۲۰ فیلم و انیمیشن شاهکاری که دیزنی را به یک امپراتوری تبدیل کردند
کدام یک از شما میتوانید بگویید که با حداقل یک انیمیشن والت دیزنی خاطره ندارید؟ چگونه میتوانستید بدون دیدن آثار شرکت والت دیزنی کودکی خود را از سر بگذرانید؟ آیا هیچکدام از انیمیشنهای «دامبو» (Dumbo)، «پینوکیو» (Pinocchio)، «بامبی» (Bambi)، «سیندرلا» (Cindrella) و صدها انیمیشن دیگر این شرکت را دیدهاید؟ استودیوهای شرکت والت دیزنی حالا دیگر قدمتشان به صد سال رسیده است. این شرکت را والت دیزنی با مشارکت برادرش روی الیور دیزنی، ۱۶ اکتبر ۱۹۲۳ راهاندازی کرد. والت و برادرش در ابتدا شرکتی کوچک تحت عنوان «شرکت برادران دیزنی» راه انداختند که قرار بود به تولید پویانمایی بپردازد.
با گذشت زمان همه چیز گسترش پیدا کرد و امروز شرکت والت دیزنی صاحب ۱۴ شهربازی، ۷۳ درصد سهام نشنال جئوگرافیک و تعداد زیادی از شبکههای تلویزیونی دیگر از جمله ایبیسی، شبکهی دیزنی، ایاسپیان و شبکه رسانهای فاکس است. بسیاری از شرکتهای فیلمسازی شناختهشده هم از زیر مجموعههای شرکت والت دیزنی هستند؛ شرکتهایی مانند استودیو انیمیشن والت دیزنی، پیکسار، مارول اینترتینمنت، لوکاس فیلم، میرامکس، فاکس قرن بیستم و فاکس سرچلایت پیکچرز. شرکت دیزنی امروزه یکی از پردرآمدترین شرکتهای دنیا است و از نظر درآمد، توانسته رتبهی سی و پنجم را در بین شرکتهای ایالات متحدهی آمریکا به دست آورد.
شرکت دیزنی طی سالهای فعالیت خود توانسته است به واسطهی انیمیشنها و فیلمهای خود، انسانهای زیادی را دلدادهی پردهی نقرهای کند. شخصیتهایی که این شرکت به مخاطبان سینمایی معرفی کرده است، شخصیتهایی ماندگار هستند که با وجود گذشت چندین دهه هنوز هم برای سینمادوستان جذاباند و آنها را به وجد میآورند. شرکت والت دیزنی طی سالهای فعالیت هنری خود توانسته است ۱۳۵ بار جایزهی اسکار را به دست آورد و از این ۱۳۵ مرتبه، ۲۶ بار خود والت این جایزه را به دست آورده است. شرکتهای دیگر فیلمسازی هم وجود دارند که مانند دیزنی توانستهاند بیش از یک قرن به حیات خود ادامه دهند، اما دیزنی کاری فراتر از فقط بقا پیدا کردن انجام داده است.
شرکت دیزنی فیلمهای خود را به یک امپراطوری محصولات بصری تبدیل کرد و حالا دیگر ژانر مخصوص به خودش را در سینما دارد؛ فیلمهای دیزنی. این ژانر را باید بهترین ژانر سرگرمکنندهی خانوادگی دانست. بهترین فیلمهای دنیای دیزنی فیلمهای رنگارنگ، خوشدل و سرگرمکننده برای کودکان هستند، اما بیشک بزرگسالان هم اگر به آنها دقت کنند، درمییابند که در سالنهای سینما توسط این فیلمها تسخیر خواهند شد. هر انیمیشن شرکت والت دیزنی، میتواند هم کودکان و هم بزرگسالان را وارد دنیایی متفاوت کند، اما فقط بعضی از انیمیشنهای این شرکت هستند که میتوان از آنها به عنوان نقاط عطفی برای مسیر صد سالهی دیزنی یاد کرد. در ادامه نگاهی میاندازیم به ۲۰ انیمیشن که والت دیزنی را تعریف کردند.
۱. کشتی بخار ویلی (Steamboat Willie)
- سال تولید: ۱۹۲۸
- کارگردان: والت دیزنی، آب آیورکس
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
موسس اصلی شرکت برادران دیزنی و بعدها دیزنی، یعنی والت دیزنی، شخصیت میکی ماوس را سال ۱۹۲۸ در یک قطار طراحی کرد. شرکتی که دیزنی و برادرش تاسیس کرده بودند فاصلهی زیادی با ورشکستگی کامل نداشت و یکی از روزهایی که والت و روی در حال برگشتن از منهتن به سمت هالیوود بودند، این ایده در ذهنشان شکل گرفت. این دو برادر به تازگی کنترل نخستین شخصیت انیمیشنی محبوبی که خلق کرده بودند، ازوالد، را از دست داده بودند و نیاز داشتند که خیلی زود یکبار دیگر به پروژهای موفقیتآمیز دست پیدا کنند. بقیهی داستان را همهی شما میدانید. میکی ماوس توانست تبدیل به یکی از شناختهشدهترین شخصیتهای انیمیشنی جهان شود و نام دیزنی را بر سر زبانها بیاندازد.
«کشتی بخار ویلی» یک انیمیشن کوتاه از والت دیزنی بود که در آن میکی ماوس برای سومینبار نقش اصلی را ایفا میکرد و در کمال تعجب با وجود عدم موفقیت دو انیمیشن قبلی، قسمت سوم توانست موفقیت را برای والت دیزنی به ارمغان بیاورد. طبق مستندات ارائه شده در موزهی خانوادگی والت دیزنی، این انیمیشن کوتاه یکی از نخستین انیمیشنهایی بود که در آن از صدای هماهنگشده با تصویر استفاده شده است. در کتابی به نام ۵۰ انیمیشن برتر تاریخ که سال ۱۹۹۴ منتشر شد و در آن از انیماتورهای مختلف در رابطه با بهترین انیمیشنهای تاریخ نظر خواهی کردند، «کشتی بخار ویلی» توانست رتبهی سیزدهم را کسب کند.
تماشای این انیمیشن والت دیزنی، حتی امروزه هم میتواند مخاطب را به وجد بیاورد؛ از همان ابتدا و سوتهای آهنگین میکی ماوس وقتی که در حال هدایت کشتی بخار است گرفته تا طوطیای که بعد از افتادن میکی به او میخندد و پیت که اگرچه سعی دارد با لگد ضربهای به میکی بزند، اما نهایتا آن لگد را به خودش میزند. «کشتی بخار ویلی» را شاید بتوان یکی از بهترین کمدیهای اسلپاستیک هم دانست. «کشتی بخار ویلی» تقریبا بدون هیچ دیالوگی و به واسطهی اعمال شخصیتهای خود موفق میشود فضایی کمیک خلق کند که اگر نام آن را کودکانه بگذاریم نامناسب خواهد بود؛ چرا که هر بزرگسالی میتواند در این فیلم غرق شود و از موقعیتهای خندهداری که در آن رخ می دهند لذت ببرد.
روی و والت از آن جایی که از به موفقیت رسیدن یک انیمیشن صدادار مطمئن نبودند، تصمیم گرفتند پیش از این که برای این انیمیشن صدا تولید کنند، آن را همراه با موسیقی زنده به اکران در آورند و ۲۹ جولای ۱۹۲۸، پیش از اکران عمومی چنین کردند. خود فیلم به صورت رسمی بعد از تولید شدن موسیقی متن و جلوههای صوتی ویژه، در نوامبر همان سال به اکران عمومی درآمد. سال ۲۰۲۳، به مناسبت ۱۰۰ سالگی شرکت دیزنی، این شرکت سریالی با نام «دنیای شگفتانگیز میکی ماوس» (The Wonderful World of Mickey Mouse) منتشر کرد. میکی ماوس و انیمیشن «کشتی بخار ویلی» بیشک سنگ بنای شرکت دیزنی هستند چرا که اگر این شخصیت و این انیمیشن ساخته نمیشدند شاید شرکت دیزنی ورشکست میشد و ما هرگز نمیتوانستیم شاهد هیچکدام از انیمیشنهای شگفتانگیزی باشیم که این شرکت طی سالها فعالیت خود برای ما تولید کرده است.
۲. سفیدبرفی و هفت کوتوله (Snow White and the Seven Dwarfs)
- سال تولید: ۱۹۳۷
- کارگردان: دیوید هند، ویلیام کوترل، ویلفرد جکسون
- بازیگران: آدریانا کاسلوتی، لوسیل لا لاورن، هری استاکول، روی اتول
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۷ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۹۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
از ۱۹۲۸ و بعد از انتشار «کشتی بخار ویلی»، شرکت دیزنی یک دهه زمان صرف کرد تا کیفیت آثار انیمیشنی خود را بهبود ببخشد. این شرکت هم در زمینهی فنی تلاشهای فراوانی نمود و هم در زمینهی داستانی. در این یک دهه مجموعه انیمیشنهای کوتاه مختلفی منتشر شدند که دیزنی در آنها تلاش میکرد تا مخاطبان خود را با شخصیتهای انیمیشنی جدید و به یادماندنی آشنا نماید. بعضی از این انیمیشنهای کوتاه حتی توانستند نامزد دریافت جایزهی اسکار شوند؛ انیمیشنهایی مانند «سه خوک کوچک» (The Three Little Pigs)، «میل پیر» (The Old Mill)، «لاکپشت و خرگوش» (The Tortoise and the Hare) و «فردیناند؛ گاو» (Ferdinand the Bull).
این انیمیشنها در مجموع توانستند طی سالهای ۱۹۳۲ تا ۱۹۳۸ دیزنی را ۱۳ مرتبه نامزد اسکار کنند و ۷ مرتبه جایزهی اسکار را برای این شرکت به دست آورند. تمام اینها فقط تمریناتی بود در جهت آمادهسازی بزرگترین دستآورد این استودیو. انیمیشن «سفیدبرفی و هفت کوتوله» از والت دیزنی نخستین انیمیشن بلند مدت تاریخ سینما است؛ نخستین انیمیشنی که میتوان آن را از نظر زمانی و طول مدت، یک فیلم کامل دانست. این فیلم ۸۳ دقیقه طول دارد و توانست تاریخ انیمیشنهای سینمایی را برای همیشه دستخوش تغییر کند. این فیلم داستان سفید برفی را روایت میکند؛ او که والدین خود را در کودکی از دست داده یک شاهدخت زیبا است.
ملکهی شرور داستان که نامادری سفیدبرفی محسوب میشود، هر روز از آیینهی جادویی خود میپرسد که چه کسی زیباترین زن جهان است و آیینه هرروز میگوید: «شما ای ملکه.» یک روز اما آیینه دیگر نمیتواند دروغ بگوید و سفیدبرفی را به عنوان ززیباترین زن دنیا معرفی میکند. همین کافی است که ملکهی شرور خشمگین شود و دستور کشته شدن سفیدبرفی را صادر کند. در دنیای انیمیشن اما آدمها مهربانتر هستند. شکارچی در نهایت نمیتواند سفیدبرفی را بکشد و او را به دل جنگل فراری میدهد. در همین مسیر است که سفید برفی کلبهی هفت کوتوله را پیدا میکند و قرار میشود در ازای پخت و پز و تمیزکاری، در کنار آنها زندگی کند. ملکه اما وقتی که از زنده بودن سفیدبرفی آگاه میشود نقشهی دیگری میچیند و اینبار با یک سیب مسموم و تغییر قیافه به او نزدیک میشود.
این انیمیشن والت دیزنی ابتدا سال ۱۹۳۷ اکرانی محدود داشت و سپس سال بعد به اکران وسیع و گسترده درآمد. انیماتورهای دیزنی توانستند در «سفیدبرفی و هفت کوتوله» حرکات شخصیتهای انیمیشنی را طبیعیتر کنند و این حرکات طبیعیتر باعث شدند مخاطبان بتوانند ارتباط بهتری با شخصیتهای انیمیشنی برقرار نمایند. دیزنی به واسطهی ساخت این انیمیشن توانست جایزهی دستآورد ویژه را از جشنوارهی جوایز اسکار دریافت کند. این انیمیشن توانست با بودجهی کمتر از یک میلیون و نیم خود به فروش بیش از ۴۱۸ میلیون دلاری دست پیدا کند. این فیلم بر اساس افسانهی آلمانی ۱۸۱۲ که برادران گریم آن را به رشتهی تحریر در آوردهاند ساخته شده است.
۳. فانتازیا (Fantasia)
- سال تولید: ۱۹۴۰
- کارگردان: ساموئل آرمسترانگ، جیمز آلگار، بیل رابرتز، پائول ساترفیلد، بن شارپستین، دیوید هند، همیلتون لاسک، جیم هندلی، فورد بیب، تی. هی، نورم فرگوسن، ویلفرد جکسون
- بازیگران: لئوپولد استوکوفسکی، دیمز تیلور
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۵ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۹۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
انتشار «سفیدبرفی و هفت کوتوله» دیزنی را تبدیل به یکی از قطبهای هنری هالیوود کرد. حالا دیزنی یکبار توانسته بود یک انیمیشن سینمایی تولید کند و بیشک قرار بود تولیدات بیشتری در راه باشند. موفقین «سفیدبرفی و هفت کوتوله» به معنای آن بود که شرکت دیزنی بدون نگرانی در رابطه با ورشکستگی، میتواند تمرکز خود را بر فعالیتهای هنری و تولید آثار جدید و شگفتانگیز کند. «فانتازیا» را باید یکی از جاهطلبانهترین و شناختهشدهترین آثار سینمایی شرکت والت دیزنی دانست. این انیمیشن ترکیبی جذاب است از تصویر و موسیقیهای کلاسیک مانند آثار چایکفسکی و بتهوون. در «فانتازیا» جلوههای انیمیشنی در انواع و اقسام مختلف دیده میشوند؛ از شحنههای رنگارنگ و جذاب گرفته تا صحنههای تاریک.
به یادماندنیترین بخش این انیمیشن والت دیزنی بخشی است که در آن جادوگر به دنبال کسی میگردد تا فوت و فنهای خود را به او آموزش دهد. میکی ماوس از راه میرسد و قبول میکند که شاگرد او شود. فقط بعد از این که جادوگر کارگاه خود را ترک میکند، ما در مییابیم که میکی ماوس هنوز هم چیز زیادی یاد نگرفته است. این بخش از انیمیشن «فانتازیا» بر اساس یک شعر کوتاه از گوته به نام شاگرد جادوگر ساخته شده است. در کتاب «صد سال سینمای انیمیشن»، آلبرتو بندازی نوشته است که انیمیشن «فانتازیا» بر اساس ۸ قطعهی موسیقی کلاسیک ساخته شد و هنرمندان سازندهی آن برای اولینبار توانستند در استودیوهای دیزنی فرصتی برای ارائه کردن همهی تواناییهایدزیباییشناسانه و گرافیکی خود پیدا کنند.
«فانتازیا» در زمان اکران توانست نظر مثبت بسیاری ازمنتقدان سینمایی را جذب کند و بسیاری آن را یک شاهکار نامیدند. انجمن فیلم آمریکا در لیستی که سال ۱۹۴۰ تحت عنوان ده فیلم برتر منتشر کرد، «فانتازیا» را در رتبهی پنجم قرار داد. «فانتازیا» توانست دو جایزهی اسکار افتخاری دریافت کند و همچنین حلقهی منتقدان فیلم نیویورک جایزهی ویژهی خود را به این فیلم اهدا کردند. پارودیهای سینمایی و سریالهای زیادی از دنیای سینمایی «فانتازیا» ساخته شدهاند. در کنار این محتواهای بصری سرگرمکننده، دیزنی بعدها محصولات آموزشی دنیای «فانتازیا» را هم منتشر کرد؛ محصولاتی مانند پکیج آموزش زبان انگلیسی و … . این فیلم با بودجهی ۲.۲۸ میلیون دلاری توانست در گیشه بیش از ۸۳ میلیون دلار بفروشد. «فانتازیا» نخستین انیمیشن تاریخ سینما است که بیش از ۲ ساعت طول دارد. دیزنی در سالهای طلایی هالیوود هیچ کاری نمیکرد مگر آن که قرار باشد محدودیتها را جابهجا کند.
۴. پینوکیو (Pinocchio)
- سال تولید: ۱۹۴۰
- کارگردان: تی. هی، بیل رابرتز، پائول ساترفیلد، بن شارپستین، همیلتون لاسک، جک کینی، نورم فرگوسن، ویلفرد جکسون
- بازیگران: کلیف ادواردز، دیکی جونز، کریستین راب، مل بلانک
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۹۹ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
میدانید چرا تمام بازسازیهای سینمایی دیزنی از این انیمیشن کلاسیک با داستان فانتزی در گیشه شکست میخورند؟ چرا که هرگز نمیتوانند به خوبی نخستین فیلمی باشند که از این شخصیت ساخته شده است. دیزنی سال ۱۹۴۰ به بازگویی یکی دیگر از داستانهای کلاسیک کودکانه پرداخت و با همین انیمیشن بود که سبک متفاوت و خاص دیزنی که هنوز هم میتوان آن را در انیمیشنهای ساخته شده توسط این شرکت دید، سر و شکل گرفت. در «پینوکیو» بود که کمدی انیمیشنی با شخصیتهای احساسی ترکیب شدند و باعث شدند تمام شخصیتهای این انیمیشن تبدیل به شخصیتهایی قابل درک و ملموس شوند.
مخاطب موفق میشود فراتر از دنیای انیمیشن، وارد جهان «پینوکیو» شود چرا که میتواند اعمال و احساسات شخصیتهای داستان را درک کند. در این انیمیشن، انیماتورها از تکنولوژیهای جدیدی مانند تکنولوژی چند دوربینی استفاده کردند تا بتوانند در صحنههای مورد نیاز احساس عمق و واقعگرایی بیشتری به تصویر ببخشند. شخصیتهایی مانند جیمینی ملخ، فیگارو گربه و کلئو ماهی طلایی شخصیتهایی بودند که در «پینوکیو» درخشیدند و به پیش بردن داستان کمک شایانی کردند. به همین دلیل این شخصیتها تبدیل به الگویی شدند برای انیمیشنهای بعدی شرکت دیزنی. در بسیاری موارد حتی شرکتهایی که بعدها تبدیل به رقیبهای دیزنی شدند هم از همین نمونهها که برای نخستینبار دیزنی آنها را ساخته است نمونهبرداری کردهاند.
این انیمیشن از روی کتاب ماجراهای پینوکیو از کارلو کلودی ساخته شده است. «پینوکیو» توانست جایزهی اسکار بهترین ترانه و بهترین موسیقی متن را به دست آورد. این فیلم با بودجهی ۲.۶ میلیون دلاری توانست ۱۶۴ میلیون دلار بفروشد. «پینوکیو» تبدیل به الگویی شد برای تمام انیمیشنهای دیگری که بعد از آن ساخته شدند. این انیمیشن از وبسایت راتن تومیتوز امتیاز ۱۰۰ از ۱۰۰ را گرفته است و بیشک این افتخاری نیست که نصیب هر فیلمی شود. پینوکیو اما با داستان درخشان و گیرای خود، شخصیتهای مختلف و قابل لمسش، تصاویر رنگارنگ و جذابش، استفادهی مناسبش از تکنولوژی و البته شخصیتپردازیهای حسابشدهاش توانسته به این افتخار دست پیدا کند.
داستان «پینوکیو» دربارهی پیرمرد نجاری است که فرزندی ندارد. ژپتو که مردی تنها است و از زندگی دل خوشی ندارد، یک پسر چوبی برای خودش میسازد تا گذران زندگی برایش راحتتر شود. یک پری به این پسرک چوبی جان میدهد و حالا ژپتو یک پسر چوبی زنده دارد. پینوکیو مانند یک بچهی معمولی سعی دارد دنیا را کشف کند، اما او تفاوتهای مخصوص خودش را با انسانهای معمولی دارد. داستان «پینوکیو» داستانی تمثیلی است که هر مخاطبی میتواند بخشی از زندگی خود را در آن ببیند. «پینوکیو» فیلمی است که میتوان از آن به عنوان الگوی سایر آثار والت دیزنی یاد کرد.
۵. دامبو (Dumbo)
- سال تولید: ۱۹۴۱
- کارگردان: بن شارپستین
- بازیگران: ادوارد بروفی، هرمن بینگ، استرلینگ هالووی، ورنا فلتون
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۵ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۹۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
سالهای طلایی والت دیزنی سالهای آسانی نبودند. اگرچه آنها نخستین استودیو تاریخ بودند که یک انیمیشن سریالی ساخته است و اگرچه آثار آنها توانسته بودند در گیشه به سوددهی برسند و اگرچه شرکت دیزنی رکورددار کسب نامزدی اسکار بود ، با اینحال این شرکت در زمینهی بودجه دچار کمبود میشد. به دنبال کسب بودجه برای انجام دادن پروژههای دیگر، دیزنی خیلی سریع مراحل پیش تولید این انیمیشن را انجام داد و با عجله آن را ساخت. بعد از اکران، «دامبو» تبدیل به یکی دیگر از آن انیمیشنهای کلاسیک دیزنی شد که با گذشت این همه سال، هنوز هم بسیاری از کودکان همراه با والدین خود به تماشای آن مینشینند.
داستان تاثیرگذار یک فیل کوچک با گوشهای خیلی بزرگ که بسیار تحت فشار اجتماع اطراف خود قرار میگیرد اما از گوشهای خود استفاده میکند تا پرواز کند و به اهداف خودش دست یابد، تقریبا یک داستان کلاسیک بینقص است. این فیلم که با بودجهی ۹۵۰ هزار دلاری ساخته شد، توانست در گیشه با وجود همزمانی با جنگ جهانی دوم، بیش از ۱.۶ میلیون دلار بفروشد و پولی را که دیزنی به آن نیاز داشت تا پروژههای دیگر خود را به اجرا در آورد برایش به ارمغان آورد. دامبو توانست جایزهی اسکار بهترین موسیقی فیلم را دریافت کند. «دامبو» تبدیل به سودآورترین فیلم دیزنی در دههی ۱۹۴۰ میلادی شد و توانست یکبار دیگر به همه نشان دهد که انیمیشن میتواند تا چه اندازه موفق باشد.
«دامبو» یک داستان احساسی و درگیرکننده دارد. دیزنی با «دامبو» توانست مخاطبان خود را درگیر داستانی قابل لمس کند؛ داستانی تشکیل شده از نواقص ذاتیای که هیچ یک از ما نخواهیم توانست هرگز آنها را تغییر دهیم، اما با قلبی پاک، صبر و کمی هوش میتوانیم از آنها در جهت منافع خود بهره ببریم. در واقع «دامبو» برای تمام کودکان جهان پیامی واضح دارد؛ « این شما هستید که انتخاب میکنید و نقصهایتان نمیتوانند مانع شما شوند.» این انیمیشن توانست جایزهی بهترین طراحی انیمیشن را از جشنوارهی فیلم کن فرانسه هم دریافت کند. موسسهی فیلم آمریکا در لیستی که از ۱۰ فیلم برتر سال ۱۹۴۱ ارائه کرد، «دامبو» را در رتبهی پنجم قرار داد. سال ۲۰۱۹ دیزنی تلاش کرد این انیمیشن را بازسازی کند، اما در نهایت لایو اکشن «دامبو» نتوانست مخاطبان را جذب کند.
۶. بامبی (Bambi)
- سال تولید: ۱۹۴۲
- کارگردان: دیوید هند
- بازیگران: کمی کینگ، هاردی آلبرایت، دونالد نوویس
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۱ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۹۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
موفقیت «دامبو» در گیشه و نظر مثبت منتقدان دربارهی آن، راه را برای ساخته شدن یکی از دوستداشتنیترین و موفقترین انیمیشنهای شرکت دیزنی باز کرد. داستان این انیمیشن والت دیزنی، اقتباسی است از کتاب «بامبی، یک زندگی در جنگل» که نویسندهی آلمانی، فلیکس زالتن آن را نوشته است. نویسندهی این کتاب از داستان کودکانی که مجبور میشوند در نظامهای بیرحم و حکومتهای خشن خیلی زود با دنیا و حقایق تلخ آن روبهرو شوند الهام گرفت تا آن را بنویسد و رژیم نازی خیلی زود توانست عقاید انتقادی داستان کتاب بامبی را شناسایی کند. این کتاب سال ۱۹۳۵ توسط رژیم نازی ممنوعه اعلام شد.
انیمیشن دیزنی به طور کامل داستان رمان را دنبال نمیکند، اما مضامین اصلی آن را که مضامینی مرتبط با قدرت عشق و شکنندگی زمین و دنیای ما است را در خودش جای داده و به نمایش میگذارد. «بامبی» همچنین به دنبال دستآوردهای انیمیشنی خود توانست بسیار مورد تمجید منتقدان و متخصصان قرار بگیرد. به نظر میآمد دیزنی با هر فیلمی که میسازد بهتر میشود و میتواند جهانهای خیالی بهتر و دقیقتری را برای مخاطبان خود به تصویر بکشاند. استفادهی درخشان این انیمیشن از صدا، راه را برای به وجود آمدن دستآوردهای صوتی جدید در سینما باز کرد.
بامبی داستان یک گوزن تازه متولدشده با نام بامبی را روایت میکند. بامبی قرار است یک روز شاهزادهی جنگل شود؛ عنوانی که اکنون پدر بامبی دارد. بامبی که کودکی بیش نیست، بسیار به مادرش وابسته است و از آن جایی که وارد دنیایی جدید شده است، مدام سوال میپرسد. او در مسیر شناختن جهان اطراف خود دوستهای زیادی پیدا میکند . یک روز اما سرنوشت بامبی را از مادرش جدا میکند و حالا زمانی است که بامبی باید با حقایق تلخ زندگی خیلی زودتر از آن چه پیشبینی میکرد روبهرو شود. بامبی باید به تنهایی راه خود را در جنگل ترسناک و گاهی تاریک پیدا کند. «بامبی» با بودجهی ۸۵۸ هزار دلاری، توانست در گیشه بیش از ۲۶۷ میلیون دلار بفروشد.
۷. ماجراهای ایکابد و آقای تاد (The Adventures of Ichabod and Mr. Toad)
- سال تولید: ۱۹۴۹
- کارگردان: جک کینی، کلاید جرونیمی، جیمز آلگار
- بازیگران: اریک بلور، جی. پت آمالی، کالین کمبل، جان مکلیش
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۸ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۸ از ۱۰
دیزنی بعد از «دامبو» و «بامبی» توانست دوبار پشت سر هم در گیشه با موفقیت شگفتانگیزی روبهرو شود و این دو موفقیت به این شرکت اجازه داد تا ریسک بزرگتری کند. اینبار دیزنی بعد از «فانتازیا» یکبار دیگر به سراغ چندین داستان کوتاه رفت که در یک فیلم انیمیشنی جای میگیرند. این انیمیشن شامل دو داستان میشود که یکی از آنها اقتباسی است از کتاب «افسانهی اسلیپی هالو» از واشنگتن ایروینگ و دیگری اقتباسی است از «باد در بیدها» از کنت گراهام. هر دوی این داستانها به خوبی عناصر مورد نیاز دیزنی را چه از نظر شخصیتپردازی و چه از نظر داستانی در خودشان جای داده بودند، اما هر کدام آنها به شکلی متفاوت.
داستان آقای تاد از نظر شخصیتپردازی توانست مخاطبان را شگفتزده کند و ماجراهای ایکابد توانست امکانات فراوانی را در زمینهی دستنخوردهی فیلم وحشت در اختیار شرکت دیزنی قرار دهد. هر کدام از این داستانها وقتی که در این فیلم تبدیل به انیمیشن شدند توانستند به خوبی بیانگر تواناییهای شگفتانگیز دیزنی باشند. دیزنی به خوبی توانست در حالی که به مضامین منبع اصلی داستان پایبند میماند، هویت و میراث ویژهی خودش را هم به داستانها تزریق کند. این انیمیشن دیزنی هم توانست مانند سایر آثار این شرکت به سوددهی برسد و دیزنی را در مسیر موفقیت نگه دارد.
«ماجراهای ایکابد و آقای تاد» توانست جایزهی گلدن گلوب بهترین فیلمبرداری رنگی را به دست آورد. این انیمیشن با دو داستان مختلف خود میتواند تمام بینندگان با سلایق مختلف را راضی نگه دارد. داستانهای متفاوت این انیمیشن توانستند مخاطبان سینمایی آن دوران را که تا به آن روز چنین چیزی ندیده بودند شگفتزده کند. این انیمیشن توسط شرکت دیزنی ساخته شد و پخش و توزیع آن را شرکت آر. کی. او بر عهده گرفت. «ماجراهای ایکابد و آقای تاد» نخستینبار ۵ اکتبر ۱۹۴۹ به اکران درآمد و سپس سال ۱۹۵۵، دو قسمت این فیلم از یکدیگر جدا شدند و به عنوان قسمتهای مختلف سریال تلویزیونی «دیزنیلند» (Disneyland) به نمایش در آمدند.
۸. سیندرلا (Cinderella)
- سال تولید: ۱۹۵۰
- کارگردان: همیلتون لاسک، کلاید جرونیمی، ویلفرد جکسون
- بازیگران: لاین وودز، النور آدلی، ورنا فلتون، رودا ویلیامز
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۸ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
انتظارات از اقتباس سینمایی بعدی دیزنی بعد از شاهکارهایی مانند «دامبو» و «بامبی» زیاد بود و این به معنای آن است که فشار اجتماعی از همیشه بیشتر بود. این انیمیشن والت دیزنی نه تنها میبایست به خوبی انیمیشنهای پیشن این شرکت مانند «سفیدبرفی و هفت کوتوله» و «پینوکیو» میبود، بلکه همچنین میبایست نسبت به آنها متفاوت هم میبود؛ اگر دنیای سینما را دنبال کنید خواهید دانست که مخاطبان هنگام خریدن بلیط با کسی شوخی ندارند و اگر بدانند یک شرکت با فیلمهایی که میسازد در حال تکرار کردن خودش است، بلیتهای آن را نخواهند خرید.
وقایع جنگ جهانی دوم مشکلات اقتصادی فراوانی را برای تقریبا تمام شرکتهای فیلمسازی بزرگ ایجاد کرد. دیزنی حساب زیادی روی «سیندرلا» باز کرده بود و قصد داشت با ساختن یک انیمیشن موفق، خودش را از منجلاب ورشکستگی اقتصادی حین جنگ جهانی دوم نجات دهد. خوشبختانه «سیندرلا» توانست انتظارات دیزنی را بر آورده کند. این فیلم با بودجهی ۲.۲ میلیون دلاری توانست در گیشه بیش از ۱۸۲ میلیون دلار بفروشد و جان تازهای به دیزنی بدهد. «سیندرلا» توانست یکبار دیگر مخاطبان جنگزده را که در دنیای ترس و وحشت ناشی از جنگ جهانی دوم زیست میکردند به سینماها بکشاند.
داستانی متشکل از ماجراجویی و کمدی همان چیزی بود که مخاطبان سینمایی بعد از یک دهه درگیری با وقایع تلخ جنگ جهانی دوم به آن نیاز داشتند. موسیقی «سیندرلا» یکی از نقاط قوت آن بود که باعث شد استانداردهای جدید در زمینهی موسیقی فیلمهای دیزنی تعریف شود. موسیقی متن و آهنگ معروف این انیمیشن هر دو نامزد دریافت اسکار شدند. این فیلم بر اساس داستان پریان محصول ۱۶۹۷ از چارلز پرول ساخته شد. «سیندرلا» نخستینبار ۱۵ فوریهی ۱۹۵۰ اکران شد. این فیلم پس از اکران توانست نظر مثبت منتقدان و مخاطبان را جلب کند و آیندهی دیزنی را نجات دهد.
به عنوان ادامه، دو انیمیشن با نامهای «سیندرلا ۲: رویاها به حقیقت میپیوندند» (Cinderella II: Dreams Come True) سال ۲۰۰۲ و «سیندرلا ۳: پیچ و تاب در زمان» (Cinderella III: A Twist in Time) سال ۲۰۰۷ برای «سیندرلا» ساخته شدند. سال ۲۰۱۵ هم یک فیلم سینمایی با همین عنوان ساخته شد. «سیندرلا» توانست جایزهی خرس طلایی را در زمینهی بهترین فیلم موزیکال از جشنواره ی فیلم برلین دریافت نماید. جشنوارهی بینالمللی فیلم ونیز هم جایزهی ویژهی هیأت داوران خود را به دنبال ساختن «سیندرلا» به والت دیزنی اهدا کرد. موسسهی فیلم آمریکا، در لیست ۱۰ انیمیشن برتر، «سیندرلا» را در رتبهی نهم قرار داده است.
۹. جزیرهی گنج (Treasure Island)
- سال تولید: ۱۹۵۰
- کارگردان: بایرون هاسکین
- بازیگران: بابی دریسکال، رابرت نیوتن، بازیل سیدنی، فینالی کوری
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۹ از ۱۰
اگرچه آن چه باعث شناخته شدن شرکت دیزنی شد، ساخت انیمیشنهای سینمایی بود، اما نباید فراموش کنیم که ساختن انیمیشن در آن زمان کاری پر خرج بود. دیزنی به خوبی میدانست که اگر میخواهد در هالیوود زنده بماند باید شروع به ساختن فیلم کند. نخستین فیلم سینماییای که دیزنی آن را ساخت، فیلم «جزیرهی گنج» بود. این فیلم اقتباسی است از رمان ماجراجویانه و درخشان رابرت لوئیس استیونسون. این فیلم هم نخستین تجربهی فیلمسازی شرکت والت دیزنی و هم نخستین اقتباس سینمایی رنگی از داستان «جزیرهی گنج» است. فیلمبرداری این فیلم در بریتانیا انجام شد.
این فیلم داستان پسر جوانی به نام جیم هاوکینز را روایت میکند که طی سال ۱۷۶۵ در ساحل غربی انگلستان زندگی میکند. این پسر نوجوان به واسطهی اقامتگاه کوچکی که همراه با مادر خود آن را اداره میکند، با یک ناخدای مرموز آشنا میشود و ناخدا یک نقشهی گنج در اختیار پسرک میگذارد. ماجرا آغاز میشود و پسرک به دنبال یافتن گنج خانهی خود را ترک میکند. یکی از دلایل ساخته شدن این فیلم توسط برادران دیزنی احتمالا خط مشیهای انگلستان بوده است. محصولات دیزنی در انگلستان بیش از ۱ میلیون دلار سوددهی داشتند، اما طبق قوانین انگلستان پولی که در این کشور کسب میکنید را باید در همان کشور خرج کنید.
برادران دیزنی تصمیم گرفتند با سودی که شرکتشان در انگستان به دست آورده است، یک فیلم بسازند و این فیلم تبدیل به یکی از آثار کلاسیک این شرکت انیمیشنسازی شد. انتخاب داستان استیونسون انتخابی هوشمندانه بود؛ چرا که این داستان سرشار است از ماجراجوییهای هیجانانگیز، شخصیتهای به یادماندنی و محیطهای رنگارنگ. این فیلم به برپایی شعبهی بریتانیایی شرکت دیزنی کمک فراوانی کرد و باعث شد دیزنی بتواند به سوددهی بیشتری در انگلستان دست پیدا کند. این فیلم میتواند مخاطبان خود را وارد فضاهایی عجیب و غریب کند و برای آنها تجربهای متفاوت خلق نماید.
۱۰. آلیس در سرزمین عجایب (Alice in Wonderland)
- سال تولید: ۱۹۵۱
- کارگردان: ویلفرد جکسون، کلاید جرونیمی، همیلتون لاسک
- بازیگران: کاترین بومن، اد وین، ریچارد هایدن، استرلینگ هالووی
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۴ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۶۸ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
دیزنی سالهای زیادی را صرف کرد تا بتواند داستان عجیب و ابزورد لوئیس کارول را تبدیل به یک اقتباس سینمایی انیمیشنی کند. تقریبا تمام نویسندگان بزرگ آن زمان یکبار تلاش کردند تا یک اقتباس سینمایی مناسب که مورد قبول شرکت دیزنی باشد از روی این کتاب انجام دهند؛ حتی آلدوس هاکسلی، نویسندهی معروف آمریکایی هم یکبار سعی کرد یک فیلمنامهی اقتباسی از داستان «آلیس در سرزمین عجایب» برای دیزنی بنویسد. پس از این که دیزنی بالاخره فیلمنامهی مورد قبول خود را دریافت کرد، پنج سال طول کشید و ۳ میلیون دلار هزینه شد تا یک انیمیشن سینمایی بر اساس فیلمنامهی مورد قبول ساخته شود.
دیزنی با هر انیمیشن موفقی که میساخت، انتظارات تماشاگران را افزایش میداد و حالا بعد از تماشا کردن آثاری مانند «سیندرلا»، «دامبو»، «بامبی» و «پینوکیو» مخاطبان انتظار انیمیشنی را داشتند که بهتر از آنها باشد. وظیفهی دیزنی هربار از دفعهی قبل سختتر بود. وقتی که «آلیس در سرزمین عجایب» برای نخستینبار به اکران درآمد کاملا با شکست مواجه شد. حتما از خودتان میپرسید که اگر با شکست مواجه شد در این لیست چه میکند. برای شروع باید گفت که کافی است نگاهی به شخصیتپردازیها و طراحی درخشان صحنه در این اثر سینمایی بکنید و خیلی زود در خواهید یافت که فروش در گیشه به تنهایی نمیتواند عامل ماندگاری یک اثر هنری شود و یا آن را نابود کند.
«آلیس در سرزمین عجایب» با بودجهی ۳ میلیون دلاری ساخته شد و در گیشه به فروش ۲.۴ میلیون دلاری رسید. به واسطهی این انیمیشن شرکت دیزنی یک میلیون دلار ضرر کرد و بعد از اکران این فیلم به نظر میرسید جادوی دیزنی به پایان رسیده است و داستانهای او برای مخاطب عام تکراری شدهاند. این انیمیشن در رشتهی بهترین موسیقی فیلم موزیکال نامزد دریافت اسکار شد و توانست نامزد دریافت شیر طلایی از جشنوارهی بینالمللی فیلم ونیز شود. «آلیس در سرزمین عجایب» را شاید بتوان یکی از انیمیشنهای کلاسیک و قدرنادیدهی شرکت دیزنی دانست که رویاهای زیادی در سر داشت اما نتوانست به آنها دست پیدا کند.
۱۱. پیتر پن (Peter Pan)
- سال تولید: ۱۹۵۳
- کارگردان: ویلفرد جکسون، کلاید جرونیمی، همیلتون لاسک
- بازیگران: بابی دریسکال، کاترین بومن، هانس کانرید، پل کالینز
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۸ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
داستان «پیتر پن» یکی دیگر از آن داستانهای کلاسیک کودکانه است که گویا همیشه قرار بود تبدیل به یک انیمیشن ساخته شده توسط دیزنی شود. داستان متفاوت و جذاب «پیتر پن» توانست دنیای انیمیشنهای سینمایی را برای همیشه تغییر دهد و به همه ثابت کند که یک انیمیشن سینمایی میتواند چه چیز شگفتانگیزی باشد. این انیمیشن سینمایی بر اساس نمایشنامهی «پیتر پن یا پسری که بزرگ نمیشود» از جی. ام. پری که سال ۱۹۰۴ نوشته شده بود ساخته شد. «پیتر پن» برای نخستینبار، ۵ فوریهی ۱۹۵۳ منتشر شد. این انیمیشن آخرین انیمیشنی بود که والت دیزنی پیش از این که شرکت تولید انیمیشن خودش را تاسیس کند ساخت.
این انیمیشن داستان پسر پرندهای را روایت میکند که کودکان را به ناکجاآباد میبرد؛ جایی که آنها در آن بزرگ نمیشوند. داستان «پیتر پن» داستانی انقلابی و متفاوت است و به لطف همین داستان شگفتانگیز، شخصیتها سر از محیطهای گوناگونی در میآورند. این محیطها با بهترین رنگها و طرحهای ممکن در انیمیشن شرکت والت دیزنی به تصویر کشیده شدهاند. شخصیتهای این انیمیشن هم میتوانند برای مخاطبان جذاب باشند؛ چرا که این شخصیتهای ویژگیهای خارق العادهای دارند که خیلی از کودکان و نوجوانان و حتی گاهی بزرگسالان دوست دارند آنها را داشته باشند.
ادامهای با نام «بازگشت به ناکجاآباد» (Return To Never Land) سال ۲۰۰۲ برای «پیتر پن» ساخته شد. «پیتر پن» یکی از آن پروژههایی بود که والت دیزنی از چندین دهه پیشتر به ساختن آن فکر کرده بود، اما هر بار به دلیلی نتوانسته بود چنین کند. «پیتر پن» با بودجهی ۴ میلیون دلاری ساخته شد و در نهایت توانست بیش از ۸۷ میلیون دلار بفروشد. داستان فانتزی و عجیب «پیتر پن» در زمان اکران توانست مخاطبان را به سینماها بکشاند و این واقعه باعث شد که تمام طرفداران دیزنی، شکست «آلیس در سرزمین عجایب» را فراموش کنند. حالا دیزنی ثابت کرده بود که میتواند از بند تکراری شدن بگریزد.
بزرگترین دستآورد هنری «پیتر پن» طراحی شگفتانگیز شخصیت تینکربل بود که مارک دیویس آن را ساخت. دیویس کسی بود که به حرکات منظم و انسانی تینکر بل سر و شکل داد. دیویس توانست با هنر خود باعث شود مخاطبان از یاد ببرند که در حال تماشا کردن نقاشیهای متحرک هستند. دیزنی با «پیتر پن» تلاش کرده بود تا حرکات و اعمال شخصیتهایش بیش از انیمیشن قبلی یعنی «آلیس در سرزمین عجایب» به واقعیت شبیه باشد. آنها از شکست قبلی خود به خوبی درس گرفته بودند. قرار است طی سالهای آتی یک مجموعهی انیمیشنی به عنوان ادامهای برای داستان «پیتر پن» از دیزنی پلاس منتشر شود.
۱۲. بیست هزار فرسنگ زیر دریا (۲۰,۰۰۰ Leagues Under the Sea)
- سال تولید: ۱۹۵۴
- کارگردان: ریچارد فلایشر
- بازیگران: کرک داگلاس، پل لوکاس، جیمز میسون، پیتر لوری
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۱ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۳ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
به نظر میآمد هالیوود هرگز نخواهد توانست یک اقتباس سینمایی مناسب و جذاب از رمان کلاسیک و حماسی-فانتزی ژول ورن بسازد، اما دیزنی بسیار باتجربه بود و بودجهی مورد نیاز برای انجام این کار را در اختیار داشت. با توجه به شناختی که تا به این جا از شخصیت دیزنی پیدا کردهایم، بیشک باید گفت او مردی بود که چالشها را دنبال میکرد و همواره به دنبال انجام ناممکنها بود. «بیست هزار فرسنگ زیر دریا» احتمالا چالش برانگیزترین ایدهای بوده است که به ذهن دیزنی رسیده و با تمام توان تلاش کرده است تا آن را بسازد. این اقتباس سینمایی از رمان ژول ورن، نخستین فیلمی بود که دیزنی در شرکت خودش، پس از جدایی از برادرش، ساخت.
این فیلم همچنین نخستین فیلم دیزنی بود که از لنزهای سینمااسکوپ بهره برد؛ لنزهایی که تصاویری بزرگتر و دقیقتر را برای مخاطب فراهم میکردند. جلوههای ویژهی این فیلم بسیار هزینهبر بودند. اگر کتاب ورن را خوانده باشید تعجب نخواهید کرد. این کتاب سرشار است از محیطها و اتفاقات عجیب و غریبی که به تصویر کشاندن آنها طی سال ۱۹۵۴ کار آسانی نبود و دیزنی باید تمام آنها را با جلوههای ویژه به تصویر میکشاند. از آن جایی که این فیلم اسم ژول ورن را یدک میکشید و البته از آنجایی که اخبار حاکی از آن بود که هزینهی گزافی صرف جلوههای ویژهی آن شده است، «بیست هزار فرسنگ زیر دریا» خیلی زود تبدیل به یکی از فیلمهای مورد انتظار سال ۱۹۵۴ شد.
این فیلم در ۳ رشتهی بهترین طراحی صحنهی رنگی، بهترین جلوههای ویژه و بهترین تدوین نامزد اسکار شد و توانست در هر ۳ رشته این جایزه را به خانه ببرد. «بیست هزار فرسنگ زیر دریا» نه تنها توانست ثابت کند که دیزنی برای موفق بودن نیازی به شرکت قبلی خود ندارد، بلکه همچنین ثابت کرد که والت دیزنی میتواند هر پروژهی جاهطلبانه و به نظر ناممکنی را به سرانجام برساند. «بیست هزار فرسنگ زیر دریا» داستان گروهی تحقیقاتی را روایت میکند که برای بررسی وقایعی مشکوک راهی اقیانوس میشوند و بعد از گذشت زمان با گروهی دیگر آشنا میشوند و وارد ماجراجوییهایی دیوانهکننده میگردند. این فیلم یکی از بهترین فیلمهای ساخته شده توسط دیزنی است که حتی امروزه با گذشت این همه سال میتواند با جلوههای ویژهی درخشان خود مخاطبان را شگفتزده کند.
۱۳. بانو و ولگرد (Lady and the Tramp)
- سال تولید: ۱۹۵۵
- کارگردان: ویلفرد جکسون، کلاید جرونیمی، همیلتون لاسک
- بازیگران: باربارا لودی، لری رابرتز، بیل تامپیون، دالاس مککنون
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۳ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۸ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
استفاده از سینمااسکوپ به دنیای فیلمهای دیزنی محدود نبود. این فیلم انیمیشنی عاشقانه و کمدی دیزنی دربارهی دو سگ از دو سمت مختلف خیابان و طبقات اجتماعی متفاوت، نخستین انیمیشنی بود که از سینمااسکوپ استفاده کرد و توانست مخاطبانی که به سینما میرفتند را شگفتزده کند. دیزنی با این انیمیشن، تغییری در مسیر همیشگی استفاده از داستانهای پریان به عنوان منبع اقتباس ایجاد کرد. این انیمیشن اقتباسی است از داستان «دن خوشحال: سگ خیرهچشم» که وارد گرین آن را در روزنامه نوشته بود. این انیمیشن داستان یک سگ کوگر اسپانیایی-آمریکایی که در بین اشراف زندگی میکند را روایت میکند که با یک سگ مات به نام ترمپ آشنا میشود.
این فیلم با بودجهی ۴ میلیون دلاری ساخته شد و توانست در گیشه ۱۸۷ میلیون دلار بفروشد. منتقدان بعد از تماشای این فیلم نظرات مثبتی نسبت به آن ابراز کردند و فروش مناسب این انیمیشن در گیشه هم نشان میدهد که مخاطبان از آن راضی بودهاند. این انیمیشن نه تنها نخستین انیمیشنی بود که به صورت عریض به مخاطبان عرضه شد، بلکه نخستین انیمیشنی بود که والت دیزنی بعد از جدایی از برادرش میساخت. «بانو و ولگرد» در لیستی که موسسهی فیلم آمریکا تحت عنوان ۱۰۰ سال ۱۰۰ لذت سینمایی منتشر کرد توانست رتبهی نود و پنجم را به دست آورد.
طراحی سگها را انیماتوری به نام جو گرانت انجام داد. گرانت نخستینبار طی دههی ۱۹۳۰ میلادی، وقتی که دیزنی در حال ساختن امپراتوری خود بود، طرحهایی از سگ کوگر خودش که بانو نام داشت ترسیم کرده بود. در نهایت همان طرحهای قدیمی تبدیل به انیمیشن «بانو و ولگرد» شدند. ابعاد احساسی و روانشناختی شخصیتهای حیوانی این انیمیشن باعث میشوند آنها بتوانند به راحتی با مخاطبان ارتباط برقرار کنند. این انیمیشن نه تنها در زمان اکران توانست مخاطبان را جذب نماید بلکه حالا با گذشت چندین دهه، نسلهای مختلفی از مخاطبان سینمایی به تماشای آن نشستهاند و تقریبا تمام آنها توانستهاند با آن و شخصیتهایش ارتباط برقرار کنند.
۱۴. مری پاپینز (Mary Poppins)
- سال تولید: ۱۹۶۴
- کارگردان: رابرت استیونسون
- بازیگران: جولی اندروز، دیک ون دایک، کرن دوتریس، متیو گاریر
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۷ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۸ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
پی. ال. تراویس، نویسندهی مجموعه کتابهای مری پاپینز، هیچ علاقهای به فروختن حق اقتباس رمانش به هالیوود نداشت و نسبت به دنیای سینما بدبین بود. در نهایت خود والت دیزنی مجبور شد به شخصه با این نویسنده دیدار کند و به او ثابت کند که تمام ابعاد داستانهایی دربارهی یک پرستار کودک جادویی بریتانیایی را فهمیده است. دیزنی هم چنین به تراویس قول داد که اقتباسی عادلانه از این منابع ادبی انجام دهد. دومین فیلم دیزنی بعد از جدایی از برادرش و احداث شرکت خودش، قرار بود دربارهی یک پرستار کودک مهربان و رویایی باشد که قلب پاکش معجزه میکند.
داستان ساختن این فیلم به اندازهای شگفتانگیز است که یک فیلم بر اساس آن ساخته شده است؛ فیلم «نجات دادن آقای بنکس» (Saving Mr. Banks) محصول ۲۰۱۳. اگرچه در نهایت تراویس از فیلم خوشش نیامد، اما «مری پاپینز» دیزنی یکی از فیلمهای ساختارشکن و پیشرو در هالیوود بود. تراویس از محدود کسانی بود که این فیلم را دوست نداشتند. «مری پاپینز» یکی از نخستین فیلمهای تاریخ سینما است که انیمیشن را با فیلم ترکیب کرده است؛ کافی است نگاهی بیاندازید به سفر مری (جولی اندرزو) و برت (دیک ون دایک) از درون نقاشیهای گچی. این فیلم بلافاصله هم از نظر فنی و هم از نظر داستانی نظر مثبت منتقدان را جلب نمود.
این فیلم تبدیل به پرفروشترین فیلم سال آمریکا شد و توانست در گیشه هم با موفقیتهای خیرهکننده ای روبهرو شود. «مری پاپینز» تبدیل به موفقیتآمیزترین فیلمی شد که استودیو والت دیزنی تا به آن روز ساخته بود. «مری پاپینز» با بودجهی ۶ میلیون دلاری، توانست در گیشه بیش از ۱۰۳ میلیون دلار بفروشد. این فیلم در ۱۳ رشته نامزد اسکار شد. جولی اندروز برای بازی در این فیلم توانست اسکار بهترین بازیگر نقش اصلی زن را به دست آورد. «مری پاپینز» همچنین توانست اسکار بهترین تدوین، بهترین موسیقی متن، بهترین جلوههای ویژه و بهترین ترانه را هم به خانه ببرد. اندروز به دنبال بازی در «مری پاپینز» توانست جایزهی بهترین بازیگری را از جشنوارهی جوایز بفتا و گلدن گلوب هم به دست آورد.
۱۵. کتاب جنگل (The Jungle Book)
- سال تولید: ۱۹۶۷
- کارگردان: ولفگانگ رایترمن
- بازیگران: بروس رایترمن، فیل هریس، سباستین کبت، لوئیس پریما
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۸ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۶۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
این داستان کلاسیک که بر اساس آثار رودیارد کیپلینگ نوشته و ساخته شده، اگرچه ممکن است یک شاهکار در زمینهی داستانپردازی باشد، اما فیلمی ناراحتکننده است، چرا که والت دیزنی هنگام ساختن این فیلم فوت کرد و هرگز نتوانست خروجی نهایی را ببیند. این انیمیشن، نوزدهمین انیمیشن از مجموعه انیمیشنهایی بود که والت دیزنی تهیهکرده و ساخته بود. این انیمیشن به اندازهای موفق بود که باعث شد کتاب «کتاب جنگل ۲» نوشته شود. پروسهی تولید انیمیشن «کتاب جنگل» یکی از چالش برانگیزترین پروسههای تولید در تاریخ استودیوی دیزنی بوده است. فیلمنامههای این انیمیشن چندین بار بازنویسی شدند چرا که باید انتظارات سختگیرانهی کیپلینگ و البته خود دیزنی را برآورده میکردند.
کشمکش برای پیدا کردن لحن مناسب که طی آن هم انتظارات دیزنی برآورده شود و هم به اثر کیپلینگ ادای دین صورت گیرد، باعث شد که ساخته شدن این انیمیشن چندین مرتبه عقب بیافتد. در نهایت، موسیقی این فیلم را نجات داد. آهنگهای مختلفی که توسط خوانندهی شناخته شدهی سبک جاز، لوئیس پریما برای این انیمیشن والت دیزنی خوانده شدند، توانستند حال و هوای مناسب را به این انیمیشن ببخشند. این آهنگها توانستند فضای کمیک و سرخوشانهی این انیمیشن را تقویت کنند و به شخصیتهایی مانند بالو خرسه و شاه لوئی جان تازهای بدمند. داستان این فیلم پیرو خط داستانی اصلی کیپلینگ است.
اگرچه دیزنی خودش هرگز این انیمیشن را ندید، اما این فیلم بعد از اکران بلافاصله تبدیل به یکی از فیلمهای دوستداشتنی دیزنی شد. این فیلم با بودجهی ۴ میلیون دلاری ساخته شد و توانست در گیشه ۳۷۸ میلیون دلار بفروشد. این انیمیشن والت دیزنی داستان نوزادی به نام موگلی را روایت میکند که در جنگلهای هندوستان گم میشود. این بچه به تدریج در جنگل با حیوان های مختلف آشنا میشود و در حالی که چندین دوست برای خودش پیدا میکند، چند دشمن هم در مقابل او ظاهر میشوند. فیلمی با عنوان «کتاب جنگل ۲» (The Jungle Book 2) سال ۲۰۰۳ منتشر شد.
۱۶. ترون (Tron)
- سال تولید: ۱۹۸۲
- کارگردان: استیون لیزبرگر
- بازیگران: جف بریجز، بروس بوکسلیتنر، دیوید وارنر، سیندی مورگن
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۳ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۵۸ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۷ از ۱۰
از دست دادن والت دیزنی همراه شد با تغییر سلایق مخاطبان و کشتی بدون هدایتگر دیزنی به سختی موفق میشد آثار درخشان تولید کند. انیمیشنها و فیلمهایی که شرکت دیزنی طی دههی ۱۹۷۰ میلادی و اوایل دههی ۱۹۸۰ میلادی تولید میکرد، آثار ماندگاری نبودند. شاید در بین آثاری که در این مدت ساخته شدند، بتوان به «رابین هود» (Robin Hood) اشاره کرد، اما حتی «رابین هود» هم به اندازهی کافی درخشان نیست که بتواند به این لیست راه پیدا کند. دیزنی یکبار دیگر باید سبک کاری خود را تغییر میداد تا بتواند مخاطبان را به سینماها بکشاند و به آنها بلیت بفروشد.
سال ۱۹۸۲، شرکت دیزنی وارد دنیای انیمیشنهای کامپیوتری شد و تصمیم گرفت یک فیلم اصیل و ماجراجویانه بسازد. در «ترون»، جف بریجز نقش یک هکر کامپیوتری را ایفا میکند که درون کامپیوتر یک شرکت چندملیتی که توسط یک هوش مصنوعی شیطانی اداره میشود گیر میافتد. این هوش مصنوعی شیطانی تمام جزئیات را در این کامپیوتر اداره میکند و این هکر باید با او مقابله کند. در این فیلم جلوههای ویژهی درخشان سینمایی با صحنههایی که تماما توسط رایانه خلق سده بودند ترکیب شدند و در کنار صحنههای اکشن توانستند به مخاطبان چیزی جدید و بدیع نمایش دهند. امروزه شاید در تمام فیلمها جلوههای ویژهی بصری ببینید، اما در آن سالها مخاطبان تا پیش از فیلم «ترون» هرگز چیزی شبیه به آن ندیده بودند.
وقتی ترون که با بودجهی ۱۷ میلیون دلاری ساخته شده بود، وارد سینما شد، مخاطبان هجوم آوردند تا بتوانند تبدیل به نخستین نسلی شوند که چنین تکنولوژی عجیب و غریبی را از نزدیک مشاهده میکنند؛ این فیلم در مجموع ۵۰ میلیون دلار فروخت. سال ۲۰۱۰، فیلمی با عنوان «ترون: میراث» (Tron: Legacy) به عنوان قسمت دومی برای فیلم «ترون» منتشر شد. «ترون» در دو رشتهی بهترین طراحی لباس و بهترین صدا نامزد دریافت اسکار از پنجاه و پنجمین دورهی جوایز اسکار شد. این فیلم اجازهی ورود به رقابت در بخش جلوههای ویژهی اسکار را پیدا نکرد چرا که در آن زمان استفاده از یارانه برای ساختن جلوههای ویژه تقلب محسوب میشد.
۱۷. دیو و دلبر (Beauty and the Beast)
- سال تولید: ۱۹۹۱
- کارگردان: گری تروزدیل، کرک ویس
- بازیگران: پیج اوهارا، رابی بنسون، ریچارد وایت، جری اورباک
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۳ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۹۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
استودیوی والت دیزنی با ساختن این انیمیشن کلاسیک یکبار دیگر نشان داد که هنوز، حتی بدون حضور موسس خود، والت دیزنی، میتواند شاهکار خلق کند. «دیو و دلبر» تبدیل به نخستین انیمیشن تاریخ سینما شد که نامزد دریافت اسکار بهترین فیلم میشود. این داستان کلاسیک قرن هجدهمی بر اساس داستان پریان «دیو و دلبر» از ژنی ماری لی پرنس دی بیومونت نوشته شده است. این انیمیشن والت دیزنی توانست در تمام سطوح عملکرد خیرهکنندهای از خودش به نمایش بگذارد. انیماتورها از تکنولوژیهای کامپیوتری استفاده کردند تا اتاق رقصی خیرهکننده خلق کنند و این اتاق رقص تنها یکی از موقعیتهای مکانی خلق سده در این انیمیشن است.
ترانههای نوشته شده توسط آلن منکن برندهی اسکار به داستان «دیو و دلبر» حیاتی دوباره بخشید. ترانههای این انیمیشن به فضاسازی کمک شایانی کردند و علاوه بر این که توانستند به خوبی مخاطبان را با شخصیتها و دلمشغولیهای آنها آشناتر کنند، توانستند به پیش رفتن درستتر داستان هم کمک نمایند. صداپیشگی شخصیتهای این انیمشن برعهدهی کسانی مانند آنجلا لنگزبری، دیوید آگدن و جری اورباک بود، اما آنها به اندازهای در شخصیتهای خود فرو رفتهاند که نمیتوانید صداهایشان را تشخیص دهید. بیشک «دیو و دلبر» انیمیشنی است که اگر خود دیزنی هم زنده بود با ساختن آن موافقت میکرد و خودش را در مسیر ساخته شدن آن به چالش میکشید.
این انیمیشن داستان عشقی عجیب و غریب را روایت میکند که از یک نفرین و زندانی شدن آغاز میگردد. «دیو و دلبر» به خوبی به مفاهیمی مانند تنهایی، عشق، همراهی و دوستی میپردازد و به درستی موفق میشود مفاهیم مورد نظر خود را در دل داستانی جذاب با شخصیتهای رنگارنگ و متنوع جای دهد. «دیو و دلبر» با بودجهی ۲۵ میلیون دلاری ساخته شد و توانست در گیشه ۴۲۴ میلیون دلار بفروشد. والت دیزنی طی دههی ۱۹۳۰ و ۱۹۵۰ میلادی هم تلاشهایی در جهت اقتباس کردن داستانی از «دیو و دلبر» کرده بود، اما تلاشهای او موفقیتآمیز نبودند. بعد از موفقیت انیمیشن «پری دریایی کوچولو» (The Little Mermaid) شرکت دیزنی تصمیم گرفت یکبار دیگر به سراغ «دیو و دلبر» برود و سعی کند مثل همیشه یک شاهکار بیافریند.
۱۸. داستان اسباببازی (Toy Story)
- سال تولید: ۱۹۹۵
- کارگردان: جان لستر
- بازیگران: تام هنکس، تیم آلن، دان ریکلس، جیم وارنی
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۹۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۳ از ۱۰
ساختن یک انیمیشن سینمایی به صورت صفر تا صد به واسطهی رایانه شاید امروزه کاری معمولی به نظر برسد، اما نخستین تلاش پیکسار در جهت به انجام رساندن چنین چیزی، کار آسانی نبود. ساعتها تلاش بیوقفهی کارکنان استودیوهای پیکسار و والت دیزنی منجر به ساخته شدن یکی از شاهکارهای تاریخ سینما یعنی «داستان اسباببازی» شد؛ انیمیشنی که تاریخ انیمیشنهای سینمایی را برای همیشه دستخوش تغییر کرد. «داستان اسباببازی» یک دستآورد فنی درخشان بود. علاوه بر ابعاد فنی، این انیمیشن از نظر داستانپردازی هم بینظیر بود. داستان اسباببازیهای اندی هم برای کودکان هیجانانگیز و جذاب است و هم میتواند بزرگسالانی که زمانی یک اسباب بازی مورد علاقه داشتهاند را تحت تاثیر قرار دهد.
احساسات و کمدی موجود در این انیمیشن و شخصیتهایی که هم عاشق یکدیگر بودند و هم با یک دیگر شوخی میکردند، توانست «داستان اسباببازی» را تبدیل به یکی از بهترین انیمیشنهای تاریخ سینما کند. چند انیمیشن سینمایی هستند که بتوانند ادعا کنند به همان اندازه که برای کودکان سرگرمکننده هستند، برای بزرگسالان هم جذاباند؟ موفقیت خیرهکنندهی «داستان اسباببازی» باعث شد افراد زیادی که در صنعت سینما فعال هستند، متوجه پتانسیلهای موجود در صنعت انیمیشن شوند. این فیلم با بودجهی ۳۰ میلیون دلاری ساخته شد و توانست در گیشه بیش از ۳۹۴ میلیون دلار بفروشد.
«داستان اسباببازی» ۴ نامزدی اسکار به دست آورد و توانست اسکار دستآورد ویژه را به دست آورد. این فیلم به اندازهای موفق بود که تا به امروز سه قسمت دیگر هم به عنوان ادامه برای آن ساخته شدهاند؛ «داستان اسباببازی ۲» (Toy Story 2) محصول ۱۹۹۹، «داستان اسباببازی ۳» (Toy Story 3) محصول ۲۰۱۰ و «داستان اسباببازی ۴» (Toy Story 4) محصول ۲۰۱۹. علاوه بر اینها سال ۲۰۲۲ یک فیلم سینمایی مخصوص شخصیت باز لایتیر به نام «لایتیر» ساخته شد. «داستان اسباببازی» یکی از آن انیمیشنهایی است که میتوان چندین بار آن را تماشا کرد و هربار به ویژگیهای جدید آن پی برد.
۱۹. دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه (Pirates of the Caribbean: The Curse of the Black Pearl)
- سال تولید: ۲۰۰۳
- کارگردان: گور وربینسکی
- بازیگران: جانی دپ، اورلاندو بلوم، کیرا نایتلی، جفری راش
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۰ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۶۳ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
وقتی که شرکت دیزنی اعلام کرد که قرار است بر اساس یکی از پارکهای سرگرمی خود فیلمی بسازد، بسیاری از مخاطبان احساس کردند که این شرکت دیگر ایدهی جدید برای ساختن فیلم ندارد. در عوض، نخستین فیلم از مجموعه فیلمهای «دزدان دریایی کارائیب» توانست تبدیل به یکی از فیلمهای دوستداشتنی تاریخ شرکت دیزنی شود. این فیلم با بودجهی ۱۴۰ میلیون دلاری ساخته شد و در نهایت توانست با فروش بیش از ۶۵۴ میلیون دلاریاش، گیشه را تسخیر کند. نام جری بکینهایمر که به عنوان تهیهکنندهی این فیلم به چشم میخورد، باعث میشد مخاطبان منتظر فیلمی باشند که بیش از آن که بر داستان تمرکز داشته باشد، در جلوههای ویژهی متمرکز است.
در نهایت اما همه چیز درست از آب درآمد و «دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه» تبدیل به فیلمی هوشمندانه شد که به خوبی نوشته شده است. این فیلم توانست جانی تازه به ژانری از سینما بدمد که بسیاری از مخاطبان فکر میکردند سالها پیش دوران آن به سر رسیده است. این فیلم نه تنها آغازگر مجموعه فیلمهایی جدید در دنیای دیزنی شد، بلکه یکی از دوستداشتنیترین شخصیتهای جهان دیزنی به نام کاپیتان جک اسپارو با بازی جانی دپ را به مخاطبان سینمایی معرفی کرد. جک اسپارو بعد از به اکران در آمدن فیلم به اندازهای معروف شد که دیزنی در تمام پارکهای خود شخصیت او را اضافه کرد.
موسیقی این فیلم را هانس زیمر ساخته است. این فیلم داستان دزدی دریایی به نام جک اسپارو را روایت میکند. جک اگرچه جاهطلب و گاهی شرور است اما ذات پاکی دارد و با جملههای خندهدارش باعث میشود مخاطب او را دوست داشته باشد. هر چه فیلمپیشتر میرود مخاطب در مییابد که اگرچه با بسیاری از اعمال شرورانهی جک اسپارو مخالف است، اما گویا نمیتواند او را دوست نداشته باشد. دیزنی در راستای درخشش این فیلم باید بیش از هرچیز قدردان زحمات جانی دپ باشد. اگر دپ نبود احتمالا «دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه» هم تبدیل به یکی از آن فیلمهایی میشد که دیزنی طی دههی هفتاد میلادی ساخت و همه حالا نامشان را فراموش کردهاند.
۲۰. شاهدخت و قورباغه (The Princess and the Frog)
- سال تولید: ۲۰۰۹
- کارگردان: ران کلمنتس، جان ماسکر
- بازیگران: آنیکا نونی رز، برونو کپوس، کیث دیوید، جنیفر کدی
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۵ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۳ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
اگرچه استودیوی دیزنی تلاش زیادی کرد تا فیلمهای سینمایی ماندگار خلق کند، اما هیچکدام از فیلمهای این شرکت نتوانستند به خوبی انیمیشن «شاهدخت و قورباغه» باشند. این انیمیشن توانست نامزد دریافت اسکار شود. «شاهدخت و قورباغه» نخستین انیمیشن دیزنی بود که در آن یک شخصیت رنگین پوست ایفاکنندهی نقش اصلی بود. این انیمیشن داستان کلاسیک شاهزادهی قورباغهای را تبدیل به داستانی مدرن کرد. دیزنی توانست با استفاده از تواناییهای فنی خود صحنههای این انیمیشن را به بهترین شکل ممکن خلق کند. دیزنی هیچ ترسی از این نداشت که شخصیت اصلی داستان خود را یک شخصیت رنگینپوست در نظر بگیرد. به نظر میآید روحیهی چالشطلبی و انجام دادن ناممکنها از والت دیزنی فقید به شرکت دیزنی به خوبی منتقل شده است.
این انیمیشن والت دیزنی با بودجهی ۱۰۵ مییلیون دلاری ساخته شد و توانست در گیشه ۲۷۱ میلیون دلار بفروشد. این انیمیشن توانست به خوبی با مخاطبان بینالمللی ارتباط برقرار کند. با این انیمیشن مخاطبان دیزنی یکبار دیگر به یاد شاهکارهایی افتادند که پیش از این دیده بودند. «شاهدخت و قورباغه» داستان یک شاهزاده به نام ناوین را روایت میکند که توسط یک جادوگر بدطینت به قورباغه تبدیل میشود. جالب است بدانید سال ۲۰۰۹، بعد از به اکران درآمدن این انیمیشن، ۵۰ کودک آمریکایی به واسطهی بوسیدن قورباغه به تب تیفویید مبتلا شدند.
منبع: yardbarker