۲۰ کمدین برتر تاریخ سینما

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۲۹ دقیقه
بهترین کمدین‌ها

از کلاسیک‌های ماندگار گرفته تا برنامه‌های طنز وقت پرکن، سینما وسیله‌ای فوق‌العاده برای رسیدن به لحظات لذت‌بخش، فرار از روزمرگی‌ها و نشاط است. در این مطلب فهرستی از بهترین کمدین‌های تاریخ سینما تهیه کردیم که برای کسانی که فیلم‌های طنز دیوانه‌وار برادران مارکس را دیده‌اند، صدای خنده‌های مدلین کان هنوز در گوششان طنین‌انداز است، قلدری‌های ویل فرل را در فیلم «مدرسه قدیمی» (Old School) به خاطر دارند، ابروهای در هم کشیده کری گرانت پیش چشمشان تداعی می‌شود و یا با شنیدن کلمه کمدین رقص‌های چارلی چاپلین و کاراکتر منحصربفرد ولگرد او به خاطرشان می‌آید، یک یادآوری و برای کسانی که آن‌ها را نمی‌شناسند آشنایی مختصری خواهد بود.

۲۰ کمدینی که در این مطلب نام بردیم، جزو بامزه‌ترین بازیگران سینما تا کنون به شمار می‌روند و تعدادی از آن‌ها حتما جزو بازیگران محبوب فیلم‌ دوست‌ها هستند. اگر با خواندن این مطلب نامی برایتان ناآشنا بود، بد نیست فرصتی به خود دهید و فیلم‌های آن‌ها را ببینید و اگر نامی از قلم افتاد در قسمت نظرات با ما به اشتراک بگذارید.

۲۰. کاترین اوهارا

کاترین اوهارا

از بازی افسانه‌ای او در «تلویزیون شهر دوم» (Second City Television)  بین سال‌های ۱۹۷۶-۱۹۸۴ تا چرخش سرگرم کننده و خنده‌دار او روی پرده نقره‌ای در فیلم‌هایی مانند «پس از ساعات اداری» (After Hours) محصول ۱۹۸۵، «بیتلجوس» (Beetlejuice) محصول ۱۹۸۸، «تنها در خانه» (Home Alone) محصول ۱۹۹۰، «کابوس قبل از کریسمس» (The Nightmare Before Christmas) محصول ۱۹۹۳، «در انتظار گوفمن» (Waiting for Guffman) محصول ۱۹۹۶، «بهترین در اجرا» (Best in Show) محصول ۲۰۰۰ و «باد قدرتمند» (A Mighty Wind) محصول ۲۰۰۳، به این نتیجه می‌رسیم که تعداد کمی از کمدین‌ها از طول عمر و ماندگاری نقش‌ها مانند کاترین اوهارا برخوردار بوده‌اند.

این بازیگر برنده چند جایزه امی و بسیاری از جوایز کمدی و SAG آمریکا، متولد تورنتو، همچنین بازیگر، نویسنده و خواننده/ ترانه‌سرا و به طور کل یک نابغه است که استعداد صداپیشگی خود را در رزومه کاری بلند مدتش در پروژه‌های همکار و دوست قدیمی‌اش تیم برتون تا انیمه‌های استودیو جیبلی به نمایش گذاشته است و حضور منظمش در سینما و تلویزیون برایش طرفداران زیادی به همراه داشته است.

۱۹. مل بروکس

مل بروکس

لری دیوید در مراسم ادای احترام موسسه فیلم آمریکا به مل بروکس در سال ۲۰۱۳ گفت: «من هرگز نمی‌دانستم یک نفر می‌تواند اینقدر بامزه باشد» و افزود: «همکاری با مل یکی از هیجانات بزرگ زندگی من بود.»

بروکس، هنرمند کمدی پرکار و با استعداد و نمادین، نام خود را به عنوان بازیگر، کمدین، آهنگساز، کارگردان و تهیه کننده مشهور ثبت کرده است و یکی از معدود افرادی است که یک اسکار برای بهترین فیلمنامه اصلی در سال ۱۹۶۸ برای فیلم «تهیه کنندگان» (The Producers)، یک جایزه امی در سال ۱۹۶۷ برای دستاورد نویسندگی برجسته و سپس سه بار دیگر در ۱۹۹۷، ۱۹۹۸ و ۱۹۹۹ برای بازیگر مهمان برجسته در یک سریال کمدی به نام «دیوانه‌ی تو» (Mad About You)، سه جایزه تونی در سال ۲۰۰۱ به خاطر بازی در موزیکال «تهیه کنندگان»، و دو جایزه گرمی در سال ۲۰۰۲ باز هم برای فیلم «تهیه کنندگان» دریافت کرد.

او که بیشتر به خاطر طنازی‌ها و حرکات طنزش مشهور است، ابتدا در تلویزیون شکوفا شد، جایی که او سال‌ها با کارل راینر و همچنین باک هنری، که به کمک او سریال تلویزیونی موفق «اسمارت را بگیر» (Get Smart) در سال‌های ۱۹۷۰-۱۹۶۵ را ساخته بود همکاری کرد.

در میان یازده فیلمی که او کارگردانی کرده است، که در بسیاری از آن‌ها نویسندگی و بازیگری هم برعهده داشت، می‌توان به آثار کلاسیکی مانند «تهیه کنندگان» محصول ۱۹۶۸، «زین‌های شعله‌ور» (Blazing Saddles) محصول ۱۹۷۴، «فرانکشتاین جوان» (Young Frankenstein) محصول ۱۹۷۴ و «توپ‌های فضایی» (Spaceballs) محصول ۱۹۸۷ اشاره کرد.

بروکس و همسر فوق‌العاده‌اش، آن بنکرافت، در فیلم «فیلم صامت» (Silent Movie) محصول ۱۹۷۶ و «بودن یا نبودن» (To Be or Not to Be) محصول ۱۹۸۳ با هم بازی کردند، که هر دو در بین بهترین اجراهای بروکس روی پرده بزرگ قرار گرفتند. او از طریق شرکت خود، «بروکس فیلمز» (Brooksfilms)، انواع مختلفی از فیلم‌ها را تولید کرده است، از جمله فیلم «مرد فیل‌نما» (The Elephant Man) به کارگردانی دیوید لینچ محصول ۱۹۸۰ و فیلم «مگس» (The Fly) به کارگردانی دیوید کروننبرگ محصول ۱۹۸۶، که هر دو فیلم‌های بسیار مهمی برای آن کارگردانان بودند و به آن‌ها کمک می‌کرد تا بینندگان بین‌المللی که قبلا  از فیلم‌های آن‌ها گریزان بودند را جذب کنند.

بروکس یکی از آن بازیگران دوست داشتنی است که در حال حاضر در دهه نود زندگی‌اش همچنان برای خنداندن دست به کار می‌شود و نیمه بازنشسته است.

۱۸. لسلی نیلسن

لسلی نیلسن

شاید اکثر ما لسلی نیلسن را با شناخته شده‌ترین فیلمش یعنی «هواپیما!» (Airplane!) محصول ۱۹۸۰ به خاطر آوریم. این بازیگر، کمدین و تهیه کننده افسانه‌ای کانادایی، بیش از ۵۰ سال است که در این رسانه فعالیت دارد. حضور او از دوران طلایی تلویزیون شروع شد، جایی که قبل از بازی در نقش اصلی فرمانده جان جی آدامز در کلاسیک علمی تخیلی ۱۹۵۶ «سیاره ممنوعه» (The Forbidden Planet) شناخته شود. از آنجا نیلسن به ساخت فیلم و ظاهر شدن در تلویزیون ادامه داد که «ماجرای پوزیدون» (The Poseidon Adventure) محصول ۱۹۷۲ شاید محبوب‌ترین فیلم او در آن زمان بود، اما در واقع تا هواپیمای فوق‌الذکر اینطور نبود! در سال ۱۹۸۰ با کشف مجدد او به عنوان یک کمدین با استعداد درخشان در زمان بندی و اجرا، نیلسن به عنوان یکی از بزرگترین بازیگران فیلم معرفی شد.

جیم آبراهامز و برادران دیوید زاکر و جری زاکر نیلسن، سبک خاص بازی او را کشف، و به سرعت همکاری منظمی را با او آغاز کردند. در حالی که این همکاری عمر کوتاهی داشت و در اکران‌های اولیه‌اش آنچنان مورد توجه قرار نگرفت، مجموعه تلویزیونی زاکر و آبراهامز به نام «جوخه پلیس» (Police Squad!) برای نیلسن، برای بازی در نقش کارآگاه فرانک دربین عالی بود. نیلسن با سبک کمدی سطحی و ساده خود، نقش دربین را در فیلم بسیار موفق «سلاح عریان» (The Gun Naked) 1988، «سلاح عریان دو و یک دوم؛ بوی ترس» (The Naked Gun 2½: The Smell of Fear) و دو دنباله آن که با استقبال خوبی روبرو شد و «تفنگ برهنه سه و یک سوم؛ آخرین اهانت» (Naked Gun 33⅓: The Final Insult) در سال ۱۹۹۴ تکرار کرد.

این فیلم‌ها چنان موفقیت‌های عظیمی بودند که اواخر دوران حرفه‌ای نیلسن، برایش نقش‌های اصلی و فرعی زیادی در کمدی‌های ماندگار به ارمغان آورد، که اغلب به همان نوع و سبک بازی‌هایش ختم می‌شد.

۱۷. ویل فرل

ویل فرل

جان ویلیام فرل برای اولین بار با گروه کمدی بداهه گراندلینگ (Groundlings) که در لس‌آنجلس کار می‌کردند شروع کرد و در اواسط دهه ۹۰ به عنوان مجری برجسته در «پخش زنده شنبه شب» (Saturday Night Live) به شهرت رسید، یکی از کمدین‌های کلیدی در «دسته برادران» (Frat Pack) بود که بازیگران طنز بسیاری از اواخر دهه ۹۰ و اوایل دهه ۲۰۰۰ در آن حضور داشتند که شامل جک بلک، استیو کارل و بن استیلر نیز می‌شد. فرل از تلویزیون به کمدی‌های بسیار پرفروش رسید که «مدرسه قدیمی» (Old School) محصول ۲۰۰۳، «الف» (Elf) محصول ۲۰۰۳، «گوینده؛ افسانه ران برگندی» (Anchorman: The Legend of Ron Burgundy) محصول ۲۰۰۴،  «شب‌های تالادگا» (Talladega Nights) محصول ۲۰۰۶ و «عجیب‌تر از داستان» (Stranger Than Fiction) محصول ۲۰۰۶، از جمله برجسته‌ترین آثار او هستند.

فرل، یکی از بنیانگذاران کمدی جنایی، آدام مک‌کی، از وب سایت Funny or Die است (که در سال ۲۰۰۷ راه اندازی شد و همچنان به کار خود با قدرت ادامه می‌دهد)، که یک سایت سرگرم کننده بسیار معتبر است که دارای افتخارات و جوایز زیادی به نام خود که یکی از بالاترین آن‌ها در سال ۲۰۱۱ جایزه مارک تواین برای طنز آمریکایی است.

۱۶. بیل موری

بیل موری

پس از شوخی‌های احمقانه و سطحی او در «کوفته قلقلی‌ها» (Meatballs) محصول ۱۹۷۹ به کارگردانی ریتمن و «پادوی گلف» (Caddyshack) محصول ۱۹۸۰، «راه راه» (Stripes) سومین فیلم کمدی موری بود. البته، مانند بسیاری از دیگر بازیگران طنز این لیست، موری قبل از حضور در هرگونه فیلم از طریق برنامه «پخش زنده شنبه شب» شناخته شد که سه فصل از ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۰ در این برنامه بازی کرد.

از دیگر نمونه‌های قابل توجه در حرفه سینمایی موری می‌توان به «شکارچیان روح» (Ghostbusters) محصول ۱۹۸۴، «تغییر سریع» (Quick Change) محصول ۱۹۸۰، که وی همچنین کارگردانی آن را نیز بر عهده داشت، «از باب چه خبر؟» (What About Bob?) محصول ۱۹۹۱، «روز گراندهاگ» (Groundhog Day) محصول ۱۹۹۳ و پس از آن ایفای نقش برجسته در «راشمور» (Rushmore) به کارگردانی وس اندرسون در سال ۱۹۹۸ که منجر به نقش‌های تحسین شده دیگری از جمله «خانواده اشرافی تننبام» (The Royal Tenenbaums) محصول ۲۰۰۱، «گمشده در ترجمه» (Lost in Translation) محصول ۲۰۰۳ شد. «زندگی در آب با استیو سیزو» (Life Aquatic) محصول ۲۰۰۴، «گل‌های پرپر» (Broken Flowers) محصول ۲۰۰۵ و «هتل بزرگ بوداپست» (Grand Budapest Hotel) محصول ۲۰۱۴ دیگر فیلم‌های مطرحی هستند که موری در آن‌ها حضور داشته.

در حالی که موری توانایی ایفای نقش کنایه‌آمیز یک نابغه را دارد، مانند نقش بسیار مشهور او به عنوان دکتر پیتر ونکمن در فیلم‌های «شکارچیان روح»، به نظر می‌رسد در تمامی نقش‌هایش سعی در حفظ حالتی خلسه مانند دارد که یادآور کمدین‌های مطرحی مانند باستر کیتون است که در این لیست هم به آن اشاره خواهیم کرد. موری به نوعی این حالت را از آن خود کرده و بسیاری او را به خاطر همین بی‌حس و حالی در نقش‌هایش دوست دارند.

۱۵. جیم کری

جیم کری

جیم کری از طریق ایفای نقش مکرر در برنامه تلویزیونی طنز آیتمی کمدی اوایل دهه ۹۰ در Living Color قبل از رسیدن به جایگاه سوپراستار گیشه در سال ۱۹۹۴ با سه موفقیت فوق‎العاده «ایس ونچورا؛ کارآگاه حیوانات» (Ace Ventura: Pet Detective)، «احمق و احمق‌تر» (Dumb and Dumber) و «ماسک» (The Mask) که همگی در عرض چند ماه از یکدیگر منتشر شدند به شهرت رسید. جیم کری، اسطوره طنز کانادایی، که سال‌ها در مدار کمدی استندآپ و فیلم‌های کمدی کم بودجه زندگی گذراند، خیلی زود توانست جایگاهش را در بین کمدین‌های مطرح باز کند.

در حالی که موفقیت‌های اولیه کری متکی به حرکات فیزیکی پرانرژی، پرشور و شوخی‌های خاص او بود، بعدا در فیلم‌هایی مانند «نمایش ترومن» (The Truman Show) (1998)، «مرد روی ماه» (Man on the Moon) (1999) و «درخشش ابدی یک ذهن پاک» (Eternal Sunshine of the Spotless Mind) به دنبال نقش‌های کمدی کمتری رفت. کری با نقش‌های چشمگیرترش باعث شد بینندگان و منتقدان او را با افرادی مانند کری گرانت و جیمی استوارت، بازیگران برجسته قدیمی مقایسه کنند که از پس نقش‌های کمدی، درام و ژانرهای متنوع زیادی با اعتماد به نفس برمی‌آمدند.

جیم کری در سال‌های اخیر، در حالی که هنوز در فیلم‌ها فعالیت می‌کرد، تا حد زیادی از توجه چشم پوشی کرد و تبلیغات کمی برای نقش‌های سینمایی خود انجام داد، در حالی که همزمان در مورد مسائل مربوط به سلامت روان (به ویژه نبردهای خود با افسردگی)، اهمیت مراقبه، حالات روحی و دیگر مفاهیم متفکرانه و مذهبی مانند صحبت می‌کرد. شاید این بحث‌ها از کسی مانند جیم کری نوعی پوست‌اندازی یا ورود به مرحله‌ی جدید از دوران زندگی برداشت شود اما او همچنان در کمدی‌های سرگرم کننده‌ای مانند دنباله «احمق و احمق‌تر» در سال ۲۰۱۴ و «گروه بد» (The Bad Batch) محصول ۲۰۱۶ و «جرم واقعی» (True Crimes) بازی می‌کرد. سخت است که یک هنرمند و کمدین متعهد را وقتی کاری با شهرت و هنر کمدی خود انجام داده، دوست نداشته باشید یا حداقل تحسین نکنید.

۱۴. استیو مارتین

استیو مارتین

مارتین در دهه ۶۰ به عنوان نویسنده طنز برای فیلم کمدی «برادران اسماتر» (The Smothers Brothers) و سپس به عنوان یک مهمان معمولی در برنامه «نمایش امشب» (Tonight Show) حرفه خود را آغاز کرد. او در دهه ۷۰ در برنامه‌های «پخش زنده شنبه شب» کاملا خود را ثابت کرده بود. به عنوان یک کمدین درخشان، با سبک کمدی غیرعادی و عجیب و غریبش که اغلب با بانجو همراه بود، آلبوم‌های کمدی پرفروش و حضورهای متعدد در فیلم‌های بسیاری داشت.

او بیشتر به عنوان یک نابغه و کمدین تلویزیونی مطرح بود، تا زمانی که نقش اصلی در فیلم «احمق» (The Jerk) به کارگردانی کارل راینر را در کنار نویسندگی آن بر عهده گرفت. فیلم‌های موفق‌تری از جمله کمدی‌های نابی مثل «سه رفیق» (Three Amigos) محصول ۱۹۸۶، «رکسان» (Roxanne) محصول ۱۹۸۷، «هواپیماها، قطارها و اتوموبیل‌ها» (Planes, Trains & Automobiles) محصول ۱۹۸۷، «داستان ال ای» (L.A. Story) محصول ۱۹۹۱، «بوفینگر» (Bowfinger) محصول ۱۹۹۹، «دختر فروشنده» (Shopgirl) محصول ۲۰۰۵ در میان دیگر آثار او وجود داشت.

حرفه طولانی و پربار مارتین، که هنوز هم به قوت خود ادامه دارد، از اجرای کمدی دور شده و شامل کارهای نمایشی، بانجو نوازی (که حتی به خاطر آن برنده گرمی هم شد)، موفقیت به عنوان نویسنده، پیانیست و نمایشنامه‌نویس شده است. مارتین به طور مداوم به عنوان یکی از بزرگترین بازیگران کمدی و استندآپ کمدین رتبه‌بندی می‌شود.

۱۳. ژاک تاتی

ژاک تاتی

اکثرا او را بخاطر نقش مسیو اولو که همیشه یک پیپ بر لب داشت می‌شناسند. اما ژاک تاتی فیلمساز و بازیگر فرانسوی است که در طنزهای سخت و ماندگار تخصص داشت. در حالی که تاتی (۹ اکتبر ۱۹۰۷-۵ نوامبر ۱۹۸۲) هرگز به اندازه بسیاری از همسالان و دیگر بازیگران معروف زمان خود پرکار نبود، کارگردانی و بازی در شش فیلم بلند برای طبقه‌بندی او به عنوان یک استاد بیش از حد کافی بود.

از مهمترین آثار تاتی می‌توان به «تعطیلات مسیو اولو» (Monsieur Hulot’s Holiday) محصول ۱۹۵۳، «دایی من» (My Uncle) محصول ۱۹۵۸، «زنگ تفریح» (Playtime) محصول ۱۹۶۷ و «ترافیک» (Traffic) محصول ۱۹۷۱ اشاره کرد و از زمان مرگش، موضوع تعداد انگشت شماری از مستندها شد و همچنین در سال ۲۰۱۰ سیلوین شومه، از فیلمنامه تولید نشده تاتی در سال ۱۹۵۸ برای فیلم انیمیشن برنده جایزه «شعبده‌باز» (The Illusionist) که یک جادوگر بسیار شبیه به موسیو هولو را نشان می‌دهد اقتباس کرد.

در سال‌های اخیر نسخه‌های دیجیتالی همه فیلم‌های کوتاه و بلند تاتی و همچنین نسخه‌های معیار چندین اثر او، نمایشگاه‌های موزه‌ای و سینماهای سراسر جهان به زنده ماندن میراث تاتی کمک کرده است، و تضمین می‌کند که بازسازی‌های مسیو اولو همچنان مسحور کننده خواهد بود.

۱۲. ادی مورفی

ادی مورفی

شهرت و تسلط ادی مورفی بر گیشه با استندآپ کمدی‌ها و بازی‌های درخشانش به عنوان بازیگر معمولی «پخش زنده شنبه شب» از ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۴ و خنده‌های مخصوصش که بخشی اجتناب‌ناپذیر از فرهنگ پاپ دهه ۱۹۸۰ بود آغاز شد.

اولین فیلم او «۴۸ ساعت» (۴۸ Hrs) محصول ۱۹۸۲ بود که مورفی را برای اولین بار در بین نامزدهای گلدن گلوب قرار داد و موفقیت بزرگی برایش به همراه داشت و پس از آن در کمدی‌های بلاک باستری موفقی چون «اماکن تجاری» (Trading Places) محصول ۱۹۸۳، «پلیس بورلی هیلز» (Beverly Hills Cop) محصول ۱۹۸۴ که بانی ساخته شدن یک فرنچایز بسیار موفق اکشن کمدی شد و «سفر به آمریکا» (Coming to America) محصول ۱۹۸۸ حضور داشت.

دهه ۹۰ برای مورفی با فیلم‌هایی مانند «پروفسور دیوانه» (The Nutty Professor) محصول ۱۹۹۶ و دنباله آن و یک همکاری درخشان با استیو مارتین در «بوفینگر» موفقیت‌های زیادی به همراه داشت.

در دهه ۲۰۰۰ مورفی با نامزدی اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای بازی در نقش خواننده جیمز تندر در اوایل دختران رویایی بیل کاندون و همچنین یک نقش پردرآمد و طولانی مدت به عنوان صدای خر در فیلم‌های شرک ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۰ کمپانی دریم وورکز بازگشت طوفانی داشت.

مورفی که یک پدر، یک انسان بشردوست و برای همیشه یک بازیگر سرگرم کننده پرکار بود، همچنان به ساخت فیلم می‌پردازد و شایعات مربوط به آلبوم یا تور کمدی دیگری از او هر از گاهی پخش می‌شود. او در سال ۲۰۱۵ مورفی جایزه مارک تواین را برای طنز آمریکایی دریافت کرد.

۱۱. کاترین هپبورن

کاترین هپبورن

کاترین هپبورن (۱۲ مه ۱۹۰۷ – ۲۹ ژوئن ۲۰۰۳) به سادگی یکی از بزرگترین ستاره‌های کلاسیک هالیوود بود و با کارنامه کاری شگفت‌انگیزش که بیش از ۶۰ سال طول کشید، افسانه‌ای به تمام معنا بود. او که به خاطر روحیه‌ پرشور و همچنین شخصیت مستقلش شهرت داشت و به خاطر سپرده می‌شد، فقط یک بازیگر طنز نبود. درست است که او در بسیاری از کمدی‌های شگفت‌انگیز حضور داشت و شیمی کمدی او با اسپنسر تریسی قابل تحسین و طولانی مدت بود (همکاری آن‌ها در سینما بیش از ۲۵ سال و ۹ فیلم طول کشید)، هپبورن همچنین در درام‌های ادبی نیز نامی برای خود دست و پا کرد. فعالیت‌های عظیم و بی‌نهایت چشمگیر او باعث شد در طول این سال‌ها چهار جایزه اسکار بهترین بازیگر زن را دریافت کند.

او به عنوان یک نماد مد (که پوشیدن شلوار را برای زنان مناسب نمی‌دانست)، شیوه زندگی غیرمتعارف و شخصیت نیکوکارش به شخصیتی مطرح تبدیل شد، اما ما با توجه به هدف این لیست، تنها بر فیلم‌های طنز او تمرکز کنیم. یکی از خاطره‌انگیزترین فیلم‌های او «داستان فیلادلفیا» (The Philadelphia Story) در سال ۱۹۴۰ است، جایی که هپبورن در این کمدی مشهور و پرشور درباره ازدواج مجدد و رستگاری در برابر کری گرانت و جیمز استوارت درخشید.

فیلم‌های این دوران به ندرت با پیچیدگی‌ها و دیالوگ‌های پرشور همراه بودند. دیگر فیلم‌های جذابی که هپبورن در آن‌ها ایده یک زن مدرن باهوش را (و بعضا بعنوان یک پیر دختر میانسال باهوش) ادامه داد عبارتند از «پرورش بیبی» (Bringing Up Baby) محصول ۱۹۳۸، «زن سال» (Woman of the Year) محصول ۱۹۴۲، «دنده آدام» (Adam’s Rib) محصول ۱۹۴۹، «ملکه آفریقایی» (The African Queen) محصول ۱۹۵۱، «پت و مایک» (Pat and Mike) محصول ۱۹۵۲، «حدس بزن چه کسی برای شام می‌آید» (Guess Who’s Coming to Dinner) محصول ۱۹۶۷، «روستر کاگربن» (Rooster Cogburn) محصول ۱۹۷۵ و تورهای کمدی اواخر دوران حرفه‌ای‌اش، «روی گلدن پاند» (On Golden Pond) محصول ۱۹۸۱.

در مجموع، هپبورن با ۴۴ فیلم بلند، ۸ فیلم تلویزیونی و ۳۳ نمایش، کسب افتخارات و جوایز فراوان و ثبت موقعیت خود در صدر بازیگران و هنرمندان افسانه‌ای کارنامه پربار و درخشانی دارد.

۱۰. هارولد لوید

هارولد لوید

در دوران صامت هارولد لوید (۲۰ آوریل ۱۸۹۳ – ۸ مارس ۱۹۷۱) یکی از پادشاهان کمدی حاکم بود و نام تجاری باورنکردنی او در کمدی‌های جسورانه بدلکاری با چارلی چاپلین و باستر کیتون به عنوان هم عصرانش در یک سطح بود.

بین سال‌های ۱۹۱۴ تا ۱۹۴۷، لوید نزدیک به ۲۰۰ فیلم کمدی، با سکانس‌های اکشن شگفت‌انگیز شجاعانه که حتی تا امروز هم بی‌رقیب باقی مانده است ساخت. یکی از نمادین‌ترین تصاویر لوید، و به طور کلی از دوران صامت، کاراکتر عینکی او است که به شکل باورنکردنی از عقربه‌های متحرک ساعت بزرگی در بالای یک برج و آن هم در یکی از شلوغ‌ترین خیابان‌های شهر آویزان شده بود که بالاخره به خیر گذشت!

لوید بیشتر بدلکاری‌هایش را خودش انجام می‌داد، به طور معمول جان و دست و پای خود را برای خنده به خطر می‌انداخت و گهگاه برایش سنگین هم تمام می‌شد، مانند مصدومیت در سال ۱۹۱۹ که به خاطر استفاده از یک وسیله منفجره انگشت دستش آسیب دید.

در حالی که آثار لوید در دوران صامت به بهترین شکل به یادگار مانده و مورد تحسین قرار گرفتند، او به خوبی وارد دوران ناطق شد، اتفاقی که برای بسیاری از هم عصرانش، مانند کیتون نیوفتاد، اما این واقعیت نیز وجود دارد که برند طنز فیزیکی او مدتی از مد افتاده بود. لوید با تیاتر رادیویی لوکس و برنامه‌های گفتگوی تلویزیونی مانند «اد سالیوان، دیالوگ من چیست؟» و «این زندگی توست لوید» در دهه ۱۹۵۰ مورد توجه قرار گرفت و همچنین از توجه مجدد به آثار اولیه‌اش در جشنواره فیلم کن ۱۹۶۲ سهم خود را در سینما دریافت کرد.

همچنان که امروزه بسیار مورد توجه است و این مطلب گواهی می‌دهد، نام تجاری حرفه‌ای و سبک‌های کمدی لوید به طور مرتب بررسی می‌شود و اگر نام او برای شما جدید است، خوش شانس هستید زیرا بسیاری از آثار او حفظ شده‌اند و می‌توانید آن‌ها را تماشا کنید.

۹. مدلین کان

مدلین کان

مادلین کان فراتر از بازیگر الهام‌بخش و کمدین با استعداد بودن، یک خواننده و صداپیشه با استعداد بود که همکاری‌های فراموش نشدنی با نویسندگان و کارگردانانی مانند پیتر بوگدانوویچ مانند «چه خبر دکتر جون؟» (What’s Up Doc?) در سال ۱۹۷۲، «ماه کاغذی» (Paper Moon) در سال ۱۹۷۳، «در آخرین عشق باقی مانده» (At Long Last Love) در سال ۱۹۷۵ و مل بروکس «زین‌های شعله‌ور» (Blazing Saddles) در سال ۱۹۷۴، «فرانکنشتاین جوان» (Young Frankenstein) در سال ۱۹۷۴، «اضطراب شدید» (High Anxiety) در سال ۱۹۷۷ و «تاریخ جهان، قسمت اول» (History of the World, Part I) محصول ۱۹۸۱ داشت.

فیلم‌های خنده‌دار دیگری که کان در آن‌ها دزد صحنه بود و بیشترین خنده‌ها را با بازی درخشانش باعث می‌شد عبارتند از: «ریش زرد» (Yellowbeard) در سال ۱۹۸۳، «سرنخ» (Clue) در سال ۱۹۸۵ و «عروسی بتسی» (Betsy’s Wedding) در سال ۱۹۹۰، و همچنین در تیاترهای برادوی (جایی که نامزد چندین جایزه تونی شد) هم غوغا به پا کرد و در تلویزیون او برنده جایزه امی در ۱۹۸۷ برای سریال «مخصوص بعد از مدسه» (Afterschool Special) از شبکه ABC  شد.

مل بروکس عاشق کار با کان بود، لمس کمدی او بسیار هوشمندانه و به نوعی درهم پیچیده و بسیار نزدیک به عرف بود و او غالبا قطعاتی را به طور خاص برایش می‌نوشت، زیرا او یک همکار گرانقدر و بازیگر محبوبش بود.

۸. کری گرانت

کری گرانت

کری گرانت (نام اصلی آرچی لیچ ؛ ۱۸ ژانویه ۱۹۰۴ – ۲۹ نوامبر ۱۹۸۶) برای مدتی که به عنوان اصلی‌ترین شخصیت هالیوود در دوران کلاسیک شناخته می‌شد، یک ستاره بود. گرانت به خاطر اجراهای ساده و ظاهرا بدون زحمت، طنز لحظه‌ای و همچنین لهجه فرا اروپایی-آمریکایی، حالت بی‌رمق و جذاب، ظاهر خوب که او را به مردی کاریزماتیک تبدیل کرده بود، حرفه‌ی با دامنه وسیع و پویایی بی حدش معروف بود.

در حالی که فیلم‌های اولیه گرانت در دهه ۳۰ عمدتا در ژانر جنایی و ملودرام بودند، او در مجموعه‌ای از فیلم‌های کمدی عاشقانه و اسکیتبال حضور داشت که بسیار محبوب شد و تا به امروز در بین بهترین فیلم‌های کمدی تاریخ قرار گرفته است. این عناوین عبارتند از: «حقیقت تلخ» (The Awful Truth) محصول ۱۹۳۷، «پرورش بیبی» (Bringing Up Baby) محصول ۱۹۳۸، «منشی همه‌کاره او» (His Girl Friday) محصول ۱۹۴۰، «داستان فیلادلفیا» (The Philadelphia Story) محصول ۱۹۴۰، «آرسنیک و تور کهنه» (Arsenic and Old Lace) محصول ۱۹۴۴ و «من عروس مرد جنگی بودم» (I Was a Male War Bride) محصول ۱۹۴۴.

هیچ اشاره‌ای به کارنامه کاری پربار گرانت بدون ذکر رابطه فوق‌العاده او با آلفرد هیچکاک و آثار کلاسیکی مانند «سوءظن» (Suspicion) در سال ۱۹۴۱، «بدنام» (Notorious) در سال ۱۹۴۶، «گرفتن یک دزد» (To Catch a Thief) در سال ۱۹۵۵ و «شمال از شمال غربی» (North by Northwest) در سال ۱۹۵۹ کامل نخواهد بود.

۷. باستر کیتون

باستر کیتون

باستر کیتون (۴ اکتبر ۱۸۹۵ – ۱ فوریه ۱۹۶۶) که به دلیل حالت بی‌تفاوت صورتش به «چهره سنگی بزرگ» معروف بود، یک کمدین بدلکار و وودولیلن (نوعی کمدی) بود. او در اواخر دهه ۲۰ و اوایل دهه ۳۰ همتراز چارلی چاپلین به عنوان یک بازیگر و فیلمساز قدرتمند قرار داشت. به قول راجر ایبرت، «دوره فوق‌العاده کیتون از ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۹ است، زمانی که او بدون وقفه روی مجموعه‌ای از فیلم‌ها کار کرد و به همین روی او را می‌توان بزرگترین بازیگر – کارگردان تاریخ سینما دانست»

بزرگترین فیلم‌های کیتون، که نه تنها امروزه به قدرت خود باقی و همچنان دارای یک احساس ترسناک و کمدی الهام‌بخش هستند، شامل «شرلوک جونیور» (Sherlock Jr.) خیره کننده محصول ۱۹۲۴، شاهکار او در زمینه کمدی، که اغلب به عنوان یکی از بزرگترین فیلم‌های در همه زمان‌ها یاد می‌شود، ژنرال (The General) محصول ۱۹۲۶، و «فیلمبردار» (Cameraman) محصول ۱۹۲۸ بسیار مورد توجه بود.

از دوران کلاسیک هالیوود، تعداد کمی از هنرمندان مجرب میراثی به اندازه کیتون دارند. در حالی که زمان حضور وی در کانون توجه به دلیل مبارزه با اعتیاد به الکل و ناتوانی او در گذار صحیح از دوران صامت (سرنوشتی که برای بسیاری از ستارگان هالیوود پیش آمد) محدود بود، اما خوشبختانه او به عنوان یک فیلمساز و کمدین بزرگ، به خاطر دستاوردهای مادام‌العمر خود در سال ۱۹۵۹ جایزه اسکار دریافت کرد که به نوعی احیای حرفه و تلاش‌های او محسوب می‌شد.

۶. پیتر سلرز

پیتر سلرز

فیلمسازان انگلیسی برادران بولتینگ سلرز را به عنوان «بزرگترین نابغه کمدی این کشور از زمان چارلی چاپلین» توصیف کرده‌اند، اما او شاید بیشتر به عنوان سربازرس کلوزو در فیلم‌های پلک صورتی پلنگ (۱۹۶۳ تا ۱۹۷۸) به کارگردانی بلیک ادوارد شناخته می‌شد. اما گفته می‌شود، سلرز تجربه پرباری در زمینه کمدی داشت، با مجموعه کمدی تاثیرگذار رادیو بی‌بی‌سی به نام «نمایش احمق‌ها» (The Goon Show) محصول ۱۹۵۱ تا ۱۹۶۰ شروع کرد و بعد از آن پا به سینما گذاشت.

در حالی که تصور می‌شود سلرز تنها یک بازیگر کمدی است، اما در بسیاری از ژانرهای فیلم دستی بر آتش دارد، اما قابل توجه‌ترین آثار او شامل دو اثر با استنلی کوبریک است. «لولیتا» (Lolita) محصول ۱۹۶۲ و نقش‌های متعدد او در «دکتر استرنجلاو» (Dr. Strangelove) در سال ۱۹۶۴ (۱۹۶۴). او همچنین با علاقه از «تازه چه خبر پوسی‌کت؟» (What’s New ، Pussycat) محصول ۱۹۶۵، «کازینو رویال» (Casino Royale) محصول ۱۹۶۷، «مهمانی» (The Party) محصول ۱۹۶۷ و «حضور» (Being There) محصول ۱۹۷۹ یاد می‌کند.

سلرز، بازیگری همه کاره، مرتبا در فیلم‌های خود نقش‌های متعددی ایفا می‌کرد تا جایی  که اگر در طول یک سکانس بدلکاری مچ پایش رگ به رگ نشده بود، نقش چهارم را در دکتر استرنجلاو بازی می‌کرد. «باغبان وفادار» (Chauncey Gardiner) یکی از فیلم‌هایی است که مطمئنا یکی از اجراهای عالی آن دوران یا هر دوره‌ای با متد بازیگری محسوب می‌شود.

بازی‌های غالبا طنزآمیز و تاریک سلرز به نقش‌های متعدد او کمک کرده است که حتی پس از چند دهه حس مدرن بودن خود را حفظ کرده‌ و بر بسیاری از کمدین‌ها از جمله مانتی پایتان، راب برایدن، ساشا بارون کوهن، کریستوفر گست، مایکل مک‌کان و هری شیرر تاثیر گذاشته است.

۵. لوسیل بال

لوسیل بال

لوسیل بال (۶ اوت ۱۹۱۱-۲۶ آوریل ۱۹۸۹) در حالی که به عنوان یک ستاره تلویزیونی افسانه‌ای شناخته می‌شد و کمدی‌های موقعیتی مانند سریال «عاشقتم لوسی» (I Love Lucy) (1951 تا ۱۹۵۷) و دیگر امثال آن را در کارنامه دارد، یک نماد برجسته است که در بالای هیچ فهرستی مانند این ذکر نشده است، و حرفه طولانی او با بسیاری از بازی‌های قابل توجه در پرده نقره‌ای نمایان شده است.

بال در اواخر دهه ۲۰ قبل از اینکه در برادوی به یک ستاره تبدیل شود، به عنوان مدل شروع به کار کرد. در دهه‌های ۳۰ و ۴۰ او با RKO قرارداد بسته بود و در چندین فیلم از جمله «ناوگان را دنبال کنید» (Follow the Fleet) محصول ۱۹۳۶، «سرویس هتل» (Room Service) به کارگردانی برادران مارکس در سال ۱۹۳۸ و برجسته‌ترین فیلم دوران طلایی هالیوود به کارگردانی دوروتی آلزار، با نام «برقص دختر برقص» (Dance, Girl, Dance) در سال ۱۹۴۰ حضور داشت.

در همان زمان که بال در حال بازی در فیلم آلزار بود، دسی آرناز را ملاقات کرد، که نه تنها همسرش بلکه شریک خلاق او بود و تا ۲۰ سال بعد با یکدیگر تاریخ تلویزیون را تغییر دادند که البته در سال ۱۹۶۰ از یکدیگر جدا شدند.

بال در طول زندگی خود جوایز معتبری از جمله چهار جایزه امی و بسیاری را نیز پس از مرگ دریافت کرد، از جمله تمبر پستی یادبود و عضویت در تالار مشاهیر ملی زنان در سال ۲۰۰۱ و برخی دیگر.

۴. جان کلیز

جان کلیز

اجراهای کمدی بسیار دوست داشتنی و جسورانه او با مانتی پایتان، چه در سینما، چه در تلویزیون، چه اجراهای زنده‌ای که گذشتند و برای همیشه در خاطرمان ماندگار شدند، همان چیزی است که جان کلیز بیشتر به خاطر آن شناخته شده است.

بیشترین چیزی که از او در خاطر مانده سریال طنز درخشان «فالتی تاورز» (Fawlty Towers) محصول ۱۹۷۵ از شبکه بی‌بی‌سی است، اما البته «سیرک پرنده مایتی پایتان» (Monty Python’s Flying Circus) مدت‌ها قبل از آن یعنی در سال‌های ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۴ یک طرح اولیه بود و او همچنین چهار کار بسیار خنده دار دیگر هم در این بین و فیلم‌هایی با آن گروه به شرح زیر انجام داد: «و اکنون چیزی کاملا متفاوت» (And Now for Something Completely Different) محصول ۱۹۷۱، «مانتی پایتان و جام مقدس» (Monty Python and the Holy Grail) محصول ۱۹۷۵، «زندگی برایان» (Life of Brian) محصول ۱۹۷۹ و «معنای زندگی» (The Meaning of Life) محصول ۱۹۸۳.

کلیز، یک فرد نسبتا قد بلند، اغلب شلخته، همیشه واقعا خنده‌دار بود و در حالی که عضو اصلی از مجموعه پایتان است، یک حرفه پربار و فراتر در فیلم‌هایی مانند «آقای وقت‌شناس» (Clockwise) محصول ۱۹۸۶، «ماهی‌ای به نام واندا» (A Fish Called Wanda) محصول ۱۹۸۸، «اریک وایکینگ» (Erik the Viking) محصول ۱۹۸۹، «موجودات درنده» (Fierce Creatures) محصول ۱۹۹۷، نقش نیک بی‌سر در دو فیلم اول هری پاتر و صداپیشگی‌های فراوان در انیمیشن‌هایی مانند شرک داشته است.

کلیز همچنین فیلمنامه‌نویس و تهیه کننده پرکاری هم است.

۳. رابین ویلیامز

رابین ویلیامز

رابین ویلیامز بدون شک در اواسط دهه ۷۰ کمدینی با شگفت‌انگیزترین و الهام‌بخش‌ترین روال استندآپ در سان فرانسیسکو بود، جایی که او یک رنسانس کمدی را رهبری کرد. پس از یک نقش‌آفرینی خنده‌دار در برنامه تلویزیونی «روزهای شاد» (Happy Days)، به ویلیامز برنامه اسپین‌آف اختصاصی خود به نام «مورک و میندی» (Mork & Mindy) (1978 تا ۱۹۸۲) داده شد، جایی که بیگانه عجیب و غریب دوست داشتنی او مورک، قلب آمریکا را ربود و در عین حال اولین نسخه تلویزیونی آن را هم در پی داشت. این نقش، در حالی که نسبتا سبک بود، به ویلیامز اجازه داد تا مهارت‌های بداهه‌پردازی خود را به نمایش بگذارد، که خیلی زود آن‌ها را روی صفحه نمایش بزرگ تقویت کرد.

اولین نقش اصلی ویلیامز در «ملوان زبل» (Popeye) محصول ۱۹۸۰ نسبتا کمرنگ بود و این فیلم به کارگردانی روبرت آلتمن با استقبال چندان خوبی مواجه نشد. اما پس از آن ویلیامز در فیلم «جهان به گفته گارپ» (The World According to Garp) در سال ۱۹۸۲ توانست با بازی طنزش خودی نشان دهد و فیلم موفقی بسازد.

ویلیامز در فیلم‌هایی مانند «صبح بخیر، ویتنام» (Good Morning, Vietnam) محصول ۱۹۸۷، «انجمن شاعران مرده» (Dead Poets Society) محصول ۱۹۸۹، «شاه ماهی‌گیر» (The Fisher King) محصول ۱۹۹۱، «علاءالدین» (Aladdin) محصول ۱۹۹۲، «خانم دابتفایر» (Mrs. Doubtfire) محصول ۱۹۹۳ ، «قفس پرنده» (The Birdcage) موفقیت‌های زیادی در گیشه و در بین منتقدان کسب کرد. او با فیلم‌های «ویل هانتینگ خوب» (Good Will Hunting) محصول ۱۹۹۷ و «شب در موزه» (Night at the Museum) محصول ۲۰۰۶ یک جایزه اسکار، دو جایزه امی، هفت جایزه گلدن گلوب، دو جایزه SAG و چهار گرمی گرفت.

ویلیامز یک مجری محبوب، بشردوست، مربی و انسانی دوست داشتنی برای همه بود. او در ۶۳ سالگی خیلی زود دنیا را ترک کرد، آخرین میراث زندگی گرم و درخشان او این بود که به گسترش گفتگوی جهانی درباره سلامت روان و نوع دوستی در همه جا کمک کند.

۲. برادران مارکس

بادران مارکس

برادران مارکس افسانه‌ای (که واقعا هم برادر بودند) کارنامه‌ی درخشانی داشتند که باعث شد آن‌ها ابتدا در وودویل، سپس در برادوی، بعد در پرده نقره‌ای و در نهایت با ظهور تلویزیون، موفقیت بزرگی بدست آورند. از بین سیزده فیلم آن‌ها که بین سال‌های ۱۹۲۱ تا ۱۹۴۹ ساخته شد، پنج فیلم سینمایی موفق در گیشه داشتند که هر یک توسط موسسه فیلم آمریکا به عنوان ۱۰۰ فیلم کمدی برتر تمام دوران انتخاب شدند. از جمله فیلم‌های به یاد ماندنی و تاثیرگذار آن‌ها می‌توان به فیلم «بیسکوییت حیوانی» (Crackers Animal) (که توسط سالوادور دالی به عنوان «اوج تکامل سینمای کمدی» توصیف شد)، شاهکار طنز «سوپ اردک» (Duck Soup) محصول ۱۹۳۳، «شبی در اپرا» (A Night at the Opera) در سال ۱۹۳۵ و «یک روز در مسابقه» (A Day at the Races) سال ۱۹۳۷ اشاره کرد.

گروچو یکی از برادرانی بود که همیشه با سیگار خود، سبیل سیاه رنگ و راه رفتن خنده‌دارش دیده می‌شد، هارپو بی صدا، مزین به کلاه گیس فرفری، خدای شیطنت و همیشه در حال تعقیب دختران زیبا، تمسخر بچه‌ها، بوق زدن، و نواختن چنگ در هر زمان ممکن بود. چیکو نوازنده تیزهوش، همیشه عبارات را به تکه کلام‌های خنده‌دار تبدیل می‌کرد، و زپو مردی سالم و خوش تیپ و عاقل بود. این شخصیت‌های بسیار متمایز در صحنه تبدیل به کهن الگوهای کمدی شدند و طنز نیهیلیستی برند آن‌ها بر همه از وودی آلن و مانتی پایتون گرفته تا مستر شو و ساشا بارون کوهن تاثیر گذاشت.

در اواخر دهه ۴۰، چیکو و هارپو و زپو اساسا از برنامه‌های تجاری بازنشسته شدند. هرچند هارپو اواخر عمرش چند بار در تلویزیون و در به یادماندنی‌ترین قسمت فیلم «عاشقتم لوسی» (I Love Lucy) در سال ۱۹۵۵ حضور پیدا کرد، اما گروچو همچنان به صورت تنها کار می‌کرد و مهمتر از همه خود را به عنوان مجری برنامه بازی‌های رادیویی و تلویزیونی با امتیاز بالا مثل «روی زندگی خود شرط می‌بندید» (You Bet Your Life) بین سال‌های ۱۹۴۷ تا ۱۹۶۱ معرفی کرد.

برادران مارکس تنها گروهی بودند که در فهرست «۱۰۰ سال… ۱۰۰ ستاره» AFI از بین ۲۵ اسطوره برتر فیلم AF در تاریخ فیلم آمریکا، و به درستی، به عنوان قهرمانان سرشناس، نمادین و تأثیرگذار هالیوود کلاسیک و فراتر از آن، مورد تقدیر قرار گرفتند.

وودی آلن درباره قهرمانش گروچو می‌گوید: «چند سال پیش به این نتیجه رسیدم که گروچو مارکس بهترین کمدین این کشور است که تا به حال وجود داشته. حالا بیشتر از همیشه متقاعد شده‌ام که حق با من بوده است. من نمی‌توانم به کمدینی فکر کنم که حرکات فیزیکی کاملا خنده‌دار را با یک کلام بی‌همتا ترکیب کرده باشد. من معتقدم یک عظمت ذاتی طبیعی در گروچو وجود دارد که مانند هر هنرمند اصیل، از تجزیه و تحلیل دقیق خود نشات می‌گیرد. او به سادگی مانند پیکاسو یا استراوینسکی بی‌نظیر است و من معتقدم بی‌اعتنایی عمدی او به نظم هزاران سال دیگر به همان اندازه خنده‌دار خواهد بود. »

۱. چارلی چاپلین

چارلی چاپلین

تقریبا غیرممکن است که چارلی چاپلین را از شخصیت بزرگ سینمایی او یعنی «ولگرد» که یکی از شناخته شده‌ترین چهره‌ها در کل جهان و نمادی برای کمدی است مجزا در نظر بگیریم. او که یکبار گفته بود طنز او بستگی به رهایی ولگرد از حداکثر مشکلات دارد، امروز هنوز به عنوان قله کمدی مدرن مورد احترام است. مطمئنا این تا حد زیادی به خاطر قهرمان بودن، بی‌گناهی، مقاومت و احترام او است. ولگرد از بی‌اعتنایی و فقر شدید سرچشمه می‌گیرد و چاپلین مرتبا او را در موقعیت‌های خطرناکی قرار می‌دهد که به طنز و تفسیر درباره وضعیت انسان مبالغه کند.

چاپلین که در سال ۱۸۸۹ در لندن متولد شد، در سختی و فقر بزرگ شد که کارکتر ولگرد بعدا از آن سرچشمه گرفت. چاپلین از کودکی در سالن‌های موسیقی و به عنوان مجری و کمدین شروع به کار کرد. در ۱۸ سالگی او در صدد بود تا بتواند خود را به عنوان یک کمدین با استعداد معرفی کند، حتی در آمریکا گشت و گذار کرد، جایی که مانند معاصران خود برادران مارکس، در وودویل به شهرت بیشتری دست یافت. این امر او را به شرکت فیلمسازی نیویورک و استودیوهای کیستون در سال ۱۹۱۳ هدایت کرد و به هالیوود رفت و در آنجا اولین بازی او «امرار معاش» (Making a Living) در سال ۱۹۱۴ صورت گرفت.

در سال ۱۹۱۹ چاپلین موسسه «یونایتد آرتیست» را تاسیس کرد و ساخت فیلم‌های بلندش را به سرعت آغاز کرد. فیلم‌هایی مانند «پسربچه» (The Kid) (1921)، پس از آن «زن پاریسی»  (A Woman of Paris) در سال ۱۹۲۳، «جویندگان طلا» (The Gold Rush) در سال ۱۹۲۵، «سیرک» (The Circus) در سال ۱۹۲۸، «روشنایی‌های شهر» (City Lights) در سال ۱۹۳۱ و «عصر جدید» (Modern Times) در سال ۱۹۳۶ در میان آن‌ها.

چاپلین بدون ترس از سیاسی بودن و حتی اندکی محافظه‌کاری، آدولف هیتلر را در طنز سیاسی ۱۹۴۰ خود به نام دیکتاتور بزرگ به زبان طنز به تصویر کشید و از آثار بعدی او می‌توان گفت که «روشنا‌های صحنه» (Limelight) محصول ۱۹۵۲، در حالی که آخرین فیلم او نبود، به آخرین فیلم واقعا عالی او تبدیل شد.

چاپلین چشمه‌ی درخشانی از نویسندگی، کارگردانی، تولید، تدوین، بازی و آهنگسازی تقریبا در همه فیلم‌های خود بود. او به عنوان یک فرد کمال‌گرا شهرت داشت و اغلب برای یک پروژه واحد سال‌های زیادی صرف می‌کرد.

مبارزات ولگرد در برابر ناملایمات، بدبینی و دسیسه‌های مدرن جامعه که با طنز همراه بود آثار شگفت‌انگیز وی را شکل داده است. مضامین اجتماعی و سیاسی، در کنار بسیاری از عناصر عمیقا شخصی و غالبا زندگی‌نامه‌ای در آثار او فراوان است. چاپلین به طور منظم و مرتب کمدی‌های ماهرانه خود را با ظرافت و بینش شکوفا می‌کرد و آن‌ها را به هنر ناب و چیزی شبیه هنری متعالی ارتقا می‌داد.

تقریبا غیرممکن است کسی را در کمدی پیدا کنید که از چاپلین الهام نگرفته باشد. ژاک تاتی گفت: «بدون چاپلین من هرگز فیلمی نمی‌ساختم» و تقریبا هر نویسنده‌ای که فکرش را بکنید نوعی جرقه از او در کارهایش دارد و به قول بیلی وایلدر چاپلین «خدا» بود.

علاوه بر ۲۰ بازیگر مطرحی که نام بردیم، وودی آلن، روان اتکینسون، جان بلوشی، روبرتو بنینی ، مل بروکس، جان کندی، ساشا بارون کوهن، دیوید کراس، رودنی دانگرفیلد، دنی دی ویتو، ژرار دوپاردیو، فیلیس دیلر، مارگارت دومونت، آنا فاریس، فرناندل، دبلیو سی. فیلدز، جیمز فرانکو، زک گالیفیاناکیس، ریکی جرویس، جونا هیل، باب هوپ، دایان کیتون، ژان لوفور، جری لوییس، جین لینچ، آن میرا، اسپایک میلیگان، ریک مورانیس، مایک مایرز، بته میدلر، مایکل پیلین، سایمون پگ، پارکر پوزی، ریچارد پرایور، گیلدا رادنر، جان سی ریلی، ست روگن، سارا سیلورمن، کریستن ویگ، جین وایلدر و شاید ده‌ها بازیگر طنز معتبر دیگر هم در سینما وجود دارند که جایشان در این لیست خالی است.

منبع: taste of cinema



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۱۳ دیدگاه
  1. احمد کرامتی

    به نظر من لورل و هاردی و جری لوئیس و باستر کیتون از چارلی چاپلین خیلی بهترن

  • 1
  • 2
loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X