همه توجهها را به خود معطوف میکند. اما نانجیانی فقط به شوخیهای موفق خود اکتفا نکرده بود و برای رسیدن به وضعیتی مناسب برای قرار گرفتن در نقش این ابر قهرمان دگرگونی فیزیکی شدید و واقعیتش را بخواهید، تکاندهندهای را تجربه کرده است.
این بازیگر علاوه بر این که ساعتها در باشگاه و تحت نظر بهترین مربیهای شخصی تمرین میکرد، قندهای مصنوعی را هم کنار گذاشت و حدود یک سال به رژیم غذایی کم کربوهیدرات روی آورد. هرچند برخلاف سایر فیلمهای ابرقهرمانی نانجیانی حتی در یک صحنه هم بدون پیراهن ظاهر نشد، اما نتایج مشخصا شوکهکننده بوده. اگر هم نانجیانی بیشتر به خاطر پرستیژ خودش این تصمیم را گرفته باشد و نه به این دلیل که مارول به او گفته بود، این اتفاق آنقدری جالب هست که در این لیست جای بگیرد.
۹. لومیس در فیلم قتلهای هالوین با جلوههای عملی و نه CGI بازسازی شده بود
سکانس پیش درآمد فیلم «قتلهای هالوین» (Halloween Kills) تصویر کوتاهی از نماد فرنچایز دکتر سام لومیس را به نمایش میگذارد که گویا با استفاده از تکنیک CGI بازیگر فقید این نقش، دونالد پلیسنس، روی بازیگر دیگری ساخته شده.
باید بدانید که در کمال تعجب نتیجه نهایی بدون هیچ VFX به دست آمد. در عوض، تام جونز جونیور، کارگردان هنری فیلم، پروتز ۱۱ تکهای را پوشید تا عملا از لحاظ ظاهری به لومیس تبدیل شود. اینطور که پیداست نتیجه هم بسیار خوب بوده.
همین مسأله کمک کرده تا حتی در شرایط نوری کم هم صحنهها کاملا طبیعی به نظر برسند، حس توهم بهخوبی القا شود و بتوان هرگونه ناهماهنگی را از بین برد. اما به هرحال اکثریت قریب به اتفاق بینندگان مطمئنا تصور میکردند که این صورت از طریق تکنیکهای دیجیتالی به دست آمده است.
۸. فیلم «ونوم: بگذار کارنیج بیاید» قرار بود به نام آهنگ Joy Division نامگذاری شود
اسم «ونوم: بگذار کارنیج بیاید» (Venom: Let There Be Carnage) ممکن است به عقیدهی خیلیهای عنوان مناسبی برای این فیلم نباشد، اما به اندازه کافی موثر است که فورا مخاطبان را متوجه کند که فیلم درباره چه چیزی است. اما عنوان فیلم در طول مراحل تولید هنوز مشخص نشده بود و به همین دلیل آن را صرفاً با عنوان «ونوم ۲» فیلمبرداری کردند.
با این حال، یک لحظهی کوتاه در زمان بود که فیلم عنوانی کاملا مسخره پیدا کرد. اندی سرکیس به سونی پیشنهاد کرد که میتواند اسم فیلم را «ونوم:عشق ما را از هم جدا خواهد کرد» (Venom: Love Will Tear Us Apart) نامگذاری کند که عنوان آهنگ نمادینی از Joy Division است.
متاسفانه سونی این پیشنهاد را جدی نگرفت ولی با توجه به این که این فیلم کمدی رمانتیکی با حضور ادی بروک و سیمبیوت است، میتوانست عنوانی کاملا مناسب باشد.
۷. در ابتدا تایگر وودز، تونی هاوک و جکی چان برای بازی در انیمیشن «هرج و مرج فضایی ۲» در نظر گرفته شده بودند
عجیب نبود که «هرج و مرج فضایی ۲» (Space Jam: A New Legacy) نتوانست فیلم موفقی باشد، بهخصوص با توجه به اینکه برادران وارنر اساسا از زمانی که فیلم اصلی در سال ۱۹۹۶ پخش شد، سعی داشتند دنبالهای برای این فیلم بسازند. تعداد بسیار زیادی از تلاشهای نافرجام برای ساخت «هرج و مرج فضایی ۲» در ربع دهه گذشته انجام شده که میتوان گفت در اکثر آنها جای سؤالات زیادی وجود دارد.
استودیو ابتدا میخواست مایکل جردن برای بازی برگردد. وقتی او نپذیرفت، تایگر وودز را بهعنوان گزینهای برای «Golf Jam» در نظر گرفت، سپس نام جف گوردون، مسابقهدهنده سابق خودروهای سهامی، را برای بازی در «Race Jam» به میان آمد، بعد تونی هاوک برای بازی در «Skate Jam» و عجیبتر از همه جکی چان برای «Spy Jam».
«Skate Jam» حتی تقریبا به مرحلهی تولید رسیده بود اما به دلیل عملکرد تجاری ضعیف لونی تونز در سال ۲۰۰۳، متعاقبا لغو شد. هیچ توضیحی دربارهی دلیل لغو «Spy Jam» وجود ندارد با این حال، احتمالا هرچه بود بدتر از آن چیزی نبود که ما در نهایت دیدیم.
۶. اولین پیش نویس فیلمنامهی «بیوهی سیاه» فقط در ۱۱ روز نوشته شد
معمولا حتی اولین پیشنویس فیلمنامهی یک فیلم پرفروش هم زمان زیادی طول میکشد تا نوشته شود. حتی لختترین و اسکلتیترین فیلمنامههای اولیه یک فیلم بزرگ فی البداهه به فیلمنامهنویسی نیاز دارد که هفتهها یا حتی ماهها زمان خود را برای تولید چیزی که قرار است فیلم به آن تبدیل شود، اختصاص دهد.
اریک پیرسون نویسنده فیلم «بیوهی سیاه» (Black Widow) در واقع اولین پیشنویس فیلم را تنها در ۱۱ روز نوشت. او گفت: «ما با کوین فایگی و تهیهکننده، برایان چاپک و کارگردان، کیت شورتلند ملاقات کردیم و با اسکارلت جوهانسون زیاد صحبت کردیم… حتی خیلی از مسائل را تلفنی حل کردیم و من ساعتها او را پشت تلفن گیر انداختم. در آخر به سندی رسیدم که درست مثل یک نقشه بود. وقتی میدانم چه میخواهم، سریع مینویسم. البته این اولین پیشنویس بود و بارها بازنویسی شد.»
البته ممکن است بعضی اینطور استدلال کنند که به همین دلیل بوده که فیلمنامه نهایی بسیار کمرنگ و غیرجاهطلبانه بوده است، زیرا نمیتوان با همچین سرعتی فیلمنامهای کامل نوشت.
۵. تأخیر در اکران باعث شد تا فیلم گوشی هوشمند خارج از رده را تبلیغ کند
یکی از عوارض مهم و غیرمنتظره همهگیری برای هالیوود مربوط قراردادهای تبلیغاتی محصولات بود. اگر اکران فیلمها زیاد به تأخیر میافتاد، خیلی از این محصولات منسوخ میشد، در نتیجه تبلیغ برای آنها هم کاری بیهوده بود. شایعه شده بود که فیلم «زمانی برای مردن نیست» (No Time to Die) برای بهروزرسانی برخی از محصولات فناوری تبلیغاتی خود که منسوخ شده بود، دوباره فیلمبرداری شد. ولی مسلما فاحشترین نمونه این مشکل در فیلم F9 رخ داد.
فیلمبرداری F9 در ژوئن ۲۰۱۹ آغاز شد، اما زمانی که بلاخره در نوامبر به پایان رسید، گوشی F9از مد افتاده بود و حتی تولید آن هم متوقف شد. به دلیل همهگیری، F9 تا ژوئن سال ۲۰۲۱ در بیشتر نقاط جهان اکران نشد، یعنی بیش از ۱۸ ماه پس از اینکه این گوشی کاملا منسوخ شد. مسلما اگر فیلم به تاریخ اکران اولیه برنامهریزیشده یعنی بهار ۲۰۲۰ میرسید، نمایش محصول در فیلم تبلیغ بزرگی برای آن بود، اما حتی یک ریال هم خرج کردن برای تبلیغات محصولی که بیش از یک سال و نیم از بازار خارج شده بود مسالهی دیگریست.
جالب است که گوشی Hydrogen One هم به تازگی در فیلم «به بالا نگاه نکن» (Don’t Look Up) نتفلیکس ظاهر شد، اگرچه در این موضوع استفاده از یک دستگاه خارج از رده کاملا عمدی بود. آدام مککی کارگردان این فیلم میخواست از تلفنی با ظاهری منحصربهفرد استفاده کند و Hydrogen One کاملا متناسب با چیزی بود که دنبالش بود.
۴. فیلم «پیری اولین فیلم شیامالان بود که پس از تقریبا ۳۰ سال در خارج از فیلادلفیا فیلمبرداری شد
ام. نایت شیامالان، با وجود ماهیت متفاوت اغلب فیلمهایش، تقریبا تمام پروژههای سینمایی و تلویزیونی خود را در منطقه فیلادلفیا و اطراف آن فیلمبرداری کرده است. اما در جدیدترین فیلم شیامالان که «پیری» (Old) نام داشت، اتفاقی بزرگ رقم خورد و فیلمبرداری آن بیشتر در جمهوری دومینیکن انجام شد. به این ترتیب پس از اولین فیلم این کارگردان به نام «دعا با خشم» (Praying with Anger)که در سال ۱۹۹۲ اکران شد و بیشتر در هند فیلمبرداری شده بود، این تنها فیلم شیامالان بود که خارج از فیلادلفیا فیلمبرداری شد.
با این حال، احتمالا این مسأله باز هم تا مدتها برای این کارگردان تکرار نخواهد شد. تا به حال که فیلم هیجانی او با بازی دیو باتیستا، «کوبیدن در کابین» (Knock at the Cabin)، مطمئنا در جایی که او خانه میداند، فیلمبرداری خواهد شد.
۳. فیلم داستان «وست ساید» رویای کودکی استیون اسپیلبرگ بود
حتی فکر کردن به بازسازی فیلمی در حد و اندازههای «داستان وست ساید» (West Side Story) محصول سال ۱۹۶۱، جسارت بسیار زیادی لازم دارد. اما استیون اسپیلبرگ فیلمسازی معمولی نیست و بارها و بارها خود را بهعنوان یک غول صنعت اثبات کرده است که توانایی بهروزرسانی و به عقیدهی عدهای حتی بهبود فیلمهای نمادین موزیکال را به شایستهترین شکل دارد.
دلیل این بازسازی فقط هوس کارگردانی کسل نبود که میخواست خود را به چالش بکشد. اسپیلبرگ قبل از اکران فیلم توضیح داد از زمانی که پسری دهساله بود و آلبوم را شنید، آرزو داشته اقتباسی از فیلم موزیکال ۱۹۵۷ برادوی را کارگردانی کند. او گفت: «من هیچ وقت نتوانستم کودکیام را فراموش کنم. زمانی که برای اولین بار آلبوم داستان وست ساید را گوش دادم، دهساله بودم و هرگز فراموشش نکردم. من توانستم به آن رویا جامه عمل بپوشانم و به قولی که به خودم داده بودم عمل کنم. بله به خودم قول داده بودم که باید داستان وست ساید بسازم.»
تقریبا ۶۵ سال بعد، اسپیلبرگ به رویایی تقریبا تمام عمرش جامه عمل پوشاند و به نوبهی خود یکی از سختترین چالشهای کارگردانی در تمام دوران حرفهای خود را با موفقیت به انجام رساند. چند فیلمساز تا به حال موفق به انجام این کار شدهاند؟
۲. نقش جسیکا هنویک در مراحل پس از تولید فیلم «گودزیلا در برابر کونگ» حذف شد
سال ۲۰۲۱ برای جسیکا هنویک سالی پرکار بوده است. او با حضور موفق در فیلم «رستاخیزهای ماتریکس» ( Matrix Resurrections) در نقش ویروسی که همهی چشمها را به خود خیره کرد، فیلمبرداری یک نقش هنوز ناشناخته در فیلم «چاقوکشی ۲» (Knives Out 2) و ارائه یک نقش کلیدی با صداپیشگی در مجموعه انیمیشن «بلید رانر: لوپوس سیاه» (Blade Runner: Black Lotus) سالی موفق را پشت سر گذاشت.
سال او پرکارتر از این هم بوده زیرا او همچنین در بخشی از فیلم «گودزیلا در برابر کونگ» (Godzilla vs Kong) بازی کرده بود که متأسفانه در نهایت در کنار چندین صحنه از چندین بازیگر دیگر حذف شد. هنوز دقیقا تأیید نشده است که هنویک در نقش چه کسی بازی میکند، اگرچه نقش او به وضوح چندان مرتبط با داستان نبوده و احتمالا برداشتن آن به دلیل تعهد کارگردان آدام وینگارد برای نگه داشتن فیلم زیر دو ساعت بود.
با تمام این اوصاف، حیف شد که نقش از فیلم حذف شد، زیرا بسیاری از طرفداران او دوست داشتند ببینند او در اینبار چه کار میکند.
۱. صحنهی حیاتی فیلم «آخرین دوئل» با چندین دوربین فیلمبرداری شد تا برداشتها محدود شود
«آخرین دوئل» اثر ریدلی اسکات، حماسه تاریخی چالشبرانگیز اما ماهرانهای حول محور داستان مارگریت دو کاروژ (جودی کامر) است که ژاک لو گریس (آدام درایور) را به تجاوز جنسی متهم می کند. ساختار شبیه فیلم «راشومون» که از دید چند راوی نقل میشود، به این معنی است که ما مجبور هستیم این صحنهی محوری را دوبار تماشا کنیم، یک بار از منظر ژاک و سپس بار دیگر از دیدگاه مارگریت، که دومی داستان واقعی، اگر نگوییم عینی، اتفاقات است.
به جای اینکه آدام درایور و جودی کامر چنین صحنه طاقتفرسایی را به دو روش مختلف با تنظیمات دوربین متفاوت برای هر زاویه دوربین اجرا کنند، اسکات تصمیم گرفت تا هر نسخه را با چندین دوربین به طور همزمان فیلمبرداری کند. این بدان معنا بود که زمان اجرای صحنه به شدت کاهش یافت، که قطعا درایور و کامر هردو با توجه به ماهیت دشوار اجرای این صحنه از اسکات سپاسگزار بودند.
جدا از ملاحظات واضح برای راحتی بازیگران، گویا اسکات در کل تمایل دارد از تنظیمات چنددوربینی حتی برای صحنههای سادهی دیالوگ در فیلمهایش استفاده کند. این تکنیک به کارگردان ۸۴ ساله اجازه میدهد تا صحنهها را با کارایی فوقالعاده به انجام برساند و از پایان فیلمبرداری در زمان معقولی در هر روز اطمینان حاصل کند.
منبع: WhatCulture